اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
برنامهمان این بود که رسالهی حقوق را که یک متنی است از امام زینالعابدین بیش از پنجاه حق مطرح شده، حقّ همسایه، حقّ فرزند، حقّ خانم، حقّ شریک، حقّ شاگرد، حقّ استاد، حقّ معلّم، حقوق، و چون وارد ماه رمضان شدیم سال جدید را، یکی، دو جلسه راجع به حقّ روزه بگوییم.
راجع به روزه امامان ما مطالب زیادی گفتند. من در بین روایات زیاد، یک چند تایش را برایتان میخوانم.
1- پرسیدند: «میراث روزه چی هست؟ میگویند: فلانی ارثش چی هست؟، یعنی روزه برای ما چی به یادگار میگذارد؟
حضرت فرمود: «حکمت.» یعنی آدم وقتی روزه میگیرد، این گرسنگی و تشنگی جلوی فکر آدم را باز میکند. «معرفت، حکمت، یقین.» (إرشاد القلوب إلى الصواب، ديلمي، ج 1، ص 203)
1- روزه، عبادت دور از ریا
از چیزهایی که روزه به ما یاد میدهد، عبادت بیریا، چون همهی عبادت را مردم میبینند، نماز بخوانی، مردم میبینند، حج، زکات، خمس، هر کار خیری شما بکنی، مردم میبینند، حالا یا افراد کم یا زیاد، اما تنها عبادتی که هیچ پیدا نیست، یعنی تو صورت روزهدارش هم نگاه کنی، آدم نمیفهمد که این روزه هست یا روزه نیست، پس تنها عبادتی است که دیدنی نیست. این دو.
2- دوّم که « مَسِّ الْجُوعِ وَ الْعَطَش» (من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص73)، یکی از برکات روزه این است که انسان مزهی تشنگی و گرسنگی را میچشد، این را اشاره هم کردم در جلسهی قبل که انسان وقتی مزهی گرسنگی را چشید، میگوید گرسنهها چهشان است.
دیگر چی؟
3- «لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُّ وَ الْفَقِير» (من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص73)، روزه فقیر و غنی را در یک سطح قرار میدهد، یعنی تعدیل میکند، همانطور که خود ثروت تعدیل میشود، با چی؟ با ارث، با خمس، با سهم امام، با زکات، با انفاق تعدیل میشود، آدم وقتی مزهی گرسنگی را چشید، میبیند خب فهمیدم گرسنهها چهشان است، تشنهها چهشان است. خب «لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُّ وَ الْفَقِير».
حالا این را پس من دو تا کلمهاش را بنویسم.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
[پای تخته] موضوع: آثار و برکات روزه
1- باز شدن چشمههای حکمت؛
اصلاً شکم پر گاهی وقتها مانع این است که آدم یک چیزی درست بفهمد. غذا اگر کم باشد، یا میزان باشد، انسان فکرش بهتر به کار میافتد. اینها روایت هست هان.
2- چشیدن مزهی فقر؛
3- اخلاص؛
تنها عبادتی که پیدا نیست. همهی عبادات پیداست، حالا باقیاش را مینشینم مینویسم دیگر، احیاناً اگر کسی خواست یادداشت کند، خودش یادداشت کند، دیگر اگر.
4- زکات؛
هر چیزی زکات دارد، بدن زکاتش این است که در سال سی روز ناهارت را عقب بیندازی. روزه، زکات بدن است، «زَكَاةُ الْأَجْسَاد» (الكافي، چاپ إسلامية، ج 2، ص 258).
دیگر چی؟
5- تعدیل شهوت و غضب؛
2- نقش روزه در تقویت تقوا و دوری از گناه
این را در جلسهی قبل گفتیم، گناهان ما یا از شهوت است، یا از غضب. بسیاری از گناهان ریشهاش شهوت است، بسیاری از گناهان ریشهاش غضب است. گرسنگی و تشنگی و روزه این غضب و شهوت را پایین میآورد، غضب و شهوت که پایین آمد، آمار گناه هم میآید پایین. وقتی آب به ریشه نخورد، شاخهها هم برگش زرد میشود. این تعدیل شهوت و غضب که قرآن میگوید: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/ 183)، گفتم روزه بگیرید، میخواستم شما به تقوا نزدیک بشوید.
6- تقویت اراده؛
مال خودت را نخور، تا بتوانی به مال مردم رسیدی، خودت را نگه داری، تمرین تقویت.
7- روزه و بهداشت؛
مسئلهای که در روایات داریم که: «صُومُوا» روزه بگیرید، «تَصِحُّوا» (دعائم الإسلام، ج 1، ص 342)، برای سلامتیتان خوب است. این را سالهای قبل، دهها سال قبل یک دانشمند یک کتابی نوشته، «روزه، درمان بیماریها»، او مسلمان نیست، روزه را هم قبول ندارد، اما به جای روزه گفته گرسنگی، یعنی اگر شما غذا نخوردید، یا غذا خوردنتان را کنترل کردید، بسیاری از بیماریها برطرف میشود، آن وقت آن کتاب، کتاب مفصّلی هست، به فارسی هم ترجمه شده، اگر اشتباه نکرده باشم، اسم کتابش این بود: «روزه، درمان بیماریها».
8- روزه و قیامت؛
چون در روایات داریم که وقتی گرسنه شدید و تشنه شدید، یاد گرسنگی و تشنگی قیامت بیفتید، این یادگار آن باشد.
9- روزه و شکر نعمتها؛
10- روزه و نظم و انضباط؛
سحری خوردن زمان دارد، افطاری خوردن زمان دارد. در طول سال انسان هر وقتی میخواهد، میخورد، هر وقتی نمیخواهد، نمیخورد، اما روزه به تغذیه و ساعت تغذیه نظم میدهد.
11- روزه در گرما؛
در روایات داریم کسی که در هوای داغ روزه بگیرد «أَفْضَلُ الْجِهَاد» (بحار الأنوار، ج 93، ص 256). البتّه ما ماه رمضان که میشود، بعضیها برنامههایشان را کمی تغییر میدهند.
3- برنامهریزی مدارس برای دانش آموزان روزهدار
درسهای آموزش و پرورش یک جوری باشد که هر مدیر مدرسهای بتواند برای جوانها، نوجوانها که میخواهند روزه بگیرند، یک تخفیفی باشد، مثلاً ورزش را زمانش را یک وقتی نگذارد که خب بچّه اگر صبح آمد، یک ساعت، دو ساعت دوید و ورزش کرد، خب چاشتی گرسنهاش میشود. ساعت ورزش را تغییر بدهند، جای کلاس، ساعت کلاس، نوع کلاس را تغییر بدهند، چون این خودش مدیریت زمان یک مسئلهی مهم است.
آیت الله مؤمن از فقهای شورای نگهبان زمان شاه تبعید شد به شهداد، استان کرمان. یکی از شاگردهایش رفت دیدنش و گفت: «چه میکنی؟» گفت: «من تنظیم کردم ساعتم را، تا مادامی که دولت جلویم را نگرفته، من سخنرانی میکنم، این شهر، آن شهر، بعد وقتی دولت دید من یک آدم فعّالی هستم، میگیردم، تبعیدم میکند، تبعیدم که کرد یادداشتهایم را چاپ میکنم، وقت کتاب نوشتن است.
12- برای بچّهها؛
بعضی از افراد، این را باید دیگران هم کمک کنند، سال اوّلشان است، تکلیف هستند، سال دوّم، سوّمشان هست، نوجوان هستند، باید مراعات کرد. حاجی حسن آقا، نوهی امام میگفت که: «ما اوایل تکلیفمان بود، به ماه رمضان خوردیم، روزه گرفتیم. زمان غروب امام فرمود: «تو نوجوانی، روزه گرفتی، سال اوّلت هست، به تو سخت میگذرد، تو برو اوّل افطار کن، بعد بیا نماز بخوان.» ایشان میگفت، من گفتم: «آخر میخواهم به جماعت بخوانم.» امام دیگر دید که خودش میخواهد به جماعت بخواند، گفت: «باشه.» نماز مغرب را خواند. امام فرمود که: «خب من نماز مغرب را خواندیم، نماز اوّل وقت ، حالا تو برو افطار کن، من مینشینم دعا میخوانم تا تو بیایی.» گفت که: من رفتم افطاری کنم، سرگرم گفتگو شدیم با اینهایی که سر سفره هستند. رفتیم. دیدم بله، امام نشسته. گفت: «خیلی افطاریات طول کشید! توجّه به اینکه ایشان سال اوّلش است، روزه گرفته، برود اوّل افطار کند.
4- لزوم تغییر برنامه برخی مشاغل در ماه رمضان
نوع سحریهایی که میدهند. بعضی سحریها زودهضم است. خب بچّه میخورد، چاشتی گرسنهاش میشود. بعضی سحریها دیرهضم است، آنهایی که دیرهضم است مثلا عنایت بشود. ؟؟؟ (12:31) یک چیزی را که من چهل سال است گفتهام کسی گوش نداده، یک بار دیگر هم میگویم. من یادم است چهل سال گفتم، چون هر سال ماه رمضان تکرار شده، من تو تلویزیون بودم، گفتم. اشکال دارد برنامههای نانواها بعد از افطار پخت کنند؟ چه اشکال دارد. دولت اگر بخواهد میتواند. چهطور؟ گفتند: عقبنشینی از دریا، یک مرتبه در ظرف چند روز همهی استانهای کنار دریا عقب کشیدند. چون نمیشود آدم پای تنور باشد، هم ایستاده باشد، هم تنور باشد، تابستان هم باشد، روزه هم باشد. این نمیشود، یعنی سخت است، خیلی سخت است. حالا مردم بعد از افطار بیایند نان بگیرند، هم برای سحریشان، هم برای فردا افطارشان.
نان بیات میشود. مگر الآن تو فریزرها نانها بیات نیست؟ بسیاری از خانهها فریزر داردند، نان اصلش یخ میزند تو فریزر. چهطور نان یخ زده را میخوریم، اما نان بعد از افطار را میگوییم دیر شده؟! میخواهیم نان تازه بخوریم اوّل افطار. برای اینکه من افطاریم با نان تازه باشد، چند هزار نانوا در روزه گرفتن به مشکل برمیخورند. اینها را باید خود دولت و ملّت و صدا و سیما و اینها را باید برنامه.
البتّه بچّهها را هم گفتند ماه رمضان به او بگویید روزه. یعنی غذا هم که میخورد، صبحانه میخورد، بگو ببین الآن تو میخواهیم روزه بگیریم، صبحانهات را بخور، یک چند ساعتی که «ما طاقوا»، «طاقوا» (14:07) یعنی آن مقداری که طاقت دارد، در حدیث داریم همین که هر چی میکشد، نیم ساعت میکشد، یک ساعت میکشد، دو ساعت میکشد، هر چی توان دارد، به بچّهات صبر کن، بعد دومرتبه وقتی دیدی طاقتش بیطاق شد، بگو حالا غذایت را بخور، منتها اسمش را بگذاری افطاری.
ما بچّه که بودیم به ما میگفتند روزه گنجشکی. یعنی باید پدر و مادر حمایت کنند،
شغلهایی که سخت است، سفارش شده در اسلام که ماه رمضان به کارگرتان سبک بگیرید. اگر غیر ماه رمضان هشت ساعت کار میکند، ماه رمضان شش ساعت کار بکند، پنج ساعت کار بکند، اینها همه تو روایات هست، از خودم نیست.
5- روزههای مستحبی در طول سال، هر ماه سه روز
روزهی کودکان. (16:04) روزهی مستحبی، حتّی داریم اگر کسی روزهی مستحبی است و رفیقش گفت بیا مهمانی، میگوید میخواهم مهمانت کنم. نگوید من روزهی مستحبی هستم. هیچی نگوید. برود مهمانش بشود، غذایش را هم بخورد. خدا ثواب روزه را به او میدهد. یعنی همین که یک برادر دینی خوشحال شد که شما مهمانش شدی، دلش شاد شد، دلشادی او جبران میکند، شما روزهی مستحبی بگیرید.
بله. در هر ماهی اگر کسی سه روز، روزه بگیرد، انگار تمام طول سال روزه گرفته، این هم سفارش شده، ماهی سه روز، حالا هر وقت خواست. قرآن هم این را میگوید، قرآن میگوید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/ 160)، کسی که کار خیر انجام بدهد، ده برابر میشود. البتّه فهم این هم باید درست فهمید، چون گاهی وقتها حدیثها را جور دیگر میفهمند. به یک کسی گفتند: «شما، امام صادق نماز صبح که میخواند، مینشیند دعا میخواند، تا آفتاب بزند.» این گفت: «من هم همین کار را میکنم.» گفت: «تو چه میکنی؟!» گفت: «من هم نماز میخوانم، ولی یک دقیقه که دعا خواندم، آفتاب میزند، یعنی دعا میخوانم تا آفتاب بزند، منتها آفتابی که برای امام صادق میزند، یک ساعت و نیم میکشید، تا آفتاب بزند، من چون نمازم لب آفتاب است، دو تا صلوات میفرستم، آفتاب میزند، پس من هم اینقدر نماز را طول میدهم تا آفتاب بزند.»
اینها گاهی وقتها افرادی حالا یا طنز، یا اینکه انسان میتواند بدفهمی کند.
«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ» (انعام/ 160)، بعضیها عبادت میکنند اما از راه گناه. این را بارها شاید شنیده باشید، نمیدانم، شاید هم نو باشد. پهلوی یک نفر، پهلوی یکی از ائمه از فلانی تعریف کردند، گفتند: «فلانی خیلی آدم خوبی است.» همان کسی را که تعریفش میکردند، یک روز امام ایشان را دید. گفت: «این را که میگفتند آدم خوبی است، همین است.» داشت میرفت و رفت دکّان میوهفروشی، یک، دو تا از میوهها را برداشت و پولش را نداد. گفت: «اِه! نه کشید، نه وزن کرد، نه پول داد، نه با صاحب میوه حرف زد، چرا همچین کرد؟!» یک خورده رد شد دکّان نانوایی هم دو تا نان برداشت، رفت. امام حسّاس شد و دو تا نان، دو تا انار. یک خورده رفت، داد به یک فقیر. امام گفت که: «چه میکنی تو؟!، شما به نانوایی پول ندادی، به میوهفروش پول ندادی، این جا هم چهار تا را دادی به فقیر!» گفت: قرآن گفته. گفت: «کجای قرآن گفته؟! این بدفهمی است.» گفت: «قرآن گفته من «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ»، هر کس کار خوب بکند، ضرب در ده میشود. من دو تا نان دزدیدم، دو تا گناه کردم، دو تا هم انار دزدیم، دو تا گناه کردم. دو تا و دو تا، چهار تا. چهار تا دزدی کردم. اینهایی را که دادم فقیر، ضرب در ده شد. چهار ضرب در ده میشود چهل. چهل تا ثواب گیر من آمد، آن وقت چهار تا گناه ازش کم میشود، سی و شش تا برایم میماند.» یعنی یک همچین محاسباتی.
6- روزه، سپر محافظ انسان در برابر گناهان
خب عرض کنم به حضور شما که، بله، روزهی مستحبی را که گفتم، اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد.
آن چیزی را که در روزه خیلی به ما سفارش کردهاند، این است که روزه یک سپر است، یک پرده است. چهطور یک ماشین را یک روکش میکشند رویش که گرد و خاک نگیرد، میگوید روزه یک عمل ساده نیست، یک پردهای است که خدا میاندازد روی تو، میخواهد فکرت هم کج نرود، چشمت هم کج نرود، زبانت هم کج نرود، یک تمرین یک ماهه و لذا: «الصَّوْمُ جُنَّة» (مصباح الشريعة، ص 135)، «جُنّة» سپر است، یعنی میخواهد گناه بریزد (22:50)، آقا روزهام. این سفارش شده.
و روزه هم آقایان چند رقم روزه گفتهاند:
1- روزهی عوام: همین که سحری میخورید و افطاری. یعنی روزه فقط از آب و نان، از غذا و تشنگی، این یک روزهی مال عموم است؛
2- ولی خواص وقتی روزه میگیرند، گناه هم نمیکنند. روزه نه یعنی دوری از نان و آب، دوری از گناه؛
3- خواصّ خواص: درجه یکها، درجه یکها، مؤمنین درجه یک، آنها که روزه میگیرند، سعی میکنند تو ذهنشان هم خیال بد نیاید، فکر بد هم نمیکنند.
پس اینها روزه مراحلی دارد، مثل چاههای آب، بعضی چاهها به اندازهی لولهی دو آب از آن میآید، بعضیها لولهها، لولههای بزرگتر، لولههای بزرگتر، تا لولههای خیلی وسیع. این روزهها هم، همهی روزهها یکجور نیست. روزهی عوام داریم، آب و نان نخور؛ روزهی خواص داریم، گناه نکن؛ روزهی اولیای خدا داریم، فکر گناه هم نکن.
ماه رمضان یک ماه تمرینی است، انسان تمرین کند برای بعداً، بعد ماه رمضان هم میتواند. مثلاً سیگاریها، ماه رمضان سیگار نکشند، بعد از ماه رمضان میگویند: «اِه، پس ما یک ماه سیگار نکشیدیم، طوری هم نشد.»
7- قبولی عمل، مهمتر از اصل عمل
– اجتناب از غیبت
داریم که: «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَةً لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِيَامَهُ أَرْبَعِينَ» (جامع الأخبار، شعيري، ص 146) کسی اگر روزه میگیرد، ولی زبانش باز است، غیبت میکند، تا چهل روز این غیبت در روزهی او اثر میگذارد، در نماز او اثر میگذارد، خدا قبول نمیکند. یعنی قبولی کار خیلی مهم است، به ما گفتند بیش از آنچه دنبال کار هستید، دنبال این باشید که قبول باشد. مهمترین آدمها، مهمترین کارها را بکنند، اگر قبول نشود هیچ.
از قرآن بگویم. مهمترین آدمها انبیاء هستند، که تو انبیاء هم یکی از مهمترینشان حضرت ابراهیم است، چون حضرت ابراهیم پدر موسی، پدر عیسی، پدر پیغمبر ما. حضرت ابراهیم خیلی نسل مبارکی است، به حدّی که وقتی ما میخواهیم بگوییم درود بر ابراهیم، میگوییم: خدایا از آن درودهایی که به ابراهیم میدهی، به پیغمبر ما هم بده. حضرت ابراهیم میرود مکّه. مقدّسترین جا مکّه است. مهمترین آدمها، ابراهیم هستند. مهمترین کارها ساختن مکّه است، پایههای مکّه را برد بالا. وقتی پایهها را برد بالا، گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» (بقره/ 127)، اینکه میخوانم آیه قرآن است هان، یعنی بهترین آدمها اگر باشیم، ابراهیم باشیم، بهترین مکانها، مکّه باشیم، بهترین کارها، ساختن کعبه باشد، اگر خدا قبول نکند، کشک است، «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» و لذا اینکه به هم تلفن هم میکنند ایّام ماه رمضان، قبول باشد، قبول باشد، دعای خوبی است.
به امیرالمؤمنین گفتند: «خیلی زحمت میکشی؟» فرمود: «اگر بدانم یک کارم قبول شده، این قدر زحمت نمیکشم». مهم نیست که غذا چی هست، مهم این است که مهمان هم غذا را پسندید، یا نپسندید، از غذا خورد، یا نخورد، خوشحال شد، یا نشد.
روزه. این نکات سادهای بود که در این حدود بیست دقیقه ما گفتیم.
خدایا هدایت کن ما را که حق را درست بفهمیم و خالص عمل کنیم؛
و هدایت کن ما را که باطل را درست بفهمیم و با تقوا دوری کنیم؛
و ما را در فهم وظیفه و عمل به وظیفه و قبول، سردرگم و جزء خیالیّون قرار نده که خیال میکند که کارش درست است و حال آنکه کارش غلط است.