0

عملياتهاي دفاع مقدس > 60/01/15- اچ 3

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

عملياتهاي دفاع مقدس > 60/01/15- اچ 3

فروردین ماه 1360ه ش همزمان با 4 آوریل  1981 میلادی عملیات اچ 3 ،بزرگترین ,پیچیده ترین وشگفت انگیزترین عملیات هوایی دنیا به نام خلبانان شجاع واسطوره ای ایران بزرگ در تاریخ ثبت شد. خلبانهای ایرانی با استفاده ازهواپیماهای جنگی فانتوم طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غربی ترین نقطه عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را به کلی نابود کردند. در این عملیات بی نظیر بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی از نوع(میگ 23، سوخو 20، تییو 16، تییو 22) بودند ، از بین رفتند.

 

حمله به اچ 3 از لحاظ فنی از پیچیده ترین عملیات هوایی جهان به شمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیات نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات برتری بی چون و چرای نیروی هوایی ایران بردشمنان را به اثبات رساند.
  در اول مهرماه 1359، یکروز پس از آغاز جنگ و حمله هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد ؛یکی دیگر از بزرگترین عملیات هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی ایرانی بر فراز عراق انجام شد. این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن از منحصر به فرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم به شمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد.
اما عملیات اچ3 از ارزش به مراتب بالاتری برخوردار است.در سال 1360 منابع اطلاعاتی ایران مطمئن شدند ، نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها به پایگاهی در دورترین نقطه ی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانه ی اچ 3 با نام الولید. هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطه ی خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حمله ی جنگنده های ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه می بایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامه ی عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن می ساختند. عبور جنگنده های ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطه ی خاک این کشور مسئله ای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حمله ی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته می شد. اما در آنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژه ی همدان میزبان افسران شجاعی شد که مصمم بودند یکی از رویدادهای بزرگ جنگ تحمیلی را خلق کنند. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی شگفت انگیزترین و جسورانه ترین عملیات هوایی تاریخ پرداختند.
تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، آن هم در گستره مکانی به مرتب خیلی کوچکتر و مسافتی در حدود چند درصد عملیات کمان 99,عملیاتی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند. در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آن را جنگ رمضان و اسرائیلی ها آن را جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میان بردارد. در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند). حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهله ی اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند. این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی می بایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمی گشتند. عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانهای از یک حمله ی هوایی را آشکار میکردند. در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را به دنبال فانتومها می فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند.

در تمام طول مسیر هواپیماها می بایست در ارتفاع پایین (20 تا 30 متری) پرواز می کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهده ی خلبانانی بر می آید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند. (تصور غیر ممکن بودن چنین کاری چندان دشوار نیست. در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی معدل 200 کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهده ی مانعی در مقابل خود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زمانی که چشم انسان موفق به دیدن مانعی در برابر خود می شود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روی ترمز یا ... را صادر می کند اتومبیل با سرعت 200 کیلومتری خود عملا به مانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصور کنید که خلبان ناگهان با دیدن قلهای در مقابل خود سعی در بالا کشیدن هواپیما میکند. طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهد در حالی که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح می تواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پایین را نشان دهد).
عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازهی کافی غیرممکن به نظر می رسید اما مسئله ی دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود. هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی توانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ی کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد. آیا یک بویینگ می توانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمی توانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟ اصولا آیا یک بویینگ 707 شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطه ای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار می گرفت؟ طبق برنامه ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای سوخت رسان باید صبر میکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد.

در هر مرحله ای از عملیات امکان داشت واقعه ی ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت رسان که هواپیمای بیدفاعی است رخ دهد ،درحالی که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود. علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانه ای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسی ها و برنامهریزی های دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید. فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقه ی مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه به سمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ 707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده می شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.
قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند. خلبان نمی توانست چیزی را که می شنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن به نظر می رسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامه ی فیلمهای هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و بر روی پرده ی نقره ای امکان تحقق داشت. حتی خیالباف ترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود. او حتی به یاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد. از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود. جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمی کرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان می یافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت. دقایقی بعد بویینگ 707 هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع به سمت یکی از سرنوشت سازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت.

برنامه ریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ می باید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتومها ملاقات میکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است. در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطه ی پیش بینی شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه ای ظاهر می شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.
این اشتباهی بود که کنترلهای زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بی صبرانه انتظارشان را می کشید. هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ 3 در حرکت بودند. ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی کردند هدف هیچ نوع حملهای قرار گیرند در ابتدا به تصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمبهای چهار فانتوم اول، به صورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیهی عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی¬توانست از باند فرودگاه بلند شود.

فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه¬های هواپیما و توپهای ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله میکشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود. فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند. توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که بر روی بازمانده های خرابه ها افتاده بودند. فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنه ی عملیات را ترک کردند.
پشت سر آنها تلی از خاکستر به جا مانده بود که تا چند دقیقه پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت. جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد. بر روی باند فرودگاه و در آشیانه هایی که آتش از آنها زبانه می کشید تکه پارههایی از آهن و فولاد به چشم میخورد که زمانی بر صحنه ی آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز در می آمدند و بمب هایشان را فرو می ریختند. تمامی آن پرنده های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتومهایی نظاره میکردند که به سوی پایگاههایشان باز می گشتند. در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوه ی پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطه ی موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند. هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت. قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونه ای که دیگر نمی توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بهعنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جاده ای در آذربایجان غربی به زمین نشست. بقیه هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند. در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردن توجه عراقیها از فانتومهایی که به سمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندین عملیات ایذایی را بر روی خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهای ایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را به دنبال خود می کشیدند و سپس به سمت ایران می گریختند. در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته است. با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و اینکه در سال 1967 نیز اسرائیلیها فرودگاههای این کشور را بمباران کرده بودند, احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته باشد بسیار محتملتر به نظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانسته باشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دو نوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند.
اما دشمن باید شجاعت ودلیری مردان ایرانی را باور می کرد وچاره ای جز این نداشت.
این در حالی بود که ایران در طول جنگ همواره در محاصره ی اقتصادی ونظامی غرب  بود و آمریکایی ها حتی لوازم یدکی هواپیماهای ساخت خودشان را نیز به ایران تحویل نمی دادند. اغراق نیست اگر این عملیات را که در زمان خود بهت و حیرت بسیاری از کارشناسان نظامی غرب را موجب شده بود ، شگفت انگیزترین و قاطع ترین نبردهای هوایی جهان بدانیم.
شش ماه وشانزده روز از جنگ تحمیلی عراق ومتحدانش بر علیه مردم ایران می گذشت.  دولت  عراق در باتلاقی گرفتار شده بود که هرگز فکر نمی کرد روزی در آن گرفتار شود. نیروی هوایی ایران که صدام حسین در شامگاه 31 شهریور 59 دم از نابودی کامل آن می زد، دست به کارهای بزرگی زد و با بمباران روزانه مناطق نظامی، خواب را از چشمان صدام وفرماندهان درمانده اش گرفته بود. در این شرایط که عراقی ها به ضعف نیروی هوایی خود در برابر نیروی هوایی قدرتمند ایران رسیده بودند، طبق معمول همیشه دست به دامن همپیمانان خود شدند و آنها نیز با نشان دادن چراغ سبز، خواسته های آنان را برآورده می کردند. یکی از این خواسته ها تقویت نیروی هوایی عراق بود که بر این اساس کشور فرانسه قراردادی با عراق منعقد کرد که بر طبق آن، جنگنده های پیش رفته میراژ را تحویل آنها بدهد.
این در حالی بود که شهر آبادان از سه طرف در محاصره بود و نیروی های زمینی عراق می توانستند با پشتیبانی هوایی به هدف اصلی خود که اشغال آبادان بود، برسند. عراقی ها که هنوز خاطره حمله 140 فروندی روز اول جنگ را فراموش نکرده بودند، به این فکر افتادند که شاید در آستانه این عملیات پایگاه های هوایی آنها مورد هدف عقابان تیز پرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی قرار گیرد. لذا تصمیم گرفتند که تمام هواپیماهای اصلی خود را به نقطه ای منتقل کنند که هیچ هواپیمای ایرانی نتواند به آن جا برسد و آن را هدف قرار دهد. در 21 دی سال 1359 عراق بخشی از هواپیماهای عملیاتی خود را به مجموعه پایگاه های الولید در غرب عراق و در نزدیکی مرز اردن انتقال داد. این پایگاه خود به یک پایگاه اصلی و دو پایگاه فرعی تقسیم می شود که به آن "اچ 3" می گفتند و از پدافند قدرتمندی نیز برخوردار بود.
در همین زمان صدام حسین با ظاهر شدن در صفحه تلویزیون عراق نطقی کرد که قسمتی از آن به این شکل بود.
من دیوار آتش دارم و ایران به هیچ وجه نمی تواند به خاک ما نفوذ عمقی کند.
چندی بعد نیروی هوایی ایران از انتقال هواپیماهای عراقی با اطلاع شد و سرتیپ شهید "جواد فکوری" فرمانده وقت نیروی هوایی، در 15 بهمن سال 59 در جلسه فرمانده هان نیروی هوایی پیشنهاد حمله به این پایگاه ها را مطرح نمود که برای طرح ریزی این عملیات، بخش ویژه طرح های نیروی هوایی کار بر روی آن را آغاز کردند و پس از مدتی این کار را غیر ممکن قلمداد کردند. در همین زمان این طرح از سوی نیروی هوایی منتفی اعلام شد ولی طرح هایی نیز مطرح شد :

طرح اول :
16 فروند فانتوم به پرواز درآیند 14 فروند اصلی و 2 فروند رزرو که 6 تانکر سوخت رسان هم همراه آنان باشد 3 تانکر در داخل خاک ایران قرار گیرند و 3 تانکر در منتهی الیه غرب عراق و برای محافظت از هر تانکر 2 فروند اف 14 نیز به پرواز درآیند که این خود انبوهی از هواپیما را بوجود می آورد.


طرح دوم :
12 فروند فانتوم به پرواز درآیند 10 فروند اصلی و 2 فروند رزرو که چهار تانکر سوخت رسان با همان شرایط با آنها باشد که در این طرح تعداد جنگنده ها و تانکرها کم می شد ولی وضعیت فانتوم ها به دلیل کمبود تانکر سوخت رسان حساس می شد و احتمال اینکه 2 فروند فانتوم از دست برود فراوان بود.


طرح نهایی
در همین حین مرحوم سرتیپ خلبان "بهرام هوشیار" در این خصوص طرحی را آماده و به صورت محرمانه با شهید فکوری مطرح کرد که بر اساس آن 10 فروند فانتوم مسلح 8 فروند اصلی و 2 فروند رزرو به پرواز درآیند و برای گمراه کردن دشمن نیز در هنگام ورود فانتوم ها به خاک عراق 2 فروند اف 5 به کرکوک حمله کنند. مکان استارت حمله نیز پایگاه دوم شکاری تبریز بود. شهید فکوری بعد از مطالعه این طرح، آن را عملی دانست و موافقت خود را با آن اعلام کرد. ولی این عملیات 2 بار به دلیل خیانت عوامل نفوذی و همچنین اطلاع عراق، لغو شد.
لذا در جلسه ای قرار بر این شد که شهید فکوری شکست این طرح را اعلام کند. جلسه مذکور در نیمه دوم اسفند ماه برگزار شد. جلسه درباره وضعیت جبهه های جنگ، استقرار نیروهای ایرانی و عراقی و... بود. پس از پایان جلسه، شهید فکوری سرتیپ (سرهنگ آن زمان ) "فرج الله براتپور" را که از معاونین عملیات یکی از پایگاه های هوایی بود، احضار کرد و اجرای ماموریتی سری، مهم و حیاتی را به ایشان ابلاغ و تاکید کرد که شخصا فرماندهی دسته پروازی را برعهده بگیرد.
 لينکها براي کاربران مهمان قابل دسترسي نيست، براي مشاهده ي لينکها لطفا ثبت نام کرده و وارد شويد .

طرح عملیات
10 فروند فانتوم ( 8 فروند اصلی و 2 فروند رزرو ) مسلح، در شرایط کامل حفاظتی از پایگاه شهید نوژه همدان به پرواز در می آیند و به سوی دریاچه ارومیه پرواز  می کنند. هواپیماها آن جا در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخت رسان برخورد می کنند، بعد از سوختگیری، از نوار مرزی ترکیه وارد عراق شده و در آن جا با دو تانکر که از مسیر بین المللی خارج شده اند، برخورد می کنند و بعد از سوخت گیری مجدد به سمت پایگاه های الولید رفته آن جا را بمباران کرده و از همین مسیر باز می گردند.
این طرح به صورت کاملا سری پی گیری می شد و قرار بر این شد که این عملیات در سحرگاه روز پانزدهم فروردین ماه انجام شود. نکته مهم در این طراحی این عملیات، سبک بودن جنگنده ها و برق آسا بودن حمله بود

روزموعود
سرانجام روز موعود فرا رسید. در ساعت یک بامداد روز 15 فروردین ماه سال 1360 خلبانان منتخب، بدون اطلاع قبلی، به پست فرماندهی فرا خوانده شدند و بی درنگ جلسه توجیهی انجام شد و کلیه موارد و چگونگی انجام این عملیات برای کلیه خلبانان تشریح شد و قرار بر این شد که فانتوم ها به دودسته 4 فروندی تقسیم شوند. لیدر یکی از دسته ها سرهنگ براتپور و لیدر دسته دیگر سرتیپ "فرهادپور" که درآن زمان سرهنگ بودند. در پایان جلسه توجیهی، از سوی لیدر دسته پروازی اعلام شد احتمال شهادت در این عملیات بالاست پس هر کدام از خلبانان به هر دلیلی آمادگی ندارند اعلام کنند تا نفر جایگزین در لیست اصلی قرار گیرد، همه اعلام آمادگی کردند. پس از انجام فریضه نماز و با روشن شدن هوا، عملیات آغاز شد.

شرح عملیات
این عملیات به قدری دقیق پیش بینی شده بود که از شب قبل هواپیماهای هر گروه پروازی نیز مشخص شده بودند. بعد از اعلام شماره هواپیماها از سوی گردان نگهداری، خلبانان یکی پس از دیگری در کابین جای گرفتند و این درحالی بود که خود پرسنل گردان نگهداری هم از جزئیات این عملیات خبر نداشتند.
بدین ترتیب 10 فروند هواپیمای اف 4 در سکوت کامل رادیویی به پرواز درآمدند. در طول انجام این عملیات، تنها دوبار سکوت رادیویی شکست. یکی هنگام پرواز که هر هواپیما بعد از بلند شدن از روی باند شماره خود را اعلام می کردند و بار دیگر بعد از پایان عملیات سوختگیری، رمزی را اعلام می کردند. بعد از پرواز فانتوم ها، مسیر خود را به سمت دریاچه ارومیه پیش گرفتند و درحالی که هوا ابری بود، در ارتفاع پست با دو فروند تانکر سوخت رسان 747 برخورد کردند و اولین مرحله سوختگیری با موفقیت کامل بعد از گذشت 20 دقیقه انجام شد. سپس فانتوم ها به سمت مرز پرواز کردند.
 در همین زمان دو فروند اف 5 از پایگاه هوایی تبریز به سمت پالایشگاه کرکوک به پرواز درآمدند و دریک حمله موفق، این پالایشگاه را بمباران کردند.
در این هنگام فانتوم ها در نزدیکی مرز قرار داشتند و در ساعت 58/6 صبح با رسیدن به نقطه صفر مرزی، به دو دسته 4 فروندی تقسیم شدند و 2 فروند رزرو نیز بازگشتند. ( جمعا 8 فروند، 6 فانتوم ئی و 2 فانتوم دی وارد عراق شدند ). در همین زمان به فرمانده پدافند عراق اطلاع می دهند که تعدادی هواپیمای ناشناس در نوار مرزی ترکیه مشاهده شده اند که او اظهار می کند هواپیماها متعلق به ترکیه است.
فانتوم ها به صورت فرمیشن 4 تایی با فاصله 500 پا از یکدیگر، در ارتفاع پایین از شهر مرزی زاخو گذشتند و وارد خاک عراق شدند. در این هنگام ارتفاع خود را به پایین ترین سطح ممکن رسانده و به مسیر خود برروی نوار مرزی ترکیه ادامه دادند.
در منتهی الیه شمال غرب عراق فانتوم ها در فاصله 90 مایلی هدف، با دوفروند تانکر سوخت رسان 707 که به تعبیری از فرودگاه لارناکا قبرس و به تعبیری از فرودگاهی در ترکیه برخواسته بودند و با خارج شدن از خطوط بین المللی، خود را به آن جا رسانده بودند، برخورد می کنند و در ارتفاع 20000 پایی از آنها سوختگیری می کنند و دوباره ارتفاع خود را کم و در حدود 30 متری زمین پرواز می کنند و به طرف نخستین نشانه زمینی به پیش می روند که در این لحظه به نقل از خود سرتیپ براتپور (لیدر عملیات) دستگاه های ناوبری جنگنده ای شان از کار می افتد و وقتی موقعیتی که دستگاه ها نشان می دهند با نقشه مقایسه می کند نشان دهنده موقعیت واقعی نبود که ایشان با کابین عقب که افسر کنترل رادار بودند صحبت می کند و می گوید :
سرتیپ براتپور : ظاهرا دستگاه ناوبری من ایراد دارد می توانی بگویی که دستگاه شما کجا را نشان می دهد؟
خلبان کابین عقب : (با خون سردی می گوید) تل آویو.
سرتیپ براتپور: پس برویم آن جا را بزنیم!
خلبان کابین عقب : (با لهجه شیرازی) ها بریم!
به هر صورت پس از گذشتن از آخرین نشانه زمینی، سرتیپ براتپور راه اصلی را پیدا می کند و با علامت او، از هر دسته 4 فروندی فانتوم ها، یک فروند جدا می شود و گروه سوم را تشکیل می دهد. در همین حین یکی از خلبانان یک موضع پدافندی که در نقشه اولیه پیش بینی نشده بود را می بیند و به دلیل این که مبادا در مسیر برگشت مزاحم شود به آن حمله و آن را نابود می کند.

هواپیماها به هدف می رسند
گروه اول به فرماندهی سرتیپ فرهادپور در ساعت 45/7به پایگاه اول حمله می کند.
گروه دو در ساعت 50/7به پایگاه دوم حمله می کند.
گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به سمت پایگاه سوم (اصلی ) حمله می کند در حالی که هنوز گروه سوم به پایگاه اصلی نرسیده بودند، دو گروه دیگر کار خود را تمام کرده بودند زیرا آنها فاصله کم تری نسبت به این پایگاه داشتند. دود ناشی از انفجار هواپیماها و انبارها، تمامی فضا را پر کرده بود و پدافند و موشک های زمین به هوای دشمن از هر طرف برای سرنگونی فانتوم ها شلیک می کردند. سرتیپ براتپور با دیدن این اوضاع، تصمیم می گیرد بجای این که از مسیر از پیش تعیین شده به پایگاه سوم حمله کند، با گردشی به سمت راست از سمت مخالف به آنها حمله ور شود که بدین ترتیب موفق به غافلگیری آنها می شود.
پایگاه دشمن از استتار خیلی خوبی برخواردار بود، به شکلی که حتی رنگ سقف آشیانه ها نیز به رنگ زمین بودند و روی ادوات نیز به خوبی پوشانده شده بود. هنگامی که گروه سوم به فرماندهی سرتیپ براتپور به روی پایگاه می رسند، عراقی ها که فکر نمی کردند خلبانان ایرانی جسارت و توانایی لازم جهت حمله به آن جا را داشته باشند، کاملا غافلگیر شدند. آنها که مشغول کارهای زومره بودند ابتدا تصور کردند که هواپیمای خودشان است که به سمت آنها می آید، همچنین به دلیل تغییر سمتی که داده شده بود لوله های توپ های ضدهوایی آنها نیز سمت مخالف را نشانه گرفته بود و به اصطلاح دیوار آتش آنها در سمت دیگری بود. فانتوم ها با رسیدن به بالای پایگاه، شیرجه رفته و تمامی بمب های خود را رها می کنند و پایگاه را به جهنمی از آتش تبدلیل می کنند به طوری که در بعضی از نقاط به دلیل ارتفاع کم فانتوم ها، زبانه آتش به ارتفاع هواپیماها نیز می رسید.
 تمامی بمب ها بر روی هواپیماها و آشیانه ها با دقت فرو ریخته شد و تقریبا تمام اهداف از پیش تعیین شده را نابود کردند، سپس با گردشی به سمت مخالف، فانتوم ها از محل دور می شوند. در این مرحله یکی از هواپیماها به خلبانی سرتیپ خلبان شهید "محمود خضرایی" آسیب می بیند که سریعا خود را از معرکه دور می کند. در همین برگشت، سرتیپ براتپور بر روی جاده بین المللی عراق – اردن متوجه یک تریلی حامل محموله نظامی می شود که گویا از بندر عقبه در خاک اردن بارگیری کرده و به عراق وارد شده بود. بی درنگ با هواپیما به سمت تریلی شیرجه می رود و با مسلسل هواپیما آن را هدف قرار داده و منفجر می کند. سپس بلافصله ارتفاع را کم کرده و پس از تماس با فرکانس قراردای با تانکرهای سوخت رسان، به سوی آنها پرواز می کنند.
در این لحظه تانکر های سوخت رسان در همان منطقه (قسمت غربی خاک عراق) در ارتفاع پایین و خارج از دید رادار دشمن در حال گشت زنی و منتظر فانتوم ها بودند تا مرحله سوم سوخت گیری انجام شود. سرتیپ براتپور برای یک لحظه متوجه سوخت هواپیمای خود می شود و می بیند که به حداقل خود رسیده و تانکرها را نیز نمی بیند و این به دلیل آن بود که در راه بازگشت برای انهدام تریلی اقدام کرده بود. از طرفی برای این که سکوت رادیویی را نیز نشکند و دشمن را متوجه خود و دیگر هواپیماها نکند، با توکل بر خداوند مسیری که قرار بود هواپیماهای جنگنده از آن جا به تانکرها برسند را درپیش می گیرد و به راه خود ادامه می دهد تا این که سرانجام از راه دور یکی از تانکرهای سوخت رسان را می بیند. در این لحظه سوخت هواپیما به حداقل خود رسیده بود و ایشان برای این که مبادا تانکرها را گم کند، چشم از آنها بر نمی دارد. سرانجام با کمک خداوند تمامی فانتوم  ها به محل سوختگیری رسیده و با خون سردی و احتیاط سوختگیری می کنند. پس از این که کار سوختگیری به پایان رسید و تمامی شکاری ها سوختگیری کردند، تانکرها بلافاصله وارد خاک ترکیه شدند و از مسیر بین المللی آنکارا – تهران به ایران بازگشتند.
هواپیماهای فانتوم نیز از قسمت شمالی عراق، بر روی نوار مرزی و از همان راه اولیه با تمام سرعت، به سمت وطن بازگشتند.

تعقیب همه جانبه از سوی دشمن
دشمن لحظاتی بعد از این ضربه مهلک، بی درنگ تعداد زیادی هواپیمای شکاری رهگیر خود را به پرواز در می آورد تا شاید بتواند فانتوم های ایرانی را رهگیری و سرنگون کند و به هرترتیبی که شده اجازه بازگشت به هواپیماهای فانتوم ندهد. سرتیپ براتپور نقل می کند که خود دو دسته چند فرودندی را دیدند و خوشبختانه آنها نتوانستند هواپیماهای ما را رهگیری کنند.
درحالی که هواپیماهای فانتوم به مرز نزدیک می شدند، هواپیماهای اف 5 و اف 14 خودی در حوالی مرز به انتظار آنها بودند و منتظر تماس فانتوم ها بودند تا به کمک آنها بشتابند. با نزدیک شدن فانتوم ها به مرز، حمله هوایی دیگری در مرزهای مشترک انجام شد تا فانتوم ها بتوانند به راحتی وارد خاک ایران شوند.

عقابان بازگشتند
خوشبختانه فانتوم ها توانستند خود را به مرز رسانده و همه در محل مقرر سوختگیری چهارم را انجام دهند و تلاش عراقی ها برای سرنگونی آنها نیز بی نتیجه ماند.
فانتوم ها بعد از سوختگیری، همگی به پایگاه شهید نوژه همدان برگشتند. پرسنل نگهداری که در آخرین لحظات بازگشت فانتوم ها، از موضوع حمله با اطلاع شده بودند، با هیجان درباره چگونگی این عملیات سخن می گفتند و چون چیزی درباره جزئیات آن نمی دانستند، به سراغ جانشین فرمانده پایگاه رفته و نگرانی خود را در مورد سلامتی گروه پروازی ابراز می داشتند. پرسنل پایگاه که از عملیات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند، بی صبرانه در انتظار بازگشت همه خلبانان دقیقه شماری می کردند. سرانجام چرخ های اولین گروه فانتوم ها باند فرودگاه را لمس می کند و پرسنل گردان پرواز و نگهداری، با چشمانی اشکبار که حاکی از دیدار دوباره خلبانان بود و با فریاد الله اکبر و قربانی کردن گوسفند، به استقبال آنها می روند.
پرواز نتیجه داده بود. خلبانان شجاع بعد از چهار ساعت و چهل دقیقه پرواز با سرعت بالا و طی مسافت 1000 کیلومتر با چهار نوبت سوختگیری در مسیر رفت و برگشت، موفق شده بودند غیرممکن را ممکن کنند و ضربه مهلکی به پیکر نیروی هوایی عراق وارد آورند.

نتایج عملیات
بعد از عملیات مشخص شد که خسارت ها، بیشتر از پیش بینی ها بود:
-    48 فروند هواپیماهای شکاری – بمب افکن (شامل میگ 21 – میگ 23 – سوخو 20 – سوخو 22 – توپولف 16 و میراژ ) منهدم و یا آسیب جدی دیده است.
-    3 آشیانه بزرگ هواپیما، 2 دستگاه رادار و چندین پناهگاه بتونی هواپیما، به طور کلی تخریب شده است.
بعد از این عملیات غرورآفرین، فرمانده پدافند هوایی عراق از سوی صدام برکنار شد. نامبرده بعدا اعدام شد ولی منابع عراقی خبر خودکشی او را اعلام کردند.
این عملیات تاثیر بسزایی در روحیه رزمندگان اسلام داشت، به طوری که چند ماه بعد عملیات موفق "ثامن الائمه" انجام شد و در پی آن نیز عملیات موفق "طریق القدس" و "بیت المقدس" با موفقیت کامل و بازهم با پشتیبانی مناسب نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، انجام شد.
 
دیدار با امام
سه روز پس از این عملیات، در تاریخ 18/1/1360 بدون هیچ تشریفاتی، کلیه خلبانان شرکت کننده در این عملیات به حضور حضرت امام خمینی (ره) رفتند.
نور شادی و رضایتمندی در چهره امام (ره) به وضوح مشاهده می شد به طوری که یکی از نزدیکان امام گفتند: "تا به حال ایشان را به این خوشحالی ندیده بودند."
پس از موفقیت کامل در این عملیات، سیمای جمهوری اسلامی نیز برای اولین بار سرود خلبانان را پخش کرد تا بدین شکل تقدیری کوچک از این دلاوران شود.

تیزپروازنی که بعدها آسمانی شدند
یاد می کنیم از عقابانی که در این عملیات شرکت داشتند و بعدها به درجه رفیع شهادت نائل آمدند:
سرلشکر خلبان شهید "حسین خلعتبری مکرم"
سرتیپ خلبان شهید "محمود خضرایی"
سرگرد خلبان شهید "علی خسروی"
سرگرد خلبان شهید "عبدالله رضایی"
سرگرد خلبان شهید "پورسرابی"

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:09 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

خاطرات فرمانده وخلبانان عملیات


عمليات حمله به اچ 3 از زبان فرمانده عمليات
عمليات غرور افرين خلبانان شجاع نيروي هوايي در انهدام پايگاههاي سه گانه الوليد در اعماق خاك عراق را مي توان يكي از افتخارات بزرگ نيروي هوايي و خلبانان شجاع آن و همچنين يكي از پيچيده ترين عمليات هاي هوايي در جهان بر شمرد . تا كنون روايت هاي زيادي از اين عمليا بزرگ منتشر گرديده و حتي فيلمي هم بر اساس اين عمليات ساخته دشه است . اما گمان مي كنم خواندن دوباره اين ماجرا از زبان يكي از طراحان اصلي و رهبر دسته پروازي در روز عمليات خالي از لطف نباشد . مطلب زير تشريح ماجرا از زبان از سرتيپ خلبان فرج الله براتپور مي باشد :

 


دشمن بعثي كه طعم تلخ شكست را از همان اوايل جنگ از رزمندگان سلحشور اسلام بويژه خلبانان شجاع نيروي هوايي ياران چشيده بود بريا مصون ماندن هواپيماهاي خود از ضربات سنگين و خرد كننده عقابهاي تيز پرواز نيروي هوايي اقدام به انتقال هواپيماهاي شكاري – بمب افكن و ترابري عملياتي خود به پايگاه {هاي سه گانه } الوليد H-3 در جوار مرز مشترك خود با اردن نمود تا در فرصت مناسب از آنها استفاده نمايد . اين انتقال از چشمان تيزبين كارشناسان نيروي هوايي ما پوشيده نماند . در نتيجه مسئولان نظامي خواستار نابودي پايگاه مورد نظر گرديدند . طراحي عمليات كار چندان آساني نبود . پس از طراحي و بررسيهاي لازم و كسب آمادگيهاي اوليه در واپسين روزهاي اسفند ماه 1359 شهيد سرتيپ خلبان جواد فكوري فرمانده وقت نيروي هوايي مرا كه در آن زمان مسئوليت عمليات يكي از پايگاهاي كشور را بر عهده داشتم احضار و اجراي اين ماموريت را به من ابلاغ و تاكيد كرد كه شخصا فرماندهي دسته پروازي را بر عهده بگيرم . پس از توجيهات كلي از سوي گروه طرح ريز در معاونت عمليات نيروي هوايي تاريخ انجام ماموريت 15 فروردين ماه
1360 تعيين شد .
در طرح عمليات مقرر شد انواع هواپيماهاي شكاري – بمب افكن ، شكاري – رهگير ، پست فرماندهي پرنده و هواپيماي سوخت رسان حضور داشته باشند . در اين عمليت مي بايست با چهار نوبت سوخت گيري هوايي و پرواز در ارتفاع كم مسافت بسيار طولاني مرزهاي شرقي كشور عراق را پشت سر گذاشته و پس از نفوذ به عمق خاك اين كشور خود را به مرزهاي غربي عراق با اردن رسانيده و در يك عمليات غافلگيرانه با يورش به اهداف از پيش تعيين شده آنها را منهدم كرده و پس از سوختگيري مجدد به فضاي كشور خود بازگرديم .
زمان اجراي ماموريت فرا رسيده بود و همه چيز مي بايست طبق نقشه از پيش طراحي شده انجام مي شد . براي انجام يك عمليات بزرگ آماده شديم . ساعت يك بامداد روز 15 فروردين 1360 كليه خلبانان منتخب بدون اطلاع قبلي به پست فرماندهي احضار و بي درنگ با تشكيل يك جلسه توجيهي كليه موارد و چگونگي اجراي ماموريت برايشان به طور كامل تشريح شد . پس از اداي فريضه نماز و با روشن شدن هوا با آمادگي كامل و تحويل گرفتن تجهيزات پروازي به طرف هواپيماهايي كه از شب پيش براي افراد در نظر گرفته شده بود روانه شديم . طبق معمول شماره هواپيماها از طرف گردان نگهداري اعلام مي شد ولي هيچ يك از پرسنل گردان نگهداري از جزييات اين ماموريت اطلاع نداشتند . تدابير امنيتي و حفاظتي فقط به علت حساس بودن ماموريت بود زيرا هر گونه بي دقتي مي توانست ضريب موفقيت ما را به شدت كاهش داده و جنگنده ها را با مخاطرات جدي رو به رو سازد . ما با اطمينان خاطر 10 فروند هواپيماي شكاري بمب افكن اف 4 را در سكوت كامل راديويي روشن كرده و پس از انجام كليه امور پيش از پرواز در زمان مقرر از زمين برخاستيم .
در نخستيم منطقه انتظار با اعلام كدهاي راديويي در ازتفاع پايين برابر هماهنگيهاي قبلي از هواپيماي سوخت رسان سوخت دريافت كرديم وپس از گرفتن وضعيت هوايي منطقه و مسير از ايستگاه رادار 8 فروند از هواپيماها از مرز گذشتند و 2 فروند ديگر كه تا آنجا به عنوان ذخيره ما را همراهي كرده بودند به پايگاه مراجعت كردند .
اين 8 فروند به صورت دو دسته تاكتيكي 4 فروندي و به فاصله 500 پا از يكديگر قسمت شمالي خاك عراق را در ارتفاع بسيار پايين طي كرده و در منتهي اليه شمال غربي خاك آن كشور با دو فروند هواپيماي تانكر سوخت رسان كه پيشتر در آن منطقه مستقر شده و در ارتفاع بسيار پايين مشغول پرواز بودند همراه شده و در حال سوخت گيري به طرف هدف يعني جنوب غربي عراق پرواز كردند .
جنگنده ها پس از سوخت گيري از هواپيماي تانكر جدا شده و پرواز را به طرف نخستين نقطه نشانه زميني كه روي نقشه علامت گذاري شده بود ادامه دادند . من كه به عنوان فرمانده دسته هاي پروازي مسير رفت و برگشت را از روي نقشه با نشان دهنده ها و تجهيزات الكترونيكي و سيستم ناوبري هواپيما كنترل و مقايسه ميكردم متوجه شدم كه موقعيت هدفي كه دستگاه ناوبري هواپيما به ما نشان مي دهد با موقعيت واقعي هدف اختلاف دارد . به خلبان كابين عقب گفتم : ظاهرا دستگاه ناوبري من ايراد دارد مي تواني بگويي كه دستگاه شما كجا را نشان مي دهد ؟ وي با خونسردي و به شوخي جواب داد : فكر مي كنم تل آويو ! گفتم پس برويم آنجا را بزنيم ! با لهجه شيرين شيراز ي گفت : ها بريم .
او يكي از خلبانان دلاور دوران جنگ بود و هميشه براي مشكلترين پروازها داوطلب مي شد و در بدترين شرايط پروازي به خلبانان كابين جلو روحيه مي داد .
به هر صورت بعد از گذشتن از آخرين نقطه نشانه زمين كه بر روي نقشه داشتيم طبق قرار قبلي با دادن علامت هواپيماها را به دو دسته سه فروندي و يك دسته دو فروندي تسيم كردم و هر كدام از دسته ها به سوي هدفهاي تعيين شده روانه شدند . هنگامي كه من با دسته سه فروندي خود به سوي پايگاه اصلي پيش مي رفتم دسته هاي ديگر به اهدافشان كه در فاصله كمتري از آنها قرار داشتند رسيده و مشغول بمباران آنها شدند . آتش و دود زيادي فضاي اطراف را پوشاند . پدافند دشمن به هر سو تيراندازي مي كرد و انواع توپها و موشكهاي زمين به هوا را بريا سرنگوني ما به كار مي برد . بي درنگ تصميم گرفتم به جاي اينكه در همان مسير از پيش تعيين شده جلو بروم سمت هواپيما را با گردش به راست تغيير داده و از سمت ديگري به پايگاه دشمن حمله كنم تا به اين ترتيب موفق به غافلگيري آنها شوم . پايگاه دشمن واقعا از استتار و اختفاي خيلي خوبي برخوردار بود اما از آنجايي كه فكر نمي كردند ما توانايي و جسارت حمله به آن منطقه را داشته باشيم و از طرفي طرح ماموريت هم تا زمان اجرا محرمانه حفظ شده بود كاملا غافلگير شده بودند .
هنگامي كه بر روي پايگاهها رسيديم نيروهاي عراقي در حال انجام كارهاي معمولي و روزمره روي هواپيماهاي بمب افكن وشكاري خود بودند . همچنين به علت اين تغيير سمت توپهاي ضدهوايي آنها جهت مخالف ما را نشانه گيري كرده بودند و به اصطلاح ديوار آتش را در جهت مخالف برقرار كرده بودند . به هر صورت همه هواپيماها اهداف تعيين شده را با دقت و به خوبي بمباران كردند .
پس از گذشتن از روي پايگاه و رها ساختن تمامي بمب هاي خود در مسير بازگشت بر فراز جاده بين الملي كه از عراق به اردن كشيده شده بود در حال پرواز بودم كه يك تريلي حامل محموله نظامي را ديدم . به نظر مي رسيد كه از بندر عقبه در خاك اردن بارگيري كرده و به عراق وارد شده بود . بي درنگ با تيربار هواپيما آن را هدف قرار داده و منفجر كردم.
سپس بريا رسيدن به هواپيماي سوخت رسان كه هنوز در ارتفاع بسيار پايين و در خارج از ديد رادار دشمن در قسمت غربي آسمان عراق منتظر ما بود با فركانس راديويي قراردادي تماس گرفتم . سپس به سوي تانكر كه بقيه هواپيماها نيز با آن در حال پرواز جمع بودند ادامه مسير دادم . براي يك لحظه متوجه شدم كه سوخت هواپيما به حداقل رسيده و تانكر را نيز در ديد ندارم . از طرفي براي اينكه سكوت راديويي را حفظ كنم نمي خواستم از راديو براي تماس با تانكر استفاده كنم . با تمامي وجود از خداوند خواستم مرا ياري كند تا به خاطر تمام شدن سوخت مجبور به ترك هواپيما نشوم .
مسير پيش بيني شده اي را كه قرار بود هواپيماهاي تانكر در آن مسير پرواز كنند و هواپيماهاي شكاري از آنها سوخت بگيرند انتخاب كرده و ادامه دادم تا اينكه سرانجام با چشم از مسافت بسيار دور هواپيماي تانكر را ديدم و تا لحظه رسيدن به آن چشم از تانكر بر نداشتم . هنگامي كه موقعيت مناسب پيش آمد با احتياط و خونسردي سوخت گيري كرده و پس از اينكه همه هواپيماها بنزين گرفتند از قسمت شمالي خاك عراق و از سمت مخالف مسير رفت به وطن بازگشتيم .
دشمن پس از دريافت اين ضربه عظيم بي درنگ تعداد زيادي از هواپيماهاي شكاري رهگير خود را به پرواز در آورد تا شايد بتواند ما را رهگيري كند و به هر ترتيبي شده تعدادي از هواپيماها را در راه بازگشت سرنگون سازد . من دو دسته چند فروندي از آنها را با چشم ديدم ولي هيچ يك نتوانستند ما را رهگيري كنند .
در حالي كه به مرز كشورمان نزديك مي شديم با هواپيماهاي اف 14 و اف 5 خودي كه در همان حوالي در انتظار ما در حال گشت زني بودند تماس گرفتيم و انها به كمك ما شتافتند و آخرين تلاش دشمن نيز عقيم ماند . هنگام ورود به فضاي كشور دوباره از هواپيماهاي تانكر سوخت رسان سوخت گرفتيم و پس از مدتي پرواز در پايگاه مبدا به زمين نشستيم .
پرسنل گردان نگهداري كه از بازگشت دسته پروازي باخبر شده بودند با هيجان و شور خاصي درباره چگونگي انجام مامريت سخن مي گفتند و چون درباره جزييات ماموريت چيزي نمي دانستند به سراغ جانشين فرمانده پايگاه رفته و نگراني خود را در مورد سلامتي گروه پروازي ابراز داشتند . جانشين فرمانده پايگاه كه تا بازگشت نخستين گروه دشوارترين لحظات را مي گذراند ـ پس از شنيدن خبر بازگشت سالم نخستين گروه پروازي در مقابل پرسنل گردان پرواز و نگهداري كه جلو دفتر فرماندهي تجمع كرده بودند – ظاهر شده و در حالي كه اشك شوق از چشمانش جاري بوده به تشريح عمليات بي نظير خلبانان مي پردازد .
پرسنل گردان نگهداري كه از عمليات شجاعانه خلبانان مبهوت مانده بودند بي صبرانه در انتظار بازگشت آنان دقيقه شماري مي كردند كه با دريافت خبر ورود نخستين دسته پروازي و نشستن آنها در باند پروازي به يكباره پايگاه غرق در شادي و سرور شد . پرسنل با فرياد الله اكبر و قرباني كردن گوسفند به استقبال خلبانان آمدند و مرا كه رهبر گروه پروازي بودم تا آستانه در گردان پروازي بر روي دست بردند . آن روز يكي از روزهاي فراموش نشدني در زندگي من بود .
بررسيهاي بعدي نشان داد كه مسئولان پايگاه الوليد در پيامي كه به بغداد فرستادند نتيجه عمليات هواپيماهاي شكاري بمب افكن نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران را چنين بيان كردند :
1- انهدام و رسيدن آسيب جدي به 48 فروند هواپيماي بمب افكن سنگين ، شكاري و هلي كوپتر
2- از بين رفتن 3 آشيانه بزرگ چندين پناهگاه بتني هواپيما و 2 دستگاه رادار
3- بركناري فرمانده پدافند هوايي به دستور صدام در همان روز ، بر اساس خبرهاي كسب شده نامبرده بعدا اعدام و خبر آن با عنوان خودكشي وي منتشر شد .
موفقيت اين عمليا باعث بالا رفتن روحيه رزمندگان اسلام شد و چند ماه بعد چندين عمليات موفق و پي در پي مثل ثامن الائمه ، طريق القدس ، فتح المبين و بيت المقدس شكل گرفت . شادي ملت و رضايتمندي حضرت امام خميني (ره) از خلبانان بگونه اي بود كه سه روز پس از انجام اين عمليات ما را در تاريخ 18/1/1360 به حضور پذيرفتند و مورد تفقد قرار دادند . از اينكه نور شادي و رضايت را در سيماي ملكوتي امام (ره) مشاهده مي كرديم خوشحال بوديم و خدا را شكر كرده كه توانسته بوديم قلب رهبر را از خود خشنود سازيم !

بعد از كودتاي نوژه، نيروي هوايي ارتش سازماندهي مناسبي نداشت و لشكر 92 زرهي ارتش كه براي حفاظت از مناطق جنگي در جنوب مستقر بود، دچار ضعف ها و نابساماني هاي زيادي شده بود.وي با بيان اين كه نيروي هوايي ارتش در ابتداي جنگ، در مقابل آمادگي ارتش عراق با تلاش هاي فراوان، عمليات هاي حساسي را انجام داد، تصريح كرد: عراق از فروردين 1359 با آمادگي براي حمله به ايران در مرزهاي خود به ساختن سنگر و جاده مشغول شد. تا جايي كه در شهريور همان سال به ايران حمله كرد.
ارتش عراق به دليل ناتواني نيروي هوايي، هواپيماهاي بمب افكن و توپولوف خود را در پايگاه هوايي الوليد در نزديكي مرز اردن نگهداري مي كرد و براي انجام عمليات بر روي اين پايگاه، كميته برنامه ريزي را در ستاد فرماندهي ارتش تشكيل داديم.
پيشنهاد اول، حمله مستقيم از جنوب به طرف پايگاه الوليد بود كه به دليل رادارهاي پيشرفته در مسير و احتمال لو رفتن عمليات، رد شد. پيشنهاد دوم شروع عمليات از همدان به سمت پايگاه الوليد بود كه به دليل خطر از سمت شمال عراق رد شد. پيشنهاد سوم و حركت از سمت غرب عراق و عبور از دره هاي اطراف پايگاه براي عمليات قبول شد. طي اين عمليات و در حمله نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، 48 جنگنده دشمن منهدم شدند.

امير سرتيپ منوچهر طوسي:
 ما در اين عمليات 4 ساعت و 20 دقيقه، شبانه و در ارتفاع پست در حركت بوديم و در 4 مرحله سوخت گيري كرديم كه در نوع خود بي نظير است.

امير سرتيپ سيد اسماعيل موسوي:
 گروه ما براي اين عمليات و در چند مرحله، پوشش هوايي را بر عهده داشت. در حالي كه در مورد هدف آن، هيچ اطلاعي نداشتيم. اما با اين پوشش، بخشي از عمليات را تكميل كرديم.

امير سرتيپ محمدرضا عطايي:
 به دليل وابستگي نيروي هوايي حكومت پهلوي به آمريكا و خلبان هاي آمريكايي، در آستانه پيروزي انقلاب پروازهاي اف14 قطع و بعد از پيروزي انقلاب، پروازها در سطح كم شروع شدند. تا جايي كه با 5 فروند هواپيما، مرزهاي ايران را پوشش داديم، اما نيروي هوايي عراق را زمين گير كرديم.

امير خلبان فرج‌الله برات‌پور فرمانده عمليات هوايي "الوليد " در همايش تحليل عمليات هوايي الوليد( اچ 3) اظهار داشت: پس از كودتاي نوژه نيروهاي نظامي ما در وضع مناسبي به سر نمي‌بردند و در جبهه‌هاي غرب و جنوب ضعف داشتيم، در ابتداي جنگ، نيروي هوايي 90درصد توان خود را براي مقابله با هجوم نيروهاي زميني دشمن به كار بست و روزانه بيش از 400 سورتي پرواز انجام مي‌داد.
وي با اشاره به عمليات هوايي الوليد "اچ 3 " افزود: اطلاع يافتيم كه نيروي هوايي عراق تعدادي از هواپيماهاي جنگي خود را در پايگاه هوايي الوليد نگهداري مي‌كند و صدام در رسانه‌ها، تبليغات فراواني در خصوص نفوذناپذير بودن اين پايگاه هوايي كرده است.
فرمانده عمليات الوليد در ادامه تصريح كرد: پايگاه هوايي الوليد در دورترين فاصله با مرز ايران و نزديك مرز اردن قرار داشت و با تشكيل كميته طرح ريزي عمليات، سه طرح عملياتي براي انهدام پايگاه هوايي الوليد ارائه شد كه حمله از سمت مرزهاي جنوبي كشور و ورود به خاك عراق از كنار مرز كويت و عربستان اولين طرح عملياتي بود.
برات‌پور در بخش ديگري از سخنان خود خاطرنشان كرد: حمله به اين پايگاه هوايي از طريق پايگاه هوايي همدان از مرزهاي شمالي عراق و نيز عبور از دره‌ها در ارتفاع پست، دو طرح ديگر براي اجراي اين عمليات بود و در صورت موفقيت در اين عمليات مي‌توانستيم ضمن انهدام تجهيزات و هواپيماهاي دشمن از نظر سياسي نيز ضربه سنگيني به آنها بزنيم.
وي در ادامه اين همايش به حمله هوايي آمريكا به ليبي اشاره كرد و اظهار داشت: آمريكائي‌ها با آن توان نظامي اين عمليات نظامي را از خاك انگليس انجام دادند اما خلبانان ما عمليات الوليد يا "اچ 3 "را با پنج ساعت پرواز مداوم و با چهار مرحله سوختگيري و پيمودن 3500 كيلومتر در عمق خاك عراق و در آن شرايط سخت آغاز جنگ انجام دادند، در اين عمليات 50 فروند از هواپيماهاي جنگي عراق از جمله توپولوف 22، ميگ 23، ميگ 19، سوخو 20، آشيانه‌ها و رادارهاي دشمن از بين رفت.

روایت خلبان احمد مهرنیا از"حمله هوایی به الولید"      
کتاب «حمله هوایی به الولید» روایت عملیات نیروی هوایی به پایگاههای هوایی عراق نوشته احمد مهرنیا توسط سوره مهر در نمایشگاه کتاب عرضه می شود.
به گزارش ستاد خبر انتشارات سوره مهر،احمد مهرنیا درباره این کتاب گفت:کتاب «حمله هوایی به الولید» مربوط به عملیات نیروی هوایی علیه پایگاه های هوایی عراق با نام الولید در منطقه اچ 3 است.
وی ادامه داد: بعد از اینکه در سال 1359 جنگ شروع شد نیروی هوایی با توجه به مطمئن بودن و زبدگی نیروی هوایی در مقابل سایر نیروها وارد عمل شد و در ابتدا عملیات 140 فروندی را علیه دشمن بعثی انجام داد ولی با توجه به شکنندگی نیروی هوایی به نسبت سایر نیروها که این امر در کل دنیا هم معمول است این جریان ضربه زدن به نیروهای عراقی، برعکس شد.
مهرنیا ادامه داد: نیروی هوایی ارتش عراق برای اینکه از آسیب های ناشی از عملیات های نیروی هوایی در امان باشد بخشی بزرگی از ادوات جنگی و از جمله هواپیماهای توپولف 22 و میگ های 25 خود را به دورترین نقطه در 3 پایگاه به نام الولید در منطقه اچ 3 در 50 کیلومتری مرز اردن مستقر کرد.
وی ادامه داد:با توجه به هواپیماهای استراتژیکی که در اختیار نیروی هوایی بود و اینکه این هواپیماها تنها می توانند یک سوم این مسیر را طی کنند عراق کاملا خیالش از بابت حمله به این پایگاهها راحت بود.
این خلبان نیروی هوایی ادامه داد:اما با طراحی خیلی خوبی که برای این عملیات در نیروی هوایی صورت گرفت و چهار مرحله سوخت گیری در طول مسیر و استفاده از خاک کشور سوریه این عملیات با موفقت بالا صورت گرفت و طبق گفته خود عراقیها در این عملیات 48 فروند هواپیماهای عراقی و بنا به برخی منابع دیگر تا 80 فروند هواپیما در این عملیات منهدم شد و بخش زیادی از تجهیزات هوایی دشمن در این عملیات از بین رفت.
مهرنیا این عملیات را دارای چهار ویژگی خاص ذکر کرد و افزود:عملیات حمله به اچ 3 دارای چهار ویژگی است که آن را در دنیا برجسته می سازد. اولین ویژگی این عملیات می توان به زمانی که برای انجام این عملیات صورت گرفت اشاره کرد که تنها حدود 5 ساعت زمان برد.دوم سوخت گیری هواپیماها در ارتفاع پایین بود که معمولا هواپیماها در ارتفاع 22 هزار پایی سوخت گیری می کنند ولی در این عملیات در ارتفاع 1000 پایی سوخت گیری شد.
وی ادامه داد: سوم اصل حفاظت از اطلاعات این عملیات بودکه به خوبی انجام شد.چهارم هم کار گروهی و تیم ورکی بود که بین تمامی خلبانها و نیروهای مختلف در قسمت رادار و پشتیبانی و ...صورت گرفت و توانست یک بازی خوب و بی نقص را به نمایش بگذارند که با کمترین تلفات صورت گرفت.
مهرنیا «حمله هوایی به الولید» را اولین کتابی دانست که در مورد یک عملیات توسط نیروی هوایی نوشته می شود و افزود:البته از روی این عملیات چند داستان و حتی یک فیلم سینمایی ساخته شد که هیچ کدام اصل ماجرا را بیان نمی کنند و بیشتر روایت داستانی عملیات است ولی در این کتاب ضمن مصاحبه با 80 نفر از خلبانان نیروی هوایی که در این عملیات شرکت داشتند و گفت و گو با سایر پرسنل از جمله سیستم رادار و نیروهای پشتیبانی و ... و همچنین مدارک دیگری از بازتاب های جهانی این عملیات در این کتاب آورده شده است.
وی ادامه داد: از 4 سال پیش نوشتن در مورد فعالیت های نیروی هوایی را شروع کردم و در ابتدا هم به عملیات 140 فروندی پرداختم و مشغول نوشتن در مورد این عملیات بودم و ضمن جمع آوری اطلاعات این عملیات، اطلاعات سایر عملیات های نیروی هوایی را هم جمع می کردم.
مهرنیا ادامه داد: در سال 86 کتابی توسط معظم گودرزی نوشته شد که واقعا جفای به عملیات حمله به الولید بود و احساس کردم که این کتاب عملیات را خراب کرده و برای همین نوشتن در مورد عملیات 140 فروندی را کنار گذاشتم و به این عملیات پرداختم و در مدت 28 ماه این کتاب نوشته شد.این نویسنده خلبان کتاب بعدی خود را نوشتن در مورد عملیات 140 فروندی نیروی هوایی عنوان کرد و افزود : متاسفانه با توجه به مدت زمانی که نوشتن این گونه کتاب ها می برد و هزینه بالایی که نوشتن این خاطرات می برد و این گونه کتاب ها وقتی نوشته می شود فرقی با کتاب های داستانی که در دو سه ماه نوشته می شود ندارد و در خیلی از موارد کتاب های داستا ن فروش بیشتری دارند.
وی ادامه داد: خلاصه، نوشتن این خاطرات به قول اصفهانی ها کلا ضرر است. ولی به دلیل عشق و علاقه ای که به کشور دارم و اینکه خودم هم خلبان هستم دوست دارم به ثبت خاطرات نیروی هوایی بپردازم.

خلبان هواپیمای سوخت رسان:
نبايد اصل را گم کنيم. حزب الله در برابر اسرائيل چي داشت؟ سلاح داشت؟ موشک؟ هواپيما؟ افراد فوق متخصص نظامي؟ هيچي نداشت، اما پيروز شد. 26 سال قبل، وقتي حزب الله و حزب امل يکي بودند، آمدند خدمت امام. سيد حسن 21 سال داشت و حضرت امام وجوهات شرعي را سپرد به سيد حسن و به او فرمود مواظب باشيد. اصل چيزي ديگري است، نه امکانات جنگي.
يکي از تلخ ترين روزهاي زندگي من در دوران جنگ، سقوط خرمشهر بود. روي هوا بوديم. توي جنوب داشتم پرواز مي کردم. راديوي ايران اعلام کرد که خرمشهر سقوط کرد. توي هواپيما گريه مان گرفت. مقر ما اصفهان بود. آقاي محمدي گلپايگاني آن موقع رئيس عقيدتي ستاد نهاجا بود. گفتم: حاج آقا، به من مأموريت بدهيد، هواپيما را پر مهمات کنيد، مي روم روي نيروهاي عراقي خودم را منفجر مي کنم. گفت: نگران نباشيد. آزاد مي شود.
شيرين ترين لحظه ي عمرم هم ماجراي «اچ 3» بود که رفتيم خاک عراق را زديم. من با 707 بودم. در خاک ترکيه به هواپيماها بنزين دادم؛ بين مرز عراق و ترکيه بوديم.
تيمسار خضرايي آن قدر پايين پرواز کرده بود که ترکش بمب هاي خودش به هواپيمايش اصابت کرده بود و خيلي زخمي شده بود. بعدها شهيد شد. فرداي آن روز سرهنگ شهيد فکوري، خلبان هاي اين مأموريت را برد خدمت امام. هفت - هشت نفر بوديم. حالا همه ي آن خلبان ها شهيد شده اند. من کنار زانوي امام نشسته بودم و بقيه هم دور ايشان بودند. بعد از معرفي، امام دعايمان کرد. فکوري به امام گفت: اين تپل هم که پهلوي شما نشسته، هواپيمايش هم مثل خودش است. بنزين رساني مي کند. امام لبخندي زد و فرمود: خداوند شما را حفظ بفرمايد. دست امام را بوسيدم و گفتم: به حضرت عباس، نوکرتم. همه زدند زير خنده. اين يکي از شيرين ترين خاطرات من است.

فرشاد تاجبخش:
عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیات های هوایی دنیاست که به نام فانتوم های ایرانی ثبت شده است. فانتوم های ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در 15فروردین سال 1360(4 آوریل 1981) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را به کلی نابود کردند.
تا كنون روايت هاي زيادي از اين عمليات بزرگ منتشر گرديده و حتي فيلمي هم بر اساس اين عمليات به کارگردانی شهریار بحرانی و با نام حمله به اچ3 در سال 1373 ساخته شده و قرار است در سال 88 نیز مستند 60 دقیقه ای بر اساس این عملیات ساخته شود که فعلا در مراحل مقدماتی و تحقیق و نگارش فیلمنامه قرار دارد.
حمله به اچ 3 از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیات های هوایی جهان به شمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای عراقی در رده بزرگترین و موفق ترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد.
در اول مهرماه 1359، یک روز پس از آغاز جنگ و حمله هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی تحت عنوان «کمان99» بر فراز عراق انجام شد. این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن یکی از منحصربفرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بشمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد. 
در سال 1359 منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکن های خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها بر روی باند فرودگاه به پایگاهی در دورترین نقطه ی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانه ی اچ 3 با نام الولید.
هیچ کارشناس نظامی تا آن وقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطه خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حمله جنگنده های ایرانی قرار گیرد.
هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه می بایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند.
عبور جنگنده های ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطه خاک این کشور مسئله ای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حمله غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته می شد.
اما در آن سوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژه همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد.
8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآمدند. این هواپیماها از کوهستان های مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می¬کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است خود را به سختی به اچ 3 رساندند.
پرسنل پایگاه اچ3 که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی کردند هدف هیچ نوع حمله ای قرار گیرند در ابتدا به تصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دست هایشان کردند. بر فراز پایگاه، فانتوم ها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند.
لحظاتی بعد بمب های چهار فانتوم اول، به صورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیه عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی¬توانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتوم های گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه¬های هواپیماها و توپ های ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله می کشید به دام افتاده بودند.
در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیری اش در زیر آتش سنگین فانتوم های ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود.
فانتوم ها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند به سرعت صحنه عملیات را ترک کردند. پشت سر آنها تلی از خاکستر به جا مانده بود که تا چند دقیقه پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت. جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد.
عراق لحظاتی بعد از این ضربه مهلک، بی درنگ تعداد زیادی هواپیمای شکاری رهگیر خود را به پرواز در می آورد تا شاید بتواند فانتوم های ایرانی را رهگیری و سرنگون کند و به هرترتیبی که شده اجازه بازگشت به هواپیماهای فانتوم ندهد اما در این کار موفق نشدند.
خوشبختانه فانتوم ها توانستند خود را به مرز رسانده و وارد خاک ایران شوند.
پرواز نتیجه داده بود. خلبانان شجاع بعد از چهار ساعت و چهل دقیقه پرواز با سرعت بالا و طی مسافت 1000 کیلومتر با چهار نوبت سوختگیری در مسیر رفت و برگشت، موفق شده بودند غیرممکن را ممکن کنند و ضربه مهلکی به پیکر نیروی هوایی عراق وارد آورند.
بعد از عملیات مشخص شد که خسارت ها، بیشتر از پیش بینی ها بود چرا که 48 فروند هواپیماهای شکاری-بمب افکن شامل میگ 21 ، میگ 23 ، سوخو 20 ، سوخو 22 ، توپولف 16 و میراژ منهدم و یا آسیب جدی دیده و در عین حال 3 آشیانه بزرگ هواپیما، 2 دستگاه رادار و چندین پناهگاه بتونی هواپیما، به طور کلی تخریب شده است.
بعد از این عملیات غرورآفرین، فرمانده پدافند هوایی عراق از سوی صدام برکنار شد. نامبرده بعدا اعدام شد ولی منابع عراقی خبر خودکشی او را اعلام کردند.
این عملیات تاثیر بسزایی در روحیه رزمندگان داشت، به طوری که چند ماه بعد عملیات موفق "ثامن الائمه" انجام شد و در پی آن نیز عملیات "طریق القدس" و "بیت المقدس" با موفقیت کامل و بازهم با پشتیبانی مناسب نیروی هوایی ارتش ایران، انجام شد.
سه روز پس از این عملیات، در تاریخ 18/1/1360 بدون هیچ تشریفاتی، کلیه خلبانان شرکت کننده در این عملیات به حضور رهبر انقلاب رفتند. پس از موفقیت کامل در این عملیات، سیمای جمهوری اسلامی نیز برای اولین بار سرود خلبانان را پخش کرد تا بدین شکل تقدیری کوچک از این دلاوران شود.

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:10 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

آثار منتشره > تجليل از اسطوره‌هاي ارتش

آثار منتشره > تجليل از اسطوره‌هاي ارتش

سومين «همايش تجليل از اسطوره‌هاي ارتش با محوريت تجليل از امير سرتيپ خلبان «فرج‌الله براتپور» فرمانده دسته پروازي عمليات غرورآفرين «اچ- 3 » ديشب در سالن همايش‌هاي كوثر سازمان‌عقيدتي _ سياسي ارتش برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سرويس «فرهنگ و حماسه» خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در اين همايش، حجت‌الاسلام والمسلمين ابوترابي‌فرد، نايب رييس مجلس شوراي اسلامي گفت: بالندگي نظام اسلامي و حوادث روي داده براي آن در اين 30 سال آموزنده و استثنايي است. انقلابي كه خود را مديون آگاهي،هوشياري و فرزانگي يك ملت و درايت رهبري صالح مي‌داند. اين انقلاب نماد پيوند ستودني امتي بزرگ، عالماني هوشمند و شجاع است.

 


وي ادامه داد: انقلاب اسلامي بعد از پيروزي، آزمون‌هاي كوچك و بزرگي را با سرافرازي پشت سر گذاشت. يكي از اين آزمون‌ها جنگ تحميلي بود كه بي‌ترديد هر نظام نوپا ولو مقتدري را از پاي درمي‌آورد. انقلابي كه دوران خردسالي خود را طي مي‌كرد و ساختار مديريت سازمان يافته نداشت و نيروهاي مسلح آن خسته بحران‌هاي سخت مي‌رفت جان تازه‌اي بگيرد كه از زمين وهوا به سردكردگي صدام ملعون مورد هجوم قرار گرفت.
ابوترابي‌فرد اظهار كرد: به دنبال اين هجوم ناجوانمردانه،‌همه اقشار مردم براي دفاع از كشور نقش آفريدند و نيروهاي مسلح نيز وفاداري خود را به ملت و نظام برآمده از اراده آنان و آموزه‌هاي اسلام راستين به نمايش گذاشتند، در حالي كه دنياي استكبار با تمام قدرت در كنار عراق بود.
وي تصريح كرد: با اين شرايط هيچ تحليل‌گري كمترين اميدي به پيروزي ايران نداشت. تجزيه ايران و فروپاشي تدريجي نظام اسلامي حداقل‌هاي پيش‌بيني آنها بود، اما همه اميد‌هاي دشمنان به يأس تبديل و هر روز صفحه زريني بر افتخارات مردم ايران افزوده شد. در جنگ تحميلي روز‌به‌روز عزتي ستودني خلق مي‌شد و در پيشاپيش اين عزت‌آفريني‌ها، نيروي هوايي ارتش قرار داشت. اين نيرو وفاداري خود را در پيشاپيش نيروهاي مسلح به امام و انقلاب به اثبات رسانده بود و همين امر مسؤوليت آن را در جنگ تحميلي دوچندان كرد.
وي در بخش ديگري از سخنانش، «عمليات اچ _ 3 » را يكي از شاهكارهاي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در كنار صدها عمليات ديگر توصيف كرد و افزود: اين عمليات متهورانه در عين حال كاملا علمي انجام گرفت و در آن ابتكار، شجاعت و تحول موج مي‌زد.
ابوترابي‌فرد هم‌چنين با اشاره از خودگذشتگي مردم در دوران دفاع مقدس گفت: امروزه نيز راه انقلاب از همين مسير مي‌گذرد و در سايه تعهد، فضائل اخلاقي برجسته و معارف انقلاب مي‌توانيم اين راه را هم طي و چالش‌هاي امروز را به قله‌هاي عزت تبديل كنيم و اگر در دفاع مقدس سرافراز نبوديم نظام اسلامي ما شاهد اين موفقيت‌ها نبود.
ابوترابي‌فرد به موفقيت‌هاي انقلاب اسلامي در عرصه‌هاي مختلف اشاره كرد و افزود: دنياي استكبار تحمل اين موفقيت‌ها را ندارد، بنابراين تنها راه چاره را در تهديد‌هاي نظامي عليه ايران مي‌بيند. اين تهديد‌ها و تصورات دنياي استكبار و در رأس آنها آمريكا هيچ‌گاه جامه عمل نخواهد پوشيد مگر اين‌كه سيلي سختي از ملت ايران دريافت كنند.
وي از اين موفقيت‌ها به عنوان ثروتي بزرگ ياد كرد و افزود: بايد اين ثروت را پاس بداريم. اين عظمت و شكوه نتيجه فرماندهي صالح ديروز حضرت امام راحل بود كه از افتخار فرماندهي ذات اقدس حق بر ‌وجود نورانيش برخوردار بودند و امروز نيز فرماندهي انقلاب برعهده فرماندهي صالح است كه افتخارش عبوديت ذات اقدس الهي و ايستادگي در برابر دشمنان ملت ايران بدون كمترين ضعف و سستي است.
ابوترابي‌فرد گفت: همين پيوند مقدس بين نيروهاي مسلح و فرماندهي صالح آنان است كه اين مقطع را از تاريخ انقلاب را به تاريخ سرافرازي تبديل كرده است.
نايب رييس مجلس شوراي اسلامي در پايان سخنانش با تقدير از برگزاري اين همايش، خواستار شناسايي و معرفي چهره‌هاي شاخص و ماندگار نيروهاي مسلح شد و افزود: اين چهره‌ها مي‌توانند به عنوان الگوي پرسنل امروزي و جوان نيروهاي مسلح تبديل شوند.
پيش از سخنان ابوترابي‌فرد، حجت‌الاسلام والمسلمين واحدي، معاون فرهنگي و روابط عمومي ارتش به سابقه‌آشنايي خود با امير سرتيپ براتپور اشاره كرد و افزود: به بركت تربيت‌هاي حضرت امام خميني (ره)، اين رادمردان در نيروهاي مسلح كم نيستند.
وي با اشاره به عمليات اچ _ 3 گفت: اين عمليات دوست و دشمن را مبهوت كرد.
در اين همايش هم‌چنين از شهيد خلبان جواد فكوري، شهيد خلبان محمود خضرايي، سرلشگر خلبان شهيد مصطفي اردستاني، سرلشگر خلبان شهيد آذرفر، سرلشگر خلبان شهيد هاشم آل‌آقا، سرلشگر خلبان شهيد محمد ابراهيم توكلي، سرلشگر خلبان شهيد مرتضي فرجي، سرلشگر خلبان شهيد حميد قضاآلي، سرلشگر خلبان شهيد حسن حسين‌زاده، سرلشگر خلبان شهيد جهانگير انقطاع، سر‌لشگر خلبان شهيد اصغر هاشميان، سرهنگ خلبان مرحوم محمود اسكندري و سرلشگر خلبان شهيد حسين لشگري تجليل شد.
هم‌چنين سرتيپ دوخلبان ناصر كاظمي، سرتيپ دوخلبان ابراهيم‌پور، سرتيپ دو خلبان كاوه كوهپايه، سرتيپ خلبان منوچهر طوسي، سرتيپ خلبان محمدحسين نيكوكار، سرتيپ دوخلبان منوچهر روانگر، سرهنگ خلبان اصغر باقري، سرهنگ خلبان محمد جوانمردي، سرهنگ خلبان احمد سليماني، سرهنگ خلبان سيدشفيع حسين‌پور و سرهنگ خلبان احمد سليماني به عنوان همرزمان امير سرتيپ خلبان فرج‌اله براتپور فرمانده دسته پروازي در عمليات غرورآفرين اچ _ 3 (حمله به پايگاه الوليد عراق) تجليل شد.
در پايان اين همايش با اهداي لوح تقدير و هدايايي به صورت ويژه از امير سرتيپ فرج‌الله براتپور به صورت ويژه تجليل شد.
در اين همايش هم‌چنين امير سرتيپ موسوي جانشين فرمانده كل ارتش، امير سرتيپ پوردستان فرمانده نيروي زميني ارتش، امير دريا‌دار سياري فرمانده نيروي دريايي ارتش، امير سرتيپ خلبان شاه‌صفي، فرمانده نيروي هوايي ارتش، امير سرتيپ خلبان ميقاني فرمانده قرارگاه پدافند خاتم‌الانبياء، حجت‌الاسلام والمسلمين محمدعلي آل هاشم رييس سازمان عقيدتي سياسي ارتش، امير سرتيپ حسام هاشمي رييس دفتر حفاظت عمومي فرماندهي كل قوا و جمعي ديگر از مقامات ارتش جمهوري اسلامي حضور داشتند.
 

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:11 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

عملياتهاي دفاع مقدس > آثار منتشره > فیلم سینمایی حمله به اچ3


در سال 1373فیلمی از این عملیات ساخته شده بنام "حمله به 1چ 3" که عوامل فیلم وجوایزی که این اثر دریافت کرده است به شرح زیر است:
کارگردان: شهریار بحرانی
فیلم نامه نویس: شهریار بحرانی، ناصر هاشمی

 

 


مدیر فیلم برداری: رسول احدی
طراح صحنه: حمید قدیریان
عکس: حافظ احمدی
جلوه های ویژه: جواد شریفی
تدوین گر: حسین زند باف
طراح گریم: فریدون کشن فلاح
بازیگران:‌جعفر دهقان، محمد کاسبی،‌حسین یاری، حسن عباسی، سعید خوشدل
تهیه کننده: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
محصول: حوزه هنری تبلیغات اسلامی
سال ساخت: 1373
زمان: 95 دقیقه
 
خلاصه داستان:
سال 1359، ستاد نیروی هوائی عراق که از اول جنگ با برتری هوائی ایران رو برو شده است و قریب الوقوع بودن شکستن حصر آبادان را پیش بینی می کند، جهت حفاظت هواپیماهای استراتژیک خود تصمیم می گیرد آنها را به سه پایگاه بسیار دور افتاده، در نزدیکی مرز اردن، منتقل کند. در اسفند همین سال ستاد نیروی هوائی ایران در جلسات فوق العاده ای طرح بمباران این سه پایگاه را که به نام پایگاه های اچ3 مشخص شده اند، مطرح می کند، طرح در ابتدا ناممکن و غیر عملی می نماید، اما در نهایت نقشه ای متهورانه و بی نظیر پیشنهاد می شود و در پی آن در سحرگاه 15 فروردین 1360 هشت فروند جنگنده بمب افکن ایرانی جهت حمله به اچ3 به پرواز در می آیند.
 
________________________________________
جوایز:
•    برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر 1373
•    کاندیدای بهترین جلوه های ویژه از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر 1373
•    کاندیدای بهترین صدا گذاری از سیزدهمین جشنواره فیلم فجر 1373
•    کاندیدای بهترین آنونس از چهاردهمین جشنواره فیلم فجر 1374   

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:12 AM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

عملياتهاي دفاع مقدس > آثار منتشره > مستند"عمليات اچ 3


مستند"عمليات اچ 3 "در مرحله پاياني تحقيق قرار گرفت
فيلم مستند "عمليات اچ3 "به كارگرداني محسن قيصري در مراحل پاياني تحقيق قرار گرفت.     
به گزارش نويد سايت ساجد، محسن قيصري فيلمساز و مستند ساز دفاع مقدس با اشاره به اين مطلب گفت:مستند "عمليات اچ 3" به تحليل يكي از بزرگترين عمليات نيروي هوايي ارتش در دورترين نقطه مرزي عراق مي پردازد.

 


وي افزود:عمليات اچ 3 در فروردين سال 60 با شركت 8 فروند جنگنده اف 4 است كه دو فروند آن گم كردن رديابي عراق انجام شده است.فرماندهي عمليات را شهيد "فكوري" و طراحي آن را خلبان زبده نيروي هوايي ارتش مرحوم هوشيار و خلبان ماهر "ايزد ستاد" بر عهده داشته اند.
مستند ساز دفاع مقدس به اطلاع پيدا كردن امام(ره) از طرح "عمليات اچ 3" اشاره كرد و اظهار داشت:هنگامي كه طرح عمليات را خدمت حضرت امام (ره)بردند ،امام فرمودند:اين عمليات پيچيده ترين تكنيك هاي هوايي در آن رعايت شده است.
وي درباره مراحل تحقيق و نگارش اذعان داشت: اكنون در حال جمع آوري فيلم و اسناد موجود و مربوط به "عمليات اچ 3 هستيم "و بلافاصله بعد از مستند"كمان 99"تصوير برداري آن را آغاز مي كنيم.
قيصري پيرامون "عمليات اچ"3تصريح كرد:"عمليات اچ 3 "و فرماندهي 8 فروند را خلبان فعال و خلاق خلبان برات پور عهده دار بوده است.در اين عمليات بزرگترين پايگاه مرزي عراق در 50 كيلومتري مرز اردن صورت گرفت.پايگاه" اچ "3 امن ترين محل براي هواپيماي دشمن بود.
مستند ساز دفاع مقدس در ادمه ياد آور شد:جنگنده ها حداكثر 3000 كيلومتر سوخت براي پرواز دارند.در اين عمليات با ابتكار و طراحي ويژه شهيد "فكوري" سوخت گيري جنگنده ها در آسمان صورت گرفت و پايگاه در روز موعود منهدم شد.
مستند" اچ 3" با همكاري عقيدتي سياسي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران و بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس و شبكه دوم سيما توليد شده و نادر طالب زاده به عنوان مشاور فعاليت داشته است.

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  11:13 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها