شکست در کوئینتا
نوشته : استانیسلاو لم
ترجمه : پیمان اسماعیلیان
انتشارات جوانه رشد
ژانر: علمی تخیلی
تلسکوپهای پروژه ستی پس از قرنها جستجوی نقطه به نقطه کیهان، سرانجام نشانهای از هوشمندان فرازمینی مییابند. اربابان پروژه با سرمایه گذاری کلان و ساخت بزرگترین سفینه کیهان پیما، اوریدیس که بشر تا آن روز موفق به ساخت همتای آن نشده بود، به سوی برادران هوشمند خود میشتابند و در این راه حتی یکی از قمرهای منظومه شمسی را قربانی میسازند.
اما زمانی که سر نشینان اوریدیس به کوئینتا (مهد تمدنی فناور و بالنده) میرسند، با صحنهای هولناک مواجه میشوند که یاد آور مقطعی شوم از تاریخ نژاد بشر و سیاره خاکی او با نام مسابقه تسلیحاتی است. انسانها با وجودی که با نیتی پاک و به قصد دوستی از آن سوی کهشکان به کوئینتا شتافتهاند و هرگز سودای مداخله در کار میزبانان خود را در سر نمیپروراندند، هنگامی که با پاسخ سرد و بدبینانه این موجودات هوشمند مواجه میشوند ناخواسته، اما آگاهانه، پا در میان کارزار میگذارند و ...
شکست را شاید بتوان به ترتیبی دنباله و یا سرآغاز یا درآمدی برای شکست ناپذیر دانست. شباهتهای صوری و محتوایی میان این دو کتاب، به قدری زیاد است که گاهی خواننده را به شک وا میدارد که شاید لم دست به سرقت ادبی از خود زده باشد. اما همانطور که آرتور سی کلارک میگوید: «اگر نویسنده نتواند از خود سرقت ادبی کند، پس از که کند؟
در این اثر با پختگی بیشتر لم از جنبه سبک ادبی از یک سو و از سوی دیگر با گرایش بیشتر وی به ادبیات سبک سیاه روبرو هستیم. هر چند که این گرایش بیشتر جنبه محتوایی دارد تا ظاهری به بیان دیگر، با آنکه لم در نوشتههایش به اوجی بیشتر از گذشته دست مییابد، اما نومیدتر از روز گذشته به سرنوشت نژاد بشر و خردمندی غایی آن در رویارویی با معضلات روز افزون به ویژه مسایل زیست محیطی مینگرد. با وجود این، لم هرگز مدعی نمیشود که نژاد بشر به سر منزل مقصود نایل نخواهد شد، ولو با پرداختن بهایی گزاف همچون دست آلودن به خون هوشمندی دیگر.
کتاب از نظر علمی بسیار غنی است، مخصوصاً به دلیل بکار بردن مکرر مفهوم زمان و مکان.
بخشی از کتاب:
زمان میان کهکشان یکی از مقادیر بود. کهکشان خود ساعتی بود که سن خود را نشان میداد. ولی در مناطقی که دارای شدیدترین گرانش بودند، زمان کهکشانی دستخوش تحولاتی عجیب میشد. مناطقی بود که زمان به کلی در آنها متوقف میشد. اینها همان کرههای شوارتز شیلد بودند؛ سطوح سیاه رمب اختران و در واقع افقهای رویداد، هر جرمی که به چنین افقی نزدیک میشد، در برابر چشم ناظری در دور دستها شروع به اتساع می کرد.این جرم پیش از تماس با سطح سیاهچاله ناپدید میشد زیرا ...