مقدمه:
اسلام فقر مادی را یک پدیده غیرطبیعی می داند که علت بسیاری از فقرها تنبلی و عدم پشتکار افراد است. حضرت علی(ع) می فرماید: هر کس بر رنج(ناشی از کار) بردباری نورزد، باید فقر را تحمل کند. همچنین می فرمایند: آن گاه که اشیاء جفت شوند تنبلی و کم کاری با هم جفت گردند و فقر تولد یابد(میزان الحکمه 251). همچنین بی برنامگی یا برنامه ریزی نادرست به پیدایش فقر در سطح افراد و جوامع می انجامد. به همین جهت امام علی(ع) نداشتن برنامه در زندگی و سوء تدبیر را عامل فقر دانسته است. برخی از روایات نیز اسراف را سبب زوال نعمت دانسته اند که در واقع نوعی بی برنامگی و عدم رعایت اعتدال در مصرف است. البته در سطح کلان اسراف گستره یی فراتر می یابد و هر نوع تضییع اموال کشور(اموال عمومی یا خصوصی) یا عدم بهره برداری بهینه از آن ها اسراف تلقی می شود. اسراف علاوه بر این که به جهت بی برنامگی و رعایت نکردن اعتدال موجب فقر می شود، از آن نظر که گناه است نیز سبب فقر به شمار می آید. همچنین یکی دیگر از علل فقر ارتکاب گناه می باشد معصومان گناه را سبب کم شدن روزی انسان و از عوامل فقر می دانند. امام رضا علیه السلام می فرماید: «همانا مومن نیت گناه می کند و از رزقش محروم می شود»(وسایل الشیعه جلد 1 ص58). امام علی علیه السلام می فرمایند: از گناهان بپرهیزید، زیرا هیچ بلا و کم شدن روزی حتی خراش ها و زخم های بدن و سقوط و افتادن و هر مصیبتی از گناهان سرچشمه می گیرد(بحارالانوار جلد7 ص350). از عوامل کاهش روزی، کفران نعمت های الهی است، قرآن کریم در این باره می فرماید: خداوند قریه ای را به عنوان مثال مطرح می نماید که دارای امنیت و آسایش بودند و روزی فراوانی به ایشان می رسید، آنان نسبت به نعمت های الهی کفران ورزیدند، از این رو خداوند لباس گرسنگی و ترس را بر آنان پوشاند. هنگامی که شخص کفران نعمت می کند، لیاقت داشتن آن را ندارد، خداوند نیز رحمت و نعمت خویش را از او دریغ می کند. از عوامل دیگر فقر ربا خوردن است، خداوند برکت را از سود به دست آمده از معامله و قرض ربوی، برداشته است. عثمان به عیسی نقل کرده است که شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: خداوند در قرآن کریم می فرماید: یمحق الله الربا و یربی الصدقات؛ خداوند ربا را نابود کرد، ولی صدقات را زیاد می کند». ولی می بینیم که بعضی ربا می خورند و اموالشان به ظاهر زیبا می شود. امام در پاسخ فرمودند: «چه نابودی از این بالاتر که یک درهم ربا دین انسان را نابود می کند و اگر توبه کند، باز هم اموالش از بین رفته و نابود می شود»(وسایل الشیعه جلد 9). نکته قابل توجه در این باره، نقش تکدی در افزایش فقر است؛ امیرالمؤمنان علی علیه السلام می فرمایند: «درخواست از دیگران کلید فقر است و روزی را نابود می کند»(حکمت 226). دیدگاه نادرست نسبت به دنیا و آخرت از علل دیگر فقر است گروهی چنان می پندارند که نیکبختی دنیا و آخرت جمع شدنی نیست و اگر بخواهند در جهان دیگر کامیاب باشند، باید در دنیا در فقر و بیچارگی به سر برند. اینان، به سبب برداشت های نادرست از مفاهیم پرارزشی چون زهد از دنیا روی گردانده، نعمت های آن را بر خود حرام کرده اند. این گروه، بر خلاف تهیدستان دیگر، حتی اگر توانایی مالی داشته باشند از آن استفاده نمی کنند. این برداشت با سخنان معصومان و سیره عملی آن ها ناسازگار است. آن بزرگان میان بهره مندی از نعمت های این جهان و جهان دیگر، منافاتی نمی دیدند. علی علیه السلام مکرر به این مطلب اشاره می کند که دنیا خوب جایی است اما برای کسی که بداند اینجا قرارگاه دائمی نیست، گذرگاه و منزلگاه اوست(خطبه 223). همچنین امام می فرمایند: دنیا خانه بین راه است، نه خانه اصلی و قرارگاه دائمی(خطبه 203). در برخی موارد ممکن است علت فقر، تحمیلی باشد و بسیاری از افراد در فقر خود نقشی نداشته باشند. مهم ترین عوامل این نوع فقر عبارت است از: عوامل طبیعی مانند زلزله، آتش سوزی، سیل، سرقت و خشکسالی مرگ یا معلولیت سرپرست خانواده. همچنین مهم ترین عوامل پیدایش فقر تحمیلی را باید در عرصه اقتصاد جست وجو کرد؛ و عامل اصلی در بیان این عوامل، نوع روابط اقتصادی حاکم بر جامعه است. روابط ناسالم اقتصادی بر بسیاری از مردم تأثیر می نهد، شکاف طبقاتی میان اقلیت پردرآمد و اکثریت تهیدست را فزونی می بخشد و ممکن است سرانجام اقتصاد کشور را فلج کند؛
سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی در سه بخش کلان، میانی و خرد تقسیم بندی میشود،
الف:در سطح خرد میتوان به اعتماد عمومی، ویژگی اخلاقی، عامگرایی اجتماعی، مشارکت اجتماعی، بده بستان اجتماعی، تعلق و عرق ملی، رضایت از زندگی و احساس امنیت اشاره کرد.
ب: در سطح میانی، اعتماد سازمانی، کیفیت خدماترسانی، عملکرد و پاسخگویی سازمانها، کمک به سازمانها، اعتماد تصمیم یافته، وظیفهشناسی گروههای شغلی، عامگرایی گروههای شغلی و ارزشهای اخلاقی مسوولین جای میگیرد،
ج:در بخش کلان هم میتوان عملکرد نظام، موفقیت نهادیی، نکویی جامعه، عدالت در برابری و ارزیابی نسبت به آینده را مورد تاکید قرار داد.
بی اعتمادی، فقر سرمایه اجتماعی را به دنبال دارد. تعصب مردم به نظام جمهوری اسلامی از مواردی است که باید برای آن هزینه پرداخت کرد. نشاط، خروجی سرمایه اجتماعی است،هرخانواده های که میزان گفتگوی بیشتری با اعضای خانواده داشته باشد از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردار است.
بی اعتمادی به خدا
ما به خاطر ذهن ما دیگرایی که داریم همیشه دنیایی فکر میکنیم معادلههای ما در چارچوب برد و باخت( سود و زیان) مطرح میشود به همین خاطر همیشه همبستگی مثبت بین( احساس، یا صدقه ، خمس ، زکات و...) و کاهش مال میبینیم یعنی میگوییم در زکات چون پول از جیبمان بیرون میرود پس سرمایه کلی ما کمتر میشود در صورتی که خداوند که صادقترین، بینیازترین، قادرترین و... است خود فرمودهاند که احسان، باعث زیادی مال، رزق و آسایش شما خواهد شد خداوند مثل انفاق را در قرآن چنین فرمودهاند: مثل دانهای است که بکارید سپس سبز شود و هفت خوشه به بار آورد که هر خوشه صد دانه داشته باشد و خدا به کسانی که قصد و نیت خالص داشته باشند بیش از این هم مرحمت میکند که او دارا و دانا است.
← تشویق دوستان و اطرافیان ناباب
گاهی انسان زمینه انفاق و کمک به فقیر را دارد اما اطرافیان که جز به تمنیات خود نمیاندیشند مانع از احسان و کمک به آنها میشوند و با وسوسهها و کارشکنیها مانع کمک به فقرا میشوند.
← موقعیت و شأن اجتماعی کاذب
افرادی که از نظر ایمان ضعیف هستند و در ذهنشان تنها زندگی دنیا جای دارد، حسابهای مادیگرانه ای دارند لباس شیک، ماشین آخرین سیستم، خانه چنان و در کل سرو وضع و پز برایشان آخرین هدف نهایی است. هیچ چیز آنها را مثل سودهای مادی( مال و جاه) خوشحال نمیکند و هیچ امری مثل از دست دادن موقعیت اجتماعی پوشالی( جاه ، ریاست ، ثروت ) آنها را ناراحت نمیکند، تا جایی که حتی در نشستن در مجالس باید در صدر مجلس بنشیند، مردم باید به آنها احترام بگذارند و...
در قرآن شریف میخوانیم که ثروتمندانی به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گفتند ما دوست داریم نزد تو بیائیم اما افرادی که از سطح ما پایینتر هستند و ایمان آنها به خاطر طمع در مال و درجه استه نزد شما جمع شدهاند آنها را از خود برانید تا ما بیشتر با شما باشیم که خداوند فرمودند: ای پیامبر هرگز چنین کاری را انجام نده که باعث ظلم خواهی شد. [۶]
به تعبیر قرآن شریف پول و ثروت در دست افراد غافل سبب غرور و سرمستی، انحراف، نشنیدن موعظه ، فراموشی خدا و خلق، فخرفروشی ، خودنمایی ، تجملگرایی و... میگردد. [۷]
که همه اینها باعث میشود که انسان به اطراف خود( فقرا و نیازمندان و...) بیتوجه باشد.
در روایت داریم پیامبر با عدهای نشسته بودند مرد فقیری وارد مجلس شد شخصی خودش و لباسش را جمع کرد( با اکراه و بیمیلی و بیاحترامی) حضرت او را مورد عتاب فرمودند و گفتند ترسیدی فقرا و به تو سرایت کند. [۸]
؛ با استناد به روایات معصومین
شفقنا-با استناد به روایات معصومین علیهم السلام به پیامدهای فقر می پردازیم:
الف _ محروم ماندن از حقوق اجتماعی
فقر، آدمی را در بیان برهان و استدلال خویش ناتوان می سازد. فقیر هنگام رو به رو شدن با فرد توانگر، به گمان این که از او کمتر است، احساس ناتوانیو کاستی می کند. بنابراین، از احقاق حقوق از دست رفته خویش باز می ماند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
اَلْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ
فقر و تهی دستی، مرد زیرک را در بیان دلیل و برهان خود، کُند و ناتوان می سازد.
فقر، توان بر خوردهای اجتماعی را از انسان می گیرد. بدین ترتیب، فقیر جرأت داد و ستد را از دست می دهد و به انسان بی اراده ای تبدیل می شود که قدرت انجام هیچ کاری را ندارد. بر فرض، اگر از قدرت جسمی خوبی نیز برخوردار باشد، از نظر روحی و روانی، ناتوان خواهد بود.
در نتیجه، شخص در جامعه از یاد می رود و با کاهش حضور مؤثر فرد در عرصه های گوناگون اجتماعی، حقوق اجتماعی و کرامت انسانی اش زیر پا گذارده می شود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به اباذر می فرماید:
یَا أبَاذَرٍّ هَلْ یَنْتَظِرُ اَحَدُکُمْ إِلاَّ غِنَیً مُطْغِیاً، اَوْ فَقْرَا مُنْسِیاً؟….
ای اباذر! آیا هر یک از شما را جز این انتظاری است که یا ثروتی داشته باشد که او را به طغیان وا دارد یا به فقری دچار گردد که به دست فراموشی اش سپارد؟
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده است:
اَلْفَقْرُ یُنْسی.
فقر، فراموشی (غفلت اجتماعی) می آورد.
ایشان در حدیث دیگری می فرماید:
اَلْفَقِیرُ حَقَیرٌ لاَ یُسْمَعُ کَلاَمُهُ، وَ لاَ یُعْرَفُ مَقَامُهُ.
فقیر کوچک شمرده می شود؛ سخن او را نمی شنوند و منزلت او را نمی شناسند.
در روایت دیگری از ایشان چنین آمده است:
لَوْ کَانَ الْفَقِیرُ صَادِقَا یُسَمُّونَهُ کَاذِبَاً، وَ لَوْ کَانَ زَاهِدَاً یُسَمُّونَهُ جَاهِلاً
اگر فقیر، راست گو باشد، او را دروغ گو می شمارند و اگر پارسایی کند، او را نادان می پندارند.
از این روایات به دست می آید که فقر و تهی دستی سبب تحقیر، بی توجهی و غفلت و فراموشی انسان از اجتماع می گردد. در جامعه به چنین شخصی به دیده حقارت می نگرند، برای سخنان وی ارزشی قایل نمی شوند؛ و او را دروغ گو و نادان می شمارند.
ب _ غربت و تنهایی
یکی دیگر از پی آمدهای منفی فقر این است که جایگاه اجتماعی فقیر را از بین می برد، به گونه ای که او حتی در وطن خویش نیز احساس غربت می کند.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این باره می فرماید:
اَلْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ.
تهی دست، در وطن خویش هم غریب است.
در روایت دیگر می خوانیم:
اَلغِنَی فِی الْغُرْبَهِ وَطَنٌ وَ الْفَقْرُ فِی اْلوَطَنِ غُرْبَهٌ.
بی نیازی در غربت، وطن است و نیازمندی در وطن، غربت.
انسان بی نیاز هر کجا باشد، وسایل زندگی برایش فراهم است، ولی نیازمند حتی اگر در وطن خود به سر برد، به دلیل فقر ناگزیر است برای ادامه زندگی، دست نیاز به سوی دیگران دراز کند. اگر چنین وضعیتی ادامه یابد، به زودی جامعه و بستگانش او را رها می کنند. در نتیجه، وطن برای او به غربت تبدیل می شود.
به گفته امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
لَیْسَ فِی الْغُرْبَهِ عَارٌ، اِنَّمَا الْعَارُ فِی الْوَطَنِ وَالاِفْتِقَارِ
غریب بودن، ننگ نیست. ننگ آن است که انسان در وطن خود به دلیل فقر و تهی دستی، غریب باشد.
از این روایات برمی آید که فقر سبب از دست رفتن جایگاه اجتماعی انسان می شود، به ویژه آن جا که می فرماید: «لاَ یُعْرَفُ مَقَامُهُ» اشاره ای است به از دست رفتن منزلت اجتماعی فقیر.
ج _ پیدایش فساد اداری
امام علی علیه السلام در نامه بسیار ارزشمند خود به مالک اشتر، مطالبی را درباره قاضیان و کارگزاران بیان داشته است که از مفهوم آن ها می توان دریافت که نپرداختن حقوق کافی به کارگزاران، آنان را به مردم نیازمند می سازد. در نتیجه، رشوه خواری و فساد اداری پدید می آید. ایشان می فرماید:
اَکْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِی الْبَذْلِ مَا یُزِیلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ اِلَی النَّاسِ
قضاوت های قاضی خویش را با جدیت هر چه بیشتر بررسی کن و در بخشش
مال به او، سفره سخاوتت را بگستر آن چنان که نیازمندی اش از بین برود و نیازمند مردم نشود.
امام علی علیه السلام در ادامه می فرماید:
ثُمَّ اَسْبِغْ عَلَیْهِمُ اْلأَرْزَاقَ فَاِنَّ ذَلِکَ قُوَّهٌ لَهُمْ عَلَی اسْتِصْلاَحِ اَنْفُسِهِمْ وَ غِنیً لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ اَیْدِیهِمْ وَ حُجَّهٌ عَلَیْهِمْ اِنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ اَوْ ثَلَمُوا اَمَانَتَکَ.
سپس به آنان حقوق کافی بده؛ زیرا آنان را در اصلاح خویش تقویت می کند و از خیانت در اموالی که زیر دست آن ها است، بی نیاز می سازد، و تا حجتی باشد بر آنان که اگر فرمانت را نپذیرفتند، یا در امانتت خیانت کردند [بدون عذر و بهانه به سزای اعمال شان برسانی].
د _ پیدایش فساد اجتماعی
گسترش فقر و محرومیت به افزایش بزه کاری و کردارهای نادرست و فساد انگیز می انجامد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این باره می فرماید:
… مَنِ ابْتَلی بِالْفَقْرِ ابْتَلَی … بِقِلَّهِ الْحَیَاءِ… .
هر کس به تهی دستی و فقر دچار شود، حیا و شرمش کم می شود.
در ادامه می فرماید:
… فَمَنْ عَدِمَ قُوتُهُ، کَثُرَ خَطَایَاهُ
هرکس غذا و خوراک نیابد، خطاهایش زیاد می شود.
در روایت دیگری می فرماید:
اَلْعُسْرُ یَشِیْنُ اْلاَخْلاَقَ وَ یُوْحِشُ الرِّفَاقَ
مال به او، سفره سخاوتت را بگستر آن چنان که نیازمندی اش از بین برود و نیازمند مردم نشود.
امام علی علیه السلام در ادامه می فرماید:
ثُمَّ اَسْبِغْ عَلَیْهِمُ اْلأَرْزَاقَ فَاِنَّ ذَلِکَ قُوَّهٌ لَهُمْ عَلَی اسْتِصْلاَحِ اَنْفُسِهِمْ وَ غِنیً لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ اَیْدِیهِمْ وَ حُجَّهٌ عَلَیْهِمْ اِنْ خَالَفُوا أَمْرَکَ اَوْ ثَلَمُوا اَمَانَتَکَ.
سپس به آنان حقوق کافی بده؛ زیرا آنان را در اصلاح خویش تقویت می کند و از خیانت در اموالی که زیر دست آن ها است، بی نیاز می سازد، و تا حجتی باشد بر آنان که اگر فرمانت را نپذیرفتند، یا در امانتت خیانت کردند [بدون عذر و بهانه به سزای اعمال شان برسانی].
د _ پیدایش فساد اجتماعی
گسترش فقر و محرومیت به افزایش بزه کاری و کردارهای نادرست و فساد انگیز می انجامد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این باره می فرماید:
… مَنِ ابْتَلی بِالْفَقْرِ ابْتَلَی … بِقِلَّهِ الْحَیَاءِ…
هر کس به تهی دستی و فقر دچار شود، حیا و شرمش کم می شود.
در ادامه می فرماید:
… فَمَنْ عَدِمَ قُوتُهُ، کَثُرَ خَطَایَاهُ.
هرکس غذا و خوراک نیابد، خطاهایش زیاد می شود.
در روایت دیگری می فرماید:
اَلْعُسْرُ یَشِیْنُ اْلاَخْلاَقَ وَ یُوْحِشُ الرِّفَاقَ.
تنگ دستی، اخلاق را زشت می گرداند و دوستان را به وحشت می اندازد.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
غِنیً یَحْجِرُکَ عَنِ الظُّلْمِ، خَیْرٌ مِنْ فَقْرٍ یَحْمِلُکَ عَلَی اْلإِثْمِ.
ثروتی که انسان را از تنگ دستی باز دارد، از فقری که او را به کارهای نادرست و گناه وادارد، بسی بهتر است.
هم چنین ایشان فرموده است:
… فَالْخَیْرُ، الصِّحَّهُ وَالْغِنَی، وَالشَرُّ، الْمَرَضُ وَالْفَقْرُ….
تندرستی و بی نیازی، خیر و نیکی است و فقر و مرض، شرّ است.
از همه این سخنان نتیجه می گیریم که فقر، خطرناک ترین بیماری است که فرد را تهدید می کند و هرگونه سهل انگاری در درمان آن، به اختلال و فروپاشی فرد و جامعه و از دست رفتن دین و معنویت می انجامد. این سخن، هشدار بزرگی است که معصومین علیهم السلام به جامعه بشری و جامعه اسلامی گوشزده کرده و آنان را از پی آمدهای فقر بر حذر داشته اند.
آثار فقر
از آن جا که فقر پدیده ای اقتصادی است، به طور طبیعی در حوزه اقتصاد آثاری ویران گر برجای می نهد. این پدیده چنانچه به موقع شناسایی و نابود نشود، چون غده ای سرطانی گسترش یافته، جامعه را فرا می گیرد و به مرگ اجتماع می انجامد؛ به تعبیر جامعه شناسان، فقر فقر می زاید و به طور معمول فرزندان فقرا در محرومیت باقی می مانند. اینک به پیامدهای شوم فقر از دیدگاه امام علی(ع) می پردازیم:
1- فقر موجب نقص عقل و دین:
امام خطاب به محمدبن حنفیه می فرمایند:(حکمت 319) «فرزندم! از فقر بر تو می ترسم، از آن به خدا پناه ببر! زیرا فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش، و مردم را نسبت به او، و او را نسبت به مردم بدبین می سازد.» براساس این بیان نورانی امام، فقر آثار بسیار بدی را بر عقل و دین انسان برجا می گذارد. چنانکه در روایت دیگر می فرماید: «از دست رفتن دین، سبب نابودی امنیت است و با ترس و وحشت، زندگی مفهومی ندارد، و زوال عقل سبب زوال زندگی است و جامعه بی خرد را جز با مردگان نتوان قیاس کرد.»(حکمت 319) پس فقر خطرناک ترین بیماری است که جامعه را تهدید می کند و درصورت عدم تسریع در درمان آن، جامعه دچار اختلال و فروپاشی و در نهایت باعث از دست رفتن دین و معنویت می گردد.
2- فقر موجب ناتوانی و غربت:
امام در فرازی دیگر می فرمایند: «فقر و تهیدستی، مرد زیرک را در برهان، کند و ناتوان می سازد و انسان فقیر در شهر خود نیز غریب و بیگانه است»(حکمت 3). از کلام امام استفاده می شود که فقر قدرت و توان برخوردهای اجتماعی را از انسان می گیرد، و فقیر جرأت داد و ستد را از دست می دهد و به یک انسان بی اراده تبدیل می شود که قدرت انجام هیچ کاری را ندارد. در روایت دیگر می خوانیم «بی نیاز در غربت، وطنی است و نیازمند در وطن، غریب است»(حکمت 56) زیرا انسان بی نیاز هرجا باشد وسایل آسایش برایش فراهم است، ولی فرد نیازمند اگرچه در وطن خود به سر می برد، ولی از آنجا که فقیر است باید برای ادامه حیات خود به سوی دیگران دست نیاز دراز کند، تا بتواند زندگی خود را تأمین کند و اگر به این منوال زندگی خود را بگذراند، روزی جامعه و حتی اقوام و بستگان رهایش می کنند، در نتیجه، وطن برای او غربت می گردد.
3- فقر موجب ذلت و خواری:
امام علی از سنگینی و ذلت و خواری فقر به خدا پناه می برد، آنجا که می فرماید: «پروردگارا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و شخصیتم را در اثر فقر ساقط مگردان که از روزی خواران تو درخواست روزی کنم و از اشخاص پست خواستار عطوفت و بخشش باشم، به ستودن آن کس که کمکم می کند مبتلا گردم، و به مذمت و بدگوئی از آنکه به من نمی بخشد آزمایش شوم، و تو در ورای همه اینها سرپرست منی که ببخشی و یا منع نمایی، و تو بر همه چیز قادری»(خطبه 225). فرمایش حضرت علی(ع)، با صراحت بر این نکته دلالت دارد که فقر و تنگدستی، آبروی انسان را از بین می برد و باعث می شود حرمت او ضایع شود. انسان فقیر مجبور است گوهر عزت و مناعت خود را زیر پا نهدو به بندگان خدا چشم امید بدوزد و از آنها لطف و مرحمت انتظار داشته باشد. در اینجا است که زمینه های ستایش و تملق افراد فراهم می شود و باستایش و تملق انسانی دیگر عزت نفس و کرامت والای انسانی به پایین ترین حد سقوط می کند و در این مرحله است که می توان گفت انسان هیچ ندارد، و هیچ نیست، چرا که ماهیت انسانی اش را که فرشتگان در مقابلش سجده کردند، از دست داده است. او در حقیقت از دیدگان دیگران فراموش می شود. الامام علی(ع): «الفقر ینسی» فقر انسان را به فراموشی می سپارد.
فقر مادی و فشارهای اقتصادی ناشی از آن، موجب تشویش و اضطراب می شود، انسان را می آزارد و پیوسته جان و دلش را به خود مشغول می سازد و تشویش و اندوه حاصل از آن، آرامش روحی وی را بر هم می زند. امام علی(ع): به راستی که فقر، اندوه آور است(غررالحکم جلد 2).
4- فقر زمینه ساز فساد اداری:
امام در نامه بسیار ارزشمند خود به مالک اشتر مطالبی را در مورد قضات و کارگزاران بیان می دارند که از مفهوم آنها می توان این گونه استفاده نمود که نپرداختن حقوق کافی به کارگزاران، موجب نیاز آنها به مردم و در نتیجه باعث رشوه خواری و فساد اداری می گردد: «با جدیت هرچه بیشتر قضاوتهای قاضی خویش را بررسی کن، و در بذل و بخشش مال به او سفره سخاوتت را بگستر، آنچنان که نیازمندیش از بین برود و حاجت و نیازی به مردم پیدا نکند.» و در جای دیگر می فرماید: «سپس حقوق کافی به آنها بده! زیرا این کار، آنها را در اصلاح خویش تقویت می کند، و از خیانت در اموالی که زیردست آنها است، بی نیاز می سازد.»(نامه 53). از بخشی از این فرمایش چنین برمی آید که اگر کارمندان با وجود تأمین نیاز، خیانت کنند باید آنان را سرزنش کرد در غیر این صورت، سرزنش آنان سودی ندارد. در بسیاری از متون دیگر نیز حضرت علی(ع) دستور می دهد که باید زندگی کارمندان دولت تأمین باشد.
5- فقر باعث ضعف عقیده می شود:
خداوند در آیه 16 سوره فجر، یکی از آثار فقر و تهیدستی را تغییر فضای تفکری بشر از مسیر درست معرفی می کند؛ زیرا فقر و تهیدستی، زمینه ساز بدگمانی به خداوند و لب گشودن به اعتراض و گلایه نسبت به اوست. براین اساس گفته شده است: کاد الفقر ان یکون کفرا؛ نزدیک است که فقر به کفر منجر شود.(بحارالانوار، ج 72، ص 29) فقر باعث درخواست فقیر از دیگر همنوعان می گردد. فقیر روزی خود را از دیگران درخواست می کند، در حالی که روزی دهنده خداوند است و باید از خداوند درخواست کرد. بنابراین، فقیر به جای خداوند، دیگران را رازق می پندارد و گمان می کند دیگران می توانند به او روزی دهند، هرچند خداوند آن را معین نکرده باشد.
6- فقر زمینه ساز بی عفتی:
فقر مادی همچنین زمینه بی عفتی مردان و زنان را سبب می شود. خداوند در قرآن کریم به این تاثیر نامطلوب و بد فقر مادی اشاره می کند و می فرماید که زنان و مردان غیرمتاهل که فقیر و فاقد امکانات ازدواج هستند بیشتر از دیگران در معرض بی عفتی و آلودگی ها و فسادهای جنسی هستند. همچنین امیرمؤمنان علی(ع) درباره تاثیر بسیار بد فقر در زندگی بشر می فرماید: «الفقر الموت الاکبر؛ فقر، مرگ بزرگ است.(حکمت 163) به این معنا که مرگ هر چند سخت و بد باشد، هیچ مرگی چون فقر نیست که آدمی زنده مرده می باشد و مرگ بر او آسانتر از این زندگی است که در فقر و بینوایی در آن قرار گرفته است.
7- فقر موجب جهل می شود: حقیقت این است که در حالت عادی، شکل گیری باور درست دینی، دست کم نیازمند سواد و آموزش است، در حالی که بسیاری از فقرا از تحصیل این نعمت ابتدایی و اساسی محرومند. برای رشد فکر و اندیشه باید بسیاری از تسهیلات فراهم شود.
8- فقر موجب ناامیدی می شود:
یکی از پیامدهای بسیار مخرب فقر، ایجاد ناامیدی در فقر است. در متون دینی بر اهمیت داشتن امید تاکید فراوان شده است. زیرا امید بال پرواز فرد به سوی ترقی، بالندگی و شکوفایی است. فقر و تنگدستی، بیچارگی و درماندگی زمینه ساز یأس و نومیدی از خدا و پناهنده شدن به غیر او. پس نومیدی به عنوان یک اثر فقر مطرح است و از سوی دیگر، نومیدی یکی از عوامل شرک و کفر است. قرآن کریم در این زمینه می فرماید:(یوسف: 87) و از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس می شوند. بنابراین، می توان گفت: فقر موجب ناامیدی و ناامیدی موجب بی دینی و کفر می گردد.
9-فقر و انحراف اخلاقی:
زشتی اخلاق یعنی دچار دنائت طبع و صفات پست نفسانی شدن و نیز انجام رفتارهایی که از این صفات سرچشمه گرفته اند. حضرت علی علیه السلام نیز به صورت مکرر فرموده است فقر باعث کارهای زشت می شود. «العسر یشین الاخلاق» تنگدستی اخلاق را زشت می کند(غرر الحکم جلد 2) «المسکنه مفتاح البوس»؛ ناداری کلید نکبت است(بحارالانوار جلد 87) امام علی(ع) همچنین در توصیه ای به امام حسن مجتبی(ع) می فرماید: انسانی را که طلب روزی خود می کند ملامت مکن؛ چه هر کس روزی خود و خانواده خود را نداشته باشد، خطاهایش فزون می گردد به هر حال، روایات مزبور با لحن قاطع این حقیقت را اعلام می کنندکه فقر بر رفتار و خصوصیات اخلاقی فرد تاثیر بسیار منفی دارد.
10- فقدان منزلت اجتماعی:
در بعضی از روایات بر این نکته تاکید شده است که فقر موجب حقارت می گردد. حضرت علی(ع) می فرماید: «الفقر یخرس الفطن عن حجته»؛ فقیر از بیان دلیلش عاجز است(حکمت 3). حضرت علی(ع) همچنین خطاب به فرزند خود می فرماید: پسرم! کلام فقیر شنیده نمی شود و مقام او شناخته نمی گردد. آن حضرت در چند فرمایش جداگانه می فرماید: هر کس فقیر باشد از مقام و موقعیتی برخوردار نیست و کوچک و خوار شمرده می شود. محرومیت باعث خواری است.
11- فقر و انزوای سیاسی:
انسان های فقیر، معمولا در مراکز قدرت جایگاهی ندارند، چرا که برای شرکت در رقابت های سیاسی؛ توان مالی نداشته و نفوذ و تاثیر چندانی در میان توده های مردم نمی توانند داشته باشند. امام علی(ع): الفقیر حقیر لایسمع کلامه و لا یعرف مقامه [فقیر در چشم مردم] بی مقدار است؛ نه سخنش شنیده می شود و نه جایگاهش شناخته می شود(حکمت 44).
۱. ↑ هود/سوره۱۱، آیه۲۶-۳۰.
۲. ↑ انعام/سوره۶، آیه۵۲.
۳. ↑ میزان الحکمه، باب فقر.
۴. ↑ خلاصه معراج السعاده. شیخ عباس قمی، مؤسسه در راه حق، (بحث حرص).
۵. ↑ خلاصه معراج السعاده. شیخ عباس قمی، مؤسسه در راه حق، (بحث حرص).
۶. ↑ تفسیر شبرّ، علامه سید عبدالله شبّر، انتشارات اسوه، ذیل آیه۵۲، سوره انعام.
۷. ↑ تفسیر نور، سوره قصص، محسن قرائتی، آیه۷۶-۸۳.
۸. ↑ تفسیر کنزالدقائق، ذیل آیه۵۲، سوره انعام، ( تفسیر کنز الدقائق یک تفسیر روایی است).
منابع:
https://wikiporsesh.ir/%D8%B9%D9%84%D9%84_%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87%DB%8C_%D8%A8%D9%87_%D9%81%D9%82%D8%B1%D8%A7
https://fa.shafaqna.com/news/897180/%D9%81%D9%82%D8%B1-%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%A7%DA%A9%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%9B-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88/
http://shabestan.ir/detail/News/735950
https://salamattv.ir/content/177877