اگر فردی که بر او غضب کرده اید، از خویشاوندان و ارحام شما باشد، نزدیک او بروید و او را در آغوش بگیرید. امام باقر(ع) می فرماید: "أیّما رجل غضب علی ذی رحمٍ، فلیدن منه فلیمسّه، فانّ الرحم إذا مسّت سکنت؛(1)وقتی دو خویشاوند همدیگر را در آغوش گرفتند، آتش غضب فرو می نشیند".
برای تقویت بردباری باید طبق برنامه ای جدی به تقویت اراده خود بپردازید و همواره سعی کنید برخود مسلط باشید، در این باره راه های مختلفی وجود دارد ولی مهم آن است که در راه درمان آن کاملا جدی باشید و آنچه را پیشنهاد می شود، بدون کمترین کاستی به اجرا گذارید:
1. کاملا به خود مطمئن باشید که می توانید روحیه خود را تغییر دهید ولی برای نتیجه گیری عجول نباشید، بلکه با خود فکر کنید باید حداقل یکسال بر رفتارهای خود کار کنید. اگر چنین نمودید حتما پس از آن، دگرگونی رفتاری خواهید داشت.
2. از حساسیت بیش از حد در هر زمینه بپرهیزید.
3. همواره در هر مسأله ای ابتدا از دیگران انتظار بدترین برخورد را داشته باشید و خود را برای پذیرش آن آماده کنید. این مسئله باعث می شود برخوردهای بهتر از مورد انتظار در شما ایجاد خوشنودی نماید. در حالی که اگر همیشه انتظار برخورد خوب داشته باشید چه بسا نتیجه عکس خواهید گرفت.
4. با خود شرط کنید که هیچ گاه و در هیچ وضعی برخورد تند نداشته باشید و اگر ناگهان از شما برخورد تندی سر زد خود را جریمه کنید؛ مثلا تصمیم بگیرید - یا در صورت امکان نذر کنید - که مثلا
ص: 151
1- همان، ص 140.
اگر بر سر کسی فریاد زدید فلان مبلغ صدقه بدهید، یا شب نماز شب بخوانید، و یا یک روز روزه بگیرید. کارآیی این روش، بسیار بالا است و بسیاری از علمای بزرگ بدین سان تمرین عملی و خودسازی کرده اند.
5. از تفریحات سالم و تقویت کننده اراده؛ مانند کوهنوردی، شنا، دو و پیاده روی و گردش در طبیعت و … نیز استفاده کنید.
6. در تصمیم گیری ها حتی الامکان با افراد عاقل و پخته مشورت نمایید و از اقدامات عجولانه و مطالعه نشده بپرهیزید.
7. بیشتر با افراد خوش اخلاق معاشرت کنید.
8. از موقعیت هایی که زمینه تندخویی در آن فراوان است دوری کنید و در موقعیت هایی حضور یابید که رفتار پرخاشگرانه در آن جا دیده نمی شود.
9. پیش از هر عملی در مورد پیامد آن تفکّر و اندیشه کنید و آن گاه اقدام نمایید و با تمرین این راهکار و به کارگیری آن در مورد تمام رفتارها، اندک اندک کنترل خویش را بر تمام رفتارها توسعه بخشید.
10. به برخی رفتارها و حالاتی که از افراد سر می زند و شما را عصبانی می کند توجه نکنید مثلاً اگر کسی با حرف ناروا شما را ناراحت می کند، از شنیدن و گوش سپردن به سخنان وی دوری کنید، حتی گوش ندهید یا محیط را ترک کنید و به گفته های او دقت و توجه نکرده و آنها را در ذهن خود مرور نکنید نسبت به دیگر اعمال فیزیکی و رفتارهای پرخاشگرانه و تحریک کننده همین طور واکنش نشان دهید و راه بی توجهی را پیش گیرید.
11. سطح شناخت خود را با مطالعه و تفکر از زشتی، ناپسند بودن، غیرقابل جبران بودن
ص: 152
اعمال پرخاشگرانه بالا ببرید. آیات، روایات و داستان هایی را که در مورد این نوع رفتارها و آثار آن ها نوشته شده است، مطالعه کنید و بعد در مورد آنها فکر نمایید، حتی در برخی موارد به آثار رفتار تندی که مرتکب آن شده اید توجه نمایید و آن عمل و زشتی آن را در ذهن خود مرور و بزرگ معرفی کنید، به گونه ای که به خود هشداری از درون دست یابید. آثار فردی و اجتماعی و پیامدهای حیثیتی عمل زشت را در ذهن خود مرور کنید و زشتی آن را برای خود بزرگ جلوه دهید تا از درون از آن عمل متنفّر شوید.
12. از خواندن قرآن و در نوبت های متعدد در طول 24 ساعت غفلت نورزید، چه قرآن تأثیر زیاد در رسیدن به آرامش درونی دارد. عبادت های خود مانند نماز را در اول وقت و با حضور قلب به جا آورید که تأثیر بزرگی در رسیدن به اطمینان خاطر دارد.
13. دیگر رفتارهای عادی و روزمره خود را نیز با تسلط کامل بر رفتار و بدون شتابزدگی انجام دهید و آنها را آرام آرام تعقیب کنید تا نرم خویی و پرحوصلگی بر تمام رفتارهای شما حاکمیت پیدا کند.
14. شرح موارد فوق را در جدولی بنویسید و موارد انجام و یا سرپیچی از آن را یادداشت کنید. سعی کنید موارد تخلف را کاهش داده و بیشتر از پیش، خود را به انجام توصیه ها مقید سازید، حتی پیش از بروز آن موقعیت ها و به صورت مستمر، راهکارها را سرلوحه اعمال خود قرار دهید. از آن به بعد باید میزان پرخاشگری شما کاهش یابد، آنها را نیز یادداشت کنید
ص: 153
و کم کم از میزان آن ها در طول روز، هفته و … بکاهید و خود تنبیهی را به کار بگیرید.
17. از میزان پایبندی خود به راهکارها و تأثیر آنها در تسلط بر رفتارتان گزارشی برای ما ارسال کنید تا پیشرفت و سیر حل مشکل را با همکاری همدیگر پیگیری نماییم و در صورت لزوم راهکارهای دیگری خدمتتان ارائه کنیم.
علاقه
دلیل علاقه شدید یک دختر به دختر دیگر چیست تا حدی که خجالت می کشم با او صحبت کنم، چه باید کرد؟
یکی از مسائلی که در ایام نوجوانی و جوانی مطرح است، افراط در دوستی و محبت به هم سالان است. متأسفانه این حالت در شما دیده می شود (حتی به حدی که نمی توانید با او یک رابطه عدی داشته باشید و به طور عادی سخن گویید.) دستور اسلام میانه روی در رفاقت و مهرورزی است. امام علی (ع) می فرماید: "با دوست مورد علاقه ات به مدارا دوستی کن؛ شاید روزی دشمنت گردد، و در اظهار بی مهری نسبت به کسی که مورد خشمت قرار گرفته مدارا کن؛ شاید روزی دوستت شود".(1)
محبت افراطی پیامدهای ناگواری دارد که توجه به آن ها می تواند تا حد زیادی در تعدیل محبت مؤثر باشد. مهم ترین اثرش آن است که وابستگی شدید روحی ایجاد کند. توصیه ما آن است که هر چه زودتر این وابستگی را کم کنید، زیرا هر چه رابطه شما با دوستتان ناگستنی باشد، سرانجام باید روزی از هم جدا شوید. در دوران تحصیلی در کنار یکدیگر هستید اما پس از فراغ از تحصیل و تشکیل خانواده، ناگزیر باید همدیگر را ترک نمایید. از طرفی با گزینش همسر بخش عظیمی از
ص: 154
1- نهج البلاغه، قصار 260.
محبت و عاطفه شما به سمت همسرتان گسیل خواهد شد. بنابراین عقل و منطق حکم می کند رابطه دوستی را که سرانجامی چنان دارد، از ابتدا تعدیل کنیم تا به افسردگی و روان پریشی مبتلا نشویم.
نکته دیگر که در تعدیل دوستی بسیار مؤثر است، تقویت محبت و عشق به معشوق واقعی است. امام سجاد (ع) عرض می کند: "ای خدا، کیست که شیرینی محبت تو را چشیده و جز تو کسی را طلب کرد؟!".(1)
محبتی که در راستای محبت به خدا نباشد، سرابی بیش نیست. قلب مانند ظرفی است که بیش از یک چیز در آن جای نمی گیرد. اگر در آن آب باشد، دیگر نمی توان درون آن سرکه ریخت مگر این که از آب خالی شود. اگر در قلب، محبوبی غیر از خداوند منان باشد، دیگر محبت الهی معنی ندارد. از قدیم گفته اند: یک دل، دو دوستی بر نمی دارد. قرآن مجید بر این نکته تأکید دارد و می فرماید: "ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه؛ خداوند در درون انسان دو قلب قرار نداده است".(2)
امام علی (ع) می فرماید: "دوستی خدا آتشی است که به هیچ چیز نمی گذرد مگر این که او را می سوزاند".(3) یعنی هیچ چیز با محبت به پروردگار برابری نمی کند. با شناخت خدا همه محبت ها از دل انسان خارج می شود. منقول است که چون زلیخا ایمان آورد، یوسف با او ازدواج کرد، ولی از یوسف کناره گرفت و به عبادت مشغول شد. وقتی یوسف دلیلش را جویا شد گفت: ای پیغمبر خدا! من تو را وقتی دوست داشتم که خدای تو را نشناخته بودم، اما چون او را شناختم همه محبت ها را از دل خود بیرون کردم.(4)
نظامی گنجوی شاعر
ص: 155
1- مفاتیح الجنان، مناجات المحبین.
2- احزاب (33) آیه 4.
3- معراج السعاده، ص 571.
4- همان، ص 584.
معروف می گوید: در پایان امر که لیلی مریض شد، به مادرش وصیت کرد و گفت: پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو: اگر خواستی به کسی علاقه پیدا کنی، به موجودی که با یک تب از بین می رود دل نبند.(1)
البته دوستی خداوند با علاقه و محبت با انسان ها قابل جمع است، زیرا همه آفریده های خداوند منان هستند و دوستی انسان ها نیز می تواند دوستی خدا باشد.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
اما مهم این است که در طریق دوستی دیگران (همسالان و دوستان) از طریق اعتدال خارج نشویم.
با ذکر خدا و توجه بیش تر به عبادات و دعاها، از جمله خواندن دعای شعبانیه و خمسه عشر و حضور قلب در نماز و استمداد از عنایات الهی، احساسات خود را نسبت به دوستتان تعدیل نمایید.
البته نگران این مساله نباشید با گذشت زمان و ازدواج و تشکیل خانواده این علاقه تعدیل خواهد شد.
احساس داشتن
دو خواستگار دارم که یکی آینده اش خوب است، اما هیچ احساسی نسبت به او ندارم. مورد دیگر که آینده خوبی ندارد و معتاد است، اما خیلی دوستش دارم، ولی خانواده ام موافق نیست، مرا در انتخاب راهنمایی نمایید.
پاسخ:
از این که ما را امین خود دانسته و به ما اعتماد کرده و مسایل خود را با ما در میان نهاده اید، سپاسگزاریم. امیدواریم در حل مسئله ای که در پیش رو دارید، بتوانیم کمک نماییم.
پیش از هر چیز باید برای خود ملاک های یک همسر خوب که می تواند زندگی خوشبختی را در کنار او برای همیشه
ص: 156
1- جوادی آملی، اسرار عبارت، ص 94، به نقل از دیوان نظامی گنجوی.
داشته باشید، مشخص نمایید.
کاملاً به این مسئله توجه دارید که همسر و ازدواج، تنها برای چند روز یا حتی چند سال نیست، بلکه همدمی است برای زندگی همیشگی؛ پس نباید تصمیم شتابزده یا صرفاً بر اساس احساسات باشد، زیرا ماهیت احساس و عاطفه آن است که همیشگی نیست و زمانی فروکش خواهد کرد.
سؤالاتی که از شما داریم، این است:
1 ملاک های شما در انتخاب همسر چیست؟
2 چه چیزهایی در جوان مورد نظرتان وجود دارد که در شما علاقه شدید نسبت به او ایجاد کرده است؟
3 آیا علاقه بر اساس شکل ظاهری و قیافه است؟
4 آیا علاقه تان بر اساس حکم عقل و خردتان است، یا صرفاً برخواسته از دل و احساس؟
5 چرا پدر و مادرتان در ازدواج با آن جوان موافق نیستند. دلایل آنها چیست؟ آیا دلایل شان از نظر عقل و منطق (نه احساس) پذیرفته است؟
چند موضوع در مورد نظارت پدر و مادر در ازدواج وجود دارد که نقش آنها را در انتخاب بسیار مهم می کند:
1 پدر و مادر دلسوز فرزند هستند و خواهان خوشبختی او؛ بنابر این نظر آنها بسیار مهم است.
2 پدر و مادر تجربه های بسیاری در زندگی کسب کرده اند که فرزند به آنها دست نیافته است. مطمئناً تجربه، بهترین استاد و راهنمایی زندگی است و کسی نمی تواند از تجارب دیگران بی بهره باشد.
3 چون در دوران نوجوانی به طور طبیعی عشق و علاقه و احساس، بر عقل و منطق غلبه دارد، تصمیم یک نوجوان و یا حتی جوان در بسیاری از اوقات بر اساس احساس و عاطفه صورت می گیرد. هنگامی که عشق
ص: 157
و احساس در پیش روی انسان قرار گیرد، عیب ها و کاستی ها از نظر او مخفی خواهد ماند، اما پدر و مادر چون از این حالت بیرون آمده اند، بهتر می توانند خصوصیات افراد را تشخیص دهند.
4 نوجوان از آینده زندگی چندان نمی تواند اطلاع داشته باشد، چون راهی در پیش دارد که هنوز نرفته است، اما پدر و مادر این راه را رفته اند و از آسیب ها و مشکلات راه و زندگی آینده نوجوان بهتر اطلاع دارند.
مطالبی که برایتان نوشتیم، خوب تأمل و دقت کنید و پاسخ سؤالات را به خود بدهید.
اما آنچه می توانیم در مورد انتخاب تان بگوییم، این است: ملاک های اصلی انتخاب همسر از نظر اسلام، تدین و اخلاق و همگون بودن است. از آن جا که ازدواج امر خطیر و سرنوشت ساز است (که در خوش بختی یا بدبختی انسان تأثیر بسزایی دارد) باید در این تصمیم مهم، دقت لازم به عمل آید وبه دور از احساسات و با دوراندیشی و خِردورزی به انتخاب صحیح دست زد تا پشیمان و حسرت در پی نداشته باشد.
فردی که معتاد است و خانواده ات نیز با او مخالف است، گزینه صحیحی نیست. دوست داشتن به تنهایی نمی تواند ملاک ازدواج موفق باشد. هرچند علاقه و محبت و عشق به همسر، در انتخاب وی لازم است، ولی کافی نیست. با گذشت زمان، عشق، کم فروغ می گردد و مشکلات زندگی با معتاد خود را نشان می دهد. یکی از دلایل مخالفت خانواده نیز می تواند همین باشد.
بسیاری از دختران و پسران که تنها با انگیزه عشق و علاقه، دست به ازدواج زده اند و نیاز های واقعی خود را در نظر نداشته و بر اساس احساسات
ص: 158
تصمیم گرفته اند، بسیار زود پشیمان شده و در ازدواج شکست خورده اند.
از سوی دیگر، در مورد فردی که آینده خوبی دارد، ولی احساسی نسبت به او ندارید باید بگوییم:
اگر واقعاً از او خوشت نمی آید و دلیل آن، وابستگی به شخص اول نباشد، بلکه حتی اگر شخص دیگری هم مطرح نبود، به او علاقه ای نداشتید، در این صورت هم ازدواج با ایشان نمی تواند ازدواج موفقی باشد.
نمی توان گفت حتماً پس از ازدواج علاقه ایجاد خواهد شد، هرچند این امر ممکن هست، ولی با این امید نمی توان تصمیم گرفت.
با خود بیندیشید و منصفانه قضاوت کنید. شاید علاقه نداشتن به او برای این است که به اوّلی دل بسته اید و عشق و علاقه به اوّلی، باعث شده که از این خواستگار دلزده باشید. شاید با صحبت کردن، به ایشان علاقه حاصل شود.
اگر خواستگاری نامبرده جدی است، از خانواده بخواهید به شما مهلت دهند و اجازه دهند با هم صحبت کنید و بیش تر با اخلاق و ذوق و سلیقه یکدیگر آشنا شوید. در آن صورت اگر همدیگر را پسندید، ازدواج کنید، در غیر این صورت جواب منفی دهید.
توجه داشته باشید که کانون خانواده با محبت زن و شوهر گرم و با نشاط می گردد. در انتخاب همسر عجله نکنید، دقت به خرج دهید و به دور از زیاده روی یا کوتاهی و با بهره گیری از تجارب افراد بزرگ تر و مورد اعتماد، همسری مناسب برگزینید. چنانچه خواستگار مناسب آمد، جواب منفی ندهید و به امید کسی دیگری ننشینید.
رابطه دوستی و …
دختر و پسری که با هم دوست می باشند آیا می توانند در آینده زن و شوهر خوبی باشند یا با
ص: 159
مشکلاتی رو به رو می شوند؟
رابطه دوستی پیش از ازدواج بین دختر و پسر نقش تعیین کننده ای در موفقیت انسان ندارد. چه بسا دختر و پسرانی که قبل از ازدواج رسمی عاشق یکدیگر بوده اند، ولی پس ازدواج، به دلیل عدم تفاهم، از هم جدا شده اند و چه بسا دختر و پسرانی که بدون آشنایی با هم ازدواج کرده اند و زندگی خوبی دارند.
آن چه موجب پایداری و دوام دوستی و حفظ پیوند زناشویی است، رعایت حقوق و وظایف متقابل و احترام گذاشتن به یکدیگر و علاقه به زندگی است.
باید به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که متأسفانه افرادی که تنها به انگیزه علاقه مندی، ازدواج کرده و معیارهای لازم را در نظر نگرفته اند، معمولاً زندگی موفقی نداشته اند، چون محبت و علاقه باعث شده نقاط ضعف طرف مقابل را نبیند و از آن بگذرد اما پس از ازدواج و فرونشستن آتش شهوت که واقع بینی حاکم می شود، به نقاط ضعف همسر پی می برد و آن را غیر قابل تحمل می بیند. همچنین چون دوستی و علاقه وجود دارد، هر دو طرف سعی دارند که در نظر طرف مقابل خوب و شایسته به نظر رسند تا او را از دست ندهند؛ به همین خاطر صفات و ویژگی های منفی خود را نشان نمی دهد و سعی می کنند خود را فرد مثبت و دلخواه طرف مقابل نشان دهند و رفتارها ظاهری و ساختگی می شود. اما این موضوع نمی تواند پس از ازدواج ادامه یابد و نقاط ضعف آشکار می شود. در آن صورت زندگی کنار هم مشکل می شود. عشق و محبتی که بنیان خانواده را مستحکم می کند، نباید صرفاً بر اساس امور شهوانی وخصوصیات ظاهری باشد، زیرا این گونه امور در معرض خطر و زوال اند و نمی توانند موجب استحکام و دوام خانواده شوند. عشقی موجب استحکام خانواده است که اوّلاً پشتوانه شناختی به طور واقعی داشته باشد؛ ثانیاً ریشه در نیازهای واقعی انسان داشته باشد. این عشق کهنه نمی شود و با گذشت زمان رنگ نمی بازد.
ص: 160
ادامه دارد...