با ما حرف بزنید!
چقدر با فرزندانتان صحبت میکنید؟
زهرا وافر(روانشناس و همسر پاسدار(
همراه والدینش به مرکز مشاوره آمده بود. پدر و مادرش مانند بسیاری از والدین دیگر، از تغییر خلق و خوی او در سن بلوغ نگران شده بودند و از اینکه منزوی، لجباز و بیشازحد وابسته به دوستانش بود. پس از شنیدن گلایههای پدر و مادرش، خواستم با خودش تنها صحبت کنم. وقتی والدینش اتاق را ترک کردند، از او پرسیدم «دوست داری چه چیزی در زندگی خانوادگیتان تغییر کند؟» آهی کشید، قطرهای اشک در چشمهایش جمع شد و گفت «کاش پدر و مادرم بیشتر با من حرف میزدند، کاش صمیمیتر بودیم...». شنیدن این حرف برایم چندان تازگی نداشت. بارها مشابه همین را از زبان نوجوانان یا حتی کودکان دیگر هم شنیده بودم. وقتی گفتوگویمان به پایان رسید، از او خواستم اتاق را ترک کند تا با والدینش صحبت کنم.
به پدر و مادرش گفتم «میدانستید یکی از آرزوهای دخترتان این است که بیشتر با او حرف بزنید؟» هر دو چشمهایشان از تعجب گرد شد و به یکدیگر نگاه کردند. مادرش گفت «ما همیشه فکر میکردیم او حوصله حرف زدن با ما را ندارد! همیشه با اکراه جواب سؤالهای ما را میدهد و هیچوقت علاقهای به ادامه گفتوگو با ما نشان نمیدهد!» پدر هم سری به تأیید تکان داد و گفت «بله حق با همسرم است! وقتی سر صحبت با او را باز میکنیم فقط در حد یک کلمه جواب ما را میدهد و سریع از ما فاصله میگیرد! وقتی از او میپرسیم مدرسه چهطور بود؟ میگوید خوب! میپرسیم بعدازظهر چه کردی؟ میگوید هیچی! میپرسیم کجا میروی؟ جواب میدهد بیرون! جوری جواب ما را میدهد که انگار میخواهد هرچه سریعتر گفتوگویش با ما تمام شود!» پرسیدم «با دوستانش چهطور؟ تابهحال دقت کردهاید که با دوستانش به چه شکل گفتوگو میکند؟» مادر پاسخ داد «با دوستانش ساعتها تلفنی صحبت میکند و وقتی کنار هم هستند هم یکریز با هم حرف میزنند و بلندبلند میخندند!» گفتم «پس معلوم میشود دختر شما ذاتاً آدم کمحرفی نیست، حتماً یک جای کار ایراد دارد که با شما اینقدر کم صحبت میکند!» پدر با ناراحتی پرسید «مثلاً کجای کار ما مشکل دارد؟» جواب دادم «مثلاً همین سؤالاتی که از فرزندتان میپرسید؛ کجا بودی؟ چهکار کردی؟ کجا میروی؟ آن چیزی که شما اسمش را میگذارید «حرف زدن»، در واقع «بازجویی کردن» است! البته شما بهعنوان والدین حق دارید از اوضاع دخترتان باخبر باشید، اما این به معنای حرف زدن نیست، پس توقع نداشته باشید او از چنین گفتوگویی استقبال کند یا احساس نزدیکی و صمیمیت با شما داشته باشد! مشکل اینجاست که بیشتر اوقات، والدین بهجای اینکه با بچهها حرف بزنند، آنها را نصیحت میکنند یا مورد بازجویی قرار میدهند که این کار، بیشتر باعث افزایش فاصله عاطفی میان آنها و کاهش صمیمیت در خانواده میشود. نصیحت و پرسش گاه و بیگاه، هیچ اشکالی ندارد، اما مسئله اینجاست که شما باید وقت بیشتری را صرف «گفتوگو» با فرزندتان کنید، درست مثل گفتوگویی که او با دوستانش دارد!
در اینجا مادر با نگرانی پرسید «چهطور باید با او گفتوگو کنیم که کمتر از ما فاصله بگیرد و صمیمیتمان بیشتر شود؟» گفتم «این شد یک سؤال خوب!»
چگونه باب گفتوگو با فرزندانمان را باز کنیم؟
اول: «توجه» کنید. بر صحبت فرزندتان تمرکز کنید. از ارتباط غیرکلامی برای نشان دادن علاقه واقعی خود استفاده کنید؛ مثلاً روزنامه را کنار بگذارید، ارتباط چشمی برقرار کنید و کمی به جلو خم شوید. کاری کنید که فرزندتان احساس کند حرفهای او مهم و جالب است. اگر برای او مهم است، باید برای شما هم مهم باشد.
دوم: از فرزندتان نظر بخواهید. همیشه منتظر نباشید تا فرزندتان وارد بحث شود. درصورتیکه چند گزینه برای مسافرت در عید نوروز پیشنهاد دادهاید، نظر او را هم بپرسید. اگر در اخبار چیزی دیدید که ممکن است موردعلاقه او باشد، آن را توضیح دهید و سپس نظر او را بخواهید. اگر در محل کارتان اتفاقی افتاده است که ارزش بیان کردن را دارد، فقط به تعریف ماجرا اکتفا نکنید. از فرزندتان بپرسید نظر او چیست؟ اگر او بهجای شما بود، چهکاری انجام میداد؟ و... .
سوم: چیزهایی بپرسید که نیازمند پاسخهای طولانی باشد نه پاسخهای یککلمهای. بهجای آنکه بپرسید آیا از کتابی که برای او خواندهاید خوشش آمده یا نه (که احتمالاً یک بله یا نه ساده جواب میدهد) از او بپرسید از چه چیز کتاب خوشش آمده یا نیامده است. پرسشهای خاص مثل: «نظر معلمت درباره تحقیق علومت چی بود؟» بهتر از پرسشهای کلی مثل «کلاس علوم امروز چهطور بود؟» است.
چهارم: به علایق فرزندتان توجه کنید. ببینید به کدام سریال، رشته ورزشی، درس مدرسه یا شخصیت معروف علاقه دارد و با او درباره همان موضوع موردعلاقهاش صحبت کنید.
پنجم: حداقل دو بار در هفته یکوقت خصوصی با فرزندتان داشته باشید؛ برای گشتوگذار و گفتوگوی دونفره. مثلاً با هم به کوهنوردی، سینما، باشگاه یا پیادهروی بروید و در همین حین درباره موضوعات گوناگون با یکدیگر گفتوگو داشته باشید.
اگر هنگام بحث با فرزندمان، به اختلاف نظر برخوردیم چه کنیم؟
اصطلاحات خاصی وجود دارد که باید از فهرست پاسخهایتان به هنگام بحث با فرزندتان حذف کنید، مانند «جواب منو نده»، «وقتی بزرگ شدی میفهمی»، «هر وقت ازت نظر خواستم، صحبت کن»، «دهنترو ببند» و... .
به خاطر داشته باشید که شما قرار است به فرزندتان بیاموزید که افراد منطقی میتوانند با هم اختلافنظر داشته باشند اما با احترام درباره اختلاف خود بحث کنند. وقتی شما با فرزندتان با احترام رفتار میکنید، درواقع بقیه زندگی او را ساده میکنید. دوستیابی، موفقیت در مدرسه و کار و ازدواج برای او ساده میشود و به پدر یا مادر بهتری برای فرزند خود تبدیل خواهید شد. هیچچیزی روابط دوستانه خوب، ازدواج رضایتبخش، شغل موفق و زندگی خانوادگی موفقیتآمیز را برای فرد تضمین نمیکند، اما بزرگ شدن در خانهای پر از صمیمیت و احترام درصد موفقیت تمام این موارد را به طرز قابلتوجهی افزایش میدهد. در این واقعیت، تردید نکنید!