توسل
توسل یعنی وسیله قرار دادن، ابن اثیر در ماده «وسل» می گوید: «هی فِی الاصل: ما یُتَوَصّلُ بِهِ اِلَی الشی ء و یُتَقرَّبُ بِه» یعنی: وسیله در اصل چیزی است که به توسط آن به چیز دیگر متصل شده و نزدیک می گردند، ابن اثیر در ذیل حدیث «اَللّهُمَّ آتِ مُحَمَّدا الوَسِیلَه» می گوید: منظور در حدیث قرب است و برخی گفته اند شفاعت در روز قیامت و برخی هم گفته اند منزلتی است در بهشت.(1) مرحوم طبرسی می فرماید: یُقال وَسَلَ اِلَیه أی: تَقرَّبَ، یعنی نزدیک شد، سپس می گوید: مَعنَی الوَسیلَه: الوصله و الْقُرْبَه: یعنی چیزی که موجب اتصال و نزدیکی می شود.(2)
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّه َ وَ ابْتَغُوا اِلَیهِ الْوَسیلَهَ وَ جاهِدُوا فِی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».(3)
(هان ای افرادی که ایمان آورده اید، تقوای الهی داشته باشید و خواستار وسیله به سوی او گردید و در راه او مجاهده نمایید، باشد که رستگار شوید).
در آیه مبارکه به سه موضوع عنایت شده است: یکی تقوا و دیگری وسیله و سومی مجاهده در راه خداوند.
وسائل قرب به ساحت مقدس الهی گوناگون است، اعتقادات بی آلایش وسائل قرب هستند، اعمال شایسته وسائل قرب می باشند، محبّت اولیای الهی هم از وسائل قرب هستند تا آن جا که رسول اکرم صلی الله علیه و آله محکم ترین دست آویزهای ایمان را عبارت از محبّت در راه خدا معرفی می فرماید.(4)
امیرالمؤمنین علیه السلام هم تعدادی از وسائل تقرب به پروردگار را بر می شمارد(5) و امام باقر علیه السلامهم در روایت جامعی مجموعه ایمان واعمال صالحه را وسائل قرب الهی معرفی می نماید و می فرماید: «أَفْضَلُ مَا تَوَسَّلَ بِه المُتَوَسِّلُون الایمان باللّه ِ و رَسُولِهِ» تا آن که می فرماید: «والصَّدقه فی السِّرِّ».(6)
(برجسته ترین چیزی که بدان متوسلین، متوسّل گردند عبارت است از: ایمان به خداوند و پیامبرش - تا آن جا که می فرماید: و صدقه مخفی و پنهانی).
توسل در فرهنگ شیعی
توسل در فرهنگ شیعی یعنی تمسّک به اولیای الهی و واسطه قرار دادن ایشان در پیشگاه او.
توسل به دو صورت زیر انجام می گیرد:
1 - طلب حاجت از خداوند متعال و درخواست قضاء آن به برکت و جاه رسول اکرم صلی الله علیه و آلهو ائمه اطهار علیهم السلام مانند آن که می گوید: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِ الرَّحْمَهِ»(7).
2 - درخواست از پیامبر اکرم و ائمه اطهار بدین صورت که ایشان از خداوند متعال خواستار برآوردن حاجت گردند.
در صورت اوّل مخاطب کاملاً پروردگار است و همان طور که می توان خداوند را به قرآن و آیات او سوگند داد می توان به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار قسم داد. سماعه می گوید امام موسی بن جعفر علیه السلام به من فرمودند: اگر حاجتی از خداوند متعال داشتی بگو:
«اَللّهُمَّ إنّی اَسْأَلکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ فَاِنَّ لَهُمَا عِنْدَکَ شَأنًا مِنَ الشَّأنِ وَ قَدْرا مِنَ القَدْرِ فَبِحَقِّ ذلِکَ الشَّأنِ وَ بِحَقِّ ذلِکَ القَدْرِ أَن تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأن تَفعَلَ بِی کَذَا و کَذَا».(8)
(خداوندا، من از تو درخواست می کنم به ارزش و مقام محمّد و علی، زیرا برای آن دو نفر در نزد تو مقامی از مقامات و ارزشی از ارزشها وجود دارد، به حق این مقام و این
ارزش درود بر پیامبر و خاندانش بفرست و با من چنین و چنان رفتار کن).
در صورت دوم گر چه مخاطب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام می باشند، ولی آنها به صورت واسطه مطرح هستند و این عمل هم کاملاً دینی بوده و نسبت به پیامبر اکرم در زمان حیات ایشان مورد دستور قرآن کریم بوده است، همچنان که می فرماید:
«وَما اَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ اِلاّ لِیُطَاعَ بِاِذْنِ اللّه ِ وَ لَو اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّه َ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّه َ تَوّابًا رَّحِیمًا».(9)
(ما پیامبری را نفرستادیم مگر آن که با اجازه خداوند از او پیروی شود، و اگر ایشان هنگامی که به خودشان ظلم کردند به نزد تو آمده و از خداوند آمرزش می خواستند و پیامبر هم برای ایشان طلب آمرزش می کرد خداوند را پذیرنده توبه و مهربان می یافتند).
سخنانی از فخر رازی در مورد توسل به پیامبر
فخر رازی در ذیل همین آیه در مورد ضرورت و فایده استغفار پیامبر برای مردم سه وجه بیان می کند. اوّل و دوم آن که گناهکاران مورد نظر در آیه پیامبر را غمگین نموده و تمرّد از دستور ایشان کرده بودند و از این جهت لازم بود که از پیامبر بخواهند که نسبت به گناه و بدی ایشان خواستار بخشش شود و سوم آن که شاید توبه ایشان دارای خللی باشد، ولی هنگامی که استغفار پیامبر به آن ضمیمه شد استحقاق قبول را می یابد و سپس بعد از آن که تجلیل خداوند از پیامبرش را بیان می کند می گوید: «و أنّهم اذا جاءوه فقد جاءوا من خصه اللّه برسالته و اکرمه بوحیه و جعله سفیرا بینه و بین خلقه و من کان کذلک فان اللّه لایرد شفاعته»(10).
یعنی: هنگامی که به نزد او (رسول خدا) آمدند به نزد کسی آمده اند که خداوند او را به رسالتش اختصاص داده و به وحی خود اکرام فرموده و او را سفیر بین خویش و مخلوقاتش قرار داده و کسی که چنین باشد خداوند شفاعتش را رد نمی کند.
همان طور که ملاحظه می شود فخر رازی که از مفسّرین بزرگ اهل سنت است موضوع شفاعت رسول اکرم را مطرح نموده و همراه با استغفار گنهکاران، استغفار آن حضرت را برای آنان مؤثر و ضروری می داند.اضافه بر آن، قرآن کریم منافقان را به واسطه بی اعتنایی به رسول و عدم درخواست استغفار از او مورد مذمت قرار داده و آنها را مستکبر معرفی می نماید و اضافه بر آیات سوره نساء در سوره منافقون می فرماید:
«وَ اِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللّه ِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ»(11).
(و هنگامی که به ایشان گفته می شود، بیایید تا پیامبر خدا برای شما از پروردگار آمرزش طلبد سرهای خود را بر می گردانند (و از رسیدن خدمت پیامبر) اعراض نموده و استکبار می ورزند).
طلب آمرزش رسول اکرم برای مؤمنان و گناهکاران یک سنت شرعی است که بارها در قرآن کریم مطرح شده است.(12) وساطت در پیشگاه الهی اضافه بر آن که در میان پیامبران پیشین هم بوده است همچنان که حضرت ابراهیم برای پدرش طبق وعده ای که داده بود طلب آمرزش کرد و حضرت یعقوب هم برای فرزندانش چنان که فرمود:
«سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبّی اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»(13).
(برای شما از پروردگار خود طلب بخشش می کنم، همانا او بخشنده و مهربان است).
در سیره رسول اکرم و اصحاب ایشان هم رسم بوده که در مورد حوائج شخصی و یا اجتماعی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله درخواست دعا می نمودند و پیامبر اکرم برای آنان دعا می فرمود؛ در نتیجه خداوند حاجت ایشان را بر می آورد.
دو نمونه از دعای رسول اکرم صلی الله علیه و آله
1 - عایشه بنت سعد از پدرش نقل می کند که پدرم گفت در مکّه بیمار شده بودم، رسول اکرم صلی الله علیه و آله به عیادت من آمد، دست خود را بر روی پیشانی من نهاد، سپس سینه و شکم مرا مسح نمود و بعد از آن فرمود:
«اَللّهُمَّ اشْفِ سَعْدا وَ أَتْمِمْ لَهُ هِجرَتَهُ».(14)
(پروردگارا سعد را شفا بخش و مهاجرت او را کامل نموده و تمام کن).
این روایت را «التاج الجامع» از صحیح بخاری و ابوداوود روایت کرده است.
توضیح آن که سعد از مکه به مدینه هجرت نمود، بعد در سفری که به مکه رفته بود بیمار شد و نمی خواست که درمکه بمیرد طبق روایت فوق پیامبر هم برای بهبود او دعا فرمود و هم برای بازگشت او به مدینه، از این رو از برکت دعای رسول اکرم صلی الله علیه و آله هم خوب شد و هم به مدینه بازگشت و مدتی در آن جا زندگی کرد.
2 - انس بن مالک می گوید در زمان پیامبر اکرم قحطی باران در مدینه رخ داد. پیامبر اکرم در میان خطبه نماز جمعه بود که مردی به نام خارجه بن حصن فزاری بلند شد و گفت: یا رسول اللّه اسبها و گوسفندها از بین رفتند، دعایی فرما که خداوند متعال برای ما باران نازل نموده و سیراب فرماید. رسول اکرم صلی الله علیه و آله هم دست به دعا برداشته و دعا فرمود.
انس می گوید آسمان به مانند شیشه صاف بود و هیچ ابری نداشت، ولی باد برخاست و ابرهایی پدید آمد وسپس باران همانند آبی که از دهانه مشک می ریزد شروع به باریدن کرد و تا جمعه بعد ادامه داشت.
این روایت را التاج الجامع از کلیه صحاح شش گانه به استثناء ترمذی روایت کرده است(15). شیعه هم به پیروی از قرآن کریم و سنت رسول اکرم، پیامبر را وسیله قرار داده و از او می خواهد که از خداوند متعال درخواست آمرزش گناه و یا اجابت دعا را نماید و از آن جا که ائمه اطهار، اولیای الهی و جانشینان پیامبر اطهر هستند از ایشان هم به همین صورت درخواست می نماید.
دو نمونه از دعای امام صادق علیه السلام
1 - حمّاد بن عیسی یکی از اصحاب برجسته امام صادق علیه السلام بود، از آن حضرت درخواست نمود که برای وی دعا فرماید تا خداوند متعال حج فراوانی به او قسمت کند و باغ و منزل وسیعی عنایت فرماید و همسری از یک خاندان متدین و شریفی نصیب نماید و فرزندان نیکوکاری عنایت کند.
امام صادق علیه السلام دعا فرمودند که: «اَللّهُمَّ ارْزُقْ حَمّادَ بنِ عیسی ما یَحِجُّ بِه خمْسینَ حجّهً وَ ارْزُقْهُ ضِیاعا وَ دَارا حَسَنا وَزَوجَهً صالِحَهً مِنْ قَومٍ کِرامٍ و اَولادا اَبْرارا».
خداوندا، به حمّاد بن عیسی نصیب فرما پنجاه سفر حج و باغ و منزلی خوب و همسری صالح از خانواده ای برجسته و فرزندانی نیکوکار.
خداوند متعال هم دعای امام علیه السلام را در مورد حمّاد اجابت فرمود که پس ازگذشت 48 سفر حج تمامی آنها را برای دوستش بیان می نماید.(16)
2 - سدیر صیرفی می گوید: بانویی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و گفت: فدایت شوم، پدر و مادر و خانواده من دوستدار شما هستند.
امام فرمود: راست گفتی و حال چه می خواهی.
بانو گفت: ای پسر پیامبر، فدایت شوم «أَصابَنی وَضْحٌ فی عَضُدی»؛ برصی در بازوی
من پدید آمده است، برای من دعا کن که برطرف شود و بهبود یابم.
امام صادق علیه السلام دست به دعا برداشته و فرمود :
«اَللّهُمَّ اِنَّکَ تُبرِئُ الاَکْمَهَ وَ الاَبرَصَ وَ تُحیِی العِظامَ وَ هِی رَمیمٌ اَلْبِسها مِنْ عَفوِکَ و عافِیَتِکَ مَا تُری اَثَر اِجابَه دعائی»(17).
بانو گفت: به خداوند سوگند، از جای خویش برخاستم در حالی که از آن بیماری هیچگونه اثر کم و زیادی در من وجود نداشت.
پی نوشت:
1- النهایه، ج5، ص185.
2- مجمع البیان، ج3، ص186.
3- مائده /35.
4- اصول کافی، ج3، ص190، روایت 6.
5- نهج البلاغه، خطبه 109.
6- بحار الأنوار، ج69، ص386.
7- مفاتیح الجنان، دعای توسل.
8- اصول کافی، ج4، ص348.
9- نساء /64.
10- تفسیر مفاتیح الغیب، ج10، ص162.
11- منافقون /5.
12- ر.ک: سوره های آل عمران/159؛ نور/62؛ فتح /11؛ ممتحنه/12.
13- یوسف /98.
14- التاج الجامع للأصول فی احادیث الرسول، ج1، ص351.
15- التاج الجامع للأصول، ج3، ص286 کتاب النبوه والرساله.
16- بحار الأنوار، ج47، ص116.
17- بحار الأنوار، ج47، ص 65.
منبع:
عبدخدایی، محمدهادی، 1317، جلوه گاه عرفان: شرح مناجات شعبانیه. ، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1383.
ص:49