معاویه در نیمه رجب سال 60 از دنیا می رود، پیکی از طرف یزید وارد مدینه می شود، نامه ای برای فرماندار مدینه (ولید) آورده که از او می خواهد از چند نفر برای خلافت یزید بیعت بگیرد، یکی از آنها فرزند رسولخدا سید جوانان بهشت حسین بن علی (ع) می باشد.

سه روز مانده به آخر رجب، ولید از امام طلب بیعت می کند، امام بیعت نمی کنند و می فرمایند دیگر باید فاتحه اسلام را خواند و روز بعد مدینه را به قصد مکه ترک می نمایند.

آن حضرت به همراه خانواده اش در سوم شعبان یعنی روز ولادت خودش وارد مکه می شوند، در مکه مردم را دعوت به مبارزه با یزید می نمایند.

دهم ماه رمضان نامه کوفیان به امام رسید که ما بر علیه بنی امیه، مصمم بر مبارزه ایم و نیاز به رهبر داریم، به کوفه قدم رنجه نما که فرماندار یزید را بیرون می نماییم و به رهبری تو گردن می نهیم.

امام مسلم بن عقیل را در نیمه رمضان راهی کوفه می نمایند، او پنجم شوال به کوفه می رسد .

امام خود در هشتم ذی الحجه، روزی که مردم برای حج محرم می شوند تا روز نهم را در عرفات باشند و اعمال حج را بجای آرند، راهی کوفه می شوند، مدت اقامت امام در مکه 125 روز بوده است.

در بین راه خبر شهادت مسلم و بی وفایی مردم کوفه به امام می رسد.

قبل از اینکه به کوفه برسند با سپاه 1000 نفری حر بن یزید ریاحی مواجه می شوند، توافق می شود که کاروان حسینی به راهی برود که نه راه مدینه باشد نه راه کوفه، ابا عبدالله روز دوم محرم به کربلا رسید، و روز سوم عمر سعد با چهار هزار نفر در کربلا اردو زد، بعد از این هر روز بر تعداد لشکر دشمن افزوده می شد.

روز هفتم محرم آب را بر حسین (ع) و اهل بیت او بستند، روز نهم شمر با چهار هزار نفر و نامه ای از عبید الله بن زیاد وارد کربلا شد، او در این نامه به عمر سعد گفته بود، کار حسین (ع) را یکسره کند و با او بجنگد و اگر این کار را نمی تواند انجام دهد، فرماندهی را به شمر واگذار کند.

روز دهم امام با 32 سواره نظام و 40 پیاده و دشمن با 30000 نفر، در مقابل هم قرار گرفتند، جنگ آغاز شد و امام حسین (ع) و یارانش به شهادت رسیدند.

در حادثه کربلا دو فرزند امام حسین به نامهای علی اکبر و علی اصغر و سه فرزند از امام حسن به نامهای قاسم و عبد الله و ابوبکر و دو فرزند از حضرت زینب به نامهای عون و محمد و اصحابی همچون حبیب بن مظاهر و زهیر بن قین و... به شهادت رسیدند.

حضرت ابوالفضل که 34 سال داشت و 23 سال از برادرش امام حسین کوچکتر بود، در کنار علقمه، با لب تشنه به شهادت رسید.

بعد از شهادت امام حسین (ع) دشمن 70 سر جدا کرد و بر بالای نیزها گذاشت در این بین فقط سر علی اصغر و حر جدا نشد.

ده نفر بر بدن امام و اصحاب اسب تاختند و این ابدان مطهر زیر سم اسبان پاره پاره شد .

خیمه ها غارت و در نهایت آتش زده شد، ساربان شترهای کاروان حسینی به نام بجدل بن سلیم برای تصاحب انگشتر امام، انگشت مبارک امام را برید و...

دشمن، اجساد مطهره شهدای کربلا را در بیابان رها کرد و این اجساد بعد از سه روز توسط قوم بنی اسد دفن شدند.

عصر روز یازدهم اسرای کربلا را که در آن بین امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) قافله سالار بودند، بر مرکبهای با پالان چوبین و بی پارچه، سوار کردند و آنها را از کنار قتلگاه عبور دادند.

شب دوازدهم، آنها را در 12 فرسخ راه بردند تا در روز دوازدهم در کوفه باشند.

در کوفه حضرت زینب و امام سجاد با سخنرانیهای خود در بین مردم و در مجلس عبیدالله بن زیاد، غوغایی بر پا نمودند.

اندکی بعد، اسراء را به سمت شام حرکت دادند، آنها در دوم ماه صفر به شام رسیدند.

امام سجاد (ع) می فرماید: ما دوازده نفر بودیم که به یک زنجیر بسته شده بودیم، یک سر آن به بازوی من و سر دیگر به بازوی عمه ام زینب...

در شام هم امام سجاد و حضرت زینب به مناسبتهای مختلف به رسالت تبلیغی خود عمل نموده و دستگاه ظالم یزید را رسوا نمودند تا جائی که یزید قتل امام حسین (ع) را به عبیدالله مستند و با احترام اسراء را روانه مدینه کرد.

شما می توانید تفصیل حادثه کربلا را در گزینه پیامبر و اهل بیت (ع) مطالعه فرمایید.