0

سرنخ هایی از تلفظ های کهن

 
hosinsaeidi
hosinsaeidi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1394 
تعداد پست ها : 23615
محل سکونت : کرمانشاه

سرنخ هایی از تلفظ های کهن

 

  • سه‌شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۱:۵۷
  • GMT 17:27
  •  شنبه / ۲۸ اسفند ۱۴۰۰ / ۰۱:۰۹
  •  دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  •  کد خبر: 1400122821757
  •  خبرنگار : 71573

گفت‌وگو با برگزیده کتاب سال

سرنخ‌هایی از تلفظ‌های کهن

سرنخ‌هایی از تلفظ‌های کهن

وحید عیدگاه طرقبه‌ای در کتاب خود که برگزیده کتاب سال شده است، در لابه‌لای متون کهن به دنبال تاریخ زبان فارسی و مباحث آوایی رفته است. او با ارائه توضیحاتی درباره این کتاب، پیشنهادی را هم به جایزه کتاب سال ارائه می‌کند.

این شاعر، استاد دانشگاه و پژوهشگر که برای کتاب «تلفظ در شعر کهن فارسی؛ بهره‌گیری از شعر در شناخت تلفظ‌های دیرین» به عنوان برگزیده سی و نهمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران  در بخش پژوهش‌های ادبی معرفی شده است، در گفت‌وگو با ایسنا دربارهٔ کتاب خود می‌گوید: کتاب دربارهٔ مباحث آوایی شعر فارسی  است و هدف آن استفاده از ظرفیت شعر برای به دست آوردن آگاهی‌های  زبانی مربوط به تاریخ زبان فارسی بوده است. کارکرد شعر فارسی فقط التذاذ و بهره‌ ادبی نیست. اگر  به صورت جدی و نظام‌مند به آن بپردازیم  و قواعد  وزن و قافیه و بدیع را بدانیم،  می‌توانیم از دل آن اطلاعات آوایی جالبی به دست بیاوریم و مثلاً دریابیم که در ۱۰۰۰ سال یا  ۸۰۰ سال پیش چه واژه‌هایی در چه ناحیه‌هایی چگونه تلفظ می‌شدند. از مقایسهٔ این اطلاعات آوایی می‌توانیم آگاهی‌هایمان را دربارهٔ تاریخ زبان فارسی ارتقا دهیم. این کاری بوده که من در این کتاب سعی کردم با بررسی بیت به بیت دیوان‌های شعر کهن فارسی انجام دهم.


او دربارهٔ این‌که تمرکز او بیشتر بر چه کسانی بوده است، می‌افزاید:  محدودهٔ زمانی بررسی این کتاب، نخستین دوره‌های شعر فارسی تا آغاز سدهٔ هفتم را در بر می‌گیرد. از شاعران بی‌دیوان هم‌روزگار رودکی گرفته تا فردوسی  و اسدی و فخرالدین اسعد گرگانی  و ناصرخسرو و شاعران قرن ششم و اوایل  قرن هفتم. یعنی تمام متون منظوم فارسی تا حملهٔ مغول.


عیدگاه در توضیح کلی و مختصر از کتاب خود اظهار می‌کند: اولین نکته این بود که ما گمان نکنیم شاعران بر اساس تنگناهای وزن و قافیه مجبور بوده‌اند تلفظ‌ واژه‌ها را تغییر بدهند. این تصور غلط است. این را از کجا می‌شود  فهمید؟ از آنجا که ما تلفظ‌هایی را که فکر می‌کنیم عجیبند و به خاطر وزن و قافیه در شعر ایجاد شده‌اند، در متون نثر هم می‌بینیم. زمانی که یک نویسنده و یا کاتب یک ‌اثر می‌آید و کلمه‌ای  را به گونه‌ای حرکت‌گذاری می‌کند مثلا  اَبریشَم را می‌نویسد اَبریشُم، ما دیگر می‌فهیم اگر شاعری ابریشُم را با گندم  قافیه می‌کرده نه برای این بوده که در تگنای قافیه قرار داشته بلکه تلفظ طبیعی آن واژه در آن دوره، اَبریشُم بوه نه اَبریشَم. زمانی که متون را کنار هم قرار می‌دهیم،  می‌بینیم برخی از واژه‌ها در  متون مختلف یک شکل ثابت دارند  و از این رو می‌توانیم بفهمیم که شاعران به خاطر تنگنای وزن و قافیه، تلفظ را تغییر نمی‌دادند چراکه اگر تنگنایی بوده برای یک یا چند شاعر بوده نه این‌که تمام شاعران ما در دوره‌های مختلف دچار تنگنا شده‌اند و مثلاً کلمهٔ «پیرامون» را به صورت «پیرامَن» مخفف کرده‌اند. پس صورت مخفف واژهٔ مورد نظر «پیرامَن» بوده که با «دامن» قافیه می‌شده و همین را باید صورت متداول و طبیعی آن دانست. زیرا نمی‌شود همهٔ شاعران را به ضعف و عجز در بیان محکوم کرد.


این شاعر خاطرنشان می‌کند: با کنار هم گذاشتن انبوه داده‌های به‌دست‌آمده از بررسی آوایی متن‌های منظوم و منثور، اطلاعات معناداری به دست می‌آید؛ از جمله این‌که برخی از شاعران که به پریشانی و بی‌توجهی به اصول فنی مشهورند، این‌طور نبوده‌اند. به سخن دیگر آن‌ها هم برای خود اصولی داشتند مانند مولانا جلال‌الدین محمد بلخی که معروف است که به  قافیه و وزن توجهی نداشته. اما بر اساس همین تحقیق مشخص می‌شود که او اصول قافیه و وزن را اغلب رعایت می‌کرده و تلفظ‌هایش از یک انضباط برخوردار بوده است و  زبان او آینه‌ای بوده از تلفظ‌های رایج زمان خودش و این‌طور نبوده که در هر کلمه‌ای دست ببرد.  اگر می‌بینیم واژه‌ای را به گونه‌ای خاص و عجیب تلفظ کرده به این دلیل بوده که در آن دوره و در آن سرزمین تلفظ معیار آن واژه به همان صورت بوده است، نه این‌که او  به صورت شخصی دست ببرد و از روی عجز، کلام فارسی را مخدوش کرده باشد. این‌ها از نکاتی بود که من در این کتاب  با استفاده از منابع کهن قدیمی و البته برخی از منابع  متأخر  مانند کتاب پراهمیت «براهین العجم» اثر  محمدتقی سپهر نشان دادم. این کتاب به من کمک کرد و  در این راه سرمشق من بود.

او دربارهٔ تغییرات  آوایی کلمات طی سال‌ها و قرن‌ها نیز توضیح می‌دهد: این حوزه‌ای است که مربوط به متخصّصان زبان‌شناسی تاریخی است، کسانی که به ریشه‌شناسی مسلط هستند. البته چنین نیست که ما بتوانیم یک حکم کلی بدهیم و  بگوییم همهٔ لغات فارسی قدیم این‌طور بوده و حالا این‌طور  شده است زیرا ما وضعیت‌های مختلف آوایی داریم و دربارهٔ کلمات نمی‌توانیم حکم کلی صادر کنیم  بلکه بسته به وضعیت آوایی خاصی که وجود دارد می‌توان حکم داد مثلاً «دال» و «ذال»؛ امروز کلمات فارسی‌ای را که بعد از مصوت، حرف دال دارند، «د» ادا می‌کنیم اما در گذشته در اغلب ناحیه‌های قلمرو فارسی بعد از مصوت، حرف «ذ» به کار می‌رفته نه «د»، مانند «گنبذ» که تلفظ معیار امروزی‌اش «گنبد» است. همچنین برخی از مصوت‌ها در زبان فارسی بوده که امروز در زبان معیار به کنار رفته‌اند مانند تلفظ مصوت «ای» کشیده که به آن یای مجهول می‌گفتند یا مصوت «او» کشیده که به آن واو مجهول می‌گفتند. کلماتی مانند «زیر» را ما امروز «زیر» تلفظ می‌کنیم اما گذشتگان ما آن را «زِیر» تلفظ می‌کردند. با دقت در قافیه‌پردازی‌های شاعران دوره‌های گوناگون و مقایسهٔ آن با تلفظ‌های امروزی می‌توان تفاوت‌های گونه‌های تاریخی زبان فارسی را در دوره‌های متأخر و در دوره‌های قدیم تشخیص داد. در برخی از دوره‌ها و نواحی «کاغذ» را «کاغد» می‌گفته‌اند و در اغلب دوره‌ها این واژه با ذال تلفّظ می‌شده و در دوره‌های متأخر و معاصر، ذال آن در تلفّظ به «ز» تبدیل شده. چنان‌که ما امروز آن را با ذال می‌نویسیم ولی با «ز» ادا می‌کنیم. این تحولات در برخی از صامت‌ها و مصوت‌ها قابل تشخیص است.

عیدگاه تأکید می‌کند: نکتهٔ جالب این است که اگر ما به گویش‌های مختلف زنده در ایران امروز و برخی از همسایگان آن توجه کنیم سرنخ‌هایی را از همان تلفظ‌های کهن پیدا می‌کنیم. بسیاری از تلفظ‌هایی که من در کتاب نشان داده‌ام، هنوز در تاجیکستان و افغانستان و برخی از نقاط ایران خودمان زنده هستند و دقیقا همان‌گونه تلفظ می‌شوند؛ مثلاً  «زیر» نمی‌گویند، «زِیر» می‌گویند یا به «شور» می‌گویند  «شُور» با واو مجهول. امروزه در برخی از نقاط، این تلفظ‌ها هنور برجا هستند و اگر کسی بخواهد این‌ها را با تلفظ‌های ثبت‌شده در متون کهن، مقایسه کند، به نتیجه‌های خیلی جالبی می‌رسد.

سرنخ‌هایی از تلفظ‌های کهن

عیدگاه  همچنین درباره کتاب ‌سال و انتقاداتی که در دوره‌هایی دربارهٔ این جایزهٔ دولتی وجود داشته مثلاً اعمال سلیقه در انتخاب‌ها، اظهار می‌کند: فکر می‌کنم هر جایزه‌ای در هر کشوری اگر بتواند سطح خود را حفظ کند و به صورت یک‌پارچه ملی و کلان و فارغ از گرایش‌های مختلف، نگاه کند، خود به خود در نظر اقشار مختلف، با گرایش‌های فکری و سیاسی گوناگون می‌تواند جایگاه خود را حفظ کند، اما اگر پاره‌ای از گرایش‌ها را به خود راه ندهد،  بدیهی است که برخی از مخاطبان خود را از دست می‌دهد.

او می‌افزاید: می‌شود پیشنهاد کرد برگزارکنندگان سطح ملی جایزه را در تمام دوره‌ها حفظ کنند. در این صورت خودبه‌خود جایزه جایگاه برتری پیدا خواهد کرد و انتقادها کمتر خواهد شد. اگر برخی از اصحاب قلم و تحقیق ببینند که سلیقهٔ آن‌ها و گرایش آن‌ها جایی در جایزهٔ ملی ندارد، خودبه‌خود از شرکت در چنین همایش‌ها و رویدادهای مهم علمی و ادبی طرد و دلسرد می‌شوند. به نظر می‌رسد که اکنون با حالت آرمانی، فاصله داریم اما نمی‌توانیم به کلّی ناامید باشیم و دلسرد شویم، جوان‌ها را تشویق نکنیم و  بگوییم که با این احتمال که ممکن است در بخش داوری گرفتار  یک نوع سلیقهٔ خاصی شوند، بهتر است که این فعالیت‌ها و مشارکت‌ها را کنار بگذارند. نمی‌توانیم راه را ببندیم و آن‌ها را مأیوس کنیم  و از طرفی نمی‌توانیم هیچ انتقادی را هم نبینیم و بگوییم همهٔ انتقادها دیکته‌شده و از سر غرض هستند. برای تعالی این جایزه  در سال‌های بعد، می‌توان مجموعه‌ای از این‌ها را در نظر گرفت.

سه شنبه 2 فروردین 1401  10:22 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها