سؤال:آيا حيوانات روح دارند؟
جواب:
فلاسفه نفس را به سه قسم: نباتي، حيواني و انساني تقسيم كرده و گفته اند: از ويژگي هاي نفس نباتي، تغذيه و رشد و توليد مثل است. هر گياهي در ابتدا از گياه ديگري به وجود مي آيد (تولد) و سپس رشد و نمو مي كند و سرانجام منشأ توليد گياهان همنوع خود مي گردد.
ويژگي نفس حيواني ادراك جزئيات و حركت ارادي است. ويژگي نفس انساني نيز دارا بودن دوقوه عاقله و عامله است.
قوّه عاقله مُدْرِك كليات و قوة عامله عضلات را بر اساس رأي صادر شده از عقل عملي، به حركت در مي آورد.
انواع نفوس نباتي و حيواني و انساني از حيث درجات كمال وجودي در يك مرتبه قرار ندارند، مثلاً بين خزه و درخت نخل از حيث مرتبه وجودي، تفاوت فراواني هست، از همين رو است كه درخت نخل منشأ آثار وجودي بيشتر و متنوع تري مي گردد.
در حيوانات بين كرمي كه تنها قوه لامسه دارد، با حيواناتي كه داراي تمام قواي حيواني در حدّ كامل تر مي باشند، اختلاف شديدي وجود دارد.
بنابراين حيوانات نيز داراي نفس و روح هستند. روح و نفس حيواني داراي قوايي هستند كه به دو دسته كلّي تقسيم مي شود: قواي محركه يا تحريكي، قواي مدركه يا ادراكي.
قواي تحريكي و ادراكي نيز داراي تقسيمات فرعي ديگري هستند.
گروهي از حكما بر اين باورند كه نفس حيواني جز مجموع اين قوا نيست، ولي جمعي ديگر معتقدند كه حقيقت نفس حيواني، قوّه وهْميه است و ساير قوا در خدمت آن مي باشند.(1)
مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايد كه حيوانات همانند انسان داراي افكار و انديشه هاي فردي و اجتماعي وعاطفه و احساسات هستند. دشمني و دوستي را مي فهمند. ملاك تكليف و مسئوليت يعني قوّهء انتخاب , و قدرت اختيار در حيوانات امري قطعي است، اگر چه از ميزان و حدود آن اطلاع دقيقي نداريم . آن مفسر كبير در تفسيرالميزان مي فرمايد:
مطالعه و دقت در مراحل زندگي حيوانات اين حقيقت را روشن مي كند كه آن ها هم مانند انسان ها داراي افكار و انديشه هاي فردي و اجتماعي هستند و در راستاي تأمين نيازمندهاي خود با آگاهي لازم اقدام مي نمايند و همين آگاهي است كه آن ها را به جلب منفعت و دفع ضرر راهنمايي مي سازد.
دانشمنداني كه دربارهء زندگي حيوانات تحقيق كرده اند, آثار بسياري شگفتي از تمدن و جامعه در آن ها كشف كرده اند، كارهاي حيوانات بر همين تفكرات استوار است و آن ها را به بعضي از امور بر مي انگيزاند و از يك سلسله كارها باز مي دارد. گويي اعمال نيك و بد را مي فهمند. مي بينيم كه حيوانات عاطفه دارند و دشمني و دوستي را مي فهمند و اين موضوع در اعتقاد به حسن و قبح مؤثر است بذل عواطف در حيات أخروي انسان نيز اثر دارد و ملاك حساب و كتاب به شمار مي رود و اين گونه امور حشر حيوان را روشن و منطقي مي سازد. ظلم وعدالت و زشتي و خوبي در حيوان، برخاسته از فطرت طبيعي و آيين تكوين الهي است. بنابراين اگر عميقاً مطالعه شود، انسان مي فهمد حيوانات نيز به گونة ضعيف از نعمت اختيار بهره مند مي باشند در بسياري از حيوانات علائم ترديد را مشاهد مي كنيم.(2)
نتيجة بحث؛ حيوانات همانند انسان داراي روح هستند كه از ويژگيهاي آن، قوة درك و شعور، قدرت انتخاب و اختيار و احساسات و عواطف است.
سوال
آیا حیوانات روح دارند؟ اگر پاسخ مثبت است آیا از آنها نیز بازخواست می شود و تکلیفی دارند؟
پاسخ
آری، حیوانات هم روح دارند منتهی یک روح حیوانی .
و در باره اینکه آیا آنان تکلیف دارند یا نه ، بین علماء اختلاف وجود دارد.
عده ای می گویند: در میان موجودات عالم، تنها انسان و جن است که تکلیف دارند، ولی سایر حیوانات و ملائکه ها تکلیفی ندارند و از آنها بازخواست نمی شود.
اما گروهی دیگر این نظر را نمی پذیرند.
تفسیر نمونه در ذیل آیه 38 از سوره انعام "وَ مَا مِن دَابَّةٍ فی الأَرْضِ وَ لا طئرٍ یَطِیرُ بجَنَاحَیْهِ إِلا أُمَمٌ أَمْثَالُکُم مَّا فَرَّطنَا فی الْکِتَبِ مِن شیْءٍ ثُمَّ إِلی رَبهِمْ یحْشرُونَ " می گوید:
در این آیه سخن از حشر و رستاخیز عمومی تمام موجودات زنده ، و تمام انواع حیوانات به میان آمده است .
شک نیست که نخستین شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تکلیف و مسئولیت است ، طرفداران این عقیده میگویند مدارکی در دست است که نشان میدهد حیوانات نیز به اندازه خود دارای درک و فهمند ، از جمله : زندگی بسیاری از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفتانگیزی است که روشنگر سطح عالی فهم و شعور آنها است کیست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفتانگیز لانه و کندو ، سخنانی نشنیده باشد ، و بر درک و شعور تحسین آمیز آنها آفرین نگفته باشد ؟ گرچه بعضی میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزی بدانند ، اما هیچ دلیلی بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه ( غریزه بدون عقل ) انجام میشود .
چه مانعی دارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان میدهد ناشی از عقل و درک باشد ؟ بسیار میشود که حیوانات بدون تجربه قبلی در برابر حوادث پیشبینی نشده دست به ابتکار میزنند ، مثلا گوسفندی که در عمرش گرگ را ندیده برای نخستین بار که آن را میبیند به خوبی خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند برای دفاع از خود و نجات از خطر متوسل میشود .
علاقهای که بسیاری از حیوانات تدریجا به صاحب خود پیدا میکنند شاهد دیگری برای این موضوع است ، بسیاری از سگهای درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتی فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگزار مهربان رفتار میکنند .
داستانهای زیادی از وفای حیوانات و اینکه آنها چگونه خدمات انسانی را
و در روایتی از طرق اهل تسنن از پیامبر نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود ان الله یحشر هذه الامم یوم القیامة و یقتص من بعضها لبعض حتی یقتص للجماء من القرناء : خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت برمیانگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی میگیرد ، حتی قصاص حیوانی که شاخ نداشته و دیگری بیجهت باو شاخ زده است از او خواهد گرفت .
در آیه 5 سوره تکویر نیز می خوانیم " وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ " هنگامیکه وحوش محشور میشوند اگر معنی این آیه را حشر در قیامت بگیریم ( نه حشر و جمع بهنگام پایان این دنیا ) یکی دیگر از دلائل نقلی بحث فوق خواهد بود .
سؤال مهمی که در اینجا پیش میآید و تا آن حل نشود تفسیر آیه فوق روشن نخواهد شد این است که آیا میتوانیم قبول کنیم که حیوانات تکالیفی دارند با اینکه یکی از شرائط مسلم تکلیف عقل است و بهمین جهت کودک و یا شخص دیوانه از دایره تکلیف بیرون است ؟ آیا حیوانات دارای چنان عقلی هستند که مورد تکلیف واقع شوند ؟ و آیا میتوان باور کرد که یک حیوان بیش از یک کودک نابالغ و حتی بیش از دیوانگان درک داشته باشد ؟ و اگر قبول کنیم که آنها چنان عقل و درکی ندارند چگونه ممکن است تکلیف متوجه آنها شود .
در پاسخ این سؤال باید گفت که تکلیف مراحلی دارد و هر مرحله ادراک و عقلی متناسب خود میخواهد ، تکالیف فراوانی که در قوانین اسلامی برای یک انسان وجود دارد بقدری است که بدون داشتن یک سطح عالی از عقل و درک انجام آنها ممکن نیست و ما هرگز نمیتوانیم چنان تکالیفی را برای حیوانات بپذیریم ، زیرا شرط آن ، در آنها حاصل نیست ، اما مرحله ساده و پائینتری از تکلیف تصور میشود که مختصر فهم و شعور برای آن کافی است ، ما نمیتوانیم چنان فهم و شعور و چنان تکالیفی را بطور کلی در باره حیوانات انکار کنیم .
حتی در باره کودکان و دیوانگانی که پارهای از مسائل را میفهمند انکار همه تکالیف مشکل است مثلا اگر نوجوانان 14 ساله که به حد بلوغ نرسیده ولی کاملا مطالب را خوانده و فهمیدهاند در نظر بگیریم ، اگر آنها عمدا مرتکب قتل نفس شوند در حالی که تمام زیانهای این عمل را میدانند آیا میتوان گفت هیچ گناهی از آنها سرنزده است ؟ ! قوانین کیفری دنیا نیز افراد غیر بالغ را در برابر پارهای از گناهان مجازات میکند ، اگر چه مجازاتهای آنها مسلما خفیفتر است .
بنابراین بلوغ و عقل کامل شرط تکلیف در مرحله عالی و کامل است ، در مراحل پائینتر یعنی در مورد پارهای از گناهانیکه قبح و زشتی آن برای افراد پائینتر نیز کاملا قابل درک است بلوغ و عقل کامل را نمیتوان شرط دانست .
با توجه به تفاوت مراتب تکلیف ، و تفاوت مراتب عقل اشکال بالا در مورد حیوانات نیز حل میشود . [3]
آیا علاقه حیوانات به فرزندانشان منشا روحی دارد؟ و آیا حیوانات نیز دارای روح هستند؟
پرسش
علاقه به فرزند در انسان که در حیوانات نیز وجود دارد، آیا برگرفته از روح است؟ اگر آری چرا در حیوان هم وجود دارد؟ و اگر خیر مگر جسم خاکی چنین قابلیتهایی دارد؟
پاسخ اجمالی
حکیمان و فیلسوفان بر این باورند که نفس (یا به تعبیری روح)[4] چند گونه است؛ یکی از اقسام نفس، نفس حیوانی است. نفس حیوانی را به «کمال اول جسم طبیعی آلی که فقط دارای حس و حرکت ارادی است»[5] تعریف نمودند.
در هر صورت «حس» و «حرکت ارادی» دو علامت و نشانۀ اختصاصی «نفس حیوانی» میباشند. «حس» در اینجا به معنای مطلق «ادراک» (غیر از تعقل) است.[6]
بنابراین، علاقه حیوان به فرزند، دلیل بر وجود روح و نفس حیوانی است، نه دلیل بر وجود نفس انسانی؛ زیرا نفس انسانی دارای نشانههایی است که در حیوان نیست. علاوه بر این علاقه به فرزند بدان مدلی که در انسان است در حیوانات وجود ندارد. به عنوان نمونه، یک حیوان – بر خلاف انسان - تا آخر عمرش، داغدار فرزندی نمیماند که او را از دست داده است.
چه حيواناتي وارد بهشت مي شوند و صاحبان آنها چه كرده اند كه اينها وارد بهشت مي شوند؟
پاسخ
لازم است قبل از پاسخ به سؤال به عنوان مقدمه به اين نکته توجه کرد كه: آيا حيوانات در قيامت محشور مي شوند يا نه؟ و آنگاه ورود آنها به بهشت چگونه است؟
در پاسخ به سؤال اول بايد گفت در خصوص اينمسئله بين علماء اهل فن اختلاف است، گروهي قائلند به اين که قيامت مخصوص جنّ و انس است و حيوانات در قيامت محشور نخواهند شد ليكن بر اساس ظاهر بعضي آيات و روايات مشهور بين بزرگان و مفسران اين است كه حيوانات هم مثل انسانها در قيامت مبعوث گرديده . و به اندازة درك و شعورشان جزاء داده خواهند شد .
و صريحترين آيه كه اين منظور را مي رساند آية 38 از سورة انعام مي باشد: «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ».
دابّه به معناي همة جنبندگان روي زمين است و طائر به هرگونه پرنده اي گفته مي شود.
بنابراين آية شريفه از يك رستاخير عمومي براي تمام موجودات زنده خبر داده مي فرمايد: هيچ جنبده اي در زمين و هيچ پرنده اي كه با دو بال خود پرواز مي كند نيست مگر اينكه امتهايي همانند شما هستند، ما هيچ چيز را در اين كتاب فروگذار نكرديم، سپس تمام آنها به سوي خداوند در رستاخيز جمع مي شوند.»
به عقيدة بيشتر مفسران ضمير «هم» در عبارت ثم الي ربهم به انواع و اصناف جنبندگان و پرندگان بر مي گردد و به اين ترتيب قرآن براي همة موجودات جنبنده قائل به رستاخيز شده است.[1]
در روايات متعددي هم به رستاخيز حيوانات اشاره شده است از جمله:
از ابوذر نقل شده كه مي گويد، ما خدمت پيامبر ـ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ـ بوديم كه در پيش روي ما دو بُز به يكديگر شاخ زدند، پيامبر اكرم ـ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ـ فرمود: مي دانيد چرا اينها به يكديگر شاخ زدند؟ حاضران عرض كردند: خير! پيامبر ـ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ـ فرمود: ليكن خداوند مي داند و به زودي در ميان آنها داوري خواهد كرد.[2]
و در حديث ديگري از پيامبر ـ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ـ نقل شده كه فرمود: «استفرهوا ضحاياكم فاِنّها مَطاياكم علي الصراط»؛ به حيوانات قرباني (حيواناتي كه در راه خداوند ذبح كرده مي شوند) نيكي و احسان كنيد زيرا آنها وسيله عبور شما از صراط هستند.[3]
و هم چنين روايات ديگري وجود دارند كه حكايت از رستاخيز حيوانات مي كنند ـ بطوري كه هر حيواني كه مورد ستم و ظلم واقع شده باشد چه از جانب صاحبش و يا از طرف حيوانات ديگر، در قيامت به حقوق او رسيدگي مي شود، كه در ذيل آية شريفة سورة انعام، حديثي از پيامبر اكرم ـ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ـ نقل شده است كه بعض از مفسرين هم آن را نقل كرده اند كه فرمود: خداوند تمام اين جنبندگان را روز قيامت بر مي انگيزاند و قصاص بعضي را از بعض مي گيرد، حتي قصاص حيواني را كه شاخ نداشته و ديگري بي جهت به او شاخ زده است از او خواهد گرفت.[4]
از مطالبي كه از ظاهر آيات و روايات فهميده مي شود اين است كه اجمالاً مي توان وجود رستاخيز را براي حيوانات اثبات كرد.
امّا در پاسخ بخش دوّم سؤال كه چه حيواناتي به بهشت مي روند؟ بايد گفت اينكه بعد از قيامت عاقبت كار حيوانات به كجا مي رسد، آيا به بهشت مي روند؟ يا به جهنم... يا نابود مي شوند؟ و در قيامت فقط براي احقاق حق محشور مي شوند، در اين باره دليل روشني از آيات و احاديث معتبر در دسترس نيست و بايد گفت و الله العالم.
گرچه در همين مورد هم رواياتي وجود دارد ليكن نمي توان بطور قطع به آنها استناد كرد، از جمله:
قال الصادق ـ عليه السّلام ـ : «اَيُّ بعير حج عليه ثلاث حجج يجعل من نعم الجَنّة.»
( : امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: كسي كه با شتري سه باربه حج شرفياب شود مركبش بهشتي خواهد بود.)[5]
قال رسول الله ـ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ـ : «اَنّ خيول الغزاة في الدنيا خيو لهم في الجَنَّة.»
( اسبان عرصة جنگ (جنگهايي كه براي اعتلاي اسلام بوده است) اسبان بهشت خواهند بود.)[6]
و همچنين روايات ديگري كه در مورد سگ اصحاب كهف يا حمار بلعم باعورا و... نقل شده است.
و بر فرض صحت اسناد اين روايات و اعتبار آنها، در مي يابيم كه بعضي از حيوانات كه عمل ويژه اي در راه خدا از آنها سرزده و يا توسط صاحب خود، در راه خدا بكار گرفته شده اند وارد بهشت مي شوند نه همة حيوانات.
در پايان ذكر يك نكته درخور توجه است:
از آنجا كه قيامت و احوالات آن كلاً از دسترس عقل، حس و تجربة ما خارج است لذا اظهارنظر كردن در مورد جزئيات قيامت خارج از درك و عقل انسانهاست و براي اين منظور بايد تسليم وحي شد و از اظهارنظر كردن بي مورد و احياناً خرافي اجتناب كرد، تا در اخذ معارف ديني دچار لغزش و انحراف نشويم.
آیا پرنده ها، روح دارند، بعد از مرگ روحشان به كجا می رود؟؟؟
پاسخ
قبل از پاسخ سؤال شما تذکر نکته ای مفید است؛ و آن این که ثواب و گناه و همچنین پاداش و جزا موقعی معنا دارد كه موجود دارای عقل و شعور باشد تا بتواند قابلیت پذیرش تكلیف و مسئولیت را دارا باشد.
حال اگر بپذیریم كه حیوانات بر اساس غریزه عمل می كنند ـ كه چنین هم هست ـ و دارای عقل و درك نیستند، پس گناه یا عدم گناه در مورد آنها اصلا معنا ندارد.
البته برخی قائل شده اند كه حیوانات نیز به اندازه خود، دارای درك و فهم هستند، از جمله مورچگان، زنبور عسل و ...، كه زندگی آنها از نظام مندی جالب و شگفت انگیزی برخوردار است، و این حاكی از شعور و فهم آنها است.
شاید بتوان گفت: مانعی ندارد كه منشأ این گونه اعمال را نوعی عقل و درك بدانیم، ولی عقل و دركی در حدّ و شأن خود؛ چرا كه غریزه معمولا سرچشمه كارهای یكنواخت و مستمر است، اما در برخی حیوانات می بینیم اعمال هوشمندانه در شرائط خاصی كه قابل پیش بینی نیست، به عنوان عكس العمل انجام می شود، و این به فهم و شعور شبیه تر است تا به غریزه بدون عقل.
در آیات متعددی از قرآن، مطالبی دیده می شود كه دلیل قابل ملاحظه ای برای وجود فهم و درك در بعضی از حیوانات محسوب می شود؛ مانند داستان فرار كردن مورچگان از لشگر سلیمان و داستان آمدن هدهد به منطقه "سبأ در یمن".
در روایات اسلامی نیز احادیث متعددی در وجود نوعی رستاخیز در حیوانات دیده می شود.
از ابوذر نقل شده كه می گوید: ما خدمت پیامبر(ص) بودیم كه در پیش روی ما دو بز به یكدیگر شاخ زدند. پیامبر(ص) فرمودند: می دانید چرا این ها به یكدیگر شاخ زدند؟ حاضران عرض كردند: نه. پیامبر(ص) فرمودند: ولی خدا می داند چرا؟ و به زودی در میان آنها داوری خواهد كرد.("تفسیر مجمع البیان" و "نورالثقلین" ذیل آیه 38 سوره انعام)
در روایتی از اهل سنت از پیامبر(ص) نقل شده كه در تفسیر این آیه فرموده اند: "إن الله یحشر هذه الأمم یوم القیامة ویقتصّ من بعضها لبعض حتی یقتصّ للجماء من القرناء" یعنی خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت برمی انگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی می گیرد، حتی قصاص حیوانی را كه شاخ نداشته و دیگری بی جهت به او شاخ زده است از او خواهد گرفت.("تفسیر المنار"، ذیل آیه)
در آیه 5 سوره تكویر نیز می خوانیم: «وإذا الوحوش حشرت» یعنی هنگامی كه وحوش محشور می شوند.
البته این آیه در صورتی برای این بحث ما مفید است كه معنی این آیه را حشر در قیامت بگیریم، نه حشر و جمع به هنگام پایان این دنیا.("تفسیر نمونه"، ج5 ، ص224)
مرحوم مجلسی می فرماید: انسانها بعد از حسابرسى یا وارد بهشت و یا وارد جهنم مىشوند، ولى حیوانات، بهشت و جهنم ندارند؛ بلكه بعد از انتصاف و انتقام گیری از یكدیگر مىمیرند و خاك مىشوند؛ یعنی مثلاً حیوان بى شاخ از حیوان شاخ دار در صورتی که ظلمى به او كرده باشد، انتقام مىگیرد.(ر.ك. به علامه مجلسى، بحارالانوار، ج 7، ص 276)
پي نوشت ها:
1. براي توضيح بيشتر ر.ك: شرح اسفار اربعه، استاد مصباح، ج 8، ص 257.
2. محمد باقر شريعتي، معاد در نگاه عقل و دين، ص 375ـ 374 با تلخيص .
3. تفسیر نمونه ج : 5 ص : 226 و 227 .
4. ر. ک: پاسخ 2332
5. «کمال اول لجسم طبیعی آلی ان تحس و تتحرک بالاراده فقط ». حکیم سبزواری، اسرار الحکم، ص 264.
6. اقتباس از: 4153
7. مكارم شيرازي، ناصر و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، چاپ دوازدهم، 1368، ج5، ص221.
8. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، انتشارات دارالمعرفة، چاپ دوم، ج 3ـ4، ص461.
9. حر عاملي، وسائل الشيعه، انتشارات آل البيت، چاپ اول، ج14، ص209.
[10 . مكارم شيرازي، ناصر و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، چاپ دوازدهم، ج 5، ص226.
11. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، انتشارات دارالكتب، ج2، ص191، ح872.
12 . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 6، ص 130.
منابع:
https://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=78685&consultationid=640530
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa48608
https://hawzah.net/fa/Question/View/7428/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D8%AD%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF
https://pasokhgo.valiasr-aj.com/porseman/showquestion.php?code=27306
https://pasokh.org/fa/Question/View/13124/%DA%86%D9%87-%D8%AD%D9%8A%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%8A-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D9%8A-%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AF-%D9%88-%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A2%D9%86%D9%87%D8%A7-%DA%86%D9%87-%D9%83%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF-%D9%83%D9%87-%D8%A7