پرسش:
با عرض سلام و ادب
آيا موفقيت يعني دکتر و مهندس شدن و داراي مقام و منصب بشي و آثاري از خود به جا بزاري و بقيه افراد عادي که براي خانواده و جامعه خود سودي ندارن سياه لشگرن در آخرت زيانکار مي باشند؟!
باسپاس
🌸☘️☘️☘️☘️☘️🌸
پاسخ:
سلام خدمت شما پرسشگر گرامي
راز موفقيت و سعادت انسانها در زندگي چيزي نيست که در آن اختلافاتي ميان دين اسلام و ديگر اديان الهي وجود داشته باشد.
هر انساني آرزو دارد در زندگى دنيايي خود به موفقيتى برسد. اما اين پرسش مطرح است که موفقيت چيست و راه رسيدن به موفقيت و خوشبختى در زندگى چيست؟ در اين نوشتار به طور خلاصه به اين موضوع پرداخته ميشود.
«موفقيت»، موضوعي است که درباره آن صدها کتاب از سوي انديشمندان اسلامي و اديان ديگر با نگرشهاي مختلف مادي و معنوي نوشته شده است؛ چراکه شادمانى و خوشبختى انسانها رابطه تنگاتنگى با ميزان موفقيتشان در زندگى دارد. افراد موفق، در زندگى نشاط و رضايت خاطر و محبوبيت بيشترى دارند و افراد جامعه رابطه ويژهاى با آنان دارند.
تعريف موفقيت
آيا موفقيت، گذراندن مدارج تحصيلى و دريافت مدرک علمى است يا رسيدن به مقام و ثروت؟ آيا موفقيت بهدست آوردن شغل و همسر مناسب و محيط خانوادگى آرام و فرزندان شايسته است؟ آيا انجام وظايف دينى و انسانى و قرار گرفتن در جاده مستقيم و راه هدايت موفقيت است؟ نوع درک و برداشت از موفقيت، ذهن را براى فهم بيشتر و بهتر اين واژه آماده ميسازد.
موفقيت در لغت؛ به معناي توفيق، کاميابي، کامروايي، دستيابي به آرزو يا انجام دادن کاري آمده است.[4]
بيشتر نويسندگان و انديشمندان تلاش کردهاند تعريف جامعى از موفقيت ارايه دهند، اما اگر دقت در تعاريف آنان شود، هرکدام به جلوهاي از موفقيت اشاره کردهاند. از جمله اينکه گفتهاند: «آرامش و امنيت، بهترين نوع موفقيت است».[5]
«خوشبختترين مردم دنيا افرادى هستند که به کارشان عشق ميورزند؛ بدون توجه به اينکه از اين راه، ثروت، شهوت، قدرت و موقعيتهاى اجتماعى بالا بهدست ميآورند يا خير. خشنودترين مردم افرادى هستند که از کارشان لذت ميبرند. هر کارى که ميخواهد باشد؛ تلاش ميکنند تا آنرا خوب انجام دهند».[6]
در فرهنگ وبستر(Webster) موفقيت به مفهوم «نيل رضايتبخش به هدف» تعريف شده است.[7]
شهيد مطهرى در تعريف سعادت و موفقيت، ميگويد: «سعادت [و موفقيت]، عبارت است از: لذت همه جانبه و نيل همه جانبه به همه کمالات، بهطوري که حداکثر کمالات و حظوظ فطرى و طبيعى استيفا گردد».[8]
از نگاه بيشتر مردم؛ موفق کسى است که به آرزوهاى خود برسد، در درون خويش، احساس رضايت کند و از اينکه با تلاش و کوشش پيوسته، در زندگى به اين رضايتمندى رسيده، خشنود باشد.
در آموزههاى اسلامى؛ مفهوم موفقيت به مفهوم سعادت و خوشبختى[9] نزديک است و اگرچه اين دو واژه تفاوتهايى دارند، اما مصداق موفقيت مطلق و خوشبختى مطلق، يکى هستند؛ خوشبخت و موفق واقعى کسى است که در مسير بندگى خداى متعال باشد، با انجام وظايف دينى و انسانى به خداوند نزديک شود و بتواند به هدف نهايى خلقت دست يابد. البته روشن است که رسيدن به چنين هدف و موفقيتي، منافاتى با خُرسندى از زندگى و لذتجويى حلال دنيا ندارد. انسان ميتواند به تمام کارهايش رنگوبوى خدايى بدهد و به قصد رضايت حضرت حق بخوابد، بخورد، کار و تفريح کند و... . آنچه مهم است، فرمانبرى از خداوند و اجراى دستورات او است. قرآن کريم ميفرمايد: «هر کسى از جهنم رهايى يابد و به بهشت وارد شود، رستگار و موفق است».[10] و «هرکس از خدا و پيامبرش اطاعت کند، به موفقيت و رستگارى بزرگى نايل شده است».[11]
پيامبر گرامى اسلام(ص) ميفرمايد: «هرکس تقوا و پرهيزکارى پيشه کند و گوش به فرمان دستورهاى خداوند باشد، به رستگارى و موفقيت بزرگى رسيده است. به درستى که تقوا باعث کنترل انسان از غضب و باعث نگهدارى انسان از عذاب و نگهدارنده انسان از خشم الهى است. بهدرستى که تقوا باعث سفيدرويى و رضايت پروردگار و باعث ارتقاى درجه و مقامات معنوى انسان ميگردد».[12]
امام على(ع) نيز درباره راههاى موفقيت و خوشبختي ميفرمايد: «هرکسى از خدا و رسول خدا اطاعت و پيروى کند، به رستگارى بزرگى ميرسد و به ثواب ارزشمندى نايل ميشود و هرکسى نسبت به خداوند و رسولش، نافرمانى و گردنکشى کند، به خسران و زيان بزرگ و آشکارى گرفتار ميشود و سزاوار عذاب دردناک ميگردد».[13]
گفتني است؛ موفقيت سطح پايينترى نيز دارد و آن، کامروايى در رسيدن به نتيجه و هدف در هر کار و به فعليت رساندن استعدادهاى بالقوّه است که به دنبال آن خرسندى و خشنودى نيز بهدست ميآيد.
راهها و عوامل موفقيت
راههاي موفقيت انسان بستگي به چند امر دارد که در اينجا به طور خلاصه به آنها اشاره ميشود:
1. هدفمندى
آنچه که آدمي را به سوي موفقيت و مقام والاي خود و رشد شخصيتي ميکشاند، داشتن هدفهاي ارزنده در زندگي است. اما انسان در برگزيدن هدفها بايد حدود توانايي و نيرو واستعدادهاي خود را در نظر بگيرد و از بلندپروازيهاي بيجا و نامعقول اجتناب ورزد، چرا که نتيجهاش محروميت و ناکامي خواهد بود. امام علي(ع) اين نکته را چنين خاطرنشان ميسازند: «هرکس بيش از اندازه و حدود خود، چيزي بخواهد، سزاوار محروميت و ناکامي است».[14]
جستوجوى موفقيت، هميشه با هدفى آغاز ميشود؛ زيرا انسان، عاقل و باشعور است و بايد کارهايش خردمندانه باشد که هم از زندگى لذت ببرد و هم در راستاى هدفى ارزشمند گام بردارد تا سرگردان نشود.
هرکس نيروهاى خود را در کارى مهم، با هدفى معين بهکار گيرد، بيترديد پيروزى و موفقيتهاى زيادى خواهد ديد. قهرمان شدن در ورزش، موفقيت در تحصيلات عالى، مهارت ويژه در کار فنى، بالندگى و نوآورى در شغل و حرفه، نامدار شدن در اکتشاف و اختراع و از همه مهمتر، موفقيت در خودسازى معنوى و عبادت پروردگار، همه و همه در گرو داشتن هدفى مشخص و تلاش در راستاى آن است.
2. نظم و انضباط
نظم و انضباط نه تنها از رازهاي موفقيت و پيروزي مردان بزرگ و سامان دهنده زندگي ميباشد، بلکه کاخ بلند آفرينش هستي روي نظم و انضباط استوار شده است.[15]
3. اعتماد به نفس
اعتماد به نفس؛ يعنى، شخص احساس کند نيرو و کفايت دارد؛[16] يعنى شخص توانمندى و توانايى درونى انجام کارها را در خود حس کند.[17]
به باور روانشناسان، اعتماد به نفس اساس رستگارى و پيشرفت است. با اعتماد به نفس، عزم انسان راسخ ميشود و با اتکا به ديگرى، ضعيف ميشود. کمک ديگران به شخص، پشتکار را سست ميکند؛ زيرا در اين صورت، انسان انگيزهاى براى کوشش نمييابد.[18]
شايد به نظر برسد که اعتماد به نفس، نقطه مقابل اعتماد به خدا است و فردى که به خدا توکل و اعتماد دارد، نميتواند اعتماد به نفس داشته باشد و بايد انتخاب کند؛ زندگى بر مبناى توکل به خدا و يا اعتماد به نفس. ولي با اندکى دقت، روشن خواهد شد که اينگونه نيست و اعتماد به نفس از ابعاد اصلى و مهم توکل به خدا است. توکل به خدا به معناى واقعى آن «بهکارگيرى اسباب طبيعى براى رسيدن به اهداف و در عين حال، واگذارى نتايج و اثربخشى آنها به خواست و مشيت الهى» است و منشأ اعتماد به نفس نيز خدا است. نتيجه اين باور، آن ميشود که بايد به نيروها و تواناييهاى خود متکى بود و با بهرهگيرى از اين نيروهاى خداداد، در مسير پُرپيچوخم زندگى، بار خويش را به دوش کشيد.[19]
4. داشتن اراده
اراده در هر کار و فعاليت و رفتارى، نقش اساسى و بنيادين دارد و براى رسيدن به هدف، ضرورى و لازم است. شخص با اراده کسى است که وقتى در مورد کارى، به خوبى انديشيد، تصميم به انجام آن ميگيرد و با ثباتقدم، آنرا اجرا ميکند.
ضرورت اراده بهگونهاى است که اگر تمام علل و عوامل تحقق کارى آماده باشد، ولى اراده وجود نداشته باشد، آن کار به سرانجام نخواهد رسيد. افراد زيادى را ميبينيم که وسايل و امکانات موفقيت و پيروزى آنها آماده است، ولى موفق نيستند. آنان يا اراده ندارند و يا ارادهشان قوى نيست و به دليل مشکلات روانشناختى، نميتوانند تصميم جدى بگيرند.
اگر اراده انسان سست شود، زندگى نابسامان ميگردد و باران شکست و ناکامى از هر سو بر او فرو ميبارد. در چنين شرايطى، استعداد، نبوغ، دانش و قدرت مادى، هيچيک به بار نمينشينند و کاميابى به ارمغان نميآورند.
در آموزههاى اسلامى بر تقويت اراده و عزم قوى سفارش بسيار شده است[20] و يکى از صفات بارز مؤمنان، اراده استوار و عزم راسخ در راه عقيده و ارزشهاى دينى و انسانى بيان شده است. امام باقر(ع) در اينباره ميفرمايد: «مؤمن از کوه استوارتر و مستحکمتر است؛ زيرا اجزايى از کوه جدا ميشود، ولى از دين مؤمن، چيزى جدا نميگردد».[21]
5. مشورت با افراد موفق[22]
يکى از ابزارهاى موفقيت و پشتوانههاى محکم براى نيل به اهداف، استفاده از تجربه، علم، انديشه و توانمندى ديگران است. همفکرى و بهرهگيرى از توانمندى و تجارب ديگران، باعث کاهش خطا در برنامههاي زندگي و تسريع در رسيدن به هدف ميشود. افرادى که در کارهاى مهم با صلاحانديشى و مشورت ديگران اقدام ميکنند، کمتر گرفتار لغزش ميشوند و کارهاى آنان بيشتر قرين موفقيت، سلامتى و بالندگى است. امام على(ع) ميفرمايد: «هرکس با خردمندان مشورت کند، با انوار خردهاى آنان، روشنى يابد و به راه درست و رستگارى نايل گردد».[23]
افرادى که گرفتار استبداد رأى ميشوند و خود را بينياز از افکار ديگران ميدانند، هرچند در گستره انديشه، موفق باشند، مبتلا به خطاهاى بزرگ ميشوند. حضرت على(ع) در اينباره ميفرمايد: «کسى که استبداد به رأى داشته باشد، هلاک ميشود و کسى که با افراد بزرگ و متخصص و صاحب انديشه مشورت کند، در عقل آنان شريک شده، از آن بهره ميبرد».[24]
6. ياد خدا
ارتباط با خدا و دل بستگى به او، افزون بر ايجاد اطمينان قلبى و صفاى درونى، از عوامل مؤثر در رشد روحى، معنوى و ساير جنبههاى شخصيتى انسان است. عبادت و ارتباط با خدا، مايه رسيدن به تقوا و پرهيزکارى[25] و تقوا نيز عامل رستگارى[26] انسان است.[27]
7. اخلاص
اخلاص، اکسير نابي است که به عمل انسان اثر ميبخشد. اخلاص به معناي پاک بودن رفتار و کردار آدمي از تظاهر و ريا و ساير امور شرک آميز است.[28] يکى از آثار اخلاص، موفقيت در کارهاي زندگي است. امام على(ع) در اينباره فرمود: «موفقيت در کارها، به خالص کردن نيتها است».[29]
8. توسل به اهل بيت عصمت و طهارت(ع)[30]
9. دورى از گناه
هدف نهايى خلقت انسان، رسيدن به کمال و سعادت ابدى است. خداوند متعال، ابزار و وسايل خوشبختى بندگان را فراهم ساخته و به آنان راه مستقيم کمال و سعادت را نشان داده است. از موانع و مشکلات بزرگ در مسير تکامل انسان، گناه و نافرمانى است. گناه و نافرمانى، انسان را در جادههاى هلاکت و وحشت وارد ميکند و سرانجامى اندوهبار براى او رقم ميزند. گناه، زهر کشندهاى است که درمانش، فقط توبه و بازگشت واقعى به فطرت انسانى و بندگى خداوند است. آثار گناه، فقط در جهان آخرت نمودار نميشود و بسيارى از آثار آن در دنيا نيز گريبانگير انسان ميشود.[31]
10. تلاش و کوشش
زندگى، ميدان کارزار و تلاش و کوشش است. در اين نبرد، يکى پيروز ميشود و جلو ميرود و ديگرى دچار شکست ميشود. اولى غرق در سرور و شادى و دومى دردمند و غمگين است. آنان که پيروز ميشوند و به هدفهايشان دست مييابند، کسانياند که اگر شکست بخورند و گرفتار مشکلات شوند، بجاى يأس و نااميدى دوباره برميخيزند و به راه خود ادامه ميدهند. شکست و مشکلات به اراده آنان آسيبى وارد نميکند بلکه عزم و اراده آنان را نيز استوارتر ميکند.
بسيارى ميپندارند که خوشبختى و موفقيت، کيميايى است در خارج از وجود آنان و اگر ستاره بخت در آسمان زندگى کسى بدرخشد، او به سعادت و موفقيت خواهد رسيد. اين افراد باور ندارند که سعادت، زاييده خود انسان است که ميتواند با ايمان، تلاش و پشتکار، آينده خود را بسازد.
البته روشن است که توانمندى افراد و محيط اجتماعى و خانوادگى و امکانات زندگي آنان متفاوت است، مثلاً فردى که در خانوادهاى ثروتمند زندگى ميکند، با فردى که در خانوادهاى فقير است، تفاوت آشکار دارد، ولى مهم آن است که هرکسى در هر شرايطى از استعداد و توانمندى خود استفاده کند و در گستره وجودى خود تلاش کند و زندگى خود را بسازد. همان فرد فقير با تلاش و کوشش ميتواند براى خودش زندگى قابل قبولى بسازد و رضايت خاطر داشته باشد.
در اسلام، گستره عظيمى از آموزهها را ميبينيم که موفقيت و تکامل و لذتها را در گرو تلاش، پشتکار و پايدارى ميدانند. خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايد: «انسان در سايه تلاش و کوشش ميتواند به خواستههاى خود برسد».[32] امام على(ع) در جنگ جمل خطاب به محمد حنفيه فرمود: «اگر کوهها از جاى خود حرکت کنند، تو از جاى خود تکان مخور»؛[33] يعنى در راه رسيدن به هدف، استقامت و پايدارى داشته باش و بدان که در سايه پشتکار و تحمل دشواريها، ميتوان به قلههاى افتخار و پيروزى رسيد.
11. صبر و تحمل مشکلات
يکي از اموري که در توفيق يافتن انسان دخالت زيادي دارد و شرط موفقيت در کارها بهويژه در کارهاي بزرگ است، صبر و تحمل مشکلات است.[34]
12. تأمين اقتصادى
اصل رفاه و برخوردارى معقول همراه با گشايش و فزونى، مادام که در سير حيات طيبه باشد، در اسلام به عنوان ارزش به رسميت شناخته شده؛ تا جايي که قرآن کريم بر کساني که بهرهمندى از اينگونه مواهب را تحريم ميکنند، سخت خُرده ميگيرد.[35] از نظر اسلام هم فقر مفرط مانع پيشرفت مادي و معنوي انسان در زندگي است و هم ممکن است ثروت فراوان حالت غرور و طغيان آورد. گرچه اقشار ثروتمند، فقير و متوسط جامعه همگي توان رسيدن به اوج سعادت را دارند، اما بهترين حالت براى به ياد خدا بودن، فراغت خاطر و تمرکز در امور معنوي در زندگي، ميتواند در يک زندگي متوسط به دست آيد. کسى که فقير است دايم بايد به فکر آب و نان خانواده خود باشد و همچنين کسى که مال و منال فراوان دارد، همواره بايد وقت و نيروى خود را در جهت سامان دادن و حفظ و حراست اموال خود به هدر بدهد. در مقابل افرادى که از يک زندگى آبرومند و ساده و کافى برخوردارند، فکرى راحت خواهند داشت و به موفقيت در زندگي نزديکتر هستند.
[1]. ر.ک: آل عمران، آيات 19 و 67؛ «يکي بودن اديان الهي»، سؤال 245.
[2]. ر.ک: جوادى آملى، عبداللَّه، تفسير موضوعى قرآن کريم(سيره پيامبران در قرآن)، ج 6، ص 41 – 123، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اوّل، 1376ش.
[3]. ر.ک: «دلايل حقانيت اسلام»، سؤال 275؛ «ويژگي ها و برتري اسلام بر ساير اديان»، سؤال 12304؛ «اسلام کامل ترين دين الهي»، سؤال 7312.
[4]. لغتنامه دهخدا، واژه «موفقيت».
[5]. کيهاننيا، اصغر، راز موفقيت در زندگى، ص 35، تهران، انتشارات مادر، 1382ش.
[6]. موريس، تام، موفقيت واقعى، ترجمه: گوهريان، محمد ابراهيم، ص 33، تهران، نسل نوانديش، 1384ش.
[7]. کيهاننيا، اصغر، راز موفقيت در بازار کار، ص 16، تهران، انتشارات مادر، 1382ش.
[8]. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 7، ص 71، انتشارات صدرا، تهران.
[9]. ر.ک: «سعادت و کمال انسان»، سؤال 91؛ «سعادت از منظر ملاصدرا»، سؤال 14580؛ «کمال نهايي انسان»، سؤال 5337.
[10]. آل عمران، 185.
[11]. احزاب، 71.
[12]. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 19، ص 127، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق.
[13]. همان، ج 4، ص 266 – 267.
[14]. تميمي آمدي، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص 624، قم، دار الکتاب الإسلامي، چاپ دوم، 1410ق.
[15]. ر.ک: «رابطه تقوا با نظم»، سؤال 20702.
[16]. استفانى، مارستوف، معجزه تشويق، ترجمه: تمدن، توراندخت، ص 19، تهران، انتشارات علمى، 1375ش.
[17]. ر.ک: «اعتماد به نفس و آرامش»، سؤال 4891؛ «اعتماد به نفس و توکل»، سؤال 99.
[18]. اسمايلز، ساموييل، اعتماد به نفس، ترجمه: دشتى، على، ص 15، تهران، مرکز تحقيقات قلمآشنا، 1380ش.
[19]. شجاعى، محمد صادق، توکل به خدا، ص 50، قم، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى( ره)، 1383ش.
[20]. ر.ک: «راههاي تقويت اراده»، سؤال 525.
[21]. بحار الأنوار، ج 64، ص 362.
[22]. ر.ک: «جايگاه و اهميت مشورت در اسلام»، سؤال ?????.
[23]. بحار الأنوار، ج 72، ص 105.
[24]. شيخ حرّ عاملي، وسائل الشيعة، ج 12، ص 40، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[25]. بقره، 21.
[26]. آل عمران، 130.
[27]. ر.ک: «ذکر خدا»، سؤال ?????؛ «مهمترين عوامل ايجاد غفلت در انسان»، سؤال ?????؛ «تأثير خدا در زندگي انسان»، سؤال 11474.
[28]. ر.ک: «تحصيل نيت خالص»، سؤال 738؛ «درمان ريا»، سؤال 5073.
[29]. ليثي واسطي، علي، عيون الحکم و المواعظ، ص 354، قم، دار الحديث، چاپ اول، 1376ش.
[30]. ر.ک: «فلسفه توسل به اهل بيت(ع)»، سؤال 1321.
[31]. ر.ک: «آثار وضعي گناهان در زندگي بشر»، سؤال 13258؛ «گناهاني که ايمان را از بين ميبرند»، سؤال 36477.
[32]. نجم، 39.
[33]. شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة، صبحي صالح، خطبه 11، ص 55، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[34]. ر.ک: «حقيقت و اقسام صبر»، سؤال 30437؛ «ازدياد صبر»، سؤال 8418.
[35]. اعراف، 32.
🌺
☘️🌺
🌺☘️🌺☘️🌺☘️