پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه محرم ۱۴۴۴، مراهبردهای امام سجاد(ع) در هدایت مردم و احیای اسلام محمدی(ص).
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
حجتالاسلام والمسلمین سعید روستا آزاد
مقدمه
اگر چه امام حسین(ع) در واقعه عاشورا و پیامدهای اجتماعی، سیاسی و اعتقادی آن نقش محوری داشت، اما امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) نیز نقش بسیار اساسی و مهمی در قیام کربلا داشتند. دوران امامت امام سجاد(ع)، یکی از مشکلترین و بحرانیترین دوران امامت تشیع است. در این دوران به سبب اتفاقاتی که رخ داده بود، جامعه اسلامی باید به نوعی تجدید بنا میشد. در واقع امام سجاد(ع)، باید تفکر و مکتب راستین اسلام ناب را از نو پایهگذاری میکرد. از اینرو میتوان حضرت را پرچمدار مدیریت بحران مسائل اجتماعی و فکری شیعیان در آن دوران دانست که با راهبردهای هوشمندانه و اندیشمندانه، ضمن حفظ تشیع، اسباب بالندگی و زمینههای ارتقای کمی و کیفی شیعیان را فراهم کرد. در این مقاله ضمن بررسی شرایط جامعه عصر امام سجاد(ع)، برخی راهبردهای آن حضرت بررسی میشود.
۱. اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر امام سجاد(ع)
محققان مسلمان عصر امام سجاد(ع) را از نظر سیاسی و فرهنگی، تاریکترین عصرها میدانند و از آن، به دوره سقوط فرهنگ اسلام یاد میکنند.[۱] بر این اساس جامعه عصر امام سجاد(ع)، دارای شاخصههایی است که آن را از جامعه عصر امامان دیگر متفاوت میکند که به برخی از این شاخصهها اشاره میشود.
۱/۱. در اقلیت بودن شیعیان
امام صادق (ع) در ترسیم وضع تلخ و اندوهبار جامعه و شیعیان عصر امام چهارم(ع) فرموده است: «اِرْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ قَتْلِ الْحُسَيْنِ(ع) إِلَّا ثَلَاثَةً أَبُوخَالِدٍ الْكَابُلِيُّ وَ يَحْيَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِيلِ وَ جُبَيْرُ بْنُ مُطْعِمٍ، ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ كَثُرُوا؛[۲] بعد از شهادت امام حسین(ع) همه مردم از مسیر اهلبیت: برگشتند، مگر سه نفر: ابوخالد کابلی، یحیی بن امطویل و جبیر بن مطعم. سپس مردم اندک اندک به آنان محلق شدند». بنا بر سخن امام صادق(ع)، تنها سه نفر از مردم به امامت امام سجاد(ع) معتقد و شیعه حقیقی بودند. اگر چه شیعیان در تمامی دوران امامت ائمه: از نظر کمی و کیفی همیشه در اقلیت بودهاند، اما در دوران امامت امام سجاد(ع) این تعداد به کمترین حد ممکن رسید؛ زیرا تعداد قابل توجهی از شیعیان در کربلا، بخشی دیگر از آنها در واقعه توابین و بخش دیگری در قیام مختار به شهادت رسیده بودند. بنا بر نقلهای تاریخی حدود پنج تا هفت هزار نفر توسط مصعب بن زبیر که به مبارزه با مختار برخاسته بود، به شهادت رسیدند.[۳] بخشی دیگر از شیعیان مدینه از جمله ۸۰ نفر از صحابی پیامبر(ص) و ۷۰۰ نفر از حافظان قرآن که علیه مخالفت یزید قیام کرده بودند، در هجوم وحشیانه لشکر شام به فرماندهی مسلم بن عقبه و حصین بن نمیر به شهادت رسیدند. تاریخنویسان شمار کشتهشدگان این واقعه را بیش از چهار هزار نفر و به قولی ۱۱ هزار و ۷۰۰ نفر دانستهاند.[۴] بر این اساس امام سجاد(ع) فرمود: «مَا بِمَكَّةَ وَ لَا بِالْمَدِينَةِ عِشْرُونَ رَجُلًا يُحِبُّنَا؛[۵] در مکه و مدینه بیست نفر دوستدار واقعی نداریم».
سهل بن شعیب، یکی از بزرگان مصر میگوید:
روزی به حضور علی بن الحسین(ع) رسیدم و احوال ایشان را پرسیدم، فرمود: «فکر نمیکردم شخصیت بزرگی از مصر مثل شما نداند که حال ما چگونه است؟ اینک اگر وضع ما را نمیدانی، برایت توضیح میدهم: وضع ما در میان قوم خود، مثل وضع بنیاسرائیل در میان فرعونیان است که پسرانشان را میکشتند و دخترانشان را زنده نگه میداشتند. امروز وضع بر ما به قدری تنگ و دشوار است که مردم با سبّ و ناسزاگویی به بزرگ و سالار ما بر فراز منبرها، به دشمنان ما تقرب میجویند».[۶]
۲/۱. دشمنی با اهلبیت:
عبدالله زبیر مکه را به عنوان محل حکومت خود انتخاب کرده بود و دوران حکومتش ۹ سال به طول انجامید. او بر پایه گفته خود، کینهای ۴۰ ساله نسبت به اهلبیت: داشت.[۷] این کینه را میتوان در خطابههای او علیه امام علی(ع) و پیروان آن حضرت و نیز در ناسزاگویی به امام در ملاقات با ابراهیم بن مالکاشتر به وضوح مشاهده کرد.[۸] دشمنی او با اهلبیت پیامبر(ص) تا آنجا بود که تا ۴۰ هفته در خطبه نماز جمعه حتی از درود فرستادن بر پیامبر(ص) خودداری کرد تا مبادا اهلبیت: به آن افتخار کنند[۹] و میگفت: «إنَّ لَهُ أَهيلُ سُوءٍ فَإِن ذُكِرَ مَدُّوا أَعناقَهُم لِذِكرِهِ؛[۱۰] رسولخدا(ص) خاندان بدی دارد که با ياد شدن رسولخدا(ص) گردنکشی میکنند»،همچنین بیشترین دوره امامت امام سجاد (ع) با دوران حکومت «عبدالملک بن مروان » همزمان بود. در دشمنی مروان و خاندان او نسبت به بنی هاشم، به ویژه فرزندان علی(ع) جای بحث و استدلال نیست. در زیارت عاشورا، «آل مروان » در کنار «آل زیاد» لعن شدهاند. در بخشی از «زیارت عاشورا» میخوانیم: « فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ؛[۱۱] خاندان زیاد و خاندان مروان افرادی بودند که از شهادت امام حسین (ع) مسرور و شادمان شدند.
۳/۱. دینداری ظاهری و سطحی
دوران امامت امام سجاد(ع)، یکی از دشوارترین دوران حیات اسلام است. امام حسین(ع) در توصیف مردمان این عصر فرموده است: «النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون؛[۱۲] مردم بنده دنیا هستند و دین بر زبانشان میچرخد و تا وقتی زندگیهایشان بر محور دین بگردد، به دنبال آن هستند؛ اما وقتی به وسیله بلا آزموده شوند، دینداران اندک میشوند». بهره مردم آن دوران از دین، به اندازه بهره انسان گرسنه از چشیدن شیرینی بود. از اینرو در تضاد دین با دنیا، دین مغلوب بود و مردم دنیا را بر دین ترجیح میدادند. در این زمان به علت تبلیغات گسترده حاکمان علیه امامان شیعه، مردم از اهلبیت: و مفسران وحی جدا شده بودند. در این دوران قداستزدایی از خاندان نبوت در دستور کار حاکمانی چون عبدالملک بن مروان قرار گرفته بود. از همینرو بود که حجاج که نماینده عبدالملک بن مروان بود، به زائرین قبر رسولخدا(ص) میگفت: «به شام بروید و قصر امیرالمؤمنین عبدالملک بن مروان را طواف کنید، مگر نمیدانید خلیفه رسول از خود او برتر است».[۱۳]
۴/۱. گسترش ناهنجاریهای اخلاقی
اوضاع فرهنگی مدینه در دوران امامت امام سجاد(ع)، بسیار اسفناک بود. فساد و فحشا عمومی شده و مجلس میگساری و آوازخوانی افزایش یافته بود. بسیاری از خانههای شهر مدینه که زمانی شبها صدای نیایش، دعا و قرآن از آنها شنیده میشد، به مجالس آوازهخوانی و جشنهای مختلط تبدیل شده بود. رقاصهها، نوازندگان و خوانندگان از بالاترین منزلت اجتماعی برخوردار شده بودند. برای مثال وقتی جمیله که یکی از خوانندگان مشهور بود، به حج رفت؛ در شهرهای مختلف در مسیر حج مورد استقبال مردم قرار گرفت؛ بهگونهای که تا آن زمان چنین استقبالی برای هیچ عالِم و بزرگی رخ نداده بود.[۱۴] طبیعی است که وقتی حاکم فاسد باشد، برای اینکه بتواند بر مردم حکومت کند؛ مردم نیز باید فاسد باشند.
امام سجاد(ع) در چنین اوضاع و شرایطی باید به بازیابی و بازسازی جامعه اقدام نماید و شیعه یا همان اسلام راستین را دوباره پیریزی کند.
۲. راهبردهای امام سجاد(ع)
حضرت زینالعابدین(ع) برای هدایت مردم به اسلام اصیل اقداماتی انجام داد که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱/۲. تثبیت جایگاه پیامبر(ص) و اهلبیت:
از آنجا که در زمان امام چهارم(ع) شرایط اختناقآمیزی حکمفرما بود، امام(ع) بسیاری از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا و مناجات بیان میکرد. مجموع دعای امام سجاد(ع) به نام صحیفه سجادیه معروف است که پس از قرآن مجید و نهجالبلاغه، بزرگترین و مهمترین گنجینه گرانبهای حقایق و معارف الهی به شمار میرود؛ بهگونهای که از ادوار پیشین از طرف دانشمندان برجسته ما «اخت القرآن» و «انجیل اهلبیت:» و «زبور آلمحمد(ص)» لقب گرفته است.[۱۵]
در مکاتبهای که میان مرحوم آیتالله مرعشی نجفی و طنطاوی، یکی از بزرگان مصر صورت گرفته بود؛ مرحوم آیتالله مرعشی نجفی کتاب صحیفه سجادیه را برای طنطاوی فرستاده بود. طنطاوی در مدح و ثنای این کتاب ارزشمند گفته بود: «چگونه تا الآن ما را از این کتاب با ارزش محروم کرده بودید؟ شما مقصر هستید که ادعیهای مانند دعاهای امام سجاد(ع) را به ما معرفی نکردهاید».[۱۶]
دعاهای صحیفه سجادیه در موضوعات مختلفی همچون خداشناسی، انسانشناسی، جهانشناسی، جایگاه پیامبر(ص) و اهلبیت:، امامت، فضایل و رذایل اخلاقی و ... است.[۱۷]
یکی از پرتکرارترین دعاهای امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه، ذکر صلوات بر پیامبر(ص) و اهلبیت: است؛ مانند دعای ۴۷ که طولانیترین دعای این کتاب شریف است که امام(ع) برای تثبیت جایگاه پیامبر(ص) و اهلبیت: از آن استفاده نمود؛ چنانکه در این دعا میفرماید:
رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلاةً تُجَاوِزُ رِضْوَانَكَ وَ يَتَّصِلُ اتِّصَالُهَا بِبَقَائِكَ ... رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، صَلاةً تَنْتَظِمُ صَلَوَاتِ مَلائِكَتِكَ وَ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ ... رَبِّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، صَلاةً تُحِيطُ بِكُلِّ صَلاةٍ سَالِفَةٍ وَ مُسْتَأْنَفَةٍ؛ پروردگارا! بر محمد و آلش درود فرست؛ درودی که از خشنودی تو فرا رود و پیوندش به جاودانی تو وصل شود و پایان نپذیرد ... پروردگارا! بر محمد و آلش درود فرست؛ درودی که درود فرشتگان و پیامبران و رسولان و اهل طاعتت را به رشته نظم درآورد ... پروردگارا! بر او و آلش درود فرست؛ درودی که هر درود گذشته و جدید را در برگیرد.
در شرایطی که دشمنان تلاش میکردند نام پیامبر(ص) و اهلبیت: را از خطبه نماز جمعه حذف کنند، آن حضرت با ذکر صلوات، جایگاه پیامبر(ص) و اهلبیت: را در جامعه تثبیت میکرد. امام(ع) در این تنگناها و شرایط دشوار با راهبرد تقیه و دعا، طی مدت ۳۴ سال جایگاه اهلبیت: را آرام آرام در میان مردم تثبیت نمود تا آنجا که وقتی هشام بن عبدالملک به حج رفته بود؛ امام(ع) نیز در مکه حضور داشت. وقتی هشام نتوانست به دلیل ازدحام جمعیت حجرالاسود را زیارت کند، امام سجاد(ع) وارد شد و مردم راه را برای آن حضرت باز کردند تا امام(ع) بتواند به راحتی خانه خدا و حجرالاسود را زیارت کند. در این هنگام فردی با اشاره با امام(ع)، از هشام پرسید: «این شخص کیست که تو با این عظمت و برادر خلیفه بودن، مردم برای تو راه باز نکردند؛ اما برای او راه باز کردند؟». هشام جواب داد: «او را نمیشناسم». فرزدق شاعر که در آنجا حاضر بود، به هشام گفت: «تو او را نمیشناسی ولی این زمین و زمان او را میشناسند» و این شعر را سرود:
هذَا الَّذِي تَعْرِفُ الْبَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ
وَ الْبَيْتُ يَعْرِفُهُ وَ الْحِلُّ وَ الْحَرَمُ[۱۸]
اين کسى است که سرزمين بطحا جاى پايش را مىشناسد و خانه کعبه و بيرون حرم و حرم او را مىشناسند.
۲/۲. تبیین جایگاه امامت در حکومت اسلامی
از آنجا که امام چهارم(ع) در عصر اختناق زندگی میکرد، نمیتوانست مفاهيم مورد نظر خود را به صورت آشکار بيان کند، از اينرو با شيوه موعظه مردم را با انديشه اسلامی آشنا میکرد. بررسی اين موعظهها نشان میدهد که امام(ع) با روش حکيمانه و بسيار زيرکانهای، مباحثی را که اثر و نتيجه سياسی داشت و بر ضد دستگاه حاکم بود؛ بدون آنکه حساسيت حکومت را بر برانگیزد، به مردم انتقال میداد. امام(ع) مسئله «امامت» و رهبری جامعه اسلامی توسط امام معصوم(ع) را تبیین و مردم را از حاکميت حاکمان زور و کفر و سردمداران فاسق و منافق آگاه میساخت؛ چنانکه فرمود:
مردم! پرهيزگار باشيد و بدانيد که به سوی خدا باز خواهيد گشت. آن روز (رستاخيز) هر کس آنچه را که از نيک و بد انجام داده است، نزد خود حاضر خواهد يافت و آرزو خواهد کرد که بين او و اعمال بدش فرسخها فاصله باشد... نخستين اموری که دو فرشته منکر و نکير در قبر از آن سؤال خواهند کرد، «خدای» تو که او را عبادت میکنی، و «پيامبر» تو که به سوی تو فرستاده شده است، و «دين» تو که از آن پيروی میکنی، و «کتاب» (آسمانی) که آن را تلاوت میکنی، و «امام» تو که ولايتش را پذيرفتهای، خواهد بود ... .[۱۹]
همچنین در دعاهای مختلف صحیفه سجادیه همواره به جایگاه رفیع امامت، اشاره کرده است؛ چنانکه در دعای ۴۸ فرموده است:
اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ الَّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا، وَ أَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذَلِكَ، لا يُغَالَبُ أَمْرُكَ وَ لا يُجَاوَزُ الْمحْتُومُ مِنْ تَدْبِيرِكَ كَيْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ وَ لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَيْرُ مُتَّهَمٍ عَلَى خَلْقِكَ وَ لَا لِإِرَادَتِكَ حَتَّى عَادَ صِفْوَتُكَ وَ خُلَفَاؤُكَ مَغْلُوبِينَ مَقْهُورِينَ مُبْتَزِّينَ، يَرَوْنَ حُكْمَكَ مُبَدَّلًا وَ كِتَابَكَ مَنْبُوذاً وَ فَرَائِضَكَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِكَ وَ سُنَنَ نَبِيِّكَ مَتْرُوكَةً؛ خدایا! این جایگاه اقامه نماز عید قربان و جمعه که ویژه اوصیا و برگزیدگانت و جایگاه امنای توست، در مرتبه بلندی است که آن را ویژه آنان قرار دادی؛ ولی غاصبان و غارتگران این مقام را از آنها به غارت بردند و تو تقدیرکننده آنی. فرمانت مغلوب کسی نشود و از تدبیر حتمیات هر گونه که بخواهی و هر زمان که بخواهی، فراتر نتوان رفت. به سبب اینکه تو آگاهتر به اموری و نسبت به آفریدنت و ارادهات متهم نیستی، کار این غارتگری نسبت به جایگاه عظیم عید و جمعه تا آنجا رسید که برگزیدگانت و اوصیانت، مغلوب و شکستخورده و حقوقشان به غارت رفت. میدیدند که حکم و فرمانت تغییر یافته، کتابت دور انداخته شده، واجباتت از مسیر شرایعت به دست تحریف افتاده و سنتهای پیامبرت متروک مانده است.
این فرمایش امام سجاد(ع)، گویای وخامت جامعه اسلامی آن روز است. امام(ع) در چنین زمانهای که همنام پیامبر(ص) و هم جایگاه امامت روزبهروز ضعیف شده بود، باید جامعه مسلمین را بازسازی میکرد و به مردم یادآوری مینمود؛ از همینرو در ادامه دعا میفرماید:
خدایا! دشمنانشان را از اولین و آخرین و هر که به کردارشان راضی شد و طرفداران و پیروانشان را لعنت کن. خدایا! مرا اهل توحید و ایمان به خود و تصدیق به رسولت و امامانی که طاعتشان را واجب فرمودهای، قرار ده؛ آن هم از جمله کسانی که توحید و ایمان، به وسیله آنها و به دست آنان جریان پیدا میکند. آمین، ای پروردگار جهانیان!
۳/۲. نیروسازی
یکی از راهبردهای امام سجاد(ع) کادرسازی است؛ یعنی امام(ع) به تربیت شاگردان برجسته علمی، سیاسی و اخلاقی همچون ابوحمزه ثمالی، ابان بن تغلب، ابوخالد کابلی و ... پرداخت و به آنان ظلمستیزی، معارف الهی و فضایل را آموخت.[۲۰] ابوحمزه ثمالی نقل میکند امام(ع) طی سخنانی فرمود:
خداوند ما و شما را از مکر ستمگران و ظلم حسودان و زورگويی جباران حفظ کند. ای مومنان! شما را طاغوتها و طاغوتيان دنياطلب که دل به دنيا سپرده و شيفته آن شدهاند و به دنبال نعمتهای بیارزش و لذتهای زودگذر آن هستند، نفريبد. به جانم سوگند! در ايام گذشته حوادثی را پشت سر گذاشتيد و از انبوه فتنهها به سلامت گذشتيد، در حالی که پيوسته از گمراهان و بدعتگذاران و تبهکاران در زمين دوری و تبری میجستيد؛ پس اکنون نيز از خدا ياری بخواهيد و به سوی فرمانبری از خدا و اطاعت از ولیخدا که از حاکمان کنونی شايستهتر است، برگرديد. امر خدا و اطاعت از کسی را که خدا اطاعت او را واجب کرده است، بر همه چيز مقدم بداريد و هرگز در امور جاری، اطاعت از طاغوتها را که شيفتگی به فريبندگیهای دنيا را به دنبال دارد؛ بر اطاعت از خدا و اطاعت از رهبران الهی مقدم نداريد. از معاشرت با گنهکاران و آلودگان، همکاری با ستمگران و نزديکی و تماس با فاسقان بپرهيزيد و از فتنه آنان برحذر باشيد و از آنان دوری بجوييد و بدانيد که هر کس با اوليای خدا مخالفت ورزد و از دينی غير از دين خدا پيروی کند و در برابر امر رهبری الهی خودسرانه عمل کند، در دوزخ گرفتار آتشی شعلهور خواهد شد.[۲۱]
۴/۲. نشر معارف اسلامی و آثار تربيتی و اخلاقی آن
يکی ديگر از راهبردهای امام سجاد(ع) نشر احکام اسلامی و تبيين مباحث تربيتی و اخلاقی بود. امام سجاد(ع) در اين زمينه گامهای بلندی برداشتند؛ بهطوری که دانشمندان را به تحسين و اعجاب واداشته است. شيخ مفيد در اين زمينه مینويسد:
فقهای اهلتسنن به قدری علوم از او نقل کردهاند که به شمارش نمیگنجد، و مواعظ و دعاها و فضایل قرآن و حلال و حرام به حدی از آن حضرت نقل شده است که در ميان دانشمندان مشهور است و اگر بخواهيم آنها را شرح دهيم، سخن به درازا میکشد ... .
نمونهای از تعاليم تربيتی و اخلاقی که از امام چهارم به يادگار مانده است، مجموعۀ ارزشمندی به نام «رسالة الحقوق» است که امام(ع) طی آن، وظايف گوناگون انسان را چه در پيشگاه خدا و چه نسبت به خويشتن و ديگران بيان نموده است.[۲۲]
[۱]. غلامحسین صمیمی، «اوضاع سیاسی عصر امام سجاد»، مجله فرهنگ کوثر، ص ۱۰۲؛ ر.ک: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۲۵۲.
[۲]. محمد بن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، ص ۱۲۳.
[۳]. احمد بن داود دینوری، اخبار الطوال، ص ۳۱۸.
[۴]. ر.ک: مطهر بن طاهر مقدسی، کتاب البدأ و التاریخ، ج ۶، ص ۱۴؛ عبدالله بن مسلم ابنقتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۱۸۱ و ۱۸۲.
[۵]. ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ج ۲، ص ۳۹۳.
[۶]. محمد بن سعد کاتب واقدی، الطبقات الكبرى، ج ۵، ص ۲۲۰.
[۷]. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۳، ص ۲۹۱
[۸]. محمد بن سعد کاتب واقدی، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۸۵.
[۹]. علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص ۷۹.
[۱۰]. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۲، ص ۱۹۰.
[۱۱]. محمد بن جعفر مشهدی، المزار الكبير، ص ۴۸۳.
[۱۲]. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۸۳.
[۱۳]. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۲۵۹.
[۱۴]. همان، ص ۲۷۷ و ۲۷۸.
[۱۵]. همان، ص ۲۸۱.
[۱۶]. همان.
[۱۷]. همان.
[۱۸]. محمد بن محمد مفید، الاختصاص، ص ۱۹۱.
[۱۹]. حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۴۹.
[۲۰]. محمد بن محمد مفید، الإختصاص، ص ۸.
[۲۱]. حسن بن علی ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۴۹.
[۲۲]. مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۳۰۷.
فهرست منابع
کتب
ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تصحیح علیاکبر غفاری، چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق.
ابنقتیبه دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، قاهره: چاپ طه محمد زینی، ۱۳۸۷ق.
بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت: دارالفکر، ۱۴۱۷ق.
پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم : موسسه امام صادق ع، چهل وهفتم ۱۴۰۰ ش
ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تصحیح عبدالزهرا حسینی؛ چاپ اول، قم: دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
دینوری، احمد بن داود، اخبار الطوال، قم: منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، چاپ دوم، بیروت: دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق.
کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تصحیح مهدی رجایی؛ چاپ اول، قم: مؤسسه آلالبیت:، ۱۳۶۳ ش.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.
مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، به کوشش اسعد داغر، قم: دارالهجره، ۱۴۰۹ق.
مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الكبير، مصحح: قيومى اصفهانى، جواد،قم : دفتر انتشارات اسلامى، اول۱۴۱۹ ق.
مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، تصحیح علیاکبر غفاری و محمود محرمی زرندی؛ چاپ اول، قم: الموتمر العالمى لالفية الشيخ المفيد، ۱۴۱۳ق.
مقدسی، مطهر بن طاهر، کتاب البدأ و التاریخ، پاریس: چاپ کلمان هوار، ۱۸۹۹ـ ۱۹۱۹م.
مقالات
صمیمی، غلامحسین، «اوضاع سیاسی عصر امام سجادع»، مجله فرهنگ کوثر، شماره پیاپی ۵۷، بهار ۱۳۸۳، ص ۱۱۱ ـ ۱۰۱.