۰۸:۲۹-۲۸ شهريور ۱۴۰۱
۸۲۳۸۰۹۳
در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان مطرح شد؛
جابر بن عبدالله انصاری آخرین صحابه مدینه و اولین زائر کربلا
فرهنگی هنریقرآن و عترت
نظر دادن
اشتراک گذاری
دانلود PDF
یک کارشناس مذهبی گفت: روایت است که جابر بن عبد الله انصاری آخرین صحابه پیامبر(ص) در مدینه و نخستین زیارت کننده مرقد امام حسین(ع) در کربلا بود.
حجت الاسلام والمسلمین بهاری، کارشناس مذهبی گقت: زیارت اربعین سیدالشهدا(ع) یادگار جابربن عبدالله انصاری است. جابر صحابه رسول خدا بود پیش از هجرت پیامبر به مدینه در منا با آن حضرت بیعت کرد. او در جنگهای بسیاری در رکاب رسول خدا و امیرمؤمنان بود گزارش جابر از حجهالوداع و حضور او در شمار راویان حدیث غدیر نشان از شخصیت آگاه و شجاع او دارد. این صحابی هیچ وقت در برابر ستم خلفای اموی خاموش نماند و در رخدادهای صدر اسلام حضوری پرنگ داشت.
حجت السلام بهاری بیان کرد: عبدالله، پدر جابر جزو هفتاد نفری است که پیش از هجرت پیامبر به مدینه، به مکه رفتند و در منا با حضرت بیعت کردند و چون به مدینه بازگشتند، زمینه هجرت حضرت را در مدینه فراهم آوردند و پس از ورود پیامبر به مدینه، در راه تبلیغ اسلام کوشش کردند. ابن کثیر دمشقی از عبدالله پدر جابر حکایت می کند که رسول الله درباره ایشان فرمود: خداوند به شما انصار پاداش خیر دهد؛ به ویژه آل عمرو بن حرام (خاندان جابر) و سعد بن عباده.
وی افزود: عبدالله در غزوه بدر حضوری پرشور داشت و هنگامی که لشکرگاه اسلام را دید، نزد پیامبر آمد و انتخاب این محل را به فال نیک و نشانه پیروزی اسلام گرفت.
این کارشناس مذهبی میگوید: ابن ابی الحدید درباره حضور عبدالله در جنگ اُحد می نویسند: چند روز پیش از غزوه اُحد، عبدالله پدر جابر یکی از شهدای غزوه بدر به نام «مبشر بن عبدالمنذر» را در عالَم رؤیا دید که به او گفت: چند روز بعد به سوی ما خواهی آمد. عبدالله پرسید: جایگاه تو کجاست؟ گفت: هر جای بهشت بخواهیم، منزل می کنیم. عبدالله پرسید: مگر تو در بدر شهید نشدی؟ گفت: آری، سپس زنده شدم.
وی بیان کرد: وقتی عبدالله این رؤیا را برای پیامبر نقل کرد، حضرت فرمود: این مژده شهادت برای توست. شاید همین رؤیا سبب آمادگیِ بیشتر عبدالله شده بود؛ زیرا در شبی که فردای آن غزوه اُحد رخ داد، به فرزندش جابر وصیت کرد: «امیدوارم فردا در زمره اولین گروه شهدا باشم. تو را درباره نیکی به خواهرانت سفارش می کنم.» هم چنین از جابر روایت شده است: وقتی غزوه اُحد پیش آمد، پدرم مرا فراخواند و گفت: من خودم را جزو اولین شهدای لشکر پیامبر می بینم. من پس از پیامبر کسی را گرامی تر از تو باقی نمی گذارم. بدهکاری مرا بپرداز و خیرخواه خواهرانت باش.
حجت الاسلام والمسلمین بهاری مطرح کرد: در جریان تخلف گروهی از لشکر اسلام که پیامبر آنان را مأمور حفاظت از تنگه احد کرده بود، فقط دوازده نفر باقی ماندند که یکی از آنان عبدالله پدر جابر است. از سوی دیگر، گروهی دویست نفری از لشکر قریش از پشت سر به مسلمانان هجوم آوردند و آن دوازده نفر را که با شهامت جنگیدند، به شهادت رساندند.
وی گفت: جابر می گوید: وقتی پدرم به شهادت رسید، روپوش را از چهره اش کنار زدم و او را بوسیدم. پیامبر مرا می دید، اما مرا از آن کار بازنداشت. وقتی پدرم در اُحد به شهادت رسید، عمّه ام فاطمه برای او می گریست؛ پیامبر فرمود: برای او گریه کنی یا نکنی، فرشتگان با بال های خود بر او سایه افکنده اند تا او را بردارید و دفن کنید.
جابر در جنگ های دوران زمامداری امام علی(ع)
جنگ هایی که در دوران زمامداری امام علی(ع) رخ داد، ویژگی هایی داشت که در جنگ های زمان پیامبر خدا نبود. مهم ترین آنها این بود که طرف مقابل علی(ع) در ظاهر، اسلام و قرآن و نماز بود، اما طرف مقابل در جنگ های زمان رسول الله مسلمان نبود. همین ویژگی، سنگینی کار را بر امام علی(ع) دوچندان می کرد.
همین امر باعث شد که جنگ صفین با پیروزی امام پایان نیابد و اصحاب بی خرد در برابر امام(ع) جبهه جدیدی گشودند و جنگ نهروان را به راه انداختند. این وضع پیچیده، حتی باعث شد که برخی از امام(ع) تقاضا کنند آنان را برای جهاد به مرزها بفرستد تا در صورت بروز جنگ، طرف مقابل آنان کفار باشند نه مسلمان نماها!
با توجه به این وضعیت بود که جابر معنا می گفت: «الشاکُّ فی حَرْبِ عَلِیٍّ کالشّاکِّ فی حَرْبِ رسول الله|»؛کسی که در حقانیت جنگ های امام علی(ع) تردید کند، مانند کسی است که در حقانیت جنگ های پیامبر تردید کرده است.
جابر در محضر امام حسن مجتبی(ع)
شیخ طوسی روایتی را نقل می کند که از آن، عمق ایمان و عشق پایدار جابر به امام حسن و امام حسین دانسته می شود. او به سندی که ذکر می کند، از امام سجاد(ع) نقل می کند: همان سالی که امام حسن(ع) از دنیا رفت، من پشت سر عمویم حسن(ع) و پدرم حسین(ع) در کوچه های مدینه می رفتم، در حالی که هنوز به سنّ بلوغ نرسیده بودم. در بین راه جابر بن عبدالله انصاری و انس بن مالک همراه با جمعی از قریش و انصار، با امام حسن و امام حسین‘ دیدار نمودند. جابر بی اختیار خود را به دست وپای آن دو بزرگوار انداخت و بر آن بوسه زد. مردی از بنی امیه که در میان جمع بود، به جابر اعتراض کرد و گفت: تو با این کهنسالی و منزلتی که در اثر همراهی با رسول خدا داری، چنین می کنی؟! جابر در پاسخ او گفت: «از من دور شو! اگر تو فضیلت و موقعیت آن دو را چون من می دانستی، بر خاک قدمشان بوسه می زدی».
جابر در حضور امام حسین(ع)
شیخ طوسی جابر را در شمار یاران و اصحاب امام حسین(ع) نیز آورده است. چون غیر از امام هیچ کس از سرانجام سفر از مکه به کربلا که همانا شهادت بود، اطلاع نداشت، جابر و برخی دیگر از دوستداران امام، با ایشان همراه نبودند. از سخنان جابر با شاگردش عطیه استفاده می شود که اگر جابر پایان پرافتخار آن سفر را می دانست، امام را همراهی می کرد؛ گرچه حضرت کسی را برای آن سفر دعوت نکرده بود.
جابر، اولین زائر امام حسین(ع) در کربلا
چند روز پس از رسیدن خبر شهادت امام، جابر انصاری بارِ سفر به سوی کربلا بست. پیری و دوری راه و سبوعیت سفّاکانی چون یزید و ابن زیاد، مانع او از این سفر نشد. «عطیفه عوفی» شاگردش او را در این سفر همراهی می کرد. شیخ طوسی جابر را اولین زائر امام حسین (ع) دانسته و روز ورود او را به کربلا، بیستم صفر همان سال دانسته است.
قبر جابر در کجاست؟
در بعضی از کتاب ها نوشته اند جابر بن عبدالله از صحابه ای است که در بقیع دفن شده اند. اما از بعضی احادیث تاریخی به دست می آید که او در قبرستان طایفه «بنی سلمه» در غرب مدینه دفن شده است؛ چرا که جابر هم از بنی سلمه بوده است.