۱۰ لحظهی تحویل سال بهیادماندنی در فیلمهای ایرانی
سوسن سیرجانی
۲۸ اسفند ۱۴۰۰ | ۱۱:۰۰
زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۹ دقیقه
اعتقادات باستانی و سنتی دربارهی لحظه تحویل سال، در خانهی هر ایرانی وجود دارد. بسیاری معتقدند اگر در آن لحظات آرزو کنید حتما برآورده میشود و برخی میگویند در زمان سال تحویل در هر حالت و شرایطی باشید تا آخر سال در همان شرایط باقی خواهید ماند. اما هرچه است آن چند ثانیه و بعد صدای توپی که در میشود و موسیقی مشهور سال تحویل، همیشه حال و هوای ویژهای داشته و دارد. در سینما هم بارها این حال و هوا و لحظات پایانی سال و شروع سال جدید، دستمایهای برای پیشبرد داستان و یا حتی در برخی آثار، بهانه و هدف قصه بوده. لحظاتی که در خاطر همهی سینما دوستان باقی است. لیستهای فراوانی درباره فیلمهای سینمایی که داستان آنها در نوروز میگذرد، منتشر شده، اما در اینجا قرار است تنها سراغ سکانسهایی از آثار سینمای ایران برویم که به طور اختصاصی به لحظه تحویل سال پرداختهاند.
۱. عنکبوت
- کارگردان: ابراهیم ایرجزاد
- بازیگران: محسن تنابنده، ساره بیات، ماهور الوند
- محصول: ۱۳۹۸
فیلم «عنکبوت» جزو آخرین فیلمهای اکران شده در سال ۱۴۰۰ است. این فیلم داستان قاتل سریالی مشهور دهه هشتاد، سعید حنایی است. مردی که طی یکسال، ۱۶ زن را در مشهد به قتل رساند. اما در همین فیلم سیاه، سکانس تحویل سال وجود دارد، سکانسی که مخاطب با پیشرفت داستان، متوجه اهمیت آن لحظه میشود. در این سکانس میبینیم، سفره هفتسین محقری در خانه سعید و همسرش پهن شده و تلویزیون آغاز سال ۱۳۸۰ را اعلام میکند. سعید چند النگو به زنش به عنوان عیدی هدیه میدهد که بعد در ادامه داستان معلوم میشود که این النگوها مربوط به زنانی بوده که این قاتل سریالی کشته و از آنها ربوده است.
۲. نفس
- کارگردان: نرگس آبیار
- بازیگران: مهران احمدی، پانتهآ پناهیها و ساره نورموسوی
- محصول: ۱۳۹۴
«نفس» براساس روایتگری یک دختر هفت ساله به نام بهار شکلگرفته که خاطرات روزمره زندگی خود و خانوادهاش را در اواخر دهه پنجاه روایت میکند. بیشتر اتفاقاتی که در زندگی این خانواده میافتد همراه با رویاپردازیهای بهار است. او آروزهای بزرگی دارد و عاشق کتاب خواندن است. مطمنا برای همچین کودکی لحظه عجیب سال تحویل و گفتههای قدیمیها که باید در آن لحظه آرزو کرد، خیلی اهمیت دارد. اما در فیلم سکانس تحویل سال ۱۳۵۷ خیلی متفاوت نمایش داده شده. بهار با برادران و خواهرش در کنار مادربزرگشان ننهآقا، دور سفره هفتسین جمع شدهاند و منتظر رسیدن پدرشان هستند. برق هنوز به روستایی که آنها هستند نرسیده و در تاریکی با شمع در کنار رادیو نشستهاند.
پدر بهار ناگهان با صورتی زخمی از راه میرسد و ذوق و شوق سال تحویل به طور کامل از بین میرود. پدر داستانی را دربارهی اینکه برای پشتیبانی از یک پیرمرد آجیل فروش، با چند لات درگیر شده، تعریف میکند و بهار در تخیلاتش با چوب جادوییش از پس دشمنان پدرش برمیآید. اما ناگهان صدای موسیقی تحویل سال از رادیو میآید و بهار فریاد میزند که یادم رفت آرزو کنم. فردا صبح با خدا درد و دل میکند که یادش رفته سر سال تحویل آرزو کند که نفس تنگی پدرش خوب شود و حالا حتما خدا، او را به آرزویش نمیرساند.
۳. پل چوبی
- کارگردان: مهدی کرمپور
- بازیگران: بهرام رادان، هدیه تهرانی و مهناز افشار
- محصول: ۱۳۹۰
شیرین و امیر قصد مهاجرت دارند، اما مشکلات سیاسی و مالی بر سر راه آنها به وجود میآید و شیرین باید به تنهایی به دبی برود. امیر هم در ایران با گرفتاریهای زیادی دست و پنجه نرم میکند. این وسط پای عشق قدیمیاش هم به داستان باز میشود. این خلاصه داستان فیلم پل چوبی است، اما سکانس لحظهی تحویل سال در این فیلم کاملا مفهومی و قابل تعمیم به کل داستان است. امیر و شیرین که برای عید به ویلای شمال خود رفتهاند همه خریدهای لازم برای سفره هفتسین را انجام میدهند و چند دقیقهای مانده به سال تحویل، شیرین مشغول چیدن سفره هفتسین میشود.
همه چیز آماده است، اما امیر لباسهای قدیمیاش را هنوز به تن دارد و شیرین از او خواهش میکند یک چیز نو بپوشد. تا امیر به اتاق برود و جوراب نو بیاورد، سال تحویل شده و شیرین میگوید:«بازهم نرسیدیم.» کنایهی این صحنه به دلبستگیهای قدیمی امیر است که همیشه دست و پاگیرش است و با تمام سرعتی که به خرج میدهد بازهم دیر میرسد.
۴. طهران تهران (اپیزود: روزهای آشنایی)
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: پانتهآ بهرام و قربان نجفی
- محصول: ۱۳۸۸
«طهران تهران» که در ابتدا قرار بود با نام «تهران شهری در جستجوی زیبایی» ساخته شود، به دلیل مرگ سیفالله داد یکی از کارگردانهای آن، در دو اپیزود «روزهای آشنایی» و «سیم آخر» ساخته شد. در اپیزود اول که کارگردان آن داریوش مهرجویی است، به تهران قدیم و آثار و بناهای منحصر به فرد این شهر پرداخته شده. اما داستان فیلم، از چند دقیقه مانده به سال تحویل سال ۱۳۸۸ شروع میشود. در خانهای قدیمی و مستعمل در یکی از محلهای قدیمی تهران، یک خانواده چهارنفره زندگی میکنند.
این خانواده که دو بچه کوچک دارند، هفتسین خود را چیدهاند و منتظر تحویل شدن سال هستند که ناگهان سقف خانه در اثر باران زیاد خراب شده و تمام اتاق با گل و خاک پوشیده میشود. صدای جیغ و فریادها و خرابی که به بار آمده، همسایهها را به خانه این خانواده میکشاند و هر فردی به نوبه خود در حال اظهارنظر و تلاش برای کمک به همسایه است که از تلویزیون صدای موسیقی تحویل سال میاید. همه همسایهها در کنار هم و در حیاط آن خانه تقریبا مخروبه، همدیگر را در آغوش میکشند و به هم تبریک میگویند. از آن سکانسهای شلوغ و پر هیاهو، اما دیدنی و حساب شده که فقط در فیلمهای مهرجویی میتوان دید. البته در انتهای این اپیزود، دوستان جدیدی که این خانواده پیدا کردهاند با کمکهای مالی و انسانی خود خانه این خانواده را تعمیر و بازسازی میکنند تا این بنای قدیمی حفظ شود.
۵. شب یلدا
- کارگردان: کیومرث پوراحمد
- بازیگران: محمدرضا فروتن، الهام چرخنده و پرویندخت یزدانیان
- محصول: ۱۳۸۰
«شب یلدا» شاید یکی از مهمترین فیلمهای سینمای ایران باشد که در آن گذر یکسال تمام را میشود در مدت زمان یک ساعت و نیم فیلم تجربه کرد. حامد، شخصیت اصلی داستان، از رفتن همسرش مهناز و فرزندش ناراحت است و با وجود اینکه از مسئله پناهندگی مهناز راضی نیست، اما وقتی متوجه مشکل مالی آنها میشود، چند روز مانده به نوروز برخی از وسایل خانه و ماشینش را میفروشد. خانه سرد و بیروحتر شده، اما در همین شرایط حامد هفتسین کوچکی چیده.
زمان سال تحویل فیلم قدیمی از مهناز و دخترش میگذارد و با مادرش تماس میگیرد. بعد از آن مهناز از سوئد زنگ میزند و حامد در حال حرف زدن با او و دخترش است که ناگهان بخشی از سقف خانه خراب میشود و روی هفتسین سقوط میکند. حامد در حالی که با دخترش حرف میزند و سعی میکند صدای خوشحالی داشته باشد، ماهی که از تنگ بیرون افتاده و تکههای ظرفهای شکسته شده را جمع میکند و دوباره هفت سین را میچیند. تصویری که دقیقا نشاندهنده زندگی از همپاشیده حامد است که در سال جدید کمکم بند زده میشود.
۶. آژانس شیشهای
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
- بازیگران: پرویز پرستویی، حبیب رضایی و رضا کیانیان
- محصول: ۱۳۷۶
حاج کاظم، رزمندهای قدیمی در تلاش است که عباس همرزم خود در جبهه را هرطور شده برای معالجه به لندن بفرستد. اما در این میان، شلوغیهای شب عید و پروازهایی که پر از مسافر است، مانع کار آنها میشود. حاج کاظم هم تصمیم میگیرد با این ماجرا به سبک جنگ برخورد کند و مشتریها و کارمندان یک آزانس هواپیمایی را گروگان میگیرد. همه چیز خوب پیش نمیرود و موضوع سیاسی و امنیتی میشود. اما حاج کاظم تا آخرش میرود و همراه عباس سوار هواپیما میشوند. هنوز هواپیما از مرز ایران خارج نشده که عباس از حاج کاظم خواهش میکند دستش را روی گردنش بگذارد. حاج کاظم دست خونی خود را روی گردن عباس میگذارد و شروع به تعریف کردن یک لطیفه درباره روزهای جنگ میکند که ناگهان متوجه سردی بدن عباس و مرگ او میشود. همان لحظه احمد که مسئول امنیتی آنها است، برای عباس آب میآورد و اعلام میکند سال تحویل شد. حاج کاظم هم خواهش میکند که اگر از خاک ایران خارج نشدهایم به تهران برگردیم.
۷. بادکنک سفید
- کارگردان: جعفر پناهی
- بازیگران: فرشته صدرعرفایی و آیدا محمدخانی
- محصول: ۱۳۷۳
شاید اصلیترین فیلمی که در سینمای ایران به صورت اختصاصی به لحظه تحویل سال پرداخته، «بادکنک سفید» باشد. داستان فیلم که نوشته عباس کیارستمی است، قصهی دختری را روایت میکند که دلش میخواهد یک ماهی تپل برای سر سفره هفتسین بخرد، اما خانوادهاش چندان وضعیت مالی خوبی ندارند. پس از خواهشهای فراوان، تنها چند ساعت مانده به سال تحویل، بالاخره مادرش راضی میشود ۲۰۰ تومن به او بدهد تا ماهی را بخرد. اما پول گم میشود و وقتی پول پیدا میشود دوباره اسکناس در دریچه هواکش یک مغازه میافتد.
دختر به همراه برادرش و آدمهای محل سعی میکنند اسکناس را از دریچه خارج کنند و بلاخره چند دقیقه به سال تحویل دختر و برادرش در حالی که ماهی خریدهاند و تنگی در دستان دختر است به سمت خانه میدوند و در همین لحظه صدای در کردن توپ میآید و به صورت نریشن شروع سال ۱۳۷۴ خورشیدی اعلام میشود.
۸. روز شیطان
- کارگردان: بهروز افخمی
- بازیگران: آتیلا پسیانی، علی دهکردی و عبدالرضا اکبری
- محصول: ۱۳۷۳
یکی از گروهکهای سلطنت طلب در پاریس طرحی برای براندازی در ایران دارد. مرحلهی اول این طرح وارد کردن تدریجی قطعات یک بمب اتمی کوچک است. قطعات بمب به وسیله یازده نفر به صورت جداگانه و تحت پوشش وسایل معمولی مسافرین وارد کشور میشود، اما با تصادفی که برای یکی از حاملین بمب پیش میآید، قطعهای از بمب به دست مأمورین وزارت اطلاعات میافتد و ماموریت لو میرود. این تصادف که باعث تغییر مسیر پرونده میشود، دقیقا در لحظه سال تحویل اتفاق میافتد. حامل قطعه از فرودگاه مهرآباد تاکسی میگیرد تا او را به محل اقاماتش برساند، در راه راننده سیگاری روشن میکند و در تاریکی نیمههای شب، در یک تقاطع عطسهاش میگیرد و همین موضوع باعث میشود تریلی که از نقطه مقابلش میاید را نبیند. تاکسی کاملا از بین میرود و راننده و حامل قطعهی بمب کشته میشوند. در همان لحظاتی که راننده عطسهاش میگیرد، از رادیو ماشین صدای توپ و اعلام شروع سال نو شنیده میشود.
۹. مرد آفتابی
- کارگردان: همایون اسعدیان
- بازیگران: اکبر عبدی، حمید جبلی و فاطمه معتمدآریا
- محصول: ۱۳۷۴
دو دوست به نامهای حمید و اکبر برای کار به ژاپن میروند، اما اختلافاتی بین آنها است که قصه براساس آن پیشمیرود. در این میان حمید مریض میشود و اکبر تصمیم میگیرد هرطور شده هزینه عمل او را جور کند. سکانس تحویل سال در این فیلم دقیقا لحظه آشتی کنان حمید و اکبر است. پس از در آغوش گرفتن هم، سر سفره هفتسین، همه شروع به دعا خواندن میکنند و سال تحویل میشود. سفرهی هفت سین کوچکی که در غربت دوباره همه را دور هم جمع کردهاست.
۱۰. کمال الملک
- کارگردان: علی حاتمی
- بازیگران:جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی و محمدعلی کشاورز
- محصول: ۱۳۶۲
علی حاتمی با تعصبی که بر المانهای طراحی صحنه و نشان دادن آداب ایرانی در فیلمها و آثارش داشت، یکی از برجسته ترین سکانیهای تحویل سال را در سینمای ایران در فیلم «کمالالملک» به نمایش گذاشته. این فیلم که به زندگی نقاش بزرگ ایرانی میپردازد، با سکانس تحویل سال ۱۳۱۳ هجری قمری که مصادف با ۱۲۷۵ هجری شمسی است آغاز میشود. در این سکانس تمام جزییات یک سفره هفتسین کاملا ایرانی دیده میشود و ناصرالدینشاه با بازی عزتالله انتظامی را در میان سران و امیران کشور در کاخ گلستان میبینیم که در حال خواندن قران و دعای تحویل سال است. در نمایی دیگر خارج از کاخ، توپهای سلطنتی دیده میشود که با در کردن آنها، آغاز سال جدید را اعلام میکنند و از صدای این انفجار سیبها و ماهیها به حرکت در میآیند.