0

حقّ دوست و رفیق

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

حقّ دوست و رفیق

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحثمان درباره‌ی حقوقی بود که امام زین العابدین علیه السلام، امام چهارم بیان دارد، ایشان بیش از پنجاه حق را بیان می‌کند، ما هر جلسه‌ای یکی از این حق‌ها را می‌گوییم، مثلاً حقّ همسر، حقّ فرزند، حقّ شریک، حقّ استاد، حقّ معلّم، حقّ نماز، حقّ فقرا، حقّ شهدا، هر حقّی را چند سطری ایشان بیان کرده، ما آن را توضیح می‌دهیم.
در این جلسه می‌خواهیم حقّ رفیق را بگوییم، با چه کسی رفیق بشویم؟ رفیق چگونه باید باشد؟ برخورد با رفیق، حقّ رفیق، این را می‌گویند «خَلیط»، «خَلیط» می‌گویند فلانی مخلوط شده با فلانی، یعنی قاطی شدند، با چه کسانی قاطی شویم؟ هر کسی با یک کسی قاطی می‌شود، با چه کسی قاطی بشویم؟ اگر با کسی قاطی شدیم، برخوردهایمان حقوقش چه می‌شود؟
1- صداقت و صمیمیت با دوستان
«أَمَّا حَقُّ الْخَلِيطِ»، اما حقّ دوست تو، «لَا تَغُرَّهُ» گولش نزنی، «لَا تَغُشَّهُ» غش و کلک به او نزنی، «لَا تَكْذِبَهُ» به او دروغ نگویی، «لَا تُغْفِلَهُ» غافلش نکنی، «لَا تَخْدَعَهُ» (تحف العقول، ص 268) خدعه و کلک به او نزنی، صاف باشی، با رفیقت صاف باش، هر چه می‌گوییم صاف بگوییم. بعضی‌ها هستند زبانشان خیلی چرب است، ولی قلبشان با زبانشان فرق می‌کند، این یک رقم نفاق است. آقا مشتاق دیدار. واقعاً اگر ما مشتاق دیدار نیستیم، نگوییم مشتاق دیدار. برادران یوسف به بابایشان گفتند، یوسف نوجوان است، نوجوان نیاز به ورزش دارد، «أَرْسِلْهُ مَعَنا»، عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، «أَرْسِلْهُ مَعَنا» (یوسف/ 12) این برادر کوچولوی ما را با ما بفرست، «يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ» (یوسف/ 12) ورزش کند. به اسم بازی او را بردند، در چاهش انداختند. گاهی در خرید و فروش می‌گوید: «آقا من با تو راه می‌آیم، هوایت را دارم»، اما وقتی معامله تمام شد، می‌روی وارسی می‌کنی، می‌بینی نخیر، هوای ما را نداشته، خیلی هم گران‌فروشی کرده. جنس می‌خواهد بگذارد، جنس‌های خوب را روی جعبه می‌گذارد، جنس‌های متوسّط یا بد را زیر جعبه می‌گذارد، به مشتری کلک می‌زند، اسمش را هم زرنگی می‌گذارد. «لَا تَغُرَّهُ» فریبش ندهی، «لَا تَغُشَّهُ» به او نیرنگ و پرده‌پوشی نکنی، صالح‌نمایی، سالم‌نمایی نکنی، به او دروغ نگویی، گفتارت با قلبت یک جور باشد، او را غافلش نکنی. این جملات را یک خورده توضیح بدهم.
«وَ لَا تَعْمَلَ فِي انْتِقَاضِهِ عَمَلَ الْعَدُوِّ» (تحف العقول، ص 268). ما الآن بررسی کنیم، چه‌قدر کلاه سر ما رفته، سر همین دوست‌های ناباب، تقریباً در مسئله‌ی اعتیاد شاید بشود گفت نزدیک به همه‌ی افراد معتاد، تقریباً باید گفت، با کلمه‌ی تقریباً، تقریباً همه‌شان از راه رفیق معتاد شدند، رفیق اوّل سیگاری‌ات می‌کند، بعد تریاکی‌ات می‌کند، بعد هروئینی‌ات می‌کند.
خیلی کلاهبرداری‌ها از راه، این‌که کلک می‌زنیم، کلک در جامعه زیاد است، خیلی از اختلاس‌هایی که می‌شود، اوّل در قیافه‌ی یک آدم حزب اللهی پیدا می‌شوند و عوامل نفوذی از راه ظاهر می‌گوید من تو را دوست دارم، من طرفدار تو هستم، بعد می‌بینی.
قرآن در این زمینه آیاتی دارد، یکیش‌ را برایتان بخوانم، درس‌هایی از قرآن ما چهل و دو سال است تقریباً در تلویزیون هستیم، یک ده سالی که گذشت متوجّه شدیم که از بحث تلویزیونی می‌توانیم استفاده‌ی کلاسی بکنیم، به خصوص که امام فرمود: «تلویزیون دانشگاه عمومی است»، بعضی از دوستان که فرهنگی بودند، در مدرسه‌ی خودشان گفتند این را یک نمره مثلاً داشته باشد، آن را که می‌خواهی سر کلاس بخوانی، از آقای قرائتی ببین چه می‌گوید، این یک کلاس، اوّل یک دبیر بود در یک کلاس، بعد شد در مدرسه، بعد شد در منطقه، بعد شد در تهران، حالا کم کم شده همه‌ی ایران، یک دو، سه میلیونی تقریباً ما مشتری داریم که بچّه‌ها بحث‌ها را تعقیب می‌کنند، برکت این کار این است که مخاطبینی که همین‌طور نگاه می‌کنند به طور طبیعی، جدّی نگاه می‌کنند، چون می‌خواهند پاسخش را بگویند و سی و یک سال است که امروز آغاز سی و یک ساله‌ی این حرکت است. من از آقازاده‌ها و دختر خانم‌هایی که بحث را تعقیب می‌کنند، از همه تشکّر می‌کنم، از آن‌ها بیش‌تر تشکّر می‌کنم و از مسئولین هم که این حرکت را راه انداختند و دنبال می‌کنند و از کسانی که در جوائز این‌ها کمک می‌کنند، از همه‌شان تشکّر می‌کنم.
2- خطر دوستان ناباب در دنیا و آخرت
برویم سراغ قرآن. قرآن می‌گوید: «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَني‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً» (فرقان/ 28)، آیه قرآن بود، روز قیامت یک عدّه می‌گویند کاش با فلانی رفیق نمی‌شدیم، او من را گول زد. با دروغ گول می‌زنند. دیشب تلویزیون نشان داد که آن طرف آبی‌ها همش می‌گویند در اردبیل یک دختری افتاد، نمی‌دانم ضربه خورد، چی شد، چی شد، حرف‌ها همه را که نقل می‌کنند، مدیر کلّ آموزش و پرورش اردبیل گفت: «در اردبیل هیچ حادثه‌ای نبوده» رئیس بهداشت آنجا گفت که: «در اردبیل هیچ مریضی نداشتیم باتوم خورده، فلان» من نمی‌گویم همه‌ی کارها درست است، من نمی‌گویم همه‌ی کارها غلط است، می‌خواهم بگویم باید تحقیق کرد. گول می‌زند، می‌آید می‌گوید: «آقا من سود از تو نمی‌گیرم» بعد می‌بینی دوبله فروخت. جنس خوب است، بعد می‌بینیم زیر جنس، جنس خراب است. به عروس می‌گوید: «دوستت دارم»، بعد معلوم می‌شود کلاه سرش گذاشته.
حقّ رفیق، صاف بودن، پاک بودن، بی غلّ و غش بودن. استاد است سر کلاس مسئله‌ای را از او می‌پرسند، صافش این است که بگوید من نمی‌دانم، مطالعه می‌کنم، فردا جواب شما را می‌دهم، جواب الکی ندهد.
پزشک است، بیماری را تشخیص نمی‌دهد، بگوید من بیماری شما را نتوانستم تشخیص بدهم، برو پهلوی فلان پزشک، تخصّصش از من بیش‌تر است.
پزشک راست بگوید، معلّم راست بگوید، من آخوند وقتی مثلاً می‌گویم صدها حدیث در این زمینه هست، اگر ده‌ها حدیث است، ده‌ها را نگویم صدها حدیث، اگر دو ساعت برای این بحث مطالعه کردم، نگویم ساعت‌های زیادی مطالعه کردم، یک ساعت و دو ساعت که ساعت‌های زیادی نیست که.
«وَ لَا تَعْمَلَ فِي انْتِقَاضِهِ عَمَلَ الْعَدُوِّ» (تحف العقول، ص 268)، می‌گوید که برای او کارشکنی نکن، مثل کسی که دشمن است، دشمن برای دشمن کارشکنی می‌کند ولی تو از راه دوستی وارد شدی، حتّی گاهی یک مهمانی، پذیرایی، یک ویلایی، یک شمالی، یک نمی‌دانم جزیره‌ای، گاهی در سبز هم نشان می‌دهی که نه ما دیگر با هم خیلی رفیق شدیم، مهمانی می‌کند ولی بعد از مهمانی. گاهی هم چند قلم مجّانی یک کاری را می‌کند، بعد وقتی که مجّانی شد، یک‌مرتبه فریب می‌دهد.
امام سجّاد می‌فرماید «حَقُّ الْخَلِيطِ»، «خَلِيطِ» یعنی با چه کسی مخلوط می‌شویم، با چه کسی تاب می‌خوریم، رفت و آمدمان با چه کسی گرم باشد. یک وقت آدم یک سلام و علیکی می‌کند، خب آن خیلی گزینش نمی‌خواهد، اما اگر می‌خواهی با او رفیق بشوی، باید مواظب باشی، او در عقیده‌ی تو اثر می‌گذارد، تو را در شک می‌اندازد، با تهمت افرادی را خراب می‌کند، با دروغ افرادی را بالا می‌برد، با تهمت افرادی را پایین می‌آورد، امام می‌فرماید با این‌ها رفیق نشو.
3- دوری از دوستان دنیاپرست
دیگر چه می‌گوید؟ امام می‌فرماید: با دنیاپرستان مخلوط نشو، دنیاپرستان همه‌ی نگاهشان، نگاه مادّی است. آدم اگر نگاهش مادّی شد، دیگر از خدا بیرون می‌رود، می‌گوید کجا سودش بیش‌تر است. آقا داروسازی یا هروئین‌سازی؟ هر دو موادّی را می‌سازند، داروسازی هدفش این است که با دارو مریض‌ها خوب بشوند، هروئین جوان را نابود می‌کند. با دنیاپرست، «ينبغي لمن أراد إصلاح نفسه و إحراز دينه أن يجتنب مخالطة الدّنيا» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 798)، اگر واقعاً سعادت دنیا و آخرت می‌خواهید، با آدم‌هایی که مکانشان پول است، هر جا که پولش بیش‌تر است، می‌گوید آنجا درست است.
قرآن می‌فرماید: «يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذينَ آمَنُوا» (بقره/ 9)، عدّه‌ای اهل خدعه هستند، سلامشان هم کلکی است، آن سلام هم که می‌کند، با سلامش می‌خواهد کلاهبرداری کند. باز حضرت فرمود: «مَا أَقْبَحَ بِالْإِنْسَانِ بَاطِناً عَلِيلًا وَ ظَاهِراً جَمِيلاً» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 696)، چه‌قدر بد است که آدم باطنش خراب باشد، بددل باشد، بدخواه باشد، باطنش خراب است، اما ظاهرش ما با هماهنگیم، مشترکاتی داریم، چی و.
حضرت فرمود: علامت منافق سه چیز است، «إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ»، منافق حرف که می‌زند، در حرف‌هایش دروغ است، «وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ»، قول هم که می‌دهد، خلف می‌کند، الآن مصداقش در زمان ما، مصداق درجه یکش آمریکاست، حرف می‌زند، دروغ حرف می‌زند، خبرهایی که نقل می‌کند، بسیارش دروغ است، وعده می‌دهد، زیرش می‌زند، «وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ»، «وَ إِذَا ائْتُمِنَ خَان‏» (من لا يحضره الفقيه، ج‏ 4، ص 361) با کسی هم که رفیق می‌شود، خیانت می‌کند و عدّه‌ای هم گول می‌خورند. ما مشکلات اجتماعی‌مان در همین آیات و روایات است، سیاست داخلی و سیاست خارجی و کلاهبرداری و اختلاس و همه‌ی حرف‌ها بسیاری‌اش ذر همین است که از اسلام دور شدیم. اگر دین هم رفت، هیچ تبصره و آیین‌نامه و نظارت نمی‌تواند. شما مثلاً می‌گویید نظارت را تقویت کنید.
یکی از بستگان بسیار نزدیک ما مهندس تغذیه بود، آمد به من گفت من را فرستادند برای این‌که فلان منطقه‌ی لبنیات، بر تولید شیر و فرآورده‌های لبنی، لبنیات نظارت کنم. می‌گفت وقتی برای بازدید وارد منطقه شدیم، یک چک هدیه می‌نویسند در پاکت می‌گذارند، به آقای ناظر می‌دهند که آقا این هدیه‌ی شماست، روز عید است مثلاً، یا مدیر عامل می‌خواسته به شما هدیه بدهد. خب وقتی آقای ناظر نگاهش به چک خورد، دیگر گزارشش درست نیست دیگر، پول را می‌گیرد، ساکت می‌شود. اگر در جیبت را باز کردی، در دهانت را باید بدوزی، چون جیبت یعنی پول را اینجا بگذار، اگر پول را گذاشتی تو جیبت، دیگر حرف نمی‌توانی بزنی، اگر می‌خواهی حرف بزنی، باید در جیبت را بدوزی، اگر نیّتت پول بود …
حتّی در کارهای مذهبی، گاهی وقت‌ها یک جلسه‌ای شرکت می‌کنیم، پای یک سخنرانی می‌نشینیم، یک کتاب و مقاله‌ای می‌خوانیم، این جو زده می‌شویم، می‌گوییم آقا ایشان را می‌شناسی؟ می‌گوید: نه. این حرف‌هایی که می‌زند، راست است، یا دروغ؟ نمی‌دانم. استاد ایشان را می‌شناسی کجا درس خوانده؟ سابقه‌ی ایشان را می‌دانی؟ همین‌طور، خیلی وقت‌ها در این موبایل‌ها صوت‌هایی را ضبط می‌کنند، به من نشان می‌دهند، می‌گویند ببین فلانی چه چیزی گفته. من گوش می‌دهم، می‌گویم خب حرف را شنیدم، اما این چه کسی است؟ می‌خواهد کاندیدای شهر بشود، می‌خواهد وکیل بشود، با کسی رقیب است، حرف‌هایش حرف منطق دارد، دلیل دارد، تلفنش را به من بدهید، من دو تا کلمه با او حرف بزنم، ببینم این کیه، چیه. صرف این‌که یک کسی یک نواری را پر کرد، ما بیاییم نوارش را پخش کنیم، یا باید یقین کنیم که درست می‌گوید، یا تحقیق کنیم.
4- دقت و بررسی در اخبار فضای مجازی
قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» (حجرات/ 6)، الآن اگر به ما بگویند در ایران مشکلش الآن در این زمان چه چیزی هست؟ مشکلش همین خبرهای خارج از آب است، فضای مجازی. دوای فضای مجازی یک آیه هست، سه تا کلمه داخلش هست: «إِنْ» یعنی اگر، «جاءَكُمْ» یعنی برایتان خبر آورد، چه کسی خبر آورد؟ «فاسِق» یعنی آدمی که دین ندارد، فاسق است، «فَتَبَيَّنُوا»، تحقیق کنید. نمی‌گوید هر چی، ممکن است فاسق راست هم بگوید، ولی شما تا تحقیق نکردی، قبول نکن، «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا»، دوای تمام مشکلات فضای مجازی ما که از ناحیه‌ی اخبار دروغ است، این است. به چه دلیل؟ ما همین‌طور یک چیزی را پرت می‌کنیم، حالا نوار را پر کن، تکثیر کنیم. خب دلیل؟ یک کسی می‌گفت اینجا وسط زمین است. گفت: «آخر از کجا می‌گویی اینجا وسط زمین است؟!» گفت: «بگو چهار تا آدم پیدا می‌شوند قبول کنند، حالا چه کسی هست که برود متر کند؟!»
این‌هایی که می‌خوانم قرآن است، «يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذينَ آمَنُوا» (بقره/ 9)، با مؤمنین خدعه می‌کنند. به هوایی که ما با شما هستیم، خب اگر این‌ها عوض (18:23) شوند، چرا شاه را نگه نداشتند؟ آمریکا چرا شاه را نگه نداشت؟ چرا صدّام را نگه نداشت؟ برخوردهای این‌ها با ما برخوردهای ما با انار است، ما با انار چه جور برخورد می‌کنیم، تا مادامی که این انار آب دارد، دو دستی بلندش می‌کنیم، کسی با یک دست انار نمی‌خورد، بالا می‌بریم، تا مقابل صورتمان، لبمان را به انار می‌گذاریم، چرا؟ نه که می‌خواهیم ببوسیمش، می‌خواهیم آبش را بکشیم، هورت می‌کشیم، وقتی دیدیم آب ندارد، پرتش می‌کنیم، تا کشور نفت دارد، بلندش می‌کنیم، حمایت می‌کنیم، نفتش را که گرفتیم، بعد اگر بچّه‌هایشان از بی‌دارویی مردند، دارو هم به آن‌ها نمی‌دهیم، در محاصره‌ی اقتصادی قرارشان می‌دهیم، حتّی برای داروی اطفال مریض، بچّه‌ی کوچک معصومشان می‌میرد، ما دارو به آن‌ها نمی‌دهیم، چون نفت ندارد، نفت را بده، من دارو بدهم.
این‌ها که دستشان را گذاشتند توی دست منافقین، از توی دست چه کسی دستشان را بر داشتند؟! یک دقیقه فکر کنید، رهبر منافقین با امام خمینی، سوادشان، سنّشان، اخلاقشان، سابقه‌شان، یکی سر تا پا صداقت، یکی سر تا پا خیانت، جمعیت انبوهی از جوانان ایران را هم گول زدند، هم کشور به کشور به نحو ذلیلانه زندگی کردند، در خودشان هم ذلیل هستند، بعضی از این‌هایی که آمدند صحبت کردند، گفتند به ما چه کردند. ازدواجشان باید این‌طور باشد، رفتارشان باید این‌طور باشد، رابطه‌شان این‌طور باشد.
اوّل انقلاب بود، ما رفتیم زندان. در یک زندان را باز کردیم، یک چند تا جوان بودند. گفتم: «من را می‌شناسید؟» نگاه کردند، گفتند: «نه» گفتم: «من هر شب، جمعه تو تلویزیون هستم الآن» گفتند: «سازمان به ما دستور داده فیلم‌های ایران را نبینید» آخر این درست است؟
5- شنیدن سخنان گوناگون و پیروی از بهترین آن‌ها
من جوان هستم، انسان که هستم، به من بگویند تو این را نبین، این را ببین. قرآن چه می‌گوید؟ قرآن می‌گوید هر چی هست، «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه‏» (زمر/ 18)، حرف را گوش بده، هر چه بهتر است آن را عمل کن. «يَسْتَمِعُونَ» (زمر/ 18)، اجازه بدهید من این آیه را با این هم که حال ندارم، دوای ما چی هست؟ درد ما چی هست؟ دوا چی هست؟
[پای تخته] گول خوردن از فضای مجازی. چون بحثم بحث این است که با چه کسی رفیق شویم؟ دلمان را به چه کسی بدهیم؟ گوشمان را به چه کسی بدهیم؟ حدیث بخوانم، «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ»، حدیث است، دل حرم، خانه‌ی خداست، «فَلَا تُسْكِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَيْرَ اللَّه‏» (جامع الأخبار، شعيري، ص 185)، غیر خدا را در خانه‌ی خدا راه نده. دلم با چه کسی باشد؟ گوشم به حرف چه کسی باشد؟ گوش به حرف چه کسی بدهم؟
قرآن می‌فرماید: «فَبَشِّرْ عِبادِ» (زمر/ 17) بشارت بده، [پای تخته] «بَشِّرْ» بشارت بده، «عِبادِ» بندگان من را، بندگان خدا چه کسانی هستند؟ بندگان خدا کسانی هستند که «الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه‏» (زمر/ 18)، آیه قرآن است. بشارت بده بندگان خدا را، بنده‌ی خدا چه کسی است؟ «يَسْتَمِعُونَ»، نمی‌گوید: «یَسمَعُون»، «يَسْتَمِعُونَ» یعنی دل بده، «یَسمَعُون» یعنی گوش بده، نمی‌گوید بنده‌ی خدا حرف‌ها را می‌شنود، می‌گوید دل می‌دهد، یعنی عمیق، خوب گوش می‌دهد.
«يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ»، نمی‌گوید: «يَسْتَمِعُونَ القائِل»، نمی‌گوید ممکن است گوینده یک آدم مشهورِ معروفی هم باشد، اما دروغ می‌گوید، حرف را گوش بده، نه آدم را، چه کسی گفته؟
«فَيَتَّبِعُونَ» وقتی حرف را شنیدی، پیروی کن، یعنی دنبال حرف‌هایی برو که قابل پیروی باشد، «أَحْسَنَه‏»، یعنی همه‌ی حرف‌ها را گوش بده، هر کدام بهتر است.
پس «يَسْتَمِعُونَ» می‌گوید، نمی‌گوید «یَسمَعُون»، این نکته است، «ْقَوْل» می‌گوید، نمی‌گوید «قائِل»، می‌گوید ببین حرف چی هست، نمی‌گوید قائل چه کسی هست، قائل هر کس می‌خواهد باشد، حرفش حسابی است، گوش می‌دهیم.
الآن فضای مجازی ما دوایش همین آیه است، بهترین راه برای حلّ مشکلات همین رادیو و تلویزیون هست. افراد بیایند، افراد دانشمند، یعنی انصاف داشته باشد، آدم بی‌انصاف.
6- رعایت انصاف در برخورد با سخنان مخالف
یک خاطره بگویم از بی‌انصافی. شخصی آمد پهلوی امام صادق گفت من چند تا سؤال دارم، می‌خواهم جواب بدهی. امام صادق فرمود که خیلی خب، به شاگردها فرمود شما با من بحث کنید، من هم حاضر هستم. خب این‌ها بحث کردند و رفتند. شاگردها به امام صادق گفتند: آقا بحث ما خوب بود؟ فرمود: تو این کلمه‌ات خوب بود، این کلمه‌ات خوب نبود. به یکی فرمود: تو یک بدی داشتی، حرف‌های حقّ طرف را هم قبول نمی‌کردی. (إحتجاج، طبرسی، ج 2، ص 364- 367)
توجیه نکنیم، آقا اشتباه کردم، اشتباه کردم، توجیه نکنیم، اشتباه کردم. این عزل و نصبم به جا بود، این کلام را کاش نگفته بودم. ببنید الآن دنیا در زمانی که من دارم حرف می‌زنم، مشکل جمهوری اسلامی و شاید خیلی جاهای دیگر این است که با فضای مجازی موج راه می‌اندازند. ما نمی‌توانیم بگوییم گوش ندهید، نمی‌توانیم بگوییم در دنیا را ببندید، در دنیا باز است، خانه‌ها به هم سوراخ ندارد، کشورها به هم سوراخ دارد، اتاق‌ها به هم سوراخ دارد، در یک اتاق با آن طرف دنیا می‌شود تماس گرفت. خیلی خب علم است دیگر، ما هم باید از علم استفاده کنیم، منتها بحث این است که، اوّل این‌که خودت را صاف کن، تو دنبال هوست هستی، یا دنبال حقیقت؟ اوّل: «بَشِّرْ عِبادِ». کلمه‌ی «عِبادِ» دورش خط است، یعنی بنده‌ی خدا باشیم، یعنی از هوس پایین بیاییم.
7- توجه به درستی و نادرستی سخن، نه جایگاه گوینده
«يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ» (زمر/ 18)، ببین حرف چی هست، نگو گوینده‌اش چه کسی است، ممکن است گوینده بزرگ باشد، ولی حرفش پست باشد، ممکن است آدم بی‌نامی باشد، بی‌نام و نشانی باشد، آدم ضعیفی باشد، ولی حرفش منطقی باشد.
«فَيَتَّبِعُونَ» (زمر/ 18)، یعنی دنبال علمی برو که تابع، بسیاری از درس‌هایی که در آموزش و پرورش و دانشگاه و حوزه خوانده می‌شود، اسمش علم است، علم واقعی نیست، علم واقعی این است که: «ثمره العلم العبودیة»، امیرالمؤمنین می‌فرماید علم واقعی آن است که وقتی خواندی، رشد کنی، انست با خدا، با فقرا، با مسئولیت‌هایت پررنگ بشود.
این سخنرانی‌های رسمی و کنگره و کنفرانس و این‌ها سر جایش، یک جاهایی لازم است، اما آن چه که اثر می‌گذارد، گفت‌و‌گوی تن به تن است.
تریاکی‌ها چرا موفّق‌اند؟ تریاکی‌ها کنفرانس ندارند، فضای مجازی ندارند، خانه به خانه می‌رود، تریاکی‌اش می‌کند، تبلیغ تن به تن، چهره به چهره. خلاصه‌اش رفیق، با چه کسی رفیق شویم، دستور امام سجّاد است.
خدایا هر جا خوابمان برده، غافل شدیم، خلاف کردیم، غفلت کردیم، کم‌کاری، بدکاری کردیم، گذشته‌ی ما را ببخش، آینده‌ی ما را حفظ بفرما.

«و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

شنبه 21 آبان 1401  3:19 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها