0

شهید چمران

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

شهید چمران

شهید چمران
مصطفی چمران (۱۳۱۰-۱۳۶۰ ش)، معروف به شهید چمران و دکتر چمران، از شخصیت‌های مبارز انقلاب اسلامی، وزیر دفاع دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و فرمانده ستاد جنگ‌های نامنظم در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود.شهید چمران
او شخصیتی علمی، انقلابی، مبارز، مومن و عارف مسلک بود. چمران در تهران و آمریکا تحصیل کرده و دکترای رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما (مهندسی گرافت هسته‌ای) را با درجه ممتازی از دانشگاه آمریکا اخذ کرده است. وی از مبارزان جدی علیه نظام پهلوی بود، دوره نظامی چریکی را در مصر گذرانده و مدت چند سال در لبنان فعالیت داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به وطن آمده و اقدامات گسترده‌ای انجام داد که از جمله آنها ختم غائله کردستان، انتصاب به وزارت دفاع، نماینده مجلس شورای اسلامی، تشکیل لشکرهای مردمی و تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم بود. شهید چمران خدمات بسیار موثری در جنگ عراق علیه ایران داشت و سرانجام، سال ۱۳۶۰ ش بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. از این شهید چندین اثر از دست‌نوشته‌هایش بر جای مانده است.

 

۲ - تحصیلات

چمران تحصیلات ابتدایی‌اش را در دبستان انتصاریه، نزدیک منطقه پامنار، گذراند و در دبیرستان دارالفنون و البرز دوره متوسطه را به پایان رساند. طی تحصیل از شاگردان ممتاز به ‌شمار می‌آمد.
از ۱۵سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت‌الله طالقانی، در مسجد هدایت، و درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شرکت می‌کرد و از اولین اعضاء انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود.
وی در ۱۳۳۲ش در رشته الکترومکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد [۲][۳]و در دوران تحصیل، دانشجویی ممتاز، و به ‌ویژه مورد توجه و عنایت استادش، مهدی بازرگان، بود. [۴]


۳ - فعالیت‌های سیاسی در جوانی
در مبارزات سیاسی دوران دکتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شرکت داشت و از عناصر پرتلاش در پاسداری از نهضت ملی ایران در کشمکش‌های مرگ و حیات این دوره بود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد و سقوط حکومت دکتر مصدق، به نهضت مقاومت ملی ایران پیوست و سخت‌ترین مبارزه‌ها و مسئولیت‌های او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناک‌ترین ماموریت‌ها را در سخت‌ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.
در واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، در اعتراض دانشجویان به دیدار ریچارد نیکسون (معاون رئیس‌ جمهوری وقت آمریکا) از ایران، چمران مصدوم شد.
وی در دهمین سالگرد واقعه، مقاله مفصّلی در این‌باره نوشت که در نشریه «کنفرانس بین‌المللی دانشجویان» در آمریکا به‌چاپ رسید. [۵][۶][۷]


۴ - تحصیل در آمریکا
چمران پس از فارغ‌التحصیلی، در ۱۳۳۷ ش با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد.درجه کارشناسی‌ ارشد مهندسی برق را از دانشگاه تگزاس گرفت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه برکلی رفت و دوره دکتری در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما (مهندسی گرافت هسته‌ای) را با درجه ممتاز به پایان رساند.
وی در طی تحصیل به مبارزه سیاسی ـ اعتقادی خود ادامه داد و به ‌سبب این فعالیت‌ها بورس تحصیلی‌اش قطع شد. [۸][۹][۱۰][۱۱]


۴.۱ - تاسیس جبهه ملی ایران در آمریکا

در دوران تحصیل در آمریکا، چمران و چند تن از دانشجویان، شاخه‌ای از جبهه ملی را با عنوان «جبهه ملی ایران در آمریکا» تأسیس کردند و او به عضویت شورای مرکزی و هیئت اجرایی آن انتخاب شد. [۱۲]
وی، همچنین به سبب تلاش فراوان در راه پیشبرد جنبش دانشجویی، در نهمین مجمع عمومی سازمان دانشجویان ایرانی در آمریکا، که در دانشگاه برکلی در خرداد ۱۳۴۱/ ژوئن ۱۹۶۲ برگزار گردید، به عنوان نخستین عضو افتخاری و دائم سازمان برگزیده شد. [۱۴]


۴.۲ - تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا

در اوایل دهه ۱۳۴۰ش/ ۱۹۶۰، چمران به همراه دانشجویان ایرانی و نیز دانشجویان مسلمان سایر کشورهای اسلامی، «انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا» را پایه‌گذاری کرد و از مؤسسین انجمن دانشجویان ایرانی در کالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریکا به‌شمار می‌رفت که به دلیل این فعالیت‌ها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می‌شود. این انجمن به یکی از فعال‌ترین سازمان‌های اسلامی در آمریکا تبدیل شد.
از درون این انجمن، «گروه فارسی‌زبان» انجمن اسلامی دانشجویان شکل گرفت. [۱۵][۱۶]


۵ - تشکیل نهضت آزادی ایران

پس از قیام پانزدهم خرداد، چمران و دیگر اعضای اصلی شاخه نهضت آزادی ایران در خارج از کشور، مبارزه مسلحانه را راه‌حل مناسبی برای مبارزه با حکومت شاه دانستند و تصمیم گرفتند با تشکیل پایگاهی در کشورهای عربی (الجزایر و مصر)، گروهی از اعضا را برای آموزش مبارزه مسلحانه به این کشور‌ها اعزام کنند.
در پی این تصمیم، چمران و ابراهیم یزدی در ملاقاتی با سرکنسول مصر در واشنگتن، از دعوت وی برای سفر به مصر استقبال نمودند و با سفیر مصر در سوئیس نیز مذاکراتی کردند.
در ۱۳۴۳ش/۱۹۶۴ نخستین هیئت اعزامی با عنوان «سازمان مخصوصاتحاد و عمل» (سماع) برای آموزش راهی مصر شد. [۱۷][۱۸][۱۹]

برنامه‌های آموزشی در مصر تا ۱۳۴۵ش ادامه یافت ولی به دلیل جنگِ تبلیغاتی مصر علیه تمامیت ارضی ایران، روابط «سماع» با دولت مصر تیره شد و ستاد عملیات به لبنان منتقل گشت.
استقرار در لبنان نیز طولی نکشید، زیرا جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل (۱۹۶۷) اوضاع لبنان را آشفته کرد و افزون بر آن تیرگی روابط ایران و لبنان در ۱۳۴۶ش، که به قطع رابطه دو کشور انجامید، ادامه فعالیت اعضای نهضت را غیرممکن ساخت و در نتیجه فشارِ دولت لبنان، آنان مجبور به ترک این کشور شدند.
چمران به آمریکا بازگشت، ولی در اواخر ۱۳۴۹ش بار دیگر برای ادامه مبارزه سیاسی و به دعوت امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، راهی لبنان شد و در جنوب آن اقامت گزید و از همان‌جا با فلسطینی‌ها در ارتباط بود.

 

۶ - فعالیت‌ها در لبنان
شهید چمران با همکاری امام‌ موسی‌ صدر «حرکة المحرومین» و شاخه نظامی آن، اَمَل، را پایه‌ریزی کرد و مدیریت مدرسه صنعتی جبل‌ عامل را در صور به عهده گرفت.
پس از ربوده شدن امام‌ موسی صدر، چمران به‌عنوان یکی از اعضای اصلی رهبری حرکة المحرومین برگزیده شد. [۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵]او در اقامت هشت ساله‌اش در لبنان، بیشتر وقایع سیاسی و انقلابی آن‌جا را زیر نظر داشت.
وی در مرکز سازمان امل در جنوب‌شرقی بیروت در منطقه شِیاح، از مناطق فقیرنشین شیعیان، مجدّانه فعالیت می‌کرد و برای تربیت جوانان مسلمانِ شیعه و ارائه درس‌های اسلامی، سازمان‌های اسلامی دانشجویان را در بیروت و شهرهای جنوبی لبنان، به شیوه انجمن‌های اسلامی دانشجویان، تأسیس کرد که بعد‌ها جوانانِ این مراکز هسته اولیه حرکة المحرومین را به‌وجود آوردند. [۲۶][۲۷][۲۸][۲۹]چمران در کمک به مردم فقیر لبنان نیز نقش مؤثری داشت، از جمله در صور برای شیعیان فقیر کارگاه قالی‌بافی دایر کرد. [۳۰]


۷ - فعالیت‌ها در ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران (بهمن ۱۳۵۷)، چمران پس از ۲۳ سال دوری از وطن به ایران بازگشت نخستین اقدام او راه‌اندازی اولین دوره آموزش سپاه پاسداران بود که خود تربیت اعضا را به‌ عهده گرفت و پس از انتصاب به سمت معاونت نخست‌وزیر، به حل و فصل مسائل مناطق بحرانی کشور پرداخت. [۳۱]


۷.۱ - غائله کردستان

با گذشت هشت روز از پیروزی انقلاب اسلامی، آشوب و جنگ مسلحانه در کردستان آغاز شد و چمران به همراه سرتیپ فلاحی، فرمانده نیروی زمینی، مأموریت یافت تا با شیوه‌های مسالمت‌آمیز بحران را رفع نماید.او پس از حل‌ و فصل قضیه مریوان، مأمور آرام‌سازی پاوه و دیگر شهرهای کردستان شد.غائله کردستان سرانجام با ورود ارتش به منطقه و استقامت چمران و نیروهای محلی فروکش کرد. [۳۲]

شبی که پاوه در حال سقوط بود، فقط چند پاسدار مجروح، در میان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اکثریت پاسداران قتل‌عام شده بودند و همه شهر و تمام پستی و بلندی‌ها به دست دشمن افتاده بود و موج نیرو‌های دشمن لحظه به لحظه نزدیک‌تر می‌شد. می‌رفت تا آخرین نقطه مقاومت شکسته شود، ولی دکتر چمران با شهامت و شجاعت و ایثارگری فراوان توانست آن شب را با پیروزی به صبح امید متصل کند و جان پاسداران باقی‌مانده را نجات دهد و شهر مصیبت‌زده را از سقوط حتمی برهاند. آنگاه فرمان انقلابی امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) صادر شد. فرماندهی کل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در ۲۴ ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر چمران واگذار شد. رزمندگان، اعم از سرباز و پاسدار به حرکت درآمدند و در عرض ۱۵ روز شهرها و راه‌ها و مواضع استراتژیک کردستان به تصرف نیروهای انقلاب اسلامی در آمد و کردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان کرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی رفتند.

۷.۲ - انتصاب به وزارت دفاع

چمران پس از بازگشت به تهران به پیشنهاد شورای انقلاب و به فرمان امام خمینی در آبان ۱۳۵۸ به وزارت دفاع منصوب شد.او برنامه‌هایی را برای دگرگونی و اصلاح در ارتش پی‌ریزی کرد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها توجه به صنایع و تحقیقات دفاعی بود. [۳۳]وی همچنین یکی از سه عضو هیئتی بود که پس از برقراری آرامش نسبی در کردستان، برای اصلاحات و سازندگی و مذاکرات سیاسی با گروه‌ها و مردم کردستان راهی منطقه شدند. [۳۴]


۷.۳ - نماینده مجلس

چمران، در نخستین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی، با بیش از یک میلیون رأی به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد و بر اساس حکم امام خمینی در اردیبهشت ۱۳۵۹، نماینده و مشاور رهبر انقلاب در شورای عالی دفاع شد. [۳۵]


۷.۴ - تشکیل لشکرهای مردمی

چمران بر اساس تجارب نظامی‌اش پیش از شروع جنگ عراق با ایران، با توجه به ناامنی مرز‌ها به‌ویژه مرزهای غربی، پیشنهاد تشکیل لشکرهایی ده هزار نفری از نیروهای مردمی را داد که به تصویب شورای انقلاب رسید و ارتش نیز موظف به همکاری شد، ولی به‌ سبب موافق نبودن رئیس ستاد مشترک وقت، این طرح به تعویق افتاد. [۳۶]


۷.۵ - فعالیت‌ها در جنگ تحمیلی

با شروع جنگ، چمران به همراه شماری از رزمندگانی که در کردستان جنگیده بودند، برای ساماندهی نیروهای مردمی در برابر حملات عراق راهی اهواز شد و در نخستین شب ورود، اولین حمله چریکی را به تانک‌های دشمن، که اهواز را محاصره کرده بودند، آغاز کرد.یکی از اقدامات مهم وی، تشکیل ستاد جنگ‌های نامنظم در اهواز بود تا در جبهه‌های غرب و جنوب اهواز خط دفاعی به‌وجود آورد.
چمران در آزادسازی سوسنگرد و تپه‌های اللّه‌اکبر (در اردیبهشت ۱۳۶۰) شرکت داشت. [۳۷]


۷.۵.۱ - ایجاد واحد مهندسی فعال

ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگ‌های نامنظم یکی از این برنامه‌ها بود که به کمک آن، جاده‌های نظامی به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‌های آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال به طول حدود بیست کیلومتر و عرض یک متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانک‌های دشمن روانه ساخت، به‌طوری که آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقب‌نشینی کنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند و با این عمل فکر تسخیر اهواز را برای همیشه از سر به دور دارند. [۳۸][۳۹]


۷.۵.۲ - هماهنگی بین ارتش و سپاه

یکی از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. بازده این حرکت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی کامل بین نیروهای موجود، تاکتیک تقریباً جدید جنگی بود؛ چیزی که ابرقدرت‌ها قبلاً فکر آن را نکرده بودند. [۴۰]متاسفانه این هماهنگی در خرمشهر بوجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر نیز برود، ولی به علت عدم وجود فرماندهی مشخصدر آنجا و خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین بار نیروهایی بین دویست تا یک هزار نفر را سازماندهی کرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به کمک دیگر برادران مقاوم خود توانستند در جنگی نابرابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدت‌ها مقاومت کنند.

۷.۵.۳ - پیروزی سوسنگرد

پس از یاس دشمن از تسخیر اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا رویای قادسیه را تکمیل کند و برای دومین‌بار به آن شهر حمله کرد و سه روز تانک‌های او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادی از آنان توانستند به داخل شهر راه یابند.
دکتر چمران که از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، با فشار و تلاش فراوان خود و آیت‌الله خامنه‌ای، ارتش را آماده ساخت که برای اولین‌بار دست به یک حمله خطرناک و حماسه‌آفرین نابرابر بزند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در کنار ارتش سازماندهی کرد و با نظمی نو و شیوه‌ای جدید از جانب جاده اهواز- سوسنگرد به دشمن یورش بردند. شهید چمران پیشاپیش یارانش، به شوق کمک و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می‌شتافت که در محاصره تانک‌های دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند و خود را به حلقه محاصره دشمن انداخت، چون آنجا خطر بیشتر بود و او همیشه به دامان خطر فرو می‌رفت. در این هنگام بود که نبرد سختی درگرفت، نیروهای کماندوی دشمن از پشت تانک‌ها به او حمله کردند و او در مصاف با دشمن متجاوز از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر و از سنگری به سنگری دیگر می‌رفت. کماندوهای دشمن او را زیر رگبار گلوله خود گرفته بودند، تانک‌ها به سوی او تیراندازی می‌کردند و او شجاعانه بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابک، هر لحظه سنگر خود را تغییر می‌داد. در همین اثناء، هم‌رزم با وفایش به شهادت رسید و او یک تنه به نبرد خود ادامه می‌داد و به سوی دشمن حمله می‌برد، تا آنکه از دو قسمت پای چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یک کامیون عراقی حمله برد. سربازان صدام از یورش او گریخته و او به کمک جوان چابک دیگری که خود را به مهلکه رسانده بود، به داخل کامیون نشست و با لبانی متبسم، دیگران را نوید پیروزی می‌داد. خبر زخمی‌شدن او، در نزدیکی دروازه سوسنگرد، شور و هیجانی آمیخته با خشم و اراده و شجاعت در یاران او و سایر رزمندگان افکند که بی‌محابا به پیش تاختند و شهر سوسنگرد و جان چند صد تن رزمنده مؤمن را از چنگال صدامیان نجات بخشیدند.
دکتر چمران با همان کامیونی که خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد، اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگ‌های نامنظم و دوباره با پای زخمی و دردمند به ارشاد یاران خود پرداخت. جالب اینجا بود که در همان شبی که در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشگر ۹۲؛ شهید کلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی که رئیس ستاد او بود) استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در کنار تخت او در بیمارستان تشکیل شد و در همان حال و همان شب، پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اکبر را مطرح کرد.
به رغم اصرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش، حاضر به ترک اهواز و ستاد جنگ‌های نامنظم و حرکت به تهران برای معالجه نشد و تمام مدت را در همان ستاد گذراند، در حالی که در کنار بسترش و در مقابلش نقشه‌های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حرکت نیرو‌های خودی نصب شده بود و او که قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها می‌نگریست و مرتب طرح‌های جالب و پیشنهادات سازنده در زمینه‌های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه می‌داد. کم کم زخم‌های پای او التیام می‌یافت و او دیگر نمی‌توانست سکون را تحمل کند و با چوب زیربغل به پا خاست و باز هم آماده رفتن به جبهه شد.
به دنبال نبرد بیست و هشتم صفر (پانزدهم دی ماه ۵۹) که منجر به شکست قسمتی از نیروهای ما شد و فاجعه هویزه به بار آمد، دیگر تاب نشستن نیاورد، تعدادی از رزمندگان شجاع و جان بر کف را از جبهه فرسیه انتخاب کرد و با چند هلیکوپتر که خود فرماندهی آنها را بر عهده داشت، با همان چوب زیربغل دست به عملی بی‌سابقه و انتحاری زد. او در حالی که از درد جنگ به خود می‌پیچید و از ناراحتی می‌خروشید، آماده حمله به نیروهای پشت جبهه و تدارکاتی دشمن در جاده جفیر به طلاییه شد که به خاطر آتش شدید دشمن، هلیکوپترها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هویزه بگذرند و حمله هوایی دشمن هلیکوپترها را مجبور به بازگشت ساخت که وی از این بازگشت سخت ناراحت و عصبانی بود.

ديدار با امام امت :
​​​​​​​
پس از زخمی شدن، ‌اولين ‏بار، براي ديدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسيد و حوادثی را كه اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عمليات و پيشنهادات خود را ارائه داد. امام امت(ره) پدرانه و با ملاطفت خاصی به سخنانش گوش می ‏داد، او و همه رزمندگان را دعا می ‏كرد و رهنمودهای لازم را ارائه می ‏داد.

او از سكون و عدم تحركی كه در جبهه ‏ها وجود داشت دائماً رنج مي ‏برد و تلاش می ‏كرد كه با ارائه پيشنهادات و برنامه‏ هاي ابتكاري حركتي بوجود آورد و اغلب اين حركت ‏ها را توسط رزمندگان شجاع و جان‏ بركف ستاد نيز عملی می‏ ساخت. او اصرار داشت كه هرچه زودتر به تپه ‏هاي الله ‏اكبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه كه نزديكی مرز است، رسانده تا ارتباط شمالی و جنوبی نيروهای عراقی و مرز پيوسته آنان قطع شود. بالاخره در سي ‏و يكم ارديبهشت ماه سال شصت، با يك حملة‌ هماهنگ و برق ‏آسا، ارتفاعات الله‏ اكبر فتح شد كه پس از پيروزی سوسنگرد بزرگترين پيروزی تا آن زمان بود. شهيد چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولين كساني بود كه پاي به ارتفاعات الله ‏اكبر گذاشت؛ در حالی كه دشمن زبون هنوز در نقاطی مقاومت مي‏كرد. او و فرمانده شجاعش ايرج رستمی، دو روز بعد، با تعدادي از جان بركفان و ياران خود توانستند با فداكاری و قدرت تمام تپه ‏های شحيطيه (شاهسوند) را به تصرف درآوردند، درحالي كه ديگران در هاله ‏ای از ناباوری به اين اقدام جسورانه مي ‏نگريستند. پس از پيروزی ارتفاعات الله ‏اكبر، اصرار داشت نيروهای ما هرچه زودتر، قبل از اينكه دشمن بتواند استحكاماتی براي خود ايجاد كند، به سوي بستان سرازير شوند كه اين كار عملی نشد و شهيد چمران خود طرح تسخير دهلاويه را با ايثار و گذشت و فداكاري جان بر كف ستاد جنگ‏های نامنظم و به فرماندهی ايرج رستمي عملي ساخت. فتح دهلاويه، در نوع خود عملي جسورانه و خطرناك و غرورآفرين بود. نيروهاي مؤمن ستاد پلی بر روی رودخانه كرخه زدند، پلی ابتكاری و چريكي كه خود ساخته بودند. از رودخانه عبور كردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاويه را به ياري خداي برگ فتح كردند. اين اولين پيروزي پس از عزل بني ‏صدر از فرماندهي كل قوا بود كه به عنوان طليعه پيروزي‏ هاي ديگر به حساب آمد. در سيی ام خرداد ماه سال شصت، يعني يك ‏ماه پس از پيروزی ارتفاعات الله ‏اكبر، در جلسه فوق ‏العاده شورای عالي دفاع در اهواز با حضور مرحوم آيت‏ الله اشراقی شركت و از عدم تحرك و سكون نيروها انتقاد كرد و پيشنهادات نظامي خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد. اين آخرين جلسه شورای عالی دفاع بود كه شهيد چمران در آن شركت داشت و فردای آن روز، روز غم‏ انگيز و بسيار سخت و هولناكی بود.

۷.۵.۴ - فتح ارتفاعات الله اکبر

پس از زخمی شدن، اولین‌بار، برای دیدار با امام خمینی و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را که اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادات خود را ارائه داد. امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) پدرانه و با ملاطفت خاصی به سخنانش گوش می‌داد، او و همه رزمندگان را دعا می‌کرد و رهنمودهای لازم را ارائه می‌داد.
دکتر چمران از سکون و عدم تحرکی که در جبهه‌ها وجود داشت دائماً رنج می‌برد و تلاش می‌کرد که با ارائه پیشنهادات و برنامه‌های ابتکاری حرکتی بوجود آورد و اغلب این حرکت‌ها را توسط رزمندگان شجاع و جان برکف ستاد نیز عملی می‌ساخت. او اصرار داشت که هرچه زودتر به تپه‌های الله اکبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه که نزدیکی مرز است، رسانده تا ارتباط شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. بالاخره در سی و یکم اردیبهشت ماه سال شصت، با یک حمله هماهنگ و برق‌آسا، ارتفاعات الله اکبر فتح شد که پس از پیروزی سوسنگرد بزرگترین پیروزی تا آن زمان بود. شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین کسانی بود که پای به ارتفاعات الله اکبر گذاشت، در حالی‌که دشمن زبون هنوز در نقاطی مقاومت می‌کرد. او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد، با تعدادی از جان برکفان و یاران خود توانستند با فداکاری و قدرت تمام تپه‌های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف درآوردند، در حالی‌که دیگران در هاله‌ای از ناباوری به این اقدام جسورانه می‌نگریستند.
پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، اصرار داشت نیروهای ما هرچه زودتر، قبل از اینکه دشمن بتواند استحکاماتی برای خود ایجاد کند، به سوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و شهید چمران خود طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری جان بر کف ستاد جنگ‌های نامنظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت. فتح دهلاویه، در نوع خود عملی جسورانه و خطرناک و غرورآفرین بود. نیروهای مؤمن ستاد پلی بر روی رودخانه کرخه زدند، پلی ابتکاری و چریکی که خود ساخته بودند. از رودخانه عبور کردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاویه را به یاری خدای برگ فتح کردند. این اولین پیروزی پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا بود که به عنوان طلیعه پیروزی‌های دیگر به حساب آمد.
در سی ‌ام خرداد ماه سال شصت، یعنی یک ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اکبر، در جلسه فوق‌العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت‌الله اشراقی شرکت و از عدم تحرک و سکون نیروها انتقاد کرد و پیشنهادات نظامی خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود که شهید چمران در آن شرکت داشت و فردای آن روز، روز غم‌انگیز و بسیار سخت و هولناکی بود.

۸ - شهادت

پس از فتح ارتفاعات اللّه‌اکبر، چمران طرح تسخیر دِهْلاویه را به کمک رزمندگان ستاد جنگ‌های نامنظم به مرحله اجرا درآورد و در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید. [۴۱][۴۲]


۸.۱ - توصیف قبل از شهادت

در سحرگاه سی و یکم خردادماه شصت، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دکتر چمران به شدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوصرزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. دسته‌ای از دوستان صمیمی او می‌گریستند و گروهی دیگر مبهوت فقط به هم می‌نگریستند.
شهید چمران، یکی دیگر از فرماندهانش را احضار کرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی کند و در لحظه حرکت وی، یکی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: «همانند روز عاشورا که یکایک یاران حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او (رستمی) هم به شهادت رسید و اینک خود او همانند ظهر عاشورای حسین (علیه‌السّلام) آماده حرکت به جبهه است.» همه اطرافیانش هنگام خروج از ستاد با او وداع می‌کردند.
دکتر چمران، شب قبل در آخرین جلسه مشورتی ستاد، یارانش را با وصایای بی‌سابقه‌ای نصیحت کرده بود. چه بسیار یاران باوفای او به شهادت رسیده بودند و اینک او خود به قربانگاه می‌رفت. به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت‌الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات کرد. برای آخرین‌بار یکدیگر را بوسیدند و باز هم به حرکت ادامه داد تا به قربانگاه رسید. همه رزمندگان را در کانالی پشت دهلاویه جمع کرد، شهادت ایرج رستمی را به آنها تبریک و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پرنور و چهره‌ای نورانی و دلی مالامال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار، گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، می‌برد» خداوند ثابت کرد که او را دوست می‌دارد و چه زود او را به سوی خود فراخواند.

۸.۲ - توصیف شهـادت

سخنش تمام شد، با همه رزمندگان خداحافظی و دیده‌بوسی کرد، به همه سنگرها سرکشی نمود و در خط مقدم، در نزدیک‌ترین نقطه به دشمن، پشت خاکریزی ایستاد و به رزمندگان تاکید کرد که از این نقطه که او هست، دیگر کسی جلوتر نرود، چون دشمن به خوبی با چشم غیرمسلح دیده می‌شد و مطمئناً دشمن هم آنها را دیده بود. آتش خمپاره که از اولین ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمی قربانی‌های دیگری نیز گرفته بود، باریدن گرفت و دکتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از کنارش متفرق شوند و از هم فاصله بگیرند. یارانش از او فاصله گرفتند و هر یک در گودالی پناه گرفتند. خمپاره‌ها در اطراف او به زمین می‌خوردند و با اصابت یکی از خمپاره‌ها، ترکش خمپاره به پشت سر دکتر چمران اصابت کرد و ترکش‌های دیگر صورت و سینه دو یارش را که در کنارش ایستاده بودند، شکافت و فریاد و شیون رزمندگان و دوستان و برادران باوفایش به آسمان برخاست. او را به سرعت به آمبولانس رساندند. خون از سرش جاری بود.
در بیمارستان سوسنگرد که بعداً به نام شهید دکتر چمران نامیده شد، کمک‌های اولیه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولی افسوس که فقط جسم بی‌جانش به اهواز رسید.
از شهادت شهید چمران، نه تنها مردم اهواز و خوزستان بلکه امت مسلمان ایران و شیعیان محروم لبنان به پا خاستند و حتی ملل مستضعف و رنج‌دیده دنیا غرق در حسرت و ماتم گردیدند. امواج خروشان مردم حق‌شناس ما، خشمگین از این جنایت صدام و اندوهبار و اشک‌آلود، پیکر پاک او را در اهواز و تهران تشییع کردند.

۹ - خانواده و فرزندان

شهید چمران دو بار ازدواج کرد. همسر اول مصطفی چمران، امریکایی بود که از او صاحب سه پسر و یک دختر گشت. خانواده اش زمان اقامت مصطفی چمران در لبنان، به دلیل ناسازگاری با محیط، به امریکا بازگشتند و او خود در لبنان ماند و این امر باعث جدایی همسرش از او شد.

در ادامه حضور شهید چمران در لبنان نقاشی شمع او، شروع آشنایی او با غاده جابر شد که در نهایت به ازدواج او با همسر لبنانی اش انجامید ولی از او صاحب فرزندی نشد. واسطه این آشنایی و ازدواج، شخص موسی صدر و یک روحانی ایرانی به نام سید غروی بوده است.

۱۰ - خصوصیات اخلاقی

چمران مردی وارسته، با عواطف عمیق انسانی بود که در برابر مصائب بشری به شدت منقلب می‌شد.راز و نیازهای عارفانه‌اش، در دست‌نوشته‌هایی که از او به جا مانده، حاکی از عشق و علاقه خالصانه او به خدا و اوج محبت و دوستی‌اش نسبت به هم‌نوعانش است، چنان‌که دوستانش لقب «خدای عشق» را به او داده بودند. [۴۳]او فردی وحدت‌گرا و از گرایش به هر جریانِ منهای اسلام به شدت گریزان بود. [۴۴][۴۵]


۱۱ - آثار

دست‌نوشته‌های چمران به‌تدریج از سوی بنیاد چمران به‌چاپ رسیده که از آن جمله است: خدا بود و دیگر هیچ نبود، علی زیبا‌ترین سروده‌ی هستی، مجموعه بینش و نیایش و چهار گفتار پیرامون شناخت انسان و خدا.
همچنین، دو کتاب لبنان و کردستان حاوی خاطرات او از لبنان و کردستان است.

فیلم شهید چمران

ابراهیم حاتمی کیا، کارگردان ایرانی، فیلمی را به نام چِ دربارهٔ شهید چمران ساخت که پیشنهاد آنرا مهدی چمران ۱۵ سال قبل به او داده بود. این فیلم به مقطعی از زندگی چمران یعنی دو روز و دو شب حضورش در پاوه در سال ۱۳۵۸ می پردازد. در این فیلم فریبرز عرب نیا نقش شهید چمران و سعید راد نقش تیمسار فلاحی را بر عهده دارند. در فیلم سیمرغ نیز که سرگذشت دو تن از خلبانان هوانیروز یعنی احمد کشوری و علی اکبر شیرودی را به تصویر میکشد، به نقش مصطفی چمران در واقعه پاوه اشاره شده است.

 نیایش‌های عارفانه و خواندنی شهید چمران

نیایش‌های عارفانه شهید چمران بسیار خواندنی است. این شهید بزرگوار مناجاتی از خود به یادگار گذاشته که خواندن آن می‌تواند درس های بزرگی را برای ما داشته باشد، این نیایش که متن آن قبل از شهادت شهید به نگارش درآمده در ادامه آمده است:

« بسم الله الرحمن الرحیم

من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می‌دهد، و ارزش هر انسانی به اندازه درد و رنجی است که در این راه تحمل کرده است، و می‌بینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند، علی بزرگ را بنگرید که خدای درد است که گویی بند بند وجودش با درد و رنج جوش خورده است. حسین را نظاره کنید که در دریایی از درد و شکنجه فرو رفت که نظیر آن در عالم دیده نشده است، و زینب کبری را ببینید که با درد و رنج انس گرفته است.

درد دل آدمی را بیدار می‌کند، روح را صفا می‌دهد، غرور و خود‌خواهی را نابود می‌کند. نخوت و فراموشی را از بین می‌برد، انسان را متوجه وجود خود می‌کند. انسان گاهگاهی خود را فراموش می‌کند، فراموش می‌کند که بدن دارد، بدنی ضعیف و ناتوان که، در مقابل عالم و زمان کوچک و ناچیز و آسیب پذیر است، فراموش می‌کند که همیشگی نیست، و چند صباحی بیشتر نمی پاید، فراموش می‌کند که جسم مادی او نمی تواند با روح او هم پرواز شود، لذا این انسان احساس ابدیت و مطلقیت و غرور و قدرت می‌کند، سرمست پیروزی و اوج آمال و آرزوهای دور و دراز خود، بی خبر از حقیقت تلخ و واقعیتهای عینی وجود، به پیش می‌تازد و از هیچ ظلم وستم رو گردان نمی شود. اما درد آدمی را به خود می‌آورد، حقیقت وجود او را به آدمی می‌فهماند و ضعف و زوال و ذلت خود را درک می‌کند و دست از غرور کبریایی برمی‌دارد، و معنی خودخواهی و مصلحت طلبی و غرور را می‌فهمد و آن را توجه نمی کند.

خدایا تو را شکر می‌کنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم. خدایا هدایتم کن زیرا می‌دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است. خدایا هدایتم کن که ظلم نکنم زیرا می‌دانم ظلم چه گناه نابخشودنی است. خدایا ارشادم کن که بی انصافی نکنم زیرا کسی که انصاف ندارد، شرف ندارد.

خدایا راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم که بی احترامی به یک انسان همانا کیفر خدای بزرگ است. خدایا مرا از بلای غرور وخودخواهی نجات ده تا حقایق وجود را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم. خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند. خدایا من کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پر کاهی در مقابل طوفان‌ها هستم. به من دیده عبرت بین ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا براستی بفهمم و بدرستی تسبیح کنم.

ای حیات با تو وداع می‌کنم با همه زیبایی‌هایت، با همه مظاهر جلال و جبروت، با همه کوه‌ها و آسمان‌ها و دریاها و صحراها، با همه وجود وداع می‌کنم. با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می‌روم و از همه چیز چشم می‌پوشم. ای پاهای من، می‌دانم شما چابکید، می‌دانم که در همه مسابقه‌ها گوی سبقت از رقیبان ربوده اید، می‌دانم فداکارید، می‌دانم که به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقه وار به حرکت در می‌آیید، اما من آرزویی بزرگتر دارم، من می‌خواهم که شما به بلندی طبع بلندم، به حرکت در آیید، به قدرت اراده آهنینم محکم باشید، به سرعت تصمیمات و طرح‌هایم سریع باشید. این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها و نقشه‌ها وامیدها و مسئولیت‌ها را به سرعت مطلوب به هر نقطه دلخواه برسانید.

*ای پاهای من در این لحظات آخر عمر آبروی مرا حفظ کنید

‌شما سال‌های دراز به من خدمت کرده اید، از شما می‌خواهم که در این آخرین لحظه نیز وظیفه ی خود را به بهترین وجه ادا کنید. ای پاهای من سریع و توانا باشید، ای دست‌های من قوی و دقیق باشید، ای چشمان من تیزبین و هشیار باشید، ای قلب من، این لحظات آخرین را تحمل کن، ای نفس، مرا ضعیف وذلیل مگذار، چند لحظه بیشتر با قدرت و اراده صبور و توانا باش. به شما قول می‌دهم که چند لحظه دیگر همه شما در استراحتی عمیق و ابدی آرامش خود را برای همیشه بیابید و تلافی این عمر خسته کننده و این لحظات سخت و سنگین را دریافت کنید. چند لحظه دیگر به آرامش خواهید رسید؛ آرامشی ابدی. دیگر شما را زحمت نخواهم داد. دیگر شب و روز استثمارتان نخواهم کرد. دیگر فشار عالم و شکنجه روزگار را بر شما تحمیل نخواهم کرد. دیگر به شما بی خوابی نخواهم داد و شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد. از درد و شکنجه ضجه نخواهید زد. از گرسنگی و گرما و سرما شکوه نخواهید کرد. و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس، لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.

خدایا! وجودم اشک شده، همه وجودم از اشک می‌جوشد، می‌لرزد، می‌سوزد و خاکستر می‌شود. اشک شده ام و دیگر هیچ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد.

خدایا تو را شکر می‌کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راه‌ها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است، می‌توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدایی رسید.»

* امروز بیش از هر زمانی نیاز به الگوگیری از شهیدچمران داریم

وقتی زندگینامه شهیدچمران این استاد تراز انقلاب اسلامی را بازخوانی می کنیم به خوبی متوجه می شویم که چرا رهبر معظم انقلاب این شهید والامقام را به عنوان یک الگوی کامل برای اساتید دانشگاه معرفی می کنند.

در این ایام که دشمنان انقلاب اسلامی از راه‌های مختلف برای آسیب زدن به نظام و کشور ما استفاده می کنند به شدت نیاز است که اساتید دانشگاه و دانشجویان شهیدچمران را الگوی خود قرار داده و همچون این شهید بزرگوار برای سربلندی انقلاب و کشورمان تلاش کنند.

 

۱۲ - فهرست منابع

(۱) اسناد لانه جاسوسی، ج۳۱ کردستان (۱)، (تهران) : دانشجویان مسلمان پیرو خط امام.
(۲) بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان- شصت سال خدمت و مقاومت، گفتگو با غلامرضا نجاتی، تهران ۱۳۷۵ـ۱۳۷۷ش.
(۳) چگونگی شهادت دکتر مصطفی چمران، کیهان، ش ۱۱۳۱۴، ۱ تیر ۱۳۶۰.
(۴) چمران، مصطفی، رقصی چنین میانه می‌دانم آرزوست، تهران ۱۳۸۰ش.
(۵) چمران، مصطفی، کردستان، تهران ۱۳۸۱ش.
(۶) چمران، مصطفی، گزارشی از لبنان در نامه به مهندس بازرگان، در یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، به‌کوشش ابراهیم یزدی، تهران: قلم، ۱۳۸۳ش.
(۷) چمران، مصطفی، لبنان: گزیده‌ای از مجموعه سخنرانی‌ها و دست‌نوشته‌های شهید دکتر مصطفی چمران درباره لبنان، تهران ۱۳۷۶ش.
(۸) چمران، مصطفی، من جنگهای چریکی را باتفاق یزدی و قطب‌زاده در مصر فراگرفتم، کیهان، ش ۱۰۷۸۴، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.
(۹) شوکت، حمید، کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) از آغاز تا انشعاب، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۰) شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران- وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸ش.
(۱۱) متین، افشین، کنفدراسیون تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور ۵۷ـ ۱۳۳۲، ترجمه ارسطو آذری، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۲) هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی: دوران مبارزه، زیرنظر محسن هاشمی، تهران ۱۳۷۶ش.
(۱۳) یادنامه اولین سالگرد شهادت سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، (تهران)، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
(۱۴) یزدی، ابراهیم، چمران عشق بود و صفا و وفا و صدق و وارستگی، در یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.

۱۳ - پانویس
[ویرایش]
۱.    ↑ چمران، مصطفی، من جنگهای چریکی را باتفاق یزدی و قطب‌زاده در مصر فراگرفتم، ج۱، ص۱۶، کیهان، ش ۱۰۷۸۴، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.
۲.    ↑ چمران، مصطفی، من جنگهای چریکی را باتفاق یزدی و قطب‌زاده در مصر فراگرفتم، ج۱، ص۱۶، کیهان، ش ۱۰۷۸۴، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.
۳.    ↑ یادنامه اولین سالگرد شهادت سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، (تهران)، ج۱، ص۱۱، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۴.    ↑ بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان- شصت سال خدمت و مقاومت، ج۱، ص۲۵۱، گفتگو با غلامرضا نجاتی، تهران ۱۳۷۵ـ۱۳۷۷ش.
۵.    ↑ چمران، مصطفی، من جنگهای چریکی را باتفاق یزدی و قطب‌زاده در مصر فراگرفتم، ج۱، ص۱۶، کیهان، ش ۱۰۷۸۴، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.
۶.    ↑ یزدی، ابراهیم، چمران عشق بود و صفا و وفا و صدق و وارستگی، ص۲۳ـ۲۴، در یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفى چمران، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۷.    ↑ شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران- وزارت اطلاعات، ج۱، ص۵، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸ش.
۸.    ↑ چمران، مصطفی، من جنگهای چریکی را باتفاق یزدی و قطب‌زاده در مصر فراگرفتم، ج۱، ص۱۶، کیهان، ش ۱۰۷۸۴، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.
۹.    ↑ یزدی، ابراهیم، چمران عشق بود و صفا و وفا و صدق و وارستگی، ص۲۷، در یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفى چمران، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۱۰.    ↑ شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران- وزارت اطلاعات، ج۱، ص۶، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸ش.
۱۱.    ↑ یادنامه اولین سالگرد شهادت سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، (تهران)، ج۱، ص۱۱ـ۱۲، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۱۲.    ↑ بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان- شصت سال خدمت و مقاومت، ج۲، ص۱۵۹ـ۱۶۰، گفتگو با غلامرضا نجاتی، تهران ۱۳۷۵ـ۱۳۷۷ش.
۱۳.    ↑ یزدی، ابراهیم، چمران عشق بود و صفا و وفا و صدق و وارستگی، ص۲۹،در یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفى چمران، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۱۴.    ↑ شوکت، حمید، کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) از آغاز تا انشعاب، ج۱، ص۱۴۵ـ۱۴۶، تهران ۱۳۷۸ش.
۱۵.    ↑ چمران، مصطفی، من جنگهای چریکی را باتفاق یزدی و قطب‌زاده در مصر فراگرفتم، ج۱، ص۱۶، کیهان، ش ۱۰۷۸۴، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.
۱۶.    ↑ یزدی، ابراهیم، چمران عشق بود و صفا و وفا و صدق و وارستگی، ص۳۷،در یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفى چمران، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۱۷.    ↑ بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان- شصت سال خدمت و مقاومت، ج۲، ص۱۷۵ـ۱۷۸، گفتگو با غلامرضا نجاتی، تهران ۱۳۷۵ـ۱۳۷۷ش.
۱۸.    ↑ یزدی، ابراهیم، چمران عشق بود و صفا و وفا و صدق و وارستگی، ص۳۹ـ۴۰،در یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفى چمران، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۱۹.    ↑ متین، افشین، کنفدراسیون تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی در خارج از کشور ۵۷ـ ۱۳۳۲، ج۱، ص۱۹۹ـ۲۰۰، ترجمه ارسطو آذری، تهران ۱۳۷۸ش.
۲۰.    ↑ چمران، مصطفی، لبنان: گزیده‌ای از مجموعه سخنرانی‌ها و دست‌نوشته‌های شهید دکتر مصطفی چمران درباره لبنان، ص۸۴،تهران ۱۳۷۶ش.
۲۱.    ↑ چمران، مصطفی، لبنان: گزیده‌ای از مجموعه سخنرانی‌ها و دست‌نوشته‌های شهید دکتر مصطفی چمران درباره لبنان، ص۹۱،تهران ۱۳۷۶ش.
۲۲.    ↑ چمران، مصطفی، من جنگهای چریکی را باتفاق یزدی و قطب‌زاده در مصر فراگرفتم، ج۱، ص۳، کیهان، ش ۱۰۷۸۴، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.
۲۳.    ↑ چمران، مصطفی، من جنگهای چریکی را باتفاق یزدی و قطب‌زاده در مصر فراگرفتم، ج۱، ص۱۶، کیهان، ش ۱۰۷۸۴، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.
۲۴.    ↑ بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان- شصت سال خدمت و مقاومت، ج۲، ص۱۸۰ـ۱۸۲، گفتگو با غلامرضا نجاتی، تهران ۱۳۷۵ـ۱۳۷۷ش.
۲۵.    ↑ یادنامه اولین سالگرد شهادت سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، (تهران)، ج۱، ص۱۳، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۲۶.    ↑ چمران، مصطفی، لبنان: گزیده‌ای از مجموعه سخنرانی‌ها و دست‌نوشته‌های شهید دکتر مصطفی چمران درباره لبنان، ص۲۰،تهران ۱۳۷۶ش.
۲۷.    ↑ چمران، مصطفی، لبنان: گزیده‌ای از مجموعه سخنرانی‌ها و دست‌نوشته‌های شهید دکتر مصطفی چمران درباره لبنان، ص۵۷،تهران ۱۳۷۶ش.
۲۸.    ↑ چمران، مصطفی، لبنان: گزیده‌ای از مجموعه سخنرانی‌ها و دست‌نوشته‌های شهید دکتر مصطفی چمران درباره لبنان،ص۸۴، تهران ۱۳۷۶ش.
۲۹.    ↑ چمران، مصطفی، گزارشی از لبنان در نامه به مهندس بازرگان، ج۱، ص۲۹۹، در یادنامه شهید بزرگوار دکتر مصطفی چمران، به‌کوشش ابراهیم یزدی، تهران: قلم، ۱۳۸۳ش.
۳۰.    ↑ هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی: دوران مبارزه، ج۱، ص۲۷۹، زیر نظر محسن هاشمی، تهران ۱۳۷۶ش.
۳۱.    ↑ شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران- وزارت اطلاعات، ج۱، ص۱۸، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸ش.
۳۲.    ↑ چمران، مصطفی، کردستان، ج۱، ص۳۰ به بعد، تهران ۱۳۸۱ش.
۳۳.    ↑ شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران- وزارت اطلاعات، ج۱، ص۲۵، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸ش.
۳۴.    ↑ بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان- شصت سال خدمت و مقاومت، ج۲، ص۱۳۰، گفتگو با غلامرضا نجاتی، تهران ۱۳۷۵ـ۱۳۷۷ش.
۳۵.    ↑ شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران- وزارت اطلاعات، ج۱، ص۲۵ـ۲۶، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸ش.
۳۶.    ↑ شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران- وزارت اطلاعات، ج۱، ص۲۸، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸ش.
۳۷.    ↑ چمران، مصطفی، رقصی چنین میانه می‌دانم آرزوست، مقدمه مهدی چمران، ص۱۲ـ۱۳، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۸.    ↑ چمران، مصطفی، رقصی چنین میانه می‌دانم آرزوست، مقدمه مهدی چمران، ص۹ـ۱۰، تهران ۱۳۸۰ش.
۳۹.    ↑ یادنامه اولین سالگرد شهادت سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، (تهران)، ج۱، ص۱۶، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۴۰.    ↑ یادنامه اولین سالگرد شهادت سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، (تهران)، ج۱، ص۱۶، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۴۱.    ↑ چگونگی شهادت دکتر مصطفی چمران، کیهان، ص۲، ش ۱۱۳۱۴، ۱ تیر ۱۳۶۰.
۴۲.    ↑ یادنامه اولین سالگرد شهادت سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، (تهران)، ج۱، ص۲۰ـ۲۲، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.
۴۳.    ↑ شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران، تهران- وزارت اطلاعات، ج۱، ص۸، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸ش.
۴۴.    ↑ چمران، مصطفی، من جنگهای چریکی را باتفاق یزدی و قطب‌زاده در مصر فراگرفتم، ج۱، ص۱۶، کیهان، ش ۱۰۷۸۴، ۲۷ مرداد ۱۳۵۸.
۴۵.    ↑ یادنامه اولین سالگرد شهادت سردار پرافتخار اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، (تهران)، ج۱، ص۱۲، بنیاد شهید چمران، ۱۳۶۱ش.

 

منابع:

https://www.borna.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%DA%AF%D9%88%DA%AF%D9%84-%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%B2-139/1017563-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%DA%86%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D9%88%D9%84%D8%AF-%D8%AA%D8%A7-%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA

https://www.sarpoosh.com/religion/warriors/biography-mostafachamran-32.html

https://fa.wikifeqh.ir/

چهارشنبه 1 تیر 1401  3:57 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها