حقیقت نماز و بندگی خدا
حقیقت نماز و بندگی خدا قبل از اینکه حقیقت نماز و بندگی خدا را بگوییم باید درباره حقیقت ذکر صحبت کنیم، زیرا که نماز یکی از مصادیق و بلکه بزرگترین مصداق ذکر خدا است. قرآن کریم می فرماید: َقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ - نماز را به پادارید بدرستی که نماز از فحشاء و منکر باز می دارد و بزرگترين ذكر الهى است و خدا از آنچه می کنید آگاه است. (عنکبوت، 45) ذکر در مقابل غفلت است. ذاکر به کسی گفته می شود که دائم به یاد خدا است، منتهی یاد خدا بودن معنای دقیقی دارد که باید به آن توجه کرد. ذکر و یاد خداوند به این معنا است که فراموش نکنی که تو بنده ای و مالک و خالق و مربی داری. فراموش نکنی که تو مستقل نیستی وهر چه داری از خدا است. فراموش نکنی که خدا خالق و مربی و تنها موثر هستی و مالک عالم و تو است. لازم نیست که حتما ذاکر دهان اش و زبان اش به ذکر گفتن مشغول باشد، اگر انسان همیشه خود را بنده بداند، دائم به یاد خدا است، دائم به این فکر کند که او بنده است و مالک دارد. واقعا خود را بنده بداند، خیلی کم هستند انسان هایی که واقعا خود را بنده بدانند، هر کسی برای خود سلطانی است و ادعای خدایی انسان را بیچاره کرده است. بندگی و اطاعت کم و بیش دارند، اما احساس بندگی خیلی ضعیف است. همیشه بنده بداند، یعنی همیشه در عبادت واطاعت مولی باشد و تنها اراده او را حاکم کند و مطابق میل خودش نظر ندهد، انتخاب نکند، تسلیم خدا باشد و انتخاب و اختیارش مطابق میل مولی باشد. نماز اظهار عبودیت و بندگی و کرنش و اطاعت و خضوع و خشوع نسبت به خدای متعال است. ما با نماز خواندن در طول شبانه روز می خواهیم به خدا بگوییم که خدایا - ایاک نعبد و ایاک نستعین - من بنده تو هستم و تنها تو را عبادت می کنم و تنها از تو کمک می خواهم. البته ضمنا نیز به خودمان یادآوری کنیم که ما بنده خدا هستیم و باید اراده او را در زندگی خودمان پیاده کنیم و خدا نیستیم که مطابق میل خودمان عمل کنیم. ما با نماز و عبادت می خواهیم حس بندگی را در خودمان تقویت کنیم. تمام موفقیت های انسان در زندگی در تعبد واقعی و احساس بندگی خالصانه نسبت به خدا است. انسان فراموش کار است و دچار غفلت می شود و لذا تکرار این معنا و اظهار عبودیت همیشه لازم است تا آن احساس پیدا شود. شما اگر باغی را به کسی بسپارید و به آنجا سر نزنید ممکن است سرایدار باغ کم کم امر برایش مشتبه شود و خیال کند که صاحب باغ است و لذا لازم است دائم با صاحب باغ در ارتباط باشد به خود متذکر شود که او تنها سرایدار است تا دچار توهم نشود. نماز یاد خدا است و یاد خدا برای این است که ما بندگی خود را هرگز فراموش نکنیم و به وظایف بندگی همواره عمل نماییم و احساس خودمختاری و آقایی نداشته باشیم. البته بندگی خدا با بردگی دیگران یک فرق اساسی دارد. در بردگی مولی می کوشد تا برده را سرکوب کند و نمی گذارد بزرگ شود تا بتواند هر چه بیشتر از او بهره برداری کند، اما در بندگی خدا وضع درست برعکس است. در حديث قدسي هست که عبدي اطعني اجعلک مثلي. بنده من مرا اطاعت کن تو را مانند خود بزرگ و قوی و صاحب اراده قرار مي دهم. انا اقول لشيء کن فيکون. من به چيزي مي گويم باش موجود مي شود، اجعلک تقول لشيء کن فيکون. تو هم در اثر عبادت من به چيزي بگويي باش موجود مي شود. یعنی تو را به مقام ولایت و خلافت خودم می رسانم. همچنین بنده بودن با بندگی کردن هم متفاوت است. ممکن است کسی بسیار عبادت کند، اما بنده خدا نباشد. مانند شیطان که خیلی بندگی کرد، اما بنده نبود و هنگامی که خدا فرمان به سجده آدم داد معلوم شد که بنده خدا نبوده است و خودپرستی اش آشکار شد. امتحانات الهی برای همین است که بنده بودن افراد ظاهر شود و هر کسی خودش را بشناسد فریب نمازها و روزه ها و عبادت های خود را نخورد.