آشپزی؛ تهیه و پخت غذا
در نخستین روزهای تهاجم دشمن بعثی، مسجد جامع خرمشهر مرکز مهم پشتیبانی مدافعان خرمشهر و جنگ تحمیلی بود. زنان و بانوان در این ایام به کار پخت و پز، آشپزی و تهیه مواد خوراکی برای رزمندگان اسلام مشغول شدند.
بنا به نقل مژده امباشی از خواهران فعال در دوران دفاع مقدس، از دیگر مراکز فعال در زمینه پشتیبانی جنگ حسینه اصفهانیهای خرمشهر بود که شمار زیادی از بانوان در آنجا مشغول فعالیت بودند. بر اساس خاطرات خانم کمایی و فرهانیان، بانوان زیادی در مسجد پیروز واقع در ایستگاه 7 منطقه پیروزآباد آبادان، و مسجد امام زمان(عج) این شهر کار پخت غذا و در برخی موارد تهیه ساندویچ برای رزمندگان را انجام میدادند. همچنین بخشی از بانوان نیز در منازل شان به پخت نان و ارسال آن برای رزمندگان میپرداختند.
در این زمینه خیریه معاوی میگوید: آن روزها مادر کارش شده بود نان پختن برای رزمندگان، برای بچههای یتیم هم نان میپخت. کم کم رزمندگان عادت کرده بودند، خودشان به خانه ما میآمدند و نان میگرفتند حتی بعضی از روزها اگر نمیآمدند مادرم نانها را داخل کوله پشتی میگذاشت و از بین نیزارها برایشان میبرد.
ساغر کریمی در زمینه تلاش زنان در سختترین شرایط برای تهیه و پخت غذا در مسجد مهدی موعود(عج) میگوید: «تمام پخت و پز با ما زنها بود. وقتی غذا میپختیم، تمام کیسههای برنج، آرد،کسپول گاز، دیگ و اجاق گازهای بزرگ و هر چه را که لازم بود خودمان جابه جا میکردیم. خانم دشتی (آتش پنجه ) کنار دیوار بین خانه خادم و حیاط مسجد، روزی سی تا چهل مرغ را سر میبرید و خواهرهای دیگر، تندتند پرهایشان را میکندند و تکه تکه میکردند و به ما آشپزها میدادند. غیر از من، چند خواهر دیگر هم آشپزی میکردند. من هر روز برای دویست نفر غذا میپختم».
توزیع آذوقه در مناطق جنگی
یکی دیگر از فعالیتهای پشتیبانی و تدارکاتی زنان در دوران دفاع مقدس که بیشتر در روزهای نخستین جنگ تحمیلی و تهاجم دشمن به خرمشهر نمود پیدا میکند، حضور زنان در نزدیکترین محل درگیری نیروهای خودی با دشمن بعثی است. برخی از بانوان پشتیبانی مسجد جامع با استفاده از بشکه و قابلمه با وانت بار آب آشامیدنی را به رزمندگان اسلام میرساندند. در این زمینه الهه حجازی میگوید: یکی از کارهای که بر عهده من و بعضی از خواهران گذاشته بودن، رساندن آب به رزمندگان در سطح شهر بود. آن روزها از قمقمه و امکانات مخصوص نظامی خبری نبود حتی نیروها با لباسها و کفشهای معمولی به جنگ میرفتند. تانکر آب از آبادان و اطراف خرمشهر میآمد از زیر آتش و توپ و خمپاره میگذشت و اگر سالم به مسجد میرسید، ما آن را تقسیم میکردیم. سهم رزمندگان را در قابلمه و بشکه میریختیم و با وانت بار به محلههای میبردیم که در آن جا نیروهای خودی و دشمن در حال نبرد بودند. برخی نیز مانند شهیده شهناز حاجی شاه، بهجت صالح پور و سیده زهرا حسینی به کار توزیع و تقسیم غذا به سنگرهای مدافعان خونین شهر میپرداختند.
معصومه رامهرمزی از دیگر بانوانی است که به همراه خواهرش در همان روزهای آغازین جنگ به همراه یکی از نیروهای ارتشی که وظیفه توزیع غذا میان رزمندگان خرمشهر را بر عهده داشت، به انتقال مواد غذایی و توزیع آن در بین رزمندگان پرداخته است وی در این زمینه میگوید: حدود 20 مهرماه 1359 بود که من و صدیقه به بیمارستان امدادگران رفتیم. فرشته به ما گفت: یک ماشین ارتشی برای حمل و توزیع غذا به نیرو احتیاج دارد. ما هم با کمال میل این کار را پذیرفتیم. یک گروهبان ارتشی مسئولیت داشت که با وانت ارتش هر روز صبح از باشگاه فیروز آبادان که یکی از باشگاههای شرکت نفت بود و در ایستگاه دوازده کوی مصدق قرار داشت، صندوقهای پر از غذا در ظرفهای یک بار مصرف را تحویل بگیرد و در خرمشهر بین رزمندگان تقسیم کند. گروهبان نیاز به کمک داشت و به تنهایی نمیتوانست این کار را انجام دهد من و صدیقه با خوشحالی این مسئولیت را پذیرفتیم».
خیاطی؛ دوخت لباس برای رزمندگان
از جمله امور دیگری که بانوان مشارکتی فعال در آن داشتند، انجام کار بافندگی، خیاطی و دوخت و دوز البسه و سایر وسایلی بود که در شرایط جوی مختلف مورد استفاده رزمندگان قرار میگرفت.
در هلال احمر شهر اهواز بانوان زیادی در سالنهای بزرگ به کار دوختن البسههایی چون: تونیک، شلوار و... مشغول بوده و عدهایی نیز که مهارتی در خیاطی نداشتند به کار تکهدوزی میپرداختند. زنان و دختران یزدی، ابرقویی و سمنانی نیز با بافتن کلاه، دستکش، ژاکت، جوراب و سایر البسه گرم به یاری جبهههای جنگ تحمیلی شتافتند. در استان اصفهان، جهاد دانشگاهی اصفهان در طی فراخوان و اطلاعیهای اقدام به جذب نیروهای مردمی جهت کار بافندگی و خیاطی نمود که تعداد 2000 نفر از خواهران در سراسر استان اعلام آمادگی نموده و در اموری نظیر دوختن کیسه و انواع مختلف بافتنیها مشغول شدند. در میان آنان خانمی نابینا بنام حبیبه دکمه لباسها را میدوخت. در استان ایلام نیز زنان نقش مهمی در تهیه ملحفه و دوختن پوشاک رزمندگان برعهده داشتند. علاوه بر ستادها و مراکز ویژه خیاطی و تهیه پوشاک، خواهران در برخی مناطق اسکان جنگزدگان نظیر شیراز، به دوختن لباس برای رزمندگان اقدام میکردند.
دوخت و دوز بانوان برای رزمندگان به موارد خاصی محدود نمیشد و شامل مواردی هم چون: لباسهای رزم، کیف و کوله پشتی، ملحفه و رو بالشتی، شلوار کردی برای رزمندگان مستقر در غرب کشور، بادگیر، لباسهای شیمیایی و ... میشد؛ در زمینه دوخت لباسهای شیمیایی برای رزمندگان خانم ابـري مـيگـويـد: «قبل از آغاز عمليات كـربلاي 4 خـواهـران شبهاي زمستان تـا صبح بـيوقفه لبـاسهاي شيميـايـي و مـاسكهاي مخصـوص رزمنـدگـــان را مـيدوختند. به خاطر سردي هـوا و جنـس مخصـوصـي كه ايـن پارچهها داشتند و در هـواي سرد بسيار سخت مي شدند.به خاطر هميـن، صبحها وقتـي خـواهران براي نماز دست از كار ميكشيدند، دستهايشان بشدت زخـم شـده بـود».
رختشویی؛ لباس رزمندگان و ملحفههای بیمارستانی
یکی دیگر از اقداماتی که زنان در ستادهای پشتیبانی و بیمارستانهای مشغول آن بودند شستن لباسهای رزمندگان و مجروحین بود. با توجه به آن که در زمان جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران هنوز بسیاری از ستادهای پشتیبانی و بیمارستانها مجهز به ماشینهای لباس شویی نبودند. لذا زنان به صورت داوطلبانه به این کار مشغول شدند. در این زمان بخشی از زنان که دارای تخصص امدادگری نبودند در بیمارستانهای مناطق جنگی حضور پیدا میکردند و به شستن لباسهای مجروحین و ملحفههای بیمارستان میپرداختند.
در زمینه شستن لباسهای رزمندگان در پایگاه علم الهدی و ایثار زنان در این زمینه زهرا محمودی میگوید: پایگاه علم الهدی در اهواز محل شست و شوی لباسهای خونی رزمندگان و شهداء بود که پس از شست و شو و رفو دوباره برای استفاده رزمندگان به جبهه فرستاده میشدند. در آنجا خانمهای زیادی برای شست و شوی لباسها مستقر بودند ولی یکی از آنها که نوهاش شهید شده بود فقط لباسهای غرق به خون رزمندگان را میشست. در میان این لباسها، گاهی تکه از استخوان مجروحین و یا شهداء پیدا میشد و معمولاً او مرا صدا میزد و آن را به من میداد که داخل باغچه دفن کنم. او از ساعت 8 صبح تا 6 بعدازظهر بجز وقت نماز و نهار مشغول شستن لباسها بود نه گرما را حس میکرد و نه خستگی را میشناخت. تمام بدن او از گرما و آفتاب تاول زده بود ولی باز هم زیر سایه نمینشست. شبها تاولهای بدن او را چرب میکردم تا کمی برای روز بعد التیام پیدا کند. هر چه به او میگفتم که زیر سایه بنشیند قبول نمیکرد و میگفت مگه بچههای رزمنده سایبان دارند که من زیر سایه بنشینم. او به این کار ادامه داد تا روزی که جنگ تمام شد.
جمع آوری کمکهای مردمی
یکی دیگر از فعالیتهای خودجوش زنان در دوران دفاع مقدس جمع آوری کمکهای مردمی و تلاش در جهت تهیه اقلام پر مصرف و ضروری و سایر مایحتاج جبههها بود. خانم زهرا محمودی با ارتباط یافتن با بازار پارچه فروشان تهران، اقدام به گردآوری و تهیه پارچه، دوک نخ ریسی، مبلغی وجه نقد و ... نموده و با یاری سایر بانوانی که غالباً از شرکت کنندگان در کلاسهای قرآن و احکام مساجد بودند با کار شبانه روزی در زیر چادرهای برزنتی در حیاط مساجد، اقدام به تهیه البسه، آجیل، پسته، نان لواش، شکلات، شیرینی و .. نموده و با کامیون به مناطق جنگی میفرستادند.
برخی از گزارشها از جمع آوری مقادیر زیادی میوه، رب گوجه فرنگی، نان، حلبهای خیار شور و غیره توسط زنان حکایت داشته و در ایام محرم بسیاری از بانوان با پخت حلوا آنها را به خط مقدم میفرستادند. در استان ایلام و جبهه غرب و کردستان خواهران عضو گروه انصار المجاهدین- که غالباً از قشر فرهنگی بودند - با تشکیل پایگاههایی اقدام به جمع آوری کمکهایی مردمی برای جبهه نمودند.
نگهبانی و محافظت از مهمات
در پارهای از مواقع نیز بانوان در جابه جایی، نگهداری، نگهبانی و حفاظت از مهمات رزمندگان نقش فعال داشتهاند. خواهران ذخیره سپاه خرمشهر در مسجد امام صادق (ع) درحالیکه خود مسلح بودند،کارحفاظت از مهمات را به صورت پستهای نگهبانی دو ساعته بر عهده داشتند و نیز در بعضی از مواقع کار توزیع سلاح در بین نیروهای داوطلب و مردمی توسط خواهران صورت میگرفت.
تمیز نمودن سلاح رزمندگان، خشاب گذاری، خالی کردن بار مهمات از کامیونها و .. نیز از زمره فعالیتهای تدارکاتی زنان برای جبهههای جنگ بود و نیز در مسجد جامع خرمشهر زنان جهت پشتیبانی رزمندگان به نگهبانی از انبار مهمات و تعمیر اسلحه و گلوله گذاری خشابها میپرداختند.
در مسجد سیدالشهداء خرمشهر نیز زنان به نگهبانی از مهمات میپرداختند. برخی از زنان در شرایط حساس بمبارانهای هوایی دشمن کامیونهای مهمات را از منطقه خطر و تیررس به محل امن منتقل میکردند.
ساخت سنگر
یکی از اقدامات زنان در آغازین روزهای جنگ تحمیلی ساختن سنگر و پناهگاه بود. برپایه گزارشهای برخی از بانوانی که در مقاومت سلحشورانه خرمشهر حضورداشته اند، زنان در چیدن دیوار جهت مدافعان پل خرمشهر پیشقدم شدند و هم چنین با پرکردن گونیهای شنی و ساخت سنگرهای خیابانی و مجهز کردن آنها به کوکتل مولوتف در پی جلوگیری از سقوط شهر به دست دشمن بعثی بر آمدند. در سایر مناطق جنگی نیز زنان در پر کردن گونیها برای ساخت سنگر و تهیه کوکتل مولوتف فعال بودند .
مروری بر روزنامه های آن زمان
گستردگی و طولانی شدن جنگ ایران و عراق سبب شده بود تمام اقشار جامعه به هر نحوی در این جنگ سهیم باشند، از اعزام نیروهای مردمی به جبهه های جنگ، تا کمک رسانی های گوناگون از جمله ارسال اقلام مورد نیاز و یا کمک های مالی به جبهه های جنگ. از سویی دیگر نیز لزوم کارهای تبلیغاتی از جمله برگزاری مانور و رژه برای حفظ روحیه مردم شهرها در دستور کار قرار می گیرند.
در نوشتار حاضر تلاش داریم به این سوال اساسی پاسخ دهیم که نقش زنان در تمام این اقداماتی که به نحوی به جنگ تحمیلی مرتبط می شده است در همان زمان به چه نحوی بازنمایی شده است؟ آنچه که امروز و با گذشت بیش از ۳۰ سال از اتمام جنگ ایران و عراق در رسانه های گوناگون از جمله فیلم و کتاب و … به تصویر در می آید حضور و مشارکت فعال و همزمان زنان و مردان در امر کمک رسانی پشت جبهه های جنگ و به مقدار کمتر در خط مقدم جنگ است، اما آیا به راستی این همان تصویری است که در همان روزگار جنگ توسط یکی از اصلی ترین رسانه ها یعنی روزنامه ها از نقش زنان در جنگ تحمیلی به مردم رائه می شده است؟
در این یادداشت و در چهار بخش متفاوت تلاش می کنیم به سوالات مطرح شده در بالا پاسخ دهیم؛ ابتدا حوزه کمک رسانی به جبهه ها و زنان را بررسی خواهیم کرد سپس به سراغ بازنمایی آموزش های نظامی به زنان خواهیم رفت، در بخش بعدی اعزام به جبهه ها و زنان را بررسی خواهیم کرد و در انتها نیز به نقش زنان در برگزاری مراسم تشییع پیکر شهدا خواهیم پرداخت. [۱]
زنان و کمک رسانی
آنچه که امروز از پشت جبهه های جنگ برای ما روایت می شود، حضور حداکثری زنان در امر کمک رسانی به جبهه های جنگ است اعم از کمک در دوخت و دوز لباس های سربازان و تهیه ی خوراکی هایی با ماندگاری بالا مانند مربا و …. . آنچه که از تاریخ شفاهی نیز باقی مانده است این رویداد و حضور زنان در این امر را تصدیق می کند.
اما با ورق زدن روزنامه ها در هشت سال جنگ تحمیلی نشان بسیار کمی از زنان در حوزه ی کمک رسانی به جبهه های جنگ دیده می شود؛ در پژوهشی که مرتبط است به بازنمایی تهران در هشت سال جنگ تحمیلی در آیینه مطبوعات نشان داده شده است از مجموع ۲۳۰ خبری که در طول این هشت سال مرتبط با کمک رسانی مردم به جبهه های جنگ منتشر شده است تنها در ۴ خبر مستقیما به کمک رسانی زنان پرداخته شده است.
در تیتر خبری مرتبط با کمک رسانی زنان به جبهه های جنگ در سال ۶۵ در روزنامه اطلاعات می خوانیم« زهرا گونه ای دیگر، از نیایی بزرگ: خواهری پس از سال ها آرزوی تملک مسکن یک میلیون تومان اندوخته خود را تقدیم جبهه های جنگ کرد. »
زنان و آموزش نظامی
زمانی که وسعت جنگ در یک کشور تا حدی می شود که علاوه بر نیروهای نظامی، نیروهای مردمی و افراد عادی نیز به جبهه های جنگ اعزام می شوند، لزوم آموزش افراد عادی اهمیت بیشتری پیدا می کند. نه تنها آموزش افرادی که قصد اعزام آن ها به جبهه های جنگ وجود دارد و باید به طور مستقیم با دشمن خارجی بجنگند، بلکه آموزش افرادی که در شهر هستند و نیاز به دفاع احتمالی از شهر را بر عهده خود دارند.
بخشی از آموزش نظامی مدنظر در دوره آموزشی سربازی به پسرانی که نوبت اعزام آنان به سربازی رسیده است آموزش داده می شود، اما در شرایط جنگی گاهی نیاز می شود که افرادی بیش از پسران و مردانی که دوره سربازی خود را گذرانده اند برای دفاع در مقابل دشمن بسیج شوند.
از همان ابتدای جنگ یعنی در سال ۵۹ اخباری منوط بر آموزش نظامی احاد مردم جامعه در روزنامه اطلاعات منتشر شده است؛ برای نمونه درست سه روز پس از آغاز رسمی جنگ ایران و عراق به تاریخ ۳ مهر ۱۳۵۹ در خبری مرتبط با آموزش نظامی آمده است:«در این کلاس ها که به درخواست کارکنان بنیاد تشکیل خواهد شد عده زیادی از برادران و خواهران با فنون نظامی و رزمی آشنا می شوند تا در موقع لزوم همگام با برادران ارتشی و پاسدار در حفظ دستاوردهای انقلاب بکوشند.» همان طور که مشخص است در این خبر به اموزش نظامی زنان در کنار مردان تاکید شده است.
همچنین در خصوص آموزش نظامی فارغ از جنسیت در همین سال خبری دیگر با تیتر آموزش نظامی-مکتبی کارگران منتشر می شود. بازنمایی این دو خبر در این سال ها موید این است که از همان ابتدا و آغاز جنگ گمان می رود که نیازی به حضور احاد افراد جامعه برای دفاع در مقابل دشمن وجود دارد.
در سال ۶۵ بازنمایی اخبار حوزه آموزش نظامی در روزنامه اطلاعات به بالاترین حد خود در سال های جنگ می رسد دلیل این امر را می توان ناشی از دو اتفاق دانست؛ ابتدا پیام امام خمینی (ره) مبنی بر آموزش تمام اقشار جامعه و دوم شدت یافتن بمباران های هوایی که سبب شد سایه جنگ بیشتر از هر زمان دیگری به طور مستقیم بر روی شهرهای مسکونی ایران بیاقتد.
پیام امام خمینی مبنی بر آموزش تمام اقشار جامعه سبب می شود در این سال اخبار مرتبط با آموزش نظامی زنان بیشتر از تمام سال های جنگ بازنمایی شود، تا جایی که آموزش نظامی دختران دانشجو نیز در دستور کار قرار می گیرد. این امر تا جایی پیش می رود که در میان صفحات روزنامه شاهد خبرهایی مرتبط با تاسیس پادگان های نظامی مخصوص آموزش نظامی خواهران هستیم برای مثال در تیتر خبری در همین سال به نقل از سرپرست بسیج می خوانیم: یک پادگان مخصوص برای آموزش فنون نظامی و دفاعی خواهران در تهران دایر می شود.
همچنین در این سال آموزش اقشار مختلف تاجایی پیش می رود که دختران دانش آموز نیز مورد آموزش فنون نظامی قرار می گیرند در متن خبری مرتبط با این موضوع در روزنامه اطلاعات آمده است: « طی شش ماه بیش از هزار نفر از خواهران دانش آموز تحت آموزش های کامل تیراندازی قرار گرفته اند.»
در این سال بازنمایی اخبار مرتبط با آموزش نظامی زنان محدود به همین تعداد از خبرها نمی شود و در اخبار از لزوم آموزش نظامی و امدادی به دانشجویان دختر نیز سخن به میان می آید در متن خبری مرتبط با همین موضوع در روزنامه اطلاعات می خوانیم « کلیه دانشجویان دختر دوره آموزش نظامی می بینند که این دوره جزو واحدهای درسی آن ها محسوب می شود. همچنین از خدمات و تخصص های دانشجویان دختر در پشت جبهه استفاده خواهد شد.»
از سوی دیگر در سال ۶۵ با تشدید بمباران های هوایی عراق در مناطق مسکونی ایران خبرهایی مبنی بر آموزش اصول مراقبت در زمان بمباران در روزنامه اطلاعات بازنمایی شده است در بخشی از این خبر می خوانیم «دو هزار کلاس آموزش غیرنظامی برای مقابله با بمباران های دشمن در مساجد تهران تشکیل شد.»
همان طور که از متن این خبر مشخص است تمام آموزش های حوزه جنگ به احاد جامعه محدود به آموزش های نظامی نمی شود بلکه سایر آموزش ها مورد توجه قرار گرفته است.
نتیجه(1)
علارغم تصویری که امروزه از کمک رسانی های پشت جبهه های جنگ وحضور مستقیم زنان در آن ها نشان داده می شود این تصویر در سال های جنگ و در صفحات روزنامه از ارزش و شدت بازنمایی کمی برخوردار است.
همچنین در خصوص آموزش های نظامی زنان مشاهده شد که هرچند از همان روزهای آغازین جنگ لزوم اموزش زنان در کنار مردان مطرح می شود. اما در سال ۶۵ اخبار مرتبط با آموزش زنان، اعم از احاد زنان یا دانش آموزان و دانشجویان با شدت بیشتری بازنمایی می شود. که این امر را می توان حاصل دو علت دانست؛ ابتدا پیام امام خمینی (ره) مبنی بر آموزش نظامی برای تمام اقشار جامعه و دو با طولانی شدن زمان جنگ، نیروهای رزمی و داوطلب مردمی از توانایی روزهای ابتدایی جنگ برخوردار نیستند و این امر خود لزوم آموزش اقشار مختلف جامعه را توجیه می کند.
زنان و اعزام
همان طور که در بخش گذشته دیدیم در حالی که در سال ۶۵ در روزنامه ها تاکید بسیاری بر آموزش نظامی زنان می شود، ما در طول هشت سال چه قبل و چه بعد از سال ۶۵ هیچ خبری را مرتبط با اعزام زنان به عنوان نیروهای رزمی در روزنامه ها نمی بینیم. اعزام زنان در هشت سال جنگ تحمیل محدود است به حضور آنان در جبهه ها به عنوان نیروهای امدادی تا با حضور خود در امر کمک رسانی به مجروحین در پشت خط مقدم به سایر کادر درمان کمک کنند.
برای نمونه در خبری مرتبط با این موضوع در سال ۶۷ و در روزنامه اطلاعات می خوانیم «صبح دیروز اولین گروه از خواهران امدادگر جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی با وسایل و تجهیزان امدادی جهت کمک به مجروحین بمب های شیمیایی که در بیمارستان های مناطق غربی کشور بستری هستند به این مناطق اعزام شدند.»
همچنین در طول این هشت سال یک مورد نیز به اعزام طلبه های خواهر جهت انجام امور تبلیغی و ارشادی به مناطق جنگ زده اشاره شده است در متن این خبر در سال ۶۲ در روزنامه کیهان آمده است « صبح دیروز ۴۲ تن از برادران و ۱۴ تن از خواهران طلبه از سوی دفتر تبلیغات مدرسه علمیه قائم مقام واقع در چیذر شمیران به جبهه های جنگ اعزام شدند.»
در مجموع می توان نتیجه گرفت اعزام زنان به جبهه های جنگ به عنوان نیروهای رزمی در هیچ کدام از سال های جنگ بازنمایی نشده است و این حضور محدود به انجام کارهایی از قبیل درمان و تبیلغ است.
زنان و رژه
برگزاری مانورهای نظامی و رژه های نیروهای مسلح یکی از عوامل نشان دهنده قدرت برتر نظامی طرفین درگیر جنگ است. که نه تنها نوعی قدرت نمایی برای رقبا در جنگ محسوب می شود که موجب افزایش هم بستگی و روحیه ی نیروهای داخلی نیز می شود. در جنگ هشت ساله ی ایران و عراق به دلیل شرکت رزمنده های مردمی در این نبرد، نه تنها نیروهای نظامی بلکه نیروها و رزمنده های مردمی نیز با برگزاری مانور و گردهمایی توانایی نظامی خود را به نمایش می گذارند تا این طریق نه تنها برتری نظامی بلکه حمایت خود را از ادامه ی جنگ با عراق را نشان بدهند.
این مانور ها در هشت سال جنگ تحمیلی به شیوه های متعدد برگزار می شود؛ نیروهای نظامی مانند سپاه، ارتش، نیروهای کمیته ی انقلاب اسلامی، شهربانی و ژاندارمری به عنوان نیروهای نظامی رسمی کشور یکی از ارکان برگزار کننده این رژه ها به ویژه در مناسبت هایی مانند هفته جنگ (آنچه که امروز به آن هفه دفاع مقدس گفته می شود)، روز ارتش، روز سپاه و …. مطرح می شوند.
اما از سویی دیگر مانورهایی نیز توسط اقشار مختلف شرکت کننده در جنگ تحمیلی مانند کارگران برگزار می شود، برای نمونه در خبری مرتبط با این موضوع در سال ۶۵ و در روزنامه اطلاعات آمده است« همزمان با روز جهانی کارگر بیش از ۵۰۰ لشکر از نیروهای بسیجی کارگر در سراسر کشور با برگزاری یک رژه باشکوه قدرت رزمی خود را به نمایش گذاشتند.»
به موازات افزایش حضور نیروهای مردمی در برگزاری رژه ها و مانورها زنان نیز به عنوان یکی از اقشار حاضر در این مراسمات معرفی می شوند، اولین بازنمایی برگزاری رژه توسط زنان در سال ۶۵ با افزایش بازنمایی آموزش نظامی زنان مصادف است. حضور زنان به عنوان برگزار کننده رژه در حالی باز نمایی می شود که پیش از این آنان تنها به عنوان بازدید کنندگان و تماشاگران این مراسم ها در روزنامه بازنمایی شده اند. در تیتر خبر مرتبط با این موضوع در سال ۶۵ که در صفحه نخست روزنامه اطلاعات بازنمایی شده است، می خوانیم « پنج لشگر از خواهران بسیجی قدرت رزمی و دفاعی خود را به نمایش گذاشتند.» همان طور که در تصویر این خبر مشاهده می شوند زنان در این مانور با در دست داشتن اسلحه و با حجاب چادر حضور دارند.
همچنین در متن خبر همین مراسم رژه که در صفحه نخست روزنامه کیهان نیز بازنمایی شده است می خوانیم « خواهران عضو بسیج سپاه پاسداران، صبح امروز پس از رژه مسلحانه با شکوه از خیابان های مختلف تهران، در مقابل مجلس شورای اسلامی اجتماع کردند.»
در حالی که خبر فوق و این خبر هر دو مرتبط به یک مراسم رژه است اما مشاهده می شود که در عکس روزنامه اطلاعات تمام زنان اسلحه در دست دارند و با نظمی مشابه با نظم مراسم های رژه در کنار یکدیگر قرار گرفته اند درحالی که در خبر مرتبط با روزنامه کیهان تصویری را مشاهده می کنیم که بیش از آن که شبیه رژه مسلحانه باشد شبیه راهپیمایی هایی است که زنان در ان حضور دارند.
زنان و مراسم تشییع پیکر شهدا
حضور زنان در بین اقشار بازنمایی شده که در مراسم تشییع پیکر شهدا حضور داشته اند در ذیل عنوان خانواده شهدا صورت می گیرد به طور مثال اگر در متن خبری مرتبط با برگزاری مراسم تشییع پیکر شهدا آمده است که روحانیون، اصناف، مقامات کشوری و … حضور داشته اند خانواده شهدا نیز ذکر شده است. منظور از خانواده شهدا نیز اعم از فرزندان، پدر و مادر و یا همسر شهید است. به عنوان نمونه در متن خبری مرتبط به سال ۶۲ در روزنامه اطلاعات می خوانیم« در این مراسم شکوهمن، گروه کثیری از مردم تهران روحانیون مبارز و متعه، پاسداران و خانواده شهید شرکت داشتند.»
اما بروز کامل زنان در مراسم تشییع پیکر شهدا را می توان در سخنرانی همسران شهید در این مراسم ها جستجو کرد. هرچند تعداد خبرهای بازنمایی شده در این حوزه در طول این هشت سال به بیش از ۶ خبر نمی رسد. اما در میانه سال های جنگ نوع دیگری از سخنرانی در مراسم تشییع پیکر شهدا ظهور پیدا می کند. در این سال ها است که همسران شهید در کنار روحانیون و مقاماتی که در این مراسم ها سخنرانی می کنند به ایراد سخنرانی می پردازند. هرچند تمام همسران شهدا فرصت سخنرانی در مراسم تشییع پیکر همسر خود را پیدا نمی کنند. بلکه آنان موفق به ایراد سخنرانی می شوند که یا خودشان و یا همسرشان از ویژگی های خاصی برخوردار بوده باشد. برای نمونه در مراسم تشییع پیکر پزشک شهید دکتر سیدعبدالحمید قاضی میرسعید همسر او به بیان سخنان خود می پردازد در متن خبر مرتبط با این رویداد در سال ۶۴ در روزنامه اطلاعات آمده است«در ادامه این مراسم همسر دکتر عبدالحمید قاضی میرسعید طی پیامی مسئولیت خطیر و سنگین پاسداری از خون شهدا را یادآور شد و گفت: خدا رو شکر می کنم که همسرم به آرزوی دیرینه خود رسید زیرا او پنج سال منتظر شهادت بود»
نتیجه (2)
رسی بازنمایی حضور زنان در حوزه های مختلف جنگ تحمیلی در روزنامه های بین سال های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ پرداخته شود. از این رو در بخش های مختلف در خصوص بازنمایی نسبت زنان با حوزه جنگ تحمیلی سخن به میان آمد.
در خلال این بررسی ها مشخص شد که بازنمایی زنان به عنوان کنشگران فعال در حوزه جنگ در پناه شهرهای امنی مانند تهران و اصفهان انجام می شود. بیشترین بازنمایی در این خصوص نیز در حوزه آموزش نظامی زنان، رخ داده است. بعد از آن نیز برگزاری رژه و مانور و اعزام به عنوان نیروهای درمانی با اختلاف در جایگاه های بعدی قرار می گیرند. آنچه که مسلم است آن است که تصویر بازنمایی شده از حضور زنان در بستر هشت سال جنگ با آنچه که امروز از آن زمان به تصویر در می آید تفاوت های اشکاری دارد.
[۱] بخشی از مطالب یادداشت حاضر برگرفته از کتاب در دست چاپ تهران؛ آخرین سنگر به نویسندگی مجید فولادیان و فاطمه افتخاری خراسانی است.
منابع:
https://anthropologyandculture.com/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AA%D8%AD%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C/
https://anthropologyandculture.com/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AA%D8%AD%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C-2/
https://www.irdc.ir/fa/news/5206/