پیشگفتار
دعا و فلسفه آفرینش
انسان برای چه آفریده شده است؟ آیا برای خوردن و خوابیدن؟! برای هوی و هوس؟! برای ثروت اندوزی؟! برای کسب قدرت و یا شهرت؟! و یا0...
ثمره زندگی چیست؟ تلاشها و کوششها باید در چه راستایی انجام گیرد؟ اینها پرسشهایی است که برای هر خردمندی مطرح است.
یک فرد مادی در مقابل این پرسشهای اساسی پاسخی ندارد، برای او هدف کاملاً مبهم است، راه تاریک است و سرانجام ناشناخته، ولی برای انسان الهی هدف کاملاً معلوم است و راه روشن(1). در مکتب والای انبیای الهی علیهم السلام جهان به منزله دانشگاهی است که برای تزکیه و تعلیم(2) ایجاد شده است و انسانها هم دانشجویان این دانشگاه می باشند. تکامل در دانشگاه به وسیله تعلیم و تربیت انجام می گیرد و تکامل در این جهان هم به وسیله معرفت و عبادت. همچنان که کمال دانشجو در فراگیری علم و دانش است کمال انسان هم در شناخت الهی و عبودیت اوست که فرمود: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاَّ لِیَعْبُدُونَ»(3).
البته باید توجه داشت که غرض و منظور از آفرینش سعادت خود انسان است که عاید خود او می گردد نه خداوند متعال؛ زیرا او غنی بالذات و بی نیاز مطلق است و از عبادت بندگان نفعی بدو نمی رسد.
عبادت دائره گسترده ای دارد که بخشی از آن در دعا و نیایش انجام می گیرد همچنان که معرفت هم صحنه پهناوری دارد که بسیاری از آن در دعا و نیایش تبلور یافته است.
دعا، ندای فطرت آدمی است، نغمه دلنواز وجدان انسانی است و زبان دل یک عاشق پاکباخته الهی می باشد. دعا، جذبه خدایی است، سروش غیبی است و کشش معشوق حقیقی.دعا، اقرار به عبودیت و بندگی است، فروتنی در پیشگاه الوهیت است و شکر و سپاس در مقابل منعم واقعی.
نیایش، خوراک دل است، تغذیه روح است، تقویت جان است و آرامش روان که: «اَلاَ بِذِکرِاللّه ِ تَطمَئِنُّ القُلُوب»(4).انسان موجودی است دو بعدی، مرکب از جسم و جان، کالبد و روان که هر دو نیازهایی دارند، نیاز جسم و کالبد با تنفس و تغذیه و... تأمین می گردد و نیاز جان و روان او هم با معنویت و نیایش.
روح انسان به هنگام نیایش پر می کشد، اوج می گیرد و به سوی ابدیت پرواز می کند و به معراج می رود و اصلاً ارزش و اعتبار انسانی بستگی به دعای او دارد که فرمود: «قُل مَا یَعبَؤُا بِکُم رَبّی لَولاَ دُعَاؤُکُم»(5).
دعا موجب تنزّه و خودداری از گناه است وعامل اصلی طهارت و پاکی است، در نیایش آدمی به خود می نگرد، نواقص و عیبها در مقابل دیدگانش ترسیم می گردد، از غرور و نخوت دست برمی دارد، خودخواهی و سودجویی را کنار می زند، هوی و هوس را لگدکوب می کند، از بدی و زشتی نفرت می یابد و با دیده ای اشکبار از خدا پوزش می طلبد، از این رو اکثر تبهکاران سروکاری با دعا و نماز ندارند و برعکس، نیایشگران و نمازگزاران از تبهکاری و جنایت بدورند که: «اِنَّ الصَّلوهَ تَنهی عَنِ الفَحشَآءِ وَالمُنکَر»(6).نیایش سبب دلگرمی و تحرک است، عامل پویایی و فعالیت است، پشتوانه کار و تلاش آدمی است، تقویت کننده روان او در مقابل موانع و بن بستها و روح او در مقابل کارشکنی ها و محرومیتهاست. نیایش عامل پویایی است نه ایستایی، عامل تحرک است نه تخدیر. نیایش جایگزین علل و عوامل طبیعی نیست، بلکه پشتوانه آن است، جایگزین کار و فعالیت نیست، بلکه تقویت کننده آن می باشد. نیایش سبب می شود انسان با دلگرمی بیشتر کار کند تا به نتیجه برسد و از موانع و بن بستها هراسی نداشته باشد از این رو تمامی افرادی که اهل جبهه و رزم حق علیه باطل هستند اهل دعا و راز و نیاز می باشند
که قرآن کریم در مورد آنان فرموده است: «اَلتَّائِبُونَ العَابِدُونَ الحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ...»(7).
رسول اکرم صلی الله علیه و آله در جبهه های نبرد همراه با سازماندهی و جهاد دست به دعا برمی داشت(8) و از خداوند یاری و مدد می خواست. قرآن کریم هم دو صحنه را در میان بنی اسرائیل ترسیم می نماید، در یک صحنه عدم توجه آنان به ارزشهای معنوی سبب شد که در زمان کلیم اللّه و بعد از آن تا چهل سال در بیابانها سرگردان بمانند(9) و در صحنه دیگر تلاش و جهاد آنها همراه با دعا و صبر ایشان موجب شد که بر جالوت فائق آمده و جبهه دشمن را شکست دهند.(10)
انگیزه دعا و نیایش دو چیز است: یا عشق است و یا نیاز (چه دنیوی و چه اخروی). اولی خدا را می خواهد و دومی خود را، اولی او را می بیند و دومی خویش را، اولی یار جانی است و دومی رفیق نانی، قهرا دعا هم به دو گونه است: در یکی دعا هدف است و در دیگری وسیله، اولی از دل یک عاشق بر می خیزد و دومی از زبان یک نیازمند، نیایش اولی تجلی عشق درونی و معنوی است و نیایش دومی بروز و ظهور خواسته ها و خواهشهای مادی و: «قُل کُلٌّ یَعمَلُ عَلی شَاکِلَتِه»(11).دعا در اسلام یک بعدی نیست که یا فقر مادی را در نظر بگیرد و یا نیاز معنوی را؛ بلکه فرهنگ اسلامی به طور کلی از جامعیت خاصی برخوردار است، هم دنیایی است هم آخرتی، هم نیازهای معنوی را مطرح می کند و هم خواسته های مادی را، هم توجه به نیازهای شخصی دارد و هم عنایت به ضرورتهای غیری واجتماعی، هم جنبه های فرهنگی را می نگرد و هم ابعاد سیاسی را.
دعا و نیایش اسلامی هم روحیه آن عارف وارسته را ارضاء می کند که در اوج عرفان پرواز می نماید وهم خواسته آن کشاورز بیچاره را که چشم به آسمان دوخته و درخواست باران را دارد، هم به آن بیمار افتاده در بستر آرامش می بخشد و هم به آن سرباز رزمنده پشتوانه. اسلام دین زندگی است نه عزلت و رهبانیت، دین تلاش و کوشش است نه کناره گیری و بیکاری، دین هم دنیا است و هم آخرت که فرمود: «رَبَّنا اتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَهً وَ فِی الاْخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذَابَ النّار»(12).
دعای اسلامی یک نیایش صرف نیست، بلکه جهانی معرفت است، خداشناسی، جهان شناسی و انسان شناسی. عالی ترین تعالیم اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و حتّی سیاسی در دعا وجود دارد، دعا انسان را به مسئولیت خویش در مقابل خدا و خود و جامعه آشنا می سازد، درس اخلاق و تزکیه می دهد، آدمی را می سازد و او را متوجه مسئولیتهای خویش می نماید.
دعا و نیایش محدود به زمان و مکان خاصی نیست، گر چه زمانها و مکانهای مقدس از ویژگی خاصی برخوردارند. در هر وقت و هر کجا و به هر سو می توان با خدا سخن گفت که «فَاَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّه»(13). در مسجد، در صحرا، در بستر خواب، در میدان رزم، در میان جمع و در خلوت و حتی در کنار همسر و شب زفاف، با هر زبان و هر حال، با عربی، با فارسی، با ترکی، با هندی، با زبانهای اروپایی، و حتی با «لالی» و به تعبیر آن پاکباخته بیابان عرفات و کربلا «فَاِلَیکَ عَجَّتِ الْأَصْواتُ بِصُنُوفِ اللُّغاتِ»(14).
دعا توجه می خواهد، حال لازم دارد، اشک و آه می طلبد که همان سبب تزکیه روح و تصفیه نفس می شود، در دعا تداوم ضروری است، استمرار و به قول برخی(15) بیش از آنچه نفس می کشی به خدا بیندیش که در هر نفسی دو نعمت موجود است و از این رو دو سپاس لازم دارد.
گرچه می توان با زبان مادری سخن گفت و از درون دل با خدا نجوا کرد، ولی در عین حال استادان برجسته و وارسته ای درس نیایش را داده اند و راه و روش و آداب سخن گفتن با خدا را آموزش داده اند. دعاهای رهبران معصوم دینی که پس از کتاب الهی عالی ترین مفاهیم عرفانی را در بردارد، برخاسته از ارواح متعالی و وارسته ای است که از یک طرف در این خاکدان بشری قرار گرفته و نیاز انسانی را لمس می کنند و از سویی در اوج ملکوتی پرواز نموده و آگاهی از معرفت الهی دارند، از این رو در عین حالی که در قلّه عرفانی ویژه ای قرار دارد از هرگونه لغزش و اشتباهی هم مصون و محفوظ می باشد که: «کَلامُکُمْ نُورٌ وَ اَمْرُکُمْ رُشْدٌ»(16).
دعاها و مناجاتها بخشی از معارف والای اهل بیت علیهم السلام و فرهنگ گهربار تشیّع را تشکیل می دهند که عالی ترین مفاهیم عرفانی و زیباترین جلوه های آن را به بشریت ارائه
داده اند. مفاهیم بلند و معنوی این نیایشها تا آن جاست که حتی غیر مسلمانان را شیفته و مجذوب خود ساخته است، به طوری که کشیش برجسته ای به نام پرفسور «بورمانس» که به زبان عربی تسلّط داشت، می گفت: مدتی صحیفه سجادیه را تدریس کرده و آن را به زبان فرانسوی ترجمه کرده است. و کشیش عالی رتبه دیگری، به نام پرفسور «آتین»، با احترام تمام دعای ابوحمزه ثمالی را، که از امام سجاد علیه السلامروایت کرده است، به عنوان متن والای عرفانی مطرح می نمود.
در بوستان نیایش و دعا، مناجات شعبانیه که از امیر مؤمنان علیه السلام و فرزندان معصوم او روایت شده است، جذبه خاص خود را دارد، این مناجات با جمله زیبای «اللّهم» آغاز شده و با ذکر صلوات شروع گردیده و با همان هم به پایان رسیده است، در خلال مناجات، چهل و سه مرتبه نام مقدس پروردگار به صورت «الهی» تکرار گردیده که ما مناجات را بر همان پایه تقسیم نموده و به صورت بخش درآورده و به شرح آن پرداخته ایم.
این مناجات را که برخاسته از روحی بلند و دارای بیانی گویا و عباراتی شیواست، این بنده با فکری کوتاه و زبانی الکن و قلمی شکسته به رشته تحریر در آورده که از این خرمن پرفیض بهره ای برده و گوشه ای از جلوات معنوی آن را ارائه داده باشد، ولی «قُل لَو کَانَ الْبَحرُ مِدادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحرُ قَبْلَ اَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی»(17).
در خاتمه از عزیزانی که در مورد این نوشتار همکاری نموده اند به ویژه از مدیر عامل محترم بنیاد پژوهشهای اسلامی حجه الاسلام والمسلمین جناب حاج آقای الهی خراسانی و ویراستاری برادر محترم جناب آقای عبدالحسین یداللّهی تشکر نموده مزید توفیقات ایشان را از درگاه مقدس احدیت خواستارم.
محمّد هادی عبد خدایی(20 جمادی الآخره 1426ه . ق - 1384ه . ش)
پی نوشت:
1- ر.ک: محمّد جواد جزائری، حلّ الطلاسم، ص22.
2- بقره /129؛ آل عمران/164؛ جمعه/2.
3- ذاریات /56.
4- رعد /28.
5- فرقان /77.
6- عنکبوت /45.
7- توبه /112.
8- عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج2، ص279.
9- مائده /26.
10- بقره /250.
11- اسراء /84.
12- بقره /201.
13- بقره /115.
14- دعای عرفه.
15- الکسیس کارل، نیایش، ص 12.
16- زیارت جامعه کبیره.
17- کهف /109.
منبع:
عبدخدایی، محمدهادی، 1317، جلوه گاه عرفان: شرح مناجات شعبانیه. ، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1383.