معجزه در اصطلاح و لغت
«معجزه» اسم فاعلِ باب افعال از «عجز» (ضعف و ناتوانی) به معنای ناتوان کننده، در سه اصطلاح به کار می رود:
الف. در اصطلاح عام، هر کار خارق العاده ای است که به اتّکای قدرت خداوند انجام گیرد.
ب. در اصطلاح خاص، هر کار خارق العاده ای است که به اتّکای قدرت خداوند و برای اثبات مقامی الهی (نبوّت یا امامت) انجام گیرد.
ج. در اصطلاح اخص، چیزی است که پیامبر به عنوان دلیل نبوّت خود ارائه می دهد4 که عبارت است از: کار خارق العاده ای که با عنایت ویژه خداوند5 به دست مدعی نبوّت، برای اثبات صدق مدعای خویش انجام می گیرد و همراه با تحدّی6 و مطابق مدعای مدّعی نبوّت است.
قرآن کریم واژه «معجزه» را به کار نبرده است و از معجزات پیامبران با واژگان دیگر یاد می کند که بر خلاف واژه «معجزه» دارای ارزش معرفتی اند; مانند: «آیه»، «بینه»، «برهان»، «سلطان».
«معجزه» اصطلاحی با سایر امور خارق العاده متفاوت است:
الف. فرق «معجزه» با «کرامت» در این است که کرامت به رغم خارق العاده و به اذن الهی بودنش، همراه با ادّعای نبوّت نیست.
ب. فرق «معجزه» با «ارهاص»12 در این است که ارهاص پیش از بعثت، برای فراهم کردن زمینه نبوّت انجام می گیرد.
ج. فرق معجزه با کارهای خارق العاده مدعیان دروغین نبوّت این است که کارهای آنها بر خلاف ادعاهایشان رخ می دهد; مثلا، مسیلمه کذّاب مدعی شد آب دهانش چاه کم آب را پر آب می سازد، ولی بر خلاف ادعایش، آب دهان او چاه را کاملا خشک کرد.
د. فرق معجزه با سحر و عمل مرتاضان این است که بر خلاف معجزه، اولا کار ساحران و مرتاضان محدود است. علاوه بر این، هر کدام از آنها فقط بر انجام کار خاصی قادرند. ثانیاً، کار آنها قابل تعلیم و تعلّم است و برای هر کسی میسّر است. ثالثاً، سحر و عمل مرتاضان مغلوب عامل ماورای طبیعی و یا عامل طبیعی دیگر واقع می شود.
تفاوت معجزه پیامبر(ص) با سایر انبیاء
معجزه یعنی عملی از طرف خداوند که احدی غیر از خداوند قادر به انجامش نباشد و این موهبت برای هر مرسلی در زمان حیات طیبه و شریف او امکان پذیر بود. بر این اساس تفاوت معجزه پیامبر بزرگ اسلام با دیگر انبیاء در چه می باشد؟
از این جهت اعجازی فرقی بین معجزات پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و دیگر پیامبران نیست یعنی همان طور که معجزه های پیامبرهای دیگر از سوی خداست و از بشرهای غیر مرتبط با خدا(پیامبران) ساخته نیست معجزه های پیامبر خاتم نیز از سوی خداست و دیگران نمی توانند آن را انجام دهند اما از لحاظ شکلی با معجزه های دیگر پیامبر ها متفاوت است.
معجزه های پیامبران بر اساس شرایط زمانی و مکانی آن پیامبر متفاوت است و پیامبران در هر زمان و مکان بنا بر آن علمی که مردمان در آن روزگار در آن علم و حرفه پیشرفت داشته اند معجزه اصلی خود را می آوردند، مثلاً مردم در زمان حضرت موسی گرفتار ساحرانی بودند که در سحر و شعبده و جادو پیشرفت زیادی داشتند حضرت موسی برای اثبات دعوی خود عصای خود را به اژدها تبدیل کرد و دست در گریبان برده و دست نورانی بیرون آورد و... حضرت عیسی که در زمانشان علم پزشکی پیشرفت چشمگیری داشت کور و پیس و... شفا می داد مرده زند ه می کرد و... و پیامبر اسلام نیز بنا بر شرایط زندگی مردمان خود که در علم ادبیات و شعر و نثر جایگاه ویژه ای داشتند معجزه نوشتاری آورد و قرآن را به عنوان معجزه جاوید از سوی خدا آورد که هم معجزه او باشد و هم دستور العمل دینی اش و هم ماندگار در اعصار مختلف باشد که هر کس خواست به پیامبر اسلام ایمان بیاورد بتواند به اعجاز انگیز بودن آن پی ببرد.
البته پیامبر معجزه های متفاوتی داشتند که هر کدام به فراخور شرایط خاص خود انجام گرفت، مثلا سخن گفتن و شهادت دادن به پیامبری پیامبر اسلام توسط سنگریزه در دستان مبارک پیامبر، شق القمر، جوشیدن آب در چاه خشک و ...
مهمترین تفاوتی که بین معجزه پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و معجزات دیگر پیامبران می توان بیان کرد جاودانگی معجزه پیامبر خاتم است. از آنجا که دین اسلام آخرین دین و دین جاوید تا برپایی قیامت است معجزه آن نیز باید جاوید و همیشگی باشد تا در هر زمانی کسی خواست از طریق معجزه پیامبر به صدق دعوی او پی ببرد بتواند آن معجزه را ببیند و آن را درک کند. ندای تحدی قرآن از زمان نزول تا روز قیامت بلند است که هر کس که می تواند سوره ای مانند آن بیاورد: «اَم يَقولونَ افتَراهُ قُل فَأتوا بِسورَة مِثلِهِ وادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللّهِ اِن كُنتُم صادِقين».( یونس/ 38.)
معجزات پیامبر(ص)
معجزات پیامبر(ص) کارهای خارقالعاده پیامبر اسلام(ص) برای اثبات نبوّت خویش به اذن خدا است. بالغ بر هزار معجزه برای پیامبر اسلام(ص) نقل کردهاند که بر دو قسم معنوی و حسی تقسیم میشود.
قرآن مهمترین معجزه پیامبر اسلام است که برخلاف معجزات سایر پیامبران، تا ابد باقی است. ردّ الشمس و شقّ القمر از معجزات حسی حضرت محمد(ص) بود. در برخی از منابع اخلاق و سیره نبوی در زمره معجزات معنوی پیامبر نام برده شده است.
معجزه
معجزه، کار شگفت و خارقالعادهای است که پیامبران الهی بر خلاف قوانین عادی و جاری طبیعت، به منظور اثبات ادعای رسالت خویش انجام میدهند[ رجوع کنید به: شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ۱۴۱۳ق، ص۳۵.] و انسانهای عادی از انجام مانندِ آن، ناتوانند. هدف از این کار خارقالعاده که با عنایت و اذن خاص الهی صورت میگیرد، اثبات نبوت است. این کار، دارای چند نشانه در مقام شناخت و اثبات است که عبارتند از تحدی و عدم معارضه و مغلوب نشدن.[شیخ مفید، النکت الاعتقادیه، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۶-۱۲۹.
]
تعداد معجزات
معجزههای بسیاری برای پیامبر اسلام(ص) ذکر شده است. ابن جوزی از منابعی یاد میکند که بالغ بر ۱۰۰۰ معجزه را برای پیامبر(ص) آوردهاند.[ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۱۲۹.] ابن کثیر در کتاب معجزات النبی، بسیاری از این معجزات را نقل کرده است. در این کتاب، معجزات به دو دسته معجزات معنوی و حسی تقسیم شده است. از قرآن و اخلاق و سیره نبوی، در زمره معجزات معنوی ایشان یاد شده است. معجزات حسی پیامبر به معجزات مربوط به حوادث آسمانی و معجزات زمینی تقسیم شده و در معجزات حسی زمینی، معجزات متعلق به جمادات و حیوانات نیز از یکدیگر جدا شده است.
قرآن کریم
قرآن کریم، معجزه جاودان پیامبر اسلام(ص) است. معجزه بودن قرآن به معنای آن است که این کتاب از جهات مختلف (لفظ، معنا، ساختار و...) دارای ویژگیهایی فوق بشری است و بشر از آوردن مانند آن ناتوان است. به همین جهت، قرآن ساخته دست بشر نیست، بلکه کلام خداست. برای اثبات اعجاز آن، در آیات متعددی تحدّی شده است. تحدی بدین معناست که خداوند در قرآن از منکران خواسته است که اگر قرآن را کلام خدا نمیدانند، مانند آن بیاورند و از آنجا که هیچ کس نتوانسته است مانند آن بیاورد، حقانیت کلام الاهی به اثبات میرسد.[ابن کثیر، معجزات النبی، المكتبة التوفيقية، ص۷.]
معجزههای حسی
بخش دیگری از معجزات پیامبر اسلام(ص)، کارهایی بوده که خارقالعاده بودن آن با حس قابل درک بوده است. برخی از مهمترین این کارها عبارتند از:
شقالقمر
شق القمر یکی از معجزاتی است که مسلمانان معتقدند پیامبر اسلام(ص) آنرا در پاسخ به درخواست مشرکان انجام دادند. در این حادثه خارقالعاده، پیامبر با انگشت خود به ماه اشاره کرد و ماه دو نیم شد. زمان انجام آن، سالهای ابتدایی بعثت بوده است. روایات زیادی در توصیف این معجزه وارد شده است.[مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۷، ص۳۵۵.] بیشتر مفسران معتقدند که آیات ابتدایی سوره قمر اشاره به این واقعه دارد:[رجوع کنید به: طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۹، ص۲۸۲؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۹، ص۳۳۷.]
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ* وَ إِنْ یرَوْا آیةً یعْرِضُوا وَ یقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ* وَ کذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ کلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ (ترجمه: نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه. و هر گاه نشانهای ببینند روی بگردانند و گویند: «سحری دایم است.» و به تکذیب دست زدند و هوسهای خویش را دنبال کردند، و هر کاری را قراری است.)[ قمر–۱-۳]
رد الشمس
یکی از معجزاتی که در روایات و نقل سیره نگاران آمده، مسئله رد الشمس است. در این واقعه، خورشید برای حضرت علی(ع) به چند لحظه قبل بازگشت تا او نماز عصر خویش را در وقت ادای خود بخواند. گفته شده که این مسئله یک مرتبه برای یوشع بن نون وصی موسای نبی(ع)[شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۰۳؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۸۵.] و دو دفعه برای حضرت علی(ع) روی داد؛ یکبار در زمان حیات پیامبراکرم(ص) و زمانی دیگر بعد از وفات ایشان.[دیلمی، ج۲، ص۲۲۷؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۴۶؛ راوندی، قصص الانبیاء، ۱۴۰۹ق، ص۲۹۲- ۲۹۱ ؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۲۰۳.
دیگر معجزات
جاری شدن آب از بین انگشتان پیامبر(ص): بخاری از انس بن مالک نقل کرده است که یک روز، هنگام نماز عصر، صحابه قصد نماز خواندن با پیامبر را داشتند ولی آبی برای وضو نیافتند. در این هنگام، رسول اکرم(ص) دست خویش را در ظرفی قرار داد. آب از انگشتان او جاری شد و از آن آب، تمام کسانی که در آنجا بودند وضو گرفتند.[بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۳۱۰.]
حرکت درخت به سمت پیامبر(ص): حضرت علی(ع) در خطبه قاصعه نقل میکند روزی گروهی از بزرگان قریش نزد پیامبر آمدند و از او خواستند برای اثبات نبوت خویش، از درخت بخواهد که به سمت آنان بیاید. رسول خدا نیز به درخت امر کرد که به اذن خداوند به سمت آنان بیاید. ناگاه، ریشههای درخت از دل خاک بیرون آمد و درخت به سمت وی حرکت کرد. با وجود این معجزه آشکار، آن عده به پیامبر ایمان نیاوردند و او را جادوگر خطاب کردند.[نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲(خطبه قاصعه).]
بارش شدید باران به دعای پیامبر(ص): در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که بهدنبال خشکسالی شدید در مدینه، مردم این شهر از رسول الله(ص) درخواست کردند تا برای بارش باران دعا کند. پیامبر دعا کرد و هنوز دعای وی تمام نشده بود که ابر آسمان مدینه را پوشاند و بهحدی باران بارید که بیم آن میرفت سیل راه بیفتد.[کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۲۷۴.]
'تسبیح گفتن سنگریزهها در دستان پیامبر(ص): از انس بن مالک نقل شده است که روزی پیامبر(ص) مشتی سنگریزه برداشت. سنگریزهها در دست او تسبیح گفتند. سپس آنها را در دست علی(ع) ریخت. دوباره تسبیح گفتند. سپس آنها را در دستان ما ریخت ولی دیگر تسبیح نگفتند.[راوندی، الخرائج و الجرائح، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۴۷.]
معجزات دیگری نیز از رسول اکرم(ص) نقل شده است که برخی از آنها عبارتند از: صحبت کردن حیوانات وحشی و پرندگان با پیامبر(ص)، خبر دادن از چیزهایی که مردم در خانه خود ذخیره کردهاند و....[مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۳ق، ص۲۱۴.]
معجزه اخلاق
در برخی از منابع، خلق و خوی نیکوی پیامبر اسلام در زمره معجزات او دانسته شده است.[ابن کثیر، معجزات النبی، المكتبة التوفيقية، ص۱۷.] در میان اسلامپژوهان معاصر هم نظریه جدیدی مطرح شده که معجزات پیامبر اکرم(ص) را در سه قسم قرآن، اخلاق و سائر معجزات تقسیمبندی کرده و اخلاق رسولخدا(ص) را در مرحلهای پایینتر از قرآن و برتر از سائر معجزات و مختص حضرتش میداند؛ زیرا قرآن، کلام خدا و اذن آن، فعل خداست ولی اخلاق نبوی، فعل پیامبر(ص) و به تأئید خداست. وجه مشابهتی هم وجود دارد که وحی و اخلاق نبوی دارای مقام ویژه خاتمیتاند و گذشتگان و آیندگان را این مقام، میسور نیست؛ یعنی آنچه اخلاق نبوی را دور از دسترس بشر قرار میدهد عالیترین مقام اخلاقی است که تربیتیافته وحی و موثر در تاریخ اسلام است.[فرامرز قراملکی، اخلاق حرفهای، ص۱۵۷.]
طبق آنچه درباره اصطلاح «معجزه» گذشت، این امور خارق العاده تحت سه عنوان «معجزات» و «کرامات» و «ارهاص» بیان می گردد:
معجزات حضرت پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)
امور خارق العاده ای که خداوند مستقیم و یا به دست پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) برای اثبات نبوّت آن حضرت انجام داده عبارت است از:
1. قرآن کریم
قرآن کریم معجزه جاویدی است که خداوند بر امّت آخرالزّمان منّت گذاشته و آن را بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فرو فرستاد تا همیشه راهنمای بشر به نیک بختی باشد. قرآن بزرگ ترین و روشن ترین معجزه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از حیث دلالت بر نبوّت آن حضرت است; زیرا خود همان وحی ادعا شده و نیز معجزه است و گواه آن در خودش بوده و دلیل و مدلول در آن جمع شده است.28 با عنایت به اینکه مباحث مربوط به اعجاز قرآن کریم بحث مفصلی می طلبد، که خارج از حوصله این نوشته است،
2. شقّ القمر
یکی دیگر از معجزاتی که قرآن کریم برای حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)بیان می کند، دو پاره شدن ماه به دست آن حضرت است:
(اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انشَقَّ الْقَمَرُ وَ إِن یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَ کَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ وَکُلُّ أَمْر مُسْتَقِرٌّ);
قیامت نزدیک شد و ماه دو پاره گردید. و اگر کافران معجزه ای ببینند، روی بگردانند و گویند: جادویی دایم است. و دروغ شمردند و هوس های خویش را دنبال کردند. و هر کاری را قراری است.
آیه شریفه اشاره به معجزه «شقّ القمر» دارد که خداوند به دست حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) پیش از هجرت، به درخواست مشرکان مکّه انجام دادند،48 ولی مشرکان آن را جادو خواندند و به خاطر پیروی از هوا و هوس های خود، آن حضرت را دروغگو شمرده، نبوّتش را نپذیرفتند.
در روایات فراوانی از شیعه و اهل سنّت آمده است: شب چهاردهم ماه ذی الحجه، هنگامی که ماه تازه طلوع کرده بود، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) اشاره کردند و ماه به دو نیم تقسیم شد و لحظاتی به همان حال باقی بود، سپس به هم چسبید و به شکل اولش درآمد.
3. شهادت حیوانات و نباتات به رسالت حضرت
برخی از مشرکان به حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) گفتند: اگر واقعاً پیامبر خدا هستی، از آن درختی که وسط بیابان است بخواه جلو بیاید و به رسالت تو شهادت دهد. پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله)اشاره کردند، درخت پیش آمد و به رسالت ایشان شهادت داد.56
نیز امام صادق(علیه السلام) فرمودند: گرگی به رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)شهادت داده است.
4. تسبیح سنگ ریزه ها در دست حضرت
در روایت است که برخی از کفّاربه آن حضرت گفتند:اگرواقعاًپیامبرخدا هستی سنگ ریزه ها در دستت سخن بگویند. حضرت سنگ ریزه ها را در دست گرفتند و صدای تسبیح از آنها بلند شد.
5. خبر از مسموم بودن غذا
فردی نزد حضرت غذای مسموم آورد به این نیّت که اگر ایشان پیامبر باشد خداوند وی را به آن آگاه خواهد ساخت. حضرت به علم الهی، از مسموم بودن آگاه شدند و از آن نخوردند.
کرامات پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)
قرآن کریم و روایات از امور خارق العاده دیگری نیز برای حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)یاد می کنند که برای اثبات نبوّت آن حضرت نبوده، بلکه برای ایشان کرامت به شمار می آید; مانند اتفاقات خارق العاده ای که به دست پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله)رخ داده و کمک های غیبی الهی به آن حضرت و امّت اسلامی به برکت وجود ایشان. بعضی از این امور خارق العاده عبارت است از:60
1. معراج
از شواهد و دلایل قطعی، استفاده می شود که حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)معراج داشته اند. معراج حضرت دو مرحله داشت: یکی سیر غیر عادی حضرت از مکّه به بیت المقدس و دیگری سیر از بیت مقدس به آسمان ها و ملکوت. قرآن کریم تنها به سیر پیامبر اکرم از مکّه به بیت المقدس تصریح دارد:
(سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ)(اسراء: 1);
منزّه است آن [خدایی] که بنده اش را شبانگاهی از مسجدالحرام به سوی مسجدالاقصی که پیرامون آن را برکت داده ایم، سیر داد تا از نشانه های خود به او بنمایانیم که او همان شنوای بیناست.
«اسری» فعل ماضی از مصدر «الاسراء» به معنای سیر شبانه است.61 مرجع ضمیر «ه» در (عبده) حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)است. و از (لَیْلا)، که مفعول فیه است، استفاده می شود، این سیر در شب بوده است.62 مراد از «مسجدالاقصی» به قرینه (الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ)بیت المقدس است و بدین روی، نسبت به «مسجدالحرام»، که برای حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) در مکان دورتری قرار داشت، به این نام خوانده شده است.63 از عبارت (لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا)استفاده می شود که هدف از این سیر، نشان دادن آیات الهی به حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) است.
این آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه خداوند پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)را در یک شب، برای نشان دادن آیات و نشانه های خود، از مسجدالحرام تا بیت المقدس سیر داد. با توجه به فاصله بین آن دو مکان، معلوم می شود که این انتقال غیر عادی و به صورت خارق العاده بوده است.
2. تصّرف در ادراک مردم
خداوند در جنگ بدر، که بین مسلمانان و مشرکان مکّه رخ داد،79 در ادراک مسلمانان و مشرکان تصرّف کرد، به گونه ای که جمعیّتی را کم و یا زیاد می دیدند و این امر موجب پیروزی مسلمانان شد. در دو آیه شریفه، به این موضوع اشاره شده است:
(قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ أُخْرَی کَافِرَةٌ یَرَوْنَهُم مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَاللّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَن یَشَاء إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لَأُوْلِی الأَبْصَارِ)(آل عمران: 13);
قطعاً در آن دو گروه، که به هم رسیدند، برای شما نشانه ای [و درس عبرتی] بود: گروهی در راه خدا می جنگیدند و دیگر [گروه] کافر بودند که آنان [مؤمنان] را به چشم دو برابر خود می دیدند و خدا هر که را بخواهد به یاری خود تأیید می کند. یقیناً در این [ماجرا]، برای صاحبان بینش عبرتی است.
3. وحشت انداختن در دل کافران
از جمله کرامات حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) این است که خداوند به یُمن وجود ایشان، در موارد متعددی به نفع مسلمانان و برای پیروزی آنان، در دل دشمنان وحشت انداخته است. در روایات نیز آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)یاری شده با وحشت (مَنصُورٌ بِالرُّعبِ) بودند. با حمله مؤمنان به کفّار، به طور خارق العاده ترس در دل آنان می افتاد که موجب شکستشان می شد. قرآن کریم درباره مشرکان می فرماید:84
(إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلآئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِینَ آمَنُواْ سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُواْ الرَّعْبَ) (انفال:12);
هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی می کرد که من با شما هستم، پس کسانی را که ایمان آورده اند، ثابت قدم بدارید، به زودی در دل کافران وحشت خواهم افکند.
4. افتادن انداختن بر دل پیامبر و مؤمنان
خداوند برای پیروزی دین اسلام و سپاه مسلمانان، علاوه بر ایجاد وحشت در دل دشمنان، در دل پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و مؤمنان نیز آرامش می انداخت. آیات متعددی به این موضوع اشاره دارد; از جمله:
(ثُمَّ أَنَزلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَأَنزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْهَا وَ عذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَذَلِکَ جَزَاء الْکَافِرِینَ) (توبه: 26);
آنگاه خدا آرامش خود را بر فرستاده خود و بر مؤمنان فرود آورد و سپاهیانی فرو فرستاد که آنها را نمی دیدید و کسانی را که کفر ورزیدند عذاب کرد و سزای کافران همین بود.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) هنگام مهاجرت از مکّه به مدینه در غار «ثور» توقّف نمودند. خداوند برای استوار ساختن دین اسلام و یاری پیامبر خود، در دل آن حضرت آرامش افکند:
(فَأَنزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْهَا وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُواْ السُّفْلَی وَ کَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ)(توبه: 40);
پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد و او را با سپاهیانی که آنها را نمی دیدید، تأیید کرد و کلمه کسانی را که کفر ورزیدند پست تر گردانید و کلمه خداست که برتر است و خدا شکست ناپذیر حکیم است.
5. یاری شدن با سپاه غیبی و باد
کرامات دیگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) این بود که در مواردی، حضرت و مسلمانان با سپاهیان غیبی و باد یاری شده اند. چنان که ملاحظه شد، ذیل بیشتر آیات مربوط به فروفرستادن آرامش بر قلب پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و مؤمنان، به این نکته اشاره دارد که خداوند برای یاری آنان، سپاهیانی از آسمان فروفرستاد که مردم آنها را نمی دیدند; از جمله می فرماید:88
(ثُمَّ أَنَزلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَأَنزَلَ جُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا.)(توبه: 26)
6. فزونی بخشیدن به غذا
از جمله کرامات حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) این بود که در موارد متعدد، به غذا و نوشیدنی، به صورت خارق العاده فزونی بخشیدند;93 از جمله، در نخستین ایّام رسالت، چهل نفر از قریش را، که برای ابلاغ رسالت دعوت نموده بودند، با غذای سه نفر سیر کردند و ابوجهل با دیدن این منظره، حضرت را به افسونگری متهم کرد.94نیز مانند اطعام صدها نفر با غذای اندکی که جابربن عبداللّه تهیه دیده بود.
7. چاق و پر شیر شدن گوسفند به دعای حضرت
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در هجرت از مکّه به مدینه، بر روی گوسفند پیرزن فقیری که در بیابان زندگی می کرد، دست کشیدند; آن چاق و شیردار شد.
8. شفای امراض
حضرت مکرر با دعا، مریضانی را شفا دادند;97 از جمله چشم درد حضرت علی(علیه السلام) در جنگ خیبر با دعای حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)شفا یافت.98 نیز در سفری که شتر یکی از اصحاب مریض شده بود، حضرت بر ظرف آبی دعا کردند و آن را مضمضه نمودند، سپس دستور دادند آن را در دهان و سر آن شتر ریختند، شفا یافت.
9. اخبار از غیب
طبق نقل علی بن ابراهیم از امام صادق(علیه السلام)، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)فردای شب معراج، برای مردم فرمودند: خداوند دیشب مرا به بیت المقدّس برد و آثار جایگاه پیامبران را به من نشان داد و در بازگشت، به کاروانی برخوردم که شتری از آنها گم شده بود و ظرفی آبی داشتند که مقداری از آن را نوشیدم و بقیه را بر زمین ریختم و آن کاروان فردا هنگام طلوع صبح به شهر مکّه می رسد، در حالی که شتری نر و سرخ موی پیشاپیش آن حرکت می کند. فردای آن روز مردم دیدند که هنگام طلوع خورشید، کاروانی با همان نشانی که حضرت بیان نموده بود، رسید. کاروانیان به ماجرای گم شدن شتر و ریختن آب نیز شهادت دادند.
10. خبر دادن از ضمیر افراد
گاه حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) از نهان و نیّت افراد خبر می دادند; مثلا، به تعدادی از یهودیان که نزدشان آمده بودند، فرمودند: در مورد ذوالقرنین سؤال دارید و سپس فرمودند: ذوالقرنین جوانی از اهل روم بود که شرق و غرب زمین را تصرف کرد.100 نیز از نیّت وابصة بن معبدالاسدی، که برای پرسش از نیکی و گناه نزد حضرت آمده بود، خبر دادند و در جواب فرمودند: نیکی آن است که دلت بدان اطمینان دارد و گناه شک در دلت است.
11. خبر از اسامی و اوصاف اشیا بدون دیدن آنها
گروهی از «عبدالقیس» نزد حضرت آمدند که همراه خود، از انواع خرما آورده بودند. حضرت اسامی انواع آن خرماها و سرزمین آنها را برایشان وصف نمودند. آنها با تعجب پرسیدند: آیا به آن منطقه آمده اید؟ حضرت فرمودند: خیر.
12. خبر دادن از گم شدگان
طبق سند صحیح، امام صادق(علیه السلام) فرمودند: در سفری، شتر یکی از اصحاب گم شد. صاحب آن گفت: اگر حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)پیامبر بود، از محل آن خبر داشت. این سخن به گوش حضرت رسید. حضرت فرمودند: غیب را جز خدا کسی نمی داند، سپس به صاحب شتر فرمودند: برو فلان جا، آنجا زمام شترت به درختی بسته شده است. او رفت و شترش را آنجا یافت.
13. آگاهی به زبان و حالات حیوانات
از امام صادق(علیه السلام) با سند صحیح نقل شده است که حضرت از کنار شتری که بر زمین افتاده بود، گذشتند و فرمودند: این حیوان از بدرفتاری سرپرستی صاحبش شکوه دارد. به صاحبش گفتند: آن را بفروش و از ملک خود خارج کن. شتر بلند شد و در پی حضرت رفت. حضرت فرمود: از من می خواهد که آن را سرپرستی کنم. سپس آن را برای حضرت علی(علیه السلام) خریدند و تا جنگ صفّین با آن حضرت بود.104 نیز شتری به مسجد حضرت آمد و سرش را بر دامان حضرت گذاشت و خرخر کرد. حضرت فرمودند: این حیوان می داند که صاحبش می خواهد آن را برای ولیمه فرزندش قربانی کند. کسی گفت: این شتر فلانی است که می خواهد چنین کند. حضرت فردی را نزد صاحب شتر فرستادند و از وی خواستند که آن را قربانی نکند و او پذیرفت.
ارهاص حضرت رسول(صلی الله علیه وآله)
چنان که گذشت، برخی از کارهای خارق العاده پیامبران(علیهم السلام)پیش از بعثت و مرتبط با آن، برای ایجاد زمینه نبوّت رخ می داد که «ارهاص» نام دارد. روایات از این نوع کارهای خارق العاده برای حضرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز سخن گفته اند; از جمله با سند صحیح، روایت شده است که در سفری که حضرت پیش از بعثت با گروهی از قریش به شام داشتند، هنگامی که نزدیک دیر بحیر راهب فرود آمدند، او، که عالم به تورات بود و در آن، گذر حضرت را از آنجا در تورات خوانده بود، آنان را برای غذا دعوت کرد. صفت پیامبر موعود را در افرادی که نزدش آمده بودند نیافت. گفت: آیا از کاروان شما کسی باقی مانده است؟ گفتند: بله، جوانی یتیم. بحیر برخاست و دنبال حضرت رفت و دید حضرت خوابیده و ابری بر سر حضرت سایه افکنده است. از افراد کاروان خواست که از ایشان بخواهند که تشریف بیاورد. حضرت آمدند، در حالی که ابر بالای سرشان حرکت می کرد. بحیر حضرت را شناخت و به افراد کاروان گفت: وی به زودی در میان شما به پیامبری برانگیخته می شود.
از مجموع آنچه بیان شد این نتیجه حاصل می شود که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)علاوه بر قرآن کریم معجزات متعدد و کرامات بسیار داشته اند و حتی پیش از بعثت خداوند برای فراهم شدن زمینه بعثت با کار خارق العاده شرایط را برای نبوّتش آماده فرموده است.
امام ابو محمد بن حزم اندلسی، بخشی از معجزات رسول اکر( ص )را که بهتواتر نقل شده است، چنین بر میشمرد:
۱ ـ قرآن کریم.
۲ ـ شق القمر که به درخواست قریش در مکه روی داد.
۳ ـ اطعام گروهی بسیار با غذایی اندک در منزل جابرt و در منزل أبوطلحهt در روز جنگ خندق و اطعام سپاهی که تعدادشان نهصد تن بود از خرمایی چند که از بس اندک بود، دختر بشیربن سعد آن را به دست خود آورد و همه از آن خوردند تا سیر شدند و هنوز هم از آن خرما چیزی باقی ماند.
۴ ـ فواره زدن آب از میان انگشتان آن حضرت و نوشیدن و سیراب شدن تمام یک لشکر از آن. همچنان، ریختن از آب وضوی آن حضرتص در چشمه خشک تبوک و جوشیدن آب از آن و نوشیدن تمام لشکر تبوک که هزاران تن بودند از آن چشمه و سیراب شدن آنها و آب دار شدن این چشمه تا روز قیامت. همین طور از آب وضوی ایشان در چاه حدیبیه ریخت و در حالی که آن چاه قبلا خشک بود و آب نداشت، آب از آن جوشیدن گرفت بهطوری که هزاروچهارصد تن از آن نوشیدند و همه سیراب شدند.
۵ ـ زدن سپاه مشرکان در بدر با مشتی خاک و رسیدن آن خاک به چشم همه آنها و تارومار شدنشان که آیه (۱۷) سوره «انفال» مبین آن است.
۶ ـ ناله ستونی در مسجدالنبی که رسول اکرمص در پای آن خطبه میخواندند بعد از ساختن منبر و شنیدن تمام حاضران صدای ناله آن را که چون آواز شتر مینالید و مویه میکرد ـ که بعد از آن، رسول اکرمص او را در بغل گرفتند و آرام شد.
۷ ـ دعوت ایشان از یهودیان که اگر بهشت مخصوص آنهاست و در این ادعاراستگو هستند، آرزوی مرگ کنند و عجز یهودیان از این امر ـ که قرآن اینماجرا را حکایت کرده است.
۸ ـ خبر دادن ایشان از غیب، از جمله در موارد آتی:
· خبر دادن ایشان از این که عمارt را گروهی باغی به شهادت میرسانند ـ و چنین شد.
· خبر دادن ایشان از اینکه به عثمانt بلوایی میرسد و در قبال آن بهشت ازآن وی است ـ و چنین شد.
· خبر دادن ایشان از اینکه حسن بن علی رضیا عنهما سید و سالاری است کهخداوندY به وسیله او میان دو گروه عظیم از مسلمانان صلح پدید میآورد ـ و چنین شد.
· خبر دادن ایشان در مورد دوزخی بودن مردی که در جهاد حاضر بود و بعدا آن مرد خودکشی کرد ـ و چنان شد که خبر داده بودند.
۹ ـ سراقهبنمالکبنجعثم در راه هجرت ایشان به مدینه، ایشان را دنبال کرد تا با دستگیر نمودنشان، جایزه مشرکان مکه را از آن خود کند ولی پاهای اسب وی در زمین فرورفت و به دنبال آن دودی او را دنبال کرد و التماس سراقه در این حال از آن حضرتص و دعای ایشان و به راه افتادن مجدد اسب وی.
۱۰ ـ خبر دادن ایشان از این که دستبندهای کسری شاه فارس، در دستان سراقه گذاشته میشود ـ و چنین شد.
۱۱ ـ خبر دادن ایشان از کشته شدن اسود عنسی که به دروغ ادعای نبوت کرده بود، در شب قتل وی در حالیکه او در صنعاء یمن بود و نیز خبر دادن ایشان در همان شب از این که چه کسی او را به قتل رسانده است ـ و چنان بود که خبر دادند.
۱۲ ـ اعلام مرگ نجاشی از سوی ایشان در حالیکه میان او و ایشان چندین روز راه فاصله بود و بیرون شدن ایشان و تمام اصحابشان به گورستان بقیع و نماز جنازه خواندن بر او و صحت یافتن این خبر که او در همان روز وفات کرده بود.
۱۳ ـ بیرون شدن ایشان از خانه خود در مکه از حلقه محاصره دوازده تن از افراد قریش که منتظر ایشان بودند تا ایشان را به زعم خود بکشند و پاشیدن خاک بر سرآنان و در نتیجه ندیدن آنها ایشان را.
۱۴ ـ شکایت شتر نزد ایشان و تواضع آن در برابر ایشان در حالیکه اصحابشان نیز حاضر بودند.
۱۵ ـ دعوت ایشان از دو درخت که نزد ایشان بیایند و آمدن هر دو درخت و یکجا شدن آنها، سپس دستوردادن ایشان به رفتن آن دو درخت و رفتن آنها.
۱۶ ـ آن حضرتص بیشتر میانه بالا بودند ولی چون با قد بلندان راه میرفتند، ازآنها بلندتر دیده میشدند.
۱۷ ـ آن حضرتص نصاری را دعوت به مباهله کردند و خبردادند که اگر آنان مباهله کنند، همگی نابود میشوند و نصاری با اطمینان از صحت سخن آن حضرتص، حاضر به مباهله نشدند ـ که قرآن کریم نیز شاهد این خبر است.
۱۸ ـ خبر دادن ایشان از اینکه خود کشنده ابیبنخلفجمحی خواهند بود ـ و چنان شد زیرا آن حضرتص در روز احد اندک خدشهای بر او وارد کردند ـ که بر اثر آن هلاک گشت.
۱۹ ـ سخن گفتن بازوی مسموم گوسفند با ایشان ـ که من را به سم آلوده اند و از من تناول نکنید.
۲۰ ـ آن حضرتص در روز بدر به اصحابشان خبر دادند که قتلگاه رهبران قریش در کجا و کجا از میدان بدر خواهد بود و چنان شد که فرموده بوند.
۲۱ ـ آن حضرتص خبردادند که گروههایی از امت ایشان در دریا به جنگ دشمن خواهند رفت و به ام حرام بنت ملحان گفتند: تو نیز از آنان هستی و او نیز از ایشان گردید.
۲۲ ـ زمین برای آن حضرتص درهم پیچانده شد بهطوری که مشارق و مغارب آن را دیدند و خبردادند که فرمانروایی امتشان به آن محدودهها که دیده بودند، خواهد رسید ـ و چنان شد زیرا فرمانروایی امت ایشان از اول مشرق تا بلاد سند وترک و تا آخر مغرب به اقیانوس اطلس و سرزمین بربر رسید، اما فرمانروایی آنها در جنوب و شمال به مانند مشرق و مغرب، گسترده نشد.
۲۳ ـ به فاطمه دختر خود ـ رضیالله عنها ـ خبر دادند که او اولین فرد از اعضای خانواده ایشان خواهد بود که بعد از درگذشتشان به ایشان ملحق خواهد شد ـ و چنان شد.
۲۴ ـ به همسران خویش خبردادند که آن کسی که در انفاق از دیگران دراز دستتر است، زودتر به ایشان ملحق خواهد شد و زینب بنت جحش که در صدقه دادن دستی درازتر داشت، اولین همسر ایشان بود که بعد از درگذشت ایشان به ایشان پیوست.
۲۵ ـ پستان گوسفندی را مسح کردند و بر اثر آن، پستان خشکیده آن لبریز از شیر شد، که همین معجزه سبب اسلام عبدالله بنمسعودt گردید. بار دیگر در خیمه ام معبد خزاعی چنین معجزهای از ایشان روی داد.
۲۶ ـ در روز خیبر بر چشمان علیt که ناراحتی داشت، از آب دهان خود مالیدند و چشمان وی در دم شفا یافت و بعد از آن دیگر هرگز او به چشم درد مبتلا نشد و پرچم را به او دادند و فرمودند: جز فاتحانه برنمی گردد ـ و چنان شد.
۲۷ ـ اصحابy، تسبیح گفتن غذا را در میان دستان آن حضرتص میشنیدند.
۲۸ ـ حکمبنابیالعاص، از روی استهزا راه رفتن رسول اکرمص را تقلید کرد، فرمودند: همچنان باش! و تا مرد، بدنش مرتعش بود».(منبع: تفسیر انوار / تقسیر سوره یونس)
——————————————–
منابع:
http://eslahe.com/11933/
http://ensani.ir/fa/article/69547/%D9%85%D8%B9%D8%AC%D8%B2%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D8%B8%D9%85-%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D9%88%D8%A2%D9%84%D9%87-
https://fa.wikishia.net/view/
http://www.porsemanequran.com/content/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D8%AC%D8%B2%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%B5-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%A1