0

تبیین سیمای منافقین در بیان آیت الله جوادی آملی

 
ravabet_rasekhoon
ravabet_rasekhoon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 8838
محل سکونت : اصفهان

تبیین سیمای منافقین در بیان آیت الله جوادی آملی

تبیین سیمای منافقین در بیان آیت الله جوادی آملی

تبیین سیمای منافقین در بیان آیت الله جوادی آملی
آنچه ویروس یک حکومت است نفاق است / اگر کسی احترام بکند برای اینکه احترام بگیرد این یک داد و ستد سیاسی و نفاق است.
 

تاریخ انتشار : 1390/4/23

 

بازدید : 1025

 

زمان انتشار : 13:44:00

منبع : www.esraco.org

حضرت آیت الله جوادی آملی: حضرت [علی علیه السلام] برای اینکه مشکلات عصر رسالت(علیه و علی آلاف التحیة و الثناء) را دید [و] مشکلات ربع قرن مهجوریّت کتاب و سنّت را دید، الآن وقتی به حکومت رسید اوّلین جمعه ای که دارد نماز جمعه می خواند و سخنرانی می کند خطر نفاق را تشریح کرد،

 

خطبهٴ 194 نهج البلاغه درباره منافقان بود. این خطبه تقریباً ده صفحه است [که] سیّد رضی(رضوان الله تعالی علیه) یک صفحه از این خطبه را نقل کرد نه برای آنکه آن نُه صفحه را نقل نکرده باشد، این نهج البلاغه یک تقسیم فنّی روشن دارد و یک تقسیم فنّی درهم ریخته، آن تقسیم فنّی روشن این است که بخش خطبه ها را از بخش نامه ها و همچنین از بخش حکمتها و کلمات قصار جدا کرد (این یک تقسیم فنّی است که روشن است)؛ در نامه ها دستش باز نبود ولی در خطبه ها تقسیم موضوعیِ غیر منسجم کرد [یعنی] سخنان و خطبه های مربوط به توحید را تا حدودی یک جا نقل کرد نبوّت را یک جا امامت را یک جا موعظه و نصیحت را یک جا وصف کفّار را یک جا وصف منافقان را یک جا وصف جنگ و صلح را یک جا [و...] این تقسیمات موضوعی در بخش خطبه ها را پیدا کرد ولی منسجم نیست لکن در نامه ها این بخش هم پیدا نشد.

 

* تبیین خطر نفاق در نخستین خطبه نماز جمعهٴ امیرمؤمنان بعد از خلافت

 

وجود مبارک امیرمؤمنان(سلام الله علیه) اوّلین جمعه ای که شروع به سخنرانی کرد بعد از رسیدن به مقام خلافتِ ظاهر، همین سخنرانی ده صفحه ای بود؛ اگر یک وقت حضرت دارد خطبهٴ نماز جمعه می خواند یعنی این ده صفحه البته این ده صفحهٴ رحلی است که اگر وزیری باشد شاید در حدود پانزده صفحه است این می شود خطبهٴ نماز جمعه علی. نصیحتهای حضرت جداگانه بود در محافل عادی [اما] وقتی امام مسلمین به حکومت رسیده است و در روز جمعه دارد خطبه می خواند خطبهٴ او شده پانزده صفحهٴ نهج البلاغه که این پانزده صفحه اگر درسی بشود می شود 150 روز. این یک صفحه و اندی که مرحوم سیّد رضی نقل کرد این طلیعهٴ خطبه است بعد وارد بخشهای دیگر شد.

 

حضرت برای اینکه مشکلات عصر رسالت(علیه و علی آلاف التحیة و الثناء) را دید [و] مشکلات ربع قرن مهجوریّت کتاب و سنّت را دید، الآن وقتی به حکومت رسید اوّلین جمعه ای که دارد نماز جمعه می خواند و سخنرانی می کند خطر نفاق را تشریح کرد، چون آنچه ویروس یک حکومت است نفاق است آنچه دولت را به هم می زند، ملت را به هم می زند [و] دولت و ملت را به هم می زند، احزاب و گروهها را به هم می زند نفاق است، این را تبیین کرد تشریح کرد آثارش را گفت مبادی اش را گفت لوازمش را گفت ملزوماتش را گفت ملازماتش را گفت، گفت در خودتان بسنجید.

 

در همین خطبه یک جملهٴ نورانی هست که متأسفیم اصلاً این جمله در نهج البلاغه نیامده نه تنها در این خطبه در هیچ جای نهج البلاغه هم نیامده، چون سیّد رضی(رضوان الله علیه) کتاب حدیث ننوشت کتاب بلاغت نوشت [لذا] آن جمله آهنگین و فصیحانه و بلیغانه را انتخاب کرد اما آن جمله ای که بار علمی و معنوی و سیاسی اجتماعی اش زیاد است لکن خیلی آهنگین نیست آنها را نقل نکرد. وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) در همین خطبه ای که در اوّلین جمعهٴ بعد از خلافتش ایراد کرد عناصر محوری نظام اسلامی را تشریح کرد بعد این جمله را فرمود: «و علی هذا فلیکُن تأسیس اُمورکم»؛ شما کارهایتان را بر اساس این تأسیس کنید حالا این جمله چون نظیر سبعهٴ معلّقه یک جملهٴ آهنگین نیست اصلاً در نهج البلاغه نیامده در حالی که اثر آموزشی این جمله بیش از بسیاری از جملات دیگر است فرمود یک حکومت اسلامی باید اساسش بر این باشد [و] یک ملت مسلمان باید اساسش بر این باشد.

 

عقل مداری مؤمنان و هوامداری منافقان نفاق را تشریح کرد که بخشی از همان مقداری که سیّد رضی(رضوان الله تعالی علیه) نقل کرد [و] بخش پایانی اش همین است فرمود اینها «یَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ یَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً»؛ اینها چند فنّ بازی می کنند، سّرش این است که ذات اقدس الهی انسان را با اندیشه و گروه فراوان اندیشمند آفرید از حس، خیال، واهمه، متخیّله و عاقله در بخش نظر، از شهوت در شئون گوناگون، از غضب در فنون مختلف تحت رهبری عقلِ عملی یا قوّه دیگر در بخش انگیزه؛ یک آدم عاقل که نظمی در کار او هست همهٴ این بخشهای زیرمجموعه اندیشه و انگیزه را همانند مأمومان نماز جماعت به رهبری عقل اداره می کند؛ رکوع و سجود همه این قُوا به رهبری عقل است قیام و قعود همه این قوا به رهبری عقل است این منسجم است این فعلش با قولش مطابق، عقیده با اخلاق مطابق، فقه و حقوقش مطابق، می شود مردِ مستقیم؛ ولی اگر کسی منافق بود همهٴ اینها را فوضا می کند. فوضا از همین تفویض است تفویض یعنی کاری را به دیگری واگذار کردن بدون نظارت، آن هم هر کسی را آزاد گذاشتن؛ اینکه می گویند غوغاست [یا] فوضاست یعنی بی نظم است یعنی هر کسی هر کاری بکند آزاد است [و] کار هر کسی را به او واگذار کردند؛ این تفویضِ بی حسابِ همه جانبهٴ پراکنده را می گویند «فوضا»؛ می گویند اوضاع این مملکت فوضاست. در درون نفس هم بشرح ایضاً [همچنین]؛ اگر کسی معاذ الله نفاق برای او مَلکه شد آن بالا نشسته و همه این قُوا را آزاد گذاشته [تا] هر کسی کار خودش را بکند لذا چون قُوا در درون انسان زیاد است (یک) و هر کدام از اینها در بخش خاصّ خود متخصّص اند (دو)، این منافق در هر کاری یکی از این قوای متخصّص را به کار می گیرد .

 

* برخی از ویژگیهای منافقان در بیان امیرمؤمنان(علیه السلام)

 

وجود مبارک حضرت امیر فرمود اینها کسانی اند که «یَتَلَوَّنُونَ أَلْوَاناً وَ یَفْتَنُّونَ افْتِنَاناً» اینها «لَهُمْ بِکُلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کُلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ»؛ اینها در هر بیتی در هر خانه ای در هر دستگاهی یک [عامل] نفوذی دارند (هر جا بروید اینها [یک عامل] نفوذی دارند) در ماتمْ اشکِ آماده دارند، هر جا بروی [خواه] در [میان] مردم بروی نفوذ دارند [یا] در دستگاههای حکومت بروی نفوذ دارند و کارشکنی می کنند؛ اینها «لَهُمْ بِکُلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کُلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکُلِّ شَجْوٍ» یعنی برای هر غم و غصه و اندوه «دُمُوعٌ»؛ یک اشک آماده دارند. این گروهِ نفوذی گسترده که همه جا هستند، فرمود اینها هر جا بروی، «لَهُمْ بِکُلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ»؛ در هر راهی اینها کُشته فراوان دارند [و] کمتر کسی است که کشتهٴ سمّ اینها نباشد؛ بعضیها را با سمّ بعضیها را با تیغ، بالأخره «لَهُمْ بِکُلِّ طَرِیقٍ صَرِیعٌ وَ إِلَی کُلِّ قَلْبٍ شَفِیعٌ وَ لِکُلِّ شَجْوٍ دُمُوعٌ» این کارهایشان است.

 

بعد فرمود اینها ابزارهای گوناگونی دارند؛ در یکی از بیانات نورانی دیگر حضرت امیر فرمود بعضیها اصلاً درس می خوانند برای اینکه خلاف شرع کنند مثلاً فقه می خواند برای اینکه معصیت کند چون در فقه برای هر معصیتی یک موارد استثنایی هست، کدام گناه است که در اسلام در موارد ضرر و حَرج و تزاحم استثنا نشده؟ فرمود این اصلاً می خواند برای اینکه معصیت بکند مواظب اینها باشید! خب چه کار می توانیم بکنیم؟! فرمود اینکه نمی آید در حوزه های علمی درس بخواند [تا] ﴿لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾ بشود که [بلکه] این درس می خواند برای اینکه یک گناه مشروع داشته باشد! فرمود اینها بارشان به این سبک است که برای هر چیزی «قَدْ أَعَدُّوا لِکُلِّ حَقٍّ بَاطِلاً وَ لِکُلِّ قَائِمٍ مَائِلاً»؛ برای هر راه مستقیمی، یک کژی فراهم کردند [و] برای هر حقّی یک باطلِ نقد دارند، «وَ لِکُلِّ حَیٍ قَاتِلاً» آن کسی که زنده است در یک حکومت اسلامی، درصدد ترور او هستند درصدد مرگ او هستند؛ اینها «قَدْ أَعَدُّوا لِکُلِّ حَقٍّ بَاطِلاً وَ لِکُلِّ قَائِمٍ مَائِلاً وَ لِکُلِّ حَیٍ قَاتِلاً» اینها را در اوّلین جمعهٴ بعد از خلافت فرمود.

 

بیان امیرمؤمنان درباره استقامت اصحاب پیامبر و شِکوهٴ آن حضرت از مردم زمان خویش در بعضی از بخشها فرمود: «لَقَدْ رَأَیْتُ أَصْحابَ خلیلی» محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فَمَا أَرَی أَحَداً یُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ»؛ فرمود من یاران پیامبر را دیدم سالیانی با آنها بودم آنها که در خدمت حضرت بودند من همه آنها را دیدم، یکی از شما شبیه آنها نیستید آخر من با شما چطور کشور را اداره کنم؟! اگر خدای ناکرده نسل سوم انقلاب شبیه نسل اول انقلاب نباشد ادامه اش بسیار مشکل است؛ فرمود من آنها را دیدم «لَقَدْ رَأَیْتُ أَصْحابَ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله و سلم) فَمَا أَرَی أَحَداً یُشْبِهُهُمْ مِنْکُمْ». در خطبهٴ دیگر فرمود ما اگر در زمان پیامبر مثل شما بودیم که درخت اسلام سبز نمی شد شاخهٴ اسلام سبز نمی شد: «مَا قَامَ لِلدِّینِ عَمُودٌ وَ لاَ اخْضَرَّ لِلإِیمانِ عُودٌ»؛ این درخت تناور اسلام با این خونها سبز شده، ما اگر مثل شما بودیم و بی تفاوت بودیم که درخت اسلام سبز نمی شد میوه نمی داد شاخه نمی داد (این را در خطبهٴ دیگر فرمود) اما در این خطبه فرمود من آنها را هم دیدم شما را هم دیدم، من در یک ربع قرن از نزدیک اوضاع شما را می دیدم.

 

عدم آشنایی نسل سوم با فضایل امام علی(علیه السلام)، مشکلی فراروی حکومت آن حضرت مهم ترین مشکل وجود مبارک حضرت امیر این بود که با نسل سوم انقلاب روبه رو بود؛ فرمود نسل اول انقلاب که رحلت کردند یا شهید شدند، نسل دوم انقلاب که در سنّ ما هستند آنها یا از کار افتاده اند یا مریض اند یا از جامعه جدا شدند یا مُردند و مانند آن، من هستم و نسل سوم، من چه چیزی به شما بگویم؛ سوابق خودم را در مکه بگویم که نمی دانید، مبارزات خودم را در مدینه بگویم که نمی دانید، از اصحاب رسول خدا بگویم که ندیدید، سخنان آن حضرت را بگویم که نشنیدید، از خودم بگویم که نمی دانید، از پیامبر بگویم که نمی دانید [بلکه] شما وضع موجود را می بینید، کسی باید باشد که وارث حرفهای گذشته باشد.

 

این می شود «میراث فرهنگی»؛ درست است گچ بُری و گچ کاری [و امثال اینها] را حفظ کردن چیزی خوبی است اما خون آن افرادی که سی سال قبل در سنگ فرشهای این کشور ریخته شد این را می گویند «فرهنگ» [و] این میراث را باید حفظ کرد؛ این می شود «میراث فرهنگی». اینکه گفتند علما ورثهٴ انبیایند یعنی این؛ اگر گفتند شما وارثان انبیا باشید یعنی این؛ «اغزوا تُوَرّثوا أبناءکم مَجدا» یعنی این.

 

وجود مبارک حضرت امیر فرمود شما باید با این شرایط با من همراه باشید تا من بتوانم قیام بکنم و حکومتی تشکیل بدهم. در خطبه دیگر فرمود با شما اداره کردن کشور سخت است: «کُلَّمَا حِیصَتْ مِنْ جَانِبٍ تَهِتَّکَتْ مِنْ آخَرَ»؛ فرمود شمایِ نسل سومیها مثل آن لباس مُندرِس و کهنه ای هستید که خیّاط یک گوشه اش را رفو و اتو می کند گوشهٴ دیگرش پاره می شود، آن گوشه را می دوزد این گوشه ویران می شود؛ «کُلَّمَا حِیصَتْ مِنْ جَانِبٍ تَهِتَّکَتْ مِنْ آخَرَ». خب یک لباس کهنه همین است دیگر اما اگر نو باشد و مستقیم باشد این چنین نیست.

 

* ثناگویی منافقان نسبت به دیگران جهت ستایش شدن از سوی آنها

 

فرمود این نفاق در همهٴ شئون ظهور می کند؛ «یَتَقَارَضُونَ الثَّنَاءَ وَ یَتَرَاقَبُونَ الْجَزَاءَ» شما این مطبوعات را نگاه کنید! این حرفها اگر نتواند جامعه را اصلاح کند، بسیار مشکل است کسی بتواند جامعه اصلاح کند. اینکه در مهم ترین نمازهای رسمیِ حکومت اسلامی یعنی نماز جمعه در خطبه اول [تذکر به] تقوا، در خطبه دوم [تذکر به] تقوا، مکرّر تقوا مکرّر تقوا مکرّر تقوا، برای همین است، چون تنها مشکل ما این است فرمود اینها این چنین اند؛ اینها مدّاحی و کُرنش و تملّق و چاپلوسی را به یکدیگر قرض می دهند؛ در مجلس پرجمعیّتی یکی وارد شرق [مجلس] شد [یا] یکی وارد غرب [مجلس شد]، از دور برای این بلند می شود که این هم برای او بلند شود! در روزنامه ها همین طور است در گفتنها همین طور است؛ اینها مدح و ستایش را به یکدیگر قرض می دهند تا [دیگران هم] جبران کنند نه اینکه برای رضای خدا از کسی قدرشناسی کنند، بله اگر کسی عالم باشد مؤمن باشد وارسته باشد در خدمت انقلاب باشد، تجلیل از او و احترام به او فضیلت است و ثواب دارد اما اگر کسی احترام بکند برای اینکه احترام بگیرد این یک داد و ستد سیاسی است فرمود این نفاق است.

 

* نفاق، بالاترین درجه کفر

 

نفاق همان کفر به علاوه تیرگی دیگر است که ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ﴾ برای همین است؛ کفر اگر خیلی سیاه شد به نفاق می رسد کفر معاذ الله اول کفر عملی است بعد اخلاقی است بعد اعتقادی است بعد دوباره برمی گردد همهٴ اوضاع را به هم می زند ظاهر و باطن را دو گونه می کند می شود «نفاق»؛ این کفرِ اریقِ عمیقِ دقیق را می گویند «نفاق».

 

* گوارا بودن گفتار و توصیفات منافقان و دردناکی رفتار آنها

 

فرمود: «وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَیَاءُ»؛ حرفهای اینها داروست وصف اینها شفابخش است [اما] کار اینها بیماری مُزمن است؛ به یکدیگر هم ثنا قرض می دهند [و] ترقّب و انتظار پاداش را هم دارند. «قُلُوبُهُمْ دَوِیَّةٌ وَ صِفَاحُهُمْ نَقِیَّةٌ»؛ دلهای اینها پر از درد و بیماریهای درمان ناپذیر است که ﴿فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً﴾ اما چهره ها جاذب [و] قیافه ها گیراست. شما اگر این خطبه را در کنار آیات سورهٴ «منافقین» بگذارید می بینید وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) دارد قدم به قدم همان سوره را تفسیر می کند و تبیین می کند؛ در آن سوره آمده است که منافقان کسانی اند که ﴿وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ﴾؛ قیافه های اینها جاذب است خوش اندام اند خوش تیپ اند خوش چهره اند بشّاش اند؛ اینها را اگر ببینید، ﴿تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ﴾؛ اگر حرف بزنند تو گوش می دهی، با جاذبه حرف می زنند به صورت نصیحت سخن می گویند طرح خوب دارند ارائه می کنند؛ «وَصْفُهُمْ دَوَاءٌ وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ» ولی «فِعْلُهُمُ الدَّاءُ الْعَیَاءُ»؛ دردِ خسته کننده است (کارشان این است)، خب ماییم و بخشی از این اوصاف.

 

* منافقان، حزب شیطان و چگونگی سمّ سوزان بودن آنها

 

بعد در پایان فرمود اینها «لُمَةُ الشَّیْطَانِ وَ حُمَةُ النِّیْرَانِ»؛ اینها باند شیطان اند حزب شیطان اند گروه شیطان اند. این یک حقیقت است مجاز نیست؛ این ﴿شَیاطِینُ الإنْسِ وِالْجِن﴾ حقیقت است؛ اگر کسی خدای ناکرده بیراهه رفت اگر به طرف شهوت رفت ﴿کَالْأَنْعَامِ﴾ می شود حقیقتاً و اگر خدای ناکرده به طرف مَکر و بازی رفت شیطان می شود بالحقیقه؛ این چنین نیست که مجاز باشد؛ فرمود اینها ﴿شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ﴾ از یک سو و ﴿أُولئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾ از سوی دیگر. در بیان نورانی حضرت امیر هست که «فَهُمْ لُمَةُ الشَّیْطَانِ» یعنی اینها باند شیطان اند یک «وَ حُمَةُ النِّیْرَانِ»؛ حُمه یعنی سَمّ، چون سمّ سوزنده است سوزش دارد و شبیه آتش است، فرمود حُمه نیران اند.

 

در سورهٴ مبارکهٴ «جن» فرمود ظالمین هیزم جهنم اند اسراری در قیامت است که بسیاری از آنها در دسترس ما نیست ما فقط اعتراف می کنیم به نفهمی و اقرار داریم به جمیع ما جاء به النبی و اهله؛ اما این را ظاهرش را می فهمیم فرمود وقتی جهنم می خواهد مشتعل بشود سه عنصر دارد؛ شما اگر این کارخانه های ذوب آهن یا کارخانه های دیگر را اگر بخواهید بررسی کنید این سه عنصر دارد: یک موادّ اوّلیه دارد برای سوخت و سوز حالا یا زغال سنگ است یا بنزین است یا نفت است یا گازوئیل است آن را می ریزند (یک)، یک مادهٴ آتش زا دارد آتش زنه دارد تی ان تی دارد موادّ منفجره دارد که وقتی آن را به این مواد زدی این گُر می گیرد و مشتعل می شود (دو)، بعد آن آهن یا آن فلز را می ریزند و داغ می کنند این (سه) کارِ کارخانه این است کوره همین است؛ هر سه را ذات اقدس الهی در قرآن فرمود همین انسان است: ﴿وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَکَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾؛ آنها که اهل قَسط اند اهل ظلم اند اهل جورند، اینها هیزم اند اینها را ما اول می آوریم تهِ جهنم پُر می کنیم اینها هیزم اند؛ آن موادّ منفجره، تی ان تی، آتش زا، آتش زنه، آتش گیره به نام ﴿وَقُود النّار﴾، که رهبران کفرند را می ریزیم داخل این ﴿کَدَأْبِ آلَ فِرْعَوْنَ﴾، همین که اینها را ریختیم این داخل این جهنم گُر می گیرد بعد بقیه را هم می ریزیم: ﴿فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ﴾. اینها را که می فهمیم البته هزارها چیز دیگر هم هست بله آنها را نمی فهمیم ولی اینها روشن است. اگر اینها روشن است بیان نورانی حضرت امیر را که فرمود اینها سمّ سوزان اند باور می کنیم؛ [این] تشبیه نیست؛ فرمود: «هُم لُمَةُ الشَّیْطَانِ وَ حُمَةُ النِّیْرَانِ». اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیّئات أعمالنا!

کلمات کليدي:
یک شنبه 12 تیر 1401  9:56 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها