0

اختراعات عجیب و غریب یک روحانی

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

اختراعات عجیب و غریب یک روحانی

 

اختراعات عجیب و غریب یک روحانی

در روزگاری که علما و روحانیون با کتاب‌ها و تالیفات‌شان به چهره‌های شناخته شده تبدیل می‌شدند، تهران عهد ناصری میزبان روحانی مشهوری بود که نه به خاطر کتاب‌هایش بلکه به واسطه اختراعات عجیب و غریب و مبتکرانه‌اش معروف شده بود.

کد خبر: ۵۹۶۷۱

تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۳ - 12 August 2022

طلبه

مسجد کوچک «شیخ علی» در محله دزاشیب تهران، یادآور نام «حاج شیخ علی شریعتمدار» روحانی مخترع دوران ناصرالدین‌شاه است؛ مسجدی که تنها ۶۰ متر مربع مساحت دارد، اما انبوهی از قصه و روایت‌های تاریخی در دل آن نهفته است. پیش از پرداختن به ماجرای اختراعات جالب حاج شیخ علی، لازم است به تاریخچه ساخت این مسجد کوچک اشاره کنیم. این مسجد حدود ۲ قرن پیش و در روزگاری که شمال تهران پر بود از زمین‌های کشاورزی و باغ‌های میوه، نمازخانه‌ای کوچک بود که حاج شیخ علی شریعتمدار آن را در گوشه باغ خود در دزاشیب بنا کرد تا باغبان‌ها در آن نماز بخوانند. در دهه ۷۰، اما بنای خشت و گلی این مسجد که حالا دیگر در محاصره آپارتمان‌های نوساز قرار گرفته بود، بازسازی شد و هنوز هم اهالی دزاشیب در مناسبت‌های مذهبی مختلف در این مسجد کوچک دور هم جمع می‌شوند.

اختراع ساعتی که دزد‌ها را رسوا می‌کرد!

اما «شیخ علی» که نامش اکنون بر سردر مسجد دیده می‌شود که بود؟ اگرچه شیخ علی شریعتمدار بیش از ۷۰ اثر تالیفی داشت و در این حوزه نیز گام‌های مهمی برداشته بود، اما در دوران ناصرالدین‌شاه او را به واسطه اختراعات و هوش و ذکاوتش می‌شناختند.
«علیرضا زمانی» تهران‌شناس در این‌باره می‌گوید: «هوش و خلاقیت بالای این روحانی باعث شد علاوه بر کسب علوم دینی، دست به ساخت اختراعات جالبی بزند که نمونه تعدادی از آن اختراعات پیش از او وجود نداشت. یکی از جالب‌ترین اختراعات شیخ علی، ساخت ساعتی متفاوت و جدید بود که به عنوان دزدگیر عمل می‌کرد. اهالی دزاشیب به ساعت دست‌ساز شیخ علی «ساعت شب‌کوک» می‌گفتند که اتفاقا خیلی به کار باغ‌داران می‌آمد. این ساعت به گونه‌ای طراحی شده بود که پس از ورود دزد به محوطه باغ، مثل زنگ خطر عمل کرده و با تولید صدا نگهبان‌ها و اهل خانه و خدمه را باخبر می‌کرد.» در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان نیز به قلم ناظم‌الاسلام کرمانی شرح بیشتری از این اختراع ثبت شده است: «اسم آن ساعت، شب کوک بود. طوری عمل می‌کرد که هر کس آن اسم را می‌دانست بی خطر می‌گذشت؛ و الا به چنگ ساعت گرفتار می‌شد. آن ساعت را در دزاشیب شمیران ساخت که همه رجال دولت مشاهده کردند.»

تفنگی که ناصرالدین‌شاه را شگفت‌زده کرد

در فهرست اختراعات شیخ‌علی، ساخت یک تفنگ متفاوت هم دیده می‌شود؛ تفنگی که باعث شد آوازه نام این روحانی ساکن دزاشیب به گوش ناصرالدین‌شاه برسد و حتی شاه قاجار را برای ملاقات با این روحانی و تیر انداختن با تفنگ ابداعی‌اش راهی دزاشیب کند.
زمانی می‌گوید: «روایت ساخت تفنگ ته‌پر توسط شیخ‌علی که مدت‌ها میان اهالی دزاشیب نقل می‌شد بعد‌ها به منابع مکتوب هم راه پیدا کرد. آورده‌اند که وقتی ناصرالدین شاه از نزدیک طرز کار تفنگ ته‌پر را دید آنقدر به وجد آمد که در وصف هوش و ذکاوت شیخ‌علی به خدم و حشم خود گفت: این آقا از ابوعلی سینا هم گذرانیده است.»

ایده‌های جالب شیخ‌علی

شیخ‌علی به سبک مختراعان بزرگ، ایده‌های بزرگی هم داشت که همراه با آوازه این روحانی مخترع میان مردم پیچیده بود. زمانی می‌گوید: «از جمله ایده‌ها و ادعا‌های شیخ‌علی این بود که می‌گفت اگر امکانات لازم را به من بدهند می‌تواند با استفاده از یک طناب ۲۵ ذرعی از چاهی با عمق ۵۰ ذرع با سطل آب بیرون بکشم. ایده دیگری که می‌گویند آن زمان حسابی معروف شده بود، اما هرگز به مرحله اجرا نرسید، ادعای شیخ‌علی برای انتقال آب تهران به ارتفاعات توچال و سپس انتقال یخ آن به تهران بود.»

ایده ساخت کالسکه جنگی اتوماتیک

اما یکی دیگر از ایده‌های عجیب شیخ‌علی، ایده ساخت یک کالسکه جنگی بود که آن را با ناصرالدین‌شاه در میان گذاشت؛ ایده‌ای که البته عملی نشد. در بخش دیگری از کتاب بیداری ایرانیان در این‌باره آمده است: «می‌توانم کالسکه‌ای اختراع کنم که او را کوک کنند یک فرسخ راه را طی کند آن وقت چند دقیقه بایستد از چهار طرف در‌های آن باز شود و از هر طرفی چند گلوله توپ خالی شود آن وقت در‌های آن بسته شود و به مکان خود برگردد، لکن اظهار این صنعت وقتی خواهد بود که پادشاه تهیه قشون خود را دیده و متقبل شود که با یکی از دول دشمن جنگ کند و لااقل شهر‌های ایران را پس بگیرد.»
ناصرالدین‌شاه در پاسخ به این ایده شیخ‌علی برای ساخت کالسکه جنگی و هدف این روحانی برای بازپسگیری شهر‌های ایران، گفت: «ما جز رعیت با کسی جنگ نداریم و به اندازه آن‌ها هم توپ داریم.» ظاهرا پس از این پاسخ ناامید کننده شاه قاجار بود که شیخ‌علی به مازندران رفت و آنجا مشغول رعیتی و زراعت شد.

یک شنبه 23 مرداد 1401  9:56 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها