0

تکریم مسجد، به عنوان محل ملاقات انسان با خدا

 
ttweraf987
ttweraf987
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : خرداد 1401 
تعداد پست ها : 65
محل سکونت : اصفهان

تکریم مسجد، به عنوان محل ملاقات انسان با خدا

تکریم مسجد، به عنوان محل ملاقات انسان با خدا
امام سجّاد وقتی می‌خواست بیاید به مسجد، صاف نمی‌آمد تو مسجد، لب در می‌ایستاد، می‌گفت «إلهی هذا بَیتُک»: اینجا خانه‌ی تو هست، «و أنا ضَیفُک»(بحارالأنوار، ج ‏96، ص 342): من هم مهمان تو هستم، از مهمانت در خانه‌ات پذیرایی کن. من دیدم بعضی از علما را که در مسجد را می‌بوسند، ما چه‌طور ضریح را می‌بوسیم، ضریح امام رضا، امام رضا داخلش است، آنجا که ولیّ خداست، می‌بوسیم، آنجا که خود خداست، چی؟ در مسجد را باید بوسید. دست معلّم را باید بوسید، معلّم به تو درس یاد داد. کتاب درسی را باید بوسید. الآن در آستانه‌ی تابستان است، بعضی بچّه مدرسه‌ای‌هایی این‌طوری‌اند، تا مثلاً اوّل سال است، اوّل مثلاً مهر است، کتاب، کتاب است، یک ذرّه، ذرّه هوا سرد می‌شود، می‌خواهد بنشیند، این کتابش، دیگر کتاب نیست، موکت می‌شود، می‌گذارد رویش می‌نشیند، بعد یک خورده هوا گرم می‌شود، این کتابش بادبزن می‌شود، با کتابش باد می‌زند، بعد با بچّه‌ها می‌خواهد شوخی کند، جدّی، دعوایشان می‌شود، کتاب را لوله می‌کند، مثل چماق می‌زند تو سر رفیقش، یعنی هم کتاب است، هم چماق است، هم بادبزن است، هم موکت است، این یعنی چه؟ یعنی کتاب پهلوی من ارزش ندارد. کتاب بوسیدنی است، در کلاس بوسیدنی است، دست معلّم بوسیدنی است، در مسجد بوسیدنی است، باید این‌ها را قدردانی کنیم. این چه نمازی بود، خواندی؟! امام فرمود: بعضی به قدری بد نماز می‌خوانند که این‌طور که با خدا حرف می‌زنند، با همسایه‌شان حرف بزنند، همسایه‌اش جوابش را نمی‌دهد. تعقیبات حضرت زهرا سی و چهار بار الله اکبر، سی و سه بار الحمدلله، سی و سه بار سبحان الله، تقریباً یک و نیم دقیقه، دو دقیقه هم نمی‌شود، ثواب هزار رکعت نماز دارد. (بحارالأنوار، ج ‏82، ص 331 و 332) حالا ما می‌خواهیم بخوانیم، یا نمی‌خوانیم، سبحان، سبحان، سبحان، سبحان، سبحان، سبحان، سبحان [تند تند]. شما اگر به یک پلیس بگویی: پلیس، پلیس، پلیس، پلیس، پلیس، پلیس، پلیس [تند تند]، جوابت را می‌دهد؟ سبحان الله، سبحان الله. کجا می‌خواهیم برویم؟! هزاران ساعت عمرمان بیخود تلف شده، ولی سر یک دقیقه! امام فرمود نماز را تکریم کنید. در خانه جای نماز، جای کار دیگر نباشد. حالا آن‌هایی که خانه‌شان جا دارد، آن هم که خانه‌شان تنگ است، باز سمت نماز یک تابلو بزنند، بنویسند قبله، پیدا باشد این خانه. می‌گویند یک کسی رفت جایی مهمانی، از صاحبخانه پرسید قبله چه‌جور است؟ صاحبخانه اهل نماز نبود، گفت حاج آقا ما دو، سه سال بیش‌تر نیست آمدیم در این محلّه، نمی‌دانیم قبله چه‌جور است، هنوز آشنا نشدیم با قبله! یعنی فکر می‌کرد مثلاً قبله را خواسته باشد بداند باید مدّتی طول بکشد. قبله جهت است، وقتی بچّه‌ی شما نگاهش به قبله خورد، یاد نماز می‌افتد، زن و بچّه‌ی شما، خود شما نگاه به قبله می‌کنید، یعنی نماز یادتان نرود. در مسائل تربیتی به ما گفته‌اند بچّه که به دنیا می‌آید، لبش را به خاک کربلا بمالید، خاک کربلا کد است، کدِ زیر بار زور نرو، زیر سم اسب برو، ولی زیر بار زور نرو، شهادت، امامت، عصمت، شجاعت، زیر بار زور نرفتن، تمام خونت را در راه اسلام دادن، تمام امکاناتت را در راه اسلام دادن. به دنیا می‌آید این مهر را به لبش بمال، بچّه ممکن است نفهمد، پدر بچّه می‌فهمد، یعنی با کربلا باید آشنا باشیم.
سه چیز باعث می‌شود نماز قبول بشود: یکی حضور قلب، که آدم بفهمد چه می‌گوید، یکی اگر حضور قلب ندارد، نمازهای مستحبّی و نافله، اگر هم یک کسی مثل من بود، حضور قلب نداشت و حال نافله هم نداشت، می‌گوید لااقل حدّاقل مهر کربلا، مهر کربلا باعث می‌شود نماز شما قبول بشود، جا نمازی این طور.
قرآن گفته کتاب را جای پایین نگذار، «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَة» (عبس/ 14)، این که خواندم قرآن بود، «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَة» یعنی قرآن را بالا بیاور، آنجایی که کف پایت را می‌گذاری، قرآن را پهلوی پایت نگذار، بگذار روی یک رحلی، یک جعبه‌ای، روی یک بلندی باشد، «مَرْفُوعَةٍ» یعنی بالا ببر، «مُطَهَّرَة» قرآن کتاب دست نخورده‌ای است، تحریف نشده است، جایگاه قرآن بالا باشد، «مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَة».
سفارش به نماز. صدای اذان را که امام می‌شنید، رنگ امام می‌پرید، می‌گفت: «وقت گفت‌و‌گوی با خداست.»
حتّی‌المقدور به جماعت بخوانیم.

سه شنبه 18 مرداد 1401  10:09 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها