جایگاه شادی در ادبیات فارسی
ادبیات پیوند عمیقی با بنمایه های غم و شادی داشته است در این میان برخی شاعران به تناسب وضعیت زمانه خود تلاش کردهاند با اشعار، شادی را در جامعه افزایش دهند چونان که در شعر رودکی می خوانیم «شاد زی با سیه چشمان شاد/ که جهان نیست جز فسانه و باد /ز آمده شادمان بباید بود/ وز گذشته نکرد باید یاد».
به گزارش خبرنگار ایمنا، شادی مفهومی است که از دیرباز در فرهنگ ایران جایگاه ویژهای داشته و به آن بسیار اهمیت داده میشده است. در سنگنوشتههای بر جای مانده از دوران باستان، مانند سنگنوشته داریوش و خشایار شاه در گنجنامه همدان، آمده است؛ «بزرگ است اهورامزدا که این زمین را آفرید و آن آسمان را آفرید و شادی را آفرید.» از اینجا میتوان دریافت که مقولهای به نام شادی تا چه میزان در فرهنگ کهن ایران اهمیت داشته تا آنجا که یکی از ارزشها یا صفات پروردگار «آفریدن شادی» ها بوده است و اهمیت آن را به میزان آفرینش آسمان و زمین میدانستهاند. در یک معنای تفسیری، این جمله به این مفهوم است که اگر شادی نبود، کائنات هم معنایی نداشت.
همانطور که مفهوم شادی در فرهنگ کهن آمده، در ادب فارسی به خصوص در شعر هم رواج پیدا کرد. همچنین تداوم این اندیشه را در برخی آثار تربیتی منثور مانند قابوسنامه، اخلاق ناصری و امثال اینها میتوان مشاهده کرد که بر کنار نهادن مسائل غمگین و رو آوردن به امور شاد تاکید دارند. شادی اصولا سازنده و محرک است حال آنکه غم و اندوه مایه سکون و بیتحرکی است. به همین علت هم در شعر فارسی از قدیم تا کنون کمتر شاعری را میبینیم که مخاطب خود را به شادی و روی آوردن به موضوعات زندگیساز ترغیب نکرده باشد.
مهناز ملکی معتقد است که در ادبیات که یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین رشته های علوم انسانی است، بحث شادی در انواع، سبک ها و گونه های مختلف ادبی گاه در قالب نظم، گاه نثر، در نمونه های نوشتاری داستانی، دلنوشته و ترانه به رشته تحریر در آمده است. خبرنگار ایمنا در خصوص جایگاه و نقش ادبیات فارسی در افزایش شادی در جامعه با این شاعر و زبانشناس گفت و گو کرده است که در ادامه می خوانید:
ارزیابی شما از جایگاه و نقش ادبیات در افزایش شادابی جامعه چیست؟
شادی واژه ای فارسی، زیبا و امید بخش در لفظ و معناست؛ واژه ای که در دین مبین اسلام و فرهنگ ما ایرانیان عینیت بخشیدن به آن سفارش شده به گونه ای که پیشینه طولانی شادی در فرهنگ ایرانیان قابل خوانش و ستایش است. در طول تاریخ انسانهای کره زمین خواهان شادی بوده و برای داشتن آن تلاش فراوان کرده اند و چنانچه در نگاره های موجود و آثار مختلف بر جا مانده گذشتگان نظری هرچند گذرا بیندازیم به صورت شفاهی و مکتوب نمادها و یادگارهای زیبای شادی بخش و شادی آفرینی خواهیم یافت. غم و اندوه نیز به عنوان یکی دیگر از عواطف بشری نمود دارد و در علوم مختلف از جمله روانشناسی بحث شادی وغم به عنوان دو مورد از نیازهای مهم عاطفی بشر جایگاه خاصی دارد. ادبیات یکی از مهم ترین وتاثیر گذارترین رشته های علوم انسانی است و در ادبیات فارسی بحث شادی در انواع، سبک ها و گونه های مختلف ادبی گاه در قالب نظم گاه نثر، در نمونه های نوشتاری داستانی، دلنوشتهو ترانه به رشته تحریر در آمده است.
آیا شاعران قدیم ایران در اشعار خود به موضوع شادی می پرداختند؟
از زمان آغازین سرایش نخستین شعر ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم متخلص به رودکی و مشهور به استاد شاعران پارسیسرای حوزه تمدن ایرانی در دورهٔ سامانی در سدهٔ چهارم هجری قمری به این مورد توجه ویژه داشته است. رودکی در یکی از اشعار خود چنین می سراید "شاد زی با سیاه چشمان، شاد/که جهان نیست جز فسانه وباد/ زآمده شادمان بباید بود/وز گذشته نکرد باید یاد/شاد بودهست از این جهان هرگز/هیچ کس؟ تا از او تو باشی شاد" و این درحالیست که در دوران سامانیان اشعار غم انگیز کمتری را از شاعران شاهد هستیم.
رودکی، سنایی و فرخی امید بخشی و نشاط انگیزی اشعارشان بیشتر بوده است که این مورد را میتوان ناشی از اوضاع اجتماعی، نوع حکومت وطرز نگرش این شاعران به موضوعات جامعه خود دانست. هرچه بیشتر در ادب پارسی (نثر ونظم) ژرف بنگریم می بینیم با گذشت زمان و رسیدن به قرن هفتم و هشتم و وقوع حمله مغول و نابسامانی اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن دوران غم و اندوه بیشتر نمود ادبی پیدا می کند، البته ناگفته نماند در آن دوران با اوضاع ذکر شده شاعرانی چون مولانا، سعدی و حافظ بودند که امید و شادی در اشعارشان موج می زد. این نوع نگرش وآفرینش ادبی قابل توجه و ستایش است و از روح هنر و دانایی این شاعران سرچشمه می گیرد، چنانکه توانسته اند در آن دوران پرتنش با خلق زیباترین اشعار و واژهها امید و شادی را به مردمان جامعه خودشان نوید دهند.
"حسن انوشه" از پژوهندگان ادب فارسی وجود شادی یا غم را به سبک مربوط نمی داند و می گوید غمخواری به سبک ادبیات مربوط نیست، سبک با شاد بودن که بخشی از فرهنگ ما بوده ارتباط ندارد، سبکها به فرهنگ مکتوب ما مربوط هستند اما اینکه باید شاد باشیم و غمگساری نکنیم این سفارشی است که در فرهنگ ما شده و در شعر که بخشی از فرهنگ ماست انعکاس پیدا کرده است.
آیا در اشعار حافظ نیز به مسئله نشاط و شادابی پرداخته شده است؟
اگر شاعر عشق را سرلوحه هنر والای شاعری خود قرار دهد و با این نگرش درمورد دنیای اطراف و جامعه انسانی بنویسد قطعا در نوع بیان، سرایش و نوشتار او تاثیر مثبت خواهد داشت از این رو حافظ شیرازی در آشفته ترین اوضاع سیاسی زمان خود چنین می سراید: "بر سر آنم که گر زدست برآید /دست به کاری زنم که غصه سر آید" و یا "هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی/کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را". از میان ۴٩۵ شعر حافظ ١٣٧ غزل وی شادی آور و نوید دهنده امید و آرامش است، پس به این نکته اساسی می رسیم که حافظ انسانی خوشبخت، شاد وخوشنگر بوده چرا که دنیا را ابدی نمی داند و به همین سبب رنج و اندوه را بی فایده وبیمعنیترین کار دنیوی میداند. حافظ شادی و شکیبایی را بر غم و اندوه رجحان می دهد و این مهم یکی از ویژگی های انسان واقعگرا و اجتماعی است و بر همین اساس می توان گفت حافظ دنبالهروی اندیشه های "خیام" بوده است اندیشههایی که بهرهبری از دنیای موجود در آن نیکاندیشی و شادی آفرینی بوده است. نکته جالب و قابل تامل آن بوده که حافظ را متفکرترین و بهترین شارح اندیشه های خیام دانسته اند هر چند تفاوت هایی آشکار در ایمان محکم تر حافظ به حقیقت، شریعت وطریقت وفرجام شناسی وجود دارد.
جایگاه شادی در شعر شاعران معاصر ایران چگونه بوده است؟
هر چه به شعر شاعران معاصر نزدیکتر میشویم و با مطالعه آثار ایشان به علت مشکلات عدیده جوامع و دنیای مخصوص شاعر، موضوعات ادبی با رویکرد بیشتر غم و اندوه جلوه می کند. نمونه بارز آن "صادق هدایت" نویسنده برجسته معاصر ایران بوده که نوشته هایش حاکی از احساسات او نسبت به زندگی و درونیاتش است، دکتر مهدی حمیدی شیرازی، فریدون توللی، مهدی اخوان ثالث با شعر زمستان. فروغ فرخزاد با عصیان، نیمایوشیج با افسانه، نادر نادر پور، سیمین بهبهانی و سهراب سپهری از جمله شاعرانی هستند که زینت کلامشان گاه با اندوه و غمناکی پیوند میخورد. این احساسات و بیانات را می توان ناشی از مواجهه خاص این شاعران برجسته با مسائل اجتماعی، فضای غم انگیز زندگی، حالات روحی و روانی ایشان دانست.
آیا شعر می تواند از دوران کودکی در تربیت و نشاط کودکان تاثیرگذار باشد؟
در فرهنگ های مختلف، انسان ها همیشه در جستجوی راه های متفاوت ابراز شادی هستند. آیین ها، جشن ها، موسیقی، هنرهای گوناگون همه و همه راهکارهای ایجاد و تولید شادی به شمار می آیند از این رو باید بدانیم شادی و غم از نیازهای موجود، واقعی وعاطفی هر انسانی بوده و این مسئله جهانی وعمومی است و در نهاد بشر نهفته است. گاهی ابراز آن دست خود انسان نیست و متاثر از محیط و اطرافیان اوست. با توجه به همه این مسائل اگر بخواهیم در زمان حاضر شادی ها را افزون تر از اندوه ایجاد کنیم باید به نقش ادبیات و آموزش آن از کودکی توجه ویژه داشته باشیم.
قصه، داستان، ترانه، اشعار کودکانه با موضوعات متنوع وبا هدف ایجاد و پرورش امید وشادی در کودکان نوآموز باعث نهادینه شدن این نیاز زیبای عاطفی و یادگیری و کاربرد آن توسط فرزندانمان می شود از این رو می توان به توجه ویژه غلامرضا امامی نویسنده، پژوهشگر، ادیب و مترجم حوزه ادبیات در توضیح شادی در قصه ها و ویژگی قصههای قدیمی تکیه کرد.
غلامرضا امامی چنین می گوید که من و همنسلان من، معمولاً با قصههایی که از مادرها و مادربزرگهایمان میشنیدیم به خواب میرفتیم و چه بسا ادامه آن قصهها را در خواب به شکل رؤیا میدیدیم، سوژههای آن قصهها از دوران کهن میآمد، اما کاملاً جاندار و جذاب بود. این داستان ها معمولاً به نحوی با تقابل خیر و شر در ارتباط بود، یک سو خیر مطلق و یک طرف شر مطلق قرار داشت، پدر و مادرها در هنگام تعریف قصهها آنها را بازسازی میکردند و عموماً چیزی به آنها میافزودند.
این شاعر و استاد ادبیات می گوید: گفتن و شنیدن این قصهها ادامه پیدا کرد و در هر دورهای نقش و رنگی تازه گرفت، اما اکنون به نظر میرسد باید تفاوتهایی در محتوا و سوژهیابی قصههای کودکانه در نظر بگیریم بر همین اساس به نظر می رسد باید شادی، امید و بازی در قصه های کودکان نقش پررنگتری داشته باشد.
به نظر شما چگونه می توانیم در شهرستان لنجان با ادبیات شادی آفرینی کنیم؟
شهرستان لنجان با سابقه درخشان فرهنگی خود که گفته اند رونق و شکوفایی آن به ١٠٠٠ ه. ق باز می گردد؛ سرزمینی که مهد هنر، صنعت، فرهنگ و ادب است، به "ایران کوچک" معروف شده چرا که قومیت های مختلف ایرانی را در خود جای داده است و زیباییهای بکر و دیدنیهای طبیعی بسیاری همچون بیشهزارها و رودخانه زیبای زاینده رود صفای دوچندانی به آن بخشیده و با وجود نامآوران در حوزه های مختلف ادب، فرهنگ و صنعت چون استاد علی پرورش، آیت الله مدیسه ای، آیت الله شریعت، بانوان توانمند و بنام این توانمندی را دارد که بتواند یکی از اشاعه دهندگان شادی ونشاط از طریق ادبیات برای نسل جدید و آینده باشد. با وجود موسسات وانجمن های ادبی در هر شهر از شهرستان لنجان که این روزها مسئولان و اعضای آنها با عشق و انگیزه به رسم مهر و محبت و برای یادگیری و یاددهی محافل ادبی برپا می کنند و بدون بودجه و سرمایه فقط با عشق شمع محفل ادبیات را روشن نگه داشته اند امید آن می رود ادبیات به آن درجه از رسالت عظیم خود که تولید امید، آگاهی، بیان دردهای اجتماع و القای نشاط وشادی است برسد.
قطعا برپایی کارگاه های ادبی، آموزش آموزه های ملی و دینی شاد و امیدوار کننده، همایش های منطقه ای، کشوری با موضوعات متنوع و به منظور تعامل فرهنگی امید و نشاط، جذب دانش آموزان و نوجوانان به سوی انجمن ها و هدایت استعدادهای آن ها در جهت تولید ادبیات شادی آفرین و با استفاده از ظرفیت های مختلف اعم از انسانی و محیطی گوناگون در شهرستان و همراهی و حمایت ادیبانه مسئولان شهرهای ۹ گانه شهرستان در تمامی ابعاد می توان به آینده ادبی شاد در شهرستان دل خوش کرد.