0

عملياتهاي دفاع مقدس > 62/11/22- جنگ شهرها

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

عملياتهاي دفاع مقدس > 62/11/22- جنگ شهرها

كنوانسيون ژنو و پروتكل اول الحاقي ،‌ تصریح دارند:
حقوق بشردوستانه اصولاً براي طرفين مخاصمه وضع شده است و هر شخص يا گروهي از اشخاص كه در مخاصمه شركت نكرده يا شركت در مخاصمه را ترك كرده اند . حمايت مي كند . اين اشخاص عبارتند از :
ـ پرسنل نظامي مجروح يا بيمار در جنگ هاي زميني و بخش خدمات پزشكي نيروهاي مسلح.
ـ پرسنل نظامي مجروح ، بيمار يا كشتي شكستگان در جنگ هاي دريايي و بخش خدمات پزشكي نيروهاي مسلح.

 

 


ـ اسراي جنگي
جمعيت هاي غيرنظامي عبارت اند از :
ـ شهروندان خارجی در سرزمين هاي طرفين مخاصمه از قبيل پناهندگان.
ـ غيرنظاميان در سرزمين هاي اشغالي.
ـ بازداشت شدگان نظامي و غيرنظامي.
ـ پرسنل پزشكي و مذهبي يا واحدهاي دفاع كشوري.

ب) مخاصمات مسلحانه بين المللي :
در چنين موقعيت هايي حقوق بشردوستانه به نيروهاي مسلح اعم از منظم و يا غيرمنظم كه در مخاصمه (جنگ) شركت كرده اند ، اختصاص مي يابد و از هر شخص يا گروهي از اشخاص كه در مخاصمه شركت نكرده اند يا مخاصمه را ترك كرده اند از قبيل افراد ذيل حمايت مي كند :

ـ رزمندگان مجروح يا بيمار.
ـ اشخاصي كه در نتيجه جنگ از آ‌زادي خود محروم شده اند .
ـ جمعيت غيرنظامي
ـ پرسنل پزشكي و مذهبي.
 
چه كنوانسيون هايي در رابطه با حقوق بشردوستانه بين المللي وجود دارند ؟
1ـ كنوانسيون ژنو در مورد بهبود شرايط مجروحين نيروهاي مسلح در ميدان نبرد.
2ـ كنوانسيون لاهه.
3ـ كنوانسيون هاي ژنو در مورد بهبود شرايط مجروحين و بيماران نظامي در صحنه نبرد.
4ـ اصلاح كنوانسيونهاي لاهه.
5ـ كنوانسيونهاي چهارگانه ژنو.
6ـ كنوانسيون ممنوعيت كاربرد سلاح هاي شيميايي و باكتريولوژيك.
7ـ كنوانسيون ممنوعيت يا محدوديت استفاده از سلاح هاي خاص معاهده و پروتكل الحاقي آن.
8ـ كنوانسيون حقوق كودك.
9ـ كنوانسيون منع تكميل ، توليد ، ذخيره و كاربرد سلاح هاي شيميايي.
10ـ كنوانسيون منع استفاده ، ذخيره ، توليد و تجارت مين هاي ضدنفر.
11ـ اساسنامه ديوان بين المللي كيفري.
12ـ پروتكل الحاقي به كنوانسيون حقوق كودك در مورد منع دخالت كودكان در مخاصمات مسلحانه.
 
جنايت جنگي چيست ؟
تخلف از حقوق جنگ را جنايت جنگي مي نامند . معنايي كه عموماً از جنايت جنگي درك مي شود ، موارد نقض فاحش حقوق بشردوستانه بين المللي يا با استفاده از واژه سنتي ، موارد نقض فاحش قوانين و عرف هاي جنگي ، صرف نظر از طبيعت جنگ است . مواردي كه به عنوان جنايت جنگي تلقي شده اند ، حملات انجام شده بر عليه كساني است كه مشاركت فعالي در جنگ نداشته اند يا به مشاركت خود پايان داده اند (مانند سربازان مجزوح يا بيمار ، اسراي جنگي ،‌ غيرنظاميان و غيره)

ساير مواردي كه جنايت جنگي محسوب مي شوند عبارت اند از :
ـ قتل عمدي.
ـ شكنجه و رفتار غيرانساني.
ـ عمداً موجبات رنج شديد ديگران را فراهم كردن.
ـ صدمه شديد به جسم يا سلامتي.
ـ حمله به جمعيت غيرنظامي.
ـ اخراج يا انتقال غيرقانوني گروه هاي غيرنظامي.
ـ استفاده از سلاح ها يا روش هاي ممنوع جنگي (سلاح هاي شيميايي ، باكتريولوژيك و آتشزا)
ـ استفاده خائنانه از علائم و ديگر نشانه هاي حفاظتي.
ـ غارت اموال عمومي يا خصوصي.

 
در زمان درگيري هاي مسلحانه ، چه حمايتي براي افراد در نظر گرفته شده است؟
در چهار معاهده ژنو رعايت و حفظ حقوق مجروحان ،‌ بيماران و غرق شدگان نيروي دريايي و نيز تمام زندانيان جنگي بي هيچ تمايزي پيش بيني شده و در نتيجه حق حمايت برابر براي تمام قربانيان جنگ تضمين شده است . معاهده چهارم به حفظ حقوق اشخاص غيرنظامي در دوران جنگ مي پردازد .

پروتكل هاي الحاقي اين حمايت را به تمام اشخاص آسيب ديده از درگيري هاي مسلحانه گسترش مي دهند و هر گونه حمله رزمندگان و طرف هاي درگير را اعم از اينكه درگيري بين المللي باشد يا داخلي ، به افراد و اهداف غيرنظامي ممنوع مي كند .

 براي برخورد با تجاوزات آشكار به حقوق بشردوستانه چه اقداماتي پيش بيني شده است ؟
دولتها در زمان عضويت در كنوانسيون هاي ژنو متعهد مي گردند كه براي مجازات اشخاص متهم به نقض فاحش حقوق بشردوستانه ، ترتيبات قانوني لازم را فراهم آورند . دولتها همچنين متعهد شده اند كه هر شخص را كه به ارتكاب يكي از موارد نقض فاحش كنوانسيونها متهم است ، در دادگاه هاي خود تعقيب كنند يا او را براي محاكمه به كشور ديگر واگذار نمايند . به تعبير ديگر مرتكبين نقض فاحش يعني جنايت كاران جنگي ، بايد هميشه و در همه جا مورد تعقيب قرار گيرند و دولت ها مسئوليت دارند كه اين امر را تضمين نمايند .

در واقع قوانين كيفري كشورها تنها جرايم ارتكابي در سرزمين آن دولت يا به وسيله اتباع آن دولت ، اعمال مي شود . حقوق بشر دوستانه با ملزم كردن دولت ها به يافتن و مجازات هر شخصي كه مرتكب يكي از موارد نقض فاحش اين حقوق شده است ، صرف نظر از تابعيت وي و يا مكاني كه جرم در آن واقع شده است ، از اين حد فراتر
مي رود .

چنين تعقيب هايي را ممكن است دادگاه هاي ملي كشورهاي مختلف انجام دهند ، در اين باره شوراي امنيت سازمان ملل متحد در سال هاي 1993 و 1994 ، دو دادگاه بين المللي كيفري به ترتيب براي يوگسلاوي سابق و رواندا تأسيس كرد تا كساني را كه به ارتكاب جنايات جنگي در طول درگيري ها در اين كشورها متهم بوده اند ، محاكمه كنند .
نهايتاً تلاش هاي جامعه بين المللي براي ايجاد يك ديوان دائمي بين المللي نيز بايد مورد توجه قرار گيرد . اساسنامه اين ديوان در شهر رم در سال 1998 به تصويب رسيد و ديوان در اول ژوئيه 2002 در شهر لاهه آغاز به كار كرد . اين ديوان براي رسيدگي به جنايات جنگي و جرايم بر ضد بشريت و نسل كشي صلاحيت دارد .

همانگونه که مشاهده می شود قوانین بین المللی هرگونه تعرض به غیرنظامیان را در جنگ ها منع کرده است.
در طول 8سال دفاع مقدس ،مردم ایران با دشمنانی روبه رو بودند که برای رسیدن به اهداف شومشان از هیچ جنایت رویگردان نبودند.
جنگ شهرها یا حمله به اهداف غیر نظامی اصطلاحی بود که از اسفندسال 1363 وبه دنبال عملیات موفق بدر از سوی ایران درجبهه های جنوب،در ادبیات سیاسی ونظامی آن روز ها رایج شد.
این رویکرد حکایت از اوج درماندگی وبیچارگی دشمنان ایران اسلامی داشت، آنها با در اختیار داشتن منابع اقتصادی،اطلاعاتی،نظامی،انسانی و... قادر به مقابله با حملات دشمن شکن رزمندگان اسلام نبودند.
کمک های نجومی کشورهای عربی وغربی،اطلاعات نظامی که از سوی ماهواره ها وهواپیماهای شناسایی غرب وبه خصوص آمریکا ازایران در اختیار عراق قرار می گرفت، هزاران مستشار نظامی از قدرتهای آن روز دنیا که در کنار فرماندهان بعثی بودند ونیروهای جنگی که از کشورهای عربی درکنار سربازان عراقی حضور می یافتند و...هیچ کدام نمی توانست خللی در اراده آهنین سربازان حضرت روح الله ایجاد نماید.
دشمنان ،ناگزیر متوسل به شیوه های ناجوانمردانه ای می شدند که یکی از آنها جنگ شهرها نامیده می شد.
هرچند نظامیان صدام از روزهای آغاز جنگ حمله به مناطق مسکونی را با حمله به شهرهای مرزی در دستورکارخود داشتند، ودزفول قهرمان گواه همیشه زنده این جنایت علیه بشریت است،اما  آغاز حملات موشکی وبمباران شهرهای دیگر ایران از اسفند1363به بعد آغاز شد.

دشمن، در حمله به مناطق غيرنظامي، در تاريخ 12/12/63 در ساعت 30/13 دقيقه، علاوه بر حمله به شهرهای ایران ،كارخانه لوله‌سازي اهواز و در ساعت 18 با پرتاب يك فروند موشك اگزوسه، نيروگاه اتمي بوشهر را برخلاف قطعنامة 407 آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، مورد حمله قرار مي‌دهد كه در اين تهاجم تعدادي از كاركنان نيروگاه به شهادت مي‌رسند.
ارتش ايران، در پي اين تهاجم، پس از دادن 12 ساعت فرصت، شهر بصره را به توپ مي‌بندد. دكتر علي‌اكبر ولايتي، وزير امور خارجه، طي پيامي به دبيركل سازمان ملل متحد، پس از ذكر نقض توافقنامة 12 ژوئن، مبني بر عدم حمله به ماطق مسكوني توسط عراق، اعلام مي‌دارد كه از اين لحظه به بعد تنها راه توقف حملات عراق را مقابله به مثل مي‌دانيم.
در تاريخ 16 اسفند در ساعت يك بامداد، دزفول با هشت موشك به خاك و خون كشيده مي‌شود و جنگ شهرها اوج مي‌گيرد. به تلافي ان حملة وحشيانة عراق، نيروي هوايي و توپخانه‌هاي صحرايي ايران شهرهاي مرزي و چند شهر ديگر را در عمق خاك عراق مورد تهاجم قرار مي‌دهند. در پاسخ به جنايتهاي صدام، 18 شهر و شهرك عراق، توسط آتش توپخانه و جنگنده‌هاي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران درهم كوبيده مي‌شود.
در بحبوحة جنگ شهرها، بغداد نيز توسط جنگنده‌هاي ايران بمباران مي‌شود و اين خبر توسط خبرگزاريهاي رويتر و آسوشيتدپرس تأييد و گزارش مي‌شود كه هواپيماهاي ايراني از شبكة پيچيده دفاعي عراق عبور كرده‌اند و با ارتفاع كم، اهداف از پيش تعيين شده را در قلب پایتخت عراق به آتش كشيده‌اند.
در اين ارتباط ستاد مشترك ارتش اعلام مي‌دارد كه خلبانان ايران به هنگام بازگشت از اين مأموريت، موفق به ساقط كردن يك فروند ميگ 23 شده‌اند و در پي آن قرارگاه خاتم الانبيا(ص) هم پيامي صادر مي‌كند كه قسمتي از آن چنين است:

بسم الله الرحمن الرحيم
نصر من الله و فتح قريب
«برادران ايثارگر نيروي هوايي! اي حافظان آسمان مملكت رسول الله(ص) ديوانگان بغداد همچون اربابانشان هرگز معني شجاعت در پناه ايمان را نخواهند فهميد: ولي يقيناً شما در آسمان اميد محرومان و مستضعفان، آيه‌هاي رهايي را ترسيم مي‌كنيد.
تبريك براي امام و امتي كه همچون شما سربازان ايثارگر و عاشق دارند...»
حمله هوايي به بغداد، دشمنان اسلام را غافلگير و قدرت  عمليات مقابله به مثل ايران، بيش از پيش توجه جهانيان را جلب مي‌كند و پوچي ادعاهاي كارشناسان غرب را مبني بر ناتواني و انهدام نيروي هوايي ايران آشكار مي‌سازد.

دبير كل وقت سازمان ملل متحد در يك مانور سياسي، براي پايان بخشيدن به جنگ شهرها، از طرفين مي‌خواهد كه از روز شنبه بيستم اسفندماه به جنگ شهرها خاتمه دهند، كه اين درخواست با پاسخ مثبت ايران و جواب منفي عراق روبرو مي‌شود.
نيروي هوايي ايران با حملات پي در پي خود، جنگ شهرها را به نقاط شهر كركوك مي‌كشاند و به رژيم بعثي عراق ضربات سختي را وارد مي‌كند.
در ساعت 40/2 دقيقه بامداد 21  اسفندماه، تأسيسات اقتصادي و نظامي شهر كركوك عراق مورد حملة موشكي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران قرار مي‌گيرد. پخش خبر نخستين حملة موشكي ايران و انهدام كارخانه سيمان و چند مركز كركوك، جهانيان را دچار حيرت مي‌كند و بالعكس، شادي زايدالوصفي را براي مردم مسلمان ايران به ارمغان مي‌آورد.
دو روز پس از اين حمله موشكي، سپاه پاسداران در ساعت 30/13 بامداد 23 اسفندماه بغداد را هدف حمله موشكي قرار مي‌دهد. اين خبر شوري در ميان دوستان و اندوهي در اردوي دشمن برمي‌انگيزد. با اين موشكباران، آرزوي قلبي مردم زجركشيدة ايران كه هميشه «موشك، جواب موشك» را خواستار بودند، برآورده مي‌كند و با كسب اطلاع از منابع داخل عراق مشخص مي‌شود كه ساختمان 18 طبقة بانك رافدين بغداد هدف اين حمله قرار گرفته  است.
خبرگزاريهاي جهان، از جمله تاينوك يوگسلاوي به نقل از شاهدان عيني اعلام مي‌كند كه ساختمان بانك رافدين در مركز بغداد بر اثر انفجار قوي منهدم شده و ادامه مي‌دهد كه اين انفجار باعث شكسته شدن پنجرة ساختمانها تا فاصله بيست كيلومتري از محل وقوع حادثه شد.
خبرگزاري رويتر نيز ضمن اعلام انهدام بانك رافدين، گزارش مي‌دهد كه بانك مركزي عراق كه روبروي بانك رافدين قرار دارد، در نتيجة انفجار خسارت ديده است.
با وجود اينكه اكثر خبرگزاريها به رغم تقليل در انعكاس سريع خبر، انهدام بانك رافدين را بويژه از طبقات فوقاني مورد تأييد قرار مي‌دهند، رژيم دروغ‌پرداز بعث اعلام مي‌دارد كه انفجار بانك رافدين توسط كاميون حامل بمب عوامل بمب‌گذار ايراني انجام گرفته است. رژيم بغداد تمام خيابانهاي منتهي به بانك رافدين را مسدود مي‌كند و از ورود مردم و خبرنگاران به محل حادثه جلوگيري به عمل مي‌‌آورد.

ستاد تبليغات جنگ در مورد ادعاهاي مسخرة رژيم عراق اعلام مي‌دارد:
«هر زمان كه رژيم عراق قادر باشد بغداد را كنترل كند تا انفجاري در آن رخ ندهد، بغداد را هدف موشك قرار مي‌دهيم.»
ستاد تبليغات جنگ در پايان، از وابستگان نظامي و سفارتخانه‌هاي خارجي مي‌‌خواهد از آثار باقيماندة موشك پرتاب شدة ايران به سوي بانك رافدين بازديد و در زمينه ادعاهاي بغداد اعلام نظر نمايد.
در حالي كه رژيم جنگ‌‌افروز عراق با طرح ادعاهاي پوچ و بي‌اساس بمب‌گذاري توسط ايرانيان، تلاش مي‌كند حملة موشكي ايران را به فراموشي سپارد و اعاده حيثيت كند. بغداد بار ديگر در ساعت 20/6 تاريخ 25  اسفندماه با صداي بسيار مهيبي به لرزه در مي‌آيد.
اطلاعيه قرارگاه خاتم‌ الانبيا(ص):

بسم الله الرحمن ا لرحيم
«فمن اعتدي عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليكم»
«امت دلاور اسلام! ملت سلحشور! در ادامه جنايات رژيم بعثي ـ صهيونيستي عراق در حمله به مناطق مسكوني، توانمندان سپاه اسلام در جهت انجام سياست مقابله به مثل، صبح امروز در يك حمله موشكي، شهر بغداد مركز حكومت رژيم صهيونيستي عراق را هدف قرار دادند.»
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و ارتش جمهوري اسلامي ايران بار ديگر ضمن هشدار به رژيم بعثي ـ صهيونيستي عراق از آن دسته از مردم اين كشور كه تاكنون موفق به ترك شهرهاي خود نشده‌اند، مي‌خواهند هرچه سريعتر از بغداد و ديگر شهرهاي ناامن عراق به شهرهاي مقدس كربلا، نجف، كاظمين و سامرا مهاجرت كنند.  عمليات مقابله به مثل نيروهاي اسلام تا قطع كامل حملات رژيم صهيونيستي عراق به مناطق مسكوني كشورمان قاطعانه ادامه خواهد يافت.
به دنبال دومين حمله موشكي ايران، خبرگزاري آسوشيتدپرس اعلام مي‌دارد:
«اوايل صبح پنجشنبه انفجار نيرومندي پايتخت عراق را لرزاند و پنجره‌هاي دو هتل در مركز شهر را خرد و پراكنده كرد.»
اين خبر توسط  رويتر هم مورد تأييد قرار مي‌گيرد و به جهان مخابره مي‌شود.
رژيم عراق بلافاصله پس از انفجار، راههاي منتهي به محل انفجار را مي‌بندد و از ورود خبرنگاران به ‌آن نقطه جلوگيري مي‌كند و بار ديگر با كمال وقاحت اعلام مي‌كند كه كاميون حامل مهمات عوامل بمب‌گذار ايران باعث اين انفجار بوده است.
با اصابت سومين و چهارمين موشك ايران در مناطق غرب دجله در بغداد، رژيم بعث به طور موقت جنگ شهرها را متوقف مي‌كند.

در خطبه‌هاي نماز جمعة تهران، حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني پس از اعلام خاتمه آتشباري بر روي شهرهاي عراق اعلام مي‌كند:
«زدن پنجمين موشك به بغداد به شرارت دشمن بستگي دارد.»

رژيم بعث، روز يكشنبه چهارم فروردين ماه سال 1364 با حمله به كشتيهاي نفتكش و تجاري در خليج فارس و بمباران شهرهاي ايران، بار ديگر جنگ شهرها را آغاز و ايران بلافاصله اقدامه به مقابله به مثل مي‌كند. در ساعت 30/4 دقيقه دوشنبه پنجم فروردين ماه 64، بغداد با حملة موشكي ايران به لرزه در مي‌آيد.
رژيم دروغ‌پرداز بعث برخلاف دفعات قبل در كمال شرمساري اعلام مي‌كند كه بغداد هدف حمله موشكي قرار گرفته است؛ ولي آمار تلفات آن را 12 كشته و زخمي اعلام مي‌دارد.
رژيم بعثي همچنين ادعا مي‌كند كه نيروي هوايي عراق پايگاه موشكي ايران را يافته و آنها را منهدم كرده است، كه بلافاصله پس از اين ادعا، موشكهاي ششم و هفتم نيز به سوي بغداد شليك مي‌شوند و خسارتهاي اقتصادي و نظامي فراواني را به دشمن وارد مي‌سازند.
موشكباران بغداد در حالي است كه بسياري از شهرهاي مرزي عراق نيز به شدت توسط توپخانه و حملات پي در  پي هوايي درهم كوبيده مي‌‌شوند و طبق گزارش خبرگزاري‌هاي خارجي به صورت شهر ارواح درآمده‌اند.

دیکتاتور بغداد در تاريخ 15 فروردين 64، شهرهاي کرمانشاه، همدان و بستان را مورد تهاجم قرار مي‌دهد كه اين عمل وحشيانه در بعدازظهر همان روز در س اعت 48/14 با شليك نهيمن موشك ايران پاسخ داده مي‌شود. پس از اين حملة قاطعانه، رژيم بعث براي فريب مردم عراق اعلام مي‌كند كه ايران آخرين موشك خود را پرتاب كرده است.
خسارات انفجار نهمين موشك ايران را به بغداد، خبرگزاريهاي رويتر و آسوشيتدپرس سنگين گزارش مي‌كنند و بدين ترتيب برتري قدرت هوايي و توان موشكي ايران بر دشمنان آشكار مي‌شود.

صدام حسين كه در جنگ شهرها به استيصال مي‌افتد، كشورهاي ليبي و سوريه را متهم به تحويل موشك به ايران مي‌كند و آنها را خائن به اعراب مي‌نامد.

بازتاب حملات موشكي ايران
9 ماه پس از توافق 12 ژوئن مبني بر عدم حمله به مناطق مسكوني طرفين، دگر بار رژيم عراق با نقض اين پيمان، جنگ شهرها را آغاز مي‌كند. در ابتداي امر بسياري از كارشناسان و خبرنگاران غرب، ايران را فاقد دفاع مناسب و حتي بي‌دفاع مي‌دانند و با توجه به برد 45  كيلومتري توپخانه‌هاي صحرايي و پرواز كم هواپيماهاي نيروي هوايي، مدعي مي‌شوند كه در جنگ شهرها ايران نمي‌تواند (علي‌رغم اعتراف قبلي بر توانايي ايراني) مناطق حساس و عمقي عراق را تحت تأثير قرار دهد، تا اينكه نخستين موشك ايران در ساعت 40/2 دقيقه 21 اسفندماه 63 شهر كركوك را هدف قرار مي‌دهد. به دنبال آن موشك زمين به زمين ديگر ايران در بغداد فرود مي‌‌آيد.
با اصابت پنجمين موشك ايران به بغداد رژيم عراق اعلام مي‌كند كه بغداد هدف حملات موشكي قرار گرفته است.
در اين ميان خبرگزاري آسوشيتدپرس كه چهار حملة قبلي را خرابكاري در بغداد خوانده بود، بناچار اعتراف مي‌كند كه ايران در اولين ساعات بامداد روز دوشنبه با شليك يك موشك زمين به زمين دوربرد به بغداد، حمله هوايي روز يكشنبة عراق را به دو كشتي تلافي كرد.
حجت الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني:
«ما ديگر نمي‌پذيريم كه صدام بگويد آبادان و خرمشهر منطقه جنگي است و بتواند به آنجا گلوله بزند. امروز گلوله زدن به آبادان و خرمشهر، گلوله زدن به بصره است و موشك‌پراني و پرتاب بمب به هر شهري از شهرهاي ما، جوابش موشك زدن به بغداد است.»
رئيس وقت مجلس ايران با اولين حملة موشكي ايران، سياست جديد را براي حكام بغداد بازگو مي‌كند تا رژيم عراق را نسبت به عواقب اعمال وحشيانه‌اش آگاه سازد.
خبرگزاري آسوشيتدپرس:
«انفجار مهيبي روز چهارشنبه در بخش غربي پايتخت عراق (بغداد) به گوش رسيد. اين در حالي بود كه ايران گفت يك موشك دوربرد به اين شهر پرجمعيت شليك كرده است. اين انفجار در ساعت ده به وقت گرينويچ، در سراسر بغداد به گوش رسيد و پليس نظامي همراه با مأمورين مخفي با لباسهاي شخصي، حومه غربي شهر را زير نظر گرفته و از ورود خبرنگاران به اين بخش جلوگيري كردند. كمي بعد آمبولانسها با درهاي باز و اجساد قربانيان در داخل، آژيركشان از منطقة انفجار خارج شدند.
يك خبرنگار توانسته ابر قارچ‌مانند و دود سفيدرنگي را كه از محل انفجار، نزديك حاشيه غربي بغداد به هوا برخاسته بود، ببيند.»
خبرگزاري رويتر:
«در حدود ساعت ده به وقت گرينويچ و 30/13 دقيقه به وقت تهران انفجار  شديدي بغداد را لرزاند. اين انفجار در حدود چهل و پنج دقيقه پس از آنكه ايران اعلام كرد كه موشك زمين به زمين به طرف پايتخت عراق شليك كرده است، صورت گرفت. شاهدان عيني گفتند انفجار در نزديكي مركز شهر روي داد، لكن هنوز از تلفات و خسارات آن اطلاعي نرسيده است.»
صدام حسين، با اصابت ششمين موشك، كه تلفات آن سنگين گزارش مي‌شود، چاره را در آن مي‌بيند كه از بغداد گريخته به شهر سامرا، يكي از چهار شهر امن، پناه ببرد. راديو صوت الجماهير عراق در توجيه اين فرار اعلام مي‌كند كه صدام حسين براي زيارت به اين شهر سفر كرده است.
با شليك موشكهاي بعدي به بغداد، تمامي خبرنگاران، شگفت‌زده گزارشهاي گوناگوني را كه همه تأييد بر قدرت موشكي ايران و نابساماني در بغداد است، بازگو مي‌كنند.

خبرنگار اعزامي كانال 2 تلويزيون فرانسه:
«امروز پايتخت عراق بيش از پيش چهرة يك شهر جنگ‌زده را به خود گرفته است و جبهه‌هاي جنگ بيش از اين به پايتخت عراق منتقل شده است و اين موضوع بويژه در زندگي روزمرة مردم بغداد احساس مي‌شود. مردم بغداد از اين پس شب و روز در خوف و هراس پرتاب موشك از سوي ايران به سر مي‌برند.»
كانال يك تلويزيون ايتاليا:
«حملة موشكي ايران به بغداد، خسارات فراواني به بار ‌آورده است. اين بار نيز مانند دفعات گذشته مأمورين امنيتي عراق از نزديك شدن خبرنگاران به محل وقوع انفجار جلوگيري نموده و خبرنگاران و ساير افراد خارجي مقيم بغداد جمعه شب را مانند شبهاي گذشته در انتظار حمله‌هاي ايران در وحشت به سر بردند.»
خبرگزاري رويتر:
«لحظاتي پس از انفجار، ستون عظيمي از دود تيره رنگ كه از مركز پرازدحام شهر به هوا برخاسته بود، قابل بؤيت بود. يك تن از افراد خارجي مقيم بغداد كه در نزديكي مركز شهر زندگي مي‌كند، اين انفجار را بسيار شديد توصيف كرد: «خانه تا چند ثانيه مي‌لرزيد و در حالي كه به سمت بالكن مي‌دويدم تا دريابم كه چه اتفاقي افتاده، به اين سو و آن سو پرت مي‌شدم.»
خبرگزاري فرانسه:
«ناظران در توكيو خاطر نشان مي‌سازند كه از ورود موشك زمين به زمين از سوي ايران به صحنه نبرد، در حالي كه عراق از بدو جنگ آ‌نها را به كار مي‌گيرد، بدون ترديد نقطه عطفي در تعادل قوا بين دو طرف متخاصم به شمار مي‌آيد و بدين ترتيب بغداد از اين لحظه به بعد در برد موشك ايران قرار دارد.»

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:19 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شرح عمليات > وقتی دشمنان عاجز از رورویی با رزمندگان اسلام می شوند!


از اولین روز حمله دشمنان به مرزهای جمهوری اسلامی ایران، حمله هوایی وتوپخانه ای به شهر های نزدیک مرز مورد توجه آنان بود .در این میان حملات ناجوانمردانه موشکی به دزفول قهرمان ،نسبت به شهرهای دیگر از حجم وگستره ی بیشتری برخوردار بود.
با آغاز عملیات تحریرالقدس در 22/11/62 دشمنان که از رویا رویی با رزمندگان اسلام در جبهه عاجز می مانند، به صورت گسترده به بمباران وموشک باران شهرهای ایران می پردازند تا به خیال باطل خود خللی در اراده مردم ایران ایجاد نمایند و بین آنها ورزمندگان اسلام که در جبهه ها مشغول پیشروی هستند فاصله ایجاد نمایند.

 


این نقشه شوم هم با آغاز عملیات مقابله به مثل ایران ناکام می ماند ودر نهایت دنیا به اقتدار ایران اسلامی اعتراف می کند.

آغاز عمليات مقابله به مثل
در حالي كه مردم و مسؤولان كشور خود را براي برپايي مراسم پنجمين سالگرد يوم‌الله بهمن آماده مي‌كنند، صدام عفلقي زمينه را براي بمباران و موشكباران شهرهاي ايران فراهم مي‌كند و براي اين مقصود با تبليغات دروغين ادعا مي‌كند به خاطر گلوله‌باران شهرهاي مرزي عراق از سوي ايران، هفت شهر ايران مورد حملة موشكي و هوايي قرار خواهند گرفت.
در پاسخ به اين تبليغات و جنگ رواني دشمن، حضرت آيت الله خامنه‌اي (رئيس جمهوري وقت ايران) در مراسم نماز جمعة تهران اعلام مي‌دارد:
«... بيايند و ببينند شهرها را تا يقين كنند كه ما هيچگونه تعرضي به اين شهرها نكرديم، اما اگر تهديدي را كه عراقيها كرده‌اند، ديوانگي كنند و آن تهديد را عملي كنند، من در اين پايگاه مقدس نماز جمعه قاطعاً اعلام مي‌کنم كه ملت ما اين دفعه انتقام سختي از جنايتكاران خواهد گرفت.»
تيمسار ظهيرنژاد، رئيس ستاد مشترك وقت ارتش جمهوری اسلامی ايران نيز به دنبال سخنان رئيس جمهوري و نخست وزير مي‌گويد:
«در صورت كوچكترين حركتي از سوي رژيم عراق در بمباران شهرهاي ميهن  اسلامي، تمام تأسيسات و مراكز صنعتي حكومت كافر بعثي را ويران مي‌كنيم.»
سرهنگ هوشنگ صديق فرماندة نيروي هوايي وقت ارتش نيز مي‌گويد:
«خلبانان شجاع اسلام آمادگي انجام هرگونه عمليات نظامي عليه دشمن انقلاب اسلامي را دارند.»
صدام حسين با عكس‌العمل مسؤولان جمهوري اسلامي ايران بر گستاخي خود مي‌افزايد و تهديد مي‌كند يازده شهر ايران را مورد حمله قرار خواهد داد. با اين تهديدات، خشمي مقدس ايران اسلامي را فرا مي‌گيرد و از طرف مسؤولان و رزمندگان اسلام و مجلس شوراي اسلامي تقاضا مي‌شود كه همة آحاد ملت آمادة مقابله با توطئه جديد دشمن باشند تا با پشتيباني قاطع ملت، جواب دندان شكني به رژيم بغداد داده شود.
براي نخستين بار، رئيس جمهور اسلامي  ايران به تقاضاي مردم مبني بر انجام عمليات مقابله به مثل پاسخ مي‌دهد و اين اقدام با پيام مهم رئيس جمهور ايران، خطاب به مردم عراق از طريق صدا و سيماي جمهوري اسلامي اعلام مي‌شود:
پيام هشدار رئيس مجلس شورای اسلامي ايران
به مردم بصره، خانقين و مندلي عراق در 17 بهمن 1362
بسم الله الرحمن الرحيم
«اكنون بيش از چهل ماه است كه شهرها و مراكز غيرنظامي ما به طور ناجوانمردانه به وسيلة عوامل رژيم عراق كوبيده مي‌شود و ما تاكنون فقط در ميدانهاي جنگ به اين حملات پاسخ گفته‌ايم: اما مقابله به مثل نكرده‌ايم. اخيراً‌ صدام تهديد كرده است كه چندين شهر ايران را خواهد زد و مرتباً به تهديد خود ادامه مي‌دهد. من اعلام مي‌كنم كه ما از اين به بعد مقابله به مثل خواهيم كرد و اگر اين تهديدها  عملي بشود ما شهرهاي بصره، خانقين و مندلي را خواهيم زد.
من از همة مردم اين شهرها عذرخواهي مي‌كنم و از آنها درخواست مي‌كنم سريعاً اين شهرها را تخليه كنند. براي مردم ما تحمل 4600 شهيد و 22 هزار مجروح در طول چهل ماه در بمباران شهرها رقم زياد و غيرقابل تحملي است و مردم، بيش از اين نمي‌تواند كشتارهايي را كه ناجوانمردانه بر آنها تحميل مي‌شود، تحمل كنند. من مجدداً از همه برادران و خواهراني كه در سه شهر بصره، خانقين و مندلي سكونت دارند، درخواست مي‌كنم كه اين شهرها را تخليه كنند و در صورتي كه صدام به اين تهديد خود عمل كند، ما يقيناً اين شهرها را خواهيم زد.»

حجت الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني
رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي:
«توپهاي ما در سراسر مرز آماده‌باش هستند تا به تجاوز دشمن با گلوله باران شهرهاي عراق پاسخ دهند.
نصيحتها، اخطارها و همه چيزهايي كه در گذشته گفتيم به گوش صداميان عفلقي نرفت و معلوم شد كه اينها هيچ زباني را غير از زبان زور و تهديد كه زبان خودشان است، نمي‌فهمند. بارها به دنيا گفتيم كه توپهاي ارتش و سپاه جمهوري اسلامي ايران در سراسر مرزها دهها شهر كوچك و بزرگ عراق را مستقيماً در تيررسي خود دارد و نمي‌زند. بارها از دنيا دعوت كرديم كه بيايند و نتايج جنايتهاي عفلقي‌ها را در مراكز غيرنظامي ببينند و سازمان ملل فرستادگاني فرستاد و ديدند و گزارش تهيه كردند و به دنيا هم آن مطالب را گفتند، اما هيچ ترتيب اثري ندادند.»
دكتر ولايتي وزير امور خارجه:
«... از كشورهاي جهان مي‌خواهيم اتباع خود را از شهرهاي مرزي عراق خارج كنند.»
سخنگوي مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق هم با صدور دستورالعملي خطاب به مردم عراق اعلام مي‌كند:
«رژيم بعثي عراق مسؤول هرگونه تلفات مردم شهرهاي بصره و خانقين و مندلي خواهد بود.»
حجه الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني طي سخناني در نماز جمعه، پس از روشن كردن مردم از چگونگي عمليات مقابله به مثل، اعلام مي‌كند كه غير از سه شهر ياد شده، (بصره، خانقين و مندلي) شهرهاي زيادي از جمله العماره، علي غربي، شانه دري، سيدصادق و روستاها و قصبات فراوان در برد و آتش توپخانه ايران است.
در روز 22 بهمن در حالي كه مردم دزفول آمادة برپايي جشن سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي هستند، در ساعت 23/4 و 30/5 بامداد و 06/11 (قبل از ظهر) 5 فروند موشك زمين به زمين دشمن در نقاط مختلف شهر منفجر مي‌شود و مردم مظلوم و بي‌گناه دزفول را به خاك و خون مي‌كشد. در اين حملة موشكي دشمن، هشت تن به شهادت مي‌رسند و بيش از 100 نفر مجروح مي‌شوند و يكصد خانه ويران و به 400 خانه و مغازه و اتومبيل و بيمارستان و... آسيب وارد مي‌شود.
به دنبال اين موشك باران دشمن، حضرت امام خميني(ره) مي‌فرمايند:
«ديوانگي صدام با علم به اين بوده كه بي‌جواب نمي‌ماند.»

ستاد تبليغات جنگ نيز در اطلاعيه‌اي اظهار مي‌دارد:
بسم الله الرحمن الرحيم
فمن اعتدي عليكم فاعتدوا عليه بمثل مااعتدي عليكم
مردم عراق! مسلمانان جهان! آزادگان دنيا! سرانجام صدام مزدور دستور اربابان خود را اجرا نمود و انتقام شكستهاي پي در پي آمريكا و صهيونيزم را در لبنان، از مردم قهرمان و مقاوم دزفول گرفت. در سپيده‌دم ديروز و در سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي، دشمن 5 موشك به دزفول هميشه سرافراز پرتاب  كرد كه يكي از آنها به بيمارستان اصابت كرد و گروهي از مجروحين بيمارستان و اهالي شهر را شهيد و مجروح كرد.
اهالي بصره، مندلي و خانقين! اينك نوبت آن رسيده تا به صدام كافر انتقام الهي و قدرت انتقام نيروهاي اسلام نشان داده بشود. ما از شما مردم شهرهاي بصره، مندلي و خانقين مي‌خواهيم تا همچنان به تخلية شهر ادامه بدهيد؛ زيرا تا ساعاتي ديگر پاسخ جنايات صدام داده خواهد شد.
مردم شهرهاي بصره، مندلي و خانقين! اگر مزدوران بعثي عراق از خروج شما و مهاجرت به شهرهاي ديگر جلوگيري مي‌كنند به ايران مهاجرت كنيد و بدانيد از شما استقبال خواهد شد.
اين اطلاعيه هشدار ماست و جمهوري اسلامي ايران تمام مسؤوليت اقدامي را كه عراق آغازكنندة آن بوده است، متوجه حكام بغداد مي‌داند.
«ستاد تبليغات جبهه و جنگ»

از ساعت 8 شب 22 بهمن، به منظور هشدار به مردم بصره و مندلي توپخانه‌هاي ايران اقدام به پرتاب گلوله‌هاي منور به اين شهرها مي‌كنند. در پي آن، از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران با زبان عربي به مردم اين شهرها گفته مي‌شود كه از ساعت 7 بامداد به طور حتم گلوله باران بي‌وقفه آغاز و از مردم خواسته مي‌شود كه هرچه سريعتر شهر را تخليه و به نواحي امن پناه ببرند.
سرانجام در ساعت 7 صبح 23 بهمن، در پاسخ به 118 حملة موشكي و هوايي و حملة اخير به دزفول قهرمان، آتش توپخانه‌هاي ايران روي شهرهاي ياد شده گشوده مي‌شود. مردم وحشت زدة اين شهرها در حالي كه به شدت از فرار آنان ممانعت به عمل مي‌آيد، راه فرار را در پيش مي‌گيرند. آتش گستردة ايران باعث اختلال شديد در نوار مرزي و سيل فراريان به هر طرف سرازير مي‌شوند.
مدارس، تجارتخانه‌ها و مؤسسات دولتي تعطيل مي‌شوند و شهر دچار هرج و مرج مي‌گردد. ارتش بعثي كه مردم بصره را دائم تشويق به ماندن مي‌كردند، خود زودتر از همه، خانواده‌هايشان را به خارج از شهر انتقال مي‌دهند.
ساختمان راديو و تلويزيون بصره هدف چند گلوله قرار مي‌گيرد و كار آن دچار اختلال مي‌شود. با ادامة گلوله باران بصره باقيماندة مردم، براي نجات جان خود با دادن پول و جواهر به سربازان بعثي از شهر مي‌گريزند و به غرب و جنوب بصره و يا اماكن متبركه كربلا و نجف پناه مي‌برند.
با ادامة گلوله باران، مقر حزب بعث، ساختمان سازمان امنيت و منازل افسران عراقي در بخش طوسيه و منطقة عشار به شدت در هم كوبيده مي‌شوند و با اصابت چند گلوله به چند پمپ بنزين، آتش‌سوزي مهيبي رخ مي‌دهد و دود غليظي آسمان شهر را فرا مي‌گيرد.
در حالي كه بصره و حومة آن به شدت گرفتار آتش مقابله به مثل ايران است، راديو بغداد ادعا مي‌كند كه اوضاع شهر عادي است. رژيم بعثي عراق نيز به دنبال جنايتهاي قبلي خود، شهرهاي مسجد سليمان، انديمشك و بهبهان را با حملات موشكي و اسلام‌آباد، گيلانغرب و ايلام را با حملات هوايي و شهرهاي خرمشهر و آبادان را با توپخانه مورد تهاجم قرار مي‌دهد.
در پي افزايش جنايات دشمن، جمهوري اسلامي ايران طي پيامي از مردم عراق مي‌خواهد براي در امان ماندن از آتش مقابله به مثل ايران به شهرهاي امن كربلا، نجف و كاظمين پناه ببرند، زيرا ايران اسلامي مجبور است براي بازداشتن عراق از جنايات خود، شهرهاي ديگر عراق را مورد حمله قرار دهد.

رئيس جمهوري اسلامي ايران اعلام مي‌دارد:
«ما همانطور كه شروع كنندگان جنگ را پشيمان كرديم، مقابله به مثل را در كوبيدن شهرهاي عراق آنقدر ادامه خواهيم داد تا آغاز كنندگان بمباران شهرها را نيز پشيمان كنيم. ما مقابله به مثل را از سه شهر شروع كرديم، اما در اين سه شهر متوقف نخواهيم شد.»
با افزايش آتش توپخانة ايران هتل شرايتون بصره كه در مالكيت آمريكائيان قرار دارد، هدف قرار مي‌گيرد و در پي آن در چند حملة شجاعانه برون مرزي، خلبانان شجاع نيروي هوايي موفق مي‌شوند با عبور از ديوار دفاعي عراق، شهرهاي بعقوبه ، العماره ، كوت والعماره را درهم كوبند. با نفوذ جنگنده‌هاي ايران به نقاط عمقي خاك دشمن، مردم  عراق دچار وحشت مي‌شوند و براي اولين بار خود را در خط مقدم جنگ احساس مي‌كنند.
رژيم بعثي عراق مثل هميشه در تبليغات خود آسمان عراق را نفوذناپذير اعلام مي‌كند و دانسته تلاش مي‌كند حملة‌ اخير نيروي هوايي ارتش اسلام را يك حادثه معرفي كند كه بلافاصله شهر علي غربي نيز هدف حملة هوايي ايران قرار مي‌گيرد.
با اجراي آتش بي‌امان توپخانه‌هاي ايران روي شهرهاي مرزي عراق، دروغگويي صدام عفلقي بيش از پيش آشكار مي‌شود و همگان پي مي‌برند كه امنيت اين شهرها نه به خاطر قدرت صدام، بلكه به دليل خويشتنداري رزمندگان اسلام و پايبندي آنها به ارزش‌هاي اسلامي و انساني است.
صدام حسين به مردم عراق قول مي‌دهد كه بزودي آتش ايران را خاموش و امنيت شهرها را برقرار خواهد كرد و براي اثبات اين ادعاي خود از حملات شديد هوايي و آتش ضدآتش(خاموش کردن توپخانه )بهره مي‌گيرد كه با عكس‌العمل تاكتيكي جابجايي توپخانة ايران روبرو مي‌شود و در اين اقدامها نه تنها توفيقي حاصل نمي‌كند، بلكه با خالي شدن شهرهاي عراق – كه در كنار شهرها و نواحي مسكوني پناه گرفته‌اند – هدايت شده و خسارات سنگيني به آتشبارهاي بعثيان وارد شود.
زماني كه خبرنگاران خارجي از مسؤولان بعث دلايل عدم موفقيت عراق را در خاموش كردن آتش ايران، علي رغم وعده‌هاي داده شده، جويا مي‌شوند، آنها بناچار اعتراف مي‌كنند كه ايران بطور دائم در حال تغيير مواضع توپخانه‌هاي خود است و در اين راه بيشتر از توپ خودكششي بهره مي‌گيرد.
صدام حسين پس از مشاهدة قدرت آتش رزمندگان اسلام به چاره‌جويي مي‌افتد و تلاش مي‌كند به زعم خود آبرومندانه آتش خودافروخته را خاموش كند و در اين باره با توسل به مسعود رجوي رئيس سازمان منافقين، ادعا مي‌كند بنا به درخواست رجوي تصميم گرفته است حملات خود را به مناطق مسكوني خاتمه بخشد.
عراق در اواخر بهمن ماه سال 62، اين تاكتيك را به اجرا درمي‌آورد و در مقابل آن، جمهوري اسلامي ايران هم بلافاصله گلوله باران شهرهاي  عراق را متوقف مي‌كند. در اين ميان از بصره و ديگر شهرهاي عراق خبر مي‌رسد كه بر اثر ضربات ايران، خسارات سنگيني متوجه اين شهرها شده است و بسياري از خبرگزاريها خبر مي‌دهند كه ايران نشان داد كه مايل به جنگ شهرها نبوده است، وگرنه مي‌توانست همچون صدام از اوايل جنگ دست به اين عمل بزند. رسانه‌هاي غربي اعلام مي‌دارند كه بر اثر فرار مردم شهرهاي مرزي عراق، فشار سنگيني متوجه مسؤولان بعث شده و آنها را از كردة خود پشيمان كرده است و اين رژيم نخواهد توانست در مقابل حركت جديد ايران دوام آورد.
با آغاز عمليات والفجر 6 و هجوم بي‌ امان رزمندگان اسلام، رژيم عراق بار ديگر وسوسه مي‌شود كه بخت خود را بيازمايد و براي جلوگيري از حملات ايران در جبهه‌هاي نبرد، حملات خود را به مناطق مسكوني آغاز و در پي آن اعلام مي‌كند كه چون در ايران نيروها در حال بسيج شدن هستند، ما زدن شهرهاي ايران را شروع مي‌‌كنيم. در جواب عراق، مهندس ميرحسين موسوي (نخست وزير وقت) اعلام مي‌كند:
«اگر صدام دوباره شهرهاي ما را بزند، پاسخ دندان شكني به او خواهيم داد.»
با شروع عمليات افتخارآفرين خيبر، رژيم بعثي عراق به تلاش مي‌افتد تا با تهديد، حمله ايران را متوقف كند كه در اين كار نافرجام مي‌ماند و براي تلافي، شهرهاي بروجرد و خرم‌آباد را موشك باران مي‌كند. به دنبال آن شهرهاي مهاباد و كوهدشت و پل دختر مورد حملة هوايي قرار مي‌دهد و بدين ترتيب بار ديگر، جنگ شهرها آغاز مي‌شود.
بلافاصله از طرف جمهوري اسلامي ايران به مردم عراق هشدار داده مي‌شود و عمليات مقابله به مثل دوباره با قدرت و قاطعيت تمام دنبال مي‌شود. همزمان با آتش توپخانه‌ها، هشت شهر عراق توسط نيروي هوايي ايران بمباران و عراق ، بار ديگر در جنگ شهرها مجبور به عقب‌نشيني مي‌شود.

 
 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:20 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

جنگ شهرهاو نیروی موشکی رو به رشد ایران



از زمان آغاز جنگ ایران و عراق در اکتبر سال 1980 میلادی موشک های زمین به زمین بطور فزاینده ای نقش مهمی را ایفا می کردند. در آغاز جنگ این فقط عراقی ها بودند که موشکهای بالستکی را در اختیار داشتند . با اینحال تا سال 1985 میلادی ، ایرانیها بدانها دست یافته بودند ،

 

و از آن زمان تا کنون گسترش نیروهای موشکی زمین به زمین خود را به صورت اولویت ملی در آورده اند حاصل این امر توانایی آنان به شلیک 418 فروند موشک بطرف عراق در طی سه سال گذشته بود که 325 فروند آنان فقط در سال 1988 شلیک شده بود. در این گزارش موشکی ، وست کاروس و جوزف . س . برمودز نگاهی به موقعیت موشکی در ایران ، تکامل ، صنعت و تاکتیک های آنان می پردازد.
ایرانی ها جهت فراهم نمودن موشکهای بالستیکی برای نیروهای نظامی خود دست به اجرای سه برنامه جداگانه ای زده اند و احتمالا مهمترین آنها (موشک) ایران-130 است که جنگ افزاری با برد یکصد وسی کیلومتر می باشد که در ایران توسعه و تحول یافته و در دست ساخت می باشد. این موشک در اوائل سال جاری بطور آزمایشی شلیک شد.
چندین سال است که آنان(ایرانیان) از دو سیستم دیگر نیز استفاده می کنند که از دیگر کشورهای خارجی بدست آورده اند ، که شامل اسکاد-بی و عقاب می باشد.
نیروهای موشکی ایران بین نیروهای منظم ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تقسیم شده اند . سپاه پاسداران یک نیروی نظامی موازی با ارتش است که دارای یگانهایی از نیروی زمینی ، دریایی و هوایی خود بوده که توسط انقلابیون اسلامی در سال 1978 بوجود آمده اند.
نیرویهای منظم نظامی (ارتش) توسط یک وزارت دفاع مجزا پشتی بانی می شوند ،که هیچ کنترل عملیاتی بر روی نیروهای رزمی ندارد ، اما مسئول لجستیک و پشتی بانی است. وزارت سپاه نیز از موقعیتی مشابه برخوردار است.
وزارت دفاع صنایع نظامی خود را تحت نظارت سازمان صنایع دفاع (ساصد) سازمان داده است. ساصد دارای چندین کارخانه نظامی و تاسیسات تحقیق و توسعه می باشد. که در گیر تولید موشکهای بالستیکی هستند.
وزارت سپاه و صنایع دفاعی آن نیز در توسعه و تولید موشکهای زمین به زمین نقشی را بر عهده دارد. گروه صنایع ویژه ظاهرا مسئول تولید کلاهک و فیوز موشکهاست ، و کارخانه موشکهای سپاه در گیر تولید موشکهاست .
بر طبق گفته ایرانیان ، بیش از یکصد تاسیسات مجزا دست اندر کار تولید موشکها میباشند ، گمان می رود که چندین هزار نفر در استخدام صنایع موشکی باشند.
به هنگام فرار شاه از کشور به سال 1979 مجتمع مهمات سازی نیز در شرق تهران پارچین وجود داشت . ایرانیها توانسته اند که کارشناسانی را در زمینه مکانیک جامدات و سیالات ، علوم پلی مری ، متالوژی ، الکترونیک و علوم کامپیوتر، مهندسی برق و مهندسی صنایع و طراحی استخدام نمایند.
مرز دقیق مسئولیت ها بین کارخانجات موشک سازی ساصد و سپاه پاسداران در این مرحله مبهم است. احتمالا تاسیساتی از هر دو سازمان با یکدیگر بر روی پروژه ها کار می کنند . تاسیسات ساصد ظاهرا جهت توسعه مو شکهای جدید دارای مسئولیت اصلی می باشند.
آنان موشک جدید ایران-130 را طراحی کرده اند ، و هم این موشک و هم موشک اسکاد-بی را می سازند .کارخانه موشکی سپاه احتمالا در ابتدا به عنوان تاسیسات پشتی بانی برای موشکهای وارداتی اسکاد-بی عمل می کرده است ، اما اکنون بدون تردید در گیر تولید اسکاد-بی و دیگر سیستم هاست .
کنترل عملیاتی موشکها در سراسر نیروی نظامی ایران تقسیم شده است. سپاه پاسداران هم سکوی پرتاب اسکاد-بی و هم عقاب را در اختیار دارد . موشکهای اسکاد-بی به واحد موشکی نیروی هوایی سپاه پاسداران داده شده اند و موشکهای عقاب توسط واحد موشکی نیروی زمینی سپاه پاسداران نگهداری می شود.
نیروهای نظامی منظم دارای یک واحد موشکی عقاب هستند ، و نیروی هوایی منظم دارای واحد موشکی مجهز به ایران-130 می باشد. سپاه پاسداران به محض رسیدن به تولید کامل ، ممکن است ایران-130 را دریافت دارد .
در طی سه سال گذشته ، ایرانیها نیروی موشکی خود را به صورت بخش تدریجا مهمی در تلاش خود در جنگ علیه عراق در آورده اند . آنان موشکهایی را از خارج بدست آورده اند و تکنولوژی وکمک فنی را از چین و احتمالا جای دیگر تامین کرده اند و تولید موشکها را که شامل حداقل یکی از طرحهای ایرانی است آغاز کرده اند.
تاپایان سال پیش ، ایرانیان در مراحل پیشرفته توسعه و گسترش ایران-130 بودند.
از نقطه نظر ایرانیان ، این موشک جدید مرحله یا گامی حساس در کوشش آنها جهت ایجاد و توسعه یک نیروی موشکی قدرتمند محسوب می شود.
هزینه بالای به دست آورد سیستمها از خارج ، و دشواریهای مربوط به دوز زدن و پشت سر گذاشتن تحریم ها تسلیحاتی ، آنان را مشتاق ساخته بر روی سیستمهایی تکیه کنند که توسط تکنیسین های خودشان ساخته شده باشد .
بنظر می رسدکه ایران-130 جنگ افزاری است که در حال حاضر در جای دیگری به کار انداخته نشده است.ایرانیان مدعی هستند که این موشک در داخل بدون هیچ کمک خارجی طراحی شده است،اما دلایلی برای این باور وجود دارد که برخی از مهارتها و کارشناسی از جای دیگری تامین شده است.
اولین اطلاع درست در مورد موشکهای جدید در طی مصاحبه مطبوعاتی (جناب آقای ) رفسنجانی در اواخر مارس انجام شد، پدیدار گردید. وی ادعا نمود که ایران در شرف آغاز تولید موشک جدیدی با برد 130 کیلومتر می باشد. قرار شد روزی 20 فروند از این موشکها تولید گردد.
چند روز بعد ، وزیر دفاع ایران ادعا نمود که سازمان صنایع دفاع ، موشکی را با برد یکصدوسی کیلومتر مورد شلیک آزمایشی قرار داده است. وی اضافه کرد که این موشک مراحل توسعه خود را به اتمام رسانده و قرار است که طبق برنامه تا بیستم آوریل وارد مرحله تولید شود.
در طی جنگ شهرها ، تعداد کمی از موشکهای ایران-130 به طرف العماره شلیک شدند . گزارشات صادره از جانب ستاد تبلیغات جنگ در تهران حاکی از آن است که اولین موشک ایران-130 در تاریخ 19 مارس به طرف شهر العماره عراق شلیک و چهار موشک دیگر در ماه آوریل به طرف آن شهر پرتاب شدند.
واحد آتش بار تحت نام واحد موشکی نیروی هوایی جمهوری اسلامی معرفی شد. برخلاف موشکهای اسکاد-بی که توسط واحد موشکی نیروی هوایی سپاه پاسداران اداره می شوند ، ظاهرا ایران-130 به نیروی هوایی ارتش احاله شده است.
در حال حاضر هیچ شرح فنی از موشک ایرن-130 موجود نیست، اما جمع بندی ها می تواند صورت گیرد .این موشک احتمالا توسط یک راکت با سوخت جامد به جلو رانده می شود، چرا که تولید موتورهای با سوخت مایع پیچیده بوده و نیاز مند به عملیات حفظ و نگهداری قابل ملاحظه ای در صحنه می باشد.
ایران-130 دارای برد کافی و لاجرم نیاز مند داشتن نوعی هدایت می باشد و احتمالا به یک سیستم هدایت اینرسی (ژیروسکپی) ساده متکی است. قسمت اینرسی احتمالا مبتنی بر قطعاتی است که برای کاربرد های غیر نظامی در نظر گرفته شده اند و در بازار آزاد موجود میباشند.
اگرچه بعید است که دارای دقت بالایی باشد، امابرای منظورهای ایران این امر یک نقص محسوب نمی شود. از سال 1985 ، موشک اسکاد-بی تکیه گاه اصلی نیروهای موشکی ایران بوده است.
در طی سال گذشته حدود 120 فروند مو شک اسکاد-بی توسط واحدهای موشکی نیروی هوایی سپاه پاسداران شلیک شده است. احتمالا نیروی نظامی ایران ، حتی بعد از وارد شدن ایران-130 به خط تولید ، به اتکای شدید بر روی موشک اسکاد بی ادامه خواهد داد . این امر در تلاش ایرانیان به منظور آغاز کردن تولید اسکاد-بی منعکس است.
ایرانیان با سیستم اسکاد- بی به اندازه کافی آشنایی داشتنتد و اولین فروند موشک اسکاد-بی خود را در تاریخ 12 مارس 1985 به طرف عراق شلیک کردند.حملات موشکی عموما شامل یک موشک بود . تنها در دو موقع بود که آنان در یک زمان دو موشک شلیک کردند.. به جز سه موشکی که به کرکوک اصابت کردند همگی به سمت بغداد شلیک شده بود.
در سال 1987 ، ایرانیان 18 فروند موشک اسکاد-بی دیگر شلیک کردند،که رغم کامل موشکهای پرتاب شده علیه عراق را به چهل فروند رساند.این امر احتمالا موجودی موشکهایشان را به پایان رسانید.در ژوئن 1987، ایران و کره شمالی به توافقی جهت تامین اسکاد-بی های اضافی رسیدند.این نکته به طور عموم مورد توافق است که کره شمالی به عنوان بخشی از یک قرارداد تسلیحاتی به ارزش 500 ملیون دلار ، تقریبا حدود یکصد فروند اسکاد بی در اختیار ایران قرار داد و این موشکها در اوایل سال 1988 به ایران تحویل داده شده است .
در طی جنگ شهرها بسال 1988، که از 29 فوریه آغاز و 52 روز ادامه داشت ، ایرانیان حدود 77 فروند موشک اسکاد بی را بسوی شهرهای عراق شلیک کردند . موجودی بیشتر موشکها ، و تجربه به دست آمده در سالیان گذشته ، برای ایرانیان این امکان را فراهم آورد تا بر شدت حملات خود بیافزایند .
ایرانیان در طی یک روز تا پنج فروند موشک را شلیک می کردند. در یک مورد آنان سه فروند را در کمتر از 30 دقیقه پرتاب نمودند ، که حاصل به کار گیری حداقل سه سکوی پرتاب است .
شصت ویک فروند از موشکهای شلیک شده در طی جنگ شهرها بسوی بغداد هدف گیری شده بود.
بقیه به سمت موصل(9 موشک) ، کرکوک ( 5 موشک)، تکریت (یک موشک) و کویت( یک موشک) نشانه رفته بودند. این حملات کل تعداد موشکهای شلیک شده توسط نیروی هوایی سپاه پاسداران را تا تاریخ 20 آوریل 1988، به تقریبا 120 فروند بالا برد .
توانایی ایرانیان جهت پاسخگویی به حملات موشکی عراق، بنظر می رسد که توسط کمبود موجودی (موشکی) آنان محدود شده است . همانطور که از سرعت شلیک موشک های اسکاد-بی برمی آید، احتمالا در اواخر جنگ شهرها موجودی موشکی ایران رو به اتمام بود . بعید است که قبل از متوقف نمودن پرتاب موشکها ایرانیان کاملا موجودی خود را به آخر رسانده باشند ، اما در پایان احتمالا بیش از 10 تا 20 فروند اسکاد-بی برایشان باقی نمانده بود.
در آینده، ایرانیان قصد دارند که بر اسکاد-بی های ساخته شده در ایران تکیه کنند . از اواخر سال 1987،مقامات نظامی ایران ادعا کرده اند که آنان در آستانه تولید اسکاد-بی هستند. وزیر سپاه پاسداران در نوامبر 1987 اظهار داشت که ایرانیان سرگرم آمادگی برای تولید کردن موشک اسکاد هستند. و گفت که آنها مشغول نمونه سازی مستقیم اسکاد بی هستند ،کارخانه ای جهت تولید آن در حال اتمام است و اینکه تا جایی که به این موشک مربوط می شود با مشکلی روبه رو نیستیم .
در آوریل سال جاری ، در اواخر جنگ شهرها ، قائم مقام وزارت دفاع ادعا کرد که ما در تولید موشکهایی با برد 320 کیلومتر نیز توفیق یافته ایم.
این امر نشان گر این است که آنان سرگرم کار بر روی یک موشک اسکاد-بی با برد اندکی بهبود یافته بودند.
در اواخر سال 1986 ، ایرانیان موشک دومی ، که آنرا عقاب می خواندند را وارد صحنه کردند.ایرانیان آنرا موشک می خواندند ، اما عقاب در واقع یک فشفشه یا راکت بزرگ بدون سیستم هدایت شونده است.
معمولا جنگ افزاری مثل عقاب صرفا به عنوان یک راکت توپخانه پشتی بانی کارزار تلقی می شود ، اما در قالب جنگ خلیج ایرانیان توانسته اند که عقاب را به عنوان یک سیستم استراتژیک به کار گیرند.
تعداد زیادی از شهرهای عراق در محدوده برد سکوهای پرتاب عقاب قرار داردند که شامل: بصره ، شهرهای نزدیک ابوالخضیب ، الزبیر و ام القصر می باشند.در شمال شهرهای مندلی، خانقین و بانمیل شدیدا مورد اثابت راکت های عقاب قرار گرفته اند .
در دسامبر 1986 برای اولین باز از عقاب در جنگ استفاده شد که طی آن نه فروند از آنان توسط واحدهای موشکی نیروی زمینی ایران به سمت بصره شلیک شدند.
بدین ترتیب بر خلاف اسکاد بی که به سپاه داده شده بودند، عقاب ها به ارتش واگذار شدند . در سال 1987 حداقل 44 فروند دیگر عقاب شلیک شد ، اگرچه علائمی وجود دارد که این رقم می تواند به 61 فروند نیز برسد. استفاده محدود از عقاب طی این دوره حاکی است که ایرانی ها فقط دارای مجودی محدودی از آنان بودند.
در سال 1988 اوضاع ایران شدیدا تغییر کرد . در طی جنگ شهرها ، ایرانیان بیش از 250 فروند عقاب را به سوی حدود دومین هدف مختلف که اکثرا شهرهای مستقر در نزدیکی جبهه های نبرد بودند شلیک کردند. با این وجود شماری از هدف های نظامی نیز در معرض حمله قرار گرفتند .
ایرانیان بطور متوسط حدود پنج فروند عقاب را در روز شلیک می کردند ، اما در یک مورد واحدهای موشکی نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران ایران در طی یک روز 32 فروند شلیک کردند.تعداد محدود عقاب های شلیک شده در طی دو هفته اول جنگ شهرها حاکی از آن است که اکثر موشکهای موجود برای استفاده عملیاتی باید آماده می شدند.تنها تعداد اندکی در طی روزهای پایانی نبرد موشکی شلیک شدند که حاکی از آن بود که موجودی عقاب های ایران تا اواسط آوریل تا حد زیادی ته کشیده است.
گزارشات متعددی در طی سال 1987 وجود داشت که ایران سرگرم آغاز تولید عقاب است . برخی از این گزارشات زودرس بودند ، اما این امر تقریبا حتمی است که تاسیسات تولید عقاب تا پایان سال شروع کار نموده بود . در آوریل 1988 ، قائم مقام وزارت دفاع ادعا نمود که هشتاد درصد موشکهای شلیک شده به عراق در طی جنگ شهرها در سال 1988 در ایران ساخته شده بودند.
با توجه به اینکه حدود 325 فروند موشک در کل شلیک شده بودند ، این بدان معنا است که مقدار موشک های ساخت ایران رقم کل 260 فروند بوده که نزدیک به کل تعداد عقاب هایی است که شلیک آنان مورد تایید بوده است.
ایران توسعه موشکهای سطح به سطح را به صورت یک اولویت ملی در آورده است و مقامات ارشد ایران توجه مستقیم خود را به این برنامه معطوف نموده اند.
در این کوشش ایرانیان دستاوردهای مهمی را حاصل نموده اند . آنان زیربنای لازم جهت پشتی بانی از تلاش خود را بوجود آوردند ، که بنا به گزارشات شامل یکصد تاسیسات مختلف و هزاران نفر می شود.کارخانجات آنان شروع به تولید عقاب نموده اند ، و اسکاد-بی و ایران-130 باید تا پایان سال 1988 به تولید کامل برسند.
مقامات مسئول نیروی نظامی ایران ، توجه دقیقی به منافع فنی ایران ابراز داشته و توسعه صنایع دفاعی را به عنوان یک هدف عمده ملی تلقی می کنند . علاوه بر این به نظر می رسد که آنان نسبت به مشکلات مربوط به چنین ابتکاراتی آگاه بوده و حاضر به اتخاذ برخوردی متودولوژیک و گام به گام می باشند .
در صورت که صنایع موشکی ایران به اهداف ذکر شده خود برسند ، واحدهای موشکی سپاه پاسداران و نیروهای مسلح منظم دارای ذخیره ای کافی از موشکها برای اغتشاش در همه شهرهای مهم عراق خواهند شد.در طی جنگ شهرها ایرانیان قادر بودند که فقط 77 فروند موشک اسکاد-بی را شلیک کنند که شامل میانگین حدود یک عدد موشک به بغداد در طی یک روز بود .
در مقایسه ، آنان اکنون امیدارند که قادر به شلیک 20 فروند موشک ایران 130 در روز باشند . ایرانیان اگر این تعداد موشک را طی آخرین جنگ شهرها در اختیار داشتند، قادر بودند که بیش از یکهزار موشک را به بغداد شلیک کنند.
حتی اگر آنان قادر باشند که جزئی از این رقم از موشکها را بسازند ، این امر به آنها توانایی اجرای تهاجمات مخربی را علیه مهمترین شهرهای عراق فراهم می کند .
ایرانیان این خیال خام را که بتوانند جنگ را توسط شلیک موشکها علیه شهرهای بغداد به پیروزی برسانند ، در سر نمی پرورند . در پایان ماه مارس 1977 (جناب آقای ) رفسنجانی اعلام کرد : « هیچ جنگی نمی توانند از طریق حملات موشکی متوقف شود ، و نیروهای نظامی ، به خصوص پیاده نظام مسیر جنگ را تعیین می کنند.» بدین ترتیب وی بطور روشن هیچ انتظار ندارد که نیروهای موشکی بالستیکی ایران به تنهایی بتوانند عراق را شکست دهند .
ایرانیان اعتقاد داردند که یک نیروی موشکی قدرتمند می تواند به عنوان یک بازداردنده برای جلوگیری نمودن از حمله هواپیماها و موشکهای عراق به شهرهای آنان باشد . همانطور که ایشان اظهار داشته است :«ما انتظار داریم که خیلی سریعتر از آنچه که تصور می کردیم به قدرت موشکی دست یابیم ، بطوری که حتی فکر یک تهاجم توسط موشکها از میان خواهد رفت .»

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:21 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

شهدای جنگ شهرها و کاربرد سلاح های شیمیایی توسط دشمن



رژیم بعثی عراق در راس آن صدام حسين، دیکتاتور معدوم عراق قبل از آنكه از سلاح‌هاي كشتار جمعي عليه مردم كشور خود استفاده كند، از آن عليه نيروهاي ايراني در جبهه‌ها استفاده كرد .

 


پس از فتح خرمشهر در سال 1361، به تدريج موازنه جنگ به سود ايران تغيير يافت. متعاقب عمليات‌هاي بزرگ خيبر و بدر كه در اثر آن بخش‌هايي از خاك عراق به تصرف نيروهاي ايران درآمد، رژيم بعثي عراق استفاده از سلاح‌هاي شيميايي‌ را عليه نيروهاي ايراني آغاز كرد.
يكي از نقاط بسيار قابل تأمل اين است كه شركت‌هاي اروپايي و آمريكايي دولت عراق را در تجهيز و استفاده از سلاح‌هاي شيميايي ياري مي‌كردند.
455  شركت انگليسي، آلماني، آمريكايي، بلژيكي، ايتاليايي، برزيلي، هلندي و هندي بدون توجه به اصول بشردوستانه، عراق را به سلاح‌هاي شيميايي مجهز كردند و در مقابل استفاده عراق از اين سلاح‌ها نيز طبيعي بود كه سكوت نمايند. حيرت‌آورتر آنكه 24 شركت آمريكايي دو سوم تجهيزات موردنظر عراق را در اين زمينه آماده مي‌كردند.
پس از آنكه عراق از سلاح‌هاي شيميايي استفاده كرد، ايران تعداد زيادي از مجروحين شيميايي را عملاً به كشورهاي مختلف اروپايي اعزام كرد تا به اين وسيله مصاديق بارز استفاده عراق از چنين سلاح‌هايي را به دنيا نشان دهد. سازمان صليب سرخ جهاني با كشف نخستين نمونه استفاه از سلاح‌هاي شيميايي اعلام كرد: با اينكه عراق پروتكل ژنو را براي عدم استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي امضا كرده اما با سرپيچي از قوانين، جان افراد و وضعيت محيط زيست و منطقه را با استفاه از سلاح شيميايي به خطر انداخته است.

دکتر علي‌اكبر ولايتي وزيرخارجه وقت ايران در سال 1363 به سازمان ملل اعلام كرد: بيش از 40 نقطه در مرز مشترك ايران و عراق با بمب‌هاي شيميايي مورد حمله قرار گرفته و اين بمباران‌ها تعداد زيادي از افراد نظامي و غيرنظامي از جمله كودكان و زنان را به شهادت رسانده و بسياري دچار بيماري‌هاي پوستي، عصبي و گوارشي شده‌اند. در همين سال هيأتي از صليب سرخ جهاني وارد ايران شده و از 160 مجروح شيميايي بستري در بيمارستان‌هاي تهران بازديد كرد. كارشناسان اين گروه پس از بازگشت با تهيه گزارشي، عراق را متهم به استفاده از سلاح‌هاي كشتار جمعي كردند و بر اين استفاده گواه دادند. در همان سال بود كه يك گروه از تلويزيون انگليس در جزيره مجنون، فيلمي را در اين زمينه تهيه كرد و در انگليس به نمايش درآمد اما هيچ اقدامي عليه عراق صورت نگرفت.
استفاده صدام از سلاح‌هاي شيميايي تنها به جبهه‌هاي جنگ محدود نشد بلكه غيرنظاميان نيز قرباني اين نوع سلاح مرگبار شدند. عراق از گازهاي كشنده عليه مردم عادي سردشت استفاده كرد. مردم بومي اين منطقه كه براي حفاظت در مقابل تسليحات شيميايي آموزش نديده بودند، به پناهگاه‌ها پناه بردند. حال آنكه عراق در اين منطقه از گاز خردل استفاده كرد كه به دليل سنگيني گاز در پايين فضا مي‌ماند و بسياري از افراد غيرنظامي در اثر استشمام اين گاز به شهادت رسيدند.
به طور كلي هر وقت نيروهاي ايران، عمليات نظامي انجام مي‌دادند و قصد پيشروي در خاك عراق را داشتند، عراق از انواع سلاح‌هاي شيميايي عليه آنها استفاده مي‌كرد.
در حالي كه گزارش‌هاي بنياد جانبازان از وجود 400 هزار جانباز بازمانده از جنگ 8 ساله خبر مي‌دهد، نزديك به 120 هزار نفر از اين تعداد شيميايي هستند كه طي 400 بار حمله شيميايي عراق عليه مناطق نظامي و غيرنظامي كشور مصدوم شده‌اند. تعداد 7 هزار غيرنظامي طي 30 بار حمله شيميايي عراق در فاصله تيرماه 1366 تا مرداد 1367 در مناطق بانه، سردشت، مريوان و روستاهاي اطراف مصدوم شده‌اند. بيشتري تعداد جانبازان بر اثر گاز خردل مصدوم شده‌اند.
براساس نتايج تحقيقات پژوهشكده مهندسي و علوم پزشكي جانبازان، 11 هزار و 348 نفر دچار ضايعات پوستي، 15 هزار و 562 نفر دچار ضايعات چشمي و 17 هزار و 750 نفر دچار ضايعات ريوي شده‌اند كه هر گروه در تقسيم‌بندي خفيف، متوسط و شديد رده‌بندي شده‌اند و بر اين مبنا 37 هزار و 300 نفر با ضايعات درجه خفيف، 7 هزار و 264 نفر با ضايعات درجه متوسط و 1096 نفر با ضايعات درجه شديد پوستي، چشمي و ريوي شناسايي شده‌اند. از جمعيت كل جانبازان شيميايي، 30 هزار نفر در مواجهه با عامل شيميايي اعصاب صدمه ديده‌اند.
تحقيقات موردي پژوهشكده مذكور نشان مي‌دهد كه ميانگين سن جانبازان شيميايي شهيد شده، 49 سال بوده است. اين پژوهشكده اعلام كرده است در حالي كه نتايج مطالعات جهاني از تأثير عارض عامل شيميايي خردل گوگردي بر افراد حاكي از آن بوده كه شايع‌ترين عارضه، عوارضي چشمي است اما مطالعات در بين جانبازان شيميايي ايران نشان مي‌دهد كه اكثر آنها دچار عوارض ريوي شده‌اند و دو سال پيش مشخص شد كه عراق در جنگ با ايران، عامل شيميايي خردل گوگردي را با ماده سيليكات تركيب كرده و نوع جديدي از اين عامل شيميايي به نام «خردل كثيف» (Dusty mustard) ساخته است كه بر اثر تركيب جديد، عامل شيميايي خردل گوگردي به ذرات بسيار ريزي تبديل مي‌شود كه اين ذرات به عمق ريه نفوذ مي‌كند و اتصالات بافتي آن هم بيشتر مي‌شود و به دليل آنكه بسياري از رزمندگان ايران از ماسك استفاده نمي‌كردند يا ماسك‌ها از سيستم حفاظتي و فیلتر مناسبي برخوردار نبوده‌اند، شدت عوارض ريوي افزايش يافته است .
مصدومين شيميايي طي چند سال گذشته همچنان با جراحات جسمي و روحي از كاربرد اين سلاح‌ها، در سخت‌ترين شرايط به سر مي‌برند. در حالي كه هم‌اكنون آثاري از كشته‌شدگان در حلبچه وجود ندارد، جانبازان شيميايي ايران بزرگترين سند جنايات صدام و رژيم او هستند كه وجود آنها باعث محكوميت صدام خواهد شد. البته اگر اين مورد در يك محاكمه عادلانه مطرح شود.

جنگ شهرها
اگرچه تجاوز عراق به ايران در 31 شهريور 1359، نقض حقوق بين‌الملل و صلح جهاني محسوب مي‌شود اما مصونيت شهرها و اماكن غيرنظامي حتي در صورت وقوع جنگ در تمامي قوانين بين‌المللي مورد تأييد قرار گرفته است.
حمله نيروهاي عراقي به شهرهاي ايران در همان روزهاي نخستين جنگ آغاز شد. در روز 31 شهريور 1359 بسياري از شهرهاي مرزي استان‌هاي كرمانشاه، ايلام، خوزستان و كردستان همزمان با آغاز تهاجم زميني نيروهاي عراق، بمباران و گلوله‌باران شدند. در 6 ماه آغازين جنگ (1359) 413 بار به شهرهاي ايران حمله شد. اين تعداد حملات در سال‌هاي بعدي به شرح زير است:
571 بار 1360،
 476 بار 1361،
 260 بار 1362،
 246 بار 1363،
 790 بار 1364،
 962 بار 1365،
 745 بار 1366
و 5 ماه پاياني جنگ (1367) 306 بار.
در كل 4 هزار و 769 بار شهرهاي ايران توسط هواپيماهاي عراقي بمباران يا موشكباران و گلوله‌باران شدند.
از آغاز تا پايان جنگ شهرها بالغ بر 127 شهر (به علاوه جزاير جنوبي كشور) مورد تهاجم قرار گرفتند. در بين اين شهرها آبادان با بيش از يك هزار و 17 بار، بيش از همه مورد تهاجم واقع شد كه در واقع اين تعداد معادل 3/21 درصد از كل مجموع حملات به كليه شهرهاي كشور است. شهر اهواز با 316 بار حمله و 6/6 درصد از كل حملات به شهرها در درجه دوم قرار گرفته و سپس دزفول 241 تهاجم يا 1/5 درصد از كل حملات را تحمل نموده است. برخي ديگر از شهرهاي ايران به ترتيب زير هدف حملات هوايي قرار گرفتند.
 اراك 57 بار،
 اروميه 77 بار،
 اسلام‌آباد غرب 112 بار،
 اصفهان 19 بار،
 انديمشك 52 بار،
 بانه 76 بار،
 بروجرد 51 بار،
 بوشهر 42 بار،
 پاوه 35 بار،
 پيرانشهر 78 بار،
 تبريز 76 بار،
 تهران 92 بار،
 خرم‌آباد 140 بار،
 خرمشهر 128 بار،
 جزاير مختلف خليج‌فارس 195 بار،
 زنجان 32 بار،
 سرپل ذهاب 67 بار،
 سردشت 99 بار،
 سنندج 61 بار،
 قم 67 بار،
 گيلانغرب 83 بار،
 مريوان 117 بار،
 همدان 109 بار،
 ايلام 177 بار،
مياندوآب 10 بار،
نهاوند 44 بار و … .

تعداد شهدا و مجروحين برخي از شهرها در اثر حملات هوايي به شرح زير است:
آبادان 5073،
 اراك 895 نفر،
 اروميه 1827 نفر،
 اسلام‌آباد غرب 1203 نفر،
 اصفهان 1650 نفر،
 انديمشك 2484 نفر،
 اهواز 8253 نفر،
 بانه 1270 نفر،
 بروجرد 1922 نفر،
 بهبهان 1535 نفر،
 پاوه 696 نفر،
پيرانشهر 1026 نفر،
 تبريز 905 نفر،
 تهران 2597 نفر،
 خرم‌آباد 2354 نفر،
 دزفول 5326 نفر،
 سردشت 1444 نفر،
 سنندج 1446 نفر،
 شيراز 858 نفر،
 قم 1841 نفر،
 كرمانشاه 6080 نفر،
 گيلانغرب 725 نفر،
مريوان 1269 نفر،
 مسجدسليمان 1803 نفر،
 ميانه 768 نفر و
ايلام 3334 نفر.
به طور كلي 76 هزار و 873 نفر در اثر حملات هوايي عراق به شهرهاي مختلف به شهادت رسيده و يا مجروح شدند.
در حملات هوايي، مراكز مسكوني، صنعتي، حمل و نقل، دولتي – سياسي، خدماتي – درماني، آموزشي، مراكز ارتباطات رسانه‌اي، مراكز كشاورزي و دامداري، مراكز مذهبي و فرهنگي هدف قرار مي‌گرفتند.
63درصد حملات هوايي توسط هواپيما، 9/4 درصد توسط موشك، 9/31 درصد توسط توپخانه انجام مي‌شد.
براساس حقوق بين‌الملل،اقدامات غیر انسانی رژیم بعثی عراق در آن سالها مي‌بايستي بي‌درنگ در سال 1359 توسط شوراي امنيت سازمان ملل پيگيري و صدام به عنوان نقض‌كننده صلح بين‌الملل تنبيه مي‌شد. اما حتي پس از صدور قطعنامه 598 و اعلام خاوير پرز دكوئيار دبيركل وقت سازمان ملل مبني بر متجاوز بودن دولت عراق، پرونده اين تجاوز عملاً تا سقوط صدام و دستگيري و محاكمه و اعدام وي مسكوت ماند.

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:22 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خاطرات محسن رفیق دوست وزیر سپاه در دوران جنگ



می‌توان گفت من در روابط ایران با سه کشور سهم داشتم؛ یکی سوریه با مرحوم حافظ اسد، یکی لیبی با آقای قذافی، دیگری کره شمالی با کیم ایل سونگ. از ابتدای تشکیل سپاه با این سه کشور ارتباط برقرار کردم. تقریباً سالی دو مرتبه به کره شمالی و به سوریه و لیبی سالی چند بار می‌رفتم.

 

قبل از وزارت، از لیبی هم برای سپاه و هم برای ارتش امکانات بسیار وسیعی برای جنگ گرفتم. در روزی که آقای هاشمی در مجلس از من دفاع می‌کردند می‌گفتند ما می‌خواستیم برای جنگ امکانات تهیه کنیم، می‌دانستیم این امکانات در لیبی هست. هر چه هیأت فرستادیم انجام نشد. حاج محسن را که فرستادیم کشتی‌ها و هواپیماها حرکت کرد.
وقتی وزیر شدم یک بار که اشتغالات زیادتر شده بود، تقریباً نزدیک یک سال به سوریه و لیبی نرفته بودم. رسماً دعوت شدم و قرار شد طی یک سفر رسمی بروم. در آن سفر برادرمان سردار صفوی، بسیاری از افراد رده بالای سپاه بودند. وقتی خواستم بروم اول خدمت آقای هاشمی رفتم و گفتم: «می‌خواهم به سوریه و لیبی بروم.» آقای هاشمی گفتند: «حاج محسن! ببین می‌توانی از اینها موشک بگیری؟ ما در جنگ شهرها خیلی دستمان بسته است.» گفتم: «به حول و قوه الهی تلاش می‌کنم.» از پیش آقای هاشمی رفتم خدمت مقام معظم رهبری در ریاست جمهوری. گفتم: «اولاً از شما خواهش می‌کنم لطف کنید پیامی برای اسد و قذافی به من بدهید. ثانیاً چنین داستانی شده است.» آقا فرمودند: «کار خیلی خوبی است. فکر می‌کنی چنین امکانی بشود؟» گفتم: «آقا! بالاخره می‌رویم و تلاش می‌کنیم. به امید خدا»
اول به سوریه رفتیم. اولین بار بود که با لباس نظامی سپاه و آرایش نظامی رفته بودیم. آنها هم سنگ تمام گذاشته بودند. برادرمان صفوی به شوخی می‌گفت: «در کدام دانشگاه نظامی درس خواندید که این‌قدر قشنگ سان می‌بینی.» در ملاقات با اسد موضوع را مطرح کردم که علاقه شما را به انقلاب اسلامی می‌دانم و شاهد پشتیبانی‌هایتان هم هستم. به ما خیلی کمک می‌کرد. در فرودگاه دمشق آشیانه‌ای داشتیم که از جاهای مختلف تجهیزات را جمع می‌کردیم و من هواپیما می‌فرستادم و از آنجا می‌آوردم. ایشان گفت: «ما در آتش بس با اسرائیل هستیم. روس‌ها در اینجا حضور دارند و موشک دست من نیست. دست روس‌هاست. من می‌توانم بچه‌های شما را آموزش دهم. اما موشک را برو و از قذافی بگیر. او مشکل مرا ندارد».
در مذاکراتمان، آقای جلود می‌گفت که لیبی از انقلاب اسلامی حمایت می‌کند. در عین حال مشکل عربی بودنشان را هم مطرح کرد. ایشان نزدیک به نیم ساعت سخنرانی کرد. دیدم اینطور نمی‌شود. یکدفعه با دستم محکم زدم روی میز مذاکره بطوری که جلود تکان خورد. گفتم دروغ می‌گویید. جلود گفت چرا؟ گفتم شما می‌گویید ایران ام‌القرای جهان اسلام است و تهران هم مرکزش. در حالی که صدام هر روز تهران را هدف قرار می‌دهد و ما تجهیزات کافی برای دفاع نداریم. گفت چه می‌خواهید. گفتم موشک. کمی تأمل کرد و گفت این کار من نیست. کار شخص قذافی است. گفتم بروید آقای قذافی را آماده کنید.
وقتی پیش قذافی رفتم چون لباس نظامی داشتم سلام نظامی دادم. در ملاقات با قذافی فقط من، سردار صفوی و سفیرمان بودیم. بعد از آن دیدار، جلود گفت کار خودت را کردی. بیایید موشک‌هایتان را ببرید.
گزارشی از جنگ برده بودم و به ایشان گفتم: «اخی‌العقید شما معتقدید تهران امّ‌القراء کشورهای اسلامی است و الان زیر میگ‌های25 شوروی بلادفاع شده است.» گفت: «خبرت را دارم که چه برخوردی کرده‌ای.» برخورد تندی کرده بودم. گفت: «باشد.» فوری مسئول دفترش را خواست تا یک گروه از هواپیماها را بفرستد. زمانی که هواپیماها آمدند همزمان با سفر مقام معظم رهبری شد که خودم همراهشان بودم.
من چندین بار با هواپیمای اسلحه آمده‌ام، ولی با هواپیمای موشک نیامده‌ام. یک بار با هواپیمایی آمدم که حامل 100 تن مهمات بود و میگ25 عراق به ما حمله کرد. فانتوم‌های ارتش دفاع کردند. شرایط طوری بود که دقایقی چشم‌هایمان را بستیم و فکر می‌کردیم الان هواپیما پودر می‌شود. خدا نخواست و مصلحت بود که بمانیم.
اولین موشک را که پرتاپ کردیم و به بانک رافدین خورد، آقای هاشمی به‌عنوان فرمانده جنگ ما را دعوت کرد و فرمودند: «حاج محسن! تو با این کارت به اسلام، مسلمین و ایران عزت دادی.» این امر تعیین کننده بود.
وقتی موشک دوم را زدیم، قذافی نامه‌ای به امام نوشت که من از شما خواهش می‌کنم جنگ شهرها را قطع کنید. من اطلاعی از این نامه نداشتم. مرحوم آقا سید احمدآقا زنگ زدند که قذافی نامه‌ای به امام نوشته است و امام هم پاسخی برای ایشان نوشته است و گفتند، آقای رفیق‌دوست به اتفاق آقای دکتر ولایتی بروند و این پیام را به قذافی بدهند. پیام را بردیم که همزمان با حمله‌ای بود که انجام داده بودیم. به همین خاطر گزارش جنگ را هم بردیم. به خیمه‌ای که قذافی برای این کارها داشت رفتیم. آقای ولایتی نامه را در آوردند و شروع به خواندن کردند و ضمن آنکه نامه ترجمه می‌شد، قذافی از اول تا آخری که نامه خوانده می‌شد، ایستاده بود. بعد نامه را گرفت. امام فرموده بودند که ما اصلاً شروع کننده جنگ شهرها نیستیم و به چنین شیوه‌ای هم معتقد نیستیم. ما تنها مقابله به مثل می‌کنیم. ضمن اینکه مراکز نظامی را هدف قرار می‌دهیم. آنها قطع کنند تا ما قطع کنیم. من پهلوی قذافی ایستاده بودم. چون جا نبود بنشینم. رو به دکتر ولایتی کرد و گفت: «همین‌طور که در نامه از امام خواستم جنگ شهرها را قطع کنید» بعد رو به من کرد و گفت «ولی بزنید پدر صدام را درآورید.» بعد گفت: «ببینید آن جواب سیاسی و این جواب انقلابی است.»
یکی از الطاف و محبت‌های خدا بود که در آن مقطع مصلحت بود که در آن شراکت داشته باشم و خیلی در سرنوشت جنگ مؤثر بود. بعد از آن جنگ شهرها خیلی کم شد. خوشبختانه اکثر موشک‌هایی که می‌زدیم به هدف می‌خورد. آن موشک‌ که از شعاع یک کیلومتری که هدف می‌گرفتیم و ممکن بود 500 متر آن طرف‌تر از هدف بخورد دقیقاً به هدف خورد. یکی از موشک‌هایی که خودم شاسی را فشار دادم باشگاه افسران را هدف قرار دادیم و رفت و خورد به باشگاه افسران. «ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی». در واقع ما نبودیم که می‌زدیم خدا می‌زد. ما فقط مأمور به وظیفه بودیم.
   شنیده‌ام که شما با بعضی از ضدانقلاب‌های خارج‌نشین هم در زمینه ورود اسلحه همکاری داشتید.
اصلاً. برای شما ماجرایی می‌گویم. اوایل جنگ بود و همه چیز نیاز داشتیم. رسم شده بود که چیزی درست کرده بودند و به هر کسی می‌دادند که ما این را می‌خواهیم. رفتم به ارتش و سپاه گفتم این چه کاری است؟ شما باید بگویید اینها را به ما ندهید. از این به بعد هر کس می‌خواهد به ما اسلحه بفروشد باید چهار تا «چ» را جواب بدهد. چه دارد. چند تا دارد. چند می‌دهد. چه‌جوری می‌دهد. شما چه برای چه می‌خواهید. آنها باید بگویند چه می‌خواهند.
یکی از سلاح‌هایی که خیلی به آن احتیاج داشتیم و جبهه به من فشار می‌آورد، موشک تاو بود. در جبهه معروف بود «یک تاو، یک تانک» و این درست بود. می دانید که کسی که موشک تاو را شلیک می‌کند فقط تانک را در دوربین نگاه می‌کند. وقتی تانک را دید موشک را رها می‌کند. در دوربین آن نگاه می‌کند که تانک را ببیند، خودش با سیم هدایت می‌شود و می‌رود به هدف می‌خورد. برد موشک تاو 3 هزار و 200 متر است. موشک تاو این‌قدر ارزشمند بود. از کشورهای مختلف به ما پیشنهاد می‌کردند. می‌رفتیم و قرارداد می‌بستیم و گشایش اعتبار می‌کردیم. من دیدم با امکانات ارزی کمی که برای دفاع داریم، نزدیک یک میلیارد دلار حبس موشک تاو بود. اعتباری که ایجاد می‌کردیم مرتباً تمدید می‌کردند و آخر هم نمی‌دادند و حتی جریمه‌هایشان را هم می‌دادند که 100 هزار دلار و 200 هزار دلار جریمه می‌شد، اما موشک تاو نمی‌دادند. گفتم این توطئه دشمن است. لذا متخصصین از جاهای مختلف را جمع کردم و یک موشک تاو را جلوی آنها گذاشتم و گفتم: «می‌خواهم تاو را بسازیم.» و این کار را با مهندسی معکوس کردیم. تاوی که در ایران تولید می‌شود تاوی است که امروز امریکا تولید می‌کند. به قول معروف نسل9 است. آنچه که از رژیم شاه برای ما مانده بود نسل7 بود. آنچه که الان داریم تولید می‌کنیم نسل9 است.

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:23 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خاطرات هاشمی رفسنجانی ازجنگ شهرها



نزدیک صبح بیدار شدم. اطلاع گرفتم از نتیجه عملیات، گفتند. در دو محور راست و چپ موفق بوده‌اند. ولی در دو محور وسط که اصل و هدف عملیات بوده پیشرفتی نداشته‌اند. آقای روحانی هم صبح از قرارگاه جلو آمد و شرح کار را داد. آقایان حجازی و رازینی هم آمدند.

 

مأیوس نبودند، ولی آقای روحانی به ادامه کار خوشبین نیست. سایت هاک را هم که بنا بود اینجا باشد هنوز راه نینداخته‌اند. گویا یک بخش آن از هلی‌کوپتر حامل آن افتاده و خراب شده. برنامه تبلیغی را مشخص کردیم و آقای خرازی به اجرا پرداخت.
با قرارگاه کربلای پنج در جنوب تماس گرفتیم. دیروز و دیشب هم پیشرفت‌هایی داشته‌اند و پاتک‌ها را به خوبی دفع کرده‌اند. امروز مشغول پاکسازی جزیره بوارین هستند. عصر فرماندهان ارتش آمدند جمع‌بندی عملیات را گفتند. قرار شد عملیات را ادامه دهند. نیاز به کمپرسی داشتند، به آقای فروزنده گفتم تأمین کنند. با اتومبیل به سوی تهران حرکت کردیم. از ساعت 5 عصر تا 3 بامداد در راه بودیم.
ساعت 9 به مجلس آمدم. از جبهه‌ها سراغ گرفتم. جنوب خوب است و غرب جالب نیست. پیشروی جنوب هم کند است. بعد از تنفس در جلسه علنی شرکت کردم. پس از ختم جلسه برای نمایندگان اوضاع جبهه‌ها را توضیح دادم. خیلی خوشحالند. بمباران شهرها در سایه پیروزی‌های جبهه تلخی و تأثیرات سوء معمولی را ندارد.
ظهر و عصر در دفترم به خواندن گزارش‌ها و رسیدگی به امور جنگ گذشت. شب آقایان نخست وزیر و رئیس جمهور آمدند. توضیحات وضع جبهه‌ها را دادم و در امور مربوط، مشورت شد. در مورد فرماندهی نیروی هوایی و مسئله کویت و انتقاد از شوروی در نماز جمعه فردا بحث شد. شب به خانه رفتم.
از جبهه‌ها خبر گرفتم. در جنوب پیشرفت داشته‌ایم و در جزیره بوارین و در غرب خبری نبوده جز پاتک دشمن. در نماز جمعه عمدتاً درباره جنگ حرف زدم. عصر احمد آقا آمد. درباره جنگ و فرماندهی نیروی هوایی صحبت شد. آقای رحمانی آمد درباره اعزام نیروهای بسیج مشورت کرد. برای اعزام نیروی انبوه در دهه فجر.
شب بیشتر به مطالعه و گزارش‌های رسیده چند روز سفرم گذشت. امروز ما به بغداد موشک زدیم و عراق چند مورد بمباران شهرها را داشت. در حال اقامه نماز جمعه و ایراد خطبه وضعیت قرمز اعلان شد و آژیر خطر به صدا درآمد و وضع مراسم عادی ماند و من به صحبت ادامه دادم و مردم مضطرب نشدند. همان لحظه قم بمباران شد و در نماز جمعه قم مردم با شعار و حماسه به استقبال بمباران رفتند.
بعد از نماز تا ساعت 9 در منزل گزارش‌ها را خواندم. از غرب فرمانده نیروی زمینی گفت در اثر پاتک دیروز دشمن دیشب نتوانسته‌اند عمل کنند و به فردا شب موکول شده. به مجلس آمدم. تا ظهر به خواندن گزارش‌ها گذشت. آقای معادیخواه تلفنی خواست بوجه ماهانه بنیاد تاریخ را به چهارصد هزار تومان بالا ببریم. آقای اقبالی آمد برای تعیین مسئله سفر به جنوب که قرار بود با قطار برویم ولی در اثر بمباران پل تله زنگ قطار نمی‌رود. به آقای شهاب گفتم از امکانات قرارگاه ابوالفضل استفاده شود برای آزمایش از جنوب اطلاعات می گوید که کار تسخیر جزیره بوارین تمام شده و جمعی از عراقی‌ها فرار کرده‌اند. نیروهای ما در حال تسخیر جزیره ماهی و طویله در جنوب بوارین هستند.
ظهر صدای انفجاری شنیده شد و بلافاصله ضدهوایی‌ها کار کردند و سپس وضعیت قرمز اعلان شد. بعداً معلوم شد دو هواپیمای عراقی به شمال غرب تهران نفوذ کرده و در ولنجک بمب انداخته‌اند که دو نفر شهید و جمعی مجروح شده و شیشه‌های خانه‌ها در منطقه وسیعی شکسته، من‌جمله منزل اخوی محمد. نیروی هوایی اصلاً اثری از آن‌ها را در رادارها ندیده.
شب با دیگر سران قوا مهمان احمد آقا بودیم. امام هم شرکت کردند. از نتایج عملیات راضیند. توضیحاتی درباره عملیات جنوب دادم. اصرار به ادامه عملیات دارند. اجازه نداند که موشک به بندر کویت بزنیم. بعد از رفتن ایشان درباره آسیدهادی هاشمی صحبت شد. وزارت اطلاعات از امام اجازه تبعید خواسته، امام به سران قوا محول کرده‌اند. من با تبعید مخالفت کردم و گفتم پستی بدهیم و مأمور به خارج کنیم. آقای اردبیلی هم با نظر من موافقت کردند. به نتیجه نرسیدیم. درباره مصاحبه من با رادیو آمریکا به طور مستقیم و پخش زنده بحث شد. همه موافقت دارند. قرار شد انجام شود. دیروقت به خانه رسیدم.
بعد از نماز به مجلس رفتم. با جبهه تماس گرفتم. در منطقه نفت‌شهر، ارتفاع مهمی در شرق نفت‌شهر را گرفته‌ایم. در جنوب هم به طرف بصره پیشرفت داشته‌ایم. قبل از دستور در جلسه علنی سخنانی ایراد کردم. بیشتر به منظور جا افتادن حضورم در تهران قبل از رفتن به جبهه.
به دفترم آمدم. آقای ناطق‌نوری آمد و برنامه‌ای برای عمل در داخل عراق ارائه داد که قرار شد بعد از سفرم بررسی شود. آقای سیدزاده آمد در مورد سفر رئیس مجلس صحرا مشورت کرد.
ساعت نه و نیم با اتومبیل به سوی اهواز حرکت کردیم. در بین راه قم لباس نظامی پوشیدیم. از سلفچگان رفتیم از جاده دلیجان، محلات، خمین، الیگودرز، ازنا، درود و خرم‌آباد با این که قدری دورتر شد به علت تازگی داشتن کمتر خسته‌کننده بود. مغرب به خرم‌آباد رسیدیم. ناهار را در مزرعه‌ای در حومه الیگودرز خوردیم. پاسداران از کافه چلوکباب گرفته و به آن جا آوردند. با صفا و خوش هوا بود. نماز مغرب و عشا را در حومه اندیمشک خواندیم و شام را حاضری در راه خوردیم. ساعت 12 شب به اهواز رسیدیم. در گلف مستقر شدیم.
با آقای رضایی تماس گرفتیم. گفت عملیاتی شروع کرده‌ایم و به سوی خط دشمن پیشرفت داشته‌ایم. قرار شد فردا بیاید اینجا برای توضیح و مشورت بیشتر. عراق امروز در شهرها شرارت زیادی کرده. در مقابل شکست در جبهه‌ها متوسل به زدن شهرها شده.
بعد از نماز با آقای شمخانی در قرارگاه مقدم تماس گرفتیم. اطلاع داد که در عملیات دیشب پیشرفت خوبی داشته‌ایم و دو جاده در جنوب منطقه عملیات را که دشمن از آن‌ها استفاده می‌کرد. قطع کرده‌ایم و خواست که نیروی هوایی امروز فعال باشد. آقای سنجقی هم اطلاع داد که در غرب هم ارتش در ارتفاعات شرمیل تثبیت شد و چند ارتفاع دیگر را هم گرفته.
آقای رضایی آمد و توضیحات کاملی در مورد عملیات جاری و برنامه‌های آینده داد. دیشب از نهر جاسم عبور کرده و یک کیلومتری به طرف بصره پیش رفته‌اند و پاتک‌ها شروع شده.
آقای ذوالقدر فرمانده قرارگاه رمضان آمد. برنامه عملیات داخل خاک عراق را گفت. سرما و برف پیشرفت کار را کند کرده است. ظهر آقای کوثری فرمانده لشکر محمد رسول‌الله آمد. گزارش عملیات خودش را داد. پشت کانال ماهی سخت تحت فشار بوده و تلفات زیادی داشته. نجیبانه از عدم هماهنگی لشکرهای سیدالشهدا و 25 کربلا در شب عملیات شاکی بود. اگر مطلب ایشان درست باشد متأسفانه اشتباهی از یک موفقیت مهم را ما محروم کرده و باعث خسارات عمده‌ای شده. قرار شد عملیات دیشب را مرحله سه کربلای پنج اعلان کنیم.
عصر جمع زیادی از فرماندهان گردان‌ها آمدند. برای آن‌ها صحبت کردم. پیام و سلام امام را ابلاغ کردم مبنی بر لزوم ادامه عملیات. آقای علائی فرمانده نیروی دریایی سپاه آمد. قرار شد یک موشک به کشتی مزاحم بزند. عصر فرماندهان گردان‌های بعضی از واحدهای عمل‌کننده سپاه آمدند. برای آن‌ها سخنرانی کردم و پیام امام را در خصوص لزوم تداوم عملیات دادم و سپس با آن‌ها جلسات و مذاکرات خصوصی برگزار کردم. این برنامه از ساعت چهار و نیم تا ده ادامه یافت. معمولاً فرمانده هر گردانی گزارش عملکرد خود را در عملیات کربلای چهار و پنج می‌داد و من سوالاتی در مورد وضع فعلی، تلفات، موفقیت‌ها، غنائم و برنامه آینده‌اش می‌کردم. لشکر 27 محمد رسول‌الله بیش از دیگران آسیب دیده به خاطر حضور در خط پشت کانال ماهی و انجام دو حمله که با دو جناح چپ و راستش یعنی سیدالشهدا و 25 کربلا هماهنگی نداشته.
با لشکرهای نصر، امام رضا، فجر، المهدی و تیپ‌های امام حسن و قائم سمنان نیز مذاکره شد.
دو نفر از اطلاعات و عملیات غرب سپاه آمدند و از کمی توفیق عملیات ارتش در غرب گفتند. آقای امین مسئول قرارگاه ابوالفضل آمد و از عدم تأثیر آن، گزارش داد. آقایان ستاری و بابائی آمدند. درباره تقویت پدافند منطقه تأکید کردم.
بعد از نماز صبح تا ساعت 8 گزارش‌ها را خواندم و به رادیوها گوش دادم. با این که تا حدودی به پیروزی ما در کربلای پنج اعتراف می‌شود ولی هنوز تلاش در حفظ روحیه عراقی‌هاست. آقای شمخانی و آقای باقری از جلو آمدند. گزارش کاملی دادند. معتقدند همین جا می‌توانیم جنگ را ببریم اگر امکانات بسیج شود. ارتش عراق ضربه‌های کاری خورده. آقای باقری آمار انهدام نیروهای عراقی را داد. اگر درست باشد ضربه جدی است. حدود صد تیپ به میدان آورده و هشتاد درصد آن آسیب دیده. از بیست تیپ دست نخورده دیگر می‌تواند استفاده کند (البته از آسیب دیده‌ها هم استفاده می‌کند). سه محور برای ادامه عملیات مطرح است. روی هم رفته آن محوری که فرماندهان سپاه انتخاب کرده‌اند مهم‌ترین است. گرچه آقای خامنه‌ای و من قبلاً روی محور دیگری تکیه داشتیم. خواستار تقویت مهندسی، پدافند و توپخانه بودند. آقای رفیق‌دوست مدعی است از نظر مهمات در مضیقه نمی‌افتیم.
دکتر روحانی و سرهنگ ترابی از غرب آمده بودند. گزارش وضع آنجا را دادند. مجموعاً امیدی به موفقیت چشمگیر ارتش ندارند. می‌گویند حداکثر دو ارتفاع کوچک شرمیل و تپه سرخه را ممکن است بگیرند. به دکتر روحانی گفتم برای تقویت پدافند خط چند اورلیکن را جلو ببرند و سایت هاک را هم جلوتر ببرند. (عصر آقای انصاری از طرف امام هم در این خصوص پیغامی تلفنی گفت).
ظهر با آقای فروزنده درباره تقویت مهندسی خط مذاکره و تصمیم‌گیری کردیم. قرار شد برای تعمیر واحدهای آسیب دیده و گرفتن ماشین‌های سنگین از ارگان‌های دولتی اقدام کنیم. عصر بیشتر به خواندن گزارش‌ها گذشت. اعتراف به شکست عراق کم کم رواج می‌گیرد. از آقای ری‌شهری در مورد سه آتش‌سوزی در کویت پرسیدم توضیح داد.
آقای رضایی تلفنی اطلاع داد پاتک‌ها و آتش توپخانه دشمن امروز شدید بوده و کمی عقب‌نشینی داشته‌ایم. شب دیروقت آقای رحیم صفوی و آقای قربانی آمدند. از فشار فوق‌العاده توپخانه و نیروی هوایی دشمن بر محور و پیشروی به سوی بصره اظهار نگرانی کردند و خواستار تقویت پدافند و توپخانه و مهندسی بودند. به نظر می‌رسد در پیشروی دچار مشکل شده‌اند و پیش‌بینی‌های دیشب و امروز صبح جای خود را به نگرانی داده.
قبل از اذان بیدار شدم. نافله شب خواندم و برای پیروزی رزمندگان دعا کردم و بخشی از سوره احزاب را که مربوط به جنگ است قرائت کردم. با این که براساس مبانی نظری امام در این جنگ حق با ماست و ما برای اسلام می‌جنگیم و دشمن ما برای سرکوب اسلام جنگ را شروع کرده و ادامه می دهد، اما شیطان دست از سر انسان برنمی‌دارد و گاهی که در جنگ جمع زیادی کشته می‌شوند و یا با انبوه جانبازان در بیمارستان‌ها مواجه می‌شوم و یا آمار اسرای فراوان دو طرف را که سال‌ها در اسارت به سر می‌برند می‌بینم، وسوسه این که مسلمان‌ها در دو طرف کشته می‌شوند و رنج می‌برند انسان را آزار می‌دهد و با مقداری تفکر و استدلال این وسوسه را دفع می‌کنم. لابد دیگران هم چنین حالی دارند و مخصوصا این وسوسه در مواقعی که از جهتی احساس ضعف یا مشکل شدن کار جنگ پیش آمد می‌کند بروز می‌کند. مشکلات پیشروی دیروز و فشار هوایی بر شهرها و مردم غیرنظامی در روحیه‌ام اثر گذاشته و امروز صبح دمق و غمگین هستم. و شاید به خاطر این که پس از ماه‌ها تلاش و آماده کردن همه چیز برای عملیات سرنوشت‌ساز به منظور ختم جنگ و اکنون ملاحظه علائم عدم تحقق این هدف در این عملیات باشد.
رادیو صدای آمریکا امروز صبح با اعتراف به پیش‌روی ما موذیانه بر زیاد جلوه دادن تلفات ما و کم کردن تلفات عراق (برعکس واقعیت) نوعی عدم موفقیت را القا کرد. معلوم است که از سقوط احتمالی بصره و در نتیجه پیروزی اسلام و تضعیف با شکست بعث عراق نگرانند و موذیانه روحیه او را تقویت می‌کنند.
با آقای خرازی برای مبارزه با این خط انحرافی تبلیغات مذاکره کردم. و قرار شد در مصاحبه با خبرنگاران خارجی که امروز می‌آیند مطرح کنند. آقای رفیق‌دوست گفت که دیشب در جهت تحکیم خط پیش‌روی داشته‌ایم. تلفنی با عفت در منزل صحبت و احوال‌پرسی کردم.
آقای رفان فرمانده نیروی هوایی سپاه آمد. از بی‌نیازی واحد موشکی از کمک لیبی و دیگران و شلیک چند موشک به دست خودشان گفت و اجازه گرفت که یک روز دو موشک متوالی به کاخ صدام بزند. موافقت کردم چون عراقی‌ها اعلان کرده‌اند که به قصد بمباران جماران به تهران حمله کرده‌اند و قرار شد یک سایت موشک زمین به هوای چینی در اصفهان ایجاد کنند و برای گرفتن موشک جدید به آقای ریاضی تأکید کردم.
عصر فرماندهان تیپ الغدیر آمدند. گزارش عملیات اخیر و موفقیت‌ها و تلفات را دادند. لشکر المهدی و عاشورا نیز به همین ترتیب. سپس رفتیم بیرون اهواز، هواپیماهای عراقی به اهواز حمله کردند و چند فروند موشک خوردند، یکی از آن‌ها متلاشی شد و روی اهواز سقوط کرد ولی یک بمب در محل گلف ریختند.
شب فرماندهان قرارگاه رمضان آمدند. از آمادگی نیروهای نظامی مخالف عراق برای اجرای عملیات گفتند و برای باز کردن راه کمک به آن‌ها استمداد نموند. تلفنی با آقای خامنه‌ای درباره جنگ و نتیجه سفر آقای ولایتی به لیبی که منفی بوده و برنامه گفتن تکبیر بر بام‌ها برای تأیید از جنگ صحبت کردیم. به چند شهرمان حمله هوایی شده.
دیشب عملیاتی در جبهه نداشته‌ایم و امروز خبری برای پخش نداریم. به خاطر بحران جنگ شهرها نیازمند خبر پیروزی هستیم. آقای حسنی سعدی آمد. توضیحاتی درباره عدم توفیق در کربلای شش و برنامه آینده داد. عراق پاتک در جزیره صالحیه انجام داده که سرکوب شده. به آقای رضایی گفتم بیشتر مواظب باشد. عصر به اطراف شهر اهواز رفتیم برای رفع خستگی.
تعداد زیادی هواپیمای عراقی که گفته شده حدود شصت فروند بوده‌اند برای بمباران اهواز آمدند. سایت موشکی هاک پنج موشک به سوی آن‌ها پرتاب کرد که سه فروند آن‌ها سرنگون شد و قطعات یک هواپیما در اطراف محل اقامت ما فرود آمد که پاسداران به داخل آوردند. آقای ذوالقدر فرمانده قرارگاه رمضان برنامه عملیات درون خاک عراق را توضیح داد. خلبانان آمدند برای بمباران عراق. آقای علائی آمد جریان شلیک موشک ساحل به دریای چینی در ساعت 9 دیشب را توضیح داد. مدعی است موشک به هدف اصابت کرده. کویت اعلام کرده خمپاره‌ای دیشب در جزیره فیلکه منفجر شده. گویا خواسته محملی برای صدای انفجار معرفی کند و از اعلان آن برای پرهیز از ایجاد جو ناامنی در آستانه کنفرانس اسلامی احتراز کرده. امروز عراق به بیش از ده شهر ما حمله کرده و بیش از دویست نفر را شهید نموده است. با آیت الله خامنه‌ای تلفنی صحبت کردم و پیشنهاد کردم اقدام برای ساختن پناهگاه شود. ظاهراً جنگ شهرها ادامه یابد. آقای رضایی اطلاع داد امشب در منطقه کربلای پنج عملیات خواهیم داشت و در کربلای شش هم احتمالاً حمله محدودی داریم.
از آقای رضایی استفسار وضع عملیات دیشب را کردم. در محور جاده شلمچه به بصره پیش‌روی داشته‌ایم. در غرب کانال ماهی دشمن پاتک کرده و شکست خورده و اسیر هم داده است. از گزارش‌ها بوی قصد دخالت آمریکا علیه ما می‌آید و به احتمال بیشتر قصد ارعاب دارند.
خبرنگاران خارجی امروز از محل فتح شده کربلای پنج بازدید کردند. زود برده شدند که قبل از فعال شدن هواپیماهای دشمن برگردند. با همراهان به هفت تپه رفتیم. به طور ناشناس جای زیبایی است. از مزارع نیشکر و کارخانه و تلمبه خانه آبیاری بازدید کردیم. همان جا یک هواپیمای میگ بیست و پنج عراقی را دیدیم که به طرف اصفهان می‌رفت (رفت و بمباران کرد و برگشت تقریباً ربع ساعت). آن قدر بالا رفته بود که ضدهوایی‌ها تیرشان به آن نمی‌رسید. ساعت دو بعد از ظهر به اهواز برگشتیم. ناهار و نماز و اخبار و استراحت. از خط مقدم سوال کردیم. معلوم شد در محور جزیره صالحیه پیشرفت داشته‌ایم و در محور دیگری عقب‌نشینی محدود و پاتک های شدیدی دفع شده. شرارت حمله به شهرها امروز کم بوده. شاید به خاطر طوفانی بودن هوا. احمد آقا از تهران تلفنی احوال‌پرسی کرد. شب با آقای علائی درباره زدن موشک صحبت شد.
بعد از نماز صبح به اخبار رادیو فارسی آمریکا گوش دادم. رئیس جمهور آمریکا در مورد توسعه جنگ به کشورهای دیگر به ما هشدار داده و تصرف اراضی عراق را محکوم نموده.
آقای محسن رضایی آمد. وضع جبهه را توضیح داد. برنامه ادامه عملیات را در کربلای پنج و نیازها را گفت. ساعت هشت و پانزده دقیقه با اتومبیل به طرف تهران حرکت کردیم. از اندیمشک به بالا باران می‌بارید و در ارتفاعات خرم‌آباد تا اراک برف و کولاک بود شهرهای پل‌‌دختر و خرم‌آباد را به صورت تعطیل دیدیم. ناهار را در کافه محقری در «زاغه» خوردیم که غذای خوبی نداشت. ساعت نه و نیم شب به منزل رسیدیم. امروز تهاجم عراق به شهرها محدود بوده. شاید به خاطر نامناسب بودن وضع هوا.

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:25 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

صادق خرازی از جنگ شهرها می گوید



صادق خرازی از مسئولین ستاد تبلیغات جنگ در گفت وگو با ماهنامه ماهنامه مدیریت ارتباطات به بیان خاطراتی درباره دوران دفاع مقدس پرداخت.

 


اهم اظهارات وی که چند صباحی نیز در شورای عالی اخبار جنگ قرار گاه خاتم الانبیاء، ستاد پشتیبانی جنگ و ستاد پدافند کل کشور کار کرد و در خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز حضور داشت بدین قرار است :
 • به یاد دارم که روزی خدمت حضرت امام رسیدیم با اعضای ستاد تبلیغات جنگ.ایشان فرمودند که چرا اینقدر تبلیغ می کنید که صدام پایش لب سقوط است؟ چرا تبلیغ می کنید که صدام آدم زبون است؟شما بایست برای مردم مشخص کنید که صدام آدم وحشی و خطرناکی است. اگر از دستش برآید به هیچ کس رحم نمی کند. ناموس ملت اسلام در معرض خطر است آنگاه که مردم احساس خطر کنند قیام و قعودشان مفهوم پیدا می کند. شما بایست واقعیت ها را برای مردم تشریح کنید. تنهایی ملت ایران، مظلومیت مردم ایران و در مقابلش دنیای استکبار که با ابزار و اهرم صدام حسین قصد دارند که با استقلال و امنیت مردم ایران مقابله کنند. جنگ امری جدی است اولویت سخت زندگی مردم باید محسوب شود.
  • یا به یاد داریم که آقای دکتر خرازی به هنگامی که بحث جنگ شهرها مطرح بود خدمت حضرت امام برای کسب تکلیف رسیدند بیش از هجده استان کشور و شهرهای تابعه در تیر رس دشمن قرار داشت و همه این شهر ها با موشک های کوتاه و میان برد هدف قرار گرفته بود. بخشهای غیر نظامی جنگ و یا به قولی civil بر خلاف همه کنوانسیون های جنگ هدف حملات وحشیانه قرار داشت. حضرت امام در مقابله به مثل مقاومت می کردند تا اینکه این بحث در فرماندهی جنگ آیت الله خامنه ای، آقای هاشمی به صورت جدی مطرح شده بود که یک اقدام بازدارنده بایست صورت بگیرد. با استدلال آیه شریفه" الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل". با این استدلال حضرت امام قانع شدند مشروط به اینکه ایران شروع کننده نباشد . دستگاه تبلیغاتی و جنگ روانی چند روز به مردم آن مناطق اطلاع رسانی کنند که ایران حق خود می داند مقابله به مثل کند. توپ های دور برد ارتش اطلاعیه ها و اعلامیه هایی به زبان عربی، کردی به روی شهرهای هدف بریزند و مردم را از حملات ایران مطلع کنند .بنابراین ایشان به صورت مشروط موافقت فرمودند.
• آن شب حمله موشکی ایران به بغداد و به بانک رافدین. شب عجیبی بود که خدمت امام، حضرت آیت الله خامنه ای و جناب آقای هاشمی رفسنجانی لحظه به لحظه گزارشات را منتقل می کردیم. امام و آقای خامنه ای خیلی نگران اطلاع رسانی به مردم بودند.
• وقتی مطلع شدیم که رادیو ایران با موج های مختلف به شهر های مختلف داخلی عراق این پیام را منتقل کرده است و سیل مهاجرت از شهر ها شروع شده بود و مطمئن شدیم یگان موشکی و نیروی هوایی جمهوری اسلامی وارد مرحله عملیات شدند.
• علت تشکیل ستاد تبلیغات جنگ سیاست گذاری و کنترل تولیدات خبری، تبلیغی و هنری در رابطه با جنگ بود. آنچه ستاد تبلیغات جنگ در اختیار داشت بسیار بسیار بیشتر از آنی است که الان وجود دارد.منتهی فضای سیاسی جامعه امروز با جامعه آنروز متفاوت بود. همه رسانه ها سعی می کردند در مقوله جنگ و حماسه دفاع مقدس خودشان را از قافله ایثار و اخلاص ملت ایران عقب تر نبینند و جنگ و دفاع یک پدیده ارزشی در ذهن آحاد ملت ایران بود.
• حضرت امام علیرغم حمایت از تکثر سیاسی و فکری، مخالف انتقال اختلافات فکری، سیاسی به جبهه ها بودند که این نکته مهم و پسندیده ایست . جبهه ها و پشت جبهه ها جای اختلافات و منازعات فکری نبوده و نیست. دفاع مقدس ورای بازیهای سیاسی بایست تعریف می شد.
• جنگ تبلیغاتی و امکانات فنی رسانه ای گسترده همه و همه در خدمت عراق بود. ما عملیات می کردیم پیروز می شدیم، اسیر می گرفتیم، غنیمت می گرفتیم نتیجه را وارونه جلوه می دادند.
• عراق از سلاح های میکروبی و شیمیایی استفاده می کرد دو پهلو خبرش را درز می دادند. از پارادوکس ها و تناقضات خبری و تبلیغاتی جنگ می توان صدها وجیزه و رساله ملی بیرون آورد و صد تاسف که بدان پرداخته نشده است.
• اگر ایران در لبنان و فلسطین یا افغانستان کوتاه می آمد شاید مسائل بگونه دیگری دنبال می شد. ولی این را بایست دانست که آقایی هزینه دارد.استقلال هزینه دارد. استغنا هزینه دارد.
• رسانه های مهم بین المللی در کنترل نظام خبری سلطه هستند. نمی شود انتظار استقلال محض از آنها داشت.قبلا هم توضیح دادم به هنگام عملیات های رزمندگان اسلام، خبرنگاران خارجی می آمدند و گزارش های جالبی تهیه میکردند ولی وقتی به اطاق خبر آن رسانه می رفت شکل و قیافه خبر متفاوت میشد و قلب واقعیت ها آشکارا خودش را نشان میداد. اطاق فکری خبری جهان سر سازگاری با توفیقات ایران به عنوان پیشقراول استقلال خواهی دنیای اسلام نداشت.

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:26 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها