استقلال و خودکفایی در برابر شرق و غرب
یکی از اهداف بزرگ انقلاب، ایجاد خودکفایی کامل و استقلال برای کشور در برابر شرق و غرب است. تأکید بر این هدف در سراسر وصیّتنامه حضرت امام مشهود است.
از جمله نقشهها که معالأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حدّ زیادی بهجا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش وغربزده و شرقزده نمودن آنان است.
آن حضرت رویکرد به تعالیم حیاتبخش اسلام را عامل اصلی حصول استقلال میداند:
وصیّت من به ملّتهای کشورهای اسلامی است که انتظار نداشته باشید که از خارج کسی به شما در رسیدن به هدف، که آن اسلام و پیاده کردن احکام اسلام است کمک کند، خود باید به این امر حیاتی که آزادی و استقلال را تحقّق میبخشد، قیام کنید.
با کمال تأسّف، نویسندگان به اصطلاح روشنفکر که بهسوی یکی از دو قطب گرایش دارند، به جای آنکه در فکر استقلال و آزادی کشور و ملّت خود باشند خودخواهیها و فرصتطلبیها و انحصارجوییها به آنان مجال نمیدهد که لحظهای تفکّر نمایند و مصالح کشور و ملّت خود را در نظر بگیرند.
و سودجویان دغل، بعض سرانِ آنان را میخرند و با دست آنان و توطئههای فرماندهان بازی خورده، کشورها را به دست میگیرند و ملّتهای مظلوم را تحت سلطه قرار داده و استقلال و آزادی را از کشورها سلب میکنند.
ب. عوامل اصلی دستیابی به استقلال و خودکفایی
عوامل اصلی دستیابی به خودکفایی استقلال از دیدگاه حضرت امام عبارتند از: اتّکا به خدا؛ اتکا به خودیها و اعتماد به نفس؛ تحمّل سختیها؛ امید وانتظار.
این چهار عامل از عوامل اصلی دستیابی به خودکفایی و استقلال است که امّتو دولت باید به آنها توجّه کامل نمایند. افزون بر آن، دولت وظیفه دارد که اوّلاً: از متخصّصان و فرهیختگان جامعه قدردانی کند و ثانیاً: از ورود کالاهای مصرفساز پیشگیری نماید.
ج. اقسام خودکفایی
خودکفایی بر سه گونه است: فردی، اجتماعی و ملّیّتی
«خودکفایی فردی» یعنی اینکه هر کس سعی کند تا در صورت امکان از دسترنج خود بهرهگیرد. «خودکفایی اجتماعی» یعنی اینکه هر شهر و کشوری بتواند احتیاجهای خود را تأمین کند. «خودکفایی ملیّتی» نیز آن است که پیروان مکتباسلام تلاش کند تا نیازمندیهای افراد جامعه اسلامی را رفع کند. امیر مؤمنان(علیه السلام) به مردم بصره فرمود:
یا اهل البصرة! ما تنقمون منّی، انّ هذا لمن غزل اهلی (و اشار الی قمیصه)؛
ای مردم بصره! بر من خورده مگیرید (سپس به پیراهن خود اشاره کرد و فرمود:) این از دستبافتهای همسر من است.
امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
اوحی اللّه الی نبّی من انبیائه ان قل لقومک لاتلبسوا لباس اعدائی و لاتطعموا مطاعم اعدائی و لاتشاکلوا بما شاکل اعدائی فتکونوا اعدائی کماهم اعدائی؛
خداوند متعال به پیامبری از پیامبران دستور داد تا به قوم خود هشدار دهدکه لباس دشمنان مرا نپوشند؛ از طعام و خوراک دشمنان من نخورند و همشکل دشمنان من نباشند، و گرنه از دشمنان من به حساب خواهند آمد، چنانکه آنان دشمنند.
دقّت در بیان فوق نشانگر این نکات است:
الف. هر کس، در زندگی فردی خود باید تا حدّ امکان خودکفا باشد و نیروی فعّال خود را در این راه به کار بگیرد.
ب. در مقابل صنعت و دستاوردهای صنعتی دیگران، احساس حقارت نکند.
ج. در خوراک، پوشاک و قیافه (طرز زندگی) در مقابل دیگر مکاتب (همچون مکاتب الحادی)، احساس حقارت نکند، بلکه استقلال ملّی و مکتبی خود را حفظ کند.
امام امّت در وصیّتنامه خود میفرماید:
اکنون ملّتهای محروم جهان بیدار شدهاند و طولی نخواهد کشید که این بیداریها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطه ستمگرانِمستکبر نجات خواهند داد و شما مسلمانان پایبند به ارزشهای اسلامی میبینید که جدایی و انقطاع از شرق و غرب برکات خود را دارد نشان میدهد و مغزهای متفکّر بومی به کار افتاده و به سوی خودکفایی پیشروی میکند.
آیا نمیدانید که کشور اسلامی در آن زمان [دوران طاغوت] یک پایگاه نظامیبرای امریکا بود و با آن، عمل یک مستعمره میکردند و از مجلس تا دولت و قوای نظامی در قبضه آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با این ملّت و ذخایر آن چه میکردند؟
وصیّت من به همه آن است که با یاد خدای متعال به سوی خودشناسی و خودکفایی و استقلال با همه ابعادش، به پیش [روید] و بیتردید دست خدا با شما است.
از هر امری که شایبه وابستگی با همه ابعادی که دارد بهطور قاطع احتراز نمایید.
استقلال اقتصادی و فکری
امام(قدس سره) میفرمود: «ما با تربیت و فرهنگ استعماری مخالفیم، نه با علوم و مظاهر تمدّن».
آن حضرت خاطر نشان میکرد که وابستگی اقتصادی موجب وابستگی سیاسی و نظامی است. ایشان به استقلال فکری بیش از دیگر ابعاد استقلال میاندیشید و میفرمود:
تا انسان استقلال فکری نداشته باشد، نمیتواند یک فرد مفید باشد.
اگر ما از نظر فکری مستقل شویم، هیچ قدرتی نمیتواند به ما ضربه بزند.
د. احساس شخصیّت
امام(قدس سره) همواره تأکید میکرد که خودباوری و احساس شخصیّت، یکی از عوامل مهم رویکرد به استقلال است:
اگر میخواهیم وابسته نباشیم باید باور کنیم که خودمان شخصیّت داریم.
تا خودمان را پیدا نکنیم، نمیتوانیم مستقل بشویم.
منطق ما منطق اسلام است. منطق اسلام این است که سلطه غیر بر شما نباشد نباید شما تحت سلطه غیر باشید. نباید تحت سلطه اجنبی باشیم.
باید همه چیز از خودمان باشد و در آداب و رسوم، خودمان را از غرب جدا کنیم.
از همان بچّهها شروع کنیم و تنها مقصودمان تحوّل انسان غربی به انسانی اسلامی باشد.
علماء اعلام... دولتها را دعوت کنند که از وابستگی به قدرتهای بزرگ خارجی خود را رها کنند و با ملّت خود تفاهم کنند، در این صورت پیروزی را درآغوش خواهند کشید.
حکومت اسلامی را مستقر کنید. با عدل اسلامی، همه و همه در آزادی و استقلال و رفاه خواهند بود