0

حضرت رقيه (س)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

حضرت رقيه (س)

 

حضرت رقیه که بود ؟

 

دخترم! بگذار لب‌هاي چوب خورده‌ام امشب ميهمان بوسه‌اي باشد از پيشاني سنگ خورده‌ات؛ از گيسوي پريشان چنگ خورده‌ات؛ از شانه‌هاي معصوم تازيانه ديده‌ات؛ از صورت رنگ پريده سيلي خورده‌ات. دختركم! نخواب! بگذار بابا بخوابد.

شهادت حضرت رقیه,حضرت رقیه,وفات حضرت رقیه,رقیه,ویژه نامه حضرت رقیه,مقتل,مقتل حضرت رقیه,اهل بیت,یا رقیه,امام حسین

بعد از اسيري خاندان اهل‌بيت (عليهم‌السلام) و سفر آنها به شام و كوفه، حضرت رقيه (ع) بعد از تحمل سختي‌‌هاي اسيري در شبي جانسوز در شام به شهادت رسيد.

* رقيه كه بود

اصل وجود دختري چهار ساله براي امام حسين (عليه السلام) در منابع شيعي آمده است، اما در بعضي منابع در اين باره اختلاف وجود دارد.
در كتاب كامل بهايي نوشته علاءالدين طبري (قرن ششم هجري) قصه دختري چهار ساله كه در ماجراي اسارت در خرابه شام در كنار سر بريده پدر به شهادت رسيده، آمده است، اما در مورد نام او كه آيا رقيه بوده يا فاطمه صغري و ... اختلاف است.
همچنين سيد بن طاووس در كتاب «لهوف» خود مي‌نويسد: «شب عاشورا كه حضرت سيدالشهداء (عليه ‏السلام) اشعاري در بي‌وفايي دنيا مي‏خواند، حضرت زينب (س) سخنان ايشان را شنيد و گريست. امام (عليه‏ السلام) او را به صبر دعوت كرد و فرمود: «خواهرم ام كلثوم و تو اي زينب! تو اي رقيه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر داريد [و به ياد داشته باشيد] هنگامي كه من كشته شدم، براي من گريبان چاك نزنيد و صورت نخراشيد و سخني ناروا مگوييد و خويشتن‌دار باشيد.»

* مادر حضرت رقيه

براساس نوشته‌هاي بعضي كتاب‌هاي تاريخي، نام مادر حضرت رقيه (عليها سلام)، امّ اسحاق است كه پيش‌تر همسر امام حسن مجتبي (عليه السلام) بوده و پس از شهادت ايشان، به وصيت امام حسن (عليه السلام) به عقد امام حسين (عليه السلام) درآمده است. مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضيلت اسلام به شمار مي‌آيد. بنا به گفته شيخ مفيد در كتاب الارشاد، كنيه ايشان بنت طلحه است.
نام مادر حضرت رقيه (عليها سلام) در بعضي كتاب‌ها، ام جعفر قضاعيّه آمده است، ولي دليل محكمي در اين باره در دست نيست. هم چنين نويسنده معالي السبطين، مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر يزدگرد سوم پادشاه ايراني معرفي مي‌كند كه در حمله مسلمانان به ايران اسير شده بود. وي به ازدواج امام حسين (عليه السلام) درآمد و مادر گرامي حضرت امام سجاد (عليه السلام) نيز به شمار مي‌آيد.
البته لازم به ذكر است كه اين مطلب از نظر تاريخ‌نويسان معاصر پذيرفته نشده است؛ زيرا در منابع تاريخي آمده است كه ايشان هنگام تولد امام سجاد (ع) از دنيا رفته و تاريخ درگذشت او را 23 سال پيش از واقعه كربلا، يعني در سال 37 هـ .ق دانسته‌اند. از اين جهت امكان ندارد، او مادر كودكي باشد كه در فاصله سه يا چهار سال پيش از حادثه كربلا به دنيا آمده باشد. اين مسأله تنها در يك صورت قابل حل است كه بگوييم شاه زنان كسي غير از شهربانو مادر امام سجاد (عليه السلام) است.

* نام‌گذاري حضرت رقيه (ع)

رقيه از «رقي» به معني بالا رفتن و ترقي گرفته شده است. گويا اين اسم لقب حضرت بوده و نام اصلي ايشان فاطمه بوده است؛ زيرا نام رقيه در شمار دختران امام حسين (ع) كمتر به چشم مي‏خورد و به اذعان برخي منابع، احتمال اينكه ايشان همان فاطمه بنت الحسين (ع) باشد، وجود دارد. در واقع، بعضي از فرزندان امام حسين (ع) دو اسم داشته‏اند و امكان تشابه اسمي نيز در فرزندان ايشان وجود دارد.
گذشته از اين، در تاريخ نيز دلايلي بر اثبات اين مدعا وجود دارد. چنانچه در كتب تاريخي آمده است: «در ميان كودكان امام حسين (ع) دختر كوچكي به نام فاطمه بود و چون امام حسين (ع) مادر بزرگوارشان را بسيار دوست مي‏داشتند، هر فرزند دختري كه خدا به ايشان مي‏داد، نامش را فاطمه مي‏گذاشت. همان گونه كه هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علي (ع) وي را علي مي‏ناميد.»

* اسيري حضرت رقيه
حضرت رقيه در واقعه عاشورا حدود سه يا چهار سال سن داشت كه بعد از شهادت امام حسين(ع) و يارانش در عصر عاشورا به همراه ديگر زنان بني‌هاشم توسط سپاه يزيد به اسيري رفت.
اما داستان شهادت حضرت رقيه (ع). از درون خرابه‌هاي شام، صداي كودكي به گوش مي‌رسيد. همه آنهايي كه در ميان اسرا بودند، خوب مي‌دانستند كه اين صداي رقيه، دختر كوچك امام حسين (ع) است. او حالا از خواب بيدار شده بود و سراغ پدرش را مي‌گرفت. انگار كه خواب پدرش را ديده بود. يزيد دستور داد سر امام حسين (ع) را به دختر كوچك نشان دهند و او را ساكت كنند، اما وقتي حضرت رقيه (ع) و امام حسين ع باز هم به هم رسيدند، اتفاق جانسوزي افتاد.

* اين بار، پدر در سوگ رقيه نشست

چقدر بي‌تابي دخترم! اين همه دلشكستگي چرا؟ مگر دست‌هاي كوچكت در امتداد نيايش عمه، تنها از خدا آمدن بابا را طلب نكرد؟ اينك آمده‌ام در ضيافت شبانه‌ات و در آرامش خرابه‌ات. كوچك دلشكسته‌ام! پيش‌تر نيز با تو بودم و مي‌ديدمت. شعله بر دامان و سوخته‌تر از خيمه آه مي‌كشيدي و در آميزه خار و تاول، آبله و اشك، صحراي گردان را به اميد سر پناهي مي‌سپردي.
مهربان دلشكسته‌ام! صبور صميمي! مسافر غريب و كوچك من!
مگر نگفتي كه بابا كه آمد، آرام مي‌گيرم. اين همه ناآرامي چرا؟ مگر نگفتي بابا كه آمد سر بر دامانش مي‌گذارم و مي‌خوابم؟ نه ...، نه دختركم نخواب! مي‌دانم اگر بخوابي، ديگر عمه نمي‌خوابد.
مي‌دانم خواب تو، خواب همه را آشفته مي‌كند.
نه ... نخواب دخترم!
دخترم! بگذار لب‌هاي چوب خورده‌ام امشب ميهمان بوسه‌اي باشد از پيشاني سنگ خورده‌ات؛ از گيسوي پريشان چنگ خورده‌ات؛ از شانه‌هاي معصوم تازيانه ديده‌ات؛ از صورت رنگ پريده سيلي خورده‌ات. بگذار امشب، مثل شب آرامش تنور بر زانوان زهرا آسوده بخوابم.
نه دخترم! نخواب! بگذار بابا بخوابد.
و چنين شد كه رقيه (س)، هنگامي كه سر پدر در آغوشش بود، جان سپرد.

منابع:
بهايي علاءالدين طبري
لهوف سيد بن طاووس
چهل روز عاشقانه، محمدرضا سنگري

 

دوشنبه 8 فروردین 1401  9:33 AM
تشکرات از این پست
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

پاسخ به:حضرت رقيه (س)

متن جهت پاسخگویی به سوال روز دهم فروردین ۱۴۰۱:

حجه الاسلام كافي در سال 1338 ش به توصيه شهيد آيه الله سيد اسدالله مدني جهت وعظ و تبليغ ، نجف اشرف را ترك نمود و عازم مشهد گرديد ، در همين دوران بود كه با صبيه ارشد آيه الله سيد حسين موسوي خراساني ( شاهرودي ) – خانم طاهره موسوي خراساني – ازدواج نمود . وي پس از ازدواج جهت ادامه تحصيل راهي شهر مقدس قم شده و با عشق و علاقه اي دو چندان در محضر درس علماي قم از جمله آيه الله شيخ محمد يزدي حاضر و كسب فيض نمود . حجه الاسلام كافي در پاسخ به سؤال مندرج در فرم بيوگرافي ساواك در سال 42 ، ميزان تحصيلات خود را خارج فقه و اصول عنوان نموده است . از اين زمان به بعد است كه به صورت جدي تر ، قدم در عرصه تبليغ نهاد و به طور تخصصي اين رشته را انتخاب و به موعظه و ارشاد پرداخت اندك اندك آوازه منبرهاي او از قم و مشهد فراتر رفت و در اقصي نقاط كشور طنين انداز شد . مردم شهرهاي مختلف وي را دعوت و اين امر گاهي موجب رقابت بين آنان مي گرديد . اخلاص و ارادت وي به حضرت بقيه الله الاعظم و ارائه سبكي نوين و منحصر در امر ارشاد ، تبليغ و تبيين معارف اسلامي وي را محبوب بسياري نمود . وي پس از مسافرتهاي متعدد و اقامتهاي كوتاه مدت در تهران ، نهايتاً با اصرار برخي از دوستانش در اواخر 1342 ش به تهران عزيمت نمود و در خانه اي استيجاري در محله قنات آباد تهران سكني گزيد و پس از مدتي به منطقه اميريه نقل مكان نمود كه تا هنگام رحلت در آنجا ساكن بود . مبارزات سياسي 1 – اولين بازداشت : حجه الاسلام كافي به پيروي از نهضت حضرت امام خميني (ره) ، در جريان مخالفت معظم له با لايحة انجمن هاي ايالتي و ولايتي ، فعاليتهاي سياسي خود را عليه رژيم ستمشاهي پهلوي از طريق سخنراني آ‎غاز كرد . نخستين گزارش مكتوب سازمان اطلاعات و امنيت درباره ايشان كه در مورخه 14/12/41 ثبت گرديده ، مربوط به سخنراني وي در منزل آيه الله قمي است : « روز سه شنبه ساعت 30/9 صبح در منزل آقاي قمي مجلس روضه برقرار بود و شيخ احمد كافي منبر رفت . در اول منبر يك حديث نبوي قرائت نمود و سپس مشغول سخنراني شد و در بين توهين به دولت و وزراء و تعريف از علماء اظهار نمود [ : ] بنده در تهران منبر مي رفتم . ماه رمضان رسيد و يك روز به من خبر دادند كه امروز چند نفر مي خواهند از منبر ترا پايين بياورند . بنده گفتم : فخر مي نمايم كه هميشه اوقات با صلوات منبر مي روم‌ ، يك مرتبه هم با صلوات از منبر پايين بيايم . آقايان [ ! ] بشر خودش را در زندان هارون صفتان بياندازد بهتر از اين است كه فرداي قيامت خجل باشد ، ائمه هدي هميشه گرفتار بودند ... » ساواك در ذيل سند فوق چنين پي نوشت نموده : « خيلي فوري ، آقاي رجبيان اين شخص بازداشت شده است الساعه سوابق او را ارائه فرمائيد . » پي نوشت مزبور حاكي از آن است كه در زمان وصول اين خبر به ساواك ، حجه الاسلام كافي در بازداشت بوده است . اما در خصوص علت بازداشت ، مدت و زمان آن سندي يافت نشد . چند روز پس از اين سخنراني ، همزمان با حمله ددمنشانه رژيم شاه به مدرسه فيضيه قم در دوم فروردين 1342 كه مصادف با 25 شوال 1382 ق – سالروز شهادت حضرت امام صادق (ع) - بود ، وي مجدداً در منزل آيه الله قمي به منبر رفت و اين بار پيكان تيز حملات خود را متوجه شخص شاه نمود . در بخشي از سخنانش ابراز داشت : « تو چرا يعني اي پادشاه اختيار خودت را به دست اجنبي داده اي يعني به دست آمريكائيها » . به دنبال اين اظهارات اعضاي كميسيون امنيت استان متشكل از استاندار ، فرماندهي ارتش دوم ، فرماندهي لشكر 12 خراسان ، رئيس ساواك خراسان و رئيس شهربانيهاي خراسان در همان روز تشكيل جلسه دادند : « كميسيون امنيت استان در ساعت 20 روز 2/1/42 با حضور امضاء كنندگان زير باغ ملت آباد تشكيل ، ابتدا سركار سرهنگ افتخار جريان فعاليت دسته جات مختلف را در شهر گزارش و سپس اعلاميه هايي منتشر و به وسيله رئيس ساواك خراسان قرائت و همچنين مطالبي كه دو نفر از وعاظ به نامهاي شيخ غلامرضا واعظ طبسي و كافي در روز جاري در منزل آيه الله قمي ايراد نموده بودند قرائت و چون موضوع اظهارت آنان مضره تشخيص داده شد مقرر گرديد نامبردگان در ظرف امشب به وسيله شهرباني دستگير و به ساواك خراسان جهت تعقيب قانوني تحويل شوند . » علي رغم اين تصميم ، از اسناد موجود چنين برآورد مي شود كه حجه الاسلام كافي پس از اين سخنراني و اطلاع از قصد دستگيري ، مدتي را به صورت مخفيانه زندگي كرده است . 2 – واقعه پانزده خرداد در پي واقعه پانزده خرداد و دستگيري و بازداشت حضرت امام خميني (ره) ، حضرت آيه الله ميلاني و برخي از علماي ساير شهرستانها در اعتراض به اين امر به تهران مهاجرت كرده و پي گير ماجرا بودند . از جمله افرادي كه در اين اعتراض حضوري فعال داشت مرحوم كافي است . 

چهارشنبه 10 فروردین 1401  1:41 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها