رعایت حقوق مردم در نماز جماعت و سخنرانیهای مذهبی
به هر حال مسجدهای ما باید اینطور باشد. نمازهای ما نباید طول بکشد، من این را بارها گفتهام، اما متأسّفانه هنوز هم همهی مسجدها نیست. بین نماز گروگان نگیرید، البتّه تعقیبات حضرت زهرا چون ثواب هزار رکعت نماز دارد (بحار الأنوار، ج 82، ص 331 و 332)، خیلی مورد سفارش است، وقتش هم من حساب کردم، یک و نیم دقیقه، دو دقیقه نمیکشد، ولی بین این سخنرانی نکنید. میگوید: «آقا سخنرانی نکنیم، مردم میروند!» خب بروند، اسلام به مردم اجازه داده که یک رکعت به من اقتدا کنند، رکعت دوّم خودشان فرادی کنند، وقتی اسلام به مردم پشت سر من اجازه داده که بخشی از نماز را اقتدا کنند، بخشی را جدا شوند، برای خودشان بخوانند، وقتی این حق دارد وسط نماز جدا بشود، آن وقت بین دو نماز جدا بشود، طوری هست؟! بابا این ، من کار دادم، یا بازار است.
بعضیها میگویند صدای اذان مزاحم ما هست. این را هم باید مواظب باشند، نکند «في قُلُوبِهِمْ مَرَض» (بقره/ 10) باشد، قرآن میگوید بعضی آدمها هستند، وقتی الله اکبر میگویی، به آنها برمیخورد. بخوانم آیهاش را، خیلی آیهی تلخی است، ولی بشنوید: «إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ» (زمر/ 45) وقتی میگوییم: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللّهُ»، «اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» (زمر/ 45)، یعنی بدش میآید، از الله اکبر بدش میآید، «وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ» (زمر/ 45)، وقتی میگوییم قوانین بینالملل، راههای دیپلماسی، بینالملل، «إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» (زمر/ 45)، بله، بله، بله، بله، تا میگوییم بینالملل ابرویش باز میشود، تا میگوییم: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إلّا اللّهُ»، گرفت میشود. میگوید: «اینها بیمارند.» آخر یک نماز، یک اذان چهقدر طول میکشد؟! «بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» (رعد/ 28). اینها یک مقداری باید مواظب باشیم، همان کسی که انتقاد میکند، همان کسی که اذان میگوید، همهمان روی مرز راه برویم. کینههای شیطانی را پای اسم دین نگذاریم.
خیلی خب اسلام در قرآن میفرماید که ما کاری را که میبینیم، نیّت کار را هم میبینیم، مسجد ضرار مسجد بود، اما نیّتشان این بود که در آن خانهی تیمی باشد، توطئه کنند علیه مسلمانها، «تَفْريقاً» (توبه/ 107)، تفرقه بین مسلمانها بیندازند. بنابراین نباید بگوییم فلانی آدم خیّری هست، نیّتش چی هست؟ یک بار آموزش و پرورش خیّرین مدرسهساز را دعوت کرد. به ما گفت: «بیا یک سخنرانی بکن، از اینها تجلیلی هم بشود.» ما گفتیم: «خب کار خیری کردید برای نسل نو، برای علم و تعلیم، دستتان درد نکند، ولی یک جمله هم من باید اینجا بگویم، اگر شما صد تا مدرسه هم بسازی، ولی خمس ندهید، زکات ندهید، باز بدهکارید هان، مثل آدمی که وضو نمیگیرد، هی در اقیانوس اطلس شیرجه میرود. اگر در اقیانوس اطلس هم شیرجه بروید تو دریا و اقیانوسها، باز هم وضو نداری شما، میخواهی نماز بخوانی، باید وضو بگیری. یک وقت فکر نکنید که این پولهای خیّرین و مدرسه و فلان اینها جای خمس را میگیرد.» خب بعضی از اینها تک و تایشان البتّه، اکثرشان خوششان آمد، تک و تایشان هم بدشان آمد. سال بعد آمدند، گفتند: «آقای قرائتی بیا سخنرانی کن به یک شرط، شما اسمی از خمس و زکات نبر، همینطور بگو شما آدم خوبی هستید.» گفتم: «آن دینی که شما میگویی، مال خودت خوب است، آن دینی که حجّت الإسلامش من هستم، به من گفتند بگو این کارت خوب است، این کارت را هم باید بکنی، این کار، کار آن را نمیکند. من باید این را بگویم. شما دلیل ندارد که من را دعوت کنید، من که نمیتوانم به خاطر اینکه تو من را دعوت کنی، آن چیزی را بگویم که تو راضی هستی، من باید خدا را راضی کنم، «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم» (انعام/ 91)، خیّرین کار خوبی کردند، خدا ذخیرهی قیامتشان قرار بدهد انشاءالله، قبول کند، ولی خیّرین هم وظیفه دارند، اوّل آنها نباید توقّع داشته باشند، که اکثرشان ندارند، ممکن است که تک و تایی نیّتشان این باشد، یا تقاضا کنند که اسم ما را ببرید، هم باید آنها «لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً» (انسان/ 9)، شما نباید قصد تشکّر داشته باشید، اما خداوند در همان سورهای که میگوید اینها نانشان را به فقیر و مسکین و یتیم دادند، پانزده، شانزده تا اجر میدهد، میگوید: «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَريراً»، پانزده تا کمال خداوند در سورهی انسان میگوید اینهایی که برای خدا کار میکنند و توقّع تشکّر از کسی ندارند، پانزده تا نعمت خدا به آنها داده، میگوید: «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً» (انسان/ 22)، قبل از صفحه، بالای بالای صفحه نوشته: «لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً» این کلمهای که من میگویم در آن دقّت کنید، «لا نُريدُ» یعنی در دلمان اراده نکردیم، «جَزاء» از شما جزاء و تشکرّ نمیخواهیم، خدا میگوید حالا که برای خداست و از ما توقّع نداری، پانزده تا لطف به تو میکنم، بعد هم میگوید: «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً» (انسان/ 22)، «لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً» (انسان/ 9) در سطر اوّل، «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً»، «لا نُريدُ مِنْكُمْ … شُكُوراً» (انسان/ 9)، «َ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً» (انسان/ 11)، «شَکور»، «مَشکور»، «جَزاء»، «جَزاء». خدا جبران میکند، اسم خدا جبّار است، یعنی جبران میکند، بگذار مردم نفهمند، آن کسی که میفهمد، جبران میکند. ما خیّرینمان نباید توقّع تشکّر در هیچ کجا داشته باشند، ولی مردم باید تشکّر کنند. امام سجّاد میگوید از کسانی که خدمت میکنند، تشکّر کنید. (تحف العقول، ص 270) «لا يَسْتَوي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ» (حدید/ 10)، آنهایی که روز غربت به اسلام کمک کردند، حسابشان فرق میکند با اینهایی که بعد از پیروزی اعلام همبستگی کردند. ما باید تشکّر کنیم، ولی آنها نباید توقّع تشکّر داشته باشند.