* آزمایش بمب ساختهشده توسط جهاد خودکفایی
در دوران جنگ، کشورهای خارجی بمب، موشک و سلاحهای هواپیماهای شکاری را به ایران نمیفروختند. اما چندماه پیش از تیر ۶۲، ایران تعدادی بمب از یکی از کشورهای آمریکای لاتین خرید. هوشنگ صدیق فرمانده وقت نیروی هوایی دستور داد تا زمانیکه بمبها در ایران تست نشوند، جنگندههای نیروی هوایی اجازه حملشان را ندارند. بههمیندلیل یکفروند فانتوم F4 با خلبانی کیان ساجدی و عباس عابدین برای آزمایش این بمبها، به پرواز درآمد و آنها را در میدان تیر کوشک نصرت تست کردند که بهدلیل استاندارد نبودن بمبها، هواپیمای آزمایشکننده نیز از دست رفت. دو خلبان نیز اقدام به اجکت بهموقع کرده و به این ترتیب زنده ماندند. با این حادثه خرید این بمب لغو شد و نیروهای جهاد خودکفایی سپاه دستبهکار ساخت بمب بومی شدند.
«شدت انفجار به حدی بود که دیدهبان از پشت بیسیم فریاد کشید.» با این آزمایش موفقیتآمیز و تائید عملکرد بمب، خط تولید آن در داخل کشور راهاندازی شد؛ بمبی با وزن ۱۸۰۰ تا ۳۲۰۰ پوند که تا پایان جنگ وارد پایگاه امیدیه میشدند عبدالحمید نجفی روز ۲۸ تیر ۶۲ برای ماموریت آزمایش بمبهای جهاد خودکفایی سپاه به پایگاه امیدیه فراخوانده شد. این آزمایش در روز سهشنبه ۲۹ تیر در قالب یکپرواز دو فروندی با دو F5_E انجام شد که هرکدام از این هواپیما یکتیر بمب حمل میکردند و بنا بود یکبمب بهحالت شیرجه و بمب دیگر با حالت عادی روی هدف رها شود. در این آزمایش موفقیتآمیز، مشخص شد قدرت تخریب بمب در صورت شیرجه، بیشتر میشود.
دیماه ۶۲ نجفی دوباره به پایگاه امیدیه مامور شد و صبح ۱۷ دی، یکبمب ۲۰۰۰ پوندی ساخت داخل را در شمال شلمچه بالاتر از جزیره امالرصاص روی نیروهای دشمن رها کرد. «شدت انفجار به حدی بود که دیدهبان از پشت بیسیم فریاد کشید.» (صفحه ۲۰۵) با این آزمایش موفقیتآمیز و تائید عملکرد بمب، خط تولید آن در داخل کشور راهاندازی شد؛ بمبی با وزن ۱۸۰۰ تا ۳۲۰۰ پوند که تا پایان جنگ وارد پایگاه امیدیه میشدند.
نجفی میگوید در سالهای بعد که قرارگاه رعد در پایگاه امیدیه شکل گرفت، بمبهای ساخت داخل بسیار کارساز بوده و قدرت تخریبشان هم بیشتر از بمبهای غربی اعلام شد.
* فرار از مرگ در ماموریت بمباران پایگاه کوت
نیمهبهمن، نجفی دوباره به پایگاه دزفول بازگشت و در جریان دستوری قرار گرفت که بهتلافی بمبارانهای شهرها و مردم بیگناه ایران توسط نیروی هوایی عراق انجام میشد. طبق این دستور، پایگاه دزفول مامور شد پایگاه هوایی کوت را بمباران کند. در حمله اول، دسته دو فروندی شیرافکن همتی و علیرضا آیینی این پایگاه را بمباران کردند و با فاصله ده روز، ماموریت بعدی انجام شد که در آن، نجفی لیدر دسته پروازی بود. خلبان F5 دوم هم مهدی ایرانمنش بود. طبق طرح عملیات، بنا شد دو فروند F14 گشتی هم عملیات را در کنار مرز پشتیبانی کنند.
انجام ماموریت مورد اشاره، مربوط به روز چهارشنبه ۲۶ بهمن سال ۶۲ است که با رسیدن به آسمان پایگاه کوت، نجفی متوجه دکلهای برق دور پایگاه شد و بهگفته نجفی صددرصد طی ۱۰ روز گذشته کشیده شده بودند. این کابلها بهصورت ابرویی در ارتفاع بسیار پایین کشیده شده بودند تا هواپیماهای ایرانی حین پرواز به آنها برخورد کنند. نجفی میگوید چون موقعیتی برای خطر و ریسککردن نبوده، به شماره دوی پرواز گفته بهسمت هدف دوم و جایگزین عملیات بروند. به این ترتیب نجفی و ایرانمنش بهسمت پل استراتژیک مرکز شهر کوت که روی رودخانه دجله قرار داشت، پرواز کردند.
نجفی در ارتفاع سیپایی زمین پرواز و بهشدت به چپ و راست مانور میکرد تا از دست هواپیمای دشمن فرار کند. در همینحین او متوجه صدای برخورد گلولههای رگبار هواپیمای تعقیبکننده شد که از پشت به هواپیمایش برخورد میکردند. با سوزشی که نجفی پشت گردن خود حس کرد، دست خود را به پشت گردن برد و با خونیشدن دستکشش متوجه شد گلولههای رگبار هواپیمای عراقی به صندلی و کاناپیاش برخورد کرده و تکههای شکستهشده کاناپی گردنش را زخمی کردهاند با بمباران موفق پل، نجفی متوجه دو فروند میگ دشمن شد که برای رهگیری به او و F5 دیگر نزدیک میشدند. نجفی میگوید در آن لحظات، حداقل ۱۰ دقیقه تا مرز و رسیدن به چتر حمایتی F14 ها نیاز بود و او مطمئن بوده حتماً مورد هدف قرار میگیرد. با شلیک اولینموشک، نجفی بهسرعت و با شیب زیاد بهسمت زمین شیرجه زد و موفق شد بهسختی موشک هواپیمای دشمن را رد کند.
در این لحظات، نجفی در ارتفاع سیپایی زمین پرواز و بهشدت به چپ و راست مانور میکرد تا از دست هواپیمای دشمن فرار کند. در همینحین او متوجه صدای برخورد گلولههای رگبار هواپیمای تعقیبکننده شد که از پشت به هواپیمایش برخورد میکردند. با سوزشی که نجفی پشت گردن خود حس کرد، دست خود را به پشت گردن برد و با خونیشدن دستکشش متوجه شد گلولههای رگبار هواپیمای عراقی به صندلی و کاناپیاش برخورد کرده و تکههای شکستهشده کاناپی گردنش را زخمی کردهاند. پس از بررسی مشخص شد اگر گلوله دو سانتیمتر جلوتر بود، حتماً به سر نجفی برخورد میکرد و اگر پنجسانتیمتر پایینتر خورده بود، باعث انفجار هواپیما میشد. نجفی میگوید با فاصله کمی که هواپیمای دشمن داشت و بهجای موشک حرارتی از رگبار مسلسل استفاده میکرد، یقین داشت در این پرواز شکار خواهد شد.
بهدلیل امتداد شلیکهای مسلسل، نجفی ناگهان بهسرعت ارتفاع گرفت و خود را از ۳۰ پایی به ارتفاع ۲۶ هزارپایی رسانَد. اینارتفاعگیری سریع باعث تحمیل فشار شدیدی به بدن او شد اما هواپیماهای دشمن، او را که با سرعت ۵۵۰ نات پرواز میکرد گم کرده و همچنان در ارتفاع پایین پرواز میکردند. او بهسرعت روی رادیو خلبانهای F14 را به یاری طلبید و متوجه شد باک بنزیناش هم مورد هدف قرار گرفته و سوراخ شده است.
در نزدیکیهای مرز ایران، نجفی در تماس با پایگاه دزفول، با این پیشنهاد روبرو شد که از هواپیمای زخمیاش خارج شده و اجکت کند. اما مسیر خود را داده داد و وارد خاک ایران شد. در همینحین بهدلیل خروج بنزین، سوخت موتور چپش تمام و این موتور خاموش شد. کمی بعد موتور سمت راست هواپیما هم خاموش شد.
F5 آسیبدیده حدود ۵ و نیممایل مانده به باند فرود پایگاه دزفول موتور دوم خود را از دست داد. نجفی میگوید در آن لحظات، یاد کتاب راهنمای هواپیمای F5 افتاد که در آن نوشته شده بود اگر موتور حداقل قدرت را داشته باشد، هواپیما به ازای هر هزارپا ارتفاعی که کم میکند، یک و نیم مایل جلو میرود. او با یادآوری این راهنمایی، دسته تیهندل (پایینآورنده مکانیکی چرخهای هواپیما) را به کار گرفت و چرخهای هواپیما را باز کرد و موفق شد هواپیما را روی باند بنشاند اما سیستم ترمز این پرنده عمل نکرد و نجفی با سرعت هشتاد مایل بر ساعت به تور بریر (نگهدارنده هواپیما در باند) برخورد و با وجود مقاومت بالای آن، تور را پاره کرد. «در حال خودم نبودم و متوجه نمیشدم که ترمز بدون هیدرولیک اثری ندارد و باید با قدرت پا نگهش میداشتم و من هم در حال لرزیدن بودم و پاهایم توانی نداشت.» (صفحه ۲۱۳) در نهایت، تور بریر که از سمت راست کنده شده بود، باعث چرخش ۹۰ درجهای هواپیما و ورودش به زمین خاکی کنار باند شد و با ایجاد گردوخاک شدید، F5 سانحهدیده از حرکت ایستاد.
نجفی موفق شد تور بریر را که روی هواپیمایش را گرفته بود، با چاقو پاره کرده و با زحمت از کابین خارج شود. او به تصور اینکه هواپیما بهزودی آتش میگیرد بهسرعت خود را به بالای تپه کنار باند رساند. اما بهگفته خود غافل از این نکته بود که هواپیما بنزینی ندارد و آتش نخواهد گرفت. از طرف دیگر دوستان نجفی با اتومبیل خود را به کنار باند رساندند و بهتصور اینکه نجفی آسیب شدید دیده یا شهید شده، بهشدت گریه میکردند؛ علی گیلانی، مصطفی اردستانی، بیرجند بیکمحمدی، علیرضا آیینی، طهوری و احمدرضا قهرود. نجفی آن لحظات را اینگونه روایت کرده است: «مصطفی داد میزد و به هر طرفی میدوید که یکدفعه مرا دیدند. همه به سمت تپه دویدند. و قصد زدن من را داشتند. من هم پا به فرار گذاشتم. به هر حال همه بچهها عصبی شده بودند و بغضشان ترکیده بود. در پایین تپه ماشین جناب گیلانی جلوی پایم ایستاد. گیلانی گفت: حمید سریع بیا بالا.» (صفحه ۲۱۴)
با ورود به پست فرماندهی، گیلانی به نجفی ۳ روز مرخصی داد. نجفی نیز پس از مرخصی، اوایل اسفند ۶۲ به پایگاه دزفول بازگشت؛ در حالیکه هشتماه بود از همسر و خانوادهاش دور بود.
۱۵ اسفند به تمام پایگاههای شکاری ابلاغ شد خلبانهایی که درجه سرهنگی یا بالاتر دارند، حق پرواز برونمرزی ندارند اما این دستور بهدلیل کمبود خلبان لغو شد. کمتر از یکماه بعد هم دوباره هماندستور اولیه صادر و بنا شد خلبانهای سرهنگ یا بالاتر، پرواز جنگی نکنند.
با شروع سال ۶۳، نجفی طی روزهای اول تا چهارم عید نوروز، هر روز پرواز جنگی انجام داد و پنجم فروردین به مرخصی رفت که در این مرخصی و در روز ۸ فروردین، اولین فرزندش با نام محمدسعید متولد شد. پایان شهریور آن سال نیز قرارگاه عملیاتی رعد با دستور عباس بابایی معاون عملیات نیروی هوایی در پایگاه پنجم شکاری امیدیه تشکیل شد. این قرارگاه در جریان عملیاتهای مهم تشکیل میشد و با پایان عملیات، خلبانهایی که به آن مامور شده بودند، به پایگاه خود بازمیگشتند.