ميرزا صالح شيرازي كازراني وپیدایش اولین روزنامه در ایران
نخستین جریده در زمان سلطنت محمّد شاه قاجار در سال 1253 ق. به همّت میرزا صالح شیرازی در تهران منتشر شد.این نشریه که نام و عنوان خاصی نداشت،به اخبار،اخبار وقایع و بیشتر به«کاغذ اخبار» معروف شد.
نایبالسلطنه عباس میرزا پسر فتحعلیشاه در دوران حاکمیت خود بر تبریز، براي اولين بار در سال1226 ق (1811 م )،شش نفر را روانه انگلستان کرد. این شش نفر عبارت بودند از: میرزا صالح شیرازی كازراني، میرزا جعفر مهندس، میرزا جعفر طبیب، میرزا رضا (مترجم فارسی ناپلئون بناپارت)، محمدعلی شاگرد قورخانه و میرزا حاجی بابا که خود در لندن مشغول تحصیل علم طب بوده است.
یکی از افرادی که عباس میزار برای تحصیل به خارج اعزام کرد ، میرزا صالح شیراز ی کازرانی نام داشت .میرزا صالح شيرازي كازراني(كازران نام يكي از محله هاي قديمي تبريز) بزرگ شده شهر تبریز بود.پدر وی حاج باقرخان از سرداران عباس میرزا بود و خود او نیز در خدمت ولیعهد داخل شد و چون افسران انگلیسی برای تعلیم سپاهیان عباس میرزا به آذربایجان وارد شدند،میرزا صالح به سمت منشی لیندزی منصوب شد و پس از آن با همین سمت با کلنل دارسی همکاری مینمود.چون تصمیم گرفته شد که چند تن از جوانان را به همراهی دارسی به انگلستان بفرستند،وی به پیشنهاد دارسی و دیگران برای این کار انتخاب شدند.در این هنگام،میرزا صالح جوانی آزموده و فهمیده و خدمت او در دستگاه ولیعهد مورد تقدیر عباس میرزا واقع شده بود و خودش افتخار میکرد که:«نواب والا به لفظ مبارک به من فرمودند ما را از حقوقدانی صالح خوش میآید.1»
میرزا صالح بعد از بازگشت به ایران از آنجا که:«زبان انگلیسی، فرانسه و لاتین را یاد گرفته بود،مترجم و مستشار[عباس میرزا شد] و چیزی نگذشت که در طبقه رجال و اعیان ایران قرار گرفت و ضمنا دستگاه چاپ را که همراه خود به ایران آورده بود در تبریز راه انداخت...2»
گوئل کهن در کتابی تحت عنوان«شکلگیری تحول در ایران و نقش میرزا صالح»مینویسد:
«نهضت تجددخواهی از آذربایجان که با روسیه و عثمانی هم مرز و به اروپا نزدیکتر است،آغاز شد و تبریز به صورت مرکز مهم فعالیتهای نظامی و سیاسی ایران در آمد و کمکن شاگردان،جهت فرا گرفتن دانش نوین و علوم جدید به انگلستان رفتند و کارگران برای آموختن صنایع به روسیه اعزام شدند...میرزا صالح شیرازی که حال از تبریز به تهران آمده و به خدمت دولتی در دربار اشتغال دارد، برای ایجاد یک نظام نوین ارتباطی بین دولت و ملّت(به زعم خود) دانش فرا گرفته در غرب در زمینه روزنامهنگاری و چاپ را به خدمت جامعه و کشور میآورد...انتشار روزنامه در ایران که خود گامی بسیار مثبت و یکی از مظاهر تمدن غرب به شمار میآمد،به واسطه شرایط تاریخی موجود و حکومت مطلقه،نمیتوانست جز از طریق دولتی و به زبان سادهتر،جز در چارچوب مصالح و خواستههای رژیم حاکم،شکل گیرد.اما در واقع اولین ثمره تلاشهای پیگیر میرزا صالح برای ترویج افکار آزادیخواهانه،انتشار نخستین روزنامه فارسی در ایران بود.این روزنامه را باید یکی از اساسیترین پایههای فرهنگ و تمدن جدید در ایران دانست...«بیگمان در جنبش ضد استبدادی و آزادیخواهانه مردم و انقلاب مشروطه،میرزا صالح شیرازی جایگاه شایستهای دارد.چرا که از دیدن عقبافتادگی و فقر و مسکنت ملّت و خود کامگی و ستمگری حکام به هیجان آمده و همراه با دیگر روشنفکران،صدای آزادیخواهی را سر داده،واژهها و ترکیبات نوینی مانند حکومت ملّی،حکومت پارلمانی،آزادی و امنیت اجتماعی،قضاوت و قانون و...را به گوش مردم ستمکش و بیخبر از همه جای ایران فرو خوانده...3»
میرزا صالح روزنامه خود را در چاپخانه میرزا اسد الله تبریزی(پسر آقا رضا باسمهچی)چاپ میکرد4:«به امر حکومت وقت،این چاپخانه را میرزا اسد الله و آقا رضا و دیگران از تبریز به تهران منتقل کردند و زیر نظر میرزا صالح،مرکز چاپ و نشر نخستین نشریه ادواری چاپی ایران شد.در رمضان المبارک 1252 ق.با موافقت دولت،میرزا صالح، نوید انتشار نخستین نشریه در ایران را در یک صفحه به تمام نقاط کشور و برای مقامات دولتی فرستاد:اگرچه بعضی پژوهندگان اعتقاد دارند این طلیعه،فقط اعلان نشر روزنامهی در آینده نیست،بلکه خود، حکم یک شماره نشریه ماهانه را دارد و این امکان وجود دارد که بین نشر این طلیعه و اخبار وقایع محرم الحرام،دو یا سه شماره از این نشریه منتشر شده باشد.اما بیشتر محققان،اخبار وقایع محرم الحرام را که در دوشنبه 25 محرم الحرام 1253 ق.مطابق با اول ماه مه 1837 میلادی منتشر شده است،اولین شماره روزنامه میرزا صالح میدانند.5»
جالب توجه است که از شمارههای متعدد این نشریه،نسخهای در دست نبود ولی به همت محققان دانشمند تبریزی،نسخههائی از آن در دسترس پژوهشگران قرار گرفت.بنا به گفته نویسنده و محقق تلاشگر آقای سید فرید قاسمی:«محققان و علاقهمندان به برکت وجود مرحوم حاج محمد نخجوانی از طلیعه نشریه میرزا صالح مشهور به کاغذ اخبار مطلع شدند و نسخه منحصر به فرد بازمانده از این طلیعه،فقط در مجموعه شخصی ایشان بوده و آنچه که محققان ذکر کردهاند،براساس همین مجموعه و همین شخص بوده است.»این سند به وسیله مرحوم حاج محمد آقا نخجوانی در اختیار مجلّه یادگار قرار گرفت و در شماره هفتم سال یکم آن به تاریخ دیماه 1323 ش. برای نخستین بار منتشر شد.»
دیگر شمارههای این نشریه نیز توسط دو تن از محققان تبریزی، پروفسور حمید مولانا و علی مشیری کشف و به پژوهشگران و علاقهمندان معرفی گردید.گوئل کهن در این زمینه مینویسد:
«متأسفانه تا چند سال پیش از این،به علّت عدم دسترسی به نسخههای این روزنامه و یا مشخص نبودن چگونگی انتشار آن برای پژوهشگران و تاریخنویسان،با آنکه مطالب شماره محرم این روزنامه در مجلّه انجمن سلطنتی آسیائی لندن درج شده بود،لیکن اطلاع چندان دقیقی از تیراژ،تاریخ دقیق انتشار یکمین و آخرین شماره، محتوای مطالب و سایر ویژگیهای آن در دست نبود.تا آنکه دو تن از محققان ایرانی موفق شدند دو شماره دیگر از این روزنامه را در موزه بریتانیا به دست آورند.حمید مولانا به تاریخ دهم مردادماه 1347 ش.، عکسهایی از آنها را(که در سال 1342 ش.کشف کرده بود)در روزنامه کیهان منتشر ساخت و علی مشیری نیز در سال 1345 ش.در اینباره مطالبی نوشت.(مجله سخن،دوره 14،شماره 7 و مجلّه خواندنیها،شماره 24،1345 ش.6)
پروفسور مولانا در مورد چگونگی پیدا کردن این شمارهها چنین مینویسد:
«...درباره تاریخ نشر چنین روزنامه و ا ین که شمارهای از آن اصلا وجود دارد یا نه،اختلافنظر بوده و شایعات و نوشتههای تاریخنویسان و روزنامهنگاران،اغلب با یکدیگر فرق دارد و این امر از جنبه تاریخی، وضع انتشار اولین روزنامه را در ایران به گمراهی کشانده است.
...تاریخنویسانی چون پروفسور ادوارد براون و صدر هاشمی یا از (تصویر)انتشار چنین روزنامهای در زمان محمد شاه اظهار بیاطلاعی کردهاند و یا از وجود آن در شک و تردید بودهاند.تاریخنویسان دیگر
از جمله الول ساتن،دانلد ویلبر،احمد کسروی و امین بنانی از این روزنامه اسمی نبردهاند و به استناد نوشتههای قبلی،اولین روزنامه ایران را «وقایع اتفاقیه»دانستهاند.سید حسن تقیزاده از وجود اصلی این روزنامه در تردید بوده است و نوشته:شاید ابتدای تأسیس آن به عهد فتحعلی شاه میافتد...
مرحوم صمد سردار نيا در اين رابطه مي نويسد در سال 1341 در آمریکا به تحقیق در تاریخ روزنامهنگاری و ارتباطات اجتماعی ایران مشغول بودم و دنباله تحقیقات در سال 1342 مرا به لندن و کتابخانه موزه بریتانیا کشید و موفق شدم در بایگانی راکد این موزه،دو نسخه اصلی روزنامه«کاغذ اخبار»که میرزا صالح شیرازی در تهران منتشر کرده بود،پیدا کنم.این دو شماره، تاریخ چاپ ربیع الثانی 1253 ق.و جمادی الاول 1253 ق.را دارد و در کتابخانه موزه بریتانیا در لندن محفوظ است.در همین سال،یعنی 1342 ش.مقامات موزه بریتانیا در جواب تقاضای نگارنده ضمن دستور شماره 31395/3.1 س اجازه عکسبرداری و استفاده آن را به من دادند.بدین ترتیب وجود اولین روزنامه ایران و شمارههای متعدد آن (تصویرتصویر) امری واضح و مسلم شد.در همان سال عکسهای روزنامه میرزا صالح را به ایران آوردم و در ضمن نوشتهها و سخنرانیهای خود سعی کردم وضع مبهم انتشار این روزنامه را روشن کنم و در اختیار علاقهمندان و تاریخنویسان بگذارم.(۱۱)
به دنبال این سرآغاز،علاقه و اشتیاق ایرانشناسان و دانشمندان تاریخ معاصر به جریان انتشار نخستین روزنامه ایران افزایش پیدا کرد و در مجله خواندنیها و نشریههای دیگر مقالاتی در این مورد به چاپ رسید و بالاخره در سال 1347 به همت اسماعیل رائین«سفرنامه میرزا صالح شیرازی»،که در حقیقت باید او را اولین روزنامهنگار ایران نامید،انتشار یافت.،»
سفرنامه ميرزا صالح(10)
ميرزا صالح سفرنامه اي از دوران اقامت خود نوشت كه تبديل به يكي از مهمترين آثاري شد كه در آشنايي ايرانيان با تمدن و تجدد غرب، مخصوصا ورود آراء و افكار نو سياسي - اجتماعي نقش بسزايي ايفا كرد. موضوعاتي كه ميرزا صالح در اثر ياد شده مورد توجه قرار داده عبارت اند از: حكومت انگليس و آغاز حكومت پارلماني، قوانين ودولتداري، دستگاه قضاوت، ماليات، كليساي كاتوليك و پروتستان و.... ميرزا شيفته آزادي و انتظام جامعه انگلستان مي شود و شرحي خواندني در آن خصوص مي نويسد. در مورد شيوه حكومت انگليس مكررا سخن مي راند، از پارلمان انگليس با عنوان “مشورتخانه ” ياد مي كند، مجلس عامه را “خانه وكيل رعايا” و “مجلس عام” خواند ه و مجلس لردها را “خانه قوانين” مي نامد. وي پس از شرح حقوق سلطنت و مجلس لردها و مجلس عام، طرز انتخاب وكلاي ملت و حقوق آنها را توضيح مي دهد و از همكاري اركان سه گانه مملكت انگليس يعني سلطنت، مجلس لردها و مجلس عام سخن مي گويد.
درباره آزادي بيان، به عنوان يكي از اصول حكومت پارلماني مي نويسد: “هر كدام از اجزاي مشورتخانه رخصت دارند كه در مشورتخانه هر چه به ذهن آنها رسيد در امور ملكي و ساير مواد بيان نموده واحدي را نبايد تمسخر كنند...” در خصوص قدرت مجلس عام مي گويد: “فرضا اگر پادشاه حكمي جاري كند كه موافق مصلحت ولايتي نباشد وكيل رعايا مقاومت و ممانعت در جريان حكم مزبور نموده و مطلقا تاثيري نمي بخشد و جاري نمي شود. و همچنين اگر قوانين و پادشاه متفق شوند و وكيل رعايا راضي نبوده ايضا حكم آنها اگر چه مقرون به مصلحت بوده جاري نخواهد شد.”
سفرنامه ميرزا صالح اولين اثري است كه طي آن يك نويسنده ايراني در اثري به زبان فارسي به انقلاب كبير فرانسه و ظهور ناپلئون اشاره مي كند، وي در اين باره چنين مي نويسد: “ در سال1789 بلواي عامي در ولايت فرانسه برپا شده و از هر سو از پادشاه خود لوئيس شانزدهم ناراضي گشته اولااهالي مشورتخانه قدرت وتسلط پادشاهي را تخفيف داده... او را وجودي معطل انگاشته اشخاصي را كه پادشاه به منصب و بزرگي مفتخر فرموده از مناصب مزبور معزول نموده... و بعد از آنكه حمله به خانه پادشاهي نموده... اهالي فرانسه جمعيتي كرده و به حقيقت رفتار لوئيس مزبور رسيده او را مقصر يافته و فتواي قتل او را نوشته او را مقتل ساخته...”
نگارنده همچنين به قدرت يابي روبسپير اشاره مي كند و سرنوشت او را چنين توصيف مي كند: “روبسپير نام شخصي در اصل فقير و حقير ] است كه [ در فرانسه ترقي يافته واصل و سرمايه اين همه فساد مشاراليه بود گويند به جز پادشاه و منسوبان او تخمينا چهل هزار نفر دراين بلوا و طغيان به قتل رسيده... چون روبسپير مزبور را سرمايه فساد ديده مشار اليه و جمعي از منسوبان او را كه بيست نفرباشند گرفته مقتول نموده....”
هر چند ميرزا صالح به طور واضح از نظام سياسي حاكم بر فرانسه يعني جمهوري سخن نمي گويد اما اشاره مي كند كه انتخاب حاكم در اين كشور به سبك روم باستان است در اين باره مي نويسد: “.... و بعد از آن دولت فرانسه را به خاطر رسيده كه مثل دولت روم بدون پادشاه و بزرگان امور ولايتي را رتق و فتق نموده راتق و فاتق اهالي مشورتخانه باشند...”
آنچه از بررسي سفرنامه ميرزا صالح به دست مي آيد اين است كه اثر ياد شده در ورود افكار جديد و مترقي اروپا مخصوصا ورود افكار جديد سياسي در نوع و سطح خود يكي از مهمترين آثارست. زيرا در اين كتاب، بسياري از مفاهيم و آراي جديد سياسي، وقايع و رخدادهاي مهم و تاثير گذار براي اولين بار طرح وذكر شده است، و بي ترديد اشاره به مفاهيمي چون آزادي، انتخابات، مساوات و صحبت از نهادهايي نظير پارلمان و... همچنين شرح رخدادهاي مربوط به انقلاب كبير فرانسه در ذهن خواننده ايراني كه در جامعه قاجاري زيست مي كرده تاثيرات شگرفي نهاده است. به طوري كه بسياري از پژوهشگران سفرنامه ميرزا صالح را از اولين عوامل مهم تحول انديشه سياسي در ايران دانسته اند.
(1).حسین محبوبی اردکانی،تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران،ج 1،ص 176.
(2).مهدی بامداد،شرح حال رجال ایران،ج 2،ص 179.
(3).گوئل کهن،تاریخ سانسور در مطبوعات ایران،ج 1،ص 10.
(4).صنعت چاپ،شماره 150،تیرماه 1374،ص 67.
(5).سید فرید قاسمی،راهنمای مطبوعات ایران،ص.12.
(6).گوئل کهن،پیشین،ص 19.
(7).حمید مولانا،سیر ارتباطات اجتماعی در ایران،ص 46.
(8).اردکانی،پیشین،ص 246.
(9).مهدی مجتهدی،رجال آذربایجان در عصر مشروطیت،ص 87.
(10)روزنامه رسالت، شماره 6866 به تاريخ 11/9/88، صفحه 10 (انديشه)
(۱۱)صمد سردارینیا نخستین جریده ایرانی و نقش تبریز در انتشار آن -پیام بهارستان » مهر 1383 - شماره 40