زندگی / خانواده
پدر و مادر ، جای بچه ها زندگی نکنید!
کودکی که در مسیر طبیعی رشدش، مدام از سوی پدر و مادرش نصحیت یا اجبار می شود که چه کارهایی را بکند و چه کارهایی را نباید انجام دهد یا علایقش با سلایق پدر و مادرش تعویض می شود، نمی تواند در بزرگسالی شخصیت مستقل و با اعتماد به نفسی داشته باشد. کودک از همان ابتدا بهتر است توسط نهاد درونی خودش با حضور پدر و مادر رشد سالمی را داشته باشد.
گروه زندگی : چند وقت پیش منزل یکی از دوستان رفته بودم، یک دختر و یک پسر کوچک داشت، در حال بازی با آنها بودم که مدام مادرش وسط می آمد و به بچه ها میگفت: «اینطور بازی کنید، آنطور بازی نکنید. لباستان را کثیف نکنید. الان بیایید میوه بخورید. اینکار را بکنید و آنکار را نکنید. لبه مبل ننشینید، تلویزیون زیاد نبینید و.. و ..و..» آنقدر که من هم به صدا آمدم و گفتم: «ای بابا، بچه ها را راحت بگذار، اجازه بده بازیشان را بکنند. اینطور خسته میشوند از این همه بکن و نکن!»
بعد از گفته من چهره اش در هم رفت و با بغض نشست. احساس کردم او را ناراحت کردم ، بنابراین عذرخواهی کردم و گفتم: «ببخشید، ببین من که آدم بزرگ هستم از این فرمایشات تو خسته شدم، چرا اجازه نمی دهی، بچه ها راحت باشند و بازی شان را بکنند. نگاه کن مثل جوجه از این دستورات تو میترسند و تکان نمیخورند.» او هم حرف هایم را تایید کرد و گفت: «می دانم خیلی وسواس دارم و مدام حس میکنم باید به آنها خط بدهم و مسیر مشخص کنم تا مبادا اشتباه کنند، از جایی بیافتند، لباسشان کثیف شود یا خودشان را آلوده کنند، این فرمایشات هم خودم را خسته کرده و هم بچه ها را.»
پس از ترک منزل این دوست، مدام به این فکر میکردم که باید چطور بچه ها را در زمینه های مختلف هدایت کرد، آیا باید آنها را رها کرد تا هرطور که باید و دوست دارند رشد کنند، یا اینکه باید برای آنها زمینه فراهم کرد و در یک مسیر مشخص آنها را قرار داد.
در عرصه روانشناسی مکاتب مختلفی طی سالیان سال بوجود آمده و نظریه پردازان مختلفی ظهور کردند که برخی از آنها محیط و برخی دیگر ژنتیک را بر رشد طبیعی بچه اثرگذار می دانند. برخی نیز می گویند که کودک با تلفیقی از محیط و ژنتیک رشد میکند که البته الان طرفداران این رویکرد تلفیقی خیلی بیشتر شده است. یک روانشناس دیگری نیز به نام مونتسکیو که مدارسش به نام مدارس منتسکیو معروف شده ، مطرح کرد که بچه باید در محیط طبیعی و طی فرایند مناسب رشد بدون اینکه هیچ کسی در آن دخالتی داشته باشد، رشد کند. او در مدارسی که ابداع کرد نیز چنین سیستمی را پیاده کرد و به خانواده ها هم میگفت که نباید در فرایند رشد دخالتی داشته باشند و به قولی «بکن نکن» و فرمایشات مختلف داشته باشند چرا که باعث از بین رفتن خلاقیت بچه ها می شود.
«حجت الاسلام علی اصلان زاده، کارشناس مذهبی و پژوهشگر مرکز پاسخگویی به شبهات دینی» نیز مواردی را در ارتباط با نوع تربیت و رفتار صحیح با کودک متذکر می شود.
*در فرایند رشد بچه تحمیل ایجاد نکنید
نکته نخست این است که در نظر داشته باشید کودک و نوجوان شما در هر سن و سالی که قرار دارد، اجازه دهید رشد طبیعی خود را داشته باشد. یعنی سعی نکنید چیزی را به او تحمیل کنید یا در مسیر شکوفا شدن استعدادی در او اجبار ایجاد کنید.
از مادری می شنیدم که می گفت، خودش در تمام طول تحصیل دوست داشته این رشته را انتخاب کند اما نتوانسته، حالا دوست دارد دختر یا پسرش در این رشته تحصیل کند. آقای دیگری که علاقه زیادی به ورزش داشته حال با اجبار فرزندش را به باشگاه می فرستد و این بچه هیچ علاقه ای به ورزش مسابقه ای ندارد.
حجت الاسلام اصلان زاده دراین باره به فارس میگوید: «تربیت کودک به معنای شکوفایی استعدادها و برآوردن نیازهای او است . همچنین نیازهای کودک نیز تنها به معنای توجه به خوراک، پوشاک، محبت و منحصر به خواندن و نوشتن و انباشتن یک سری اصطلاحات در حافظه نیست. همچنین تربیت به این معنا نیست که شما در فرایند رشد طبیعی بچه دخالت ایجاد کنید و تصورتان هم این باشد که شما هستید که او را خط می دهید. بچه باید به طور طبیعی استعدادهایش بروز و شکوفا شود، هر کاری که به اجبار شما در این مسیر انجام دهید ، تغییر دادن مسیر رشد او هست. حال برخی خانواده ها شاید بگویند که پس آنها چه نقشی دارند و چه کار باید بکنند، به هرحال پدر و مادر می بایست سنگی از جلوی پای بچه در مسیر رشد بردارند ، نه اینکه خود سنگ باشند.»
هر نوع تحمیل ایجاد کردن در مسیر رشد غلط است. مثل اینکه با اجبار بچه ای که دوست ندارد کلاس شنا برود را تابستان به کلاس شنا بفرستید، این بچه شاید استعدادش در کلاس نقاشی باشد، سعی نکنید علایق خود را به او تحمیل کنید یا بچه ای که علاقه به ورزش رزمی ندارد اما چون پدر و مادر آرزو دارند، او را به این سمت و سو می فرستند و در نهایت هم این بچه راه به جایی نمی برد. پدر و مادر باید نقششان این باشد که در مسیر پرورش استعدادهای بچه کمک رسان باشند، نه اینکه خودشان بخواهند به جای بچه زندگی کنند یا راهش را انتخاب کنند .
*زیاد نصیحت نکنید
پدر و مادری که مدام بچه را نصیحت می کنند باعث ناشنوا شدن گوش بچه هایشان می شوند. منظور از این ناشنوایی این است که آنها دیگر صدای مادر یا پدر را نمی شوند، چون مدام احساس می کنند که در حال انجام کار اشتباه هستند و اعتماد به نفسشان ضایع می شود.
حجت الاسلام اصلان زاده می گوید: «یک مثلی بین روانشناسان وجود دارد که می گویند پدر و مادرها برای تربیت بچه اول تابع عوامل محیطی هستند به این معنا که خیلی با بچه سروکله می زنند تا آنطور که خودشان می خواهند بچه بار بیاید، یعنی هرکاری که آنها می خواهند بکند یا هر حرفی که آنها میگویند را بچه بزند و مسیری که پدر و مادر میخواهند را او برود. اینها تصور میکنند که اثر محیط خیلی بیش از طبیعت و ژنتیک است درحالیکه برای بچه دوم از این اشتباه در میایند و میفهمند که نظرشان کاملا اشتباه بوده ، می بایست بچه را آزاد بگذارند چرا که در هر حال او مسیر طبیعی رشد خود را می رود و آنها فقط نقش راهنما را دارند. بنابراین پدر و مادر نباید خیلی به عبارتی زور بزنند، نصیحت کنند و حرف هایی بزنند که وقتی زیاد می شود، دیگر اثرش را از دست می دهد.»
یک نهال در شرایط طبیعی با آب و نور مناسب رشد می کند و گل داده یا میوه میدهد اگر مدام بخواهید در فرایند رشد این درخت دخالت داشته باشید و یا اینکه تنها به رشد ظاهری او بپردازید، شاید محصولی که در آینده بدهد خیلی هم خاصیت نداشته باشد. بچه نیز در فرایند رشد همینگونه است اگر مسائل تربیتی را مدام با افراط و تفریط به او یادآوری کنید و زیر ذره بین قرارش بدهید، مشخص نیست که تربیتش به چه صورت خواهد شد.
*از خطای بچه ها به راحتی بگذرید
یکی از نکات مهم تربیتی در ارتباط با کودک و نوجوان این است که آنها مدام در فرایند رشد آزمون و خطا میکنند و دچار اشتباه میشوند. پدر و مادری که مدام به بچه هایشان بکن و نکن میکنند یا آنها را زیرذره بین دارند تا مبادا اشتباه کنند و اگر اشتباهی مرتکب شوند انگار خطای آسمانی کردند، قطعا به مسیر بدی بچه هایشان را میبرند و این بچه ها همان بزرگسالان فاجعه ساز و کمال گرایی در آینده میشوند که اگر یک اشتباه کوچک در زندگی شان بکنند، ممکن است کارشان به خودکشی هم برسد.
حتی در سنت ائمه(ع) نیز تأکید زیادی شده که از خطاهای جوان کم سنتان بگذرید و آنها را زیرذره بین قرار ندهید ، سخت گیری نکنید که فرد اجازه اشتباه نداشته باشد.
حجت الاسلام اصلان زاده معتقد است بچه ای که از سوی پدر و مادرش اجازه اشتباه نداشته باشد، در بزرگسالی احتمال درگیر شدنش با اختلالات وسواسی، انواع اضطراب ها و عدم توان مقابله در برابر مشکلات زندگی اش زیاد است. چرا که این فرد حس میکند نباید در زندگی اشتباهی مرتکب شود درغیراینصورت دچار افکار فاجعه ساز می شود. بنابراین در نوع رفتار با یک کودک و نوجوان یا حتی بچه بزرگتر نباید طوری رفتار کنید که انگار شما یک عامل ناظر بیرونی برای زندگی او هستید، از خطاهای او بگذرید و چشم پوشی کنید و اینطور نباشد که انتظار تکرار خطا هم نداشته باشید».
*اجازه دهید تا بچه ها تصمیم بگیرند
یکی از مهمترین مسائل در تربیت صحیح کودک نیز اجازه دادن اینکه بچه ها خودشان هم بتوانند تصمیم بگیرند نه اینکه مدام پدر و مادر به جای آنها تصمیم بگیرند و آنها هم یا زیربار بروند یا لجبازی کنند و گوش ندهند. در این راستا بهترین حالت این است که از آنها نظرخواهی هم بکنید برای بیرون رفتن، بازی کردن یا هر کار دیگری نظر حتی بچه کوچکتان را هم بپرسید.
*استعداد کودک چطور پرورش پیدا می کند
نکته نهایی این است که حال با همه این نهی کردن ها، چطور می توانیم استعداد ذاتی کودک را بدون اینکه او را محدود کنیم یا باید و نبایدها را به او بگوییم، پرورش دهیم. حجت الاسلام اصلان زاده دراین باره می گوید: «استعداد کودک با دو عامل توجه به نیاز و هدف در او بارور می شود. اگر کودک در زمان مناسب با احتیاجات و اهداف زندگی اش مواجه شود، به شکوفایی استعدادش توجه کرده ایم. این استعدادها هم چیزهایی فراتر از مسائل مادی است که تدریجا خود را نشان می دهد.
بنابراین تربیت کودک برخلاف آن چیزی که در نگاه سنتی به ذهن می رسد، ارائه یک پکیج آماده شناختی و اخلاقی برای کودک نیست چرا که نگاه سنتی مشکلات خاص خود را داشته که در جامعه امروز نمی تواند کاربرد داشته باشد و بچه ها را به رشد مناسب برساند. بنابراین اگر ریشه ها که شامل نوع تفکر ، قدرت تشخیص خوب از بد، نحوه آزاداندیشی و شخصیت مستقل داشتن است، به خوبی آموزش داده نشود و تنها پدر و مادر به یک سری تلقینات و انگیزه سازی های بیرونی مثل جایزه دادن و محروم سازی از برخی چیزها توجه کنند، کودک استعدادهایش به خوبی رشد نمی کند.»
فرض کنید نوجوان شما تصمیم دارد به کوچه برود و با دوستانش فوتبال بازی کند اما شما تمایل ندارید. یک راه این است که به طور مستقیم به او بگویید دوست ندارید با دوستانش در کوچه بازی کند و او را منصرف کنید، اما راه دیگر این است که والدین عاقبت اندیشی کرده و به او بگویند که اگر الان برای فوتبال بازی کردن به کوچه بروی، هم از درس و مشقت می افتی و هم خطرات دیگری تو را تهدید میکند ، درحالیکه که میتوانی به جای دیگری با زمین چمن بروی و در روز مناسبتری به فوتبال بازی کردن بپردازی. با این نوع صحبت کردن بچه خودش تفکر میکند و مسیر درست را انتخاب میکند بدون اینکه والدین برایش تصمیم بگیرند. شما چقدر از این روش ها برای صحبت کردن با فرزندانتان استفاده می کنید؟