0

شکلات

 
hoseinfdy
hoseinfdy
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 342
محل سکونت : اصفهان

شکلات

توي يه تاكسي يه زنه با بچه اش و يه مرد تنها نشسته بودن زنه ميخواسته به بچه اش شكلات بده!
هي ميگه : ميخوري يا بدم اين آقا بخوره ميخوري يا بدم اين آقا بخوره ، 5 دقيقه همينجوري ميگذره .
آخرش مرده شاكي ميشه به بچهه ميگه : عزيزم تكليف مارو روشن كن اگه ميخوريش من پياده شم ، سه تا ایستگاه از خونمون گذشته!

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>

{{ یک درخت می تواند آغاز یک جنگل باشد }}

{{ One tree can start a forest }}



 

سه شنبه 28 دی 1389  8:09 AM
تشکرات از این پست
khosro1342 farshon
khosro1342
khosro1342
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 296
محل سکونت : قزوين

پاسخ به:شکلات

ملانصرالدین و قابلمه همسایه

روزی ملانصرالدین به در خانه همسایه رفت و از او درخواست یک قابلمه را نمود. همسایه قابلمه را داد.
بعد از چند روز بعد ملانصرالدین قابلمه را به همراه یک قابلمه کوچک آورد.
همسایه با تعجب پرسید که قابلمه کوچک دیگر چیست؟
 ملانصرالدین پاسخ داد که قابلمه یک دیگچه زایید و همسایه با خوشحالی پذیرفت...

چند روز بعد دوباره ملانصرالدین قابلمه را درخواست کرد همسایه به امید زاییدن دیگ، قابلمه را به او داد و مدتی گذشت و  ملانصرالدین قابلمه را نیاورد.
همسایه برای دریافت قابلمه خود را به در خانه ی ملانصرالدین رسانید و دیگ خود را درخواست کرد.
اما  ملانصرالدین با گریه پاسخ داد که قابلمه مُرد.
همسایه با تعجب پرسید مگر قابلمه می میرد؟
 ملانصرالدین گفت: این بار هم مانند بار قبل قابلمه در حال زاییدن بود که سر زا مرد!!!

سه شنبه 28 دی 1389  8:36 AM
تشکرات از این پست
khosro1342
khosro1342
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 296
محل سکونت : قزوين

پاسخ به:شکلات

قیمت مغز

پشت درب اطاق عمل نگرانی موج میزد.

بالاخره دکتر وارد شد، با نگاهی خسته، ناراحت و جدی …

پزشک جراح در حالی که قیافه نگرانی به خودش گرفته بود گفت :

“متاسفم که باید حامل خبر بدی براتون باشم

تنها امیدی که در حال حاضر برای عزیزتون باقی مونده، پیوند مغزه.”

“این عمل، کاملا در مرحله أزمایش، ریسکی و خطرناکه

ولی در عین حال راه دیگه ای هم وجود نداره

بیمه کل هزینه عمل را پرداخت میکنه ولی هزینه مغز رو خودتون باید پرداخت کنین.”

اعضاء خانواده در سکوت مطلق به گفته های دکتر گوش می کردند

بعد از مدتی بالاخره یکیشون پرسید :”خب، قیمت یه مغز چنده؟”

دکتر بلافاصله جواب داد :”۵۰۰۰$ برای مغز یک زن و ۲۰۰$ برای مغز یک مرد.”

موقعیت ناجوری بود، خانمهای داخل اتاق سعی می کردند نخندند

و نگاهشون با آقایان داخل اتاق تلاقی نکنه، بعضی ها هم با خودشون پوزخند می زدند !

بالاخره یکی طاقت نیاورد و سوالی که پرسیدنش آرزوی همه بود از دهنش پرید که

: “چرا مغز خانمها گرونتره؟”

دکتر با معصومیت بچه گانه ای برای حضار داخل اتاق توضیح داد که :

“این قیمت استاندارد مغزه!”

ولی مغز آقایان چون استفاده میشه، خب دست دومه و طبیعتا ارزونتر !!

سه شنبه 28 دی 1389  8:39 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها