منظور از اینکه روح خدا در آدم دمیده شده و خداوند این روح را به ذات خود نسبت داده (نَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحی) چیست؟
پاسخ: در جمله «...وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی...» معنای لغوی «نَفْخ» به معنای دمیدن هوا در داخل جسمی است به وسیله دهان یا وسیلهای دیگر، اما این کلمه به طور كنایه در تأثیر گذاشتن در چیزی و یا القاء امر غیر محسوسی در آن چیز استعمال میشود، و در آیۀ شریفه مقصود از آن ایجاد روح در آدمی است. البته اینكه گفته میشود در آدمی، معنایش این نیست كه روح مانند باد كه در جسم باد كرده داخل است در بدن آدمی داخل باشد، بلكه معنایش ارتباط دادن و بر قرار كردن رابطه میان بدن و روح است، هم چنان كه در آیه ۱۱سجده میفرماید: روح در هنگام مرگ از بدن گرفته میشود در حالی كه بدن به حال خود باقی است و چیزی از آن كم نمیگردد.
پس روح، امر وجودی است كه یك نوع اتحاد با بدن دارد و متعلق به بدن است، در عین حال یك نوع استقلال هم از بدن دارد به طوری كه هر وقت تعلقش از بدن قطع شد از او جدا میشود.
خداوند در عبارت «من روحی» اگر روح را به خود نسبت داده و اضافه كرده است به منظور تشریف و احترام بوده، و از باب اضافۀ لامی است كه اختصاص و مِلكیت را میرساند مانند این که میگوییم: کتابم، دفترم، خانهام و منظور در اینها این نیست که کتاب یا دفتر یا خانه جزئی از من هستند بلکه مراد این است که آنها به من اختصاص و نسبت دارند. پس «روحی» نیز به معنای نسبت دادن روح به خداست و علت این انتساب، عظمت و شرافت روح است نه اینکه روح جزئی از خداوند متعال بوده باشد که از او جدا شده باشد و با بدن انسان متّحد شده باشد.