0

فرهنگنامه ی اربعین امام حسین علیه السلام

 
serat.monir
serat.monir
جمعه 25 شهریور 1401  8:21 PM
تشکرات از این پست
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:فرهنگنامه ی اربعین امام حسین علیه السلام

فرهنگنامه ی اربعین امام حسین علیه السلام

 

«الف»

آداب و رسوم عزاداری اربعین

در شهر کربلا مرسوم است که عزاداری اربعین را در حسینیه ها و هتل ها و منازل برگزار می کنند. گاهی اوقات نیز در هیئت های برپا شده در کوچه و خیابان، به عزاداری می پردازند. برخی هم تمایل دارند که هیئت عزاداری خود را از مسیر حرم امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و بین الحرمین و حرم حضرت عَلَیْهِ السَّلاَمُ عبور دهند.

طبق قوانین عتبۀ امام حسین و حضرت ابالفضل عَلَیْهِما السَّلاَمُ ، هیئت های مذهبی ابتدا باید شناسنامه ای را دریافت کنند و سپس در موعد مقرر، از مکان مشخص شده حرکت نمایند و به عزاداری بپردازند. تأمین امنیت هیئت ها، بر عهدۀ مسئولین هیئت ها می باشد و آن ها وظیفه دارند با ایجاد حصارهایی، مانع از ورود افراد غریبه به هیئت ها شوند.

از آنجایی که افراد شرکت کننده در هیئت های عزاداری، بی شمار است و تفتیش و بازرسی آن ها زمان زیادی می برد، و از طرف دیگر، بازرسی هیئت ها می تواند نظم دسته های عزاداری را بر هم بزند، این گونه هیئت ها بدون

ص: ۱۱

تفتیش و بازرسی، وارد صحن مطهر امام حسین و حضرت ابالفضل عَلَیْهِما السَّلاَمُ می شوند. برخی از آن ها اجازۀ توقف در صحن را دارند و برخی نیز به صورت گذری، از داخل حرم عبور می کنند.

اربعین اول و اربعین دوم

بنا بر مستندات تاریخی، شکی نیست که اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، در روز اربعین به کربلا رسیده اند؛ اما در گفته ها و نوشته های نظریه پردازان، دربارۀ بازگشت اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ به کربلا و ملاقات آن ها با جابر بن عبدالله انصاریE، اصطلاح «اربعین اول» و «اربعین دوم» به چشم می خورد. برخی می گویند که اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ در اربعین اول به کربلا رسیدند، و برخی می گویند که در اربعین دوم وارد کربلا شدند.

اربعین اول، اصطلاحی است برای چهلمین روز شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ؛ یعنی همان ۲۰ صفر سال ۶۱ ﻫ.ق. اما دربارۀ اربعین دوم، دو دیدگاه وجود دارد:

۱٫ هشتادمین روز شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ؛ یعنی ۱۰ ربیع الاول ۶۱ ﻫ.ق؛

۱٫ ۲۰ صفر سال ۶۲ ﻫ.ق؛ یعنی سال دوم شهادت.

برخی از مقتل نگاران – همانند لهوف و مثیر الاحزان – ملاقات جابر با اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ را در کربلا مطرح کرده اند. با توجه به نقل آنان، برخی گفته اند که اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ ، در اربعین اول و در همان سال نخست شهادت، به کربلا رسیدند. برخی نیز گفته اند که چون فاصلۀ بین شام و کربلا زیاد بود و بنا بر شواهد تاریخی، اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ چندین روز از ماه صفر را در شام بودند، نمی توانستند در اربعین اول همان سال، به کربلا بروند. بنا بر این، ممکن است

ص: ۱۲

ملاقات آن ها با جابر، بعد از اربعین اول آن سال، یا در اربعین سال بعد اتفاق افتاده باشد. هر یک از طرفین نیز، شواهدی را برای سخنان خود ارائه کرده اند.

که در مدخل موافقان و مخالفان اربعین اول و دوم به آن اشاره شده است.

اربعین، جایگاهی ویژه برای امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ

حضرت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در بین اهل بیت عصمت و طهارت عَلَیْهِم السَّلاَمُ ، ویژگی های منحصر به فردی دارد؛ به طور مثال: خدا در تربت او، شفا قرار داده است؛ در زیر قبۀ او، دعا مستجاب می شود؛(۱) حرم او، تنها حرمی است که مسافر می تواند نمازش را تمام یا شکسته بخواند(۲) و بسیاری از خصوصیات دیگر که بسیاری از آن در کتاب

خصائص الحسینیۀ شیخ جعفر شوشتری گرد آمده است. یکی دیگر از موارد اختصاصی امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، اربعین آن بزرگوار است که از دو جهت، حائز اهمیت می باشد:

الف. عزاداری روز اربعین

شیعیان جهان، هر ساله در روز اربعین آن بزرگوار، به سوگواری و عزادی می پردازند. اگر چه در ایران مرسوم است که در اولین چهلم، برای هر تازه گذشته ای مجلس ختم بر پا کنند، اما این کار در سال های بعد، تکرار نمی شود. در حالی که اربعین و چهلم سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، هر ساله تکرار می شود؛ گو این که عاشورای هر سال، نخستین روز شهادت آن حضرت است و اربعین هر سال،

ص: ۱۳


۱- أَلاَ وَ إِنَّ اَلْإِجَابَهَ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ اَلشِّفَاءَ فِی تُرْبَتِهِ وَ اَلْأَئِمَّهَ عَلَیهِمُ السَّلاَمُ مِنْ وُلْدِهِ. کفایه الاثر فی النص علی الائمه الاثنی عشر ص ۱۷
۲- عن الصادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «تَتِمُّ اَلصَّلاَهُ فِی اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ اَلرَّسُولِ وَ مَسْجِدِ اَلْکُوفَهِ وَ حَرَمِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ» الکافی ط دارالحدیث ج۹ ص۳۴۲ مساله ۱۲۹۲٫ مسافر می تواند در حرم ، مسجد متصل به حرم و رواق حضرت سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ نماز خود را تمام بخواند. توضیح المسائل امام خمینی ص ۲۹۶٫

نخستین اربعین فقدان آن امام همام می باشد و باید گرامی داشته شود. از این رو، یکی از رموز حیات و جاودانگی قیام حسینی، همین اربعین است.

این در حالی است که شیعیان برای دیگر اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ ، فقط سالگرد شهادت می گیرند و فقط در روز شهادت آن حضرات، به عزاداری می پردازند. برای هیچ کدام از اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ ، اربعین برپا نمی شود؛ حتی در تاریخ و روایات، مطلبی دربارۀ گرفتن اربعین و برپایی بزرگداشت در چهلمین روز شهادت اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ ، در نخستین سال شهادت آن ها به چشم نمی خورد. سوگواری در اربعین و گرامی داشت چهلمین روز شهادت، هم در سال اول و هم در سال های دیگر، اختصاص به حضرت سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ دارد.

برخی از نویسندگان، با بیان ادله ای مبنی بر اختصاص اربعین به سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، از برپایی جلسات ختم در روز چهلم اموات، به شدت انقاد کرده اند. سید محمد محسن حسینی طهرانی، در کتاب «اربعین در فرهنگ شیعه»، گرفتن اربعین برای اموات را به شدت محکوم می نماید و آن را منحصر به سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ می داند و به روایاتی تمسک می جوید که بیش از سه روز عزاداری را جایز نمی دانند. او می نویسد: «مسألۀ اربعین، قطعا از گرفتن هفتم و سالگرد برای میت، شنیع تر و قبیح تر است؛ چون در مورد اقامۀ اربعین برای مردگان، خبر و اثری از سوی ائمه عَلَیْهِم السَّلاَمُ وارد نشده است.» علاوه بر این، اربعین از شعارها و اختصاصات شیعه می باشد که فقط و فقط به حضرت اباعبدالله الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ تعلق دارد. اگر قرار باشد اقامۀ مجالس اربعین برای مردگان، به صورت یک آداب و سنت مؤکد درآید، دیگر چگونه می توان آن را به عنوان یک شعار و علامت و امتیاز برای سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ دانست؟!(۱)

ص: ۱۴


۱- . برگرفته از اربعین در فرهنگ شیعه، ص ۱۰۲٫

ب. زیارت اربعین

استحباب زیارت اربعین، تنها دربارۀ امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ وارد شده است و چنین سفارشى، دربارۀ هیچ یک از حضرات معصومین عَلَیْهِم السَّلاَمُ وجود ندارد. گو این که اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ خواسته اند اربعین امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، یگانه باشد و نمونه های مشابه، آن را تحت الشعاع خود قرار ندهد. بنا بر این از نظر تاریخى و حدیثی، هیچ پیشینه اى را برای سوگواری در اربعین دیگر معصومین عَلَیْهِم السَّلاَمُ و اعمال مربوط به این روز نمی توان یافت و این ویژگی و امتیاز، تنها براى امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ است.

اربعین در سال های اخیر

پس از سقوط نظام بعث در عراق – که مانع از عزاداری سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ می شد – نخستین بار در سال ۱۳۸۲ ﻫ.ش/ ۲۰۰۳ میلادی بود که شیعیان توانستند در اربعین حسینی، به سوی کربلا حرکت کنند. در آغاز این حرکت، تنها دو – سه میلیون نفر حضور داشتند. در سال های بعد، تعداد زائران شرکت کننده در این راهپیمایى عظیم، به بیش از ده میلیون نفر رسید.(۱) در سال ۱۳۹۲ ﻫ.ش که مصادف با اربعین ۱۴۳۵ ﻫ.ق بود، برخی گزارش ها، از حضور پانزده میلیون زائر در کربلا خبر می داد.(۲)

اخیراً تعداد زائران اربعین، از بیست میلیون نیز گذشته است.

اربعین در فرهنگ اسلامی

عدد چهل یا عدد اربعین، جایگاه ویژه اى در فرهنگ اسلامى دارد و در آیات قرآن و روایات اسلامی، توجه و عنایت خاصی به عدد چهل شده است.

ص: ۱۵


۱- www.tasnimnews.com
۲- www. عجل الله تعالی فرجه الشریف ardanews.com

الف. اربعین در قرآن

واژه اربعین، چهار مرتبه در قرآن به کار رفته است.

قرآن کریم، مدت خلوت حضرت موسی عَلَیْهِ السَّلاَمُ در کوه طور و هم صحبتی او با خدا را چهل روز ذکر می کند: «وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً؛(۱) با موسی، سی شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم تا آن که وقت معین پروردگارش، در چهل شب به پایان رسید».

۱٫ در آیۀ دیگر میفرماید: وَ إِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ثُمَّ اِتَّخَذْتُمُ اَلْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظٰالِمُونَ؛(۲) هنگامی که با موسی چهل شب وعده گذاشتیم، شما پس از رفتن او، به پرستش گوساله پرداختید؛ در حالی که ستمکار بودید.

۲٫ در مورد قوم بنی اسرائیل که به دلیل کفران نعمت و پرستش گوساله، محکوم به سرگردانی چهل ساله شدند،می فرماید: «فَإِنَّها مُحَرَّمَهٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَهً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْض؛(۳) ورود به سرزمین موعود، تا چهل سال بر آنان حرام گشت و آنان در بیایان، سرگردان شدند».

۳٫ همچنین سن چهل سالگی را سن بلو غ عقلانی انسان معرفی میکند و می فرماید:«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ

ص: ۱۶


۱- . سوره اعراف، آیه ۱۴۲٫
۲- سوره بقره آیه ۵۱٫
۳- . سوره مائده، آیه ۲۶٫

وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛(۱) ما به انسان سفارش نمودیم که به پدر و مادرش نیکی کند. مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی بر زمین میگذارد و دوران حمل و از شیر گرفتنش، سی ماه طول میکشد؛ تا زمانی که به کمال رشد و قدرت برسد و چهل ساله گردد و بگوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادهاى، بهجا آورم و کار شایستهاى انجام دهم تا از آن خشنود گردی. فرزندان مرا نیز صالح گردان. من به سوى تو بازمیگردم و توبه می کنم و از مسلمانان هستم».

ب. اربعین در روایات

در احادیث و روایات اسلامی نیز توجه خاصی به عدد چهل یا عدد اربعین شده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:

۱٫ عقل انسان – متناسب با استعداد هر فرد – در چهل سالگی است که به بالاترین درجۀ کمال خود می رسد.(۲)

۲٫ در چهل سالگی، رشد انسان کامل می شود.(۳)

۳٫ پیامبر گرامی اسلام صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ، در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شد.(۴)

۴٫ همه پیامبران عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ ، در چهل سالگی مبعوث شدند.(۵)

۵٫ حضرت آدم عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ در فراق بهشت، چهل روز گریست.(۶)

ص: ۱۷


۱- سوره احقاف آیه ۱۵
۲- . آمال الواعظین، ج ۲، ص ۱۳۸٫
۳- . غوالی الئالی، ص ۴۳۱٫
۴- . آمال الواعظین، ج ۲، ص ۳۲۸٫
۵- . عیون الاخبار، ج ۲، ص ۳۶٫
۶- . بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۱۶۲٫

۶٫ حضرت آدم عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ در مرگ هابیل، چهل شب گریه کرد.(۱)

۷٫ در طوفان نوح عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ، چهل روز باران بارید.(۲)

۸٫ خدا چهل روز به فرعون مهلت داد.(۳)

۹٫ تعطیلی مساجد به مدت چهل شب، از نشانه های ظهور است.(۴)

۱۰٫ زمین، چهل روز در مرگ مؤمن می گرید.(۵)

۱۱٫ دعای چهل مؤمن برای فردی که از دنیا رفته، موجب بخشش او می گردد.(۶)

۱۲٫ هر کس چهل حدیث حفظ کند، خدا او را در قیامت، فقیه و دانشمند محشور می کند.(۷)

۱۳٫ هر کس خود را چهل روز برای خدا خالص و پاک گرداند، خدا چشمه های حکمت را از قلب او بر زبانش جاری می سازد. (۸)

۱۴٫ هر کس چهل روز، ایمان و اعمال خود را برای خدا خالص گرداند، خدا زهد و بی علاقگی به دنیا را در قلب او قرار می دهد.(۹)

۱۵٫ هر کس چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند، ایمان در قلبش تثبیت می شود.(۱۰)

ص: ۱۸


۱- . بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۴۴٫
۲- . بحار الانوار، ج ۱۱، ص ۱۶۲٫
۳- . اتحاف الساده، ج ۱، ص ۷۵٫
۴- . صحیفه الرضا، ص ۱۴٫
۵- . تفسیر عیاشی، ج ۲، ۱۵۴٫
۶- . خصال صدوق، ج ۲، ص ۳۱۶٫
۷- . میزان الحکمه ج ۴، ص ۱۹۳۱٫
۸- . عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۸۵٫
۹- کافی ج۲ ، ص ۱۶٫
۱۰- همان

۱۶٫ هر کس چهل روز خود را برای خدا خالص گرداند، به دردهای جسمی و روحی شناخت پیدا می کند و با درمان آن ها آشنا می گردد.(۱)

۱۷٫ اگر کسی مشروب بنوشد، نمازش تا چهل روز پذیرفته نمیشود.(۲)

۱۸٫ خوردن انار، شیطان را تا چهل شبانه روز، از انسان دور می کند.(۳)

ج. اربعین در عرفان

اربعین گرفتن یا چلهنشینی، در سیر و سلوک و عرفان نیز موضوعیت دارد.

چله نشینی بدین معنا است که فرد برای انجام ریاضت و عبادت شرعی، به مدت چهل روز، انزوا اختیار کند و در گوشه ای خلوت، به ذکر و عبادت بپردازد و مشغول ریاضت گردد و لذتهای دنیوی را ترک کند و مراسم وآداب چله را به جا آورد. انسان وقتی میتواند به مراحل عرفانی پای گذارد که یک اربعین به خود بپردازد و در مدت چهل روز، با ذکر گفتن و دعا خواندن و مواظبت و مراقبت، به مطلوب خود دست یابد. به قول حافظ:

سحرگه رهروی در سرزمینی *** همی گفت این معما با قرینی

که ای صوفی شراب آنگه شود صاف *** که در شیشه بماند اربعینی

خاقانی شروانی در این زمینه میگوید:

بگو با مغان کاب کاری شما راست *** که در کار آب شما میگریزم

مرا ز اربعین مغان چون نپرسی *** که چل صبح در مغسرا میگریزم

ص: ۱۹


۱- همان
۲- تحف العقول ص ۱۲۲٫
۳- صحیفه الامام الرضا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ص ۵۳٫

اربعین و امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ

در بسیاری از آیات و روایات می بینیم که عدد چهل، برای موضوعات گوناگون مطرح شده است. دسته ای از این روایات، در رابطه با امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ می باشند.

مرحوم شیخ احمد مولایی، در کتاب «الاربعینیات»، روایات مربوط به عدد چهل را گرد آورده و بخشی از کتاب را با عنوان «باب فی ما یتعلق بالحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ »، به روایات حاوی عدد چهل دربارۀ امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ اختصاص داده است.(۱) مواردی که وی در این بخش، از کتاب های مختلف گرد آورده، بدین شرح است:

۱٫ امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، تا چهل روز از انگشت و دهان رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ ارتزاق می کرد و گوشت و خونش، از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روئید. «کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ یُدْخِلُ لِسَانَهُ فِی فِیهِ فَیَغُرُّهُ کَمَا یَغُرُّ اَلطَّیْرُ فَرْخَهُ فَیَجْعَلُ اَللَّهُ لَهُ فِی ذَلِکَ رِزْقاً فَفَعَلَ ذَلِکَ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ لَیْلَهً فَنَبَتَ لَحْمُهُ مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اَللَّهِ».(۲)

۲٫ چهل نفر برای کشتن و جدا کردن سر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، کمر همت بستند. «قالَ اَبومِخنَف بَقی الحُسَینُ ثَلاثَ ساعاتٍ مِنَ النَّهار مُلَطَّخاً بِدَمِهِ رامِقاً بِطرفِهِ اِلَی السَّماءِ وَ یُنادی یا اِلهی صَبراً عَلی قَضائِکَ وَ لا مَعبودٌ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثین. فَبادَرَ اِلَیهِ اَربَعونَ فارِساً یُریدونَ حَزَّ رَاسِهِ الشَّریفِ المُکَرَّم، وَ یَقولُ عُمَرُ بنُ سَعدٍ وَیلَکُم عَجِّلوا بِقَتلِهِ».(۳)

۳٫ تعداد زخم های عمیق امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، چهل زخم بود. «أُصِیبَ الْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

ص: ۲۰


۱- . احمد مولایی، اربعینیات، ص ۱۵۶٫
۲- . به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۵۰٫
۳- . به نقل از ینابیع الموده، ص ۳۴۸٫

یَوْمَ أُصِیبَ وَ عَلَیْهِ جُبَّهُ خَزٍّ فَحَسَبْنَا فِیهَا أَرْبَعِینَ جِرَاحَهً مَا بَیْنَ طَعْنَهٍ وَ حَرْبَه».(۱)

۴٫ ذو الجناح، اسب امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، چهل نفر را در روز عاشورا به درک واصل کرد. «رَوَى أَبُو مِخْنَفٍ قَتَلَ اَلْفَرَسُ أَرْبَعِینَ رَجُلاً».(۲)

۵٫ آسمان و زمین و کوه ها و خورشید و دریاها و ملائکه، چهل روز بر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ گریستند. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا زُرَارَهُ إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْکُسُوفِ وَ الْحُمْرَهِ وَ إِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَ انْتَثَرَتْ وَ إِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَهَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً عَلَى الْحُسَیْنِ ع».(۳)

۶٫ عمر سعد، اهل بیت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلاَمُ را بر چهل شتر سوار کرد. «تَوَجَّهَ عُمَرُ بنُِ سَعدٍ اِلی الکوفَهِ بِالسَّبایا عَلَی الجِمالِ نَحوَ اَربَعینَ جَمَلاً بِغَیرِ وَطَاءِ وَ لا غِطاءٍ».(۴)

۷٫ سر بریدۀ امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، چهل روز بر دروازۀ شام بود. «ِانَّ رَأسَ الحُسَینِ صُلِبَ عَلی مِنارَهِ جامِعِ دَمِشق اَربَعینَ یَوماً».(۵)

۸٫ سر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، بعد از چهل روز دفن شد. از این رو، روز اربعین را «مَرَدُّ الرَّأس» گویند. «ذَهَبَت الاِمامِیَهُ اِلی اَنَّهُ اُعیدَ اِلی الجَنَّهِ وَ دُفِنَ بِکَربَلا بَعدَ اَربَعینَ یَوماً مِنَ القَتلِ».(۶)

۹٫ آبی که بر قبر سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ بستند، بعد از چهل روز فروکش کرد. «ذَکَرَ هِشامُ بنُ الکَلبی: اِنَّ الماءَ اُجرِی عَلی قَبرِ الحُسَینِ لِیُمحی اَثَرَهُ نَضَبَ الماءُ بَعدَ

ص: ۲۱


۱- . به نقل از دعائم الإسلام، ج ۲، ص ۱۵۴٫
۲- . به نقل از مناقب شهر آشوب، ج ۴، ص ۵۸٫
۳- . به نقل از کامل الزیارات، ص۸۱٫
۴- . به نقل از ینابیع الموده، ص ۳۵۰٫
۵- . به نقل از کامل بهائی.
۶- . به نقل از نور الابصار شبلنجی.

اَربَعینَ یَوماً».(۱)

۱۰٫ قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را چهل هزار فرشته احاطه کرده است. «قالَ الصادِقُ: إِنَّ حَوْلَ قَبْرِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ اَربَعینَ أَلْفَ مَلَکٍ شُعْثاً غُبْراً یَبْکُونَ عَلَیْهِ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ».(۲)

۱۱٫ ذکر گفتن با تسبیح تربت سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، ثوابی چهل برابر دارد. «قالَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ: سُبْحَهٍ مِنْ طِینِ قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ ع فِیهَا ثَلاَثٌ وَ ثَلاَثُونَ حَبَّهً مَتَى قَلَّبَهَا ذَاکِراً لِلَّهِ کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ بِکُلِّ حَبَّهٍ أَرْبَعُونَ حَسَنَهً».(۳)

۱۲٫ خدا برای زائر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، چهل فرشته می گمارد تا بر او صلوات بفرستند. «قالَ الصادِقُ: إِذَا خَرَجَ مِنْ بَابِ مَنْزِلِهِ رَاکِباً أَوْ مَاشِیاً وَکَّلَ اَللَّهُ بِهِ أَرْبَعَینَ مَلَکاً مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتَّى یُوَافِیَ قَبْرَ اَلْحُسَیْنِ».(۴)

۱۳٫ زیارت اربعین (در چهلمین روز شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ) مستحب است و از نشانه های مؤمن می باشد.(۵)

اربعین و پیاده روی از دیدگاه علما

حضرت آیت الله العظمی ملکی تبریزی (ره)

میرزا جواد آقای ملکی تبریزی (ره) یکی از مراجع عالیقدر جهان تشیع بود که بارها با پای پیاده، از نجف اشرف به کربلای معلا مشرف شد. او دربارۀ مراقبه و

ص: ۲۲


۱- . به نقل از البدایه و النهایه، ج ۸٫
۲- . به نقل از مناقب ابن مغازلی، ص ۳۹۷٫
۳- . به نقل از ریاض المصائب.
۴- . به نقل از کامل الزیارات، ص ۲۲۵٫
۵- . به نقل از امالی شیخ صدوق، ص ۲۵۱٫

بزرگداشت اربعین حسینی می گوید: «بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر اربعین) را روز حزن و ماتم قرار دهد و تلاش نماید که امام شهید ما را در مزار حضرتش زیارت کند؛ هر چند تنها یک بار در تمام عمرش باشد؛ همان گونه که حدیث شریف، علامت های مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن، و بلند گفتن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ اَلْرَحیمْ در نمازها».(۱)

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دامت ظله

حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب، درباره اهمیت بزرگداشت روز اربعین حسینی می فرماید: «شروع جاذبه مغناطیسی حسینی، در روز اربعین است. جابر بن عبدالله را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشد. این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی، در دل من و شما هست.

این سنت حسنه، توانسته است در طول سالیان گذشته، ضمن ایجاد نوعی نشاط و پویایی در فقه و مذهب جعفری، و ضمن نشان دادن ارادت به اهل بیت المال ، عامل اتحاد شیعیان جهان باشد و بتواند عاملی ناگسستنی برای پیوند و نزدیکی قلوب شیعیان گردد و تحولاتی را در تاریخ تشیع و کشورهای منطقه، و به ویژه عراق، ایجاد کند.

فقط یک جمله در باب اربعین عرض کنم: آمدن اهل بیت حسین بن على عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ به سرزمین کربلا – که اصل این آمدن، مورد قبول هست؛ اما سال اول یا دوم بودن آن معلوم نیست – فقط برای این نبود که دلی خالی کنند

ص: ۲۳


۱- ترجمه المراقبات، کریم فیضی، ص ۸۵٫

یا تجدید عهدی بکنند؛ آن چنان که گاهی بر زبانها جاری می شود. مسأله، بسیار بالاتر از این بود. نمی شود کارهای شخصیتی مثل امام سجاد عَلَیْهِ السَّلاَمُ یا مثل زینب کبری سَلَامُ اللهِ عَلَیْهَا را بر همین مسائل عادی رایج ظاهری حمل کرد. باید در کارها و تصمیمات شخصیت هایی به این عظمت، در جست وجوی رازهای بزرگ تر بود.

مسأله آمدن بر سر مزار سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، در حقیقت، امتداد حرکت عاشورا بود. با این کار، خواستند به پیروان حسین بن علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ و دوستان خاندان پیغمبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ و مسلمانانی که تحت تأثیر این حادثه قرار گرفته بودند، تفهیم کنند که این حادثه تمام نشد؛ مسأله با کشته شدن، دفن کردن و اسارت گرفتن و بعد رها کردن اسیران، خاتمه پیدا نکرد؛ مسأله ادامه دارد.

به شیعیان یاد دادند اینجا محل اجتماع شما است؛ اینجا میعاد بزرگی است که با جمع شدن در این میعاد، هدف جامعۀ شیعی و هدف بزرگ اسلامی جامعۀ مسلمین را باید به یاد هم بیاورید؛ تشکیل نظام اسلامی و تلاش در راه آن، حتی در حد شهادت، آن هم با آن وضع! این چیزی است که باید از یاد مسلمانان نمی رفت و خاطره آن برای همیشه زنده می ماند. آمدن خاندان پیغمبر، امام سجاد و زینب کبری عَلَیْهِم السَّلاَمُ به کربلا در اربعین، به این مقصود بود».(۱)

حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره)

آیت الله العظمی محمدتقی بهجت فومنی (ره) درباره نقش پیاده روی روز اربعین فرموده است: وقتی امام زمان عَجَّلَ اَللَّهُ تَعَالِیَ فَرَجَهُ اَلشَّرِیفْ ظهور می فرماید، پنج ندا خطاب به

ص: ۲۴


۱- پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، سخنرانی ۱۳۸۵/۱/۱

اهل عالم میکند: «الا یا اهل العالم انا المهدی المنتظر؛ ألا یا أهلَ الْعالَمِ أنا الصَّمْصَامُ الْمُنْتَقَمِ؛ ألا یا أهلَ الْعالَمِ إنَّ جَدِّی الْحُسَینَ قَتَلُوهُ عَطْشاناً؛ ألا یا أهلَ الْعالَمِ إنَّ جَدِّی الْحُسَینَ سَحُقوُه عُدواناً؛ ألا یا أهلَ الْعالَمِ إنَّ جَدِّی الْحُسَینَ طرحَوهُ عُریاناً»(۱)

امام زمان خودش را به واسطه امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، به همه عالم معرفی میکند . بنابراین، در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را شناخته باشند؛ اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را نمی شناسند و این تقصیر ما است؛ چون ما برای سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ طوری فریاد نزدیم که همه عالم، صدای ما را بشنود. پیاده روی اربعین، بهترین فرصت برای معرفی حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ به عالم است.

با اینکه زیارت سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ در اکثر برهه های تاریخی، به سختی انجام می شد و جان زائران در خطر بود، با این وجود، عاشقانه خطرات را به جان می خریدند و در روز اربعین، به پابوسی امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ نائل می شدند.(۲)

حضرت آیت الله العظمی سیستانی دامت ظله

ایشان در توصیه به شرکت کنندگان در پیاده روی اربعین می فرماید: «شایسته است مؤمنانی که خداوند توفیق شرکت در این زیارت شریف را به ایشان عنایت فرموده ، توجه نمایند که خدای تبارک و تعالی، از میان بندگان خویش، پیامبران و اوصیایی را برگزیده تا پیشوا و حجت مردمان باشند و مردم از رهگذر تعالیم ایشان، هدایت یابند و از اعمالشان تبعیت کنند. خداوند، مؤمنان را از آن رو به زیارت مشاهد متبرکه ایشان تشویق نموده است که یادشان جاودانه

ص: ۲۵


۱- إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب، ج ۲، ص ۲۳۳٫
۲- .www.mashreghnews

بماند و جایگاهشان اعتلا یابد، و چون آن بزرگواران، نمونه اعلای بندگی خدای سبحان و جهاد در راه او و فداکاری برای دین استوارش بوده اند، این امر، سبب به یاد آوردن خدای متعال و آموزه ها و احکام او برای مردم باشد.

بنابراین، از لوازم این زیارت آن است که زائر علاوه بر یادآوری جان فشانی های امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در راه خداوند متعال، تعالیم دین حنیف – از جمله نماز، حجاب، اصلاح، گذشت، بردباری، ادب، قوانین آمدوشد و دیگر مفاهیم پسندیده – را رعایت نماید تا زیارتش گامی در مسیر تربیت نفس برای پذیرش این امور و تثبیت آثار آن تا زیارت های بعدی باشد.

چنین است که شرکت در این مراسم، به منزله حضور در مجالس تعلیم و تربیت امام عَلَیْهِ السَّلاَمُ خواهد شد. ما محضر اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ را درک نکرده ایم تا آموزه های ایشان را از حضور خودشان فرا بگیریم و به دست آن بزرگواران تربیت شویم، ولی خداوند متعال، تعالیم و رفتار آنها را برایمان حفظ کرده و ما را به زیارت استان ایشان ترغیب فرموده تا آنان، نمونه هایی ممتاز برای ما شوند. و همان گونه که معاصران ایشان را که با آن بزرگواران زیسته اند، به محک امتحان کشیده ، خواسته است تا میزان صداقت ما را در آرزوی زیستن در کنار آنان و پاسخگویی به آموزه ها و اندرزهایشان بیازماید. پس باید مراقب باشیم که مبادا آرزوی ما در زمینه درک محضر آن بزرگان، صادقانه نباشد. باید بدانیم که اگر مطابق خواسته ایشان رفتار کنیم، امید می رود که با یارانشان محشور شویم؛ زیرا از امیرمؤمنان عَلَیْهِ السَّلاَمُ روایت است که در جنگ جمل فرمود: «امروز کسانی با ما همراه شده اند که هنوز در صلب پدران و رحم های مادرانشان هستند»(۱)

ص: ۲۶


۱- و لقد شاهدنا اقوام فی اصلاب الرجال و ارحام النساء سیرعف بهم الزمان و یقوى بهم الایمان . نهج البلاغه، خطبه ۲۲٫

آنگونه که در حدیث شریف آمده، نماز، ستون دین و معراج مؤمنان است و اگر پذیرفته شود، سایر اعمال پذیرفته است و اگر مقبول نیفتد، دیگر اعمال مردود خواهد شد. سزاوار است که مؤمن به ادای نماز در اول وقت پایبند باشد؛ چرا که محبوب ترین بندگان در نزد خدا، کسی است که به فراخوان نماز، پاسخی سریع تر دهد. شایسته نیست که مؤمن در اول وقت نماز، به عبادت دیگری بپردازد؛ زیرا نماز، برترین طاعتها است. از اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ روایت است که «شفاعت ما به کسی که نماز را سبک شمارد، نخواهد رسید». پیرامون توجه خاص امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ به نماز در روز عاشورا، نقل شده است که آن حضرت، به کسی که زمان فرارسیدن وقت نماز را یادآور شد، فرمود: «نماز را به یاد آوردی؛ خداوند تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد». و پس از این س خن، زیر بارانی از تیر، به نماز ایستاد.

ارزش و برکت عمل انسان، به میزان اخلاص او برای خداوند متعال است؛ زیرا خداوند، جز آن عملی را که خالص برای او و پاک از نیت غیر باشد، نمی پذیرد. از پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمْ روایت است که هنگام مهاجرت مسلمانان از مکه به مدینه فرمود: «هر که برای خدا و رسولش هجرت کند، هجرتش به سوی او خواهد بود، و هر که برای بهره مندی از دنیا هجرت نماید، به سوی دنیا مهاجرت کرده است. خداوند به میزان اخلاص در عمل، پاداش آن را چندان فزونی دهد که تا هفتصد برابر شود». پس بر زائران است که در مسیر خویش، ذکر خدای متعال را بسیار بگویند و در هر گام و هر عمل خود، اخلاص را در نظر داشته باشند و بدانند که خداوند متعال، نعمتی همتای اخلاص در عقیده و گفتار و رفتار را به کسی عنایت نفرموده است. عمل تهی از اخلاص، با

ص: ۲۷

پایان زندگی دنیوی تمام می شود، درحالی که عمل مخلصانه، هم در این دنیا و هم پس از آن، جاودان و مبارک خواهد ماند.

رعایت پوشش و حجاب، از مهم ترین چیزهایی است که اهل بیت عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ حتی در سخت ترین شرایط کربلا، به آن توجه داشته و خود، والاترین الگوی آن بوده اند. ایشان به اندازه آزاری که از هتک حرمت خود دیدند، از هیچ رفتار دشمن آزرده نشدند. لذا بر همه زائران و به ویژه بر بانوان زائر، فرض است که شرایط عفاف را در رفتار و نوع پوشش و ظاهر خود، حفظ نموده و از هر چه این امر را خدشه دار میکند (مانند پوشیدن لباس های تنگ و اختلاطهای زشت و استفاده از زیورآلات ناروا) بپرهیزند؛ بلکه سزاوار است که به منظور منه نگه داشتن این مراسم مقدس از شائبه های ناپسند، تا حد امکان، بالاترین مراتب عفاف را رعایت نمایند…».(۱)

ایشان همچنین در پیامی به مناسبت اربعین سال ۱۳۹۲ ه.ق، از میلیونها عزاداری که با پای پیاده، به زیارت حرم مطهر اباعبدالله الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ رفته بودند، تشکر و قدردانی کردند و فرمودند: «از بزرگ ترین منت هایی که خداوند برما داشته است ، توفیق میلیون ها نفر از مومنان در انجام آسان زیارت اربعین بود. این زیارت، نمونه ای زیبا از ولایتمداری و یادبود امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و فداکاری هایشان در راه اعتلای دین است. به امام باقر و امام صادق عَلَیْهِما السَّلاَمُ موکداً وصیت شده است که زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را به جا بیاورند و به عنوان الگویی، آن را آمیزۀ جان مشتاقان آن حضرت کنند. از آن زمان تا کنون، این زیارت به فضل خداوند، پابرجا مانده و از بهترین تجمعات مومنان گردیده

ص: ۲۸


۱- .www.sistani.org

است؛ طوری که آنها به وسیله این زیارت، ایمان خود را قوی و همت خود را بلند میگردانند. این زیارت، بسیار گوارا باشد بر کسی که موفق به انجام آن شده است. بسیار سپاسگزارم از تمام کسانی که موجبات موفقیت این زیارت بزرگ را فراهم کردند؛ از پلیس و نهادهای دولتی گرفته تا عتبات مقدسه و کاروان های حسینی که هزاران داوطلب از زن و مرد را به کربلا آورده و خدمتگزار آنان بوده اند»(۱)

استحباب زیارت اربعین

اشاره

برای اینکه فقیه بتواند به مستحب بودن یک عمل حکم کند، نیاز به «قول» یا «فعل» یا «تقریر» معصوم دارد. نسبت به مستحب بودن زیارت اربعین سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ، می توان به هر سه مورد استناد کرد.

الف. قول معصوم درباره زیارت اربعین

شیخ طوسی ره در کتاب تهذیب الاحکام، به روایت صفوان جمال، استحباب زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را از امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ نقل کرده و متن زیارت نامه را نیز آورده است.(۲) همچنین ایشان حدیثی را آورده که امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ زیارت سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ در روز اربعین را از نشانه های مؤمن برمی شمارد.(۳) بنابراین، استناد به قول معصوم دراین باره، محقق است.

البته ممکن است گفته شود که سند این روایات، معتبر نیست. در پاسخ

ص: ۲۹


۱- www.atabe.ir
۲- تهذیب الأحکام ، تحقیق خرسان، ج ۶، ص ۱۱۳٫
۳- تهذیب الأحکام، تحقیق خرسان، ج ۶، ص ۵۲٫

باید گفت که درباره مستحبات – یعنی احکام شرعی غیر الزامی – وجود سند معتبر قوی، چندان شرط نیست. همین که قراین و نشانه هایی بر درستی مطلب وجود داشته باشد و دلیلی بر رد و تکذیب و تخطئه آن نباشد، برای استحباب، کفایت میکند.

ب. فعل معصوم دربارۀ زیارت اربعین

ازنظر فعل معصوم نیز، شواهد و نمونه های محکمی بر اعتبار زیارت اربعین وجود دارد. نقل شده است که امام زین العابدین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، به عنوان باقی مانده خاندان حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، در اوایل دهه دوم ماه صفر، از شام به سوی کربلا حرکت فرمود. گفته می شود که یزید نیز در این زمان، نسبت به قتل سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ، تظاهر به پشیمانی و ندامت میکرد و می خواست به روشهای مختلف، وانمود کند که نسبت به واقعه ای که رخ داده، نادم و پشیمان است. از جمله ظاهرنمایی های او این بود که اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ را نه به صورت اسیر، بلکه به صورت محترمانه، به موطن خودشان مدینه برگرداند. او سیصد سرباز را به همراه نعمان بن بشیر انصاری، در اختیار امام عَلَیْهِ السَّلاَمُ قرار داد تا حضرت را به مدینه برسانند؛ ولی امام عَلَیْهِ السَّلاَمُ در میانه راه ، تصمیم گرفت که به کربلا برود.

برخی از منابع کهن تاریخی، از جمله آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، روز اربعین امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را «روز بازگشت سرها» خوانده اند؛ چون گفته می شود که کاروان اهل بیت عَلَیْهِم السَّلاَمُ ، حامل سرهای شهدا بود. این موضوع را ابوریحان بیرونی، در اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم هجری نوشته است. با اینکه می دانیم ابوریحان شیعه نبوده، اما این موضوع به قدری معروف و مشهور بوده که آن را از شیعیان شنیده و در کتابش آورده است.

ص: ۳۰

این مساله، می تواند مؤید این نکته باشد که کاروان امام سجاد عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، می خواست سر مبارک امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را به کربلا – یعنی محل دفن بدن مطهر آن حضرت – برگرداند. البته از نظر فقهی، لزومی ندارد که عضو جدا شده ، حتما به بدن بپیوندد و در همان قبری قرار گیرد که جسد را دفن کرده اند؛ بلکه می توان در هر جای دیگر که منع خاصی نداشته باشد، با رعایت آداب شرعی دفن کرد؛ ولی بهتر است عضو جدا شده، در کنار جسد دفن شود. بر همین اساس، امام سجاد عَلَیْهِ السَّلاَمُ تصمیم گرفت به کربلا برود و این کار را به انجام رساند.

بنا بر آنچه که نقل شده است، ایشان در روز بیستم صفر که روز اربعین بود، به کربلا رسید و به زیارت قبر پدر بزرگوارش امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ شتافت. این عملی بود که از امام معصوم عَلَیْهِ السَّلاَمُ سرزد. از این رو، می توان زیارت اربعین را به فعل معصوم عَلَیْهِ السَّلاَمُ استناد داد.

رسیدن کاروان به کربلا، حتی اگر به طور تصادفی در روز اربعین صورت گرفته باشد، باز هم این عمل، از یک معصوم عَلَیْهِ السَّلاَمُ سرزده است و دلیل شرعی دارد و می توان از آن پیروی کرد و به عنوان یک عمل مستحب شرعی به حساب آورد.

ج. تقریر معصوم درباره زیارت اربعین

در مورد زیارت اربعین، «تقریر» نیز وجود دارد. بنا بر نقل معتبر، جابر انصاری پس از شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، خواست از مدینه به کوفه برود. چون نابینا شده بود، به دنبال کسی می گشت که در این سفر، او را راهنمایی و همراهی

ص: ۳۱

کند. او سرانجام، عطیه عوفی را یافت. وی دست جابر را گرفت و به قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ رساند. جابر، آن حضرت را در روز اربعین زیارت کرد و زیارت وی، مورد تأیید و «تقریر» امام زین العابدین عَلَیْهِ السَّلاَمُ قرار گرفت. بنابراین، در زمینه مستحب بودن زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در روز اربعین، می توان به قول و فعل و تقریر معصوم استناد کرد.(۱)

برای این که فقیه بتواند به مستحب بودن یک عمل حکم کند، نیاز به «قول» یا «فعل» یا «تقریر» معصوم دارد. نسبت به مستحب بودن زیارت اربعین سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، می توان به هر سه مورد استناد کرد.

انفجارها و شهدای اربعین

این بخش، برگی از مظلومیت شیعیان و نابخردی و قساوت دشمنان شیعه است؛ گزارشی مختصر از حملات خونین به عزاداران اربعین در سال های اخیر که به شهادت تعداد قابل توجهی از زائران حسینی انجامید.

در اربعین سال ۸۶ ﻫ.ش، انفجاری در جنوب غربی بغداد روی داد و یک زائر به شهادت رسید و ۱۵ تن دیگر زخمی شدند. انفجار در مسیر اصلی منطقه الدوره، هنگامی رخ داد که کاروان زائران امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ با پای پیاده، راهی کربلا بودند. در این انفجار، دو تن از افراد پلیس نیز زخمی شدند.(۲)

در اربعین سال ۸۷ ﻫ.ش، تروریست های تکفیری، کاروان زوار حسینی را در نقاط مختلف عراق، مورد حمله قرار دادند و جمع زیادی را به شهادت رساندند. در یکی از این حوادث تروریستی که در شهر الاسکندریه در جنوب بغداد اتفاق افتاد، یک زن تکفیری، کمربند انفجاری خود را در میان

ص: ۳۲


۱- برگرفته از گفت وگوی حجت الاسلام محمد هادی یوسفی غروی ، پایگاه اطلاع رسانی پنج شنبه ۱۳۸۸/۱۱/۱۵ ، شماره انتشار: ۱۷۴۸۱٫
۲- www. عجل الله تعالی فرجه الشریف arsnews.comws.com

کاروان زائران حسینی که با پای پیاده عازم کربلا بودند، منفجر کرد و منجر به شهادت حداقل ۵۰ تن و زخمی شدن بیش از ۸۰ تن شد.

در انفجار دیگری که در شهر کربلا و در نزدیکی حرم حضرت اباعبدالله الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ به وقوع پیوست، ۱۲ تن شهید و ۳۰ نفر زخمی شدند.(۱)

به هنگام بازگشت کاروان ها نیز

انفجاری در منطقه الکمالیه در جنوب شرق بغداد رخ داد و ۴ تن شهید و ۱۳ تن زخمی شدند.(۲)

· در اربعین سال ۸۸ ﻫ.ش، زائرانی که با پای پیاده عازم کربلا بودند، در شمال شرق بغداد، هدف عملیات انتحاری قرار گرفتند. این انفجار، ۴۵ کشته و ۱۰۶ زخمی بر جای گذاشت.(۳)

· در اربعین سال ۸۹ ﻫ.ش، دو خودروی بمب گذاری شده در شرق کربلا منفجر شد که ۶ تن کشته و ۳۴ تن زخمی شدند.(۴)

· در اربعین سال ۹۰ ﻫ.ش، در حومۀ شهر بصره، انفجار مهیبی رخ داد و از شیعیانی که مشغول عزاداری اربعین بودند، ۵۲ نفر کشته و بیش از ۱۰۰ تن زخمی شدند. زائران حسینی در حال عبور از ایست بازرسی بودند که این انفجار تروریستی، آنان را به خاک و خون کشید.(۵)

در انفجار بغداد نیز، ۷۰ تن از عزاداران کشته شدند.(۶)

ص: ۳۳


۱- www.hawzah.net
۲- www.taghribnews.com
۳- www.deabel.org
۴- www.mehrnews.com
۵- www.khorasannews.com
۶- http://avapress.com

· در اربعین سال ۹۱ ﻫ.ش، انفجار خودروی بمب گذاری شده در مسیر بازگشت زائران کربلا، بیش از ۱۰ کشته و ۲۰ مجروح بر جای گذاشت. این انفجار، در شمال شهر حله، از تواقع استان بابل عراق روی داد.(۱)

· در اربعین سال ۹۲ ﻫ.ش، در پی انفجار تعدادی بمب و خودروی بمب گذاری شده در مسیر حرکت زائران امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، ۵۰ نفر شهید و بیش از ۱۵۰ نفر زخمی شدند.(۲)

· در اربعین سال ۹۳ ﻫ.ش، در پی اصابت چند خمپاره، تعدادی از زائران در کربلا، دچار آسیب شدند.(۳)

اولین حاضران در اربعین

اولین حاضران در اربعین

در این که روز اربعین سال ۶۱ ﻫ.ق، چه کسانی در کربلا حضور داشتند و برای نخستین بار در تاریخ، به زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و اقامۀ عزا در روز اربعین پرداختند، اقوال مختلفی وجود دارد.

سید بن طاووس رحمه الله در کتاب لهوف می نویسد: «قَالَ الرَّاوِی وَ لَمَّا رَجَعَ نِسَاءُ الْحُسَیْنِ ع وَ عِیَالُهُ مِنَ الشَّامِ وَ بَلَغُوا الْعِرَاقَ قَالُوا لِلدَّلِیلِ مُرَّبِنَا عَلَى طَرِیقِ کَرْبَلَاءَ فَوَصَلُوا إِلَى مَوْضِعِ الْمَصْرَعِ فَوَجَدُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَهً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ رِجَالًا مِنْ آلِ رَسُولِ اللَّهِ ص قَدْ وَرَدُوا لِزِیَارَهِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَهَ لِلْأَکْبَادِ وَ اجْتَمَعَ

ص: ۳۴


۱- www. عجل الله تعالی فرجه الشریف arsnews.com
۲- www.mehrnews.com
۳- asredena.com.www

إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ فَأَقَامُوا عَلَى ذَلِکَ أَیَّاما»(۱)

بنا بر آنچه که از روایت سید بن طاووس برمی آید، در نخستین اربعین امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، چند گروه در کربلا حضور داشتند:

۱٫ جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی (که با توجه به سکونت عطیه در کوفه، به نظر می رسد که جابر از مدینه به کوفه رفته و از آنجا، همراه با عطیه عوفی، رهسپار کربلا شده است).

۲٫ گروهی از قبیله بنی هاشم که خود را از مدینه به کربلا رسانده بودند.

۳٫ مردانی از خاندان اهل بیت علیهم السلام که از مدینه آمده بودند.

۴٫ امام سجاد عَلَیْهِ السَّلاَمُ و دیگر اسرای کربلا که از شام بر می گشتند.

۵٫ زنان روستاهای اطراف کربلا که برای اقامۀ عزا حاضر شده بودند.

۶٫ ساربان ها و نعمان بن بشیر (که گماشتۀ یزید بود تا کاروان اهل بیت علیهم السلام را به مدینه برساند).

اولین زائر اربعین

در منابع تاریخی، چندان اختلافی در مورد ورود جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین سال ۶۱ ﻫ.ق به کربلا وجود ندارد. شیخ طوسی رحمه الله می نویسد: «روز اربعین، روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، برای زیارت قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، از مدینه به کربلا رفت. او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد».(۲)

ص: ۳۵


۱- . اللهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۹۶٫
۲- . مصباح المتهجد، ص۲۳۰-۲۳۱٫

مرحوم آیتی می نویسد: «ظاهر عبارت شیخ طوسی، چنین می نماید که جابر به منظور زیارت، از مدینه حرکت کرد و در روز بیستم ماه صفر، وارد کربلا شد؛ نه آن که رسیدن او به کربلا، به طور تصادفی، چهل روز بعد از شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ روی داده باشد. بعید هم نیست که این گونه باشد؛ چرا که بعد از رسیدن اهل بیت علیهم السلام به کوفه، ابن زیاد دستور داد که عبدالملک بن الحارث السلمی، از عراق به حجاز برود و عمرو بن سعید بن عاص اموی، والی مدینه را از شهادت امام و یاران وی آ گاه سازد. عبدالملک، بیدرنگ به مدینه رفت و خبر شهادت امام را رسما به والی مدینه ابلاغ کرد. در این صورت ممکن است جابر بن عبدالله انصاری، با خبر یافتن از فاجعۀ شهادت امام حسین و

بنی هاشم، از مدینه حرکت کرده باشد. جابر در بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام، وارد کربلا شد و سنت زیارت امام در اربعین، به دست او تاسیس گردید.»(۱)

ام کلثوم بنت علی عَلَیْهما السَّلاَمُ

ام کلثوم کبری عَلَیْها السَّلاَمُ ، چهارمین فرزند امیرمؤمنان و فاطمه زهرا است که پس از امام حسن، امام حسین و زینب کبری: به دنیا آمد. در تاریخ ولادت ام ّ کلثوم، میان مورخان اختلاف وجود دارد؛ اما مورد اتفاق شیعه و سنی است که علی و فاطمه فرزندی به نام ام کلثوم داشتند.(۲) تاریخ ولادت او را سال ۶ ه.ق نوشته اند.(۳) برخی نیز ولادت او را در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم یا قبل

ص: ۳۶


۱- محمد ابراهیم آیتی، بررسی تار یخ عاشورا ض ۲۳۱_ ۲۳۲٫
۲- مفید، الارشاد، ج ،۱ص ۳۵۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ،۸ص ۴۶۳؛ تار یخ یعقوبی، ج ،۲ص ۲۱۳؛ تاریخ طبری، ج ،۴ص .۱
۳- ذهبی، سیر اعلم النبلء، ج ،۳ص ۵۰۰؛ دخیل، اعلم النساء، ص .۲۳

از وفات آن حضرت دانسته اند.(۱)

در هر صورت، برخی مقتل نویسان دربارۀ حضور ام کلثوم در کربلا، سخن گفته اند و در بسیاری از موارد، از او در کنار حضرت زینب سلام الله علیها نام برده اند و مصیبت های او را نقل کرده اند. علامه مجلسی رحمه الله می نویسد: «پس از شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و هنگام آتش زدن خیمه ها، گوشواره را از گوش ام کلثوم، خواهر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ کشیدند».(۲)

وی، یکی از راویان واقعۀ عاشورا بود و در کوفه و مجلس ابن زیاد، خطبه خواند. ابن طیفور در کتاب خود، خطبه ای را از ام کلثوم نقل کرده که به گفتۀ وی، در کوفه و در جریان اسارت اهل بیت علیهم السلام بیان شد.(۳) علامه مجلسی رحمه الله نیز سخنان و اشعار ام کلثوم در مجلس ابن زیاد را ذکر کرده است.(۴) او می نویسد: «در جریان اسارت، هنگامی که کوفیان برای اطفال غذا آوردند، ام کلثوم فریاد زد و گفت: ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است».(۵)

ابن طاووس رحمه الله می نویسد: «هنگامی که امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ وداع نمود، ام کلثوم ندا سر داد و گفت: یا اباعبدالله! بعد از مصیبت از دست دادن شما، وای بر ما! امام نیز ام کلثوم و زینب و رباب را تسلی داد».(۶) «هنگام ورود کاروان اسرا به شام نیز ام کلثوم از شمر خواست که سرهای شهدا را از میان اسرا خارج سازد و به سمت دیگر ببرد تا نگاه ها به آن سو بیفتد و خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را کمتر نظاره کنند».(۷)

ص: ۳۷


۱- . ابن حجر، الاصابه، ج ۸، ص ۴۶۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۹۵۴٫
۲- . مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۶۰٫
۳- . ابن طیفور، بلاغات النساء، ص ۲۳٫
۴- . مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۲ – ۱۱۵٫
۵- . مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۴٫
۶- . ابن طاووس، لهوف، ص ۸۲٫
۷- . ابن طاووس، لهوف، ص۱۷۴٫

ام کلثوم سلام الله علیها در اربعین

عکس

پاسخ به:فرهنگنامه ی اربعین امام حسین علیه السلام

در برخی منابع، گزارش هایی دربارۀ سوگواری ام کلثوم سلام الله علیها در روز اربعین دیده می شود. در کتاب الدمعه الساکبه آمده است: «وَ خَرَجَت أُمُ کُلثوم لاطِمَهَ الخَدَّینِ تُنادی بِرَفیعِ الصَّوتِ اَلیَوم ماتَ مُحَمَّدٌ المُصطَفی، اَلیَوم ماتَ عَلِیٌّ المُرتَضی، اَلیَوم ماتَت فاطِمَهُ الزَّهراء. وَ باقِیُ النِساءِ لاطِماتٌ ناعِیاتٌ نائِحاتٌ قائِلاتٌ: وا مُصیبَتاه! وا حَسَناه! وا حُسَیناه»؛(۱) یعنی: در روز اربعین، حضرت ام کلثوم سلام الله علیها ، خواهر

کوچک امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، در حالی که بر صورت خود سیلی می زد، با صدای بلند، ناله سر داد که «امروز روزی است که جدم محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از دنیا رفت؛ امروز روزی است که پدرم امیر مؤمنان عَلَیْهِ السَّلاَمُ از دنیا رفت؛ امروز روز از دنیا رفتن مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیها است». بقیۀ زنان نیز از نالۀ ام کلثوم سلام الله علیها به شیون آمدند و بر صورت خود سیلی زدند و مرثیه سرایی کردند و گفتند: «وای از این مصیبت! وای حسن! وای حسین!».

ص: ۳۸


۱- . البهبهانی، الدمعه الساکبه، ص ۱۶۳؛ المازندرانی، معالی السبطین، ص ۱۹۷؛ الزنجانی، وسیله الدارین، ص ۴۰۵٫

امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ

امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ

تنها روایتی که دربارۀ اهمیت زیارت اربعین نقل گردیده، از حضرت امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ است.

ابومحمد حسن بن علی العسکری، معروف به حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، معصوم سیزدهم و امام یازدهم شیعیان می باشد. شیعیان او را با عنوان امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ می شناسند؛ زیرا در عسکر و شهر نظامی سامرا، زیر نظر خلفای عباسی می زیست. از جمله القاب آن حضرت، می توان به صامت، زکی، خالص، نقی، هادی و رفیق اشاره کرد. او در بین شیعیان، به ابن الرضا نیز معروف بود.

بیشتر منابع شیعی، تولد امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ را در ربیع الاول ۲۳۰ ﻫ.ق نوشته اند؛ اما کلینی در کتاب اصول کافی، رمضان ۲۳۲ ﻫ.ق را زمان تولد ایشان دانسته است. آن حضرت، در مدینه به دنیا آمد و مادرش، حدَیث نام داشت و ام ولد بود. برخی منابع نیز نام مادرش را سوسن و سلیل ذکر کرده اند.(۱) امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ در سال ۲۳۳ ﻫ.ق و در سن یک سالگی، به همراه پدرش به سامرا برده شد و تا پایان عمر، در همان شهر زندگی کرد.(۲)

دوران امامت

امامت امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، از سال ۲۵۴ ﻫ.ق آغاز شد و تا سال ۲۶۰ ﻫ.ق ادامه یافت و به مدت شش سال امامت کرد.(۳) دورۀ امامت امام حسن

ص: ۳۹


۱- . مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۶۱۶٫
۲- . ابن شهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص ۴۵۵٫
۳- . ابن شهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص ۴۵۵٫

عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، همزمان با خلافت سه خلیفۀ عباسی بود:

معتز عباسی، از سال ۲۵۲ تا ۲۵۵ ﻫ.ق؛

مهتدی عباسی، از سال ۲۵۵ تا ۲۵۶ ﻫ.ق؛

معتمد عباسی از سال ۲۵۶ تا ۲۷۹ ﻫ.ق.(۱)

خلفای عباسی، همواره امامان شیعه را تحت فشار و محدودیت قرار می دادند. این فشارها در دوران امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام ، به اوج خود رسید؛ به طوری که این سه امام بزرگوار، عمر بسیار کوتاهی داشتند. تعقیب و مراقبت از امام هادی و امام عسکری علیهما السلام ، چنان شدید بود که آنان را در میان سپاهیان جای دادند و به همین دلیل، این دو امام همام، «عسکریین» لقب گرفتند.(۲)

با توجه به این که شیعیان در دوران امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، به قدرتی عظیم در عراق تبدیل شده بودند و حاکمیت، نسبت به آنان احساس خطر می کرد، فشارها و محدودیت ها نسبت به امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، بیش از دیگر امامان بود. همچنین دودمان عباسی، از احادیث و روایات متواتر، دریافته بودند که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که از بین برندۀ حکومت های باطل و برپاکنندۀ حکومت حق است، فرزند امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ می باشد.

این موضوع باعث شد که حکومت عباسی، امام را به شدت تحت کنترل قرار دهد و ایشان را مجبور سازد که هر دوشنبه و پنجشنبه، در دربار عباسیان حضور یابد.(۳) معتز عباسی به این مقدار هم کفایت نکرد و آن حضرت را

ص: ۴۰


۱- . مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۶۲۷٫
۲- . مجلسی، بحار الانوار، ج ۵، ص ۱۱۳٫
۳- . ابن شهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص ۴۳۴٫

زندانی نمود و حتی نقشۀ قتل ایشان را در سر داشت که مرگ زود هنگام، مهلت این کار را به او نداد.(۱)

در دوران امامت حضرت عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، شیعیان برای دیدن امام، مشکلات بسیاری داشتند. در نقلی آمده است: قرار بود امام به دار الخلافه برود. ما شیعیان، به انتظار دیدار وی جمع شده بودیم. از طرف آن حضرت، نوشته ای بدین مضمون به ما رسید: «کسی به من سلام و حتی اشاره نکند؛ زیرا در امان نیستید».(۲) البته در فرصت های گوناگون، ملاقات هایی بین امام و شیعیان صورت می گرفت و سرپوش هایی نیز برای این تماس ها وجود داشت. یکی از بهترین راه های ارتباطی امام با شیعیان، مکاتبه بود که در منابع حدینی نیز، فراوان به چشم می خورد.(۳)

آماده سازی شیعیان برای دوران غیبت

یکی از فعالیت های عقیدتی – سیاسی امام، صدور روایات برای حفظ و اشاعۀ فرهنگ شیعی بود؛ اما به خاطر محدودیت هایی که امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ داشت، یک سلسله فعالیت های مخفی برای

راهبرد اهداف خود، پیش گرفته بود؛ از جمله این که جهت ارتباط با شیعیان، از نمایندگان و وکلا استفاده می کرد.

در شمار این افراد، باید از عقیدۀ خادم خاص ایشان یاد کرد.(۴)

همچنین عثمان

ص: ۴۱


۱- . مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۲۵۱٫
۲- . راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۱، ص ۴۳۹٫
۳- . ابن شهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص ۴۲۵؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص ۲۱۴٫
۴- . شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۷۲٫

بن سعیدE که به عنوان «روغن فروش» فعالیت می کرد و سؤالات و وجوهات شیعیان را در داخل ظرف ها و مشک های روغن قرار می داد و به امام می رساند.(۱) او حتی پس از شهادت امام عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ و با ورود به عصر غیبت صغری، همچنان به عنوان نخستین نایب خاص امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، ایفای نقش می کرد.

از آنجایی که غایب شدن امام و رهبری یک گروه، حادثه ای تلخ و نامأنوس بود و باور و تحمل آن برای مردم دشوار می نمود، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامان پیشین علیهم السلام ، مردم را به تدریج، برای این موضوع آماده کرده بودند؛ به ویژه امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام که به زمان غیبت، نزدیک تر بودند و در این زمینه، وظیفۀ خطیری بر عهده داشتند، تلاش نمودند ارتباط شیعیان با ائمۀ معصومین علیهم السلام را از طریق زیارت قبور آن حضرات، به ویژه در عصر غیبت، تقویت نمایند. از این رو، زیارت غدیریه و جامعه کبیره، توسط امام

هادی عَلَیْهِ السَّلاَمُ بیان شد و امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ با بیان فضیلت زیارت اربعین، باعث گردید که حضور در کربلا، در روز اربعین سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، برای همیشه – به خصوص در عصر غیبت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف – میعادگاه شیعیان باشد و امروزه، به بزرگترین گردهمایی شیعیان بدل گردد و همانند قلبی تپنده، خون را در رگ شیعیان به جریان در آورد.

تشویق به زیارت اربعین در اوج اختناق

تشویق به زیارت اربعین در اوج اختناق

روایت فضیلت زیارت اربعین، در فضایی صادر شد که شیعیان از سوی هیئت حاکمه، به شدت در فشار بودند و شناخته شدن آنان و افشای ماهیتشان، جانشان را به خطر می انداخت. با این حال، می بینیم که امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، بدون توجه به جو حاکم، نشانه های پنج گانۀ شیعه را بر شمرد و

ص: ۴۲


۱- . ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۴، ص ۴۲۷٫

از پیروانش خواست که این نشانه ها را در خود آشکار سازند و خود را از دیگر گروه های اسلامی، متمایز نمایند.

از جمله نشانه های شیعه که امام از آن یاد می کند، تشرف به زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در روز اربعین حسینی است؛ نشانه ای که بیش از دیگر نشانه ها، هویت شیعیان را در آن روزگار، افشا

می ساخت و ممکن بود تحت شکنجه و آزار و اذیت قرار گیرند. با وجود این، امام لازم دانست که این حدیث شریف را بیان سازد و شیعیان را به زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در روز اربعین، تشویق نماید. عظمت و اهمیت زیارت اربعین، از صدور آن در چنین فضای آکنده از خفقان، معلوم می شود.

شهادت امام عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ

امام عسکرى عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، در نخستین روز ربیع الاول سال ۲۶۰ ﻫ.ق، در شهر سامرا مسموم شد و در هشتم همان ماه، در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسید و در همان خانه ای که پدر بزرگوارش در آن دفن شده بود، به خاک سپرده شد.(۱)

تخریب حرم امام عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ

حرم امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام ، دو بار توسط وهابی ها تخریب شد. نخستین بار، در سوم اسفند ۱۳۸۴ ﻫ.ش بود که بمب گذاران با کار گذاشتن بیش از دویست کیلوگرم تی ان تی، گنبد و بخشی از گلدسته های طلایی حرم را ویران کردند. دومین حمله نیز پس از گذشت شانزده ماه، در ۲۳ خرداد ۱۳۸۶ ﻫ.ش رخ داد و گلدسته ها به طور کامل تخریب شد.

ص: ۴۳


۱- . مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، صفحه ۶۲۷٫

به کوری چشم دشمنان اهل بیت علیهم السلام و به لطف خدا و با همت صنعت گران و هنرمندان ایرانی، بازسازی ضریح و گنبد این حرم مطهر، در تابستان سال ۱۳۹۴ ﻫ.ش، به پایان رسید.

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و اربعین

عکس

پاسخ به:فرهنگنامه ی اربعین امام حسین علیه السلام

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و اربعین:

زیارت اربعین، یکی از نشانه های مؤمن است و مسلماً امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان سرآمد مؤمنان، برای زیارت اربعین، به کربلا می رود. یکی از کسانی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را به هنگام زیارت اربعین ملاقات کرده، شیخ احمد اردبیلی رحمه الله ، معروف به مقدس اردبیلی است که تشرف خود را این گونه نقل می کند:

برای زیارت اربعین، به کربلا رفته بودم. زائران بسیاری آمده بودند و حرم شلوغ بود. با خود گفتم: «داخل حرم نروم و با این طلبه هایی که همراهم

ص: ۴۴

هستند، مزاحم زائرانی که از راه دور آمده اند، نشوم. همین گوشۀ صحن می ایستم و زیارت می کنم». طلبه ها را دور خودم جمع کردم و به آن ها گفتم: «این طلبه ای که در راه برای ما روضه می خواند، کجاست؟». گفتند: «نمی دانیم در بین جمعیت، کجا رفت». در این هنگام، یک مرد عرب، جمعیت را شکافت و به طرف من آمد و گفت: «ملا احمد! می خواهی چه کنی؟». گفتم: «می خواهم زیارت اربعین بخوانم». گفت: «بلندتر بخوان تا من هم گوش کنم». زیارت را با صدای بلند خواندم. یکی دو جای زیارت، مرا متوجه نکات ادبی کرد. وقتی زیارت تمام شد، به طلبه ها گفتم: «این آقای طلبه، پیدایش نشد؟». گفتند: «نمی دانیم کجا رفته است». مرد عرب به من گفت: «مقدس اردبیلی! چه می خواهی؟». گفتم: «در راه که می آمدیم، یکی از این طلبه ها برای ما روضه می خواند. می خواستم بیاید برای ما روضه بخواند. اما نمی دانم کجا رفته است». مرد عرب گفت: «می خواهی من برایت روضه بخوانم؟». گفتم: «مگر می توانی روضه بخوانی؟». گفت: «آری». دیدم رو به

طرف ضریح اباعبدالله الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ کرد و با طرز نگاهش، ما را منقلب نمود. صدا زد: «یا اباعبدالله! نه من و نه این مقدس اردبیلی و نه این طلبه ها، هیچ کدام یادمان نمی رود آن ساعتی را که می خواستی از خواهرت زینب جدا شوی». ناگهان دیدم کسی نیست. فهمیدم این مرد عرب، همان مهدی زهرا عجل الله تعالی فرجه الشریف بوده است. واقعا ساعت عجیبی بود.(۱)

ص: ۴۵


۱- . موسی رمضانی پور، کرامات حسینیه و عباسیه، ص ۲۶ – ۲۸٫

امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ

ابوعبدالله جعفر بن محمد بن علی بن الحسین، ملقب به صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، امام ششم شیعیان است که در سال ۸۳ ﻫ.ق، در مدینه به دنیا آمد و ۳۴ سال امامت کرد. ایشان در سال ۱۴۸ ﻫ.ق، در سن ۶۵ سالگی درگذشت و در قبرستان بقیع – در کنار پدرش امام باقر و دو امام دیگر علیهم السلام – به خاک سپرده شد.(۱)

گشایش سیاسی که در سال های آغازین امامت حضرت پدید آمد، موجب گردید که مردم بتوانند آزادانه، به امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ روی بیاوردند و گشودن مشکلات فقهی و غیر فقهی را از ایشان

بخواهند. روایات رسیده از امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ در مسائل مختلف فقهی و کلامی، مجموعه ای بسیار گسترده و متنوع است و از این رو، مذهب شیعه را مذهب جعفری می نامند.(۲)

از جمله احادیث و روایات نقل شده از امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، نحوۀ زیارت قبور ائمه علیهم السلام و آداب مربوط به آن ها است و ده ها زیارت نامه، همچون زیارت وارث و زیارت عاشورا، توسط آن حضرت بیان شده است. تنها زیارت نامۀ مأثوره برای روز اربعین نیز توسط امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ ایراد گردیده است. این زیارت نامه را شیخ طوسی رحمه الله با سند خود در کتاب تهذیب الاحکام(۳) نقل کرده است.

ص: ۴۶


۱- . شیخ مفید، الارشاد، ص ۵۲۶ – ۵۲۷٫
۲- . سید جعفر شهیدی، زندگانی امام صادق ، ص۶۱٫
۳- . تهذیب الأحکام، تحقیق خرسان، ج ۶، ص۱۱۳٫

«ب»

بزرگ ترین گردهمایی بشری

امروزه اربعین امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ بیش از مناسبت های دیگر، شاهد حضور فعال مسلمانان عراق و دیگر کشورهای اسلامی است. علاوه بر مسلمانان، خیل عظیمی از پیروان دیگر ادیان، از جمله

مسیحیان نیز برای شرکت در مراسم اربعین، وارد کربلا می شوند. آمار مراکز مختلف، گویای آن است که در مراسم اربعین سال ۱۴۳۴ ﻫ.ق (۲۰۱۳ میلادی) حدود ۲۰ میلیون نفر شرکت داشتند و بزرگ ترین تجمع بشری در جهان محسوب می شد.(۱)

فهرست بزرگ ترین گردهمایی های جهان، بدین شرح است:

۱٫ اجتماع ۲۰ میلیون نفری شیعیان در کربلا، در اربعین ۲۰۱۳ (اربعین ۱۴۳۵ ﻫ.ق).

۲٫ اجتماع ۱۵ تا ۱۸ میلیون نفری شیعیان در کربلا، در ژانویه ۲۰۱۳ (اربعین ۱۴۳۴ ﻫ.ق).

ص: ۴۷


۱- . رهیاب نیوز، ۲۶ آذر ۱۳۹۲٫

۳٫ اجتماع ۱۵ تا ۱۸ میلیون نفری کربلا، در اربعین سال ۲۰۱۲٫

۴٫ اجتماع ۱۵ میلیون نفری کربلا، در اربعین سال ۲۰۱۱٫

۵٫ اجتماع ۱۴ میلیون نفری هندی ها در تامیل نادوی هند، برای تشییع جنازۀ آنا در سال ۱۹۶۹٫

۶٫ اجتماع ۱۰ تا ۱۴ میلیون نفری کربلا، در اربعین سال ۲۰۱۰٫

۷٫ اجتماع ۱۰ تا ۱۴ میلیون نفری کربلا، در اربعین سال ۲۰۰۹٫

۱٫ اجتماع ۵ تا ۹ میلیون نفری ایرانیان در تشییع امام خمینی، در سال ۱۹۸۹٫

بزرگ ترین همایش انسانی دنیا، اکنون در اختیار شیعیان است و از نظر جمعیت شرکت کننده، از کنگره عظیم حج – که با حضور حداکثر چهار میلیون مسلمان برگزار می شود – پیشی گرفته است. در حالی که حاجیان حداکثر ۲۰ کیلومتر پیاده روی دارند، شرکت کنندگان در مراسم اربعین، از شهرها و مناطق مرزی عراق – مانند منذریه بصره، ناصریه و نعمانیه – گاه تا حدود ۴۰۰ کیلومتر را پیاده طی می کنند تا به نجف اشرف برسند. همچنین میلیون ها عزادار دیگر نیز، با هواپیما و دیگر وسایل نقلیه، خود را از سراسر جهان، به نجف و بغداد می رسانند و کیلومترها راه را با پای پیاده طی می کنند تا در روز اربعین، به کربلای معلی برسند. کمترین مسیری که با پای پیاده طی می شود، از شهر نجف اشرف است که تا کربلا، حدود ۸۰ کیلومتر فاصله دارد.

بیستم صفر

بیشتر علمای اسلام، روز بیستم صفر را اربعین حسینی می دانند. در روایت

ص: ۴۸

عطیه آمده است: «کُنْتُ مَعَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ یَوْمَ الْعِشْرِینَ

مِنْ صَفَر؛(۱) در روز بیستم صفر بود که به همراه جابر، وارد کربلا شدیم».

به نظر می رسد نخستین کسی که در این باره تشکیک نموده، سید بن طاووس، از علمای قرن هفتم هجری است که می نویسد: «چگونه ممکن است روز بیستم صفر، روز اربعین باشد؛ در حالی که روز قتل (عاشورا)، جزو چهل روز به حساب می آید!». طبق این سخن، اربعین حسینی، در روز نوزدهم صفر واقع می شود. در ادامه، ایشان به شبهۀ مذکور، این گونه پاسخ می دهد: «شاید محرّم آن سال، ناقص و ۲۹ روز بوده است که اربعین آن سال، در روز بیستم صفر واقع شده است؛ یا آن که به دلیل شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در پایان روز عاشورا، آن روز را به حساب نیاورده اند و چهل روز را از یازدهم محرم حساب کرده اند».(۲)

در این میان، نظر شیخ بهایی، یکتا و استثنایی است. او نوزدهم صفر را روز اربعین حسینی دانسته و تمام مسائل مربوط به اربعین – خواه مسائل دینی، مانند زیارت وارده برای آن روز، و خواه مسائل تاریخی، مانند حضور جابر بن عبداللّه انصاری در کربلا – را در

روز نوزدهم صفر ذکر کرده است. او در کتابِ توضیح المقاصد می نویسد: «التّاسِعَ عَشَرَ فیهِ (شهر الصَّفَر) زِیارَهُ الأرْبَعینَ لأبی عَبْدِاللهِ الْحُسَینِ وَ هِی مَرْوِیهٌ عَنِ الصّادِقِ، وَ وَقْتُها عِنْدَ ارْتِفاعِ النَّهارِ؛(۳) در نوزدهم صفر، وقتی روز بالا آمد، زیارت اربعین سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ که از حضرت صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ روایت شده است، خوانده می شود».

مرحوم محدّث قمی در وقایع الایام می نویسد: «شیخ بهایی در توضیح

ص: ۴۹


۱- . بحار الأنوار، ج ۹۸، ص ۳۲۹٫
۲- . إقبال الأعمال، ص ۶۶٫
۳- . توضیح المقاصد، ص ۶٫

المقاصد، روز نوزدهم صفر را روز اربعین امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ قرار داده است؛ در حالی که همۀ علما، اتفاق نظر دارند که اربعین، بیستم صفر است. شاید نظر شیخ بهایی، به این مطلب باشد که اگر از روز قتل امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ حساب کنیم، تا نوزدهم صفر، چهل روز می شود. سید بن طاووس نیز این مطلب را ایراد فرموده است».(۱)

این اختلاف، از آنجا ناشی می شود که شیخ بهایی، روز عاشورا را جزو چهل روز به حساب آورده است. امّا این محاسبه، در صورتی قابل توجیه است که امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسیده باشد. البتّه شیخ طوسی و علامه حلّی، تأیید کرده اند که واقعۀ کربلا، پیش از ظهر عاشورا خاتمه یافت و امام به

شهادت رسید.(۲) اما شیخ مفید و طبرسی، بر این عقیده اند که نبرد، تا زوال ظهر ادامه داشت و امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و باقی ماندۀ اصحاب، پس از ظهر، نماز خوف خواندند و زید بن قیس و سعید بن عبدالله حنفی، جلوی امام ایستادند تا در برابر تیرهای دشمن، از حضرت محافظت کنند.(۳) سید بن طاووس نیز همین نظر را ابراز کرده است.(۴)

ابن نمای حلّی معتقد است که امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ هنگام زوال ظهر، مشغول جنگ بود و نمی توانست نماز بخواند. بنا بر این، نماز مَطارده (شدتِ خوف) را به طور فرادی و با اشاره به جای آورد.(۵) با این بیان، معلوم می شود که به احتمال زیاد، شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، بعد از ظهر عاشورا روی داده است.

ص: ۵۰


۱- . وقایع الایام، ص ۱۹۴٫
۲- . شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۴۲؛ علامه حلی، تحریرالاحکام، ۱۳۱٫
۳- . شیخ مفید، ارشاد، ص ۲۵۲؛ طبرسی، اعلام الوری، ص۲۴۱٫
۴- . لهوف، ص ۱۶۴٫
۵- . مثیرالاحزان، ۳۴٫

طبق آنچه که در روایات به آن تصریح شده، تا چهل صبح بعد از عاشورا، آسمان و زمین و خشکی و دریا و ملائکه و دیگر موجودات، بر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ می گریستند که مسلما عاشورا و چهل روز بعد از آن را نیز شامل می شود: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا زُرَارَهُ إِنَّ السَّمَاءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَیْنِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَکَتْ

أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْکُسُوفِ وَ الْحُمْرَهِ وَ إِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَ انْتَثَرَتْ وَ إِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ الْمَلَائِکَهَ بَکَتْ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً عَلَى الْحُسَیْنِ ع».(۱)

پس اگر عاشورا جزو چهل روز به حساب نیاید، بیستم صفر در صورتی اربعین سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ است که ماه محرم، ۳۰ روزه باشد؛ اما اگر ماه محرم، ۲۹ روزه باشد، چهل روز بعد از شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، روز ۲۱ صفر می شود.

ص: ۵۱


۱- . کامل الزیارات، ص۸۱٫

ص: ۵۲

«پ»

پیاده روی اربعین در دوران معاصر

پیاده روی اربعین پیش از حکومت بعث

از گذشته های دور، رسم بر این بود که در روز اربعین، صدها هزار تن از زائران، از شهرهای مختلف عراق، راهی حرم امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ می شدند. عزاداران با حالتی از حزن و اندوه و با سر و پای برهنه، بر سر و صورت خود می زدند و این روز را گرامی می داشتند. عزاداری برخی هیئت ها، شکل ویژه ای داشت؛ به طور

مثال: هیئت «طویریج» عراق که هیئتی بسیاری قدیمی است، هروله کنان به حرم امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ مشرف می شدند؛ یعنی هنگام عزاداری، نه می دویدند و نه به صورت عادی راه می رفتند؛ بلکه حالتی بین این دو داشتند و به صورت سراسیمه حرکت می کردند که تداعی کنندۀ حالت اسرای کربلا بود. علامه بحرالعلوم نیز در این هیئت شرکت می کرد و معروف است که یک بار به هنگام عزاداری، عمامه اش را بر زمین انداخت و هروله کنان به میان جمعیت رفت و اعلام نمود که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را دیدم که ایشان هم در این هیئت بود و چنین می کرد.

همچنین پیشاپیش برخی دسته ها، شبیه برخی از شهدای کربلا و لشکریان یزید را درست می کردند و هودج هایی را آذین می بستند و زنان و کودکان را بر آن ها سوار می کردند که یادآور اسیرانی بود که از شام، به مدینه بازمی گشتند. وقتی جمعیت حاضر، این صحنه های غم انگیز را می دیدند، متأثر می شدند و به سر و سینه می زدند.

این دسته ها و عزاداری ها، اختصاص به شیعیان نداشت و بسیار دیده می شد که اهل سنت نیز در دسته های عزاداری و مجالس حسینی شرکت

ص: ۵۳

می کردند و برخی از آنان، دسته های مخصوص به خود داشتند.(۱)

پیاده روی اربعین در آغاز حکومت بعث

از ابتدای تسلط بعثی ها در زمان احمد حسن البکر، روند سرکوب و خشونت علیه شیعیان آغاز شد و عزاداری و پیاده روی اربعین، مورد حمله قرار گرفت. این حرکت مقدس، به ویژه در مسیر نجف به کربلا که اغلب با شرکت علمای دینی انجام می گرفت، در سال های ۱۳۹۰، ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ ﻫ.ق، به خاک و خون کشیده شد.

در سال ۱۳۹۷ ﻫ.ق (۱۳۵۵ ﻫ.ش)، خیل عظیمی از مردم عراق بسیج شدند و از کنار مرقد امیرالمؤمنین عَلَیْهِ السَّلاَمُ به راه افتادند و پس از چهار روز پیاده روی، به کربلا رسیدند. موج گستردۀ مردم، با شعار «ابد والله ما ننسی حسینا» (به خدا قسم، هرگز حسین را فراموش نخواهیم کرد) به راه افتاد و شعارها و سخنرانی ها در طول مسیر، نوعی معارضۀ تبلیغاتی علیه حکومت بعث بود. نیروهای بعثی برای جلوگیری از رسیدن زائران به کربلا، حملات خونباری را سامان دادند و درگیری سختی پیش آمد و شهدای بسیاری به خاک و خون کشیده شدند. وقتی کاروان بزرگ نجف به کربلا رسید، حوادثی شدیدتر پیش آمد و افراد بیشتری به قتل رسیدند و عدۀ بسیاری از عزاداران، دستگیر شدند. از تعداد شهدای حادثۀ آن سال، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما بنا بر گفته ها، هزاران تن از شیعیان، به خاک و خون کشیده شدند.

مشروح این حادثه، در کتاب «انتفاضه صفر الاسلامیه» به قلم رعد الموسوی

ص: ۵۴


۱- . ر.ک: اربعین شناسنامۀ تاریخی شیعیان، سید صمصام الدین قوامی.

که خود از شاهدان حادثه بوده، نقل گردیده است. در مجلۀ پیام انقلاب، شماره های ۱۵۶ تا ۱۶۳ که در سال ۶۴ و ۶۵ منتشر شد، گزارش مفصل این واقعۀ خونین آمده است.

پیاده روی اربعین در زمان صدام

از سال ۱۴۰۰ ﻫ.ق (۱۳۵۸ ﻫ.ش) که صدام حسین به ریاست عراق رسید، تا سال ۱۴۲۴ ﻫ.ق (۱۳۸۱ ﻫ.ش) که حکومتش سقوط کرد، پیاده روی های دسته جمعی در اربعین و به طور کلی، هر گونه مراسم عزاداری برای اهل بیت علیهم السلام تعطیل شد. البته برخی از مردم، به صورت مخفیانه و انفرادی، پیاده روی اربعین را انجام می دادند که گاه منجر به شهادت آنان توسط نیرو های بعث می شد.

با سقوط صدام، بار دیگر این حرکت عظیم ادامه یافت و مردم عراق، عشق و علاقۀ وصف ناپذیر خود به امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را به جهانیان ثابت کردند و در کنار دیگر محبان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام از کشورهای ایران، لبنان، پاکستان، هند، قطر، امارات، کویت، بحرین و غیره، مراسم اربعین حسینی را با شکوه تر از سال های قبل، به اجرا درآوردند.(۱)

پیاده روی و زیارت

یکی از آداب زیارت معصومین علیهم السلام ، پیاده روی است که در سیرۀ قولی و عملی آن حضرات، بر آن تاکید شده است. از آنجایی که برخی عبادات، مانند حج یا زیارت، به دو صورت سواره و پیاده انجام می شود، در برخی روایات،

ص: ۵۵


۱- www. عجل الله تعالی فرجه الشریف arsnews.com

پیاه روی را با فضیلت ترین عبادت دانسته اند؛ به عنوان نمونه، امام صادق می فرماید: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الْمَشْیِ؛(۱)

خدا به چیزی با فضیلت تر از پیاده روی، عبادت نشده است». از این رو، زیارت اربعین معمولا به صورت پیاده صورت می گیرد.

روایات فراوانی دربارۀ فضیلت زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ وجود دارد که به چند نمونه از آن ها اشاره می گردد:

۱٫ ابی سعید قاضی از امام صادق نقل کرده است که فرمود: «مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ وَ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا عِتْقَ رَقَبَهٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیل؛(۲) هر کس پیاده به زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ برود، در برابر هر قدمی که برمی دارد و بر زمین می نهد، خدا ثواب آزاد کردن برده ای از فرزندان اسماعیل عَلَیْهِ السَّلاَمُ را به او می دهد».

۲٫ طبق روایت ابو صامت، امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ فرمود: «مَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ أَلْفَ حَسَنَهٍ وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَیِّئَهٍ وَ رَفَعَ لَهُ أَلْفَ دَرَجَه؛(۳) هر کس با پای پیاده به زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ برود، در برابر هر قدمی که برمی دارد، خدا برایش هزار حسنه می نویسد و هزار بدی محو می کند و هزار درجه بر درجاتش می افزاید».

امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ به بشیر دهان فرمود: «یَا بَشِیرُ إِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ لَیَغْتَسِلُ عَلَى شَاطِئِ الْفُرَاتِ ثُمَّ یَأْتِی قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع عَارِفاً بِحَقِّهِ فَیُعْطِیهِ اللَّهُ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا مِائَهَ حِجَّهٍ مَقْبُولَهٍ وَ مِائَهَ عُمْرَهٍ مَبْرُورَهٍ وَ مِائَهَ غَزْوَهٍ مَعَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ إِلَى

ص: ۵۶


۱- . تهذیب الأحکام، ج ۵، ص ۱۲٫
۲- . کامل الزیارات، ص۱۳۴٫
۳- . همان.

أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ أَعْدَاءِ رَسُولِه؛ ای بشیر! اگر یکی از شما در نهر فرات غسل کند و به زیارت قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ برود و حق او را بشناسد، خدا در ازای هر قدمی که برمی دارد و می گذارد، ثواب صد حج و صد عمرۀ قبول شده و ثواب صد جنگ در رکاب پیامبری از پیامبران الهی را به او عطا می کند».(۱)

۲٫ امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ به مفضل بن عمر جعفی فرمود: «فَلَکَ بِکُلِّ قَدَمٍ رَفَعْتَهَا وَ وَضَعْتَهَا کَثَوَابِ الْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّه؛(۲)

در ازای هر قدمی که در راه زیارت حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ برمی داری، ثواب کسی را داری که در راه خدا، به خون خود آغشته شده است».

پیاده روی در روز اربعین

دربارۀ فضیلت و اهمیت پیاده روی برای زیارت اربعین، دلیل خاصی در دست نیست، می توان گفت که دلیل این موضوع، بیشتر به سیرۀ شیعیان برمی گردد که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. شهید قاضی طباطبایی می نویسد: «حرکت به سوی کربلا در روز اربعین، از زمان ائمه اطهار علیهم السلام ، در بین شیعیان رایج بوده است و

ص: ۵۷


۱- . کامل الزیارات، ص ۲۰۶
۲- . همان.

حتی در زمان بنی امیه و بنی عباس نیز به انجام این حرکت، مقید بوده اند».(۱)

رسم شیعیان، به ویژه شیعیان عراق، این است که هر ساله در ایام اربعین، از شهر و دیار خود خارج می شوند و با پای پیاده، رهسپار کربلای معلی می گردند. معمولا این پیاده روی ها، از ابتدای ماه صفر شروع می شود و گاه ۱۵ تا ۲۰ روز طول می کشد. در مسیرهای پیاده روی نیز موکب هایی برای تغذیه و استراحت زائران، بر پا می گردد. پر جمعیت ترین مسیر، مسیر نجف اشرف تا کربلای معلی است.

پیاده روی زیارت اربعین، غیر از جنبۀ عبادی و مذهبی آن، یک میتینگ سیاسی از سوی شیعیان جهان به حساب می آید و بزرگ ترین گردهمایی جهان محسوب می شود. برخی گزارش های مربوط به اربعین سال ۱۴۳۵ﻫ.ق/۱۳۹۲ﻫ.ش، از حضور پانزده میلیون شیعه در کربلا خبر می دهد.(۲) این جمعیت در اربعین ۱۴۳۶ﻫ.ق/۱۳۹۳ﻫ.ش، بیست میلیون گزارش شده است(۳) که چهار و نیم میلیون، از دیگر کشورها بوده اند(۴) و از اهل تسنن و اقلیت های مذهبی نیز در این گردهمایی عظیم، شرکت داشته اند.

پیاده روی علمای بزرگ شیعه

کهن ترین و طولانی ترین پیاده روی که از علمای بزرگ شیعه نقل شده است، مربوط به عالم فاضل و ادیب بزرگ، زید المجنون مصری است که در

ص: ۵۸


۱- . تحقیق دربارۀ اربعین اول سید الشهدا، ص ۲٫
۲- . سایت خبری فردا.
۳- خبرگزاری ابنا.
۴- . خبرگزاری فارس.

سال ۲۳۷ ﻫ.ق روی داد. او در زمان حکومت متوکل عباسی، با پای پیاده، از مصر به کربلا رفت.

از علمای اخیر نیز، پیاده روی سید محمد مهدی بحرالعلوم، شیخ مرتضی انصاری، محدث نوری، آخوند خراسانی، میرزای نائینی،

آیت الله کمپانی، سید محمد امین، شیخ جعفر کاشف الغطاء، آیت الله سید محمود شاهرودی، علامه امینی، میرزا جواد ملکی تبریزی، آیت الله حکیم، آیت الله خویی، آیت الله مرعشی نجفی، آیت الله سید احمد مستنبط، آیت الله شیخ عباس قوچانی، آیت الله شیخ حسن نجابت شیرازی، آیت الله دستغیب، آیت الله صدر، علامه حسینی تهرانی و شیخ جعفر مجتهدی نقل شده است.

امام خمینیv نیز در سال های اقامت در نجف، هر ساله در ایام اربعین، به کربلا مشرف می شد و به زیارت سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ اهتمامی ویژه داشت. آیت الله سید مصطفی خمینی هم پنج بار در سال، به همراه اعضای دفتر امام، پیاده به کربلا مشرف می شد که مهم ترین آن ها، در ایام اربعین حسینی بود. پس از شهادت ایشان، این برنامه توسط مرحوم سید احمد خمینی ادامه یافت.(۱)

ص: ۵۹


۱- برگرفته از www.aelaa.net

ص: ۶۰

«ت»

تحلیل سیاسی اربعین

با شروع اسلام در مکه و گسترش آن به جزیره العرب، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم با نامه هایی که به مناطق دیگر – از جمله روم – فرستاد، دین خود را ابلاغ کرد. منطقۀ شامات که تحت سیطرۀ روم بود – و شامل ترکیه، سوریه، فلسطین و لبنان فعلی می شد – زمینی حاصل خیز داشت و مناطق غربی آن، دارای آب و هوای مدیترانه ای معتدل با امکانات فراوان بود.

در آخرین روزهای حیات رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم قرار بود لشکری به فرماندهی اسامه بن زید، به این منطقه گسیل شود؛ ولی این کار انجام نگرفت. در سال ۱۷ ﻫ.ق و در زمان حکومت خلیفۀ دوم، این منطقه فتح شد و یزید بن ابی سفیان، والی آنجا گردید. او بعد از دو سال، مریض شد و از دنیا رفت و حکومت شامات، در سال ۱۹ ﻫ.ق، به معاویه بن ابی سفیان رسید. معاویه که دشمنی سرسختی با اهل بیت علیهم السلام داشت، از امکانات این منطقۀ زرخیز، برای تبلیغ بر ضد اهل بیت علیهم السلام استفاده کرد.

ص: ۶۱

در زمان خلافت امیر المؤمنین علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، با این که جنگ های مهمی روی داد، ولی با دسیسه های معاویه، پیروزی میسر نشد. در

زمان امام حسن مجتبی عَلَیْهِ السَّلاَمُ نیز، نیرنگ های معاویه کارساز شد و فتحی صورت نگرفت.

معاویه پس از چهل سال حکومت بر شام و شوراندن مردم این منطقه بر ضد اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، در سال ۶۰ ﻫ.ق – زمان امامت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ – به درک واصل شد و حکومت را به فرزند شوم تر از خود سپرد. یزید، در ادامۀ همین کشمکش تاریخی و تضاد مذهبی بود که با اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلاَمُ وارد جنگ شد و در ۱۰/۱/۶۱ ﻫ.ق، امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و یارانش را به شهادت رساند و خانوادۀ ایشان را به اسارت گرفت و روانۀ شام کرد. هر چند این کاروان، به عنوان اسیر، وارد شام شد و لطمات و اهانت های بسیاری را تحمل کرد، اما علی رغم انتظاری که یزید داشت، خود این حرکت، عامل پیروزی اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ در آن منطقه، و فتح معنوی شامات گردید.

به گفتۀ یکی از روحانیون مستقر در کشور سوریه، حدود دو ساعت طول می کشد تا با پای پیاده، فاصلۀ «دروازه ساعات» تا «مسجد اموی» را طی کرد؛ ولی کاروان اسرا که بامدادان از دروازه ساعات، وارد شام شدند، عصر به مسجد اموی رسیدند؛ یعنی حدود ده ساعت در کوچه و بازار، مورد آزار و اذیت شامیان قرار گرفتند.

وقتی کاروان اسرا وارد مسجد شد، با سخنرانی های حضرت زین العابدین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و روشن گری های حضرت زینب سلام الله علیها ، جو دیگری حاکم شد. مردم، گروه گروه به خدمت این بزرگوران می رسیدند و اظهار پشیمانی می کردند؛ به طوری که منزلی برای مردان آماده شد و حضرت سجاد عَلَیْهِ السَّلاَمُ در

ص: ۶۲

آنجا، مصیبت پدر بزرگوارش را بیان کرد و یک منزل نیز به بانوان اختصاص یافت و حضرت زینب سلام الله علیها در آنجا، به ایفای وظیفه پرداخت.

کاروان اهل بیت علیهم السلام با این که به اسارت، وارد شام شد و زجر و آزار و اذیت بسیاری را تحمل کرد و یکی از فرزندان اباعبدالله الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ – به نام رقیه بنت الحسین سلام الله علیها – به شهادت رسید، اما فتح معنوی بزرگی را به دست آورد و نه بر خاک خاکیان، که بر دل های شامیان تسلط یافت و نیرنگ ها و تبلیغات چهل سالۀ معاویه را نقش بر آب کرد؛ به طوری که یزید علیه اللعنه، مجبور شد دستور بدهد کاروان اهل بیت علیهم السلام را روانۀ مدینه کنند و حتی لباس هایی را که از ایشان غارت کرده اند، به آنان برگردانند.

این که بگوییم در روز اربعین، «کاروان اسرا» به صحرای کربلا بازگشت و امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را زیارت کرد، چندان صحیح نیست؛ بلکه باید بگوییم «کاروان پیروز» در روز اربعین، به کربلا رسید.

توصیفی از اربعین

اربعین، یعنی زنده نگه داشتن یاد اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلاَمُ و ایثارگری های اهل بیت علیهم السلام و اصحاب آن بزرگوار.

اربعین، یعنی تاثیرگذاری دائمی نهضت عاشورا بر اندیشۀ همۀ مسلمانان و آزادگان دنیا در هر عصر و دوران.

اربعین، یعنی برپایی یک کلاس بزرگ و الگوسازی گسترده برای همۀ مؤمنان و کسانی که به تعهدات خویش، پای بند هستند.

ص: ۶۳

اربعین، یعنی روز به اهتزاز درآمدن پرچم عاشورا و ادامۀ راه عاشورائیان توسط بازماندگان و شیعیان.

اربعین، یعنی احساس وظیفه در برابر خون شهیدان و اقدام عملی برای حفاظت و حراست از دستاوردهای شهدا.

اربعین، یعنی انتقال تجربیات شهیدان و ایثارگران نسل اول به نسل های بعدی.

اربعین، یعنی افشاگری حضرت زینب سلام الله علیها .

اربعین، یعنی فعالیت های عقیلۀ بنی هاشم عَلَیْهِ السَّلاَمُ برای تبیین فلسفۀ عاشورا و آموزش آن به دیگر اقشار جامعه.

اربعین، یعنی فعالیت های پیگیر و مداوم فرهنگی امام سجاد عَلَیْهِ السَّلاَمُ در جهت خنثی سازی تبلیغات دشمنان دین و بی اثر نمودن رفتار شیطانی آنان.

اربعین، یعنی زنده نگه داشتن یاد حقیقت و خاطرۀ شهادت در مقابل طوفان تبلیغاتی دشمن.

اربعین، یعنی زنده نگه داشتن یاد و خاطرۀ شهدا.

اربعین، یعنی هوشیاری در برابر موج تبلیغاتی دشمن.

اربعین، یعنی بیان حقایق توسط خواص جامعه و درک وظیفه و انجام آن.

اربعین، یعنی بیمه کنندۀ شیعیان در برابر انواع خطرات فکری و فرهنگی.

اربعین یعنی ارسال یک پیام: «هیچ کس نمی تواند نور خدا را خاموش گرداند».(۱)

ص: ۶۴


۱- . یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ؛ سوره صف، آیه ۸٫

توصیف ادبی زیارت

زیارت، امضای مجددی است بر سند شیعه گری.

زیارت، مشتی است کوبنده بر دهان مخالفین دین.

زیارت، جلوه ای است از تعظیم شعائر تشیع.

زیارت، نمایشی است بزگ و خالصانه از اقتدار شیعه.

زیارت، برافراشتن پرچم حیات دین است.

زیارت، نمادی است از حیات و تکاپوی اهل ولایت.

زیارت، تجدید بیعتی است برای اعلام وفاداری و پایداری بر عقاید و اندیشه های تشیع.

زیارت، راهی است معنوی در پشتیبانی از پیشوایان دینی.

توصیه های مربوط به پیاده روی اربعین

توصیه های مربوط به پیش از سفر

توصیه های مربوط به پیاده روی اربعین

توصیه های مربوط به پیش از سفر

۱٫ چون این پیاده روی زیارتی، نیاز به یک اراده قوی و اعتقاد راسخ دارد، لازم است در طول سال، با رفتن به هیئات و اماکن مقدس، آمادگی روحی در خودمان ایجاد کنیم و از خداوند، توفیق این سفر را درخواست نماییم.

۱٫ همان طور که برادران ما در کشور عراق، از مدت ها قبل، خود را برای پذیرایی از ما آماده می کنند، ما هم برای کسب آمادگی بیشتر، باید حداقل چهل روز قبل از عزیمت به کربلا، خودمان را برای این سفر، آماده کنیم.

۲٫ معنویت خود را تقویت کنیم و ارتباط با مولایمان را افزایش دهیم؛ طوری که گویا هر لحظه، آمادۀ رفتن به این سفر هستیم.

ص: ۶۵

۳٫ قبل از سفر، خود را با خواندن نماز شب آماده سازیم.

۴٫ از خود حضرت بخواهیم که این توفیق را به ما عطا فرماید.

۵٫ خواندن زیارت عاشورا، با صد لعن و صد سلام – مخصوصا در روز عاشورا – یادمان نرود.

۶٫ قبل از سفر، خودمان را به ذکر گفتن عادت دهیم تا بتوانیم در مسیر نجف تا کربلا، این توفیق را بیابیم که اهل ذکر باشیم.

۷٫ یک تسبیح (ترجیحا دیجیتالی) به همراه داشته باشیم تا در مواقع نیاز – در طول مسیر یا کنار مرقد مطهر امیرالمومنین عَلَیْهِ السَّلاَمُ – ذکر بگوییم.

با کاراونی همراه شویم که دارای روحیات معنوی باشند و یک روحانی، به همراه داشته باشند. در غیر این صورت، مداح و ذاکری همراه کاروان باشد تا یادی از اهل بیت علیهم السلام نماید.

توصیه های مربوط به مسیر پیاده روی

۱٫ سعی کنیم در ابتدای پیاده روی، با امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ارتباط برقرار کنیم. ما می خواهیم به حرم محبوب و معشوق خود برویم. هر لحظه، شوق خود را بیشتر کنیم تا لحظۀ ورود به زیر قبه و دیدن ضریح، احساسات ما فوران کند. با این کار، نه به فکر خستگی خواهیم بود و نه به فکر پا و درد آن.

۲٫ گویا زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ با خستگی پیاده روی، مزه ای دو چندان می یابد و دل ها و قدم ها، با هم ارتباط پیدا می کنند. در طول مسیر، هنگامی که پاهای مان خسته یا مجروح شد، دل آماده اتصال می شود. این لحظات را قدر بدانیم.

۳٫ در طول مسیر، زیاد فکر کنیم. یک ساعت فکر کردن، بهتر از یک سال عبادت است.

ص: ۶۶

۴٫ فکر کنیم که چرا امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ شهید شد؟ چرا باید به زیارت ایشان برویم؟ اگر ما در کربلا بودیم، چه رتبه ای داشتیم؟ الان وظیفۀ ما چیست؟ تا کنون چه کرده ایم؟

۱٫ به این فکر کنیم که چندین برابر این فاصله را اهل بیت امام حسین علیهم السلام با پای برهنه و پیاده و در حالت اسیری و گرسنگی و تشنگی، تا شام طی کردند. آنچه که قلب انسان را به درد می آورد، بی احترامی هایی است که به این خاندان شد. به این فکر کنیم که الان زائران حضرتش چه احترامی دارند!

۲٫ اگر مرغ دل را پرواز دهیم، به وضوح خواهیم دید که کاروانی از کربلا به سوی شام، به اسیری می رود. اما وقتی نگاهمان را به اطراف می چرخانیم و می بینیم این چنین با عزت در حال راه رفتن هستیم و این چنین از ما پذیرایی می شود، با خود خواهیم گفت: این کجا و آن کجا؟ اینجا است که آدم ناخودآگاه می گوید: «لا یَومَ کَیَومِکَ یا اَباعَبدِالله».(۱)

۳٫ این سفر می تواند سفر همراهی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد. خوب است حضرت را در کنار خود فرض کنیم و بدانیم که او حاضر و ناظر و صاحب عزای حقیقی است.

اگر در طول مسیر، با هم کاروانی های خود به صورت گروهی اتراق کردیم، بهتر است برنامه ای مثل مداحی و ذکر مصیبت داشته باشیم. بعضی از موکب ها، سیستم صوتی دارند و در اختیار کاروان ها می گذارند.

۲٫ از آنجایی که این سفر، تأثیر فراوانی بر روح انسان می گذارد، شیطان در تلاش است که این تأثیر را به حداقل برساند. لذا در این سفر دیده می شود

ص: ۶۷


۱- . امالی صدوق، ص ۱۱۶٫

که برخی به بذله گویی و مسخره کردن دیگران مشغولند. اگر برنامه ریزی دقیقی برای ذکر گفتن در طول مسیر سه روزه داشته باشیم و کمتر به حرف زدن بپردازیم، به راحتی می توانیم حال و هوا را عوض کنیم و از چنین حرکاتی دور بمانیم.

۳٫ در زمان پیاده روی، اذکار «سُبحانَ الله»، «الحمدلله»، «لا اِلهَ اِلاَّ الله» و «اَللهُ اَکبَر» را به طور مرتب تکرار کنیم که این ها بهترین اذکار هستند. البته اگر کلامی را بگوییم که امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در آخرین لحظات، بر روی خاک گرم کربلا فرمود، بهتر است و موجب انس بیشتر با حضرتش می شود: «إلهِی رِضًی بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لِاَمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ».(۱)

۱٫ در کنار مرقد مطهر امیرالمؤمنین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، برای ذکر گفتن در مسیر، برنامه ریزی کنیم تا بتوانیم حداقل پنج هزار مرتبه یا اگر می توانیم، چهارده هزار مرتبه صلوات بفرستیم.

۲٫ در طول مسیر، از خواندن زیارت عاشورا، با صد لعن و صد سلام، غفلت نورزیم.

۳٫ در خوردن و نوشیدن، افراط و تفریط نکنیم. به قدری بخوریم که توان عبادت و راه رفتن داشته باشیم. زیاد خوردن، باعث کدورت قلب و دور شدن از معنویت می شود.

۴٫ پیاده روی برای زیارت را عبادت بدانیم و با انگیزه و حالت معنوی، پیاده روی کنیم؛ نه این که خدا خدا کنیم که این سفر، کی تمام می شود.

۵٫ اگر می توانیم، سعی کنیم چند کیلومتر مانده به کربلا را با پای برهنه طی کنیم.

ص: ۶۸


۱- . شرح اصول کافی، صدر الدین شیرازی، ج ۱، ص ۹۷٫

توصیه های مربوط به زمان حضور در کربلا

۱٫ مردم، ابتدا به حرم حضرت عباس عَلَیْهِ السَّلاَمُ می روند؛ ولی نقل است که امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ ابتدا به زیارت جدش امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ مشرف می شد و بعد به زیارت عمویش عباس عَلَیْهِ السَّلاَمُ می رفت.

۱٫ خوب است قبل از ورود به حرم، با خود بیندیشیم و حتماً با قلبی شکسته و چشمی اشکبار، وارد حرم شویم.

۲٫ اگر توانستیم، با پای برهنه به حرم مشرف شویم.

۳٫ فضای غم و اندوه اربعین را با خنده ها و شوخی های نابه جا خراب نکنیم.

۴٫ به یاد داشته باشیم که زیارت و تلاش ما برای توسل به درگاه امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ صرفا برای دست یابی به تقرب الهی است.

۵٫ نمازهای یومیه را سر وقت بخوانیم و آن را نسبت به دیگر کارها، در اولویت قرار دهیم؛ چون وظیفۀ اصلی ما است و امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ برای برپایی نماز شهید شد.

۶٫ در کربلا، به نیابت از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زیارت نماییم و برای سلامتی و تعجیل در فرج ایشان، بسیار دعا کنیم.

۷٫ هر روز، با خواندن دو رکعت نماز – بعد از نماز صبح – به حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف متوسل شویم.

۸٫ آداب زیارت را که در کتب ادعیه ذکر شده است، تا جایی که به مرز اکراه نرسیده، انجام دهیم.

۱٫ افرادی که به هر میزان و هر شکلی به گردنمان حق دارند – از ائمه علیهم السلام خصوصا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تا خانواده و دوستان – را زیر قبۀ مبارکه، فراموش نکنیم.

۲٫ به نیابت از مقام معظم رهبری حفظه الله که به خاطر شرایط فعلی،

ص: ۶۹

امکان تشرف ندارند، زیارت نماییم.

۳٫ سعی کنیم شب جمعه و هنگام سحر، در حرم باشیم.

۴٫ زیر قبه، هر دعایی امکان استجابت دارد. پس با حالت یقین به استجابت، دعا کنیم.

۵٫ از حرم امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ کسی دست خالی برنمی گردد. نه این که احتمال دست خالی برگشتن ضعیف باشد، بلکه به صورت عقلی و منطقی، محال است و تا به حال، سابقه نداشته کسی دست خالی برگردد. ما که از ساربان حضرت، بدتر نیستیم. پس امیدوارانه به محضرش شرفیاب شویم.

توصیه های اخلاقی

۱٫ در سفرهای گروهی، داشتن صبر، حوصله، گذشت، ایثار، خوش رویی، همبستگی، اتحاد و هماهنگی با مسئول گروه، از عوامل موفقیت است.

۲٫ سعی کنیم حتی الامکان، کمتر غذاهای گوشتی بخوریم تا سنگین نشویم و پا بر امیال خود بگذاریم. در آنجا، غذاهای خوب و متنوعی وجود دارد و اگر بخوریم، کوچک ترین ایرادی ندارد. فقط باید حواسمان باشد که زیاد به فکر غذا نباشیم که امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ مسافران این سفر را از خوردن شیرینی جات و غذاهای متنوع، برحذر داشته است.

۳٫ در طول سفر، بحث و جدل نکنیم؛ مگر در موارد نادر که پای دفاع از اعتقادات به میان بیاید؛ آن هم برای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح

ص: ۷۰

فکر و اندیشۀ فرد، نه برای رو کم کردن و چیره شدن بر طرف مقابل.

۴٫ بگو و بخند را حتی الامکان به صفر برسانیم تا با قلبی آرام و آماده و با معنویت کامل، به خدمت حضرت برسیم. البته طبق احادیث، باید چهره ای گشاده داشته باشیم، نه عبوس.

۱٫ وظیفه داریم برای زوار و خدام حضرت، احترام بسیار بالایی قائل شویم و فارغ از سن و شکل و شمایل افراد، همه را محترم بشماریم. چه بسا کسی که فکرش را هم نمی کنیم، یکی از اولیای الهی باشد.

۲٫ کمک حال خادمان حرم باشیم و خود را برای کمک به دیگران، آماده کنیم و اگر نیاز به کاری بود، انجام دهیم و اگر زباله ای بر روی زمین بود، جمع کنیم.

۳٫ با مأموران امنیتی عراق، همکاری داشته باشیم. آنان نیز، از خادمان امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ به حساب می آیند.

۴٫ در مورد گوشی و دوربین، با مأموران حرم، همکاری کنیم و «زرنگ بازی» را کنار بگذاریم که حق الناس در پی دارد.

۵٫ حال کودکان و افراد کهن سال را مراعات کنیم.

توصیه های تبلیغاتی

۱٫ پیاده روی اربعین، می تواند تبلیغ خوبی برای تشیع باشد. ضمن زیارت، می توانیم مبلغ خوبی هم باشیم.

۱٫ این سفر، یک سفر متفاوت است و از کشورهای مختلف حضور دارند. می توانیم از این فرصت، استفاده کنیم و فرهنگ اصیل تشیع را با گذشت و مهربانی، به نمایش بگذاریم.

ص: ۷۱

۲٫ کاری کنیم که گرایش مردم عراق و اتباع کشورهای دیگر به شیعه افزایش یابد، یا موجب استمرار محبت آنان به شیعیان گردد و علاقۀ ایشان به کشور ایران و رهبری نظام، بالا رود و با جمهوری اسلامی ایران، آشناتر شوند.

۳٫ می توانیم با آماده کردن بسته های فرهنگی، به زبان های فارسی و عربی و دیگر زبان های مورد نیاز، و توزیع آن در بین زائرانی که پیاده روی می کنند، تاثیرگذار باشیم.

۴٫ گاه یک پوستر یا یک عکس کوچک مذهبی یا یک جملۀ کوتاه و عمیق، تاثیر شگرفی بر ذهن مخاطب می گذارد. برای تاثیرگذاری متقابل بر موکب داران و زائران دیگر کشورها، برنامه ریزی کنیم.

۵٫ پرچم حاوی شمایل و عکس های منسوب به بزرگان دین، کمترین تأثیر را دارد و چه بسا شبهۀ حرمت هم داشته باشد.

۱٫ خوب است بر روی پرچمی که به عنوان علامت، به همراه داریم، یکی از شعارهای امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را بنویسیم؛ مثلا: «اَلقَتلُ لَنا عادَهٌ وَ کِرامَتُنا شَهادَهٌ»(۱)

یا «هَیهات مِنّا الذِّلَّه».(۲)

۲٫ در مسیر پیاده روی، برادران اهل سنت نیز حضور دارند. مسائل مربوط به اعتقادات آنها را رعایت کنیم و ایشان را به عنوان مهمان اباعبدالله الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ محترم شماریم.

توصیه های امنیتی

توصیه های «کمیتۀ امنیت ستاد اربعین»، برای کسانی که در ایام اربعین

ص: ۷۲


۱- . بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۸٫
۲- . احتجاج طبرسی، ج ۲، ص۳۰۰٫

حسینی، راهی کربلا می شوند، بدین شرح است:

۱٫ هنگام خروج از ایران و ورود به عراق، حواستان باشد که حتماً در گذرنامه شما، مهر مربوطه زده شود.

۲٫ در طول مسافرت، از گذرنامۀ خود حفاظت نمایید. مفقود شدن آن، شما و مسئولین ارگان های ایرانی در عراق را با مشکلات عمده ای مواجه می نماید.

۳٫ در مسیر، مراقب باشید که چیزی در ساک شما قرار ندهند.

۱٫ هنگام عبور از سیطره ها (ایست بازرسی) و مراکز نظامی، از گرفتن عکس و فیلم، خودداری کنید.

۲٫ در کنار مقرها و مراکز نظامی، توفق ننمایید.

۳٫ از ابتدای مسیر، شماره تلفن عراقی دوستان خود را به همراه داشته باشید.

۴٫ در صورت بروز انفجار، سریعاً محل را ترک نمایید. معمولاً یک انفجار جهت جمع کردن مردم، و انفجار دیگر برای وارد کردن حداکثر خسارت انجام می گیرد.

۵٫ در حین راهپیمایی، به صورت تجمعی حرکت ننمایید؛ بلکه به گروههای ۵ – ۶ نفره تقسیم شوید. همچنین به صورت انفرادی و تنها حرکت نکنید.

۶٫ با دیگر زائران، وارد مناقشات سیاسی نشوید.

۷٫ در طول مسافرت و در داخل حرم های مطهر، به تذکر مأمورین انتظامی و خادمین حرم ها توجه کنید.

۸٫ اطلاعات خصوصی خود را در اختیار افراد ناشناس قرار ندهید.

۱٫ در صورت بروز هر گونه حادثه یا مشاهدۀ حرکات مشکوک، موضوع را به

ص: ۷۳

مسئولین انتظامی ایرانی اطلاع دهید.

۲٫ هر نوع خوراکی و نوشیدنی را فقط از مراکز و مواکب ثابت و دارای اسم و عنوان مشخص، دریافت نمایید.

۳٫ در طول مسیر، برای استراحت در موکب ها، موکبی را انتخاب کنید که دارای اسم و عنوان باشد و مشخصات و نشانی آن را یادداشت کنید و به بستگان خود اطلاع دهید.

۴٫ در طول مسافرت، از گذرنامه، وجوه نقدی، اشیاء قیمتی و دیگر وسایل خود، محافظت کنید.

۵٫ در صورت مفقود شدن یا به سرقت رفتن اشیاء قیمتی و وجوه نقدی، موضوع را به مسئول موکب و به اولین موکب ایرانیان اطلاع دهید.

۶٫ با توجه به امن نبودن مسیر شهرهای کاظمین و سامرا، از رفتن به این شهرها خودداری کنید.

۷٫ از استعمال سیگار و روشن کردن آتش در داخل چادرهای مواکب، خودداری نمایید.

توصیه هایی برای بعد از سفر

زیارت اباعبدالله الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ یک توفیق الهی است و کمترین اثر آن، آمرزش گناهان است. این آثار، برای کسی است که حسینی بماند و معنویت سفر را حفظ کند. قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ».(۱)

کسانی که ایمان می آورند و می گویند پروردگار ما خداوند یکتا است، سپس بر سر کلام و ایمان خود باقی می مانند و پایداری

ص: ۷۴


۱- . سوره احقاف، آیه ۱۳٫

می کنند، اینان کسانی هستند که از آثار مادی و معنوی ایمان، بهره می برند؛ چون ایمانشان دائمی و ماندگار است.

زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ شباهت زیادی به حج دارد. در مورد حج، روایت است که حاجی را نوری احاطه می کند و تا زمانی که گناهی از او سر نزده، به همراه او می ماند. در مورد زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ نیز این گونه است. ما که اربعینی شده ایم، باید تلاش کنیم با تقوا و پرهیزکاری و انسانیت، نور معرفت اباعبدالله الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را برای همیشه در خود نگه داریم. پس برای بعد از سفر هم برنامه ریزی داشته باشیم تا ان شاءالله معنویات این سفر، در ما ماندگار شود.

ص: ۷۵

ص: ۷۶

« ج»

جابر بن عبدالله انصاری

جابر بن عبدالله انصاری

ابوعبدالله جابِرِ بن عبدالله بن عَمرو بن حرام بن کعب بن غَنْم بن سلمه، از قبیلۀ خَزْرَج بود.(۱) پدرِش پیش از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مسلمان شد و در بیعت عَقَبه دوم – که در سال سیزدهم بعثت روی داد – با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پیمان بست و جزو دوازده نقیبی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آنان را به نمایندگی از خود، در قبایلشان منصوب کرد.(۲)

جابر که در آن زمان ۱۶ سال داشت، به عنوان کم سن ترین ناظرِ بیعت اوس و خزرج، در عقبۀ دوم شرکت جست.(۳)

او در بسیاری از غزوه ها و سَریّه ها(۴)

حضور داشت و دست کم در ۱۹ غزوه می توان نام او را مشاهده کرد.(۵) غزوه حَمراءالأسَد که پس از غزوۀ احد و در سال

ص: ۷۷


۱- . ابن سعد، طبقات الکبری، ج ۳، ص۱۰۴؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۱، ص ۲۰۸٫
۲- . بلاذری، انساب الاشراف، ج۱ ، ص۲۸۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۱، ص ۲۰۸٫
۳- . ابن قُتَیبَه، المعارف، ص ۳۰۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۹۲٫
۴- . غزوه، به جنگی گفته می شود که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در آن حضور داشت و شخصا جنگ را رهبری می کرد. و سریه به جنگی گفته می شود که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در آن حضور نداشت و یکی از اصحاب را به فرماندهی جنگ، منصوب می نمود.
۵- . ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۱، ص ۲۱۴-۲۱۷٫

چهارم هجرت روی داد، نخستین تجربۀ جنگی جابر بود. با این که به فرمودۀ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، فقط شرکت کنندگان

در غزوۀ احد می توانستند در این مأموریت نظامی شرکت داشته باشند، اما جابر تنها کسی بود که به رغم غایب بودن در غزوۀ احد، در این جنگ شرکت کرد و رسول اکرم عَلَیْهِ السَّلاَمُ عذر وی را پذیرفت.(۱)

عذر جابر این بود که پدرش در جنگ احد شرکت کرد و جابر را به سرپرستی خانوادۀ پرجمعیت خود گماشت.(۲)

پیوند میان پیامبر عَلَیْهِ السَّلاَمُ و جابر، بسیار دوستانه و محبت آمیز بود. یک بار که جابر در بستر بیماری افتاده بود، پیامبر عَلَیْهِ السَّلاَمُ به عیادت او رفت. جابر که امیدی به بهبودی نداشت، دربارۀ نحوۀ تقسیم اموال در میان بازماندگانش پرسید. پیامبر عَلَیْهِ السَّلاَمُ او را امیدوار نمود و عمری طولانی را به او بشارت داد و در پاسخ سؤال جابر، آیۀ کَلالَه (سوره نساء، آیۀ ۱۷۶) نازل شد.(۳)

جابر، پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم

گر چه جابر در ماجرای سقیفه، از یاران حضرت علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ نبود، اما پس از چندی به ایشان پیوست و از یاران مخلص و وفادار اهل

بیت علیهم السلام گردید و به عضویت «شرطه الخمیس» درآمد که گروهی از فدائیان و گوش به فرمانان حضرت علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ بودند.(۴)

در نگاه جابر، علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ از چنان مقامی برخوردار بود که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ،

ص: ۷۸


۱- . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۳۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱ ، ص ۴۰۲٫
۲- . ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۹۱٫
۳- . طوسی، التبیان فی التفسیر القرآن، ذیل آیۀ ۱۷۶ سوره نساء.
۴- . کشی، اختیار معرفه الرجال، ص ۵ و ۳۸٫

به عنوان میزان حق، تلقی می شد و محبت و دشمنی نسبت به علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ را وسیله ای برای شناخت مؤمنان و منافقان می دانستند.(۱)

جابر به انصار سفارش می کرد که «فرزندان خود را با محبت علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ پرورش دهید. هر کس علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ را بهترین خلق خدا نداند، ناسپاسی کرده است».(۲)

سخن جابر دربارۀ علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ معروف است که گفت: «عَلیٌ خَیرُ البَشَر»؛ یعنی: علی بهترینِِ انسان ها است. این جمله، الهام بخش جعفر بن احمد قمی شد تا کتاب «نوادر الاثر فی علی خیر البشر» را بنویسد که یک سوم روایات آن، از جابر نقل شده است.(۳)

جابر در جنگ صفین، از لشکریان امام علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ بود.(۴) در اواخر خلافت حضرت علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ که سپاهیان معاویه، به غارت شهرها پرداختند، مدینه نیز از این غارت ها در امان نماند. بُسر بن اَرْطاه در

سال ۴۰ ﻫ.ق، به مدینه یورش برد و از مردم، برای معاویه بیعت گرفت. جابر به خانۀ ام سلمه – همسر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم – پناه برد و سرانجام به توصیۀ ام سلمه و برای پرهیز از خونریزی، بیعت کرد.(۵) پس از آن که معاویه به حکومت رسید و تصمیم گرفت منبر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را از مدینه به دمشق ببرد، جابر نزد معاویه رفت و او را از این کار منصرف ساخت.(۶)

او به هنگام وقوع حادثۀ کربلا، پیرمردی سال خورده و نابینا بود و در مدینه اقامت داشت. امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ضمن سخنانش با لشکریان عبیدالله بن زیاد،

ص: ۷۹


۱- . کشی، اختیار معرفه الرجال، ص ۴۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۲، ص ۲۸۴٫
۲- . ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲ ، ص ۴۴٫
۳- . تستری، قاموس الرجال، ج ۲، ص ۵۲۵٫
۴- . الامین، اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۴۶؛ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۳۲٫
۵- . ابراهیم ثقفی، الغارات، ج ۲، ص ۶۰۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۱، ص ۲۳۵٫
۶- . طبری، تاریخ طبری، ج ۵، ص ۲۳۹٫

جابر را از جمله شاهدان سخن خود معرفی فرمود.(۱)

جابر، نخستین زائری بود که امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را در اربعین شهادتش، زیارت کرد.(۲)

در آغاز امامت حضرت سجاد عَلَیْهِ السَّلاَمُ که یاران آن حضرت، انگشت شمار بودند، جابر از یاران آن حضرت گردید و به حمایت از ایشان پرداخت؛ اما به سبب سال خوردگی، از تعقیب حَجّاج بن یوسف در امان ماند.(۳)

البته در سال ۷۴ ﻫ.ق که حَجّاج به مدینه رفت

و به مدت دو ماه، به تحقیر مردم مدینه پرداخت، برخی از اصحاب پیامبر عَلَیْهِ السَّلاَمُ از جمله جابر را همچون بردگان، داغ زد.(۴)

جابر در واپسین روزهای زندگی، دیداری با امام باقر عَلَیْهِ السَّلاَمُ داشت. او از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیده بود که «عمر تو چنان طولانی می شود که یکی از نوادگان مرا که همنام من است، ملاقات می کنی. او باقر العلوم و شکافندۀ علم است. هر گاه او را دیدی، سلام مرا به او برسان».(۵) جابر پیوسته در پی یافتن آن حضرت بود و گاه در مسجد مدینه صدا می زد: «یا باقر العلم». سرانجام امام باقر عَلَیْهِ السَّلاَمُ را که در سنین نوجوانی بود، ملاقات کرد و ایشان را بوسید و سلام پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را به آن حضرت ابلاغ کرد.(۶)

ص: ۸۰


۱- . مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۹۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص ۶۲٫
۲- . طوسی، مصباح المتهجد، ص ۷۸۷؛ طبری، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص ۷۴٫
۳- . کشی، اختیار معرفه الرجال، ص ۱۲۳٫
۴- . بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۸۸؛ تاریخ طبری، ج ۶، ص ۱۹۵٫
۵- . کلینی، الاصول من الکافی، ج ۱، ص۳۰۴ و ۴۵۰؛ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۱۵۹٫
۶- . کشی، اختیار معرفه الرجال، ص ۴۱؛ کلینی، الاصول من الکافی، ج ۱، ص ۴۶۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۵۴، ص ۲۷۵٫

جابر در حالی که ۹۴ سال سن داشت، در سال ۷۸ ﻫ.ق و در شهر مدینه درگذشت.(۱) از جابر، پنج پسر بر جای ماند که نسل او را گسترش دادند و اکنون افرادی در تونس و بخارا و ایران، به او

منسوب هستند. مشهورترین آنان، شیخ مرتضی انصاری، فقیه و اصولی بزرگ شیعه در دوران معاصر بود.(۲)

مقام علمی جابر

جابر، احادیث فراوانی از پیامبر عَلَیْهِ السَّلاَمُ نقل کرده است. از این رو، او را حافظ سنّت نبوی و مُکْثِر در حدیث خوانده اند و در منابع روایی و سیره و تاریخ، به روایات او استناد کرده اند.(۳)

او در حوزۀ احکام فقهی، صاحب نظر بود و فتوا می داد و برخی وی را مجتهد و فقیه خوانده اند.(۴)

در تفسیر قرآن نیز، روایات بسیاری از او نقل گردیده که در منابع تفسیری، به آن ها استناد شده است.(۵)

آرای تفسیری جابر دربارۀ برخی آیات، همسو با دیدگاه تفسیری شیعه است.(۶)

جابر افزون بر روایاتی که به طور مستقیم و بدون واسطه از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده، از طریق صحابه و تابعین نیز روایت کرده است. امام علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، طلحه بن عبیدالله، عمار یاسر، معاذ بن جبل و ابو سعید خدری، از جمله صحابه ای هستند که جابر از آن ها روایت

کرده است.(۷) او چنان جویای یافتن معارف دینی

ص: ۸۱


۱- . ابن قتیبه، المعارف، ص ۳۰۷٫
۲- . ر.ک: ابن حزم، جمهره انساب العرب، ص ۳۵۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱۰، ص ۵۴۵؛ عباس قمی، تحفه الاحباب، ص۴۰؛ حسین واثقی، جابر بن عبداللّه الانصاری، ص۳۱-۳۴٫
۳- . ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص۱۲۷؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۲۰٫
۴- . ابن قیم جوزیه، اعلام الموقعین، ج ۱، ص ۱۲؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص ۱۸۹٫
۵- . ر.ک: تفسیر صنعانی، ج ۱، ص ۸۹، ۱۲۹، ۱۳۱ و ج ۲، ص ۲۱۱، ۲۳۱- ۲۳۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۱۱۲، ۳۰۲ و ج ۴، ص ۱۵۵، ۱۶۶٫
۶- . ر.ک: تفسیر طبرسی، ذیل آیۀ ۳۳ سوره احزاب و آیۀ ۲۴ سوره نساء.
۷- . ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۱، ص ۲۰۸؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج ۴، ص ۴۴۴٫

بود که به شام سفر کرد تا حدیث پیامبر عَلَیْهِ السَّلاَمُ را بدون واسطه، از زبان یکی از صحابه بشنود.(۱)

او نسبت به حدیث، نقاد و بصیر بود و در نقل اخبار و روایات، از رقابت ها و تعصبات قبیله ای پرهیز می کرد؛ به طور مثال: با این که خودش خزرجی بود، اما اعتراف داشت که راویان خزرجی، ستایش پیامبر عَلَیْهِ السَّلاَمُ از سعد بن مُعاذ و داوری اش دربارۀ بنی قُریظه را – به دلیل آن که سعد، رئیس اوسیان بود – تحریف کرده اند.(۲)

جابر در مسجد نبوی، حلقه درس داشت و احادیث را بیان می کرد و شماری از تابعین، احادیث و مطالب او را می نوشتند.(۳)

افراد فراوانی از او حدیث نقل کرده اند که مشهورترین آن ها عبارتند از: سعید بن مُسیب، حسن بن محمد بن حنفیه، عطاء بن أبی رباح، مجاهد بن جَبر، عمرو بن دینارمکی، عامر بن شراحیل شعبی، و

حسن بصری.(۴) امام باقر، امام صادق و امام کاظم علیهم السلام نیز چند حدیث نبوی را از جابر نقل کرده اند.(۵)

نام جابر در نقل احادیث مشهور شیعه آمده است؛ از جمله در نقل حدیث غدیر، حدیث ثقلین، حدیث شهر علم، حدیث منزلت، حدیث رد الشمس،

ص: ۸۲


۱- . خطیب بغدادی، الرّحله فی طلب الحدیث، ص۱۰۹؛ ابن عبدالبرّ، جامع بیان العلم، ص ۱۵۱٫
۲- . ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج ۱، ص ۳۷۸٫
۳- . ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۱، ص ۲۳۳؛ خطیب بغدادی، تقیید العلم، ص۱۰۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج ۱، ص ۴۳۵٫
۴- . ر.ک: مزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، ج ۴، ص۴۴۴- ۴۴۸؛ حسین واثقی، جابر بن عبداللّه الانصاری، ص ۱۰۸- ۱۱۸٫
۵- . ر.ک: ابن اشعث کوفی، الاشعثیات (الجعفریات)، ص۲۲، ۴۴، ۴۷؛ کلینی، الاصول من الکافی، ج ۱، ص ۵۳۲ و ج ۲، ص ۳۷۳ و ج ۳، ص۲۳۳-۲۳۴ و ج ۵، ص ۵۲۸ – ۵۲۹ و ج ۸، ص ۱۴۴، ۱۶۸-۱۶۹؛ ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۴۷ و ج ۲، ص۷۴٫

حدیث سد الابواب، حدیث لوح که رسول خدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ امامان پس از خود را نام می برد و حدیثی که ویژگی های حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را برمی شمارد.(۱)

مهمترین اثر او، صحیفۀ جابر است که نمونه ای از کهن ترین آثار حدیثی می باشد و سلیمان بن قیس یشکری آن را گرد آورده است.(۲)

نسخه ای از آن، در کتابخانۀ سلیمانیۀ استانبول، نگهداری می شود.

جامعه شناسی اربعین

بیشترین شرکت کنندگان در مراسم اربعین را شیعیان عراق تشکیل می دهند. البته از دیر باز، شیعیان دیگر کشورها نیز در این مراسم شرکت می کردند. نویسنده «ادب الطف» که در سال ۱۳۸۸ ﻫ.ق آن را منتشر کرده است، در گزارش خود از برگزاری مراسم اربعین حسینی در کربلا، آن را به اجتماع مسلمانان در مکۀ مکرمه تشبیه می کند و با اشاره به حضور هیأت های مختلف عزاداری در کربلا می نویسد: «برخی به زبان ترکی و برخی به عربی و گروهی به فارسی و دسته ای به زبان اردو شعر می خوانند».(۳)

آمار وزارت کشور عراق، حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۲ ﻫ.ش، دست کم

ص: ۸۳


۱- . ر.ک: امینی، الغدیر، ج ۱، ص ۵۷؛ صفار قمی، بصائر الدرجات، ص ۴۱۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۱، ص ۲۸۲ و ج ۲، ص ۳۴ و ۱۸۹؛ ابن بابویه، معانی الاخبار، ص ۷۴؛ مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۳۴۵؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۲، ص ۱۸۹؛ ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، ج ۱، ص ۲۵۳ و ۲۵۸٫
۲- . خطیب بغدادی، الکفایه فی علم الروایه، ص۳۹۲٫
۳- . سید جواد شبر، ادب الطف و شعراء الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، ج ۱، ص ۴۱٫

یک میلیون و سیصد هزار زائر خارجی، وارد عراق شدند و در راهپیمایی اربعین حسینی شرکت کردند و به کربلا و حرم امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ مشرف شدند. بر

اساس سیاست ضد تکفیری و رهنمودهای مقام معظم رهبری در سال ۱۳۹۳ ه.ش و با همکاری دولت عراق، خیل عظیمی از زائران ایرانی، بدون ویزا و حتی بدون گذرنامه، در مراسم اربعین حسینی شرکت کردند و این اربعین در

طول تاریخ ماندگار شد.

ص: ۸۴

«د»

دیدگاهی متفاوت دربارۀ زیارت جابر

به نظر برخی از اندیشمندان، جابر بن عبدالله انصاری، دو بار یا بیشتر به زیارت قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ مشرف شده است. زیارت نخست وى، همان زیارتی است که طبق نقل عمادالدین طبرى و سیّد بن طاووس و خوارزمى، در روز بیستم صفر و در اربعین امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ روی داد و عطیه نیز وی را همراهی کرد. زیارت دیگر جابر، زیارتی است که همزمان با ورود کاروان اسرا به کربلا رخ داد. این دیدگاه، بر چند دلیل استوار است:

۱٫ در نقل طبری و خوارزمی، خبری از دیدار جابر با اهل بیت علیهم السلام نیست و بلکه به عدم دیدار نیز تصریح شده است؛ زیرا در این نقل آمده است که جابر بعد از زیارت قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، از عطیه خواست که او را به سوى خانه هاى کوفه ببرد. بسیار بعید است که دیدارى صورت گرفته باشد و با وجود اهمیّت فراوانى که این دیدار دارد، عطیه آن را ذکر نکرده باشد.

۱٫ در نقل طبرى و سیّد بن طاووس و خوارزمى، از حضور فردی دیگر جز جابر

ص: ۸۵

و عطیه، گزارش نشده است؛ اما در نقل های

دیگر که گزارش دیدار جابر با اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ را نوشته اند، آمده است که گروهى از بنى هاشم نیز در آنجا حضور داشتند. ابن نمای حلی می نویسد: «وقتی اهل و عیال امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ به کربلا رسیدند، دیدند جابر بن عبدالله انصارى و گروهى از بنى هاشم، مشغول زیارت قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ هستند». سیّد نیز در لهوف نقل کرده که وقتی اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ به قتلگاه رسیدند، جابر و گروهى از بنى هاشم و مردانى از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را دیدند که براى زیارت قبر حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ آمده اند.

در این دو روایت، نامى از عطیه نیامده است و اگر در آنجا حضور داشت، دیدار با این گروه را روایت مى کرد. پس نتیجه مى گیریم که این زیارت، غیر از زیارت نخست است.

۲٫ بسیارى از علما تصریح کرده اند که جابر، نخستین زائر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ بود. این سخن، ثابت می کند که او پیش از بنی هاشم، قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را زیارت کرده است. اگر چنین نبود، وجهى نداشت که چنین عنوانى به وى داده شود.

پس زیارتى که طبرى و سیّد و خوارزمى نقل کرده اند و در آن، از عطیه یاد شده است و از ورود بنى هاشم و دیدار با اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ خبری نیست، با آنچه که سیّد در لهوف و ابن نمای

حلی ذکر کرده اند و در آن، از عطیه خبری نیست و ماجرای دیدار با اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ و حضور بنی هاشم نقل شده است، با هم فرق دارند.

پس روز اربعین، روزى است که جابر به همراه عطیه، به زیارت قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ رفت؛ اما آمدن گروهى از بنى هاشم و اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ به کربلا و دیدار

ص: ۸۶

جابر با آن ها، در زیارتى دیگر رخ داد. البته این دیدار را به طور دقیق نمى توان تعیین کرد؛ همان طور که ابن نمای حلی و سیّد بن طاووس آن را تعیین نکرده اند.

به این ترتیب، اشکال هایی که در مورد بازگشت اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ به کربلا وجود دارد، و این که آیا رسیدن آنان به کربلا در روز اربعین، امکان داشت یا خیر، همه از بین مى رود. آنچه که شهید قاضى طباطبایى نوشته است، ناشى از ثبوت ملازمه میان زیارت جابر در اربعین اول و انجام دیدار با اهل بیت علیهم السلام در کربلا است که خود مبنى بر رسیدنشان در اربعین نخست است. این ملازمه، ثابت شده نیست و سخن ایشان نمی تواند درست باشد. آنچه ایشان نوشته است، جز براى اثبات امکان بازگشت اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ و رفع امتناع و استبعاد نیست؛ اما در این مقام، نمى توان به آن استناد کرد.

البته اگر دربارۀ بازگشت اهل بیت علیهم السلام در اربعین اوّل، روایات معتبرى داشتیم، لازم بود به آنها پایبند باشیم، ولى چنین چیزى وجود ندارد. آنچه که بیرونى و بهایى در این باره نقل کرده اند، الزام آور نیست؛ چرا که تخصص اصلى آن ها تاریخ نبوده است. علاوه بر این، آنچه که قاضى نعمان – متوفاى سال ۳۶۳ ﻫ.ق که از نظر زمانى و خبرویت در روایت، مقدّم بر آنها می باشد – نقل کرده است، با گفته هاى آنان تعارض دارد. او در کتاب شرح الاخبار تصریح کرده است که اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، یک و نیم ماه در شام ماندند. با در نظر گرفتن مدت زمان اقامت اهل بیت علیهم السلام در شام و در نظر گرفتن حالت کاروان در رفت و آمد، بازگشت این کاروان در اربعین اوّل، بسیار بعید است.

بنا بر این، به نظر می رسد که بازگشت کاروان حسینی به کربلا، نه در اربعین

ص: ۸۷

اوّل و نه در اربعین دوّم، بلکه در فاصلۀ میان این دو بوده است که با توجه به شواهد و قرائن، می توان حدس زد که زمان رسیدن به کربلا، اواخر ماه صفر یا اوائل ماه ربیع الاول بوده است.(۱)

ص: ۸۸


۱- . محمد امین پور، کاروان امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در شام و حرکت به سوی مدینه منوره، ص۲۷۰- ۲۹۲٫

« ر»

روضه اربعین

باز آمدم ای همسفر ، ای تشنه کامم***من زینبم پیروز بر گشته ز شامم

با کودکان خسته ات باز آمدم من***با یک دل پر غصه و زار آمدم من

خواهم عزای روز عاشورا بگیرم***شاید خدا لطفی کند اینجا بمیرم

اینجا تنت را استخوان بشکسته دیدم***بر سینه ات شمر لعین بنشسته دیدم

دیدم نهاده خنجرش زیر گلویت***آن لحظه دیدی من آمدم روبرویت

روز اربعین اهل بیت وارد کربلا شدند ، مثل برگ خزان زده ، از بالای شترها روی زمین افتادند ، یکی می گوید: حسینم، یکی می گوید: برادرم ، یکی می گوید : پسرم ، عمه سادات زینب روضه می خواند گفت :

هُنا ذُ بِحَ الحسینَ بِسَیفِ شمرٍ***هُنا قَد تَرَّبُوا مِنُهُ الجَبینا

گفت : اینجا همان جائی است که شمر سر حسینم را جدا کرد ، اینجا همان جایی بود که پیشانی او را بر خاک زمین نهادند .

هُنا العَباسُ فی یومٍ عَبوسٍ***حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِینا ً

ص: ۸۹

اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباس را کنار فرات نگه داشته شد نگذاشتند به خیمه بیاید .

هُنا ذَبَحوا لرَّضِیعَ بِسَهمٍ حِقدِ فَما رَحِمُوا الصّغارَ المُرضَعِینا

همین جا بود با تیر کینه ، سر علی اصغر شیر خوار را بریدند ، حتی به کودکان شیر خوار رحم نکردند .

هُنا مَزَقوا الخِیامَ و حَرِّ قُوها***و َ قُسِّمَ فَیثُنا فِی الخائِنِینا

همین جا بود که خیمه ها را آتش زدند ،اموال ما را به غارت بردند(۱)

رفع شبهه دربارۀ زیارت اربعین

طبق حدیث امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، یکی از علائم پنج گانۀ شیعه، زیارت اربعین است؛ یعنی زیارت قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در روز اربعین که چهل روز بعد از عاشورا و شهادت حضرت سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ انجام می گیرد. برخی خواسته اند در دلالت این روایت، خدشه وارد کنند و بگویند که منظور از «زیاره الاربعین»، زیارت و دیدار چهل فرد مؤمن است؛ در حالی که این برداشت، به دو دلیل نمی تواند درست باشد:

۱٫ اهل فن می دانند که اگر منظور حدیث، زیارت و دیدار چهل مؤمن بود، نباید در ابتدای کلمۀ اربعین، الف و لام قرار می گرفت؛ بلکه باید گفته می شد: «زیاره اربعین». حال که در ابتدای کلمۀ اربعین، الف و لام عهد آمده است، معلوم می شود که همان زیارت اربعین امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ مد نظر می باشد؛ یعنی همان زیارتی که در میان شیعیان، معروف است و به عنوان

ص: ۹۰


۱- ۱٫ مقتل الحسین ابومخنف، ص ۲۰۱؛ سوگنامه آل محمد؛ص ۵۰۰٫

یکی از نشانه های ایمان و محبت به ائمه علیهم السلام شناخته می شود.

۱٫ زیارت و دیدار چهل برادر مؤمن، نمی تواند نشانه ای خاص برای شیعیان باشد؛ چرا که غیر از اهل تشیع، دیگران نیز می توانند موفق به انجام چنین عملی گردند. بنا بر این، زیارت اربعین باید عملی باشد که اختصاص به شیعیان دارد و دیگر مذاهب و فرقه های اسلامی، بدان مقیّد نباشند؛ همانند چهار علامت دیگر که در روایت امام حسن عسکری عَلَیْهِ السَّلاَمُ مطرح شده است و اختصاص به شیعیان دارد؛ یعنی: بلند گفتن بسم الله و سجده بر خاک و انگشتر بر دست راست کردن و اقامۀ ۵۱ رکعت نماز در شبانه روز که ۳۴ رکعت به عنوان نافله و ۱۷ رکعت به عنوان نماز واجب، خوانده می شود.

رقیه بنت الحسین علیهما السلام

یکی از فرزندان امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، دختری خردسال به نام رقیه سلام الله علیها

بود که در واقعه عاشورا حضور داشت و همراه کاروان اسرا، به شام برده شد. طبق این نقل، رقیه سلام الله علیها در همان دوران اسارت، به شهادت رسید. امروزه در دمشق، آرامگاهی به نام او وجود دارد.

به نظر می رسد که در بین کاروان اسیران، او تنها کسی بود که همراه قافله، به کربلا بازنگشت. از این رو، فقدان ایشان در بین کاروان اسرا، موضوعی برای روضه ها و مرثیه ها در اربعین حسینی گردیده است.

تا آنجا که بررسی ها نشان می دهد، نخستین کتابی که ماجرای شهادت یک کودک خردسال را در شام مطرح کرده است، کتاب کامل بهایی است. کامل بهایی، کتابی فارسی است که توسط عمادالدین طبری (حسن بن علی، درگذشتۀ ۷۰۱

ص: ۹۱

ﻫ.ق) به نگارش در آمده است. او در این باره می نویسد: «زنان خاندان نبوّت، در حالت اسیری، حالِ مردان که در کربلا شهید شده بودند، بر پسران و دختران ایشان، پوشیده می داشتند و هر کودکی را وعده ها می دادند که «پدر تو به فلان سفر رفته است، باز می آید». تا ایشان را به خانۀ یزید آوردند. دخترکی بود چهار ساله. شبی از خواب بیدار شد و گفت: «پدر من حسین کجاست؟ این ساعت، او را به خواب دیدم سخت پریشان!». زنان و کودکان، جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید، خفته بود. از خواب بیدار شد و حال، تفحّص کرد. خبر بردند که حال، چنین است. آن لعین، در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. مَلاعین، سر بیاورد و در کنار آن دختر چهار ساله نهاد. پرسید: «این چیست؟». مَلاعین گفت: «سرِ پدر تو است». آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز، جان به حق، تسلیم کرد.(۱)

پاسخ به:فرهنگنامه ی اربعین امام حسین علیه السلام

روایت تشرف جابر

چگونگی تشرف جابر بن عبدالله انصاری در اربعین سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، به

ص: ۹۲


۱- . کامل بهایی، ج ۲، ص ۱۷۹٫

عنوان صحابی جلیل القدر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، از اهمیت خاصی برخوردار است و واعظان در ایام اربعین، به بیان نکته ها و پیام های آن می پردازند. همچنین نحوۀ تشرف جابر و حالات و گفتار او به هنگام زیارت و مکالمۀ او با عطیه، موضوعی برای مرثیه سرایان قرار گرفته است تا در ایام اربعین، به ذکر مصیبت بپردازند.

مرحوم طبری در کتاب بشاره المصطفی، گزارش مفصل این تشرف را از زبان عطیه عوفی – که با جابر بن عبد الله انصاری همراه بوده – نقل کرده است. سند و متن و ترجمۀ این گزارش، بدین شرح است:

أَخْبَرَنَا الشَّیْخُ الْأَمِینُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ شَهْرِیَارَ الْخَازِنُ بِقِرَاءَتِی عَلَیْهِ فِی مَشْهَدِ مَوْلَانَا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فِی شَوَّالٍ سَنَهَ اثْنَتَیْ عَشْرَهَ وَ خَمْسِمِائَهٍ قَالَ أَمْلَأَ عَلَیْنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْبُرْسِیُّ قَالَ: أَخْبَرَنِی أَبُو طَاهِرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْقُرَشِیُّ الْمُعَدِّلُ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ أَحْمَدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حُمْرَانَ الْأَسَدِیُّ قَالَ:حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ إِسْحَاقُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْمُقْرِی قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ قَالَ: حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْأَیَادِی قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ مُدْرِکٍ قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ زِیَادٍ الْمَلَکِیُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا جَرِیرُ بْنُ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ عَطِیَّهَ الْعَوْفِیِّ قَالَ:

خَرَجْتُ مَعَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ زَائِرَیْنِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَلَمَّا وَرَدْنَا کَرْبَلَاءَ دَنَا جَابِرٌ مِنْ شَاطِئِ الْفُرَاتِ فَاغْتَسَلَ ثُمَّ اتَّزَرَ بِإِزَارٍ وَ ارْتَدَى بِآخَرَ ثُمَّ فَتَحَ صُرَّهً فِیهَا سُعْدٌ فَنَثَرَهَا عَلَى بَدَنِهِ ثُمَّ لَمْ یَخْطُ خُطْوَهً إِلَّا ذَکَرَ اللَّهَ تَعَالَى حَتَّى إِذَا دَنَا مِنَ الْقَبْرِ قَالَ أَلْمِسْنِیهِ فَأَلْمَسْتُهُ فَخَرَّ عَلَى الْقَبْرِ مَغْشِیّاً عَلَیْهِ فَرَشَشْتُ عَلَیْهِ شَیْئاً مِنَ الْمَاءِ فَلَمَّا

أَفَاقَ قَالَ یَا حُسَیْنُ ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ حَبِیبٌ لَا یُجِیبُ حَبِیبَهُ ثُمَّ قَالَ وَ أَنَّى لَکَ

ص: ۹۳

بِالْجَوَابِ وَ قَدْ شُحِطَتْ أَوْدَاجُکَ عَلَى أَثْبَاجِکَ وَ فُرِّقَ بَیْنَ بَدَنِکَ وَ رَأْسِکَ فَأَشْهَدُ أَنَّکَ ابْنُ خَاتِمِ النَّبِیِّینَ وَ ابْنُ سَیِّدِ الْمُؤْمِنِینَ وَ ابْنُ حَلِیفِ التَّقْوَى وَ سَلِیلُ الْهُدَى وَ خَامِسُ أَصْحَابِ الْکِسَاءِ وَ ابْنُ سَیِّدِ النُّقَبَاءِ وَ ابْنُ فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ النِّسَاءِ وَ مَا لَکَ لَا تَکُونُ هَکَذَا وَ قَدْ غَذَّتْکَ کَفُّ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ رُبِّیتَ فِی حَجْرِ الْمُتَّقِینَ وَ رَضَعْتَ مِنْ ثَدْیِ الْإِیمَانِ وَ فُطِمْتَ بِالْإِسْلَامِ فَطِبْتَ حَیّاً وَ طِبْتَ مَیِّتاً غَیْرَ أَنَّ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ طَیِّبَهٍ لِفِرَاقِکَ وَ لَا شَاکَّهٍ فِی الْخِیَرَهِ لَکَ فَعَلَیْکَ سَلَامُ اللَّهِ وَ رِضْوَانُهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مَضَیْتَ عَلَى مَا مَضَى عَلَیْهِ أَخُوکَ یَحْیَى بْنُ زَکَرِیَّا ثُمَّ جَالَ بَصَرَهُ حَوْلَ الْقَبْرِ وَ قَالَ اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَیَّتُهَا الْأَرْوَاحُ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَاءِ الْحُسَیْنِ وَ أَنَاخَتْ بِرَحْلِهِ وَ أَشْهَدُ أَنَّکُمْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ جَاهَدْتُمُ الْمُلْحِدِینَ وَ عَبَدْتُمُ اللَّهَ حَتَّى أَتَاکُمُ الْیَقِینُ وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَقَدْ شَارَکْنَاکُمْ فِیمَا دَخَلْتُمْ فِیهِ قَالَ عَطِیَّهُ فَقُلْتُ لَهُ یَا جَابِرُ کَیْفَ وَ لَمْ نَهْبِطْ وَادِیاً وَ لَمْ نَعْلُ جَبَلًا وَ لَمْ نَضْرِبْ بِسَیْفٍ وَ الْقَوْمُ قَدْ فُرِّقَ بَیْنَ رُءُوسِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ وَ أُوتِمَتْ أَوْلَادُهُمْ وَ أَرْمَلَتْ أَزْوَاجُهُمْ؟ فَقَالَ یَا عَطِیَّهُ سَمِعْتُ حَبِیبِی رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِکَ فِی عَمَلِهِمْ وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً

أَنَّ نِیَّتِی وَ نِیَّهَ أَصْحَابِی عَلَى مَا مَضَى عَلَیْهِ الْحُسَیْنُ ع وَ أَصْحَابُهُ خُذْنِی نَحْوَ إلى أَبْیَاتِ کُوفَانَ فَلَمَّا صِرْنَا فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ قَالَ یَا عَطِیَّهَ هَلْ أُوصِیکَ وَ مَا أَظُنُّ أَنَّنِی بَعْدَ هَذِهِ السَّفْرَهِ مُلَاقِیکَ أَحْبِبْ مُحِبَّ آلِ مُحَمَّدٍ ص مَا أَحَبَّهُمْ وَ أَبْغِضْ مُبْغِضَ آلِ مُحَمَّدٍ مَا أَبْغَضَهُمْ وَ إِنْ کَانَ صَوَّاماً قَوَّاماً وَ ارْفُقْ بِمُحِبِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّهُ إِنْ تَزِلَّ لَهُ قَدَمٌ بِکَثْرَهِ ذُنُوبِهِ ثَبَتَتْ لَهُ أُخْرَى بِمَحَبَّتِهِمْ فَإِنَّ مُحِبَّهُمْ یَعُودُ إِلَى الْجَنَّهِ وَ مُبْغِضَهُمْ یَعُودُ إِلَى النَّار.(۱)

ترجمه:

عطیه عوفى می گوید: همراه جابر بن عبداللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب عَلَیْهِ السَّلاَمُ حرکت کردیم. هنگامى که به کربلا رسیدیم، جابر به کرانۀ فرات نزدیک شد و غسل کرد. پیراهن و ردایى پوشید و کیسۀ

ص: ۹۴


۱- . بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، چاپ قدیم، ج ۲، ص ۷۴٫

عطرى را گشود و بر بدن مالید. هر گامی که برمی داشت، ذکر خدا را می گفت. وقتی نزدیک قبر مطهر رسید، گفت: «دست مرا بر روی قبر بگذار». همین که دست او را بر روی قبر گذاشتم، بیهوش شد و بر روى قبر افتاد. کمی آب بر صورت او پاشیدم. هنگامى که به هوش آمد، سه بار گفت: «اى

حسین!» سپس گفت: «دوست، پاسخ دوست را نمى دهد؟». و ادامه داد: «چگونه پاسخ دهى، در حالى که خون رگ هایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان سر و پیکرت، جدایى انداختند! گواهى مى دهم که تو، فرزند خاتم پیامبران و فرزند سرور مؤمنان و فرزند هم پیمان تقوا و چکیدۀ هدایت و پنجمین فرد از اصحاب کسا و فرزند سالار مهتران و فرزند فاطمه سلام الله علیها سَرور زنان هستی. چگونه چنین نباشى، در حالى که از دست سرور پیامبران، غذا خورده اى و در دامان تقواپیشگان، پرورش یافته اى و از سینۀ ایمان، شیر نوشیده اى و با اسلام، تو را از شیر گرفته اند. پاک زیستى و پاک رفتى، امّا دل هاى مؤمنان، در فراق تو خوش نیست. تردیدى نیست که همۀ این ها برای تو خیر بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد! گواهى مى دهم که تو بر همان روشى رفتى که برادرت یحیى بن زکریا عَلَیْهِ السَّلاَمُ رفت».

سپس رو به سوی قبر دیگر شهیدان کربلا نمود و گفت: «سلام بر شما اى روح هایى که گرداگرد حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، فرود آمده اید و همراهش شده اید! گواهى مى دهم که نماز به پا داشتید و زکات پرداختید و به نیکى فرمان دادید و از زشتى بازداشتید و با مُلحدان جنگیدید و

خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن که محمّد صلی الله علیه و آله وسلم را به حق برانگیخت، در آنچه که وارد شدید، ما نیز با شما شریک هستیم».

ص: ۹۵

به جابر گفتم: «اى جابر! چگونه با آنان شریک هستیم، در حالی که ما نه به درّه اى فرود آمدیم و نه از کوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى کشیدیم؛ اما اینان، سر از پیکرشان جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه گشت!». جابر گفت: «اى عطیه! از حبیبم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم که مى فرمود: “هر کس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى شود، و هر کس کار گروهی را دوست داشته باشد، در کارشان شریک مى گردد.” سوگند به آن که محمّد صلی الله علیه و آله وسلم را به حق برانگیخت، نیت من و همراهانم، همان است که حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و یارانش بر آن را رفتند».

سپس جابر گفت: «ای عطیه! مرا به سوى خانه هاى کوفه ببر». بخشى از راه را رفته بودیم که گفت: «اى عطیه! آیا سفارشى به تو بکنم؟ دیگر گمان نمی کنم که پس از این سفر، تو را ببینم. دوستدار خاندان محمّد علیهم السلام را – تا زمانى که آنان را دوست دارد – دوست بدار. دشمن خاندان محمّد علیهم السلام را – تا زمانى که با آنان دشمن است

– دشمن بدار؛ هر چند روزه بگیرد و شب زنده دار باشد. با دوستدار محمّد صلی الله علیه و آله وسلم و خاندان محمّد علیهم السلام ، رفاقت کن که اگر یک گامش از گناه بلغزد، گام دیگرش به محبّت آنان استوار مى ماند؛ چرا که دوستدار آنان، به بهشت بازمى گردد و دشمن آنان، راهی آتش دوزخ مى گردد».

رویداد های اربعین سال ۶۱ ﻫ.ق

دربارۀ رخدادهای روز اربعین سال ۶۱ ﻫ.ق، پنج گزارش وجود دارد:(۱)

۱٫ در این روز، امام زین العابدین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و اسرای کربلا، از شام به مدینه

ص: ۹۶


۱- . ر.ک: تحیق دربارۀ اول اربعین سید الشهدا، ص ۲۲۹ و ۲۳۰٫

بازگشتند. (۱)

۲٫ در این روز، جابر بن عبدالله انصاری و عطیه عوفی و جمعی از بنی هاشم و خاندان رسالت، از مدینه به زیارت قبر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ مشرف شدند. (۲)

۳٫ در این روز، امام زین العابدین عَلَیْهِ السَّلاَمُ با جابر بن عبدالله انصاری، دیدار و گفتگو کرد. (۳)

۱٫ در این روز، اهل بیت علیهم السلام وارد کربلا شدند.

۲٫ در این روز، سر مبارک سیدالشهدا علیهم السلام و دیگر شهدای کربلا، توسط امام زین العابدین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، در کربلا به خاک سپرده شد. ابوریحان بیرونی می نویسد: «در روز بیستم صفر، سر حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را به بدنش ملحق کردند و در همان جا دفن نمودند و زیارت اربعین راجع به این روز است».(۴)

در تاریخ حبیب السیر آمده است: «یزید، اسباب سفر امام زین العابدین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و سایر اهل بیت علیهم السلام را تهیه کرد و سرهای شهدا را به ایشان سپرد و نعمان بن بشیر را با سی سوار، به همراهی آن طایفۀ واجب التعظیم، مأمور گردانید. امام چهارم با خواهران و عمه ها و دیگر اقربا، متوجه مدینۀ طییبه گشت و در بیستم ماه صفر، سر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و دیگر شهدای کربلا را به بدن های ایشان ملحق ساخت و از آنجا، به تربت مقدس جد بزرگوار خود شتافته، رحل اقامت انداخت».(۵)

ص: ۹۷


۱- . شیخ مفید، مسار الشیعه، ص ۲۶٫
۲- . سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۹۷٫
۳- . زنجانی، وسیله الدارین، ص ۴۰۳٫
۴- . آثار الباقیه، ص ۲۸٫
۵- . حبیب السیر، ج ۲، ص ۶۰٫

ص: ۹۸

«ز»

زیارت

زیارت در لغت، به معنای روی گرداندن و عدول کردن از چیزی است. به همین دلیل، به «دروغ» نیز که مایل و منحرف از حقیقت است، «زور» گفته می شود. فرد زیارت کننده را از آن جهت زائر می گویند که به هنگام زیارت یک شخص، از غیر او روی برمی گرداند.(۱) اما معنای عرفی زیارت، آن است که انسان با انگیزۀ انس گرفتن و بزرگداشت، به کسی روی آورد؛(۲)

یعنی دیداری که همراه با اکرام و تعظیم قلبی و انس روحی باشد.(۳) برخی گفته اند: علت این که رفتن به دیدار اولیا و بزرگان را زیارت گفته اند، از آن جهت است که این کار، عدول از عالم طبیعت و توجه به عالم روحانیت می باشد.

در هر صورت، زیارت، عملی عبادی است و به معنای حضور در پیشگاه

ص: ۹۹


۱- . مقاییس اللغه، ج ۳، ص۳۶٫
۲- . المصباح المنیر، مادۀ زور.
۳- . مجمع البحرین ج ۱، ص ۳۰۵، مادۀ زور؛ مکارم شیرازی، مفاتیح نوین، ص۲۰۳٫

پیشوایان مذهبی یا در نزد قبور آنان می باشد که برای اظهار ارادت و احترام و کسب فیض معنوی صورت می گیرد. زیارت

بزرگان دینی و قبور آنان، همواره از اعمال پسندیدۀ اسلامی بوده و در طول تاریخ، مسلمانان به آن عنایت و اهتمام داشته اند؛ اما زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه اطهار علیهم السلام ، در نزد شیعیان جایگاهی ویژه دارد و اثرات معنوی و ثواب بسیاری برای آن ذکر کرده اند. به دلیل جایگاه مهم زیارت در فرهنگ شیعه، این عمل، از ویژگی ها و نمادهای شیعیان به شمار می رود.

با وجود باور عموم مسلمانان به استحباب و روا بودن زیارت، فرقۀ وهابیت با تفسیر هایی خاص از برخی آیات، شبهه هایی را در این باره مطرح کرده اند و مدعی هستند که زیارت مشاهد مشرفه، با سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سازگار نیست. این شبهات، باعث شده است که علمای شیعه و اهل سنت، به پاسخگویی و دفاع از مشروعیت زیارت بپردازند.

زیارت در فرهنگ شیعی

اشاره

در فرهنگ اسلامی و سیرۀ تمامی مسلمانان، زیارت جایگاه مهمی دارد که این مطلب را از احادیث وارد شده در فضیلت زیارت، می توان دریافت. احادیث در باب مستحب بودن زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، فراوان است و به حد تواتر می رسد و مورد توافق شیعه و سنی

است.(۱) به همین دلیل، مسلمانان از دوران قدیم، همواره به زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می رفتند و اکنون نیز می روند.

اگر چه زیارت قبور صالحان و به ویژه زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، مورد قبول همۀ

ص: ۱۰۰


۱- . ر.ک: شفاء السقام فی زیاره خیر الانام، ص۴۸؛ الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج ۵، ص۱۱۲-۱۱۳؛ الفقه علی المذهب الاربعه، ج ۱، ص ۵۹۴٫

مسلمانان است، اما مفهوم زیارت در فرهنگ شیعی، پررنگ تر و با اهمیت تر است. علاوه بر زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، زیارت امامان علیهم السلام نیز جزئی از آیین های مهم شیعه می باشد و اهمیت فراوان دارد؛ به ویژه زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ که از اهمیت خاصی برخوردار است.

زیارت در فرهنگ شیعی، یعنی ارتباط با امامان معصوم علیهم السلام و اعتراف به ولایت ایشان. از این رو، زیارت، ارتباطی تنگاتنگ با

مسألۀ حب اهل بیت علیهم السلام و تولی و تبری دارد و از نشانه ها و لوازم وفاداری به ایشان و به جا آوردن حق ولایت آنان است؛ چرا که از دیدگاه شیعه، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامان علیهم السلام ، دارای مقام ولایت هستند و حتی پس از مرگ نیز، مقام و جایگاه آنان محفوظ است.

یکی از نتایج ولایت امام، تسلط بر دل ها است؛ به این معنا که امام بر روح و قلب دیگران، احاطه و تسلط دارد.(۱) در اغلب متون زیارت نامه ها، به چنین ولایت و امامتی، اقرار و اعتراف می شود؛ به عنوان مثال: در زیارت نامه های امامان آمده است: «اَشهَدُ اَنَّکَ تَشهَدُ مَقامی وَ تَسمَعُ کَلامی وَ تَرُدُّ سَلامی؛(۲) گواهی می دهم که تو جایگاه مرا می بینی و سخنم را می شنوی و سلامم را پاسخ می دهی».

از دیدگاه شیعه، روح امام – با اذن و اجازۀ خداوند – به زائر خود، علم و احاطه دارد و این ادراک، امر زیارت را برای شیعیان، به دیداری عاشقانه و معنوی تبدیل می کند و تاثیر آن را می توان به روشنی، در ادبیات و نظم و نثر شیعی مشاهده کرد. زیارت و رفتن به حرم اهل بیت علیهم السلام ، نقش پررنگی در تاریخ شیعه داشته و توجه به آن، از نشانه های بارز فرهنگی شیعیان محسوب می شود.

ص: ۱۰۱


۱- . مرتضی مطهری، خاتمیت، فصل دوم.
۲- . ر.ک: زیارت امام رضا در مفاتیح الجنان.

کارکرد تربیتی زیارت

علاوه بر ثواب هایی که در احادیث، برای زیارت ائمه علیهم السلام بیان شده است، فرهنگ زیارت، آثار و کارکردهای تربیتی فراوانی به همراه دارد. از جمله فوائد تربیتی زیارت، می توان به این مسائل اشاره کرد:

۱٫ افزایش معرفت زائر و آموختن معارف دینی از زیارت نامه ها.

۲٫ آشنایی با مقام امامان علیهم السلام و تحکیم رابطۀ ولایی با آنان.

۳٫ ارائۀ الگوی مناسب برای جامعه.

۴٫ ایجاد انگیزه برای ترک گناهان و کسب فضایل معنوی، در پرتو بهره مندی از فضای معنوی حرم اهل بیت علیهم السلام .

کارکرد اجتماعی و سیاسی زیارت

شیعه از ابتدای پیدایش و در اغلب دوران ها، اقلیتی مخالف حکومت ها بود و مورد خشم و ستم قدرت های سیاسی قرار می گرفت. به همین دلیل، مسائل سیاسی و اجتماعی، با روح و اعتقادات این گروه، در هم آمیخت.

در طول تاریخ شیعه، حرم شریف امامان معصوم علیهم السلام ، مراکز علم، تبلیغ و ترویج دین، مبدأ قیام ها و نهضت ها، محل پیمان بستن و

هم قسم شدن برای انقلاب ها و جنبش های اجتماعی و غیره بود. بزرگترین حوزه های علمی شیعی نیز، در کنار این مشاهد مشرفه – یعنی نجف و قم و مشهد – شکل گرفت. در جریان انقلاب مشروطه نیز، جمعی از روحانیون شیعه، در حرم عبدالعظیم حسنی عَلَیْهِ السَّلاَمُ تحصن کردند.

به طور خلاصه، با توجه به مسائل سیاسی و اجتماعی، می توان چند نقش

ص: ۱۰۲

عمده برای زیارت و انس با اهل بیت علیهم السلام برشمرد:

۱٫ زنده نگه داشتن و تقویت روح جمعی و هویت شیعی و استمرار مبارزات ائمه اطهار علیهم السلام در میان امت اسلامی.

۲٫ زنده نگه داشتن روحیۀ شیعیان و بالا بردن امید و امیدواری، در شرایط طاقت فرسا و بحرانی.

۳٫ زنده نگه داشتن روحیۀ حماسی و بالا بردن روحیۀ شجاعت و دلاوری در افراد.

۴٫ احیای روحیۀ انتقام از ستمکاران، با تبیین ظلم هایی که در طول تاریخ، بر ائمۀ اطهار علیهم السلام و پیروان آن ها رفته است.

۵٫ توجه به جامعه و حکومت آرمانی که پس از ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تشکیل خواهد شد.

۱٫ ترویج روحیۀ حق طلبی و عدالت خواهی و تأکید بر احقاق حق و اجرای عدالت، به عنوان مهم ترین آرمان شیعه. این کارکرد را به روشنی می توان از مضمون زیارت نامه ها دریافت.

زیارت نامه

متنی که حاوی فراز هایی از زیارت باشد، به آن زیات نامه گفته می شود. زیارت نامه، انواع مختلفی دارد و از جهت سند و زمان، به چند نوع تقسیم می شود.

زیارت نامه از جهت سندی، بر دو نوع است: ماثوره و غیر ماثوره.

۱٫ زیارت نامۀ ماثوره، به زیارتی گفته می شود که از ناحیۀ معصوم عَلَیْهِ السَّلاَمُ صادر شده است؛ همانند زیارت عاشورا و زیارت اربعین.

ص: ۱۰۳

۲٫ زیارت نامۀ غیر ماثوره، به زیارتی می گویند که اِسناد آن به معصوم عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، معلوم و روشن نباشد؛ همانند زیارت مفجعه حضرت زینب سلام الله علیها .

از جهت زمانی نیز، دو نوع زیارت نامه داریم: مخصوصه و مطلقه.

۱٫ زیارت مخصوصه یا مقیده، زیارت نامه ای است که اختصاص به زمانی خاص دارد؛ همانند زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در شب نیمۀ شعبان.

۲٫ زیارت مطلقه، زیارت نامه ای است که اختصاص به زمان خاص ندارد؛ همانند زیارت نامۀ وارث حضرت سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ و زیارت جامعۀ کبیره.

زیارت اربعین، زیارت مخصوصه به حساب می آید؛ چرا که مخصوص روز اربعین (بیستم صفر) است؛ یعنی این زیارت نامه، برای زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در روز اربعین صادر شده است. زیارت نامه های امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در شب های قدر و عید فطر و عید قربان، از دیگر نمونه های زیارت مخصوصه می باشند.

زیارت نامۀ اربعین

دربارۀ زیارت روز اربعین، دو زیارت نامه نقل شده است:

۱٫ زیارت نامه ای که از زبان جابر بن عبد الله انصاری نقل گردیده و روایتگر آن، عطیه عوفی است و سید بن طاووس، این زیارت نامه را در مصباح الزائر آورده است.

۱٫ زیارت نامه ای که صفوان بن مهران، از امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ روایت کرده و شیخ طوسی، آن را در کتاب تهذیب الاحکام نقل کرده است.

ص: ۱۰۴

زیارت نامۀ جابر، تفاوت هایی با زیارت نامۀ صفوان دارد. زیارت نامۀ صفوان، تنها حاوی زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ است؛ اما زیارت نامۀ جابر، علاوه بر زیارت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، حاوی زیارت نامۀ علی بن الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، حضرت ابالفضل العباس عَلَیْهِ السَّلاَمُ و دیگر شهدای کربلا می باشد.

زیارت نامۀ جابر

به گزارش عطیه عوفی – که سید بن طاووس در کتاب مصباح الزائر نقل کرده است – جابر بن عبد الله انصاری در روز اربعین، امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را با زیارت نامه ای مخصوص زیارت کرد.

عطیه می گوید: همراه جابر بودم که در روز بیستم ماه صفر، به غاضریه (کربلا) رسیدیم. او در نهر غسل کرد و لباس پاکیزه ای را که همراه داشت، پوشید. به من گفت: «عطیه! خوشبو کننده ای به همراه داری؟». گفتم: «مقداری سعد (ماده ای خوشبو) به همراه دارم». به او دادم. جابر آن را بر سر و بدن خود مالید و پا برهنه به

راه افتاد. وقتی به قبر مطهر امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ رسید، سه مرتبه الله اکبر گفت و از هوش رفت. وقتی به هوش آمد، شنیدم که می گوید:

«اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا آلَ اللَّهِ

سلام بر شما ای خاندان خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا صَفْوَهَ اللَّهِ

سلام بر شما ای برگزیدگان خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا خِیَرَهَ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ

سلام بر شما ای انتخاب گشته های خدا از میان خلق!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا سَادَاتِ السَّادَاتِ

سلام بر شما ای سروران سروران!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا لُیُوثَ الْغَابَاتِ

سلام بر شما ای شیران بیشه!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا سَفِینَهَ النَّجَاهِ

سلام بر شما ای کشتی های نجات!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ

ص: ۱۰۵

بَرَکَاتُهُ

سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِلْمِ الْأَنْبِیَاءِ

سلام بر تو ای وارث دانش پیامبران!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَهِ اللَّهِ

سلام بر تو ای وارث آدم برگزیده خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ

سلام بر تو ای وارث نوح پیامبر خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ

سلام بر تو ای وارث ابراهیم دوست خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِسْمَاعِیلَ ذَبِیحِ اللَّهِ

سلام بر تو ای وارث اسماعیل قربانی خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اللَّهِ

سلام بر تو ای وارث موسی همکلام خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اللَّهِ

سلام بر تو ای وارث عیسی روح خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى

سلام بر تو ای فرزند محمّد مصطفی!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى

سلام بر تو ای فرزند علی مرتضی!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ

سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهِیدَ بْنَ الشَّهِیدِ

سلام بر تو ای شهید فرزند شهید!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا قَتِیلَ بْنَ الْقَتِیلِ

سلام بر تو ای کشته فرزند کشته!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ وَ ابْنَ وَلِیِّهِ

سلام بر تو ای ولی خدا و فرزند ولی خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَّتِهِ عَلَى خَلْقِهِ

سلام بر تو ای حجّت خدا و فرزند حجّت خدا بر خلقش!

أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ بَرَرْتَ وَالِدَیْکَ وَ جَاهَدْتَ عَدُوَّکَ

گواهی می دهم که تو نماز به پا داشتی و زکات پرداختی و به نیکی فرمان دادی و از زشتی بازداشتی و مصیبت زدۀ پدر و مادر شدی و با دشمنت جنگیدی.

أَشْهَدُ أَنَّکَ تَسْمَعُ الْکَلَامَ وَ تَرُدُّ الْجَوَابَ

گواهی می دهم که تو سخن را می شنوی و پاسخ می دهی.

وَ أَنَّکَ حَبِیبُ اللَّهِ وَ خَلِیلُهُ وَ نَجِیبُهُ وَ صَفِیُّهُ وَ ابْنُ صَفِیِّهِ

تو حبیب و دوست و بندۀ نجیب و برگزیده و فرزند برگزیدۀ خدا هستی.

زُرْتُکَ مُشْتَاقاً فَکُنْ لِی شَفِیعاً إِلَى اللَّهِ یَا سَیِّدِی

مشتاقانه تو را زیارت نمودم. شفیع من در درگاه خدا باش ای آقای من!

أَسْتَشْفِعُ إِلَى اللَّهِ بِجَدِّکَ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ وَ بِأَبِیکَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ وَ بِأُمِّکَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ

به وسیلۀ جدّت سرور پیامبران و پدرت سرور جانشینان و مادرت فاطمه سرور بانوان جهانیان، به درگاه خدا طلب شفاعت می کنم.

لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ وَ ظَالِمِیکَ

ص: ۱۰۶

وَ شَانِئِیکَ وَ مُبْغِضِیکَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.

خداوند، قاتل و ستمگر و غارت گر و دشمنت، از گذشتگان و آیندگان را لعنت کند».

پس از آن، جابر خود را بر روی قبر انداخت و صورتش را بر قبر مالید و چهار رکعت نماز خواند. سپس به طرف قبر علی بن الحسین (علی اکبر) عَلَیْهِ السَّلاَمُ رفت و خطاب به ایشان گفت:

«اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ وَ ابْنَ مَوْلَایَ

سلام بر تو ای مولای من و فرزند مولای من!

لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَکَ

کشندۀ تو را خدا لعنت کند.

لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمَکَ

ستم کننده بر تو را خدا لعنت کند.

أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِمَحَبَّتِکُمْ

به واسطۀ دوستی و محبت شما، به خدا تقرب می جویم.

وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ مِنْ عَدُوِّکُمْ

و در پیشگاه خدا، از دشمنانتان اعلام بیزاری می کنم».

سپس قبر او را بوسید و دو رکعت نماز خواند. پس از آن، رو به قبر شهدا کرد و گفت:

«اَلسَّلَامُ عَلَى الْأَرْوَاحِ الْمُنِیخَهِ بِقَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ

سلام بر ارواح خفته در کنار قبر ابا عبداللّه الحسین!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا شِیعَهَ اللَّهِ وَ شِیعَهَ رَسُولِهِ وَ شِیعَهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ

سلام بر شما ای پیروان خدا و پیروان رسول خدا و پیروان امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم السلام !

اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا طَاهِرُونَ

سلام بر شما ای پاکان از آلودگی!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا مَهْدِیُّونَ

سلام بر شما ای هدایت شدگان!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَبْرَارُ

سلام بر شما ای نیکان!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى مَلَائِکَهِ اللَّهِ الْحَافِّینَ بِقُبُورِکُمْ

سلام بر شما و بر همۀ فرشتگانی که گرداگرد قبرتان هستند.

جَمَعَنِیَ اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ فِی مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ تَحْتَ عَرْشِهِ

خداوند، ما و شما را در جایگاه رحمتش و زیر عرشش گرد آورد».

سپس در کنار قبر عباس بن علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ ایستاد و گفت:

«اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْقَاسِمِ

سلام برتو ای ابولقاسم!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا عَبَّاسَ بْنَ عَلِیٍّ

سلام بر تو ای عباس پسر علی!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ

سلام بر تو ای پسر امیر المؤمنین!

أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَالَغْتَ فِی النَّصِیحَهِ وَ أَدَّیْتَ الْأَمَانَهَ

شهادت می دهم که خیرخواهی را به انجام رساندی و امانتی را که به تو واگذار شده بود، ادا نمودی.

وَ

ص: ۱۰۷

جَاهَدْتَ عَدُوَّکَ وَ عَدُوَّ أَخِیکَ

و با دشمن خود و دشمن برادرت جنگیدی.

فَصَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَى رُوحِکَ الطَّیِّبَهِ

صلوات خدا بر روح پاک تو باد!

وَ جَزَاکَ اللَّهُ مِنْ أَخٍ خَیْراً

خدا از جانب برادرت، به تو جزای خیر دهد».

سپس دو رکعت نماز خواند و دعا کرد و بازگشت.(۱)

زیارت نامۀ صفوان

تنها زیارت نامۀ ماثوره و صادر شده از اهل بیت علیهم السلام در مورد روز اربعین، زیارت نامه ای است که صفوان بن مهران، از امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ روایت نموده و شیخ طوسی در کتاب تهذیب الاحکام و کتاب مصباح المتهجد، آن را به سند خود نقل کرده است. سند و متن آن، بدین شرح است:

أَخْبَرَنَا جَمَاعَهٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى بْنِ أَحْمَدَ التَّلَّعُکْبَرِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَعْمَرٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعَدَهَ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: قَالَ لِی مَوْلَایَ الصَّادِقُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی زِیَارَهِ الْأَرْبَعِینَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَ تَقُولُ:

صفوان جمّال روایت کرده است که مولایم امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، دربارۀ زیارت اربعین به من فرمود: هنگامی که روز بالا آمد، چنین بگو:

اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ

سلام بر ولی خدا و دوست او!

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ

سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او!

اَلسَّلامُ عَلى

ص: ۱۰۸


۱- . مصباح الزائر، ص ۱۵۱٫

صَفِىِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ

سلام بر بندۀ برگزیدۀ خدا و فرزند برگزیده اش!

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید!

اَلسَّلامُ عَلى اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

سلام بر اسیر گرفتاری ها و کشتۀ اشکِ روان!

اَللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ الْفائِزُ بِکَرامَتِکَ

خدایا! گواهی می دهم که او، ولیّ (نماینده) تو و فرزند ولیّ تو بود و برگزیده ات و فرزند برگزیده ات بود که به بزرگداشت تو کامیاب شد.

اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَهِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَهِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَه

تو او را به وسیلۀ شهادت، گرامی داشتی و به سعادت، مخصوصش گرداندی و او را به پاکزادی برگزیدی.

وَ جَعَلْتَهُ سَیَّداً مِنَ السّادَهِ وَ قائِداً مِنَ الْقادَهِ وَ ذائِداً مِنَ الذادَهِ

او را آقایی از آقایان و پیشوایی از پیشوایان و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی.

وَ اَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاَنْبِیاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاَوْصِیاء

میراث انبیا را به او عطا فرمودی و از میان اوصیا، او را حجّت بر بندگانت قرار دادی.

فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلالَهِ

در دعوتش، جای عذری باقی نگذاشت و از خیرخواهی دریغ نورزید و جانش را در راه تو بخشید تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند.

وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظََّهُ بِالاَرْذَلِ الاَدْنى

کسانی که دنیا فریبشان داده بود، بر ضد او هم دست شدند و بهرۀ خود را به بهایی ناچیز فروختند.

وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ

و آخرتشان را در مقابل بهایی اندک معامله کردند و کبر ورزیدند و خود را در چاه هوا و هوس، سرنگون ساختند.

وَ اَسْخَطَکَ وَ اَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَ النِّفاقِ وَ حَمَلَهَ الاَوْزارِ الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ

تو و پیامبرت را به خشم آوردند و از میان بندگانت، آنانی را پیروی کردند که اهل دو دستگی و نفاق بودند و بارهای سنگین گناه بر دوش می کشیدند و استحقاق آتش داشتند.

فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبیحَ حَریمُهُ

او با شکیبایی و پاداش جویی، با آنها جهاد کرد تا در راه پیروی تو، خونش ریخت و حریم مقدسش شکسته شد.

اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً

خدایا! آنان را به لعنتی وبال انگیز لعن کن و با عذابی دردناک، عذاب ده.

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؛ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ

ص: ۱۰۹

سَیِّدِ الاَوْصِیاءِ

سلام بر تو ای فرزند رسول خدا و ای فرزند سرور اوصیاء!

اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَ ابْنُ اَمینِهِ

گواهی می دهم که تو امانت دار خدا و فرزند امانت دار او هستی.

عِشْتَ سَعیداً وَ مَضَیْتَ حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً

سعادتمند زیستی، ستوده رفتی، و گم گشته و ستمدیده و شهید درگذشتی.

وَ اَشْهَدُ اَنََّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ

گواهی می دهم که خدا به وعده ای که به تو داده، وفا می کند و هر که را که دست از یاری ات برداشت، هلاک می نماید و کسی که تو را کشت، عذاب خواهد کرد.

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتاکَ الْیَقینُ

گواهی می دهم که تو به عهد خدا وفا کردی و در راه او جهاد نمودی تا مرگت فرا رسید.

فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ

خدا لعنت کند کسی را که تو را کشت و خدا لعنت کند کسی را که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمی را که شنیدند و به آن راضی شدند.

اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىٌّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُ

خدایا! تو را گواه می گیرم که من، دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمن هستم با هر که او را دشمن می دارد.

بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ

پدرم و مادرم به فدایت ای فرزند رسول خدا!

اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاَصْلابِ الشّامِخَهِ وَالاَرْحامِ الْمُطَهَّرَهِ

گواهی می دهم که تو نوری در پشت پدران بلند مرتبه و رحم های پاکیزه بودی.

لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّهُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها

اوضاع زمان جاهلیت، تو را به آلودگی هایش نیالود و از لباس های چرکینش بر تنت نکرد.

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ

گواهی می دهم که تو از پایه های دین و ستون های محکم مسلمین و پناهگاه مؤمنین هستی.

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ

گواهی می دهم که تو پیشوای نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنمای راه یافته ای.

وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاَئِمَّهَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَهُ التَّقوى وَ اَعْلامُ الْهُدى وَ الْعُرْوَهُ الْوُثْقى وَالْحُجَّهُ عَلى اَهْلِ الدُّنْیا

گواهی می دهم که امامان از فرزندانت، حقیقت تقوا و نشانۀ هدایت و رشته های محکم فضیلت و حجت بر مردم دنیا هستند.

وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى

گواهی می دهم که به شما ایمان دارم و به بازگشتتان یقین دارم؛ با قوانین دینم و عواقب کارم

وَ قَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ اَمْرى لاَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ

ص: ۱۱۰

نُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّهٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ

قلبم، تسلیم قلب شما است و کارم پیرو کار شما است و آمادۀ یاری تان هستم تا خدا به شما اجازۀ ظهور دهد.

فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوَّکُمْ

پس من با شما هستم، نه با دشمنان شما.

صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَرْواحِکُمْ وَ اَجْسادِکُمْ وَ شاهِدِکُمْ وَ غائِبِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ

درود خدا بر شما و بر روانتان و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان!

آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ

ای پروردگار جهانیان! دعاهایمان را مستجاب گردان.

سپس دو رکعت نماز می خوانی و برای خواسته هایت دعا می کنی و برمی گردی. (۱)

زیارت وداع اربعین

وداع، یکی از آداب و مستحبات زیارت است که به هنگام بازگشت زائر از زیارت انجام می گیرد. زائر به هنگام وداع، از خدا

می خواهد که آن زیارت، آخرین زیارت او نباشد و بار دیگر نیز، خدا توفیق زیارت آن معصوم را نصیب وی گرداند.

در برخی موارد، زیارت نامۀ مخصوصی برای وداع معصومین علیهم السلام بیان شده است و در بسیاری از موارد، باید به وداع های عمومی مراجعه کرد. زیارت اربعین، از آن دسته زیارت هایی است که زیارت نامۀ مخصوصی برای وداع دارد.

سید بن طاووس در کتاب اقبال الاعمال،(۲) دربارۀ زیارت نامۀ وداع اربعین می نویسد: براى زیارت اربعین، وداعى یافته ام که مخصوص این زیارت است.

ص: ۱۱۱


۱- . تهذیب الأحکام، تحقیق خرسان، ج ۶، ص ۱۱۳٫
۲- . اقبال الاعمال ج ۳، ص ۸۵٫

برای خواندن این وداع، باید مقابل ضریح بایستی و بگویى:

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ

سلام بر تو اى پسر رسول خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى وَصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ

سلام بر تو اى پسر على مرتضى، جانشین رسول خدا!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ سَیِّدَهِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ

سلام بر تو اى پسر فاطمۀ زهرا، سرور زنان جهان!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ الْحَسَنِ الزَّکِیِّ

سلام بر تو اى وارث امام حسن پاک!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ

سلام بر تو اى حجت خدا در زمین و گواه او بر آفریده ها!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الشَّهِیدَ

سلام بر تو اى ابا عبداللّه شهید!

اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلَایَ وَ ابْنَ مَوْلَایَ

سلام بر تو اى مولاى من و پسر مولاى من!

أَشْهَدُ أَنَّکَ أَقَمْتَ الصَّلَاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاهَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ

گواهى مى دهم که تو نماز را به پا داشتى و زکات دادى و امر به معروف و نهى از منکر نمودی.

وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ

و در راه خدا جهاد نمودى تا این که یقین تو را فرارسید.

وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ عَلَى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّکَ

گواهى مى دهم که تو دلیلی روشن از سوى پروردگارت داشتى.

أَتَیْتُکَ یَا مَوْلَایَ زَائِراً وَافِداً رَاغِباً مُقِرّاً لَکَ بِالذُّنُوبِ هَارِباً إِلَیْکَ مِنَ الْخَطَایَا لِتَشْفَعَ لِی عِنْدَ رَبِّکَ

اى مولاى من! من اکنون به عنوان زائری از راه رسیده و مشتاق و معترف به گناه و گریزان از خطا، به درگاه تو آمده ام تا نزد پروردگارت، از من شفاعت کنى.

یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ حَیّاً وَ مَیِّتاً

اى پسر رسول خدا! در زندگی و مرگ، درود خدا بر تو باد!

فَإِنَّ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ مَقَاماً مَعْلُوماً وَ شَفَاعَهً مَقْبُولَهً

در نزد خدا، از مقام معلوم و شفاعت مقبول برخوردارى.

لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ، وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ هتک حَرَمَکَ وَ غَصَبَ حَقَّکَ

خدا لعنت کند کسانى را که بر تو ستم کردند. خدا لعنت کند کسانى را که تو را محروم ساختند و حقت را غصب نمودند.

وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ خَذَلَکَ

خدا لعنت کند کسانی را که تو را کشتند و خدا لعنت کند کسانی که تو را تنها گذاشتند.

وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ دَعَوْتَهُ فَلَمْ یُجِبْکَ وَ لَمْ یُعِنْکَ

خدا لعنت کند کسانی را که تو را دعوت کردند و به تو پاسخ مثبت ندادند و یاری ات نکردند.

وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَنَعَکَ مِنْ حَرَمِ اللَّهِ وَ حَرَمِ رَسُولِهِ وَ

ص: ۱۱۲

حَرَمِ أَبِیکَ وَ أَخِیکَ

خدا لعنت کند کسانى را که از رفتن تو به سوى حرم خدا و حرم رسول خدا و حرم پدر و برادرت جلوگیرى کردند.

وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ مَنَعَکَ مِنْ شُرْبِ مَاءِ الْفُرَاتِ لَعْناً کَثِیراً یَتْبَعُ بَعْضُهَا بَعْضاً

خداوند، بسیار و پی در پی لعنت کند کسانى را که تو را از نوشیدن آب فرات منع کردند.

اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَالِمَ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَهِ

خدایا! اى پدید آورندۀ آسمان ها و زمین! ای داناى پنهان و آشکار!

أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبَادِکَ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ

تویی که بین بندگانت – در آنچه که اختلاف دارند – حکم مى نمایی.

وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ

آنان که ستم کردند، به زودی خواهند دانست که به چه جایگاهی بازمی گردند.

اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیَارَتِهِ

خدایا! این زیارت را آخرین زیارتم قرار نده.

وَ ارْزُقْنِیهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ حَیِیتُ یَا رَبِّ

تا وقتى که باقى و زنده هستم، زیارتش را روزى ام کن اى پروردگار!.

وَ إِنْ مِتُّ فَاحْشُرْنِی فِی زُمْرَتِهِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

اگر از دنیا رفتم، مرا در زمرۀ آنان محشور فرما اى مهربان ترین مهربانان!

زینب بنت علی علیهما السلام

زینب کبری سلام الله علیها ، سومین فرزند امام علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ و حضرت فاطمۀ زهرا سلام الله علیها و همسر عبدالله بن جعفر بود. او در پنجم جمادی الاولی، سال پنجم یا ششم هجرت، در مدینه به دنیا آمد.(۱)

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم ، او را در قنداق، به آغوش گرفت و بوسید و فرمود: «به حاضران و غایبان امّتم وصیت می کنم که حرمت این دختر را پاس بدارند. او مانند خدیجه کبری است».(۲)

نام گذاری او، توسط پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم صورت گرفت و جبرییل از سوی خدا، نام «زینب» را به پیامبر الهام

فرمود.(۳) زینب در لغت، به معنای «درخت نیکو منظر» آمده و معنای دیگر آن، «زین اب» یعنی «زینت پدر» می باشد. (۴)

ص: ۱۱۳


۱- . ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۳۳٫
۲- . ابوالقاسم الدیباجی، زینب الکبری بطله الحرّیه، ص ۱۵٫
۳- . باقر شریف القرشی، السیده زینب، ص ۳۹٫
۴- . جبران مسعود، الرّائد، ترجمه رضا انزابی، ج ۱، ص ۹۲۴٫

او القاب فراوانی دارد: همانند عقیله بنی هاشم، عالمه غیر معلَّمه، عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی، معصومه صغری، امینه اللّه، نائبه الزهرا، نائبه الحسین، عقیله النساء، شریکه الشهداء، بلیغه، فصیحه، و شریکه الحسین.(۱) همچنین به سبب سختی های بسیاری که در طول عمرش تحمل کرد، به او لقب «ام المصائب» نیز داده اند.(۲)

حضرت زینب سلام الله علیها به همراه دو فرزندش، در کربلا حضور داشت

و هر دو فرزندنش به شهادت رسیدند. با پایان یافتن جنگ، وی و دیگر بازماندگان کاروان امام، اسیر گشتند و به کوفه و شام برده شدند. خطبه های او در کوفه و شام و مجلس یزید، معروف است. وی در سال ۶۲ ﻫ.ق درگذشت. مرقد مطهر وی، در دمشق سوریه می باشد.

پاسخ به:فرهنگنامه ی اربعین امام حسین علیه السلام

ص: ۱۱۴


۱- . نورالدین جزائری، الخصائصه الزینبیه، ص ۵۲٫
۲- . الامین، اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۱۳۷٫

زینب سلام الله علیها در اربعین

نقش حضرت زینب سلام الله علیها در اربعین سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ را از چند منظر می توان به تماشا نشست: عزاداری حضرت زینب سلام الله علیها برای کشته شدگان کربلا؛ تسلی دادن حضرت زینب سلام الله علیها به دیگر اسرا؛ صبر و استقامت او در مقابل مصائب و مشکلات؛ معرفی امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و شناساندن راه و اهداف او؛ رساندن پیام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ به آیندگان و …

عزاداری: یکی از مصادیق عزاداری، گریبان چاک کردن است. آنچه از مقاتل برداشت می شود، این است که زینب کبری سلام الله علیها در مصیبت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، سه بار گریبان خود را چاک کرد:

نخستین بار، در شب عاشورا بود. وقتی امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ با خواندن اشعاری، خبر از مرگ و شهادت خود داد، زینب سلام الله علیها به صورت خود سیلی زد و گریبانش را چاک کرد

۱٫ و از هوش رفت. «ثُمَّ لَطَمَتْ عَلَى وَجْهِهَا وَ أَهْوَتْ إِلَى جَیْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِیَّهً عَلَیْهَا».(۱)

۲٫ بار دوم، در مجلس یزید بود. وقتی سر بریدۀ امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را دید، گریبان چاک کرد. «وَ أَمَّا زَیْنَبُ فَإِنَّهَا لَمَّا رَأَتْ رَأْسَ الْحُسَیْنِ ع أَهْوَتْ إِلَى جَیْبِهَا فَشَقَّتْهُ».(۲)

۳٫ مرتبه سوم، در روز اربعین بود. در برخی مقاتل آمده است: هنگامی که زینب سلام الله علیها به کربلا رسید، ناگهان از جمع زنان، دور شد و گریبان خود را چاک کرد و با صدای سوزناک، ناله زد: «وای برادرم! وای حسینم! وای محبوب رسول خدا! وای فرزند مکه و منی! وای پسر فاطمه زهرا! وای

ص: ۱۱۵


۱- . إعلام الوری بأعلام الهدی، چاپ قدیم، ص ۲۳۹٫
۲- . مثیر الأحزان، ص ۱۰۰٫

پسر علی مرتضی! آه! و باز هم آه!». سپس بر زمین افتاد و از هوش رفت.

«فَخَرَجَت زَینَبُ فِی الجَمعِ وَ أهوَتَ اِلی جَیبِها فَشَقَّتهُ وَ نادَت بِصَوتٍ حَزینٍ یَقرَحُ القُلوبَ: وا أخاه! وا حُسَیناه! وا حَبیبَ

رَسولِ الله! وا اِبنَ مَکَّهَ وَ مِنی! وا اِبنَ فاطِمَهَ الزَّهراء! وا اِبنَ عَلیٍّ المُرتَضی! آه، ثُمَّ آه».(۱)

غم زدایی: همۀ افرادی که در کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام حضور داشتند، یکی دو تن از عزیزان خود را از دست داده بودند؛ ولی حضرت زینب سلام الله علیها فرزندان و برادران و برادرزادگان خود را از دست داده بود و مصائب او، بیش از دیگران بود. با این حال، او بود که اسیران را برای زیارت شهدای کربلا آماده کرد و تسلایی بر دل داغ دیدۀ آنان بود.

شکیبایی و روشن گری: اربعین، ثمرۀ اسارت و استقامت چهل روزۀ زینب سلام الله علیها بود که راز شهادت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را برای مردم آن زمان، روشن کرد؛ برای مردمی که هنوز حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را نشناخته بودند و اصلاً نمی دانستند که حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ مسلمان بود یا یک شورشی بیرون آمده از دین! درخت صبر و بردباری زینب سلام الله علیها در روز اربعین به ثمر نشست و حرکت امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را تکمیل کرد. بنا بر این، می توان گفت که شیعه، ایمان مأخوذ از اربعین را مدیون حضرت زینب سلام الله علیها است.

ص: ۱۱۶


۱- . المازندرانی، معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۹۸٫

«س»

سکینه بنت الحسین علیهما السلام

سکینه سلام الله علیها ، یکی از دختران امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ بود و مادرش، «رباب» نام داشت. نام سکینه، آمنه یا امینه یا امیمه بود و مادرش به سبب سکون و آرامش و وقاری که در دخترش می دید، او را سکینه لقب داد.(۱)

سکینه، مورد علاقه و محبت پدر بزرگوارش بود؛ به گونه ای که در برخی از منابع نقل شده است که امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ در توصیف علاقۀ خود به او و مادرش رباب، چنین سرود:

لَعَمرُکَ اِنَّنی لَاُحِبُّ داراً تَکونُ بِها سکینَهُ وَ الرَّبابُ

اُحِبُّهُما وَ اَبْذُلُ جُلََّ مالی وَ لَیْسَ لِعاتِبٍٍ عِندی عِتابٌ

یعنی: «به جانت سوگند! خانه ای را که سکینه و رباب در آن باشند، دوست دارم. آن دو را دوست دارم و همه ثروتم را در این راه می بخشم و سرزنش

ص: ۱۱۷


۱- . ابن خلکان، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، ج ۲، ص ۳۹۷٫

ملامت گران دربارۀ من، شایسته نیست».(۱)

سکینه سلام الله علیها و مادرش در حادثه کربلا حضور داشتند. پس از واقعه عاشورا، به همراه خاندان رسالت و دیگر بانوان حرم اباعبدالله الحسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ، به اسارت دشمن درآمد. او با کاروان اسرا، به کوفه و شام برده شد و در روز اربعین، به کربلا بازگشت.

وداع و مرثیه سرایی ایشان در طول ماجرای کربلا، معروف است و حاکی از شدت علاقۀ او نسبت به حضرت سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ می باشد. از نوشته های مقتل نویسان برمی آید که حضرت سکینه سلام الله علیها ، سه وداع با سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ داشته است:

نخستین وداع، در عصر روز عاشورا رخ داد؛ هنگامی که سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ در قید حیات بود و می خواست به میدان برود. امام با تک تک زنان اهل بیت وداع کرد و سپس نزد دخترش سکینه سلام الله علیها رفت که در گوشۀ خیمه نشسته بود و می گریست. امام او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید و اشک از چشمان او پاک کرد و فرمود:

سَیَطُولُ بَعْدِی یَا سُکِینَهُ فَاعْلِمِی مِنْکِ البُکَاءُ إِذَا الحِمَامُ دَهَانِی

لا تُحْرِقِی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَهً مَا دَامَ مِنِّی الرُّوحُ فِی جُثْمَانِی

فَإِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالذِی تَبکینَهُ یَا خِیرَهَ النِّسْوَانِ

یعنی: سکینه جان! بدان که پس از من، گریۀ تو طولانی خواهد بود. پس تا زمانی که جان در بدن دارم، با اشک حسرت بار خود، مرا مسوزان. ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتر هستی».(۲)

ص: ۱۱۸


۱- . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ج ۱۶، ص۹۴٫
۲- . قندوزی، ینابیع الموده لذوی القربی، ج ۳، ص ۷۹٫

دومین وداع، در عصر روز یازدهم محرم و با بدن تکه تکه و بی سر سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ صورت گرفت. وقتی اهل بیت را از قتلگاه عبور دادند و چشم آنان به شهدا افتاد، تاب نیاوردند و خود را از مرکب ها بر زمین انداختند. ناله زنان و شیون کنان، به سر و صورت خود زدند و هر کدام، بر بالای سر شهیدی رفتند. زینب، ام کلثوم، سکینه و فاطمه علیهم السلام در کنار بدن تکه تکۀ امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ جمع شدند و ناله سر دادند. سکینه سلام الله علیها ، پیکر خونین پدر را در آغوش گرفت و گریه کرد؛ تا عده ای از عرب ها جمع شدند و او را از جسد پاک پدرش جدا کردند.(۱)

در مصباح کفعمی، از قول حضرت سکینه سلام الله علیها آمده است: هنگامی که پدرم امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ شهید شد، او را بغل کردم و بیهوش شدم. در آن حال شنیدم پدرم می گوید:

شیعَتی ما اِن شَرِبتُم رَیَّ عَذبٍ فَاذکُرونی

اَو سَمِعتُم بِغَریبٍ اَو شَهیدٍ فَاندُبونی

یعنی: «ای شیعۀ من! هر گاه آبی گوارا نوشیدی، مرا یاد کن. هر گاه داستان غریب یا شهیدی را شنیدی، برای من گریه کن». وقتی به هوش آمدم، بی تاب شدم و به صورت خود زدم. ناگهان شنیدم هاتفی می گوید:

بَکَتِ الأَرضُ وَ السَّماءُ عَلَیهِ بِدُموعٍ غَزیرَهٍ و دِماءِ

تَبکِیانِ المَقتولَ فی کَربَلاءَ بَینَ غَوغاءِ اُمَّهٍ أدعِیاءِ

مُنِعَ الماءَ و هُوَ عَنهُ قَریبٌ عَینُ اِبکِی المَمنوعَ شُربَ الماءِ

ص: ۱۱۹


۱- . مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۹٫

یعنی: «زمین و آسمان، با اشک و خون بر او گریستند؛ بر کسی گریه کردند که در کربلا و در میان امتی که او را دعوت کرده بودند، به شهادت رسید. او را از نوشیدن آب منع کردند، در حالی که در کنار آب بود. ای چشم! برای کسی که از نوشیدن آب منع شد، اشک بریز!».(۱)

در روایت دیگر آمده است: حضرت سکینه سلام الله علیها خود را بر روی جسد مبارک پدر انداخت و چند بار فریاد زد تا بیهوش شد. وقتی به هوش آمد، گفت: از پدرم شنیدم که می فرمود:

شیعتی مَهْما شَرِبْتُم

ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی

اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی

فَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُرْمٍ قَتِلُونی

وَ بِجَرد الخَیْلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی

لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشورا جمیعاَ تَنْظُرونی

کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی

وَ سَقَوهُ سَهمَ بَغیٍ عِوَضَ الماءِ المَعین

یا لِرُزءٍ وَ مُصابٍ هَدَّ اَرکانَ الحَجون

وَیلَهُم قَد جَرَحوا قَلبَ رَسولِ الثَّقَلَین

فَالعَنوهُم مَا استَطَعتُم شیعَتی فی کُلِّ حین

«ای پیروان من! هر گاه آب گورا نوشیدید، مرا یاد کنید و هر گاه داستان غربت غریبی یا شهادت شهیدی را شنیدید، بر من بگریید. من نوادۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هستم. مرا بی گناه کشتند و با تاختن اسب، بدنم را خرد کردند. ای کاش همۀ شما در روز عاشورا بودید و

می دیدید که چگونه برای طفل خردسالم آب خواستم و آنان بر من رحم نکردند. به جای آب گوارا، تیر ستم به کودک خردسالم چشاندند. وای از این مصیبت بزرگ و دردناک که پایه های کوه بلند حجون(۲) را به لرزه درمی آورد! وای بر آنان که قلب رسول جن و انس را جریحه دار کردند!

ص: ۱۲۰


۱- . ابوالحسن شعرانی، دمع السجوم فی ترجمه نفس المهموم، ص ۲۰۴٫
۲- . نام کوهی است در مکه.

ای شیعیان من! تا می توانید، در همه حال آنان را لعنت کنید».(۱)

سومین وداع، با قبر مطهر سیدالشهدا عَلَیْهِ السَّلاَمُ بود که در روز اربعین رخ داد. در برخی منابع آمده است: هنگامی که امام سجاد عَلَیْهِ السَّلاَمُ به کاورانیان فرمود وسایل سفر را مهیا سازند و از کربلا به سوی مدینه حرکت نمایند، شترها و محملها آماده شد. در این هنگام، سکینه سلام الله علیها گریه کرد و بانوان را به وداع با قبر شریف پدر طلبید. بانوان در اطراف قبر، حلقه زدند و سکینه سلام الله علیها قبر پدر را در آغوش گرفت و به شدت گریه کرد و شیون و ناله سر داد و گفت:

اَلا یا کَربَلا نُودِعُکَ جِسْماً بِلا کَفَنٍ وَ لا غُسْلٍ دَفیناً

اَلا یا کَربَلا نُودِّعُکَ رُوحاً لِاَحْمَدِ وَ الْوَصِیِّ مَعَ الْاَمینا

یعنی: هان ای کربلا! پیکری را به تو می سپاریم که بدون غسل و کفن، در این مکان دفن شده است. هان ای کربلا! ما به همراه امین مان (امام سجاد عَلَیْهِ السَّلاَمُ ) کسی را به تو می سپاریم که روح پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و روح وصی پیامبر عَلَیْهِ السَّلاَمُ بود.(۲)

مرحوم فاضل دربندی، این ماجرا را با تفصیل بیشتری از زبان ابی مخنف نقل کرده است: خاندان رسالت تا سه روز پس از اربعین، در کربلا ماندند و در روز چهارم که ندای الرحیل بلند شد و دستور حرکت صادر گردید، سکینه سلام الله علیها صیحه ای زد و به بانوان حرم گفت که به کنار قبر پدرم برگردید تا با او وداع کنم. بانوان رفتند و اطراف او را گرفتند. او قبر را در بغل گرفت و به شدت گریه کرد و از هوش رفت. هنگامی که به هوش آمد، شروع به مرثیه سرایی کرد:

ص: ۱۲۱


۱- . فاصل دربندی، اسرار الشهاده، ص ۴۶۲٫
۲- . معالی السبطین، ج ۲، ص۱۹۸٫

رَحِلْنا یا أبی بِِالرَّغمِ مِنّا ألا فَانظُر إلی ما حَلَّ فینا

ألا یا کربلا أودَعتَ جِسماً بِلا غُسلٍٍ وَ لا کَفَنٍٍ دَفینا

ألا یا کربلا أودَعتَ نوراً لِبارِِ الخَلقِِ طُراً أجمَعینا

ألا یا کربلا أودَعتَ کَنزاً وَ ذُخرَ القاصِدینَ الزائِرینا

یعنی: «بابا! دلمان نمی خواهد برویم، ولی به زور ما را می برند. ببین چه بلایی به سرمان آمده است؟ ای کربلا! جسمی را در خود جای داده ای که غسل و کفن ندارد. ای کربلا! تو نوری را در خود جای داده ای که از نور خالق خلق است. ای کربلا! تو گنج و پس اندازی را برای مسافران و زیارت کنندگان، در خود جای داده ای».(۱)

سید بن طاووس

ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن طاووس حلّی، ملقب به رضی الدین و مشهور به سید بن طاووس، در نیمۀ محرم سال ۵۸۹ ﻫ.ق، در شهر حلّۀ عراق متولد شد.(۲) نسب او با ۱۳ واسطه، به امام حسن مجتبی عَلَیْهِ السَّلاَمُ می رسد. از طرف مادری نیز، از نوادگان امام سجاد عَلَیْهِ السَّلاَمُ به حساب می آید. از این رو، به وی «ذو الحسبین» می گویند.(۳)

علت شهرت او به ابن طاووس، این بود که جدش ابوعبدالله احمد بن محمد، چهره ای زیبا داشت، اما همانند طاووس، تناسبی

بین پاها و چهرۀ زیبایش نبود. از این رو، به طاووس شهرت داشت و به فرزندان و نوادگانش،

ص: ۱۲۲


۱- . أسرار الشهاده، ص ۵۲۶٫
۲- . أکمونه، موارد الإتحاف، ج ۱، ص۱۰۷٫
۳- . سید بن طاووس، کشف المحجه، ص۲۹۴٫

ابن طاووس گفته می شد.(۱)

سید بن طاووس، تحصیلات خود را در شهر حله آغاز کرد و علوم مقدماتی را از پدر و جدش ورام بن ابى فراس آموخت. سپس به کاظمین و بغداد رفت و به مدت ۱۵ سال، ساکن بغداد شد و به تدریس علوم مختلف پرداخت و شاگردانی همچون علامه حلی و شیخ یوسف سدیدالدین – پدر علامه حلی – را پرورش داد.

او که برای پذیرش پست های حکومتی، تحت فشار دولت عباسی قرار گرفته بود، از بغداد به حله بازگشت. پس از حملۀ مغول و برچیده شدن عباسیان، دوباره به بغداد رفت و نقابت شیعیان را پذیرفت.(۲)

وی در پنجم ذی القعدۀ ۶۶۴ ﻫ.ق، در سن ۷۵ سالگی درگذشت و طبق وصیتش، او را به نجف اشرف منتقل نمودند و در حرم امیرالمؤمنین عَلَیْهِ السَّلاَمُ به خاک سپردند.

او نزدیک به ۵۰ تألیف دارد که بسیاری از آن ها، در موضوعات دعا و زیارت است؛ از جمله کتاب های المهمات و التتمات، کشف المحجه لثمره المهجه، مصباح الزائر و جناح المسافر، مهج الدعوات

و منهج العبادات، و الملهوف علی قتلی الطفوف که به لهوف مشهور است. زیارت نامۀ جابر در روز اربعین را او برای نخستین بار، در کتاب مصباح الزائر نقل کرده است.

ص: ۱۲۳


۱- . قمی، الکنی و الألقاب، ج ۱، ص ۳۴۱٫
۲- . ابن عنبه، الفصول الفخریه، ص۱۳۱٫

ص: ۱۲۴

«ش»

شرح زیارت اربعین

فراز اول: سلام های توصیفی

در ابتدای زیارت ، امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ اصالت خانوادگی امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را بیان می نماید و می فرماید: «سلام بر ولی خدا و دوست او! سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او! سلام بر بنده برگزیدۀ خدا و فرزند برگزیده اش! سلام بر حسین مظلوم و شهید ! سلام بر اسیر گرفتاری ها و کشتۀ اشک روان !»

برای سلام، معانی مختلفی ذکر شده است:

۱٫ سلام، یکی از نام های خدا است؛ یعنی خداحافظ تو باشد.

۲٫ سلام، به معنای تسلیم است.

۳٫ سلام، به معنای سلامتی است.

پس سلام به معنای آسایش، امنیت و سلامتی است. وقتی شخص زائر، در حضور امام می ایستد یا از دور، ایشان را در ذهن خود مجسم میکند و سلام

ص: ۱۲۵

میدهد، یعنی اینکه با تمام وجود، به امام عرضه می دارد که من تسلیم محض شما هستم و هیچ آزار و آسیبی از طرف من به شما نخواهد رسید.

آزار رساندن به امام، تنها منحصر به بعد مادی نمی شود، بلکه بعد معنوی و غیرمادی را نیز شامل میگردد. وقتی هدف امام، چیزی جز هدایت و اصلاح مردم و اعتلای کلمه توحید و ترویج طاعت و بندگی خداوند نیست، مسلماً معصیت و تخلف از اوامر و نواهی الهی و ارتکاب به اخلاق ناپسند از قبیل کبر، حرص، ریا، بخل، حب قدرت، غیبت و آزار رساندن به مخلوقات خدا، موجب آزار و اذیت امام خواهد شد. پس زائر باید به گونه ای باشد که مورد رضایت امام قرار گیرد، نه مایۀ اذیت و آزار آن حضرت گردد. در این صورت است که سلام او، صادقانه خواهد بود. از این رو، باید دل را با توبه شست وشو داد و اشک پشیمانی از دیده فروریخت و سپس به امام، سلام داد.

وقتی زائر به امام سلام می کند، خود را به او نزدیک می نماید و با تکرار این واژه، روح و روان خود را از رذایل و پستیها و آلودگی ها پاک می سازد. وقتی سلام را با ادب و خلوص و اشک و آه ، بردل القا می کند، سلامتی کامل درونی حاصل می شود و سزاوار آن می گردد که جواب سلامی از طرف امام، دریافت نماید.

زائر با عرض سلام بر امام و یارانش، چهرۀ اجتماعی – سیاسی خود را نمایان می سازد و اعلان میدارد که نه تنها با بُت درون مبارزه می کند، بلکه همانند خود آن بزرگوار، به مبارزه با طاغوتیان و ظالمان و مستبدان و خائنان به مردم

ص: ۱۲۶

برمی خیزد و با این سلام، خود را در زمره یاران و پیروان آن حضرت قرار میدهد.

فراز دوم: گواهی بر عظمت و برتری امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ

«خدایا! گواهی میدهم که او، ولیّ (نماینده تو و فرزند ولی تو بود و برگزیده ات و فرزند برگزیده ات بود که به بزرگداشت تو کامیاب شد. تو او را به وسیلۀ شهادت، گرامی داشت و به سعادت، مخصوصش گرداندی و او را به پاکزادی برگزیدی. او را آقایی از آقایان و پیشوایی از پیشوایان و مدافعی از مدافعان حق قراردادی. میراث انبیا را به او عطا فرمودی و از میان اوصیا، او را حجت بر بندگانت قراردادی».

هر کس در این دنیا، توسط چیزی و یا عملی به عزت میرسد. امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ در این فراز از زیارت، بیان می دارد که امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ولی خدا و فرزند ولی خدا بود، برگزیده و پسر برگزیده خدا بود، همه آثار و علائم بزرگی در ایشان وجود داشت، اما خدا به وسیلۀ شهادت، به او عزت بخشید و وی را به سعادت رساند. خدا در حالی به امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ و اهل بیتش، کرامت و شرافت داد که در فجیع ترین وقایع و جنایات قرار گرفتند. اگرچه مدت زمان جنگ، بسیار کم بود، اما در این مدت کم، انواع و اقسام جنایات و پستیها را دیدند. شهید مطهری می نویسد: «یک وقت حساب کردم و ظاهراً در حدود بیست و یک نوع پستی و لئامت در این جنایت دیدم. خیال نمیکنم در دنیا، چنین جنایتی پیدا بشود که تا این اندازه، تنوع داشته باشد».(۱)

ص: ۱۲۷


۱- حماسه حسینی، ج ۳، ص ۱۲۱٫

فراز سوم: اهداف قیام امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ

«او در دعوتش، جای عذری باقی نگذاشت و از خیرخواهی دریغ نورزید و جانش را در راه تو بخشید تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند».

امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ پیش از این که از مکه خارج شود، وصیت نامه ای را به برادرش محمد حنفیه نوشت و در آن، اهداف خود را از قیام، این گونه اعلام فرمود: «من برای اصلاح دین جدّم رسول الله صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و امربه معروف و نهی از منکر قیام می نمایم». با مطالعۀ تاریخ، درمی یابیم که در زمان امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ تغییرات بسیاری در دین پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ایجاد شده بود و بدعت های فراوانی پدید آمده بود. امام برای این که حقیقت دین رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حفظ شود و دینی سالم به نسل های بعدی انتقال یابد، هیچ راهی جز قیام نداشت؛ تا اعلام نماید که حقیقت دین اسلام، به یغما رفته است و دین کنونی، دینی تحریف شده می باشد که خلفا برای حکومت نامشروع خود، بدان تمسک جسته اند. پس امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ قیام کرد تا پیام دین واقعی را به گوش حقیقت جویان برساند.

فراز چهارم: قاتلان امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ

«کسانی که دنیا فریبشان داده بود، بر ضد او همدست شدند و بهرۀ خود را به بهایی ناچیز فروختند. آخرتشان را در مقابل بهایی اندک معامله کردند و کبر ورزیدند و خود را در چاه هوا و هوس، سرنگون ساختند. تو و پیامبرت را به خشم آوردند و از میان بندگانت، آنانی را پیروی کردند که اهل دودستگی و نفاق بودند و بارهای سنگین گناه را بر دوش می کشیدند و استحقاق آتش داشتند. او با شکیبایی و پاداش جویی، با آنها جهاد کرد تا در راه پیروی تو، خونش ریخت و حریم مقدسش شکسته شد. خدایا! آنان را به لعنتی وبال

ص: ۱۲۸

انگیز لعن کن و با عذابی دردناک، عذاب ده».

امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَمُ در این فراز، قاتلان امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را توصیف می نماید. برای اینکه درک بهتری از کلام امام داشته باشیم، به معرفی دو تن از قاتلان می پردازیم:

۱٫ عمر بن سعد بن ابی وقاص: پدرش در سالهای نخست بعثت رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مسلمان شد و در راه دین، شکنجه و محرومیت دید. فتح ایران و بنای کوفه، به دست او انجام شد. همانند بسیاری از یاران رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ دنیاپرستی براو غالب گشت و در ماجرای خلافت حضرت على عَلَیْهِ السَّلاَمُ با آن حضرت بیعت نکرد. او در سال ۵۵ یا ۵۸ ه.ق از دنیا رفت.

خود عمر بن سعد نیز به خاطر شخصیت معروف پدرش، نام درخشانی داشت؛ اما دنیاپرست و بُزدل بود و رسول اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ و امیرمؤمنان عَلَیْهِ السَّلاَمُ او را مذمت نمودند. به همین جهت، پدرش از او راضی نبود و وی را از ارث محروم کرد.(۱)

عمر بن سعد، پیش از واقعۀ عاشورا و ورود امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ به سرزمین کربلا، مأموریت یافته بود که با چهار هزار تن از مردم کوفه، به همدان برود و یکی از شهرهای این سرزمین را باز پس گیرد. فرمان حکومت ری نیز به نام وی صادر شده بود. نقش او در جریان حادثه کربلا، بسیار اساسی بود و از سوی ابن زیاد، فرماندهی کل را برعهده داشت.

۲٫ شمر بن ذی الجوشن: وی در زمان امیرمؤمنان عَلَیْهِ السَّلاَمُ جزو شیعیان و طرفداران حضرت به شمار می رفت. در جنگ صفین، از افراد تحت

ص: ۱۲۹


۱- سید هاشم محلاتی، زندگانی امام حسین ع ، ص ۳۷۸٫

فرمان امیرمؤمنان عَلَیْهِ السَّلاَمُ بود و در جنگ با معاویه شرکت داشت و شجاعت زیادی از خود نشان داد.(۱) با این حال، همانند تعدادی از دوستان حضرت، عاقبت به خیر نشد و در اثر گرفتاری های نفسانی، در ردیف دشمنان حضرت علی عَلَیْهِ السَّلاَمُ و طرفداران بنی امیه قرار گرفت. او یکی از سران و فرماندهان لشکر ابن زیاد در حادثۀ کربلا بود.

اینها دو نمونه از قاتلان امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ بودند که به سبب دنیاپرستی و مقام دوستی، وسوسه شدند و با فرزند پیامبر اکرم صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ جنگیدند و امام را به شهادت رساندند. دلایل نقلی و تاریخی، متذکر این نکته است که عوامل دنیا پرستی و منفعت طلبی، نقش اساسی در حادثه کربلا داشته اند.

فرزدق شاعر می گوید: من در سال شصت هجری که با مادرم، از کوفه عازم مکه و انجام مراسم حج بودم، با حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ ملاقات کردم. او از من پرسید:«از کوفه چه خبرداری؟». گفتم: «قُلوبُ النّاسِ مَعَک وَ سُیوفُهُم مَعَ بَنی اُمَیّه؛ دل های مردم با تو است و شمشیرهایشان با بنی امیه است».(۲) حسین عَلَیْهِ السَّلاَم گفت: «اِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلىَ اَلْسِنَتِهمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِصّوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛ به راستی که مردم، بندگان دنیا هستند و دین، لقلقۀ زبان آن ها است. دین را فقط زمانی می خواهند که وسیله ای برای تأمین دنیای آنان باشد؛ اما وقتی که با گرفتاری و بلا، مورد آزمایش قرار می گیرند، دینداران حقیقی، بسیار اندک می شوند».(۳)

ص: ۱۳۰


۱- تاریخ طبری، ج ۶، ص ۱۶٫
۲- مقتل مقرم، ص ۲۰۶٫
۳- کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۰۸٫

فراز پنجم: عبرت آموزی از سالار شهیدان عَلَیْهِ السَّلاَمُ

«سلام بر تو ای فرزند رسول خدا و ای فرزند سرور اوصیاء ! گواهی میدهم که تو امانت دار خدا و فرزند امانت دار او هستی. سعادتمند زیستی، ستوده رفتی، و گم گشته و ستمدیده و شهید درگذشتی. گواهی میدهم که خدا به وعده ای که به تو داده، وفا می کند و هر که را که دست از یاری ات برداشت، هلاک می نماید و کسی که تو را کشت، عذاب خواهد کرد. گواهی میدهم که تو به عهد خدا وفا کردی و در راه او جهاد نمودی تا مرگت فرارسید».

به دلیل موقعیت خاصی که برای امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ پیش آمد، توانست درسهای زیادی را به طور عملی، به انسان ها و جوامع بشری بدهد. در اینجا، برخی از آنها را به اختصار، بیان میکنیم:

الف. فضایل شخصی و فردی:

۱٫ توحید و عرفان

۲٫ عبادت و بندگی

۳٫ دور شدن از خودبیگانگی در برابر دنیا و خواسته های آن

۴٫ تسلیم در برابر رضای خداوند

۵٫ شناخت و آگاهی نسبت به همۀ ارزشهای الهی و انسانی

۰۶ شجاعت و مروّت

۷٫ استقامت و پایداری در برابر ناملایمات و سختیها

۸٫ عزت نفس و مناعت طبع

۹٫ عفو و بخشش

۱۰٫ نترسیدن از مرگ و شهادت و استقبال نمودن از آن

ص: ۱۳۱

ب. اجتماعی و سیاسی :

۱٫ ایثار و از خودگذشتگی

۲٫ وفاداری

۳٫ برابری و نفی تبعیض های ناروا

۴٫ عزت سیاسی

۵٫ امربه معروف و نهی از منکر

۶٫ نبودن پیروزی حقیقی در اکثریت

۷٫ قربانی کردن مصلحت در پای حقیقت

۸٫ مبارزه با زورگویی و استبداد و عدم بیعت با مستبدان

۹٫ جدا نبودن سیاست از دیانت و یکی بودن حماسه و عرفان

این درسها و پیام ها، قطره ای از دریای بیکران از عالی ترین نمونۀ انسانیّت است. حال چگونه ممکن است کسی خود را با آن امام همام عَلَیْهِ السَّلاَم هماهنگ سازد و در نزد خدا، وجیه و آبرومند نگردد و عاقبت به خیر نباشد! چگونه ممکن است انسانی در بُعد فردی و اجتماعی و سیاسی، همگون و هم عقیده و هم جهت با آن حضرت باشد و در آخرت، از مقام قرب و رحمت و مغفرت، به دور باشد! اصولاً تضمین آخرت و سعادت اخروی، بستگی به سعادت در دنیا دارد. وقتی دانستیم چه ارزشی در همراهی با امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ نهفته است، با تمام خضوع و خشوع، از خدا می خواهیم که به واسطۀ همراهی با امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ، به وجاهت و مقبولیت در بارگاه ربوبی برسیم.

فراز ششم: تجدید بیعت با سالار شهیدان عَلَیْهِ السَّلاَم

خدا لعنت کند کسی را که تو را کشت. خدا لعنت کند کسی را که به تو

ص: ۱۳۲

ستم کرد. خدا لعنت کند مردمی را که شنیدند و به آن راضی شدند. خدایا! تو را گواه می گیرم که با هر که حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ را دوست دارد، دوست هستم و با هر که حسین عَلَیْهِ السَّلاَم را دشمن می دارد، دشمن هستم. پدرم و مادرم به فدایت ای فرزند رسول خدا!»

طبق این فراز، پیروی ما از حضرات معصومین عَلَیْهِ السَّلاَم باید به گونه ای باشد که با دوستان آنان، دوست باشیم و با دشمنان آنان، دشمنی کنیم و در همۀ شادی ها و خوشی ها و در همۀ گرفتاری ها و سختی ها، همانند خود آنان باشیم. مگر ممکن است پیرو حقیقی، در صلح و آرامش، با اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَم باشد و در جنگ و محاربه، بی تفاوت گردد یا رو در روی آنها قرار گیرد؟ معنای حقیقی شیعه ، پیروی در همۀ حالات و لحظه ها است و روحش با امام، متحد و یگانه می باشد.

پیامبر صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ پس از آن که اهل کساء را در زیر عبای خود گردآورد، رو به آسمان گرفت و عرضه داشت: « اَللَّهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیْتی وَخآصَّتی وَحآمَّتی، لَحْمُهُمْ لَحْمی، وَدَمُهُمْ دَمی، یُؤْلِمُنی ما یُؤْلِمُهُمْ، وَیَحْزُنُنی ما یَحْزُنُهُمْ، اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ، وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ، وَمُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ، اِنَّهُمْ مِنّی وَاَ نَا مِنْهُمْ؛ پروردگارا! اینها خاندان و خاصان و یاوران من هستند. گوشت آنان، گوشت من و خون آنان، خون من است. آنچه که ایشان را بیازارد، مرا آزرده است و آنچه که آنان را به زحمت افکند، مرا به زحمت افکنده است. هرکه با آنان بجنگد، با من جنگیده است و هر که با آنان در صلح باشد، با من در صلح است. هر که با آنان دشمنی ورزد، با من دشمنی ورزیده است و هر که آنان را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. من از آنانم و آنان از من هستند».(۱)

ص: ۱۳۳


۱- عوالم العلوم والمعارف، ج ۱۱، ص ۶۴۰

امام صادق عَلَیْهِ السَّلاَم و در ادامۀ زیارت نامه می فرماید: «بِاَبی أَنْتَ وَ اُمّی»؛ یعنی: پدر و مادرم به فدای تو باد! حرف باء در این جا، برای تفدیه (فدا و قربانی شدن) است. یعنی اگر بلایا آفتی خواست بر تو وارد شود، خداوند، جان پدر و مادر مرا فدیه و قربانی تو کند و بدین وسیله، بلا را دور سازد و تو را نگه دارد. البته این دعا در واقع برای احترام و نشان دادن جلالت و بزرگی طرف مقابل است؛ همانند الفاظی چون فدایت شوم و قربانت گردم که در زبان و زمان ما، برای احترام بیان می شود.

البته این لفظ، در مورد مخاطب زنده به کار می رود؛ ولی ما امام عَلَیْهِ السَّلاَم را زنده به حیات ابدی میدانیم و با این لفظ، او را مخاطب قرار می دهیم. همچنین می تواند به این معنا باشد که ما نهایت اتصال و اتحاد را با امام عَلَیْهِ السَّلاَمُ داریم؛ به طوری که کشته شدن او، همانند مردن ما و پدر و مادر ما می باشد و وقتی آن بزرگوار کشته شد، ما و پدر و مادر ما، هزاران بار مردیم و زنده شدیم. خود اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلاَم نیز در روز عاشورا فرمود: «اَلْیَوم ماتَ جَدّی رَسولُ اللّٰه؛ امروز، جدم رسول خدا صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کشته شد».

فراز هفتم: اصالت خاندان امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَمُ

«گواهی میدهم که تو نوری در پشت پدران بلندمرتبه و رحم های پاکیزه بودی. اوضاع زمان جاهلیت، تو را به آلودگی هایش نیالود و از لباس های چرکینش بر تنت نکرد. گواهی میدهم که تو از پایه های دین و ستونهای محکم مسلمین و پناهگاه مؤمنین هستی. گواهی میدهم که تو پیشوای نیکوکار و باتقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنمای راه یافته ای».

ص: ۱۳۴

فراز هشتم: توصیف فرزندان امام حسین عَلَیْهِ السَّلاَم

«گواهی میدهم امامانی که از اولاد و ذریۀ تو می باشند، حقیقت تقوا و نشانۀ هدایت و رشته های محکم فضیلت و حجت بر مردم دنیا هستند».

فراز نهم: اعتقادات شیعی

گواهی میدهم که به شما ایمان دارم و به بازگشت شما یقین دارم و در انجام کارهایم، بر طبق دستورهای دین عمل می نمایم. قلبم، تسلیم قلب شما است و کارم پیرو کار شما است و آمادۀ یاریتان هستم تا خدا به شما اجازۀ ظهور دهد. من با شما هستم، نه با دشمنان شما».

فراز دهم: صلوات بر اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ

«درود خدا برشما و بر روانتان و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان ! ای پروردگار جهانیان! دعاهایمان را مستجاب گردان».(۱)

فراز نهم: اعتقادات شیعی

«گواهی می دهم که به شما ایمان دارم و به بازگشت شما یقین دارم و در انجام کارهایم، بر طبق دستورهای دین عمل می کنم. قلبم، تسلیم قلب شما است و کارم پیرو کار شما است و آمادۀ یاری تان هستم تا خدا به شما اجازۀ ظهور دهد. من با شما هستم، نه با دشمنان شما».

فراز دهم: صلوات بر اهل بیت عَلَیْهِ السَّلاَمُ

«درود خدا بر شما و بر روانتان و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان! ای پروردگار جهانیان! دعاهایمان را مستجاب گردان».(۲)

شعر اربعین

اشاره

شعر اربعین

در ارتباط با اربعین، اشعار فراوانی سروده شده است که در کتاب ها و پایگاه های اینترنی، اشعار بسیاری را می توان از شعرای مختلف به دست آورد. در اینجا، چند نمونه از آن ها را ذکر می کنیم.

ص: ۱۳۵


۱- برگرفته از www.tebyan.net
۲- برگرفته از www.tebyan.net.

آیت الله صافی گلپایگانی دامت ظله

اربعین است و دل از سوگ شهیدان خون است *** هر که را می نگرم غمزده و محزون است

زینب از شام بلا آمده یا آن که رباب *** کز غم اصغر بی شیر، دلش پرخون است

یا که لیلی به سر قبر پسر آمده است *** اشکش از دیده روان همچو شط جیحون است

چهارشنبه 30 شهریور 1401  10:10 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها