توبه و استغفار حقیقی
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
توبه به معنای این است که آدم لباس چرک را بیرون آورد و لباس خوب بپوشد، عوض شود. برگردد، توبه واجب است چون خدا امر میکند، میگوید: «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا» (هود/3) استغفار کنید، یعنی از خدا طلب مغفرت و بخشش کنید. «توبوا» امر است، خدا امر کرده و دستور داده که توبه کنید و توبه واجب است. در قرآن 91 بار کلمه غفور آمده است. یعنی توبه کنید میبخشم. پنج بار غفار آمده، حدود هشتاد بار هم از توبه و قبول توبه با متعلقاتش سخن به میان آمده است. یعنی تقریباً 91 و هشتاد، حدود دویست بار خداوند گفته: من شما را میبخشم.
پشیمانی و شرمندگی از ارتکاب گناه
قرآن میفرماید: علامت مؤمن این است «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبهِمْ» (آلعمران/135) علامت مؤمن این است که خلاف کند، پشیمان شود. یک حدیث یادم آمد برای شما بگویم. اگر خواستید ببینید مؤمن هستید یا منافق، حدیث داریم علامتش این است که مؤمن وقتی گناه میکند بعد از بیست سال یاد گناهش بیافتد خجالت میکشد. میگوید: در این مکان من گناه کردم و کلاه سر ایشان گذاشتم. در این زمان گناه کردم. مؤمن بعد از بیست سال یاد گناهش بیافتد، شرمنده است. این علامت ایمان است. منافق گناه که میکند انگار یک مگس از بغل گوشش رد میشود و فراموش میکند. اگر نشستیم یاد خلاف کردیم این علامت ایمان است. گر گناهانمان را فراموش کردیم علامت نفاق است. این حدیث است.
قرآن میگوید: اگر شما استغفار کنید خدا را بخشنده و رحیم مییابید. «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِد اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً» (نساء/110) «وَ مَنْ یَعْمَلْ» هرکس، زن و مرد ندارد. شیخ و سید ندارد. عالم و جاهل ندارد. هرکس «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً» عمل خلاف انجام بدهد، ظلم کند. «أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ» از خدا استغفار کند، «یَجِد اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً» خدا را غفور و رحیم مییابد. میخواهد بگوید: توبه کنید، در را بزنید باز میکنم. آیه دیگر میفرماید: ای بندگان من! «قُلْ یا عِبادیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (زمر/53) ای بندگانی که خودتان را هدر دادید. عمرتان را هدر دادید، گناه کردید، با غیبت، با انواع گناهان عمرتان را تمام کردید، در عین حال از رحمت خدا مأیوس نشوید. خداوند «إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً» همه گناهان را میبخشد. «إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» آیات قرآن پر است از اینکه بیایید من شما را میبخشم. صادقانه بیایید، خدا همه رحمت است. یک دانه میدهی یک خوشه میدهد. یک نطفه، یک تک سلول، یک اسپرم میدهی و یک بچه سالم میدهد. کار خیر بکنی، ضرب در ده میکند. کار خلاف بکنی، خلاف هرکدام یکی است و ثواب یکی ده تاست.
اوج لطف و رحمت الهی در پذیرش بندگان
قرآن میفرماید: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» (بقره/186) علامه طباطبایی میگوید: هیچ آیهای مثل این آیه که ایشان خواند، درونش محبت نیست. در یک آیه یک سطری هفت بار خدا گفته: خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم، خودم. هفت بار در یک سطر خدا گفته: خودم! «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی» عبادی یعنی بندگان خودم، «عَنِّی» اگر از من سؤال کردند، «فَإِنِّی» خودم نزدیک هستم «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم دعای آنها را اجابت میکنم. اگر سراغ خودم بیاید، «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی» استجابت از خودم بخواهد «وَ لْیُؤْمِنُوا بی» ایمان به خودم بیاورد، علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میگوید: «الطفُ آیة فی کتاب الله» یعنی در یک سطر هفت بار میگوید: خودم خودم خودم خودم!
همه باید توبه کنیم. فکر نکنیم توبه برای چاقوکشها و لاتها و دزدهاست. بنده باید توبه کنم. آیا وقتی روی منبر نشستم، عمر شما را گرفتم، به اندازهای که شما عمر دادی، چیزی یاد شما دادم؟ نکند من هم کم فروشی کرده باشم. عمر شما را گرفتم، میتوانستم نمره هفده حرف بزنم، نمره شانزده حرف زدم. من هم باید توبه کنم.
توبه از پایمال کردن حقوق مردم
همه باید توبه کنند. لذا قرآن گفته: همه شما، آیه همه این است «وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً» (نور/31) جمیعا یعنی همه شما از دَم تا دُم، همه باید توبه کنند. «وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، «توبوا جمیعا» همه باید توبه کنند. فکر نکند اگر... شما که غسل جمعه کردی، غسل جمعه مستحب بود. چرا اینقدر آب اسراف کردی؟ اسراف گناه کبیره است. غسل جمعه مستحب است. گاهی وقتها رفتی مستحب انجام بدهی به جای اینکه با پنج لیتر، ده لیتر غسل کنی، همینطور شیر را باز میکند. شیر را باز میکند و به بدنش صابون میزند. بابا خوب شیر را ببند، دوباره وقتی صابون تمام شد، شیر را باز کن. در حرم میرویم میدانیم زوارها دنبال جا میگردند، چهار زانو مینشینیم و راه به هیچکس نمیدهیم و دو ساعت یکجا مینشینیم. خوب بلند شو برو یک زوار دیگر دو رکعت نماز بخواند. همان کسی که در حرم دارد به اندازه یک لیتر گریه میکند، او هم باید توبه کند.
چقدر سیگار کشیده شده که دودش در حلق بغل دستی رفته است. او هم باید توبه کند. چقدر برفها را در کوچه ریختیم و یخ بسته و مردم افتادند. آن کسی که افتاد گناهش گردن کسی است که برف را پایین ریخت. چقدر پوست موز و خیار و هندوانه ریختیم، مردم پا گذاشتند رویش لیز خوردند؟ چقدر برای اینکه از ماشین پیاده نشویم در کوچه ایستادیم و با بوق به صاحبخانه گفتیم: بیرون بیا. بوق که میزنید همسایههای دیگر هم اذیت میشوند. بیا پایین همان زنگ در خانه خودش را بزن. پشت در خانه میایستد و بوق بوق بوق، چه کار داری؟ من کار با این خانه دارم. خوب با این خانه کار داری پیاده شو زنگ بزن. چرا با بوق یک محله را از خواب بیدار میکنی؟
دور ریختن نصف لیوان آب اسراف است. اسراف گناه کبیره است. گناه کبیره عادل را فاسق میکند. خدا توبه کنندگان را دوست دارد. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُ التَّوَّابینَ» (بقره/222)
ارکان چهارگانه توبه واقعی
منتهی توبه باید درست باشد. قرآن میگوید: «تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» (تحریم/8) توبه نصوح چیست؟ توبه چهار رکن دارد. اول باید پشیمان شویم قلباً، دوم باید از گناه دست برداریم. سوم باید تصمیم بگیریم که دیگر انجام ندهیم، چهارم خلافهای گذشته را هم به نحوی جبران کنیم. یک جای قرآن داریم «تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا» (بقره/160) یعنی یک چیزی را باید بیان کنی، باید بگویی: نگفتی، بخاطر نگفتن... ضربه به مردم زدی.
خدا توبه را میبخشد؟ بله، «وَ هُوَ الَّذی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادهِ» (شوری/25) قرآن میگوید: من توبه شما را قبول میکنم به شرط اینکه شما «عباده» عبد باشید. گردن کلفتی نکنید. اگر بنده شدید، من توبه شما را قبول میکنم. توبه نصوح چیست؟ توبه نصوح این است. امام صادق میفرماید: «لا یَعُودُ فِیهِ أَبَداً» (کافی، ج 2، ص 432) توبه نصوح این است که دیگر برنگردد. اگر استغفار میکند ولی دوباره همان کار قبلی را میکند، به زبان استغفار میکند. حدیث داریم کسی که به زبان بگوید: استغفار کند، این خدا را مسخره کرده است.
وقتی آدم به زبان میگوید: اعوذ بالله، «قل اعوذ برب الناس، قل اعوذ برب الفلق» پناه میبرم، باید پناه هم ببرد. قرآنی که سر میگیریم باید معنا داشته باشد. قرآن به سر میگیریم یعنی چه؟ یعنی دین من این است. اخلاق من این است. اقتصاد من این است. موضع گیری من این است. همسرداری من این است. بچهداری من این است. تعلیم و تربیت من این است. برخوردم با جامعه این است. برخوردم با طبیعت این است. برخوردم با همسایه این است. اما هیچکدام از برخوردها اسلامی نیست و فقط قرآن سرمیگیریم. خوب نمیشویم. اگر دکتر به شما نسخه داد، شما نسخه را سر بگیری و ده مرتبه بگویی: آمپول، آمپول، قرص، قرص، قرص، خوب نمیشوی. سر گرفتن نسخه و اسم آمپول و قرص بردن شما را خوب نمیکند. باید عمل کنیم.
توبه از ظاهرسازی و ریاکاری
حدیث داریم امام هادی فرمود: «ان یکونَ الباطِنُ کالظاهِر و افضِل من ذلک» هرکس باطنش و ظاهرش یکجور بود، این آدم خوبی است. یک قصه از امام رضا بگویم. امام کاظم پدر امام رضا به خانه رفت. امام رضا(ع) بچه بود همراه پدرش بود. یکی از علاقهمندان امام، عقب امام کاظم راه میرفت. امام کاظم که داخل خانه شد، به این نگفت: بفرما، امام رضا که بچه بود گفت: آقا جون، این از شیعیان ما است. شما در خانه رفتی میگفتی: بفرما. گفت: قلباً آمادگی پذیرایی ندارم. الآن حوصله مهمان ندارم. اگر به زبان بگویم بفرما و قلبم آمادگی نداشته باشد این نفاق است. یعنی بین زبان و قلبم دو چیز است. زبانم میگوید: بفرما و قلبم میگوید: داخل نیا. اینکه صاف باشیم باید صاف باشیم. توبه نصوح این است که«ان یکونَ الباطِنُ کالظاهِر و افضِل من ذلک» حدیث داریم باطنش و ظاهرش یکسان باشد بلکه باطنش بهتر باشد.
پیغمبر دربارهی توبه نصوح چه فرمودند؟ فرمودند: توبه نصوح یعنی برنگرد. همینطور که شیری که دوشیدی به پستان برنمیگردد، یک گاو را شیرش را میدوشی، شیری که دوشیدی دیگر به گاو برنمیگردد. توبه هم معنایش این است که حالا که رفتی دیگر برنگردی. حدیث داریم «ندمٌ بالقلب» توبه این است که قلباً پشیمان شوند. «استغفارٌ باللسان» با زبان استغفار کنم «وَ تَرْکٌ بالْجَوَارِحِ وَ إِضْمَارُ أَنْ لا یَعُودَ» (غررالحکم، ص 194) همت کنم دیگر انجام ندهم. یک جایی خراب کردی، قرآن بعد از «تابوا» میفرماید: «إِلَّا الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْد ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیم» (آلعمران/89) «تابوا و اصلحوا» یعنی توبه که کردی باید اصلاح هم بکنی. ناودان را طوری گذاشتی که آب گل در کوچه میریزد. هرکس میآید رد شود آب گل روی سرش میریزد. آقا ببخشید، ببخشید ندارد باید پول اتوشویی هم بدهی. آب گل روی سر من ریختی، ببخشد. باید پول اتوشویی هم بدهی. «تابوا و اصلحوا»
کتک زدی برو بگو آقا من به شما کتک زدم. یا مرا حلال کن یا میخواهی بزنی بزن. توبه این است. جواب نداریم بدهیم.
بازماندن انسان از پاسخ، در دادگاه قیامت
در دعای ابوحمزه ثمالی یک جمله دارد انسان منقلب میشود. میگوید: «اللهم ارحمنی اذا کل عن جوابک منطقی» خدا آنجا سؤال میکند که روز قیامت من نمیتوانم جواب بدهم. آنوقتی که جواب ندارم رحم کن. یعنی جواب نداریم. بنده جواب ندارم روز قیامت. آقای قرائتی در تلویزیون میلیونها چشم و دل به شما نگاه میکرد. چطور من میلیونها چشم و دل را پای تلویزیون در اختیار تو گذاشتم، تو دو رکعت نماز نخواندی که دلت به اختیار من باشد؟ جواب: همین آقای قرائتی بلبل زبان آنجا خفه میشود. تکرار، میلیونها آدم را پای تلویزیون پای حرفهای تو نشاندم. دلشان، چشمشان، مغزشان به تو بود. تو دو رکعت نماز خواندی دلت با من باشد؟ نه! جواب ندارم.
امام سجاد میفرماید: خدایا آن وقتی که نمیتوانم جواب بدهم، رحمم کن. هیچی جواب ندارم. چند رکعت نماز با توجه خواندی؟ چطور اگر طلایت گم میشد پی آن میگشتی؟ خودت را هفتاد سال گم کردی چرا پی خودت نگشتی؟ توبه یعنی خودت را پیدا کن. توبه یعنی خودت را پیدا کن. همه گیر هستیم الا، یک الا بگویم برای اینکه افرادی هستند قرآن میگوید: «وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون» (بقره/62) افرادی هستند نه ترسی دارند نه حزنی، آنها راحت هستند. آنهایی که در دنیا از خودشان حساب کشیدند، قیامت دیگر کارشان ندارد. «حَاسبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا عَلَیْهَا» (کافی، ج 8، ص 143) اگر میخواهید قیامت در حساب و کتاب راحت باشید، در دنیا از خودتان حساب بکشید. اگر مال مردم در مال ما هست، اگر سر نماز میگوییم: «مالک یوم الدین» طلبکار گفت: حق مرا بده، راضی نیستم. شما باید نمازت را بشکنی. باید حق مردم را بدهی و برگردی و دوباره الله اکبر بگویی. مگر میشود مال مردم را مطالبه کند و تو مشغول نماز باشی؟
زن میخواهد روزه بگیرد اگر شوهرش اجازه ندهد، روزه مستحبی بپرسید از آقایان، میتواند روزه بگیرد یا نه؟ مرد میرود روضه خوانی، میرود دعا، میرود سینما، میرود خانه دوستانش، خانمش در خانه تنها میترسد. همینطور دل خانم آب میشود تا آقا بیاید. زن در خانه تنها بود، ترسید. ما گاهی فکر میکنیم مرد آن کسی است که زنش از او بترسد. اگر این است که رئیس مردها گرگ است. گوسفندها از گرگ میترسند. ترساندن علامت مردی نیست. نباید بترسند. «من أخاف مؤمنا» حدیث داریم اگر کسی مؤمنی را بترساند، خدا روز قیامت او را میترساند.
از کارهایی که آدم باید توبه بکند، «المُقرّ بالذَّنب تائِب» امیرالمؤمنین فرمود: گناهان را به زبان بیاور. فقط به کسی نگویی. حق ندارد کسی اگر گناه کرده به رفیقش بگوید، به کسی نگو اما در تنهایی به خدا بگو. اسم گناهانت را هم بگو، خدایا اینجا یک دروغ گفتم، اینجا یک فحش دادم، اینجا کسی را ترساندم. اینجا چه کردم و چه کردم. اقرار کنی با زبان و لغزشهایتان را بگویید. «و اللّه ما ینجو من الذّنب الّا من اقربه» امام باقر قسم خورد، فرمود: به خدا قسم اگر میخواهید از گناه نجات پیدا کنید، اقرار کنید. با زبان بگویید. آقا خود شما همینطور هستید. اگر من خلافی کردم و نزد شما آمدم و گفتم: من بد کردم. مقصر من هستم. اگر اقرار کردم شما میبخشی. اقرار کنید به گناه نزد خدا، منتهی نزد کسی دیگر کسی حق ندارد اقرار کند. کسی که توبه کند، «التائب من الذنب کمن لا ذنب له» کسی اگر توبه کند خدا مثل روز اول پاکش میکند.
خانه امام رضا نشستید، یک چیزی از امام رضا برای شما بگویم. این را من امروز متوجه شدم. یک کسی نزد امام رضا گفت: خدا لعنت کند آنهایی که با علی جنگیدند. امام رضا فرمود: همهشان نه، ممکن است کسانی با امیرالمؤمنین بجنگند اما بعد توبه کنند. اینطور نگو، بگو که: «الا من تاب و اصلح» گرفتید چه شد؟ کسی نزد امام رضا گفت: خدا لعنت کند هرکس با امیرالمؤمنین جنگید. امام رضا فرمود: یک الا بگو. الا اینکه توبه کند و اصلاح شود. ممکن است کسی با علی بن ابی طالب بجنگد و بعد توبه کند. مگر میشود؟ بله میشود. وحشی در جنگ احد حمزه عموی پیامبر را کشت. بعد مسلمان شد. آمد نزد پیغمبر گفت: من قاتل حضرت حمزه عمویت هستم. حالا پشیمان شدم و مسلمان شدم. فرمود: توبهات قبول است اما جلوی چشم من نباش! خودت را نشان من نده ولی توبهات قبول است. یعنی به هیچکس نمیشود گفت: این قطعاً بدبخت است.
امکان توبه برای همه انسانهای گنهکار
یک چیزی بگویم نمیدانم شنیدید یا نه؟ در جنگ احد یک سنگی به لب پیغمبر خورد. لب پاره شد و دندان شکست. پیغمبر گفت: خدایا چطور این مردم را میبخشی؟ مردمی که لب پیغمبر را پاره کردند و دندان را شکستند. خدا فرمود: این حرفها را نزن. «لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ» (آلعمران/128) تو حق نداری بگویی: اینها جهنمی هستند. سنگ انداخت و لب پیغمبر پاره شد و دندانها شکست اما ممکن است توبه کند من او را ببخشم. تو حق نداری اگر کسی جنایت کرد بگویی: این قطعاً جهنمی است. شاید آن جهنمی بهشتی شد و بهشتی جهنمی شد. آدم نمیداند چه میشود. یک آدم هرزهای بود همه گناهی میکرد. اینهایی که او را میشناختند، نزد امام صادق گفتند: آقا این هر گناهی بگویی انجام میدهد و خیلی آدم رذل و کثیفی است. امام صادق فرمود: بله ولی ایشان اهل بهشت است. عه... آقا، آقا! این جنایتکار حرفهای است اهل بهشت است؟ فرمود: بله. چرا؟ فرمود: یک روز در کوچه داشت میرفت و یک نفر کنار کوچه خوابیده بود. لنگش پس رفت. بدنش پیدا شد. این دید عورت او پیداست و لنگش کوتاه است. رفت خانه یک پارچه بزرگی آورد و روی بدن این کسی که لخت است انداخت و رفت. آن بنده خدایی که خواب بود از خواب بیدار شد و دید یک پارچهای بزرگتر از لنگش روی پای اوست. فهمید: یک کسی به او خدمت کرده است. گفت: خدایا نمیدانم چه کسی این پارچه را انداخته است ولی هرکس این خدمت را کرده است، او را ببخش و بیامرز. این دعا مستجاب شد. این را از امام صادق شنیدند و نزد آن آقای هرزه رفتند. گفتند: تو آدم هرزهای هستی و خودت هم میشناسی و ما هم تو را میشناسیم. هرزگی تو را به امام صادق گفتیم. امام صادق فرمود: اهل بهشت است. گفتیم: به چه دلیل؟ گفت: به دلیل اینکه یک پارچه روی پای فلانی انداخت. وا رفت! گفت: من این همه جنایت کردم خدا بخشید به خاطر یک لنگی که روی پای کسی انداختم؟ چرا اینقدر خدای خوبی دارم و من بندهاش نبودم. خدایی که یک خوبی را میگیرد و همه بدیهای مرا نا دیده میگیرد من چرا در بست بنده خدا نباشم؟ عوض شد و منقلب شد و توبه کرد. گاهی وقتها یک عمل صالح همه جنایتها را از بین میبرد. گاهی وقتها یک جنایت همه خوبیها را از بین میبرد.
خدایا توفیق توبه به همه امت اسلامی مرحمت بفرما. یکبار دیگر، توفیق توبه نصوح و توبه واقعی به همه ما مرحمت بفرما. هر دعایی که در ایام شریف، در شبهای شریف، هر دعایی که مستجاب میشود. هر لطفی که به بندگان خوبت میکنی همه آنها را نصیب ما هم بفرما. کسانی که سالهای قبل بودند و امسال زیر خاک هستند، همه را ببخش. خدایا لحظهای که بناست برویم، زمانی جان ما را بگیر، حدیث داریم مؤمن که میمیرد انگار گل بو میکند. خدایا مردن را مثل گل بو کردن، سکرات مرگ را بر ما آسان، اول مرگ را اول راحتی و روز قیامت را روز سرافرازی ما قرار بده. مشکلات جامعه ما، دولت ما، امت ما، نسل ما، ناموس ما، مرز ما، انقلاب ما، آبروی ما، خدایا همه مشکلات را برطرف بفرما. قلب امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضی و ما را بر امام زمان سرباز فداکار و وفادار قرار بده. مقام معظم رهبری و مسئولین نظام را در پناه امام زمان حفظ بفرما. به بی مسکنها مسکن خوب، به بی همسرها همسر خوب، به بی فرزندان فرزند خوب، به بیکارها شغل خوب، به کدورتها صفا، به مرضها شفاء، سفرها بی خطر بفرما. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»