استفراغ دین
چرا مردم ایران روز به روز از دین فرمایشی گریزان تر می شوند و بی دین تر؟
در یخچال در آشپزخانه خوراکی های خوب و خوشمزه ای چیده شده و کودکِ خانه بنا به سرشت خدادادی هر گاه گرسنه شد به آشپزخانه رفته با گرایش و گزینش خود هر آنچه ذات بدنش می طلبد بر می دارد و می خورد ... تا زمان ناهار... مادر دلسوز ولی غافل , جاهل, لجوج و کوتاه فکر , بر سر سفره ناهار با زور و خشونت و گیر و بند می خواهد با قاشق باز از آن خوراکی های خوب و خوشمزه در دهان کودک نگونبخت بچپاند در حالی شکم کودک انباشته از همان خوراکی هایی است که با اختیار و گزینش خود برداشته و خورده ! بر سر سفره مادر قاشق را با سماجت و لجاجت و خشونت تمام در حلقوم کودک کرده می گوید ناهارت را نخورده ای ! باید بخوری ! باید ..... باید ....
در این گیرو دار بگیر و بگری , کودک بد بخت , قاشق به حلقوم رسیده یکباره اوغ زده و هر آنچه هم قبلن خود با اختیار و گزینش خود برداشته و نوش جان کرده بود همه را بالا آورده و تمام استفراغ می کند و این بار شمکش کلن بی غذا میشود ! بی غذا بی غذا !!! دین هم همینگونه است . سرشت انسانی هر فرد آن اندازه از دین را که نیاز فطری و ذاتی او را برآورده می کند خود بر می گزیند و خود بر می دارد اگر بخواهیم افزون بر دین سرشتی را بر خلاف تمایل ذاتی و نیروی اختیار فرد با میخ ( همان قاشق) خشونت و لجاجت بر مغز فرد بکوبیم میخ ( همان قاشق ) که به سطح ( حلقوم ) مغزش رسید خواه ناخواه اوغ می زند و تمام آنچه راکه هم قبلن مغزش پذیرفته از مغزش استفراغ می کند و از دست می دهد و از بیخ بی دین می شود بی دین .... و بی دین می ماند
لِقوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
دکتر نادرنوری آبان 401