در یکی از آیات خداوند می فرماید که انسان را در سختی آفریدیم. بر اساس این آیه شریفه، زندگی انسان ها در دنیا با سختی ها و مشکلات همراه خواهد بود. در مورد فلسفه وجود سختی ها و نقش آنها در تکامل انسان ها و معنا یافتن لذت ها در کنار سختی ها و حتی درون آنها، سخن بسیار است. اما نکته مهم آن است که به دنبال آسایش و راحتی مطلق بودن در دنیا و زندگی مادی (که عالم تضاد و تغییر و دگرگونی است) سعی بیهوده است. بنابر این سختی و مشکل تنها برای زنان و آن هم در دوران نه ماهگی یا درد زایمان نیست، بلکه حتی زنانی که ازدواج نکنند، یا مادر نشوند، یا مردانی که بار مشکلات و سختی های مجرد زیستن را به دوش می کشند با سختی ها و مشکلات خود روبرو هستند.
در عین حال که دوران سختی ها هم کامیابی ها و لذت ها نهفته است، مانند مادری که نُه ماه فرزند را درون شکم دارد، که چه بسا برخی از نیازهای عاطفی و تنهایی خود را با همان فرزند پر می کند و یا لذت مادر شدن که پس از زایمان برای زن حاصل می شود.
به همین جهت زنانی هستند که پس از ازدواج به جهت این که دارای فرزند نمی شوند، در غم و اندوه به سر می برند و
ص: 81
از نظر عاطفی احساس کمبود و خلأ دارند. اینان چقدر تلاش می کنند؛ خرج می نمایند تا صاحب فرزند شوند.
بنابر این نباید تنها توجه خود را به یک طرف داشته باشیم و صرفاً نگاه منفی و یک جانبه به واقعیت هایی که در زندگی با آنها روبرو هستیم، داشته باشیم.
با توجه به نکاتی که بیان شد، در پاسخ به سؤالات تان می گوییم:
اوّلاً: ازدواج یک نیاز برای زن و مرد است که علاوه بر جنبه نیاز جنسی، نیازهای روحی، عاطفی و حتی معنوی انسان ها را برآورده می سازد.
ثانیاً: این مسئله در اسلام به صورت واجب نیست که گفتید باید اجرا شود. ازدواج در اسلام یک سنّت پسندیده و ارزشمند است. تنها در صورتی واجب است که شخص بدون همسر به گناه می افتد. پس اگر کسی بتواند خود را از گناهان حفظ نماید، واجب نیست، اما ترک آن امر پسندیده ای نیست؛ زیرا چنین کسی نیازهای جنسی و عاطفی خود را سرکوب می نماید. اسلام چون بر اساس فطرت و نیازهای انسان شکل گرفته، تجرّد را پسندیده نمی داند.
ثالثا: کسی می تواند ازدواج کند، اما صاحب فرزند نشود. البته این مسئله باید با توافق همسر باشد، اما این که برای بچه دار شدن باید رابطه جنسی باشد، نظام و قانون طبیعت است که نه تنها در انسان ها، بلکه در مورد حیوانات نیز این قانون جریان دارد اما این که حتماً در شب اوّل ازدواج باید باشد، چنین چیزی در دین اسلام نیامده است و ضرورتی ندارد.
چه بسا زن در شب اوّل ازدواج در ایام عادت باشد که از نظر اسلام مقاربت در ایام عادت حرام بوده و کفاره دارد.
ص: 82
ما این که در برخی فرهنگ ها یا مناطق عادت شده که شب زفاف شب اوّل ازدواج باشد، مسئله ای جداگانه است. چه بسا برخی از آداب و رسوم در شب اوّل اجرا می شود که از نظر اسلام پسندیده نیست و مورد تأیید عقل هم نمی باشد. بنابر این این قضایا را باید از اصل ازدواج و نظر اسلام در مورد آن جدا کرد.
حال با توجه به توضیحاتی که ارائه شد، نیازی نیست که بگوییم شما چه کنید یا نکنید و آیا مشکلی خواهید داشت یا نه. در هر حال هر انسانی به خود و نیازهای درونی خود آگاه تر است. اگر در پی زندگی بدون سختی و مشقت در دنیا باشیم، به قول خواجه حافظ شیراز: خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی.
در عین حال چیزهایی لذت بخش در زندگی و خوشبختی در دنیا، در سایه تلاش ها و تحمل سختی ها به دست می آید. چه بسا می توان گفت که هر چه سختی بیشتر باشد، کامیابی و موفقیت پس از سختی ها نیز لذت بخش تر است.
آزادی دختر
چرا به عنوان یک دختر نباید در جامعه آزادی داشته باشم؟
منظورتان از این که به عنوان دختر خانم، چرا نباید آزادی داشته باشم روشن نیست. زیرا آزادی اقسام و صورت های مختلف دارد، مانند آزادی تحصیل علم، آزادی در عقیده، آزادی بیان واندیشه، آزادی پوشش،آزادی انتخاب دوست وشغل وهمسر و غیره که به نظر می رسد در این امور مشکلی نباشد.
از پرسش های شما استفاده می کنیم که منظور از آزادی ارتباط دختران با پسران است که چرا این آزادی به شما داده نشده است؟
در پاسخ می گوییم:
اولا
ص: 83
این مسئله اختصاص به دختران ندارد. پسران نیز باید در روابط خود با دختر نامحرم مراقب باشد، بلکه حتی مراقبت او در نگاهها باید بیشتر باشد.
ثانیا بایدها و نبایدها را ارزشها و ضد ارزشها مشخص می کنند. و ارزش و ضد ارزش در فرهنگ های مختلف یکی نیستند. یک فرد مسلمان یعنی کسی که فرهنگ اسلام را پذیرفته است، لازم است بایدها و نبایدهای زندگی اش را در فرهنگ اسلام جستجو کند. مکتب اسلام، مکتبی قانونمند و حسابگر است و برای هر رفتاری معیاری مشخص کرده است. مکتب اسلام مکتب فساد و فحشا نیست و راز این که چرا نباید دوست پسر داشته باشد در همین است. خارج شدن از چهارچوب قانون دین در خصوص روابط دختر و پسر یعنی گرفتار فساد و بی بندوباری بی حد و حصر شدن. قانون دین منطبق با فطرت انسان است و فطرت، پاسخگوی روابط قانونی و شرعی بین دو جنس مخالف است و بیش از این دیگر ندای فطرت نیست، هوس است و هوس رانی در مکتب اسلام مذموم است. یک عمل شیطانی است و نتیجه عمل شیطانی خواست خالق انسان نیست. پس دوستی با پسر و یا حتی دختر در خارج از قوانین شرعی و قانونی، دور شدن از هدف خالق است و این خطر بزرگی است که انسان از اصل خویش دور شود. این تجربه را مجامع غرب کرده اند و فعلاً تاوان این تجربه تلخ را می پردازند. اسلام امنیت خانواده ها را در ارتباط صحیح و مشروع این دو جنس مخالف می داند.
البته نباید انکار کرد که محدودیت دختران هم از جهت نوع پوشش ولباس و هم از جهت ارتباط
ص: 84
از نظر اجتماعی بیشتر است.
یکی از دلایل این است که دختران به خصوص در سنین زیر 20 سالگی در معرض خطر بیشتری هستند. هم قدرت دفاعی کمتر دارند و هم آسیب پذیری آنها بیشتر است. به جهت حس عاطفی رقیق و پاک شان زود اعتماد می کنند و فریفته می شوند.
تمایز
چرا بین دختر و پسر تمایز وجود دارد؟
اگر منظور از تمایز، تفاوت دختر و پسر از نظر جسمی و روحی است، باید بگوییم تفاوت ها از عجیب ترین شاهکارهای آفرینش است. استاد مطهری می گوید:
«همین تفاوت ها است که آن ها را بیش تر به یکدیگر جذب می کند، عاشق و خواهان یکدیگر قرار می دهد، اگر زن دارای جسم و جان و خلق و خوی مردانه بود، محال بود که بتواند مرد را به خدمت خود وا دارد و مرد را شیفته وصال خود نماید و اگر مرد همان صفات جسمی و روانی زن را می داشت، ممکن نبود زن او را قهرمان زندگی خود حساب کند وعالی ترین هنر خود را صید و شکار و تسخیر قلب او به حساب آورد. مرد جهانگیر و زن مردگیر آفریده شده است» .(1)
اگر مراد شما تبعیض هایی است که بعضی از خانواده ها نسبت به پسر و دختر روا می دارند، باید بگوییم: از نظر اسلام این رفتار ها محکوم است و بین آن ها باید عدالت را رعایت کرد.
فرزند دار شدن
چرا با روابط جنسی فرزند ایجاد می شود؟
این مسئله یک روند طبیعی است، اگر چه ارتباط جنسی برای تولید فرزند و ادامه داشتن نسل، اختصاص به انسان ندارد و در مورد حیوانات نیز چنین است. در هر حال با رسیدن انسان ها به سن بلوغ،
ص: 85
1- استاد مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 179
آمادگی جسمی و فیزیولوژی در آنها برای بچه دار شدن فراهم می شود و در همین زمان، کشش و جاذبه جنسی در آنها ایجاد می شود و چنانچه رابطه جنسی با شرایط خاص صورت گیرد، احتمال به وجود آمدن فرزند، بسیار قوی و بلکه حتمی است.
اما این که چه کنش و واکنش هایی در بدن زن صورت می گیرد تا نطفه منعقد شود، مسئله ای است که در کتاب های زیست شناسی به تفصیل بیان شده و نیاز به تشریح آن در این نامه نیست.
چنانچه در مرحله ازدواج قرار داشته باشید، دانستن این امور می تواند برایتان مفید باشد. به همین منظور کلاس هایی در مراکز بهداشت هر شهرستان برای آشنایی زوج ها قبل ازدواج تشکیل شده که زوجین می توانند در آنها شرکت کنند، اما اگر اکنون در شرایط ازدواج نیستید، دانستن آنها و دغدغه خاطر در مورد آنها، برایتان ضرورتی ندارد.
خواستگاری
چرا باید پسر به خواستگاری دختر برود؟
در مورد نحوه خواستگاری و رفتن پسر یا دختر، اسلام هیچ گونه دستور خاصی ندارد و مانند بسیاری از امور دیگر به خود مردم واگذار شده است. استاد مطهری می گوید: «این که از قدیم الایام مردان به عنوان خواستگاری نزد زنان می رفته اند و از آن ها تقاضای همسری می کرده اند، از بزرگ ترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت زن را گُل، و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز
ص: 86
و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است. خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود. برای مرد قابل تحمّل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آن گاه از زن دیگری خواستگاری کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام کند اما برای زن که می خواهد محبوب و معشوق و مورد توجه و علاقه باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری رود» .(1)
خواستگاری همیشه از ناحیه جنس مذکر انجام می شود. این قاعده حتی در مورد حیوانات نیز جاری است. یعنی در خواست از جنس مخالف غالباً از ناحیه مذکر آغاز می شود.
دین مقدس اسلام نیز که آیین فطرت است، بر این رویه فطری و طبیعی صحه نهاده و بر این مبنا و اساس است که در قرآن و سنّت در امر ازدواج، مردان مخاطب واقع گشته اند و مستقیماً به آنان دستور ازدواج و همسر گزینی داده شده و فرموده است: «فانکحوا ما طاب لکم من النّساء؛ با زنان طیب و پاکیزه ازدواج کنید» .(2)
این آیه به معنای نهی از خواستگاری زن از مرد نیست، از این رو در صدر اسلام تقاضای زن از مرد نیز اتفاق افتاده است. امام باقر(ع) نقل می کند: زنی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: مرا به عقد کسی در آور. حضرت رو به حضار نمود و فرمود: کسی حاضر است
ص: 87
1- استاد مطهری نظام حقوق زن در اسلام ص15
2- نساء آیه 3
با این زن ازدواج کند؟ مردی از میان جمع برخاست و عرض کرد: من حاضرم، حضرت فرمود: چه داری که به او بدهی؟ گفت: چیزی ندارم. پیامبر(ص) فرمود: نمی شود. زن خواسته خود را تکرار کرد. دیگر بار حضرت فرمایش خویش را تکرار نمود، باز همان مرد برخاست. سرانجام پیامبر به آن مرد فرمود: از قرآن چیزی می دانی؟ گفت: بلی. فرمود: زن را به عقد ازدواج تو در آوردم، در عوض قرآنی که به او آموزش می دهی، مهریه او خواهد بود.(1) از این جریان بر می آید که خواستگاری زن از مرد از نظر اسلام ممنوع و مذموم نیست، ولی حرکت بر خلاف عرف اجتماعی و سیره مسلمانان و قواعد مورد قبول جامعه و مقتضای فطرت و طبیعت است.
رعایت حجاب
چرا باید حجاب را رعایت کرد؟
چرا پسرها نباید موهای سر خود را بپوشانند؟ اگر موضوع جلب توجه است، جلب توجه برای دختر و پسر است!
برای روشن شدن فلسفه حجاب زن و راز تفاوت آن با پوشش مردان، توجه به مطالب ذیل لازم است:
1- توجه به رابطه پوشش با فرهنگ دینی
بر اساس فرهنگ اسلامی، انسان موجودی است که برای رسیدن به کمال و معنویّت خلق گردیده است. اسلام با تنظیم و تعدیل غرایز به ویژه غریزه جنسی و توجه به هر یک از آن ها در حدّ نیاز طبیعی، سبب شکوفایی همه استعدادهای انسان شده و او را به سوی کمال سوق داده است.
پوشش مناسب برای زن و مرد عامل مهمی در تعدیل و تنظیم این غریزه است.
2- توجه به ساختار فیزیولوژی انسان
نوع پوشش زن و تفاوت آن با
ص: 88
1- وسائل الشیعه ج14 ص195
لباس مرد رابطه ای مستقیم با تفاوت های جسمی و روحی زن و مرد دارد.
در تحقیقات علمی در مورد فیزیولوژی و نیز روان شناسی زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک های چشمی شهوت انگیز حساس ترند و چون تأثیر حس بینایی زیادتر است و چشم از فاصله دور و میدان وسیعی قادر به دیدن است، از سوی دیگر ترشّح هورمون ها در مرد صورتی یکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتی گسترده تحت تأثیر محرّک های شهوانی قرار می گیرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک های حسی پاسخ می دهند. حس لامسه بروز زیادی ندارد و فعالیتش محدود به تماس نزدیک است.
از این گذشته چون هورمون های جنسی زن به صورت دوره ای ترشح می شوند و به طور متفاوت عمل می کنند، تأثیر محرّک های شهوانی بر زن صورتی بسیار محدود دارد و نسبت به مردان بسیار کمتر است.
استاد مطهری در زمینه وجوب پوشش زنان می فرماید: «اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچی گری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج
ص: 89
و برهنگی، از انحراف های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است» .(1)
به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علت های این حکم است؛ بنابراین جذابیت مو و دیگر اندام ها در مورد زن و مرد یکسان نیست و همین طور تحریک پذیری زنان و مردان به یک صورت نمی باشد و این مسئله از نظر علمی نیز کاملا پذیرفته است.
البته این بدان معنا نیست که مردان با هر وضعیتی و با هر نوع پوششی می توانند درون جامعه ظاهر شوند، بلکه برای آنان نیز محدودیت در نظر گرفته شده، اما همان گونه که بیان شد در حد پوشش زنان نیست.
با توجه به مطالب فوق می توان گفت: حجاب در اسلام از یک مسئله کلّی و اساسی ریشه گرفته است. اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی (چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر) به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها برای کار و فعالیت باشد، بر خلاف سیستم غربی که حضور در جامعه را با لذت جویی جنسی به هم می آمیزد و تعدیل و تنظیم امور جنسی را به هم می ریزد.
اسلام قائل به تفکیک میان این دو محیط است و برای تأمین این هدف، پوشش و حجاب را توصیه نموده است، زیرا بی بند و باری در پوشش به معنای عدم ضابطه در تحریک غریزه و عدم محدودیت در رابطه جنسی است که آثار شوم آن بر کسی پوشیده نیست.
ج) آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی
1- بهداشت روانی اجتماع
و کاهش هیجان ها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.
1- مطهری،مرتضی، مجموعه آثار ج19 ص 436- 437.
ص: 90