بنام خدا
توحید در قرآن(بخش اول)
شما در این مقاله با مباحثی از توحید در قرآن آشنا میشوید که شاید برایتان تازگی داشته باشد. این مقاله در صدد بررسی این سؤال است که روش قرآن برای طرح مباحث توحیدی چگونه است؟
آیا روش قرآن همانند روشهای علم کلام و فلسفه است؟
در علم کلام و فلسفه مباحث خداشناسی از اثبات وجود خداوند آغاز میشود، گویی اصل بر این است که خدایی وجود ندارد و ما باید ابتدا وجود او را اثبات کنیم تا بعد دربارهٔ مباحث دیگر آن به گفتگو بنشینیم! اما قرآن کریم با شیوهٔ دیگری درباره توحید با ما سخن میگوید!
وجود خدا در آیات مربوط به توحید در قرآن
تأکید اصلی قرآن در مباحث خداشناسی، به جای اثبات وجود خدا بر صفات الهی است. صفاتی مانند یگانگی خدا، نفی شریک، ربوبیت خدا، خالقیت خدا و دعوت انسانها به ایمان به خدا، عبادت خدا و دست برداشتن از عبادت غیر خدا و بتها.
البته در مسأله توحید در قرآن اشاراتی به اثبات وجود خدا از طریق آیات و نشانههای آفاقی و انفسی وجود دارد که در ادامه مورد بحث قرار خواهد گرفت، اما تأکید اصلی بیشتر به لوازم اعتقاد به وجود خدا است تا اثبات وجود خدا. تأکید بیشتر بر این است که نباید غیر خدا را پرستید، نباید بت را پرستید، باید قانون را او تعیین کند، باید او را عبادت کنیم، بدانیم که او بر ما آگاه است، او عالم و قادر است، بر او توکل کنیم، فعل او را هدفدار و غایتمند بدانیم و آن را عبث نشماریم، بدانیم که روز قیامت هم وجود دارد و این جهان بیهوده آفریده نشده و در نهایت همه چیز مورد حساب قرار خواهد گرفت. مسألهٔ توحید در قرآن در چنین شرایطی قرار دارد که میتوان برای آن چند دلیل آورد.
۱ـ مورد سؤال نبودن (در بررسی آیات توحید در قرآن)
یکی دلایل آن، این است که همهٔ انسانها یا اکثریت قریب به اتفاق مردم در طول تاریخ به خدا اعتقاد داشتند؛ مشکل اصلی مخالفان پیامبران از یک طرف شریک قائل شدن برای خدا و از سوی دیگر انکار نبوت پیامبران بودند.
وقتی ما به آیات مربوط به توحید در قرآن و صحبتهایی که بین مخالفین و کفار صورت گرفته است نگاه میکنیم میبینیم پیامبران وقتی با مخالفان خود، مواجه میشدند استدلالهایی برای رد اِدلهها میآوردند. مثلاً ماجرای حضرت ابراهیم (علیه السلام) را در رد خدا بودنِ خورشید، ماه، ستارگان و بتها بیان میفرماید. در مورد اکثر پیامبرانی که در قرآن سرگذشت آنها نقل شده است مردم میگفتند شما به چه دلیل پیامبر هستید؟ اگر شما ادعا میکنید پیامبر هستید دلیل شما چیست؟
یا میگفتند پیامبر باید فرشته باشد که اینجا بحث معجزه مطرح میشد. در قرآن معجزات زیادی از پیامبران نقل شده است. گاهی در قرآن طلب مردم هم از قبل بیان شده است که از پیامبران میخواستند برای آنها دلیل و برهان خاصی بیاورند. بنابراین عمده اشکال مخالفین و کفار درباره نبوت پیامبران و نفی شریک بوده است. برای همین هیچ گاه وجود خدا انکار نشده بود تا پیامبران الهی دربارهٔ وجود خداوند دلیل بیاورند. بنابراین مباحثی که درباره خدا در قرآن بیان میشود بیشتر از جنبه افزایش معرفت است و نه اثبات وجود خدا.
۲ـ فطری بودن معرفت الله (در بررسی آیات توحید در قرآن)
دلیل دوم این است که خداشناسی امری فطری است و در فطرت انسانها معرفت به خدا وجود دارد و از این جهت است که ضرورتی برای ذکر براهین متعدد عقلی وجود ندارد. قرآن در آیات متعدد بیان میکند که اگر از انسانها پرسیده شود که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟ آنها میگویند خدا. مانند این آیه:
﴿وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ﴾1
و اگر از آنان بپرسى: چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟ قطعاًً مى گویند: خدا.
﴿وَ لَئنِ سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنىَ یُؤْفَکُون﴾2
و اگر از آنان بپرسى: چه کسى آنان را آفریده است؟ یقیناً مى گویند: خدا. پس چگونه [از حق به باطل] منحرف مى شوند؟
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله ذیل این آیه میفرماید:
﴿کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ﴾ 3
هر فرزند و مولودی بر فطرت متولد میشود. منظور از فطرت معرفت به خدا و خالق است.
سپس میفرماید منظور از این آیه «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ» اشاره به این مطلب است. چون انسانها فطرتاً خداشناس هستند لذا اگر از آنها پرسیده شود که اله و خالق آنها کیست؟ میگویند: خدا.
البته ممکن است به ظاهر انکار کنند اما اگر از قلب آنها پرسیده شود، به وجدان به این حقیقت اعتراف میکنند. حتی بتپرستان زمان پیامبراکرم صلی الله علیه و آله بتها را واسطه بین خدا میدانستند و یا به عنوان خداهای مختلفی مثل خدای باران و باد و… و الله را به عنوان ربّ الارباب میپرستیدند. در واقع منکر خدا نبودند لکن بتها را کنار خدا میپرستیدند و این بتها را تجلیات خدایان میدانستند؛ یعنی اصل وجود خدا را قبول داشتند و مشکل اعتقادی ایشان شرک و شریک دانستن برای خدا بود. چنان چه در عقائد یونانیان خدایان با هم ازدواج میکنند، پدر، مادر و فرزند دارند. از این رو قرآن میگوید:
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ … لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» 4 و هر معبودی جز خدای یگانه را نفی میکند.
بنابراین اگر انسانها فطرتاً خداشناس هستند دیگر چه نیازی است که مباحث توحید در قرآن کریم پیرامون اثبات وجود خدا طرح شود در حالی که میتواند نگاه ما را به خودمان و دنیا بر اساس توحید عمیق کند و روح و جان ما را رشد دهد. ما میدانیم انسان به واقع خدا را میشناسد و در مواقع حساسی مانند لحظه غرق شدن تنها خدا را به یاد میآورد و هر چیزی غیر از او را فراموش میکند.
این اتفاق برای تمام انسانها حتی کسانی که به ظاهر به خدا ایمان ندارند رخ میدهد و این یعنی خدا در نهاد همه انسانها قابل درک و حس است. قرآن در تمام موارد بر اساس حقایق عالم با ما سخن میگوید و مباحثی که پیرامون خداوند در قرآن مطرح میشود نیز از این قاعده مستثنی نیست.
۳ـ آشکار بودن وجود خداوند
دلیل سوم این است که عقل عموم انسانها به راحتی میتواند از جهان و نظم حاکم بر اجزای عالم به آفرینندهای دانا و توانا پی ببرد و از این رو نیازی به اقامهٔ براهین عقلی و به خصوص براهین فلسفی و پیچیده نیست. شاهد این است که وقتی قرآن در مورد آفرینش آسمانها، زمین و انسان و ویژگیهای آن ها سخن میگوید اینها را آیه و نشانه میداند. قرآن دراین باره میفرماید:
﴿سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ﴾ 5
به زودى نشانه هاى خود را در کرانه ها و اطراف جهان و در نفوس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا براى آنان روشن شود که بىتردید او حق است.
مطلب ادامه دارد.....
پی نوشت ها:
- سورهٔ لقمان، آیهٔ 25.
- سورهٔ زخرف، آیهٔ 87.
- الکافی، ج 2، ص 13.
- سورهٔ توحید، آیات 1 و 3.
- سورهٔ فصّلت، آیهٔ 53.
نوشته شده توسط : پایگاه ایمانور
نوسینده مقاله استاد برنجکار