0

دعای وداع امام سجاد(ع) با رمضان(74/12/01)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

دعای وداع امام سجاد(ع) با رمضان(74/12/01)

امام سجاد (ع)، دعای وداع با رمضان

 

موضوع: امام سجاد(ع)، دعاي وداع با رمضان
بسم الله الرحمن الرحيم

1- فضيلت ماه رمضان
بحث در آخر ماه رمضان و در آستانه تمام شدن آن ماه عزيز مي باشد در لطف الهي در ماه رمضان باز است، كسي اگر از اين در وارد نشد كه روسياه است امام زين العابدين(ع) در مناجات خمسه عشر مي فرمايد: «إِلَهِي أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ» (بحارالأنوار/ ج‌91/ ص‌142)، دري باز كردي و نامش را گذاشتي توبه، «فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ» اگر كسي نيايد، گر گدا کاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟
هزار چراغ دارد و بيراهه مي رود *** بگذار تا بيفتد و بيند سزاي خويش
پيغمبر اسلام(ص) فرمود ماه رمضان ماهي است كه شبهاي آن بهترين شبها و روزهايش بهترين روزهاست. نفس كشيدن در اين ماه ثواب سبحان الله دارد، خوابتان در اين ماه عبادت است، خواندن يك آيه قرآن در ماه رمضان ثواب يك ختم قرآن دارد، اعمال قبول مي شود، يك شب قدرش مساوي با هزار ماه است تقريباً(هشتاد و چهار سال) ماه عزيزي است. منتها هر چيزي بلوغ مي خواهد، افرادي هستند مزه عبادت را مي چشند، افرادي هستند كه مزه عبادت را نمي‌چشند عبادت يك شيريني دارد حلاوت دارد، حلوا يعني شيريني، حلاوت يعني شيريني. قَالَ الصَّادِقُ(ع): «حَلَاوَةُ الْعِبَادَة» (مستدرك‌الوسائل/ ج9/ ص20) يعني عبادت يك شيريني دارد.
2- لذت عبادت
چطور ورزش براي ورزشكار شيرين است، چطور همسر براي كسي كه جوان است لذيذ است، براي عارف عبادت مزه دارد، اگر كسي عبادت برايش مزه ندارد گير دارد. اين زكام است كه از بوي زعفران لذت نمي برد، اولياء خدا از ماه رمضان لذت مي‌برند و به استقبال آن مي رفتند، افراد نااهل مي گفتند: «كي تمام مي شود؟ خوب شد كه تمام شد، چند روز ديگر از ماه رمضان مانده؟ چند روز بيشتر نمانده، الحمد الله دارد تمام مي شود». افرادي كه نمي دانند مي-گويند: كي مي شود تمام شود؟ افرادي كه مي دانند مي گويند: «حيف كه تمام شد. »
در آستانه پايان ماه رمضان، امام زين العابدين(ع) يك دعايي دارد به نام دعاي وداع ماه رمضان، وداع يعني خداحافظي يك جملاتي توي اين وداع هست، يعني درست مثل مادري كه جوانش جبهه مي رود و ديگر هم اين جوانش را نمي بيند. چطور مي گويند؟ چه كلماتي بين مادر و جوان گفته مي شود؟ يك كلماتي گفته مي شود كه انگار امام زين العابدين(ع) ديگر ماه رمضان را نخواهد ديد يك جوري خداحافظي مي كند.
3- دعاي وداع ماه رمضان
خواندنش حال مي خواهد و فهميدنش شعور و چشيدن مزه اش عرفان. متأسف هستم از اينكه من هيچكدام از اينها را ندارم. من مقداري از دعاي وداع را برايتان مي گويم، براي وداع «السَّلَامُ عَلَيْكَ» داريم در عرب دو تا سلام داريم وقتي وارد مي شوند مي گويند سلام عليكم وقت خدا حافظي هم مي گويند سلام عليكم، ديديد سخنرانها آخر سخنانشان مي‌گويند «و السَّلَامُ عَلَيْكُمْ»، اين سلام عليكم يعني خداحافظ، شما وقتي وارد حرم امام رضا(ع) مي‌شويد مي گوييد «السَّلَامُ عَلَيْكَ» و وقتي كه از صحن مي خواهيد بياييد بيرون مي گوييد «السَّلَامُ عَلَيْكَ»، ديديد آخر نامه ها مي نويسند و «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»، يعني نامه تمام شد، پس يك سلام داريم سلام ورود و يك سلام داريم سلام خروج، اينجا «السَّلَامُ عَلَيْكَ» دارد يعني خداحافظ امام زين العابدين(ع) دارد با ماه رمضان خداحافظي مي كند، خداحافظ‌ اي ماهي كه… يك جوري دارد خداحافظي مي كند كه آدم از اين خداحافظي مي‌گويد كه پس چه خبر است؟ چي بود كه ما نفهميديم؟ البته حساب و كتاب هست. امام(ره) در نامه اي كه به حجاج نوشت، سالي كه حجاج ما در مكه شهيد شدند، هنوز شهيد نشده بودند هنوز خبري نبود نامه نوشت كساني كه براي خدا از خانه برون مي روند و آنجا جانشان گرفته مي شود، بعضي‌ها گفتند كه‌اي امام اين آيه كه ربطي به حج ندارد، كسي كه از خانه رفته بيرون و خدا جانش را گرفته. ربطي به حج ندارد، پيشنهاد دادند به امام اين آيه ربطي ندارد، امام فرمود: اين آيه ربط دارد. همين را بنويسد بعد هم وقتي نوشت معلوم شد كه امسال عده اي شهيد مي شوند. يك مثلي هست كه مي گويد هر چه جوان در آينه مي خواهد ببند، پير در خشت خام مي بيند. من خدمت آيت الله اشرفي شهيد محراب بودم، در عمليات مسلم ابن عقيل در غرب، من بودم و بعضي از امام جمعه هاي ديگر هم بودند. آيت الله اشرفي فرمود قرائتي بوي بهشت مي آيد. من بو كردم ديدم بو نمي آيد. به يك امام جمعه كه نزدم بود گفتم شما بويي مي فهميد گفت نه. دو سه دقيقه شد باز گفت بوي بهشت مي آيد من بو كرديم ديديم بو نمي آيد آخرش فهميديم كه بابا ما زكام هستيم، گاهي يك راديو كوچك موجش آنطرف دنيا را مي گيرد و يك راديو مثل بوشكه است موج تهران را نمي گيرد، در اينكه موج را بگيرد اين راديو بايد سالم باشد گير در موج نيست، گير در خود راديو است، ما گير داريم، خلاصه اينكه در مسائل عبادي و عرفاني لذتي هست اين لذت را بعضي مي چشند بعضي نمي چشند امام زين العابدين(ع) خيلي كيف كرد از ماه رمضان، خداحافظي مي كند.
«السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ» (صحيفه سجاديه/ دعاى 45)، خداحافظ ‌اي ماه بزرگ خدا! شهر الله اكبر‌اي ماه بزرگ خدا! ماه رمضان! خداحافظ، «وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ»، و‌اي ماهي كه براي اولياء خدا عيدي بودي خداحافظ، «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِي الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ»خداحافظ‌ اي ماهي كه وقتهاي خوبي را باهم رفيق بوديم با دقيقه هايت مصاحبت داشتيم، دقيقه هاي خوبي را با او رفيق شده بوديم، «وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِي الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ»، خداحافظ‌ اي ماهي كه بهترين ساعت ها، بهترين وقتها بودي براي سيد سجاد(ع)، «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِيهِ الْآمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِيهِ الْأَعْمَالُ»، خداحافظ‌ اي ماهي كه آرزوها در تو به استجابت نزديك شد، دعاها به استجابت نزديك شد، خداحافظ‌ اي ماهي كه اعمال زيادي در تو منتشر شد كارهاي خير زيادي در تو منتشر شد، «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ» خداحافظ‌ اي ماهي كه تا بودي عزيز بودي و هنوز نرفته من را به جيغ وا داشتي، نرفته دلتنگ تو شدم، «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ أَلِيفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِياً فَمَضَّ» خداحافظ ‌اي ماهي كه انيس من بودي و نيامده سيد سجاد به انتظارت بود و نرفته زين العابدين را به وحشت انداختي، «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوب» خداحافظ ‌اي ماهي كه دلها در تو نازك شد، «رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ»، و خداحافظ‌ اي ماهي كه گناهان در تو كم شد، «قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوب»، حتي زمان طاغوت رئيس شهرباني هر سال اعلام مي‌كرد كه آمار جنايت در ماه رمضان كمتر است، خدا حافظ ‌اي ماهي كه دل در تو رقيق شد، خداحافظ‌ اي ماهي كه گناه در تو كم شد، «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ» خداحافظ ‌اي ماهي كه كمكم كردي بر شيطان غالب شدم، شيطان وسوسه ام كردم گفت بخور، گفتم خدا گفتند نخور، خداحافظ‌ اي ماهي كه راه احسان را بر من آسان كردي شكمم خالي بود زودتر توانستم با تو رابطه پيدا كنم آدم هم كه لخت است بهتر مي تواند شيرجه برود و شنا كند، شكم سنگين حال عبادت ندارد خداحافظ ‌اي ماهي كه به خاطر روزه راه وصول به تو نزديك شد، «السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا أَكْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِيكَ، وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَكَ بِكَ» خداحافظ ‌اي ماهي كه خيلي مجرمين را در تو بخشيد.
4- شيوه تبليغ امام سجاد
قصه اي دارد امام سجاد(ع) برايتان بگويم خيلي قصه ي قشنگي است. زمان امام سجاد(ع) خيلي مشكلات براي امام بود چون پدرش امام حسين(ع) را در كربلا كشته بودند حكومت قلدور بني اميه و يزيد، نه سخنراني، نه جلسه درس، نه نماز جماعت، نه خطبه هيچي، تمام راههاي تعليم و تربيت بسته بود حالا اسلوب تربيتي امام را بگويم، وقتي امام حسين(ع) را كشتند فقط پنج نفر روي كره زمين بودندكه مي گفتند: امام زين العابدين(ع) امام است، بعد امام زين العابدين(ع) امام پنجم بودند. زمان امام صادق(ع)، امام صادق وقتي درس مي داد چهار هزار طلبه داشت، طلبه فاضل، شاگرد خوب، پنج نفر شدند چهار هزار تا، اگر حساب كنيم هر ده نفري، بيست نفري يكي از آنها شاگرد امام صادق(ع) باشد چهار هزار ضرب در ده مي شود چهل هزار، چهار نفر چهل هزار شدند، يك فاصله امام پنجم، بايد ديد فرمول تعليم و تربيت شيعه آن هم در زمان خفقان، چه فرمولي است؟ با اينكه همه درها به رويش بسته است مي تواند افرادي را از چهار تا به چهل هزار تا برساند اين فرمول را بايد كشف كرد در شيعه شناسي اين فرمول است. بايد رمزش را پيدا كرد. يكي از راههايي بود كه وقتي امام زين العابدين(ع) ديد پيش‌نماز نيست، حوزه علميه ندارد، سخنراني ندارد هيچي ندارد، چه كند، برده مي خريد، برده خريدن آسان بود و آنها را در خانه مي آورد و به آنها آموزش مي‌داد. بعد شب عيد فطر همه برده هايش را آزاد مي كرد منتها برنامه اش اين بود امام زين العابدين(ع) براي هر برده اي يك پرونده داشت مثل كارگزيني امروز، لغزشهاي برده ها را مي نوشت مثلاً يك برده نه ماه بود، يك برده هفت ماه بود، يك برده يازده ماه بود، يك برده سه ماه بود، شب عيد فطر همه را مي آورد، هفتاد تا، صد تا كمتر، بيشتر، مي گفت: آقاي فلاني، مي‌گفت بله، مي گفت جنابعالي شش ماه و بيست روز است كه در منزل ما هستيد و هفتاد و سه قلم لغزش داشتي. گفت: بله قبول است. اينجا خراب كردي، اينجا اين حرف را نبايد مي زدي، همه را قبول دارم. يكي يكي لغزش ها را مي نوشت و همه را شب عيد فطر آخر ماه رمضان برگه هايش را جمع مي كرد و برايشان مي‌خواند همه قبول مي كردند مي گفت خيلي خب من هر چي مي گويم شما بگوييد. هر چه امام زين العابدين(ع) مي گفت همه برده ها با هم مي گفتند، ‌اي زين العابدين!…
برده ها همه تكرار مي كردند، … همان گونه كه تو لغزش هاي ما را نوشتي خدا هم لغزش هاي تو را نوشته.
قرآن مي گويد: «وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُم‌» (يس/ 12)، همه را مي نويسيم، «وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ» (زخرف/80)، فرشته ها مي نويسند، «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيد» (ق 18)، هر كسي دو تا فرشته دارد و تمام كارهايش ثبت مي‌شود. روز قيامت وقتي پرونده اي جلوي انسان باز مي شود مجرم يك نگاهي به پرونده مي-كند مي گويد: «يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغيرَةً وَ لا كَبيرَةً إِلاَّ أَحْصاها» (كهف/49)، اين چه پرونده اي است، ريز و درشتي نيست به جزء اينكه ثبت شده است.
بعد به برده ها مي گفت: امشب چه شبي است؟ مي گفتند شب عيد فطر، بعد مي گفت امشب شب عيد فطر است همه شما آزاد، اين هم خوراك، اين پوشاك، اين هم لباس، فقط وقتي مي رفتند يك جمله مي گفت، مي گفت: «خدايا! من شب عيد فطر برده هايم را آزاد كردم، تو هم زين العابدين را از آتش جهنم آزاد كن».
اين شيوه تربيت است كپسول هاي خالي كه مي برند گازش مي كنند بعد در آشپزخانه استفاده مي‌شود. هر برده‌اي اخلاق شش ماهه اش را مي ديد و اين بزرگواري را مي ديد. تا آخر عمر از طرفدارن اهلبيت (عليهم السلام) بود در زمان خفقان اين رقمي تربيت داشتند.
امام زين العابدين(ع) دارد با ماه رمضان خداحافظي مي كند. «السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَمْحَاكَ لِلذُّنُوبِ، وَ أَسْتَرَكَ لِأَنْوَاعِ الْعُيُوبِ» خداحافظ ‌اي ماهي كه «مَا كَانَ أَمْحَاكَ لِلذُّنُوبِ»، چقدر گناهان ما را محو كردي «وَ أَسْتَرَكَ لِأَنْوَاعِ الْعُيُوبِ»، گناهان ما به خاطر تو محو شد، ذنوب ما به خاطر تو پوشيده شد چه ماه خوبي بودي، «السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَطْوَلَكَ عَلَى الْمُجْرِمِينَ، وَ أَهْيَبَكَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ» خداحافظ ‌اي ماهي كه چقدر براي مجرمين طولاني بودي. افراد مجرم مي گفتند كي مي شود كه تمام شود، «مَا كَانَ أَطْوَلَكَ عَلَى الْمُجْرِمِينَ» چقدر طولاني شده بودي براي آنهايي كه بالغ نشده بودند، «وَ أَهْيَبَكَ فِي صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ»، چقدر هيبت داشتي. چقدر عظمت داشتي.‌ اي ماهي كه براي مؤمنين چقدر هيبت و عظمت و بزرگي داشتي. چقدر طولاني بودي براي مجرمين، «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَيَّامُ»خداحافظ ‌اي ماهي كه همه ماهها نسبت به تو رغيب بودند و با تو مسابقه گذاشتند و هيچ كدام به تو نمي رسيد، «السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ السَّلَامُ عَلَيْكَ غَيْرَ كَرِيهِ الْمُصَاحَبَةِ، وَ لَا ذَمِيمِ الْمُلَابَسَةِ» خداحافظ ‌اي ماهي كه من هيچ نگراني از بودن نداشتم. لذت هم بردم و هيچ كراهتي نداشتم، «السَّلَامُ عَلَيْكَ كَمَا وَفَدْتَ عَلَيْنَا بِالْبَرَكَاتِ، وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِيئَاتِ» همينطور امام زين العابدين(ع) دارد خداحافظي مي-كند.
برادرها و خواهرها! يك روايت داريم هرچه خداوند از اول ماه رمضان تا شب عيد فطر بخشيده باز شب عيد فطر افراد را مي بخشد.
بياييد مثل ظرف بستني يكبار مصرف نباشيم. عبادت ما فقط مخصوص ماه رمضان نباشد غير از ماه رمضان هم مسجد‌ها را شلوغ و گرم نگه داريم. مسجد جاي خوبي است. آرزوي ما اين است كه در مسجدهاي ما تحول ايجاد بشود. من نمي دانم اين آرزوي ما عملي خواهد شد يا نه.
من چند تا آرزو راجع به مسجد دارم:
5- چند پيشنهاد درباره مساجد
يكي اينكه خادم مسجد افراد مهمي باشد يعني الان غبارروبي حرم امام رضا(ع) هركسي نمي رود براي غبارروبي، شخصيتهاي درجه يك مي روند براي غبارروبي همانطور كه غبارروبي حرم امام يك مقامي است غبارروبي مسجد هم يك مقامي است حضرت ابراهيم و اسماعيل(عليهما السلام) هست كه مسئول تطهير مسجد الحرام است، «أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ» (بقره/125)، حضرت مريم(عليها السلام) خادم مسجد بوده، زكرياي پيغمبر(ع) خادم مسجد بوده، خادم مسجد بايد از آدمهاي مهمي باشند نه افراد مريض، فقير، پير،
به اميد روزي كه مسجدهاي ما عزاخانه نباشد. الان مسجدهاي ما غم كده هستند. تابوت كجاست؟ توي مسجد، توي خيابان ادرارش مي گيرد مي گويد: ببخشيد مسجد كجاست؟ مادرم مرده، بگذاريدش توي مسجد، ختم پدر بزرگ توي مسجد. يعني از مسجد همه اش غم و غصه و گريه، و حال آنكه مسجد جاي شادي هم هست. پيغمبر(ص) ما عقد حضرت زهرا(س) را در مسجد خواند و آنجا شيريني تقسيم كردند. خرما تقسيم كردند. به اميد آن روز. اينها را مي گويم چون آدم مي ميرد بعد معلوم مي شود اينها كارهاي خوبي است. مي توانست بشود. آيا خواهد شد؟ تمام سرهنگ هاي ما وقتي به درجه تيمساري مي رسند درجه شان را در مسجد بگيرند، آيا خواهد شد يك زماني فارغ التحصيلان دانشگاه پزشكي مدارك پزشكي يشان را در مسجد بگيرند، البته تالار عروسي چون آرايش تند زن ها هست و گل و بزن و بكوب، اينها در شأن مسجد نيست، اما عقد مراسم خوبي است. مي شود عقد دخترها در مسجد باشد. ما وقتي جايزه به قهرمانانمان مي‌دهيم در مسجد جايزه بدهيم. يعني مردم ما از مسجد خاطره خوشي داشته باشند. وقتي نگاه كردي بگويي من اينجا گواهينامه پزشكي ام را گرفته ام، من اينجا درجه تيمساري ام را گرفته ام، طلبه هاي ما بگويند ما اينجا عمامه گذاشتيم. اينجا مقام گرفته ايم، دختر خانم بگويد: من اينجا عقد شدم. پسر بگويد: من اينجا عقد كردم. از مسجد خاطره خوشي داشته باشيم. الان از مسجد گريه و زاري ختم و اربعين و چهلم در ذهن داريم. خادم پير، مسجد غمكده اينطور نبايد باشد. مسجد محل رشد امت اسلامي است. رشد فقط در گريه نيست، هم در گريه رشد است و هم در خنده و هم در علم رشد، در مشورت رشد است و مسجد محل مشورت است. مسجد محل پايگاه نظامي بود. مسجدهاي ما بايد زنده باشد. به اميد روزي كه به اين سمت‌ها حركت كنيم. به اميد روزي كه ماه رمضان كه تمام مي شود. صبح ها در مسجدها باز باز باشد. آيا نمي شود غير از ماه رمضان صبح ها در مسجد باز باشد؟ در هر محله اي دوتا مرد نيست، در هر محله اي چند تا آدم هست كه سحر خيز است. صبح ها در مسجد باز باشد. چطور اگر ده تا نانوايي ببندد بخشدار و فرماندار و شهردار و استاندار همه مي نشينند جلسه مي گيرند؟ خبرداري ده تا نانوايي صبح ها بسته است. اين حتماً يك كودتاي خزنده يا يك توطئه است. حتماً تحليل مي كنند كه ماجرا چيست؟ چطور ده تا نانوايي مي بندد همه به فكر مي‌افتند. ماه رمضان كه تمام مي شود. چند هزار مسجد درش بسته مي شود. فقط شب ها نماز است و صبح ها درش بسته است. يك مقدار مساجدمان زنده باشد. در استان مازندران حركت خوبي شده كه همه استانها مي توانند اين را انجام بدهند چون استان مازندران مسير مسافرين تابستاني دريا و مسافران تابستاني و زمستاني امام رضا(ع) هستند و مسافر زياد از استان رد مي شود همه اش در جاده ها تابلو ديده مي شود كه مسجد در چند كيلومتري است. مساجد تعمير شد، با خادم هايش صحبت شد. مسجدهايي كه مهم است، دو خادم گذاشتن، مثل ماشين دو راننده، مسجد دو خادمه شد. شيفتي شد. بسياري از شهرهاي ما مساجدشان در مسير راه است، اينها مي توانند يك برنامه ريزي كنند كه اگر يك اتوبوس آمد و مسافر خواست نمازي بخواند، خواست يك جايي آبي به صورت بزند جا باشد، چطور داروخانه شبانه‌روزي داريم؟ چطور كلانتري و نيروي انتظامي و پاسگاه هاي شبانه روزي داريم؟ چطور بيمارستان شبانه روزي است؟ چطور پليس راه شبانه روزي هست؟ مسجد شبانه روزي هم داشته باشيم. لااقل در شهرهايي كه در مسير راه است. سبزوار دو تا نيشابور دو تا، اصفهان ده تا، هر شهري كه در مسير اتوبوس ها است، مسجد شبانه روزي داشته باشيم. ماه رمضان فقط ماه عبادت نيست، فقط ماه مسجد نيست، آقاياني كه قرآن مي خوانديد، قرآن را كنار نگذاريد تا سال ديگر قرآن در بين ما مهجور است. يكي از فضلا مي گفت در مدينه ديدم خيلي شلوغ هست، گفتم: يا رسول الله! احوالت خوب است از اين مسلمانها راضي هستي يا راضي نيستي تا لاي قران را باز كردم اين آيه آمد، «وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان/30)، پيغمبر(ص) روز قيامت مي گويد خدايا مردم قرآن را رها كردند. زمان شاه پنج تا كار مي شد الان هم پنج تا كار مي شود، زمان شاه قرآن توي كيف عروس بود يك، بالاي سر مسافر بود دو. سر قبر مرده مي خواندند سه، استخاره مي‌كردند چهار، يك يا الله مي گفتند پنج، اين براي زمان شاه، در جمهوري اسلامي يك خرده اي بيشتر است اما در اين حد. مسابقه قرآن، حفظ قرآن، ترتيل، تجويد، تواشيح.
باز خواندن و تدبر هم زمان شاه كم رنگ بود. الان هم كم رنگ است چه اشكال دارد در هر شهري يك جلسه تفسير باشد به هر حال قرآن نكات زيادي دارد، قرآن دريايي است كه عمق ندارد نوري است كه تاريكي ندارد، يك مقداري بعد از ماه رمضان هم به قرآن و مسجد برسيم.

 

 

شنبه 10 اردیبهشت 1401  3:51 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها