0

حضرت زهرا(سلام الله علیها) اسوه بصیرت و ولایت‌مداری

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

حضرت زهرا(سلام الله علیها) اسوه بصیرت و ولایت‌مداری

 

حضرت زهرا(سلام الله علیها) اسوه بصیرت و ولایت‌مداری

مقدمه:

 طبق روایات قطعی از مفسر و محققین حضرت زهرا(س) برترین زن عالم است و بر همه نیز برتری دارد، حضرت فاطمه زهرا(س) دختر پیامبر(ص) بهترین محور وحدت و الگو در بخش‌های مختلف است و در دنیای مادی بهترین الگو برای جهانیان است همان‌گونه که امام حسین(ع) برترین الگو برای جامعه بشری است.: در دنیایی که بحران سیاسی و اخلاقی وجود دارد و از فقدان معنویت رنج می‌برد حضرت فاطمه(س) بهترین الگوست، پیش از جاهلیت حقوق زن پایمال می‌شد و بهره‌های مادی و جنسی از زن می‌بردند و امروز که خلا معنویت وجود دارد حضرت زهرا(س) در ابعاد مختلف الگوست. کانون خانواده درخطر  اضمحلال است، حضرت زهرا برای تقدس و جایگاه عظیم خانواده و تربیت فرزند و درزمینهٔ پوشش و عفاف و حجاب و در جهاد فرهنگی بهترین الگو هستند. حضرت زهرا(س) درزمینهٔ مسئله خانواده و تربیت فرزند و موضوع مقاومت و ایستادگی و حضور در میدان مبارزه بهترین الگو برای جامعه اسلامی است. بخش مهمی از خطبه فدکیه درباره جایگاه امامت و ولایت است که می‌تواند محور ولایت جامعه باشد، ولایت در زمان غیبت رمز وحدت است و تداوم ولایت امام و تداوم ولایت ولی‌فقیه است که در برابر نقشه و فتنه‌های مختلف ولایت رمز وحدت در ابعاد مختلف است که این الگو گیری از زندگی و سیره فاطمه زهرا است. ز جمله ویژگی‌های بارز در زندگی حضرت زهرا(س) حمایت ایشان از ولایت و اصل امامت است که حتی در این مسیر در مقابل خطرات و هجمه‌های دشمنان خود را سپر ولایت قرار داد و از بذل جان خویش دریغ نکرد چرا که دین و ولی خدا را از هر چیزی برتر و مهم‌تر می‌دانست.

 

ترسيم افق‌هاي تاريك واگرايي از عترت

قرآن، مجموعه قوانين آسماني اسلام است كه عمل به آن، ضامن بهروزي، نجات و سعادت انسان‌هاست، امّا تفسير و تأويل قرآن بر عهده كساني است كه با زبان و فرهنگ وحي آشنا هستند و مي‌توانند اهداف، مقررات، احكام و قوانين اين كتاب را تبيين كنند.‌رسول خدا صلي الله عليه و آله ، رابطه قرآن و عترت را چنين بيان داشته است:إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ الثَّقَلَينِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الْآخَرِ كِتَابُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ حَبْلٌ‏ مَمْدُودٌ مِنَ‏ السَّمَاءِ إِلَي‏ الْأَرْضِ‏ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيتِي وَ لَنْ يفْتَرِقَا حَتَّي يرِدَا عَلَي الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيفَ تَلْحَقوا بي فِيهِمَا.1


همانا دو چيز گران‌بها ميان شما بر جاي مي‌گذارم كه تا وقتي به آن دو تمسك بجوييد، هرگز پس از من گمراه نخواهيد شد. يكي از آن دو بزرگ‌تر، گرامي‌تر و مهم‌تر از ديگري است. اين دو، كتاب خدا كه ريسماني ممتد از آسمان تا زمين است و ديگري عترت و خاندان من هستند. اين دو هرگز از يكديگر جدا نمي‌شوند تا در حوض كوثر بر من وارد گردند، پس بنگريد كه با آن دو، چگونه به من ملحق خواهيد شد. آنان مردم را با تفسير درست از قرآن، به راه راست و مسير هدايت، رهنمون مي‌سازند. در برابر اين، پيروي از كساني كه با راز و رمز قرآن آشنايي ندارند، راهي جز گمراهي در پي نخواهد داشت. هر گونه تفسير و تأويل شخصي و سليقه‌اي، سرآغاز انحراف از دين است.


قرآن و عترت، با يكديگر قرين و همسو هستند و جدا شدن يكي از ديگري، به انحراف و گمراهي منجر مي‌شود. متأسفانه زماني فرا رسيد كه شعار «حسبنا كتاب الله» در جامعه رواج يافت. وقتي اين انديشه در جامعه گسترش پيدا كرد و عترت به كنار نهاده شد، صديقه طاهره با دريافتن اين انحراف، قاطعانه به پا خاست و از تقارن قرآن و عترت پاسداري كرد و در جايگاه مفسر و مبين قرآن به مردم گفت: «آيا شما به عموم و خصوص قرآن، از پدرم و پسر عمويم، علي آگاه‌تر و داناتريد».2


فاطمه عليها السلام از اين راه، نياز مردم به عترت را يادآور شد و دوري از آنان را خسراني جبران‌ناپذير دانست. او جنبه هدايت‌گرانه امام را گوشزد كرد و فرمود: «واي بر شما! آيا كسي كه مردم را به سوي حق، هدايت و رهنمون مي‌سازد، سزاوار پيروي و فرمانبري است؟ يا كسي كه نمي‌تواند مردم را هدايت كند بلكه خود نياز به راهبر و راهنما دارد؟»3


او معتقد بود وصايت، همچون نبوت، جايگاهي الهي است و بايد خداوند آنان را از ميان بندگان خود برگزيند و به پيامبرش دستور دهد تا او را معرفي كند. امامت جايگاهي رفيع و الهي است و به كساني اختصاص دارد كه امام هشتم درباره آن فرمود:


امامت جايگاه انبيا و وارث اوصياست. امامت، خلافت از طرف رسول خداست و مقام اميرمؤمنان علي عليه السلام و ميراث حسن و حسين عليهما السلام است. به راستي امامت، زمام دين و نظام مسلمين و عزت مؤمنين است. امامت بنياد پاك اسلام و شاخه بابركت آن است به وسيله امامت، نماز و روزه و زكات، حج و جهاد درست مي‌شود... و شيعه با اين بينش به امامت و لزوم بودن عترت در كنار قرآن مي‌نگرد. از نظر آنان، امامت و ولايت فقط خلافت و امارت ظاهري نيست؛ بلكه خلافت و جانشيني خداوند است كه ولايت تشريعي از آثار اين ولايت است. امام، انسان كامل الهي است كه به جميع نيازمندي‌هاي مردم و صلاح و فساد آنان آگاهي دارد، او امانت‌دار احكام و اسرار الهي است و از همه گناهان و خطاها پيراسته است. او در ارتباط با عالم اعلا و صراط مستقيم الهي است، عهد‌ه‌دار هدايت انسان‌ها به سوي كمالات معنوي مي‌باشد.4


صديقه طاهره نيز با اين نگاه، به اهل‌ بيت و رهبري آنان در جامعه توجه داشت و دوري آنان را موجب به خطر افتادن همه دستاوردهاي رسالت مي‌دانست و او ميكوشيد مردم را نيز از اين مسئله آگاه سازد. او در خطبه فدكيه از آيات قرآني كمك گرفت و فرمود: «أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ؛ آگاه باش كه آنها خود به فتنه در افتادند و همانا دوزخ به كافران احاطه خواهد داشت». (توبه: 49)يا اينگونه فرمود: «بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلاً؛ ظالماني كه به جاي خدا شيطان را برگزيدند، بسيار بد مبادله كردند». (كهف: 50)
يا فرمود: «وَ مَنْ يبْتَغِ غَيرَ الإْسْلامِ دِيناً فَلَنْ يقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الآْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ؛ و هر كس غير از اسلام ديني اختيار كند، هرگز از وي پذيرفته نيست و در آخرت از زيانكاران است». (آل عمران: 85)
ايشان با استناد به آيه ديگري فرمود:وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلي أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ ينْقَلِبْ عَلي عَقِبَيهِ فَلَنْ يضُرَّ اللَّهَ شَيئاً وَ سَيجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ.
محمد صلي الله عليه و آله نيست مگر پيامبري از طرف خدا كه پيش از او نيز پيامبراني بودند و از اين جهان درگذشتند. اگر او نيز به مرگ يا شهادت درگذشت باز شما به دين جاهليت خود رجوع خواهيد كرد. ‌پس هر كه مرتد شود، به خدا ضرري نخواهد رسانيد و خود را به زيان انداخته و هر كس شكر نعمت دين گذارد و در اسلام پايدار ماند؛ البته خداوند جزاي نيك اعمال به شكرگزاران عطا خواهد كرد.5
همچنين از آيه ديگر قرآن كمك گرفت كه مي‌فرمايد: «أَلا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيمانَهُمْ؛ آيا با قومي كه عهد و پيمان خود را شكستند، كارزار نمي‌كنيد».6
يا در استنادي ديگر مي‌فرمايد: «إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِي الأْرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِي حَمِيدٌ؛ اگر شما و همه اهل زمين كافر شويد، خدا از همه بي‌نياز است».7
و همچنين فرمود: «وَ سَيعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَي مُنْقَلَبٍ ينْقَلِبُونَ؛ آناني كه ظلم و ستم كردند به زودي خواهند دانست كه به چه كيفرگاهي و دوزخ انتقامي بازمي‌گردند». (شعرا: 227)
و در فرازي ديگر فرمود: «أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ؛ اين همان زيان است كه بر همه آشكار است». (زمر: 15)
با نگاهي به آيات قرآن در خطبه فدكيه به خوبي درمي‌يابيم كه فاطمه زهرا عليها السلام آياتي را به كار برده است كه مفاهيمي چون: سقوط در فتنه، كافران، زيانكاران، بازگشت به عقب و سير قهقرايي به جاهليت، نقض عهد و پيمان، ظالمان و زيان آشكار را دربردارد. آن حضرت همه اين مطالب را زماني بيان كرد كه حضرت علي عليه السلام پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله ، از صحنه سياسي ـ اجتماعي كنار گذاشته شد و بين قرآن و عترت جدايي افتاده بود. بنابراين، حضرت زهرا عليها السلام از شواهد قرآني براي روشنگري بهره برد. با توجه به اهميتي كه امامت دارد شيعيان آن را از اصول دين شمرده‌اند و معتقدند با دوري از آنان نمي‌توانيم شريعت و اسلام را به صورت حقيقي و واقعي بشناسيم. اين اعتقاد در جان شيعيان ريشه دارد و بي‌ترديد بايد گفت آنان، اين آموزه‌ نوراني را از فاطمه زهرا عليها السلام آموخته‌اند.
بيان جايگاه ديني و معنوي اهل‌ بيت عليهم السلام و لزوم وجود آنان، كنار قرآن به منزله مفسران و حاميان آن ـ به گونه‌اي كه ركن و پايه شريعت شمرده شدهاند ـ از مهم‌ترين تلاش‌هاي فكري و سياسي حضرت زهرا عليها السلام است. او با معرفي امام علي عليه السلام در جايگاه داناي ظرايف و دقايق قرآن و شخصيتي آگاه به امور دنيوي و اخروي، فلسفه ماندگاري آنان را در كنار قرآن آشكار ساخت. مهم‌ترين راهبرد حضرت زهرا عليها السلام ، توجه مردم به رهبر منصوب براي پاسداري از امور دنيا و آخرت آنان است و امروزه نيز شيعيان با همين رويكرد، به اهل ‌بيت عليهم السلام توجه دارند و اعتقاد به امامت را جزو اصول دين خود به شمار مي‌آورند؛ زيرا معتقدند با دوري از آنان، نمي‌توان اسلام و شريعت واقعي را شناخت.
سوگمندانه بايد گفت، مخالفان اميرمؤمنان علي عليه السلام پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله حضرت علي عليه السلام را كنار گذاشتند؛ به طوري كه در جريان سقيفه هيچ يك از سران مهاجر، نامي از علي عليه السلام به منزله فرد لايق خلافت به ميان نياورد و اصحاب سابقه‌دار و با نفوذ به كلّي خدمات و ايثارگري‌هاي علي عليه السلام را به فراموشي سپردند يا مسكوت گذاشتند. تا جايي كه با او مشورت نكردند و به دور از چشم علي عليه السلام فرد ديگري را براي خلافت برگزيدند و براي او بيعت گرفتند و علي عليه السلام براي دفاع از حقوق خود محذور و محدود بود.

 

دین بی ولایت، دین هدایت و سعادت نیست

این‌گونه از مباحث به هر نتیجه‌ای که منتهی بشود برای ما ثمره اعتقادی دارد، ثمره علمی دارد، اما نتیجه عملی ندارد؛ زیرا ما نه آن توان را داریم که آن حضرت را در ولایت مطلقه [و] همتایی قرآن، الگو قرار بدهیم و نه چنین مأموریتی داریم. بخش دوم مربوط به سیره و سنت آن حضرت است که ما هم موظفیم بررسی کنیم و هم مأموریم پیروی کنیم. این بانو برای همه ما اسوه است، در این بخش ما موظفیم مثل آن حضرت حرکت کنیم، منتها آن حضرت در حد آفتاب و ما در حد شمع، ایشان فضای کل جهان را روشن می‌کنند منتها ما در زندگی خاص خودمان مثل شمع باشیم و فضای زندگی خود را روشن کنیم.

 یکی از ویژگی‌های حضرت زهرا(س) ولایتمداری و دفاع از دین بود و این یکی از جنبه‌هایی است که می‌تواند الگوی همگان قرار بگیرد. هنگامی‌که دین خداوند در خطر بود حضرت زهرا(س) همه هستی خود را فدا کردند تا دین خدا ماندگار باشد، ادامه داد: این مهم امروزه باید الگوی ما برای ماندگاری و تداوم انقلاب اسلامی باشد.دین بی ولایت، دین هدایت و سعادت نیست و این مهم را حضرت زهرا(س) می‌دانستند پس همه‌چیز خود را در راه ولایت فدا کردند و گفتند «تا زمانی که من زنده هستم دست دشمنان به ولی خدا نمی‌رسد». حضرت زهرا(س) می‌دانستند اسلامی که از نظام ولایی برخوردار نباشد اسلام کامل و حقیقی نیست

امام زمان(عج) در مورد حضرت زهرا(س) می‌فرمایند «ِفی ابْنَهِ رَسُولِ اللَّهِ لِی أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» یعنی برای من در (زندگی و رفتار) دختر رسول خدا(ص) الگو و سرمشقی نیکو است.حضرت زهرا(س) می‌دانستند اسلامی که از نظام ولایی برخوردار نباشد اسلام کامل و حقیقی نیست و به همین دلیل تمام تلاش‌شان را در این راه کردند. پس از وفات رسول خدا(ص) و به دنبال تثبیت جانشینی امام علی(ع)، حضرت فاطمه زهرا(س) روشنگری داشتند و خطبه خواندند و در مدینه فعالیت‌های تبلیغی انجام دادند. همه صحنه‌های زندگی حضرت زهرا(س) مانند تربیت فرزند، همسر داری، عبادت و سایر مسائل می‌تواند الگوی مردان و زنان جامعه ما باشد. این بانوی با عظمت از فضائل و کمالات بی‌شماری برخوردار هستند و القابی همچون صدیقه، راضیه، مرضیه، زهرا، بتول، عذرا، مبارکه و طاهره دارند. با مطالعه خطبه‌های حضرت فاطمه(س) به عمق اندیشه‌های فکری، سیاسی و فقهی ایشان می‌رسیم؛ حضرت فاطمه(س) با وجود عمر کوتاه خود در تبیین و ترسیم خطوط کلی شیعه نقش‌آفرینی کردند.

 

تأثیر علمی حضرت زهرا(س) در تحکیم اندیشه ولایت

حضرت فاطمه(س) در تحکیم اندیشه ولایت و مکتب اهل‌بیت(ع) هم نقش و هم تأثیر علمی بسزایی داشته‌اند. حضرت زهرا(س) سؤالات افراد را پاسخ می‌دادند، آیات را تأویل می‌کردند و آیات قرآن و مکاتب تفسیری مختلف را نقد و بررسی می‌کردند.حضرت فاطمه(س) در تمامی ابعاد، الگویی جاودان برای حیات طیبه انسان‌ها هستند اما ولایت‌پذیری ایشان می‌تواند برای امروز و فردای همه پیروان مکتب اسلام الگو باشد.دفاعیات و مبارزات حضرت زهرا(س) ازآن‌جهت مهم و سرنوشت‌ساز است که الگویی برای مبارزه وجود نداشت و ایشان خود طراح مبارزه با تحریف و ترسیم‌کننده نقشه دفاع از ولایت شدند و چون سیاستمداری قهرمان در صحنه، ظاهر شدند.

 

همرزمانی در یک سنگر :

حق ولایت، خلافت و امامت، هرگز سازش پذیر نیست و تنها یادگار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) که در امر خلافت به حقیقت، الگوی مردان و زنان است در این راه هیچ گونه مسامحه‌ای روا نداشت و از بذل مال و جان و حتی فرزند خویش دریغ نکرد.
آن حضرت با باور به اینکه ولایت، بنیان اسلام است و ترک این عقیده به منزله بازگشت به کفر و ارتداد است، سیاستی روشن و صریح و بی‌ابهام را در پیش گرفت و این همان موضوعی است که در توقیع شریف امام غایب (عجل‌الله‌فرجه) به ابوعمر عامری بیان می‌شود: «و فی ابنة رسول االله اسوه حسنة» و دختر رسول خدا براي من الگويی نيکوست» و برای روشن کردن حقیقت از استدلال عقلی و برانگیختن عواطف اصیل انسانی بهره جست.

رابطه حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و حضرت علی (علیه‌السلام) رابطه‌ای مکتبی است که از آنها همرزمانی در یک سنگر می‌سازد چنان که می‌بینیم در دوران حیات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به هنگام بازگشت از جهاد، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) زخم‌های شوهر را می‌بست و تسلی خاطری را برای آن حضرت فراهم می‌آورد. وجود چنین کانون گرمی است که زمینه ساز پیروزی‌های مداوم حضرت علی (علیه‌السلام) در عرصه‌های مختلف می‌شود.
اما در مهم‌ترین و حیاتی‌ترین اصل اسلامی یعنی ولایت و جانشینی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که خداوند در قرآن خود از آن به تکمیل دین و اتمام نعمت تعبیر می‌کند، این بانوی بزرگوار پیشگام شدند. آن حضرت برای مبارزه با غاصبان خلافت عملکردهای گوناگونی در پیش گرفتند.
بدین صورت که اصحاب کساء (علیهم‌السلام) بعد از جریان سقیفه، شبانه به خانه بزرگان مهاجر و انصار می‌رفتند و موضوع غدیرخم، فداکاری‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و علی (علیه‌السلام) و آثار اطاعت از خلیفه واقعی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و حدیث ثقلین را به آنها گوشزد می‌کردند.

 

عدم بیعت با خلیفه ظاهری:
اهل بیت (علیهم‌السلام) به همراه چند تن از صحابه با ابوبکر بیعت نکردند. زیرا بیعت با وی مهر تأییدی بر موضوع غصب خلافت و تصدیق اعمال خلاف کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود که از سوی آنها و به نام اسلام اجرا می‌شد و مجوزی بر بدعت‌های بعد می‌گردید. این عدم بیعت، آغاز مبارزه آشکار و بی‌پرده اهل بیت (علیهم‌السلام) علیه غاصبان خلافت است.
این عمل از نظر دستگاه غاصب، آن قدر خطرناک بود که می‌توانست سبب فروریختن خلافت نوپا شود لذا می‌بینیم مدتی نگذشت که خلیفه و حزب او برای گرفتن بیعت اجباری به فجایعی دست زدند که سیاهی آن بر چهره تاریخ ماندگار شد.

 

یادآوری واقعه غدیرخم:
آیات متعددی از قرآن کریم حکایت از آن دارد که هیچ امری بدون اذن خداوند رخ نمی‌دهد، نمونه آن، آیات شریفه 49 سوره آل عمران و 110 سـوره مائده است که وقوع معجزات حضرت عیسی (علیه‌السلام) را مقید به اذن الله می‌داند. در بحث خلافت حضرت علی (علیه‌السلام) نیز حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به این اصل قرآنی استناد می‌کند و می‌فرماید که امر مهمی چون جانشینی خاتم الانبیاء نمی‌تواند توسط مردم صورت گیرد و این ودیعه‌ای است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به فرمان خداوند در روز غدیرخم به علی (علیه‌السلام) واگذار کرد.

آنگاه که عمر قصد ورود به خانه ایشان را داشتند، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) او را اینگونه مورد خطاب قرار می‎دهد: در تمام عمر خود هیچ قومى را نمی‌شناسم که بی‌وفاتر و بی‌عاطفه‌تر از شما باشند. پیکر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را نزد ما گذاشته و سرگرم کار خود و به دست آوردن خلافت شدید، نه مشورتى با ما کردید و نه کمترین حقى براى ما قائل شدید، گویا شما هیچ اطلاعی از فرمایش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روز غدیر خم نداشتید. به خدا سوگند در همان روز آنچنان امر ولایت را محکم ساخت که جاى هیچ طمع و امیدى براى شما باقى نگذاشت، ولى شما آن را رعایت نکرده و هر رابطه اى را با پیامبرتان قطع کردید. البته خداوند متعال میان ما و شما در دنیا و آخرت، حکم خواهد فرمود.»

 


ولایتمداری جز با الگوبرداری از حضرت زهرا(س) محقق نمی‌شود.
این باور که حضرت مهدی(عج) به عنوان آخرین فرزند معصوم حضرت زهرا(س) در بین ما بسر می‌برند و وظیفه ما حمایت همه‌جانبه از ایشان است، جز با الگوبرداری از بانوی دو عالم امکان‌پذیر نیست. وجود مبارک حضرت صدیقه طاهره(س) در جهان آفرینش و در بین پیامبران الهی و حضرات معصومین(ع)، شخصیتی است که کسی به مقام ایشان نمی‌رسد. در روایت است که روز محشر، همه انبیای الهی به محضر پیامبر اکرم(ص) می‌رسند و ایشان با همه آنها به محضر حضرت زهرا(س) خواهند رسید. همه خلایق در روز محشر و در برابر عظمت حضرت فاطمه(س) به پا می‌خیزند و محور مغناطیس عالم، حضرت صدیقه طاهره(س) هستند و به فرموده حضرت امام صادق(ع)، محور محبت جهان آفرینش به شمار می‌روند. روایت است که امام همچون کعبه است، باید به بلوغ اجتماعی بالایی برسیم که امام معصوم را درک کنیم و شرایط را برای خودمان چنان فراهم کنیم که هرگاه امام حضور پیدا کردند، بتوانیم خدمتگزار باشیم.شامیرالمومنین علی(ع) عمود اول امامت و ولایت بودند. فرمودند: می‌بینیم که حضرت فاطمه(س) چه تلاشی کردند تا این مسئله در مسیر اصلی خود قرار بگیرد و بشریت از آن بهره‌مند شود، لذا خطبه‌هایی قرا در دفاع از ولایت داشتند و زمانی که آمدند تا حضرت علی(ع) را برای بیعت ببرند، جانانه در مقابل آنها ایستاد. حفظ امام معصوم از اوجب واجبات است و اگر این کار صورت نگیرد، نظم امور از دست می‌رود و تاریخ به انحراف کشیده می‌شود؛ نخستین مدافع ولایت حضرت زهرا(س) بودند و در همین مکتب بود که امام حسین(ع)، حضرت زینب(س) و امام زین العابدین(ع) تربیت یافتند و آن شاهکارهای تاریخ را رقم زدند. هر آن کسی که در طول تاریخ، ولایت را با جان و آبروی خویش حمایت کرد، ولی خدا نیز او را چون جان خویش دوست می‌داشت. هرگاه به این دیدگاه رسیدیم که اکنون پسر حضرت فاطمه(س) به عنوان آخرین امام معصوم زنده هستند و در بین ما بسر می‌برند و چه کنیم که ایشان را یاری کنیم، باید خود را آماده این بلوغ فردی و اجتماعی کرده و زمینه‌ساز ظهور باشیم به عبارتی الگوی ما باید حضرت زهرا(س) باشد.

 


سند حقانیت ولایت و امامت حضرت زهرا(س)

اولین گامی که حضرت زهرا (س) برای دفاع از ولایت و امامت برداشت کلام و سخن گفتن بود چراکه خطبه فدکیه سند حقانیت ولایت و امامت است و این خطبه در کتاب‌های معتبری آمده است. دومین گام اساسی که حضرت زهرا برای دفاع از ولایت برداشت حرکت بود؛ اگر انسان در مورد یم مسئله نظر خودش را بیان کند و  اقدام عملی در پی آن نباشد، آن سخنان تاثیر آنچنانی ندارد. اگر شهید حججی در نجف آباد فریاد می‌زد که اینطور ما پیروزی در سوریه به دست نمی‌آوردیم، اگر خیلی از این شهدای دفاع مقدس در خانه می‌نشستند، مردم ایران پیروز نمی شدند .حضرت امام (ره)ترکیه رفت، نجف رفت، پاریس رفت، ایران آمد، از این فرودگاه به آن فرودگاه نتیجه اش پیروزی انقلاب اسلامی بود. حضرت زهرا (س) هم حرکت کرد چهل شب در خانه‌ی مهاجر و انصار رفت و یکی یکی خواص را مورد توجه قرار داد. حضرت زهرا (س) برای باقی ماندن نام شیعه از جان خود گذشت و شهید شد و هزینه کرد ما هم امروز باید برای دفاع از ولایت هزینه کنیم اگر میثم تمار هزینه نمی‌کرد، اگر عمار هزینه نمی‌کرد، اگر مالک اشتر هزینه نمی‌کرد که اسلام پیش نمی‌رفت. زهرا هم هزینه کرد تا دنیا بداند که او برای امیرالمومنین علی (ع) هزینه کرده است.حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه معروف، به ولایت حضرت امیر(ع) اشاره کرده و می‌فرمایند: «نحنُ نظامَ الملّه» یعنی مردم! خدا ما را به عنوان نظم دهنده ملت‌ها و امنیت بخشنده جوامع قرار داده است. یعنی اگر امنیت می‌خواهید، زیر چتر ما اهل بیت‌(ع) است و اگر رشد و شکوفایی می‌خواهید با ما باشید که هیچ جای دیگر آن را نمی‌یابید.

 

نخستین مدافع حریم ولایت

رحلت پیامبر(ص) و دفن غریبانه آن حضرت و غربت بیت ایشان رخدادهایی رقم زد، کسی که به عنوان خلیفه انتخاب شد انتظار داشت همه اهل مدینه با وی بیعت کنند، اما امیرالمؤمنین(ع) به دلایل واضح از این بیعت سر باز زدند؛ در خطبه سوم نهج البلاغه حضرت امیر(ع) به صراحت به این دلایل اشاره کرده‌اند. برخی افراد به اشتباه تصور می‌کنند این وقایع بلافاصله پس از رحلت رخ داد که در پاسخ باید گفت: نه! بنابر اشاره تاریخ، بروز این وقایع طول کشیده است، چون آن‌ها که بیعت شان را منوط به بیعت امیرالمؤمنین(ع) کردند، همان هایی بودند که به دستور پیامبر(ص) سپاه اُسامه را همراهی کردند، بنابراین هنگام بازگشت آن‌ها چیزی حدود ۴۰روز از رحلت پیامبر می‌گذشت؛ این یعنی آن طور نبود که فردای رحلت آن مصائب رقم خورده باشد.

در این میان، امیرالمؤمنین‌(ع) مشغول گردآوری قرآن شده و سکوت در پیش گرفتند، چنان که وقتی به در خانه ایشان رفتند، حضرت زهرا(س) فرمودند: امیرالمؤمنین‌(ع) مشغول گردآوری قرآن است. باید توجه داشت، حضرت زهرا(س) ایمان دارد که امیرالمؤمنین‌(ع) امام پس از پیامبر(ص) است و به عنوان امیرالمؤمنین‌(ع) منصوب شده و نبی مکرم اسلام فرمودند: هر کسی بخواهد این لقب را برای خود استفاده کند، حرام است و این لقب فقط مخصوص ایشان است. اینجاست که حضرت فاطمه‌(س) برای دفاع از ولیّ پا به میدان می‌گذارد نه علی‌(ع) به عنوان شوهر؛ یعنی دفاع از حریم امامت و ولایت آن هم زمانی که ولیّ خدا در سکوت مطلق قرار گرفته و دلیل این سکوت کاملاً مشخص است و پیامبر(ص) به ایشان خطوطی را نشان داده‌اند، موجب می‌شود زهرای مرضیه‌(س) به عنوان مدافع، خط و مسیر خویش را آشکار و با همه وجود از امیرالمؤمنین‌(ع) دفاع کند.

 

حضرت زهرا (س) سپر ولایت

حضرت صدیقه‌(س) میدانداری می‌کند و مقابل آن‌ها که به حق و وجود مقدس امیرالمؤمنین‌(ع) تعرض کردند، ایستادگی می‌کند. این ایستادگی سبب می‌شود آن‌ها در انتهای امر به در خانه امیرالمؤمنین‌(ع) ریختند تا ایشان را به زور برای بیعت ببرند که حضرت زهرا(س) عرض کرد: یا امیر! اجازه بده من پشت در بروم شاید خجالت کشیده باز گردند، اما با آمدن حضرت صدیقه کبری(س) نه تنها خجالت نکشیدند، بلکه عبدالفتّاح عبدالمقصود در «السقیفه‌والخلافه» نوشته است، یکی از سران آن‌ها تهدید کرد اگر علی‌(ع) از خانه خارج نشود، من این خانه را با اهلش به آتش می‌کشم؛ و در نهایت چنین شد و دنیاطلبان آتش بر در خانه‌ای زدند که روزی جبرائیل و عزرائیل برای ورود به آن اجازه می‌گرفتند. این عالم سنی سپس بقیه ماجرا را بیان می‌کند که در این میان زهرای مرضیه‌(س) بین در و دیوار ماند و بر اثر این ضربه و جراحت، فرزندش از دنیا رفت و خود او نیز در بستر افتاد تا به شهادت رسید؛ اما... در این مدت هرگز نسبت به وجود مطهر امیرمؤمنان‌(ع) کوتاه نیامد و تا جایی که جان در بدن داشت سپر ولایت بود. از این رو، انبوه اشعار آیینی از ابتدا تا اکنون، عمدتاً دفاع حضرت زهرا(س) از ولیّ خدا را به عنوان سرلوحه کار قرار داده و با آن در جامعه، بصیرت افزایی می‌کنند.

 

سه خطبه حضرت زهرا (س)
حضرت صدیقه‌(س) پس از رحلت پیامبر(ص) در مجموع سه سخنرانی انجام داده‌اند، یکی عمومی در مسجدالنبی‌ و در حضور انبوه مردم که به «خطبه فدکیه» شهرت یافته است و اگر بخواهیم به مجموعه این خطبه و فرازهای آن اشاره کنیم، به نکات بسیار مهمی دست می‌یابیم مثل: اشاره بسیار روشن به اساس زندگی مردم و راز فلاح و نجات آن‌ها، چنان که رسول خدا(ص) اهل بیت‌شان را نجات دهنده بشر از گمراهی‌ها معرفی کردند. زهرای مرضیه‌(س) از توحید، نبوت، امامت و... سخن می‌گوید، لذا این خطبه از نظر اعتقادی بسیار زیبا و پربار است.
پس از این خطبه، نخستین سخنرانی ایشان در میان زنان مدینه است که به عیادت ایشان رفته بودند، حضرت فرمودند: شما که به عیادت من آمدید و خواستید خبر ببرید برای شوهرانتان که حال فاطمه‌ چگونه است، خبر دهید آن بذر نفاقی که کاشتید در حال نتیجه دادن است و فاطمه‌[س] در حال مرگ است، اما بدانید شما هرگز در زندگی تان خیر نخواهید دید.
سخنرانی دیگر ایشان مربوط به زمانی است که دو تن از صحابه پیامبر برای عیادت ایشان آمدند، اما ایشان اجازه ندادند و آن‌ها را به حضور نپذیرفتند، سپس آن‌ها نزد امیرالمؤمنین‌(ع) رفته و شرح ماجرا را گفتند و پس از اینکه حضرت امیر(ع) درخواست آن‌ها را به فاطمه‌(س) رساندند، ایشان عرض کردند: «خانه، خانه شما و من کنیز شمایم. » و حضرت امیر(ع) فرمودند: «اجازه دهید، بیایند. »
سخنان دیگری هم از ایشان داریم که در این ۷۵ یا ۹۵ روز بیان شده است؛ در مجموعه کتب اهل سنت هم مثل «صحیح بخاری» و «شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید» و... و نیز توسط بسیاری از کسانی که دست به قلم بودند، روشن بیان شده که چه شد و فاطمه‌(س) چه روشنگری هایی کرد و برای همین، جامعه از واقعیت امر آگاه شد.

 

ـ درس‌های حضرت زهرا(س) در میدان ولایتمداری و دفاع از ولایت

رفتار زهرای مرضیه‌(س) حقیقتی را به ما نشان می‌دهد؛ ایشان عالمه‌ای است بی نظیر که با همه علمی که دارد مقابل امیرالمؤمنین‌(ع) به عنوان امام، تابع محض است و نمی‌گوید، من دختر پیامبر(ص) هستم. این یعنی ولایت پذیری چیزی جز اطاعت محض نیست؛ چنان که در صلوات شعبانیه می‌خوانیم: آن‌ها که به شما ملحق شدند به سعادت راه یابند.این مهم است که از ولایت و اهل بیت‌(ع) نه جلو بزنیم نه عقب بمانیم، چون هر کسی در طول تاریخ بشریت این مسیر را ادامه داده موفق بوده و هر جا کوچک‌ترین لغزشی داشته سقوط کرده است، چنان که جوامع شیعی از آل بویه تا امروز تا لحظه‌ای که بر اصول تشیع پیش رفته‌اند، یعنی زندگی علوی و شیعی داشته‌اند، هیچ سقوط و ناهنجاری در جامعه به وجود نیامده، اما زمانی که از این مسیر جلو زده یا عقب مانده‌اند، دچار سقوط شده‌اند. مجموعه خداستیزان و دین ستیزان در پی این هستند که به پیکره امامت و ولایت ضربه بزنند.

بنابراین، اگر نظام خانواده و رفتار حضرت علی و فاطمه و اهل بیت(ع) را ببینیم، اینکه سکینه قلب یکدیگر بودند، چنان که چهار فرزند تربیت کردند که هیچ جای عالم و تاریخ نمونه‌شان نیست و همیشه آرامش بر زندگی شان حاکم بود و وقتی این سکینه و آرامش از خدا به قلب ولی خدا رسید، آنگاه در گودال قتلگاه هم سیدالشهدا(ع) می‌فرماید: «خدایا به قضای تو راضی ام». همین است که امام باقر(ع) در تفسیر اینکه امام حسین‌(ع) در پاسخ دخترشان در لحظات واپسین، آن‌ها را به خدا می‌سپارند، می‌فرمایند: این به خدا سپردن جدم، آن طور نتیجه داد که در شام غریبان ۸۳ یا ۸۴ زن و بچه همه مشغول خواندن نماز شب بودند، نه انگار که غارت زده‌اند و عزیزانشان به شهادت رسیده‌اند.

 

دلیل گریه حضرت زهرا سلام الله علیها

 بعد از پیامبر صلوات الله علیه رویدادهای مختلفی اتفاق افتاد ولی محور همه تلاش‌های حضرت زهرا سلام الله علیها مسأله ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است. ام سلمه وقتی احوال حضرت زهرا سلام الله علیها را پرسید ایشان فرمود که من شبی را صبح کردم در حالی که بین فقدان پدر و ظلم به امیرالمؤمنین علیه السلام هستم و امامت کسی که در قرآن بیان شده و پیامبر صلوات الله علیه به آن تصریح کرده غصب شده است. محمود بن لبید که از اصحاب پیامبر صلوات الله علیه بود وقتی دلیل گریه حضرت زهرا سلام الله علیها را پرسید ایشان فرمود که مگر غدیر را فراموش کردید در حالی که پیامبر صلوات الله علیه در غدیر همه چیز را بیان کرده بودند. حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه ای که در مسجد در دفاع از امیرالمؤمنین علیه السلام خواندند فرمودند که  هر وقت فتنه ای بر پا می‌شد پیامبر صلوات الله علیه علی علیه السلام را به مقابله با آن می‌فرستاد و علی علیه السلام از دهان فتنه بر نمی‌گشت مگر اینکه نرمی گوش دشمن را لگد کرده بود و شما در خانه هایتان راحت نشسته بودید و منتظر بودید که خبر شهادت علی علیه السلام را بشنوید. این صحبت‌های حضرت زهرا سلام الله علیها نشان می‌دهد که محور تلاش‌های ایشان مسأله ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام بوده و در خطبه‌ای که در مسجد خواندند حضرت می‌فرمایند که پیامبر صلوات الله علیه زمام شتر خلافت را دست علی علیه السلام داد و اگر اینطور می‌ماند ایشان این مرکب را به سرچشمه‌ای می‌برد که مردم آب زلال وحی را از آن بنوشند. باید ولایت مداری را از حضرت زهرا سلام الله علیها یاد بگیریم که جانشان را برای این کار گذاشتند و ما هم باید تا پای جان خود ولایت مدار باشیم.

دوازده دلیل بر دفاع از ولایت (سیره عملی حضرت زهرا(س) در دل تاریخ)

1- اولین  نشانه دفاع از ولایت  دفاع از حضرت علی (ع) توسط حضرت زهرا(س) در گفت و گوها و مذاکراتی که ایشان با سایر مسلمانان داشتند .

2- دومین نشانه دفاع از ولایت  همچنین بیان فضائل حضرت علی(ع) توسط حضرت فاطمه(س) به واسطه شنیدن فرمایشات پیامبر اسلام(ص) در وصف فضل، کمال و ولایت آقا امیرالمومنین علی(ع) که بانوی بزرگوار اسلام از پدر نقل قول می کردند .

3-سومین نشانه دفاع از ولایت  موارد عملی حضرت زهرا(ع) می باشد. از ولایت  گریه حضرت فاطمه(س) بر مظلومیت پدر بزرگوارشان حضرت محمد(ص) بعد از رحلت بیانگر مخالفت های شدید بانوی بزرگوار اسلام با شیوه رفتاری مسلمانان بود 

4- چهارمین نشانه دفاع از ولایت  گریه بر مظلومیت حضرت علی(ع) بعد از رحلت پیامبر  بود.

5-پنجمین  نشانه دفاع از ولایت مخالفت شدید حضرت زهرا (س) برای بردن امام علی(ع) به مسجد برای بیعت با خلیفه اول  بود

6-ششمین نشانه دفاع از ولایت  دفاع شدید حضرت  با وجود جراحت ها و ضربات وارده شده بر بدن از خلافت امیرالمومنین در مسجد پیامبر تا جایی که قصد نفرین داشتند واعتراضات ایشان به مخالفان در باب ولایت بود

7-هفتمین نشانه دفاع از ولایت همراهی حضرت زهرا(س) در ملاقات با زنان مومنه ای که اهل مدینه بودند و به ملاقاتشان می آمدند با وجود کسالت و جراحت ها در بدن از اوضاع و احوال مسلمانان آگاهی داده و ولایت امیرالمومنین علی (ع) را یادآوری می کردند.

8-هشتمین نشانه دفاع از ولایت همچنین به همراه حضرت علی به خانه انصار برای بیعت رفت و آمد می کردند، غدیر خم را یادآور می شدند و تقاضا داشتند که انصار باید از ولایت حضرت علی(ع) دفاع کنند.

9- نشانه نهم دفاع از ولایت در بانوی بزرگوار اسلام این بود که در زمان بیماری و جراحتی که در بدن داشتند راضی به دیدار و پذیرش عیادت برخی سران مسلمان و بزرگان صدر اسلام نشدند که به نوعی اعتراض به آنان بود.

10-نشانه دهم دفاع از ولایت ،این بود که در صدر اسلام تشییع پیکر شخصیت های مذهبی و سیاسی مرسوم بوده است و وصیت آن حضرت بر عدم تشییع پیکرشان یعنی اعتراض به افرادی که منکر ولایت امیرالمومنین علی(ع) بودند و با حضور خود قصد ظاهرسازی داشتند. این دهمین نشانه دفاع از ولایت حضرت علی (ع) از سوی حضرت زهرا(س) بود.  

11-نشانه یازدهم  دفاع از ولایت فریضه واجب مسلمانان است که وقتی کسی از دنیا می رود بر پیکرش نماز می خوانند اما حضرت زهرا(س) حاضر به خواندن نماز بر پیکرشان نشدند به نحوی که در نماز بر پیکر ایشان تنها چند نفر حضور داشتند.

12 نشانه  دوازدهم دفاع از ولایت  پنهان بودن مزار حضرت زهرا(س) به توصیه ایشان که هنوز نیز مشخص نشده است. اقدام و سیره عملی حضرت زهرا(س) در دل تاریخ نشان می دهد که ایشان مدافع اصلی ولایت حضرت علی(ع) بوده اند.

 

پی نوشت

1. ذخائر العقبي، ص 16.
2. احتجاج، ج 1، ص 235.
3. همان، ص 248.
4. مظفر، بدايه المعارف الهيه في شرح عقايد الاماميه، ج 2، ص 7.
5. همان: 144.
6. توبه: 12.
7. ابراهيم: 7.

 

منابع:

https://www.hawzahnews.com/news/935430

https://fa.abna24.com/news/

https://defapress.ir/fa/news/499314

http://www.bistonoh.ir

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400/09/28/2628404

https://www.farsnews.ir/my/c/112571

https://www.mojnews.com

سه شنبه 28 دی 1400  12:37 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها