0

راهکارهای شناخت اخلاص در نماز

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

راهکارهای شناخت اخلاص در نماز

راهکارهای شناخت اخلاص در نماز

صبر در اطاعت، از دو جنبه يا دو بعد اساسي قابل بررسي است: 1.‌ خضوع و خشوع؛ 2.‌خلوص نيّت.

*خضوع و خشوع در عبادت

دست يافتن به خضوع و خشوع در عبادت، در عين حالي که لازم است، بسيار سخت و دشوار است. به عنوان مثال وقتي انسان نماز مي‌‌خواند، بايد دل و همۀ اعضاي بدن خود را متوجّه خداوند متعال کند. در روايات آمده است: وقتي کسي نماز مي‌خواند، به هر اندازه که حضور قلب و خضوع و خشوع داشته باشد، نمازش قبول مي‌شود. به همين علّت گاهي يک ثلث نماز، گاهي دو ثلث، گاهي نصف نماز و گاهي همۀ نماز مقبول است:

«إِنَّ مِنَ الصَّلَاةِ لَمَا يُقْبَلُ نِصْفُهَا وَ ثُلُثُهَا وَ رُبُعُهَا وَ خُمُسُهَا إِلَى الْعُشْرِ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا يُلَفُّ كَمَا يُلَفُّ الثَّوْبُ الْخَلَقُ فَيُضْرَبُ بِهَا وَجْهُ صَاحِبِهَا وَ إِنَّمَا لَكَ‏ مِنْ‏ صَلَاتِكَ‏ مَا أَقْبَلْتَ‏ عَلَيْهِ‏ بِقَلْبِكَ‏»[1]

مثلاً اگر کسي در وقت نماز، با توجّه کامل تکبير بگويد، ولي سپس نماز خود را به صورت لقلقۀ زبان ادامه دهد، گرچه نماز او صحيح است و قضا ندارد، اما مقبول خداوند سبحان نيست. در واقع، از اين نماز، همان تکبير ابتدايي که با حضور قلب و توجّه کامل ادا شده، مورد قبول و پذيرش خداي سبحان واقع مي‌گردد. از همين جهت، بسياري از نمازها، اثري در نمازگزار ندارد و نمي‌تواند باعث رشد معنوي او شود. نمازي مي‌تواند انسان را به مقامات رفيع و عالي برساند که مقبول درگاه احديّت باشد. خداوند متعال هم، نمازي را مي‌پذيرد که با حضور قلب و توجّه کامل خوانده شده باشد.

دست‌يابي به حضور قلب، بسيار مشکل است و تحصيل آن، جز با عنايت خداي سبحان و تضرّع و زاري به درگاه او و توسّل به اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» امکان‌پذير نيست. با همۀ اين مشکلات، انسان بايد از اول تا آخر نماز، مراقب افکار و خطورات قلبي خود باشد؛ در برابر خداوند متعال، ادب را رعايت کند و دل او نيز به پروردگار عالم توجّه داشته باشد.

*مراتب توجّه در عبادات

توجّه به خداوند متعال، به خصوص توجه به حق تعالي هنگام اطاعت و عبادت او، مراتبي دارد. مراعات ادب حضور و حضور قلب هنگام عبادت، مرتبۀ اوّل توجّه است که به آن «مرتبۀ حضور قلب» مي‌گويند.

در مرتبۀ بعدي، نمازگزار در نماز خود، با خداي سبحان، معاشقه مي‌کند و کم کم به مرتبه‌اي مي‌رسد که پروردگار عالم را مي‌يابد. چنين شخصي وقتي نماز مي‌خواند، تنها نيست و جداً خدا را مي‌يابد. نظير آدم تشنه‌اي که آب را مي‌يابد و مشتاق نوشيدن آب است. او نمي‌تواند حالت تشنگي و اشتياق خود به آب را توصيف کند، امّا اين حالت را در وجود خود مي‌يابد. «يابيدن» بالاتر از «دانستن» است. مردان خدا، در نماز، خداي خود را مي‌يابند.

اگر واقعاً نماز، مکالمه و معاشقه با خداوند باشد، آن نماز، وجداني و يابيدني مي‌شود. همان‌گونه که اميرالمؤمنين«سلام‌الله‌عليه» ‌در نهج البلاغه[2] و امام حسين«سلام‌الله‌عليه» در دعاي عرفه مي‌فرمايند خداوند يافتني است و کور باد چشمي که خدا را نبيند: «عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَرَاكَ»[3]

انسان هميشه و در همۀ حالات بايد خود را در محضر خداوند سبحان بداند و بيابد، اما آنچه بيشتر لازم است و موجب ارزش‌بخشي به عبادات و به خصوص نماز مي‌شود، حضور قلب هنگام عبادت است.

*مکالمه خداوند با بنده در نماز

دستيابي به حضور قلب به عنوان مرتبۀ اوّل توجّه در عبادت نيز براي انسان مشتاق کافي است. مثلاً وقتي نمازگزار حمد و سوره مي‌خواند، اگر توجّه داشته باشد که چه مي‌گويد و علاوه بر اينکه با زبان آن عبارات را مي‌خواند، دل او نيز اقرار کند، بسيار خوب است. همچنين نمازگزار بايد توجّه داشته باشد که حمد و سوره، کلام خداست و اين‌ کلمات، کلماتي است که پروردگار عالم، به وسيلۀ آن با بندگان سخن مي‌گويد. چگونه هنگام شنيدن سخنان يکي از بزرگان که به او ارادت داريد، همۀ توجه شما به او جلب مي‌شود و پس از مکالمه با او، مي‌‌توانيد همۀ خصوصيات ديدار خود را نقل کنيد، به همان صورت و بيش از آن، هنگام قرائت حمد و سوره بايد متوجّه خداي سبحان باشيد. انسان بايد هنگام قرائت حمد و سوره، توجّه داشته باشد که خداوند متعال در حال سخن گفتن با اوست و رعايت خضوع و خشوع دل، فکر و همۀ اعضاي بدن را بکند.

*مکالمه و معاشقۀ بنده با خداوند

پس از اتمام حمد و سوره، موقع حرف زدن بنده با خداست. وقتي انسان با خدا حرف مي‌زند، هيچ چيز و هيچ کس نبايد فکر و توجّه او را منحرف کند. هنگام رکوع و سجود، بايد با تمام توجّه، در برابر خالق هستي، خاضع و خاشع باشد و به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام خميني«قدّس‌سرّه» خود را در محضر پروردگار عالم بداند و ادب حضور را رعايت کند. اگر کسي به جز خدا در دل و ذهن نمازگزار خطور کند، اين نماز، توجّه لازم را ندارد. البته برائت ذمّه حاصل مي‌کند و لازم نيست بعداً آن را قضا کند، امّا نماز او مانند گردوي پوچ است. البته بايد دانست دست يافتن به چنين حالتي، بسيار سخت و دشوار است.

*دستيابي به حضور قلب، مشکل، اما شدني است!

يکي از بزرگان مي‌گفت: من تا به حال، دو رکعت نماز با حضور قلب نخوانده‌ام! به راستي نيز مشکل است. امّا همين امر مشکل، غير ممکن نيست و بايد با استمرار و مداومت آسان شود. نظير مداومت بر نماز شب که مشکل است، اما اگر کسي جداً عادت کند و با توجه به تأکيد اهل بيت«سلام‌الله‌عليهم» و فرمايش ايشان که: اگر کسي نماز شب نخواند،‌ از ما نيست، تصميم بگيرد و حتي هنگام خستگي نماز شب را ترک نکند، آن امر مشکل، رفته رفته براي او آسان مي‌شود.

آنچه مشکل‌تر است، دستيابي به حضور قلب است، به گونه‌اي که وقت نماز شب، با خداي خود خلوت کند. به قول حضرت امام«قدّس‌سرّه» توجه داشته باشد که همه جا محضر خداست و او در محضر خدا قرار دارد و ادب حضور را مراعات کند. مراعات ادب حضور يعني حضور قلب و مکالمه با خداوند متعال و اين امر مهم و مشکل هم، اگر انسان اراده کند و صبور باشد، شدني است.

*راهکار درک حضور قلب

دست‌يابي به حضور قلب، آوردني نيست، بايد خودش بيايد، امّا زمينه‌سازي براي مقدّمات آن، به دست خود انسان است. اگر کسي جدّاً اهل دل باشد و با تضرّع و زاري، حضور قلب را از خداوند طلب کند و براي دريافت آن، تلاش نمايد، خداوند رحمان عنايت مي‌کند. اين نعمت، چيزي نيست که به همه بدهند. اگر کسي در نماز حضور قلب دارد، بداند که از خواص است و خداوند متعال به او لطف و عنايت ويژه دارد.

براي درک اين مقام والا، انسان نيازمند صبر و بردباري است. صبر و استقامت براي حضور قلب، کاري مشکل، امّا لازم است. و الاّ نماز، لقلقۀ زبان خواهد بود. نماز مفيد و کاربردي، آن است که همراه با حضور قلب و اخلاص باشد. بايد نمازگزار در تمام مدّت نماز، خود را در محضر خداوند رحمان بيابد تا نماز او کاربرد داشته باشد و او را به مراتب والاي معنوي و عرفاني برساند.

يکي از بزرگان مي‌گفت: وقتي که در نماز مي‌گويم: «السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه‏»، تا پاسخ سلام خود را از پيامبر اکرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» نشنوم، سلام بعدي را نمي‌گويم! خوشا به حال اين افراد که نمازشان مکالمه و معاشقه است و حتي به مراتبي رسيده‌اند که خداوند متعال را مي‌يابند و با چشم دل، نظاره‌گر جمال رحماني هستند.

به تعبير پيامبر اکرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» دو رکعت نماز در دل شب، نزد چنين کساني، از دنيا و آنچه در دنياست، ارزشمندتر مي‌شود:

 «ألَرَکْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»[4]

نمي‌توان گفت پيامبر اکرم«صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» سخن اغراق‌آميزي بيان فرموده‌اند؛ ‌بلکه يک واقعيت است. اگر به ايشان بگويند دو رکعت نماز نخوانيد و در عوض دنيا و آنچه در دنياست به شما داده مي‌شود، مي‌فرمايند دو رکعت نماز شب را به دنيا و آنچه در دنياست، نمي‌دهم. به راستي وقتي نماز معاشقۀ با خداوند بشود، با هيچ چيز، برابري نمي‌کند.

 

*خلوص، مختص به واجبات نيست

اخلاص، مختص به اعمال عبادي واجب نيست. حتي خلوص نيّت در عبادات؛ واجب و مستحب؛ نيز منحصر نمي‌شود. بلکۀ همۀ اعمال و کارهاي انسان بايد با خلوص نيّت انجام شود. مثلاً خدمت به خلق که در روايات، ثواب فراواني براي آن بيان شده است، جز با رنگ الهي و خلوص نيّت، ارزش پيدا نمي‌کند.

 

*ريا و تأثير سوء آن بر اعمال

تفاوت حضور قلب و خلوص در اين است که اگر حضور قلب نباشد، عبادت صحيح است و قضا ندارد، اما اگر العياذبالله در کاري اخلاص نبود و ريا وجود داشت، يا مثلاً نماز براي به رخ کشيدن ديگري خوانده شد، نه تنها ثواب ندارد، بلکه قرآن کريم، گناه آن را در سرحدّ کفر مي‌داند:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏ كَالَّذي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»[5]

اگر به کسي خدمت کرديد، مواظب باشيد که بر سر او منّت نگذاريد. زياد اتّفاق مي‌افتد که مثلاً مردي پس از کار روزانه، خسته به خانه مي‌آيد و براي خواسته‌اي کوچک، داد و فرياد راه مي‌اندازد که من براي شما کار مي‌کنم، چرا فلان چيز نيست؟ يا زني از دست فرزندان عصباني مي‌شود و در برخورد يا شوهر، تلافي مي‌کند. همۀ اين موارد نشان مي‌دهد که کار انجام شده توسّط زن يا مرد، براي رضاي خدا نبوده است.

 

*ريا، مخفيانه نفوذ مي‌کند

تحصيل خلوص نيّت، بسيار مشکل است؛ زيرا نفوذ ريا، مخفيانه و پنهاني است. در روايات آمده است: ورود شرک و ريا در اعمال، ناپيداتر از راه رفتن مورچۀ سياه روي سنگ سياه در شب ظلماني است![6]

بعضي اوقات، ريا عمل را نابود مي‌کند و فرد تصوّر مي‌کند عمل را براي خداوند انجام داده است. حتّي گاهي خود را فريب مي‌دهد و کاري را که براي غير انجام داده و پول گزافي نيز در ازاي آن گرفته است، به حساب عمل خالص مي‌گذارد. امّا در قيامت، ريا خودنمايي مي‌کند و مي‌بيند که ظلمت و تاريکي، سر تا پاي آن عمل را گرفته و متوجّه مي‌شود يک عمر، رياکاري کرده است.

آنچه در بحث صبر در عبادات مهم است، آن است که انسان، با استقامت، به اعمال و عبادت خود رنگ خدايي بدهد. شايد دانستن اين مطلب باعث تأثّر باشد، امّا بايد دانست که انسان بدون اخلاص، در چاه گمراهي و ضلالت فرو خواهد رفت.

*توجّه دائمي به اخلاص

استاد بزرگوار ما علامه طباطبايي«رحمة‌الله‌عليه» در حالت احتضار، به جاي ذکر مقدّس«لااله‌الاالله»، امر به معروف و نهي از منکر مي‌کردند و مرتب مي‌گفتند: «توجه، توجه، توجه».

اين گونه توجه‌ها انسان را بيدار مي‌کند و الاّ انسان فريب مي‌خورد و نفس امّاره و هوي و هوس، او را به سوي پرتگاه و سقوط مي‌کشاند. بدون توجّه هميشگي، شيطان برون نيز به ياري شيطان درون مي‌‌آيد و انسان را منحرف مي‌سازند.

 

مفهوم نيت همان اخلاص است.

بِالاِخْلاصِ تُرفَعُ الاعْمال ، با اخلاص اعمال بالا مي‌روند، اخلاص در نماز مثل سوخت هواپيما است، هواپيمايي كه با سوخت به هوا مي‌رود و چنانچه سوخت نداشته باشد و يا سوخت آن خالص نباشد بالا نمي‌رود.

امام صادق (ع) فرمودند: "واشغل قلبك بصلاتك فانه لا يقبل من صلاتك إلا ما أقبلت عليه منها بقلبك "، همان ميزاني كه دل و قلب شما با نماز است قبول مي‌شود،‌ نماز صحيح و نمازدرست دو موضوع مفاوت هستند ،نمازي كه احكام و آداب آن رعايت شود نماز صحيح است وباطل نیست ولي  قبولی نماز به همان ميزاني است كه قلب انسان حضور دارد ،در نماز بايد متعالي بشويم به علو دست پيدا كنيم و تكامل يابيم، ما نباید به نماز صحیح اکتفا کنیم  و صرفانمازی را بخوانیم که مارا مجازات نکنند نماز ما با نماز اميرالمؤمنين (ع) ظاهرش يكي است ولي ايشان با نمازشان عروج پيدا مي كردند ودر عالم ملکوت سیر وسفر داشتند.

امام صادق(ع)‌ فرموند: ليست الصلوة قيامك و قعودك انما الصلوة اخلاصك و ان تريد بها الله وحده؛ نماز شما در بلند شدن و ايستادن نيست همانا نماز شما فقط اخلاص شماست و اخلاص هم آن است كه در نماز فقط خداوند را در نظر بگيريد.

اگر براي بسياري از كارهاي ديگر سميناروهمايش و ورك شاپ گذاشته مي‌شود بايد براي نماز هم كارگاه عملياتي گذاشته‌شود كه يادمان بدهند چگونه در نماز اخلاص پيدا كنيم، شب قدر هم شب قدر جسم‌ها نيست،‌شب قدر دلهاست ، و اهمیت آن به اخلاص است والا افراد زیادی هستند که جسمشان در شبهای قدر می آورند وفایده ای هم ندارد.

♦ راههاي كسب اخلاص و حضور قلب در نماز:

1-اراده و همت:با اراده بخواهيم كه براي خدا اين‌كار را بكنيم، قلب انسان تابع همت هست. وخواستن توانستن است.

2-دانستن معاني اذكار نماز وتوجه به ان معانی در حین قرائت اذکار نماز.

3-آشنا شدن با حكمت ها و اسرار نماز: اگر رازهاي بخش‌هاي مختلف نماز را بدانيم باكسي كه نمي‌داند فرق خواهد كرد.

4-تمركز دادن حواس:در هنگام اقامه نماز از تمایل چشم وگوش وسایر حواس به غیراز نماز مانع شویم

امام صادق (ع) مي فرمايند: "اصرف بصرك إلى موضع سجودك فلو تعلم من على يمينك وشمالك لأحسنت صلاتك، واعلم انك بين يدي من يراك ولا تراه. "هنگام خواندن نماز به محل سجده نگاه كنيد و اگر به چپ و راست خود نگاه كنيد بخاطر اينكه او متوجه شود كه نمازت را نيكو بخواني (دچار ريا مي‌شوي). بدانيد در مقابل كسي نماز مي‌خوانيد كه او شما را مي‌بيند و شما او را نمي‌بينيد.

5- در نظر گرفتن اينكه اين نماز آخرين نماز شماست:امام صادق (ع) مي فرمايند: به گونه اي نماز بخوانيد مانند نماز كسي كه مي‌خواهد وداع كند با نمازش و آخرين نماز او هست.

6- به مقدمات و مؤخرات نماز توجه شود: اذان، اقامه،‌ ذكر قبل از نماز و تعقيبات بعد از نماز مانند تسبيحات حضرت زهرا (س) ثواب نماز را زیاد می کند

اخلاص در نماز از منظر قرآن

در آيه 6 سوره ي ماعون آمده:الذين هم يرائون، يعني: «واي بر آن افرادي که در نماز خود، از مرز اخلاص خارج شده و رياکاري مي کنند».

و در آيه 162و163 انعام مي خوانيم: خداوند خطاب به پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) مي فرمايد:قل ان صلاتي و نسکي و محياي ومماتي لله رب العالمين- لا شريک له و بذلک امرت و انا اول المسلمين.
«بگو همانا نماز و تمام عبادات و زندگي و مرگ من، همه براي خداوند پروردگار جهانيان است- شريکي براي او نيست، و به همين دستور يافته ام، و من نخستين مسلمان هستم».شرح کوتاه:در اين دو آيه سفارش به اخلاص شده و از هرگونه شرک نهي شده است، و تسيلم محض در برابر عظمت خدا، مورد تأکيد قرار گرفته است.
جالب اينکه نماز از ساير عبادات، مقدم داشته شده و به خصوص ذکر گرديده (زيرا «نسک» به معني عبادات است)، و نيز بر زندگي و مرگ مقدم داشته شده است، و اين تقدم بيانگر ارزش فوق العاده، نماز نسبت به ساير عبادات و موضوعات است.
کوتاه سخن آنکه: در آيه فوق، اخلاص در نماز، مورد توجه قرار گرفته و به پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) فرمان داده شده که اين موضوع را به مردم بگويد، و مسلمانان و غير مسلمانان را آگاه کند که نماز و عبادات را تنها بايد براي ذات پاک خدا بجا آورد، و هرگونه شريکي را از حريم عبادات، دور ساخت.
به عبارت روشن تر، روح و مغز نماز، اخلاص است، و اگر عمداً کوچکترين راه نفوذي، از آلودگي شرک و ريا را به حريم پاک و باصفاي نماز راه بدهيم آن نماز باطل خواهد شد، و نه تنها به صورت کالبدي بي روح و جسدي بي انگيزه و فاقد اثر معنوي درخواهد آمد، بلکه کانون شرک و انحراف خواهد گرديد.
مي گويند: يکي از صالحان همواره در صف اول جماعت نماز شرکت مي کرد، و به قدري مقيد بود که از ديگران زودتر به مسجد مي رفت و در صف اول قرار مي گرفت، و آخرين نفري بود که از مسجد بيرون مي آمد.
روشن است که چنين شخصي بايد فردي خداترس و متعهد باشد، يکي از روزها اموري باعث شد که اندکي دير به مسجد رسيد، در صف اول جماعت، جا نيست، مجبور شد در صف آخر بايستد، ولي پيش خود خجالت مي کشيد و نگران بود که چرا در صف آخر است!
ناگهان به خود امد که اين چه فکر باطلي است، اگر خلوص که روح عبادت است، در ميان باشد، صف اول و آخر ندارد، آنگاه به خود گفت: «عجبا! معلوم مي شود سي سال نماز تو آلوده به ريا بوده است، وگرنه نمي بايست صف آخر، در دلت، شائبه اي را ايجاد کند!».
همين فکر، نوري در قلبش پديدار ساخت و با خود گفت: تا دير نشده بايد چاره جوئي کرد، و راه هاي نفوذ ريا را از ورود به صفحه ي قلب، بست، و از شرّ شيطان به خدا پناه برد، با صبر و حوصله، توبه ي حقيقي کرد و خود را اصلاح نمود و تصميم گرفت تا تمام نمازهاي سي ساله اش را قضا نمايد، آري از خواب غفلت بيدار شد، و با روحي باصفا، و اراده اي نيرومند، نمازهاي سي سال را قضا نمود.(7)


اخلاص در عبادات چندین مرحله دارد :


  پاکسازى عمل از ریا : ریا نیز بر چند قسم است :

الف . محض ریا ، یعنى عمل فقط و فقط براى نشان دادن به مردم انجام گیرد .
ب . انضمام ریا ، یعنى انجام عملى که هم در آن قصد قربت و هم قصد ریا و نشان دادن به مردم باشد .
ج . ریا در بعضى از اجزاى عمل ، چه آن بعضى واجب باشد یا مستحب .
د . ریا در مکان عمل ، گرچه خود عمل براى خدا باشد مثل خواندن نماز در صف اول جماعت که انتخاب صف اول ریایى باشد .
ه‌د . ریادر زمان عمل گرچه خود عمل براى خدا باشد مثل خواندن نماز اول وقت که انتخاب زمان اول وقت از روى ریا باشد .
و . ریا در وصف عمل ، مثل خواندن نماز با تأنّى و خشوع که این تأنى و خشوع از روى ریا باشد .
اگر تمام این اقسام ریا نسبت به عمل عبادى ( عملى که در آن قصد قربت شرط است مثل نماز ) باشد ، هم حرام و هم مبطل عمل است البته با اختلاف کمى در فتاوا . . 8


 پاکسازى عمل از ریاى بعد از عمل

گاهى عملى مخلصانه انجام مى گیرد ولى بعد از اتمام عمل صاحب عمل کارى مى کند و یا سخنى مى گوید که به دیگران بفهماند فلان عمل را انجام داده ام ! این نوع ریا ( سُمعه ) گرچه مبطل عمل عبادى نیست ، اخلاص را شائبه دار مى کند . این خوشایند نفسانى و چشم بر ستایش دیگران دوختن مذموم است ، چنان که در قسمتى از یک روایت آمده : « أ و یحرص فى کُلِّ اَمْرِه عَلى المَحْمِدَه‌أ » .
5 غیر معشوق ار تماشایى بود
عشق نبود هرزه سودایى بود
عشق آن شعله است کاو چون برفروخت
هر چه جز معشوق باقى جمله سوخت
تیغ لا در قتل غیر حق براند
در نگر زان پس که بعد لا چه ماند
ماند الا الله و باقى جمله رفت
شاد باش اى عشق شرکت سوز زفت
خود هم او بود آخرین و اولین
شرک جز از دیده احول مبین
اى عجب حسنى بود جز عکس آن
نیست تن را جنبشى از غیر جان
آن تنى را که بود در جان خلل
خوش نباشد گر بگیرى در عسل
این کسى داند که روزى زنده بود
از کف این جان جان جامى ربود
و آنکه چشم او ندیده است آن رخان
پیش او جان است این تف دخان

نمازگزارمشرک

 چون نماز فرمان الهى و نشانه ستایش عبد نسبت به معبود است اگر براى غیر خالق و معبود اقامه گردد ، نوعى شرک نیز محسوب مى شود چون عملى که باید براى خدا انجام گیرد در غایت و هدف آن غیر خدا هم دخیل بوده است و حتى اگر غیر خدا نبود ، آن عمل انجام نمى گرفت و به همین خاطر نمازگزارى که نمازش را براى نشان دادن خود به مردم و یا ستایش و مدح دیگران اقامه نماید ، مشرک تلقّى شده است . چنانچه پیامبر ( صلى الله علیه و آله و سلم ) فرموده است : « مَنْ صَلى صَلاهَ یُرائى بِ ها فَقد اَشْرَکَ » 9 « کسى که براى خود نمایى نماز بخواند ، مشرک است » .
نه تنها ریاء در حال نماز شرک به خداست بلکه ریا و خودنمایى در هر عملى شرک محسوب مى گردد ، هر نوع ریا و خودنمایى داراى دو جهت است که هر دو جهت آن منجر به شرک مى شود : ریا یا بدان معناست که انسان شأن و عظمت الهى را چنان کوچک نموده که در عرض مخلوقات او قرار داده و یا بدان معناست که خود یا دیگران را به عظمت خالق بالا برده است ! ! در هر حال باید آن را ترک کند و اخلاص را به طور کامل رعایت نماید .

 

برخى از نشانه هایى که بوسیله آن مى توان خالصانه بودن نماز را تشخیص داد بدین شرح مى باشد


الف - عدم توقّع از دیگران
اگر کار براى خداست، انسان مخلص، چشمداشت تشکّر و قدردانى از غیر خدا ندارد. اگر قدر نشناسى و ناسپاسى هم دید، باز در عمل خویش ثابت قدم و استوار است. این نشانه آن است که براى خدا کار مى کند اما اگر کسى بواسطه نماز خواندش از دیگران توقع تعریف و تمجید و یا ارائه خدمتى داشته باشد این عمل با اخلاص سازگارى ندارد.


ب. عدم توقع پاداش از خداوند

نشانه دیگر اخلاص در نماز این است که انسان در ازاى نمازى که خواند توقع پاداش از خداوند نداشته باشد هر چند یقینا خداوند نماز وى راپاداش نمى گذارد.
امام صادق(علیه السلام) در این باره فرموده اند: «کمترین نشانه اخلاص آن است که آدمى در اطاعت و عبادت حق، کوشا باشد، و براى عمل خود ارزشى قایل نباشد و خود را طلبکار خدا نداند، زیرا مى داند اگر خداوند آن گونه که باید از او مطالبه عبادت کند، از انجام آن ناتوان خواهد بود. ». شرح مصباح الشریعة، ص 424.


ج - پشیمان نشدن

انسان مخلص، از کار نیکى که کرده، پشیمان نمى شود. چون نزد خدا پاداشش محفوظ است و به وظیفه هم هر چه بوده عمل کرده است و اجر و ثواب را هم از او مى گیرد.
اگر کسى خالصانه نمازش را بخواند اما در زندگى با مشکلات مواجه شود، پشیمانى ندارد. اگر در بروز مشکلات و سختى ها از نمازهایى که خوانده پشیمان شدد، پاى اخلاصش مى لنگد.


د- عدم تأثیر استقبال یا بى اعتنایى

این هم نشان دیگرى از اخلاص است. این نباشد که اگر نمازتان مورد ستایش واستقبال قرار مى گیرد، تشویق به انجام آن شوید، واین نباشد که چون کارتان با بى اعتنایى وبى مهرى مردم روبرو شود سست شوید. اگر کار براى خداست نباید تشویق و استقبال یا بى اعتنایى و عدم قبول مردم در انسان مخلص مؤثر واقع شود.


و- یگانگى ظاهر و باطن

از نشانه هاى دیگر خلوص، همگونى ظاهر و باطن است. عملش در ظاهر با نیتش در باطن یکسان باشد. گندم نماى جو فروش نباشد، و همان باد که نشان مى دهد، «بود» و «نمود»ش یکى باشد.
على(علیه السلام) فرموده است: «مَنْ لَمْ یخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلانِیتُهُ وَ فِعْلُهُ وَ مَقالَتُهُ، فَقَدْ اَدّىَ الاَمانَةَ وَاخْلَصَ الْعبادَة». کسى که ظاهر و باطنش و نهان و آشکارش و رفتار و گفتارش با هم اختلاف نداشته باشد، او امانت الهى را ادا کرده و عبادت و بندگى را خالص ساخته است. نشانه هاى دیگرى هم براى اخلاص وجود دارد که به همین قدر، بسنده مى شود.
آنکه اخلاص دارد، نورانیتى در دل، توفیقى در عمل، پاداشى در دنیا و آخرت، عاقبت بخیرى و خوش نامى، محبوبیت و نام نیک خواهد داشت. این وعده الهى است که پاداش نیکوکاران خالص و بندگان مخلص ضایع نمى شود.

پي‌نوشت‌ها

==================

1. بحار الأنوار، ج ‏81 ، ص 260

2. نهج البلاغه، خطبه 179

3. دعاي عرفه

4. عل الشرائع، ج 2، ص 363

5. بقره، 246.

6. بحارالانوار، ج 69، ص 93

7- اقتباس از استعاذه شهيد دستغيب (ره) ص143.

8-  میزان الحکمه ، محمد محمدى رى شهرى ، ج 3 ، ح . 3
9- 851 بحارالانوار ، ج 67 ، ص . 222

منابع:

https://www.porseman.com/article/%D8%AE%D9%84%D9%88%D8%B5-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2/110300

https://www.hawzahnews.com/news/306072/

https://www.porseman.com/article/%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5-%D9%88-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A2%D9%86/107265

http://paradise-key-fa.blogfa.com/category/14

سه شنبه 9 فروردین 1401  10:37 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها