0

اربعین حسینی(بخش هجدهم)

 
ravabet_rasekhoon
ravabet_rasekhoon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 8838
محل سکونت : اصفهان

اربعین حسینی(بخش هجدهم)

خلاصه ، آنچه طبری و سید بن طاووس در (مصباح الزائر) و خوارزمی آورده‌اند ، که در آن نام عطیه وجود دارد و هیچ‌گونه اشاره‌ای از حضور بنی‌هاشم ندارد و سرانجام زیارت ، به رهسپاریشان به سمت کوفه ختم می‌شود ، با آنچه که ابن‌نما و سید بن طاووس در (لهوف) آورده‌اند ، که در آن اثری از نام و نقش عطیه نیست ، فرق می‌کند و هیچ گونه بعدی ندارد که شخصی چون جابر به یک زیارت بسنده نکند . بنابراین ، روز اربعین روز زیارت جابر پس از گذشت چهل روز از شهادت سالار شهیدان ، حسین بن علی علیهماالسلام است ، و زیارت اهل‌بیت و ملاقات جابر با ایشان پس از اربعین است ؛ گرچه دقیقا روز آن را نمی‌دانیم ، ولی مسلما پیش از اربعین دوم است . با توجه به نقلی که ورود سر مطهر را به شام در اول ماه صفر تعیین کرده است [6] ، چنانچه ورود اهل‌بیت را هم در این تاریخ به شام بدانیم [7] و با تکیه به خبری که زمان خروج ایشان ، بیستم ماه صفر تعیین شده است [8] ، مدت اقامت ایشان در شام ، بیست روز بوده و بابر آن‌که مسیر بازگشت آنان از راه میانبر بادیةالشام بوده باشد ، زمان رسیدن اهل‌بیت به کربلا فاصله‌ی چندانی با اربعین اول ندارد . و می‌توان گمان کرد که آنان در حدود پایان صفر و یا در اوایل ربیع الاول به کربلا رسیده باشند و چنانچه مدت اقامت ایشان را حدود یک ماه [9] و یا یک ماه و نیم [10] ، بدانیم ، و یا بازگشت را هم از راه سلطانی بدانیم زمان مقداری به تأخیر می‌افتد و بعید است که درغیر از ماه ربیع الاول بوده باشد . با این بیان بسیاری از مشکلات مسئله حل می‌شود ، و بسیاری از منازعات و کشمکشها پایان می‌پذیرد . اما آنچه مرحوم قاضی طباطبایی از آن به عنوان فهم علما یاد کرده است ، نمی‌تواند به عنوان دلیل مطرح گردد و در فرض تحقق ، ناشی از ثبوت ملازمه‌ی بین زیارت جابر و حصول ملاقات است ، که مورد پذیرش قرار نگرفت . با توجه به مطالب گذشته ، نتیجه‌ی بحث این است : چنانچه اهل‌بیت را از طریق بادیة الشام به شام برده و آنان از همان مسیر به کربلا بازگشته باشند ، و زمان خروج را نیز بیستم صفر ندانیم ، امکان رسیدن به کربلا در اربعین اول وجود دارد . ولی قراینی مسیر رفت را از این مسیر تأیید نمی‌کند ، و سید امین که این احتمال را ذکر می‌کند ، هیچ گونه دلیل و شاهدی را نمی‌آورد و تنها با ذکر کلمه‌ی «لعل» و شاید آن را مطرح ساخته است و در هیچ کتاب معتبر و غیر معتبری ، اثری از حرکت در این مسیر به چشم نمی‌خورد . افزون بر آن ، حکومت فاسد بنی‌امیه می‌خواست نهایت بهره را از جنایت ننگین خود به دست آورد ؛ بنابراین ، حرکت دادن آنها از راه سلطانی ، که گفته می‌شود چهل منزل را در خود داشت ، منطقی جلوه می‌سازد و حرکت در این مسیر به حدود بیست روز وقت نیاز دارد . و باقی ماندن آثاری از شهیدان و اهل‌بیت در این مسیر به عنوان تأیید می‌تواند مورد استناد قرار گیرد ، مثل مشهد نقطه [11] ، و یا مدفن برخی از کودکان آل‌البیت درمسیر ، مثل شهرهای حلب یا بعلبک . در برخی ازکتب مورد توجه تاریخی ، بعضی از جریانات راه را ذکر کرده‌اند که مربوط به راه سلطانی است ؛ مثل قضیه‌ی دیر راهب [12] در قنسرین [13] ، سخنان بعضی از اهل‌بیت در بعلبک . بنابراین ، با توجه به مدت اقامت اهل‌بیت در شام که تا حدود یک تا یک ماه و نیم گفته‌اند ، همچنانکه سیدبن طاووس ، و پیش از او قاضی نعمان گفته است و باعنایت به مدتی که در کوفه زندانی بوده‌اند ، (اگر چه آن مدت کم باشد) و مسئله‌ی کسب تکلیف از یزید توسط پیک و یا حتی کبوتر نامه‌بر ، باز بازگشت اهل بیت را در اربعین اول منطقی نمی‌دانیم . اما تصریح برخی مثل بیرونی و قزوینی و شیخ‌بهایی و دیگران ، معارض است با نقل برخی همانند قاضی نعمان ، که از نظر تاریخی بر آنها مقدم است و مثل آنان ذوفنون نبوده است . و آنچه به امامیه نسبت داده‌اند ناشی از ملازمه‌ی بین زیارت جابر و حصول ملاقات وی با اهل‌بیت در اربعین اول است که مورد پذیرش قرار نگرفت ، و آن را در زیارتی دیگر پس از اربعین دانستیم . اما تاریخ الحاق سر مطهر به جسد طاهر را یا باید در روز اربعین ندانیم ، و یا آن را امری ویژه ، و با شرایطی خاص بدانیم ؛ همچنان که سید بن طاووس به آن رسیده است . [14] .
پی نوشتها

[6] الآثار الباقیة ، ص 422 ؛ عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات ، ص 45 .
[7] که به گمان قوی چنان است .
[8] مسار الشیعة ، ص 46 ؛ مصباح المتهجد ، ص 730 ؛ العدد القویة ، ص 219 ؛ مصباح کفعمی ، ص 510 و 489 .
[9] اقبال الأعمال ، ص 589 .
[10] شرح الأخبار ، ج 3 ، ص 269 .
[11] در سفری که این جانب اخیرا به کشور سوریه داشتم ، توفیق زیارت این مکان مقدس را در شهر حلب پیدا نمودم ، وسنگی را که قسمتی از آن رنگ خون گرفته بودمشاهده کردم ، و این جریان مهم را جناب آقای شیخ ابراهیم نصرالله ، متولی آن مقام در تاریخ 11 محرم الحرام 1424 ه- ق ، برابر با 24 / 12 / 1381 ه- ش برایم بازگو نمود : «حدود هفت سال پیش در ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام عده‌ای از شیعیان پاکستانی در کنار این مقام مشغول عزاداری خالصانه بودند که ناگهان خونی تازه بر روی سنگ ظاهر می‌شود ، و بعد به تدریج در آن فرو می‌رود ، وقتی که خبر به من رساندند ، خودم را در لحظات آخر رساندم . آنچه دیدم یک قطره‌ی خون تازه بود که باقی مانده بود ، و بعد آن هم به تدریج فرو رفت . » .
[12] مناقب آل ابی‌طالب ، ج 4 ، ص 60 ؛ بحارالأنوار ، ج 45 ، ص 303 ؛ العوالم ، ج 17 (تاریخ الامام الحسین علیه‌السلام) ، ص 418 ؛ ازمناقب ابن‌شهر آشوب ، به نقل از نطنزی در خصائص .
[13] قنسرین : هی کورة بالشام منها حلب ، و کانت قنسرین مدینة ، بینها و بین حلب مرحلة من جهة حمص بقرب العواصم . . . (ر . ک : معجم البلدان ، ج 4 ، ص 404) .
[14] ر . ک : اقبال الاعمال ، ص 588 .

سه شنبه 25 مرداد 1401  10:13 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها