- تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.
با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادی های خود تلقّی می کنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه ای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار می گیرند. این مقایسه ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی و پیوند خانواده را می سوزاند.
3- استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیّت
دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آن ها کاسته می شود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.
4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او
حیا، عفاف و حجاب زن می تواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.
حجاب موجب می شود که زنان تنها از نگاه جنسیتی و زیبائی جسمی نگریسته نشوند و این مسئله موجب احیاء حیثیت و حرمت زن و توجه بیشتر به شایستگی اخلاقی و روحی و استعداد های دیگر در وجود زنان می شود.
اسلام حجاب را برای محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را داده امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری و
ص: 91
استفاده ابزاری از زنان را منع کرده است.
در واقع حجاب موجب محدودیت مردان هرزه می باشد که در صدد کام جویی های آزاد و بی حد و حصر هستند و از طرفی مصونیت و حفظ شخصیت زنان از دست این گروه از مردان است.
در عین حال در اسلام برای مردان نیز پوشش در حد معقول قرار داده و مردان نیز آزادی بی حد و حصر در پوشش ندارند. و از طرف دیگر آنها را بر حفظ نگاه از نامحرم و کنترل شهوت در نگاه تکلیف کرده است که کنترل نگاه برای مردان در نسبت با زنان سخت تر است.
دختر بودن
چرا باید دختر باشم؟
نمی دانیم منظورتان از سؤال چیست؟ آیا از قانون وراثت و زیست شناسی سؤال می کنید یا دختر بودن را عیب می دانید؟
چه چیزی در دختر بودن شما را نگران می کند؟ بله قبول داریم اگر انسان نتواند حقیقت خود را درک کند، یا ارزش و شخصیت خود را بشناسد، برای او مشکل خواهد بود. انسان اگر نتواند زیبایی های وجود خود و جنبه مثبت وجودش را بیابد و تنها به کاستی ها نگاه کند و صرفاً در پی مقایسه خود با دیگران یا جنس خود با جنس دیگر باشد و به ارزش وجودی و آنچه که دارد، آگاه نشود، زندگی برای او سخت و جانکاه خواهد بود. البته اینجا دیگر مشکل، جنسیت (زن یا مرد بودن) نیست، مشکل آن است که خود را پیدا نکرده است.
ممکن بود اگر خداوند شما را پسر خلق می کرد و مشکلات پسران را تجربه می کردید، باز می پرسیدید که چرا خداوند شما را پسر خلق کرده است، ولی به جای طرح سئوالاتی
ص: 92
از این قبیل باید بدانیم مشکل در پسر یا دختر بودن نیست، زیرا هر دو در انسان بودن مشترکند و ارزش های انسانی به جنبه جنسی و جسمانی بر نمی گردد، بلکه کمالات و شخصیت انسانی است که قابل دسترسی برای هر دو می باشد.
در جامعه امروز ما، دختران مانند پسران و بلکه در مواردی جلوتر از آنان، مراحل ترقی و پیشرفت را طی می کنند و چیزی از پسران کم ندارند تا آرزو کنید ای کاش پسر بودید یا چرا دختر هستید؟!
شما باید استعدادهای درونی خود را شناسایی کنید و به دختر بودن خود افتخار کنید. استعدادها و کمالات و ارزش ها را در وجود خود بارور ساخته و نمایان کنید، تا حس احترام به خودتان را برای دیگران ایجاد کنید؛ برای این منظور باید اول خودتان برای خود ارزش بگذارید و احترام نمایید تا احترام و ارزش گذاری دیگران را جلب کنید.علاقه های خود را بازشناس و تلاش کنید که روز به روز پیشرفت های تازه ای داشته باشید، در غیر این صورت چنین پرسش هایی، مشکلی از شما را حل نخواهد کرد.
به جای نگاه به آنچه ندارید و به جای منفی بافی، نگاه مثبت به خودتان داشته باشید. به آنچه که دارید و هستید، فکر کنید.
البته روحیه پرسش گری قابل تقدیر و تحسین است و به هیچ وجه نمی خواهیم شما را از پرسش کردن منع نماییم، ولی بر این نکته تأکید می کنیم که در اسلام، مسئله ای به نام جنسیت مطرح نیست. زنان مانند مردان از شرافت و کرامت برخوردارند و از نگاه دینی، هیچ تفاوتی بین زن و مرد، دختر و پسر وجود ندارد.
زن و مرد (دختر و
ص: 93
پسر) مکمل یکدیگرند و دوشادوش یکدیگر به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی می پردازند. در بسیاری از عرصه های علمی،دختران و پسران با یکدیگر رقابت دارند. و هر کدام به فراخور تلاش های خود به موفقیت های دست پیدا می کنند.
از طرف دیگر اگر بنا بود همه دختران مثل شما فکر کنند، در عالم طبیعت نباید دختر داشته باشیم.
در آن صورت واژه زیبایی به نام «مادر» با تمام رازهایی که در آن وجود دارد، نبود و اصلاً نسلی از بشر تداوم نمی یافت. پس با خواجه حافظ شیرازی بخوانیم:
خیز تا بر کِلک آن نقاش جان افشان کنیم کاین همه نقش عَجَب در گردش پرگار داشت
عشق واقعی
چرا بزرگان عقیده دارند عشق واقعی در جوانی است، نه نوجوانی؟
دوران نوجوانی که از یازده سالگی شروع می شود و تا هیجده یا بیست سالگی ادامه می یابد، دوران تغییر و تحول جسمی، روحی، اجتماعی و عاطفی است، تغییرات رفتاری، گسستگی از خانواده، تمایل به رابطه با گروه های همسن، نگرش به محیط و افراد، دگرگونی عقیده، گرایش به غیر همجنس و آرمان گرایی از ویژگی های این دوره است، از این رو گفته اند: دوران بلوغ و نوجوانی دوران آزمون و خطا» و دوره «بی ثباتی، تحول گرایی، هویت یابی و تشخص طلبی» است؛ دورانی که معمولا هیجان و عواطف با بیشترین شدت ظاهر می شود اما با بالا رفتن سن، از شدت آن کاسته می گردد این هیجانات باعث می شود که نوجوان از یک سو به کارهای عجیب، غیر معقول و گاه خارق العاده ای دست زند و از دیگر سو در دوستی و دشمنی راه زیاده روی پیش گیرد(1).
از این رو گفته اند «عشق نوجوان زودگذر» است، زیرا صفات اخلاقی،از جمله دوستی و
ص: 94
1- دوران شکفتگی، از ص 22 تا 2؛ پیوندهای دوستی در سال های نوجوانی، صفحه 160 تا 136 مراجعه شود.
دشمنی با گذشت زمان و تکرار در انسان ریشه دار شده و به صورت ویژگی دائمی فرد در می آید.(1) بنابر این هرچه سن بالاتر رود هم تجربه بیشتر می شود، هم احساسات (که در حد افراطی است) تعدیل می شود و هم تفکر عقلانی و تقویت می شود. همه این مجموعه موجب می شود که عشق واقع بینانه تر باشد.
حضور زنان
چرا تمایز بین دختر و پسر باعث شده که زنان در جامعه کم تر حضور داشته باشند؟
تمایز دختر و پسر باعث حضور کمرنگ دختران نشده است بلکه در بعضی از مناطق به دلیل نگرش نادرست نسبت به جنس مؤنث و چیرگی فرهنگ و سنت های غلط، مانع حضور دختران در اجتماع شده اند.
از نظر اسلام، دختر به حکم دختر بودن از فعالیت های اجتماعی محروم نیست. دختر با حفظ شئون اسلامی و عفت اجتماعی می تواند به تحصیل بپردازد و به کارهای هنری و ورزشی بپردازد و به جامعه خدمت نماید و از این جهت محدودیت ندارد.
اکنون زنان زیادی در کشور وجود دارند که در مراکز علمی و پژوهشی به تحقیق و تدریس و تحصیل مشغول اند و یا در مراکز اداری در شرکت ها و اداره ها نقش مهمی را ایفا می کنند و به عنوان نماینده مجلس یا معاون وزیر یا مشاور و رئیس جمهور فعالیت می نمایند. بر اساس آمار پذیرفته شدگان در دانشگاه در سال های اخیر، تعداد دانشجویان دختر بیشتر از پسران بوده است.
دوستی
چرا دختر با پسر دوست می شود؟
انگیزه های دوستی دختران و پسران معمولاً برای آنها مبهم است، ولی از نظر یک انگیزه اجتماعی، باید بگوییم که پسران، داشتن دوست دختر را یک قدرت فردی و اجتماعی برای خود تلقی می کنند؛ دختران
ص: 95
1- البته در عشق حقیقی، چون گاهی ممکن است نخست برق جذبه و عنایت الهی، عاشق را بگیرد و دگرگونش نماید و به اصطلاح عشق اوّل از معشوق سر زند، سن نوجوانی، جوانی یا کهنسالی مطرح نیست.
نیز داشتن دوست پسر را جاذبه فردی و اجتماعی برای خود می شمارند. به همین دلیل در بین افرادی که این افکار وجود دارد، نداشتن دوست دختر و یا دوست پسر، نوعی بی عرضگی و ناتوانی تلقی می شود. دختران و پسرانی که به نوعی از وضع روانی و اجتماعی خویش ناراضی هستند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری ارتباط پنهانی با جنس مخالف، در صدد کسب رضایت و اطمینان خاطرند.
اما باید این نگرش اصلاح شود. نه دوست پسر و دختر داشتن، نشانه کفایت و قدرت است و نه اطمینان خاطر با آن حاصل می شود. آن چه کفایت و منزلت اجتماعی می آورد، شخصیت پسر و دختر و چگونگی برخورد با مسائل است.
آن چه احساس امنیت و آرامش خاطر می آورد، رابطه با نامحرم نیست، چون معمولاً این روابط پایدار نمی ماند و به جای آن اضطراب حاکم می گردد، زیرا تعارض فکری و احساس از دست دادن ارزشمندی و شرافت خویش آسیبی است که دختران را تهدید می کند. بخشی از انگیزه دوستی ها، ریشه در گرایش جنسی و غریزی دارد. فعالیت غُدَد جنسی در دوره بلوغ از یک طرف و کمبود عاطفی که برخی از دختران درون خانواده احساس می کنند، آنها را به سوی دوستی با پسران سوق می دهد. این گونه دوستی ها چون با انگیزه جنسی و غریزی (که گاه از دید شخص هم مخفی شده و به صورت دیگر جلوه می کند) و با احساس کمبود و پر کردن خلأ عاطفی همراه است، غالباً نتایج غیر قابل پیش بینی منجر می شود. پس این دوستی ها نه تنها سودی برای دختر و پسر ندارد، بلکه می تواند آسیب روانی
ص: 96
و اجتماع و تربیتی به شمار آید.
امنیت و آرامش
چرا دخترها به اندازه پسرها در جامعه امنیت و آرامش ندارند؟
وجود پسران مزاحم در جامعه (که اسباب مزاحمت برای دختران فراهم می کنند) و آسیب پذیری دختران باعث شده اینان در جامعه احساس امنیت کم تری داشته باشند.
البته وظیفه حکومت اسلامی فراهم کردن امنیت برای تمامی افراد جامعه، به ویژه دختران است. این امر تا حد زیادی تحقق پیدا کرده، با برنامه های نیروی انتظامی و تقویت پرسنل زحمتکش، در آینده شاهد فراگیر شدن امنیت خواهیم بود
آزادانه رفتار کردن
چرا دخترها با پسرها نمی توانند حتی با اصول شرعی و قانونی، آزادانه رفتار کنند؟
اگر تمام اصول شرعی و قانونی رعایت شود منعی از ارتباط دختران و پسران نخواهد بود وآن چه ممنوع است ارتباط دختر وپسر در خارج از محدوده شرع و قانون است، مانند دوستی های خیابانی و …
البته می پذیریم که در محیط های کوچک به دلیل اینکه هم دیگر را می شناسند محدودیت های زیادتری وجود دارد. وبعضی از پدر و مادر ها سخت گیری بیش تری می کنند. طبعا سخت گیری بیش از حد خانواده چندان مطلوب نیست و از نظر مدیران اجتماع نیز این مسئله باید مورد توجه قرار گیرد.
سوالی که اینجا پیش می آید آن است که اگر واقعا سخت گیری در جامعه ما، از طرف خانواده یا نیروهای انتظامی و غیره زیاد است، پس گسترش فساد و بی بند و باری در جامعه برای چیست؟
ما افرادی را می شناسیم، یا نامه هایی که به دست ما رسیده و دختران گفتند: کاشکی مراقبت بیشتر از خود داشتم، یا کاشکی خانواده بیشتر به
ص: 97
من توجه می کرد و امروز به این مشکلات (فریب خوردن) دچار نمی شدم.
با توجه به شرایط خاص دوران نوجوانی و جوانی، و خطرات جدی تمایلات آشکار و پنهان غرائز نفسانی، لازم است دختران و پسران روابط خود را از نظر کمی و کیفی تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. بنابراین:
اولاً، اگر ضرورتی ایجاب نمی کند حتّی الامکان چنین روابطی با نامحرم برقرار نشود و دختران در مقابل افراد نا محرم، رفتاری متکبّرانه و با وقار داشته باشند نه رفتاری صمیمانه. این که در احکام شرعی می فرمایند در غیر ضرورت مکروه است مرد با زن هم صحبت شود، مخصوصاً مرد و زن جوان، به این دلیل است که چه بسا همین هم صحبت شدن ها، غرایز جنسی افراد را تحریک کند و یک اُلفت و محبّت شهوانی بین مرد و زن ایجاد گردد و نقطه آغازی برای غوطه ور شدن در انحراف و فساد شود.
در هر حال انسان باید دقیقاً درون خود را بکاود و باطنش را عمیقاً مطالعه کند که مثلاً صحبت کردن با افراد نامحرم (یک پسر) چه ضرورتی برای او دارد و هدفش چیست؟
مطمئنا انسان اگر صادقانه با خود بیندیشد، بهترین قضاوت را در مورد خود خواهد داشت.
ثانیاً: در صورت ناچاری و ضرورت، روابط با نامحرم تا آنجا که به شکستن حریم احکام دین منجر نشود، اشکالی ندارد. بنابراین، گفتگو و نگاه های متعارف بدون قصد لذّت و شهوت، اشکالی ندارد. امّا با این حال، حتّی الامکان لازم است در برخورد و گفتگو، هنجارهای شرعی زیر رعایت شود:
1- از گفتگوهای تحریک کننده پرهیز
ص: 98
شود.
2- از نگاه های آلوده و شهوانی خودداری شود.
3- حجاب شرعی رعایت شود.
4- قصد تلذّذ و ریبه در کار نباشد.
5- دو نفر نامحرم در محیط بسته، تنها نمانند.
علاقه داشتن
چرا دخترها این قدر به پسرها علاقه دارند؟
از دوره نوجوانی (که بلوغ جنسی رخ می دهد) میل جنسی و علاقه به جنس مخالف برای دختران و پسران، امری طبیعی است در این جهت دختران و پسران فرقی ندارند، اما به جهت وجود عواطف و احساسات بیشتر در دختران، این تمایل شاید در آنها بیشتر باشد، به خصوص اگر درون خانواده از نظر عاطفی و احساسی ارضا نشوند و کمتر به آنها توجه صورت گیرد. در عین حال ایمان و اعتقاد به خداوند و نیروی درونی یعنی حیا مانع ارتباط ناسالم می شود. کسانی که فاقد این نیروی درونی اند، برای برقراری ارتباط مانعی نمی بینند و در این جهت فرقی بین دختر و پسر نیست.
دخترانی که از سوی والدین و مربیان، در زمینه مسایل جنسی درست تربیت نشده باشند، برای ارضای نیاز جنسی خود به راه هایی کشیده می شوند که موجب تباهی و فساد خود و جامعه می شوند
کمبود محبت
چرا دختران و پسران با یکدیگر دوست می شوند؟ آیا از کمبود محبت است یا دلیل دیگری دارد؟
بسیاری از دوستی های دختران و پسران در جامعه ما، دارای کارکرد روانی اجتماعی است، یعنی دختران و پسران به دنبال یافتن یک پایگاه روانی و اجتماعی مطمئن هستند. دختران و پسران که به نوعی از وضع روانی و اجتماعی خویش ناراضی اند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط با جنس مخالف، در صدد کسب رضایت و کفایت اجتماعی اند.
ص: 99
پسران، داشتن دوست دختر را یک قدرت فردی و اجتماعی و دختران، داشتن دوست پسر را یک جاذبه فردی و اجتماعی برای خود تلقی می کنند.(1) از این رو می توان گفت در افرادی که درون خانواده از نظر عاطفی و احساسی ارضا نمی شوند و کمبود محبت دارند، انگیزه برای برقراری چنین ارتباط هایی بیش تر است. در عین حال که ایمان و اعتقاد به خداوند و نیروی درونی یعنی حیا مانع ارتباط ناسالم است، پس کسانی که فاقد این نیروی درونی اند، برای برقراری ارتباط مانعی نمی بینند.
در عین حال، این مسئله تا اندازه ای با غریزه طبیعی انسان نیز ارتباط دارد. به طور طبیعی کشش و جاذبه بین جنس زن و مرد وجود دارد،که یکی از حکمت های الهی است که بنیان ازدواج و کانون خانواده نیز بر اساس آن شکل می گیرد و تداوم می یابد، اما آنچه که این غریزه طبیعی را از مسیر صحیح منحرف می کند، دوستی های خیابانی و دل سپردن به کسانی است که شناخت و آگاهی درستی از آنها در دست نیست و در بسیاری از اوقات نیز به ارتباط غلط و حتی نامشروع منجر شده، یا حتی اگر به ازدواج ختم شود، ازدواج های چندان موفقی نخواهد بود.
1- دکتر احمدی، روابط دختر و پسر در ایران، ص 114.