شام غریبان در لغت و اصطلاح
به گزارش اقتصاد آنلاین؛ یکی از معانی واژه غریب، دور افتاده از وطن است و گاهی برای کسی که بی یار و یاور مانده است نیز از واژه غریب استفاده میشود.
شام غریبان نیز به معنای شب ِ مردم غریب و دورافتاده از یار و دیار آمده است.
در اصطلاح و در مرثیههای پارسی زبان، به غروب آفتاب روز عاشورا و سوگواریِ شبانه این شب گفته میشود.
در این زمینه بخوانید؛
پیامک تسلیت شام غریبان حسینی محرم ۱۴۰۱
عکس پروفایل و گیف شام غریبان حسینی محرم ۱۴۰۱
دانلود نوحه و مداحی عاشورا حسینی ۱۴۰۱
اعمال شام غریبان
شام غربیان در واقع یک مجلس روضه است لذا دوستداران «سیدالشهدا (ع)» بعد از اسارت به یاد کاروان کربلا شمع روشن میکنند، ولی بهترین اعمال این است که به خواندن زیارت عاشورا بپردازند و همانند حضرت «زینب کبری (س)» نماز شب به پا داشته شود در عین حال بر عزای «اهل بیت (ع)» اشک ریخته شود.
تاریخچه عزاداری شام غریبان
این سوگواری، تا پیش از مظفرالدین شاه، در تهران رایج نبود و زیرا نوحه دسته گردانی شام غریبان به زبان ترکی هست، میتوان حدس زد که این عزاداری همراه ترکها با مظفرالدین شاه، به تهران آمده باشد؛ آنقدر که بزرگترین شام غریبان را هم در مسجد شیخ عبدالحسین، تکیه ترکها میگرفتند.
اتفاقات شام عاشورا
سپاه دشمن غروب عاشورا زنان را از خیمهها خارج کردند و خیمهها را آتش زدند. در این موقع زنان فریاد میزدند و زیرا چشم شان به کشتگان خود افتاد لطمه به صورت زدند.
عمر بن سعد غروب عاشورا سر امام حسین (ع) را با خولی اصبحی و حمید بن مسلم ازدی و سرهای یاران و خاندان وی را که هفتاد و دو سر بود، به همراه شمر، قیس بن اشعث و عمرو بن حجاج و عزره بن قیس پیش ابن زیاد ارسال کرد.
عمر سعد خویش با گروهی از لشکریانش آن شب را در کربلا ماند و روز بعد نزدیک ظهر بعد از دفن کشتگان سپاه خویش، همراه اهل بیت امام حسین (ع) و دیگر بازماندگان، به سمت کوفه حرکت کرد
عبور کاروان از قتلگاه
بعد از ظهر روز یازدهم محرم عمر بن سعد و یارانش در حالی که اجساد بی سر و مطهر امام (علیهالسّلام) و یارانش را بر روی زمین رها کرده بودند، بانگ الرحیل سر داده و امام سجاد (علیهالسّلام) را با همان حال بیماری، زنان و دختران و خواهران و اطفال سالار شهیدان را که امانتهای رسول خدا (صلیاللهعلیهوالهوسلم) در میان امتش بودند در برابر دیدگان هزاران دشمن با رویی گشوده بر شترهای برهنه و بیجهاز سوار کردند و همانند اسیران در حالی که در اوج مصیبت و غم واندوه به سر میبردند به سوی کوفه حرکت دادند
به دستور عمر بن سعد سپاه کوفه کاروان اسرا را از میان قتلگاه عبور دادند، البته در برخی از منابع آمده که عبور اسرا از میان قتلگاه به درخواست خود اسرا بوده است.
وقتی زینب (سلاماللهعلیها) از کنار قتلگاه برادرش میگذشت میگفت: «یا محمداه! یا محمداه! هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطع الاعضاء. یا محمداه! و بناتک سبایا و ذریتک مقتله تسفی علیها الصبا! یا محمداه! یا محمداه!؛ این همان حسین است زیر آسمان قرار گرفته و به خاک و خون آغشته و اعضایش قطعهقطعه شده است. یا محمداه! دخترانت اسیر گردیده، فرزندانت کشته شدهاند، باد صبا گرد و غبارش را بر آنان میگستراند!» پس هر دوست و دشمنی به گریه افتاد! به طوری که زنان صیحه زده بر صورتهای خویش سیلی میزدند.
بر اساس نقل مقاتل و منابع، دوست و دشمن از دیدن این ماجرا به گریه افتادند.
امام زینالعابدین (علیهالسلام) میفرمایند: هنگام عبور از قتلگاه، وقتی پیکر چاکچاک و غرقه در خون برادر و عموها و پدر خود را دیدم که چگونه بیسر افتاده و زیر سُمّ اسبان پایمال شدهاند، بسیار منقلب شدم و بغض گلویم را گرفت به حدّی که نزدیک بود جان خود را از دست بدهم. امّا وقتی عمّهام زینب (علیهاالسّلام) متوجّه حال من شد، فرمود: «ما لی اراکَ تَجودُ بِنَفْسِکَ یا بَقیَّةَ جَدّی وَ اَبی وَ اِخْوَتی؟ فَقُلتُ: وکَیْفَ لااجْذَعُ و اَهْلَعُ وَ قَدْ اری سَیِّدی وَ اخْوَتی وعُمومَتی و وَلَد عَمّی وَ اَهْلی مُضَرَّجینَ بِدِمائِهِمْ مُرمَّلینَ بالعَراءِ مُسَلَّبینَ لایُکْفَنُونَ وَلا یُوارُونَ، وَلایَعْرجُ عَلَیْهِمْ اَحَدٌ؛ ای یادگار جد و پدر و برادرانم! چرا با جان خود بازی میکنی و میخواهی جان خود را از دست بدهی؟» گفتم: چگونه با جان خود بازی نکنم و خود را از دست ندهم، در حالی که مشاهده میکنم مولایم، برادرانم، عموهایم، پسر عموهایم، و همه اعضای خانوادهام! در این بیابان به خاک و خون آغشتهاند و بدنهای آنها برهنه و عریان روی زمین افتاده است و کسی آنها راکفن نمیکند و به فکر دفن آنها نیست.»
زینب کبر ی (علیهاالسّلام) به خوبی میدانست که بعد از سید الشهدا (علیهالسلام) امام سجّاد (علیهالسلام) است که وظیفه امامت امّت و بار سنگین ولایت بر دوش اوست، پس باید زنده بماند تا زمین از حجّت الهی خالی نماند.