0

مقایسه اذان و ناقوس کلیسا

 
ttweraf987
ttweraf987
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : خرداد 1401 
تعداد پست ها : 65
محل سکونت : اصفهان

مقایسه اذان و ناقوس کلیسا

مقایسه اذان و ناقوس کلیسا
مقدّمات نماز، این اذان را، فکر کردید اذان چه هست؟ من قبل از انقلاب برای جوان‌ها کلاس داشتم، می‌خواستم اذان را معرّفی کنم، یک نوار از کلیسا گرفتم، نوار ناقوس، یک نوار هم از اذان. گفتم: این‌ها را مقایسه کنید، صدای ناقوس شعار کلیساست، این شعار پیامش چیست؟ مثل ساعت‌های بزرگی هست که در میدان‌های شهرهای بزرگ می‌زنند، یک دلنگ، دلنگی می‌کند، اما پیامی ندارد. کلمه‌ی اوّل اذان چیه؟ «الله اکبر»، با الله شروع می‌شود، آخر اذان چیه، کلمه‌ی آخر؟ آ می‌گوییم: «لا إله إلا الله»، اوّل الله، آخر الله، بین دو الله، یک دوره عقاید ما هست، «لا إله إلا الله»، «أشهد أن لا إله إلا الله»، «لا إله» یعنی معبودی جز خدا نیست، من جذب پول و پست و مقام نمی‌شوم، من حقائق و فضیلت‌ها را زیر پا نمی‌گذارم، آن چیزی که من را جذب می‌کند، فقط رضای خداست، جذب هیچی نمی‌شوم، «لا إله» یعنی من جذب چیزی نمی‌شوم، «إلا الله»، به آن چیزی که شما را جذب می‌کند، «إله» می‌گویند، «الله» یعنی خداوند، «لا إله إلا الله» یعنی من جذب هیچ، این‌طور نیست که پولم بدهی، امضا کنم، یک هدیه به من بدهی، امضا کنم، هیچی من را جذب نمی‌کند، این‌که می‌گویند مؤمن عزیز است، یعنی چیزی خوردش نمی‌رود، عرب‌ها به زمین سفت «أرضٌ عِزاز» می‌گویند، این زمین عزیز است، یعنی بیل می‌زنی، فرو نمی‌رود، کلنگ می‌زنی، فرو نمی‌رود، دستی که چرب است، آب می‌ریزی، چربی آب را پس می‌زند، عرب‌ها به این می‌گویند این دست عزیز است، یعنی به خاطر این‌که چرب است، آب را پس می‌زند، مؤمن عزیز است، یعنی پولش می‌دهی امضا کن، پس می‌زند، می‌ترسانی‌ او را، بترسانی‌اش بلکی امضا کند، پس می‌زند، یعنی هر قدرتی، هر قلّابی می‌اندازیم، این شکار نمی‌شود، «لا إله إلا الله» من شکار هیچ چیز نمی‌شوم، جز خدا. این‌طور نیست که با وعده، با یک قرارداد، با رودربایستی، یک صبحانه به من بدهند، یک بستنی به من بدهند، من شانزده تا دروغ برایشان بگویم، این‌طور نیست. با بستنی من را خریدی؟! یک حدیث یادم آمد، برایتان بگویم. حدیث داریم افراد قیمت‌هایشان فرق می‌کند، هر کس می‌خواهد ببیند قیمتش چه‌قدر است، این رقمی حساب کند، کجا گناه می‌کند، اگر هزار تومانت دادند، گناه کردی، معلوم می‌شود قیمت شما هزار تومان است، اگر با هزار تومان گناه نمی‌کنی، اما ده هزار تومان بیاید، گناه می‌کنی، نرخ شما ده تومان می‌شود، اگر من با ده تومان نه، ولی صد هزار تومان بدهند، گناه می‌کنم، نرخ من صد هزار تومان است. هر کس می‌خواهد ببیند چه‌قدر وزن دارد و چه‌قدر ارزش دارد، ببیند کجا خلاف می‌کند، کجا گناه می‌کند. خب نرخ علی را بخواهیم معنا کنیم، با هم نشستیم، امیرالمؤمنین نرخش چند است، چند می‌ارزد؟ امیرالمؤمنین فرمود: «حکومت کره‌ی زمین را به من بدهند، گناه نمی‌کنم، ولو گناه کوچک، ولو این‌که پوست جو از دهان مورچه بگیرم.» (نهج البلاغه، خطبه‌ی 224) حکومت کره‌ی زمین را به من بدهند، گناه نمی‌کنم. این نرخ علی است. آدم هم هست که کم‌اند، ولی خب یک شام می‌خورند، می‌روند رأی می‌دهند در انتخابات. یک وعده‌ای، یک جلسه‌ای می‌گیرد، یک خوش و بشی می‌کند، رو می‌اندازد، می‌گوید آقا خواهش می‌کنم، جذب ما بشوید. هر کس می‌خواهد ببیند چه‌قدر می‌ارزد، ببیند چه‌قدر گناه می‌کند. نماز پهلوی ما چه‌قدر ارزش دارد؟ با این لباسی که سر نماز رفتی، همسایه‌ها در خانه را بزنند، با این لباس پهلوی همسایه می‌روی؟! چرا با لباسی که رویت نمی‌شود پهلوی همسایه بروی، ولی با همین لباس سر نماز می‌روی؟! رنگ لباس گفتند رنگ سفید باشد، قرآن یک آیه دارد می‌گوید رنگ هم در روح اثر دارد، «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرين» (بقره/ 69)، رنگ در روحیه اثر دارد، رنگ لباس. یکی از امتیازاتی که زن‌ها دارند، مردها ندارند، این است، زن‌ها چادر نمازشان سفید است، لباس نماز حسابش جداست.
به نماز باید توجّه کرد، اذانش، اقامه‌اش. یک نگاهی به اذان بکنیم. اذان، اوّل آن‌که اذان را وحی آمد، این‌طور نیست که پیغمبر خواب دید، بلند شد اذان راه انداخت، اذان دستور الهی است، جبرئیل بر پیغمبر نازل شد، اذان را آورد. (الكافي، چاپ إسلامية، ج ‏3، ص 302) این یک، اذان آمد.

سه شنبه 18 مرداد 1401  10:10 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها