استقامت و پایداری تاریخی حضرت زهرا(سلام الله علیها)
استقامت در لغت:
ين واژه از ريشه «قـوـم» است و براى آن معانى مختلفى مانند اعتدال، ثبات و مداومت واستمرار و پايدارى، ايستادن، درست شدن و قيمتنهادن را بازگو كردهاند و معناى اعتدال شهرت بيشترى دارد. برخى گفتهاند: استقامت همان اقامه است؛ ولى اضافه شدن دو حرف «س» و «ت» معناى آن را تأكيد مىكند. در معنايى جامع مىتوان گفت نظر به اين كه اصل واحد در اين ماده، مفهومى است در برابر قعود و معناى اصلى آن به پاداشتن و فعليت عمل است، استقامت با توجه به معناىطلبى باب استفعال به معناى طلب قيام است و استمرار و استدامت و مانند آن از لوازم معناى اصلى بهشمار مىآيد.( فیروزآبادی، محمد بن یعقوب 1415م. أبو هلال الحسن بن عبد الله بن سهل بن سعيد بن يحيى بن مهران العسكري1412هـ و همکاران)
در اصطلاح:
استقامت در مفهوم قرآنى آن اصطلاحى براى پايدارى در دين و مسير حق در برابر كژيهاست. اهل معرفت تعابيرى چون «اهل استقامت» و «منزلاستقامت» را كه مرحلهاى از مراحل سلوك الى اللّه است بهكار مىبرند. در نظر عارفان، استقامت برزخى است بين پرتگاه هاى مخوف عالم تفرق و سدرةالمنتهاى عالم جمع و روحى است كه احوال سالكان بدان زنده و باقىاست.(ابن عربی.عبدالرزاق قاشی وعبدالرزاق بن جلال الدین 1385و همکاران)
معنای استقامت در اصطلاح مفسران:
همان گونه كه واژهپژوهان براى استقامت چندين معنا برشمردهاند مفسران نيز در معنا و تفسير آن معانى اعتدال و دورى از افراط و تفريط، ثبات و دوام و طلب قيام را بازگو كردهاند.(محمود بن عبدالله آلوسی.فضل بن حسن طبرسی1480)
جامع بودن مفهوم استقامت:
بر اساس اين تفسير، استقامت مفهومى جامعتر از آنچه ديگر مفسران در معناى آن گفتهاند دارد، زيرا چيزى را برپا داشتن بهگونهاى كه همه آثار آن ظاهر گردد مستلزم اعتدال، صبر و ثبات در آن است، از اين رو هر يك از اين تعريف ها را مىتوان تعريف به لازم استقامت و آنها را به لحاظ مفهومى، مستقل از استقامت دانست زيرا صبر در لغت به معناى حبس نفس و بردبارى در ناملايمات است و جنبه سلبى در آن لحاظ شده است، برخلاف استقامت كه ويژگى اثباتى و ايجابى دارد و همچنين الزاماً در ناملايمات بكار گرفته نمىشود.
انگیزه سازی
قبل از هجرت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و زمانی که ایشان در مکه و میان مشرکین حضور داشتند، روزی فاطمه (سلام الله علیها) از کنار ابوجهل میگذشت که ناگهان ابوجهل نگاه تندی از روی سنگدلی به فاطمه (سلام الله علیها) کرد و چنان سیلی محکمی به صورت ایشان زد که تمام بغض و کینهای که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و فاطمه (سلام الله علیها) در دل داشت را با آن ضربه بر حضرت وارد کرد. حضرت زهرا (سلام الله علیها) از این سیلی کینهتوزانه، به شدت دردمند شد. گویا ابوجهل به نوجوانانی که سلاح و قدرت دفاع از خودشان نداشتند، با دست کتک میزد و به همین خاطر جایگاهش در میان قریش بسیار تنزل کرده بود.
مدتی بعد، حضرت زهرا (سلام الله علیها) ابوسفیان را که رئیس و حاکم قریش بود دیدند و از آنچه که آن انسان پستِ ترسو یعنی ابوجهل در حق ایشان انجام داده بود شکایت کرد. در این هنگام غیرت ابوسفیان به درستی به جوش آمده و فاطمه (سلام الله علیها) را به جایی که ابوجهل نشسته بود بازگرداند و او را به شدت توبیخ کرد. در این هنگام ابوجهل سرش را پایین انداخت و شرمسار گشت.[1]
این جریان که به عنوان نمونه ذکر شد، نشان دهنده آن است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مسیر حق، آن قدر استوار بوده و استقامت داشتند که حتی شخصی متکبر و ظالم مانند ابوجهل را به زانو درآورده و او را شرمنده ساخته و را به عنوان یکی از سرسخت ترین دشمنان پیامبر محکوم نمودند و این سیاست حضرت به قدر مؤثر واقع گشت که ابوجهل در میان خود مشرکین نیز مذمت شد.
اقناع اندیشه
مقاومت در مسیر حق، یکی از ویژگیهای انسان مؤمن و متّقی است، همانگونه که در قرآن کریم به آن اشاره شده است.
«إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[2]
در حقیقت، کسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگى کردند، فرشتگان بر آنان فرود مىآیند (و مىگویند) «هان، بیم مدارید و غمین مباشید، و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید.»
و پر واضح است که ماندن در مسیر حق و صراط مستقیم که به معنای تبعیت کامل از امام معصوم است، مشکلتر از یافتن آن میباشد تا آنجا که در ذیل آیه شریفه وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقا[3] وارد شده است
یَعْنِی لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى وَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ وُلْدِهِ (علیهم السلام) وَ قَبِلُوا طَاعَتَهُمْ فِی أَمْرِهِمْ وَ نَهْیِهِمْ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً یَقُولُ لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِیمَانَ وَ الطَّرِیقَةُ هِیَ الْإِیمَانُ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ وَ الْأَوْصِیَاء[4]
همانگونه که در این روایت شریفه مطرح گردیده است اعطاء ایمان از جانب خداوند و منوّر شدن قلب انسان به نور ایمان متوقف بر استقامت بر صراط حق که ولایت امیرمؤمنان علی علیه السلام است می باشد. لذا تنها راه رسیدن به درجات کمال و پیمودن مسیر تعالی انسان، استقامت و صبوری نمودن در مسیر حق و تبعیت از امام زمان است.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) با استقامتی بینظیر در راه دفاع از مسیر پر نور ولایت، الگویی کامل را در تبعیت از امام زمان و استقامت در مسیر حق به همگان ارائه نمودند و در عمل به همگان آموختند که در مسیر عمل به دین خدا و آیات قرآن، در صورت لزوم حتی زندگی انسان نیز باید فدا گردد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) همچنین با استقامت خویش در برابر انحرافات، به تمام مسلمین در پهنه تاریخ یاد دادند که نپذیرفتن ظلم و انحراف و مقابله با جریانهای انحرافی وظیفه واجب یک مسلمان است و این وظیفه را خداوند بر عهده انسان گذاشته است. قرآن کریم با صدای رسا این تکلیف را اعلام میدارد و میفرماید:
«وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ»[5]
و به کسانى که ستم کردهاند متمایل مشوید که آتش (دوزخ) به شما مىرسد، و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود، و سرانجام یارى نخواهید شد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مدت کوتاه عمر خویش نشان دادند که در عمل باید به این مسئولیت الهی پاسخ گفت و به همین دلیل اقدامات ابتکاری متعددی برای رسوا نمودن جریان نفاق انجام دادند تا علاوه بر انجام تکلیف الهی خویش به مؤمنین نیز چگونگی بدست گرفتن ابتکار عمل و انواع اقداماتی که در این جهت میتوان انجام داد را نشان بدهند.
یکی از این اقدامات که حضرت زهرا (سلام الله علیها) برای بیداری جامعه اسلامی انجام داده و بر آن استقامت بسیار کردند گریه بر مصیبت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مظلومیت حضرت علی (علیه السلام) بود. این اقدام در زمینه نشان دادن مظلومیت حق و یادآوری بیعتی بود که خداوند و پیامبر از مردم گرفته بودند. روی دیگر این فریاد مظلومیت، نشان دادن ظلم بزرگی بود که منافقین بر دین حق و ولیّ خدا روا داشته بودند. این حرکت باعث افشا شدن ماهیت منافقین می گردید و ظالم بودن آنها را نشان میداد و در نتیجه این کار، امکان ایجاد یک جریان برای مقابله با ظلم ظالمین بر پایه فطرت ظلم ناپذیر انسان فراهم آمد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) تا حدی در این کار مؤثر، استقامت ورزیدند که سران خودفروخته و سستِ قبایل و منافقین احساس خطر نموده و تلاش خود را در مقابله با این حرکت به کار بستند و در ابتدا با بهانههای واهی سعی در خاموش کردن حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نمودند و زمانی که با مقاومت آن حضرت مواجه شدند حتی درختی را که آن حضرت در زیر آن گریه میکرد بریدند، ولی باز هم آن بانوی مظلومه به گریه خویش ادامه داد، تا آنکه حضرت علی (علیه السلام) اتاقکی را برای آن حضرت در خارج بقیع بنا کرد.[6]
گرچه آنها تلاش کردند تا اثر این اقدام را کم کنند و باعث شدند که حضرت زهرا(سلام الله علیها) به ناچار برای گریه به خارج شهر برود ولی تأثیر این اقدام نه تنها کم نشد بلکه در پهنه تاریخ نیز تأثیر این حرکت حضرت باقی ماند و تاریخ این سوال را مطرح نمود که چرا نام حضرت زهرا (سلام الله علیها) در کنار آدم أبوالبشر که صد سال گریه کرد[7] و یعقوب نبی که قرآن در مورد گریه او میفرماید: «وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ»[8] و نیز در کنار امام سجاد (علیه السلام) که چهل سال بر مصیبت پدر بزرگوارش گریه کرد،[9] جزء بکّائین ثبت شده است؟
حضرت زهرا (سلام الله علیها) اقدامات متعدد دیگری نیز انجام دادند از جمله اینکه با خطبه ها و سخنان خویش درباره غصب خلافت[10] به صورت مستقیم و با محکوم کردن دشمن به خاطر غصب فدک[11] به صورت غیر مستقیم سعی در رسوا نمودن منافقین داشتند. آن حضرت در خطبهای که به خطبه فدکیه معروف شده است با غاصب نشان دادن خلیفه و اثبات عدم کفایت او به همگان اثبات می کنند که او لیاقت خلافت بر مسلمین را ندارد. آن حضرت می فرمایند:
یَا أَبَا بَکْرٍ ادَّعَیْتَ أَنَّکَ خَلِیفَةُ أَبِی وَ جَلَسْتَ مَجْلِسَهُ وَ أَنَّکَ بَعَثْتَ إِلَى وَکِیلِی فَأَخْرَجْتَهُ مِنْ فَدَکَ وَ قَدْ تَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) صَدَّقَ بِهَا عَلَیَّ
ای ابابکر ادعا می کنی که جانشین پدر من هستی و در جای او نشسته ای در حالی که کسی را به سوی وکیل من فرستادی و وکیل مرا را از فدک اخراج کردی در حالی که تو میدانی که رسول خدا فدک را به من بخشیده است.
این گوشه ای از اقدامات آن مدافع حریم ولایت است که در تاریخ ثبت گردیده است.
و اینگونه نتیجه مقاومت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و موفقیت آن حضرت در تاریخ ثبت گردید و ما به عنوان شیعیان آن بانوی یگانه اسلام درس استقامت تا پای جان در برابر باطل و انحراف را آموختیم و انقلابی از جنس انقلاب فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را برپا نمودیم. آری! ما از فاطمه(سلام الله علیها) مقاومت در برابر قدرتهای ظالم عالم و منافقین و منحرفین را به عنوان وظیفه دینی یاد گرفتیم و ادامه این مسیر پر نور را با الهام گرفتن از زندگانی دختر پیامبرمان با تمام توان و با به کار گرفتن تمام ظرفیتها ادامه خواهیم داد.
پرورش احساس
حضرت زهرا (سلام الله علیها) مبارزات خویش را حتی در بستر بیماری نیز ادامه میدادند. از همین رو زمانی که عایشه دختر طلحه به عیادت آن حضرت رفت، ایشان را گریان دید؛ لذا گفت: «بِأَبِی أَنْتِ وَ أُمِّی، مَا الَّذِی یُبْکِیک»
پدر و مادرم به فدای تو، چه چیزی تو را گریان نموده است؟ حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمودند: ای عایشه! آیا از رویداد تلخ و فاجعهباری میپرسی که گزارش تکاندهندهی آن همه جا پراکنده شده و بالهای پرندگان بر اثر آن فروریخته و رهروان به خاطر آن از راه بازماندهاند؟ این رویداد غمباری بود که خدا آن را به آسمان بالا برد و من در زمین به اندوه و آزمایش آن گرفتار شدم.
واقعیت این است که پست ترین شخص قبیله تیم و خبیث ترین شخص قبیله عدی[12]، پاداش پیشتازی و پیشگامی امیرمؤمنان در میدانهای دانش و ایمان و عمل و جهاد قهرمانانه را به وی دادند. آنها تا جایی که توانستند کینه و دشمنی او را در دل نهان داشتند و از آشکار ساختن آن جلوگیری نمودند، اما هنگامی که نورافشانی دین کمسو شد و پیامبرِ امین جهان را بدرود گفت، آن دو به سرعت کینههای کور را آشکار ساخته و به شدت در کوره بداندیشی و تجاوز دمیدند و فدک را مصادره کردند.
حقیقت این است که فدک، بخشش پروردگار بلند مرتبه به آن شایستهترین مناجات کننده با او یعنی پیامبر بود و آن حضرت آن را به من بخشید تا تأمینکننده هزینه زندگی فرزندان او و نسل من باشد و این بخشش با علم خدا و به گواهی امین وحی انجام شد.
پس اگر آن دو نفر فدک را از من گرفتند و مرا از درآمد ناچیز آن بازداشتند، من آن را در روز رستاخیز مایه تقرب به خدا قرار داده و به حساب او خواهم آورد و خورندگان و برندگان تجاوزکار فدک، آن را به زبانههای شعلهور و سوزان آتش سهمگین دوزخ خواهند یافت.[13]
و اینگونه حضرت زهرا (سلام الله علیها) منافقین و غاصبین را رسوا مینمود تا همه عالم بدانند که این مسیر به غضب الهی و دوزخ منتهی میگردد.
رفتار سازی
ایستادن و استقامت در برابر ظلم، وظیفه هر انسان مؤمنی است؛ همانگونه که خود پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند:
«یَا عَلِی إِنَّ اللَّهَ [تَبَارَکَ وَ] تَعَالَى وَهَبَ لَکَ حُبَّ الْمَسَاکِینِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ فَرَضِیتَ بِهِمْ إِخْوَاناً وَ رَضُوا بِکَ إِمَاما - إلی أن قال - وَ شِیعَتُکَ عَلَى مِنْهَاجِ الْحَقِّ وَ الِاسْتِقَامَةِ لَا یَسْتَوْحِشُونَ إِلَى مَنْ خَالَفَهُم.»[14]
حضرت زهرا (سلام الله علیها) که بهترینِ زنان عالم است، نیز این استقامت را در رفتار و گفتار به خوبی به ما تعلیم دادهاند. آن بانوی باعظمت برای حفظ اسلام ناب، پس از مبارزات فراوان و خطبههای متعدد و مفتضح کردن غاصبین خلافت و منافقین، دست به اقدامی شگرف زد تا این مبارزه و مقاومتِ در مقابل ظلم در تاریخ ثبت شود و هیچکس نتواند فریاد آن بضعه رسول را خاموش کرده و یا نادیده بگیرد.
این اقدام حضرت زهرا (سلام الله علیها) وصیتی بود که ایشان به امیرالمؤمنین (علیه السلام) نمودند و فرمودند:
مبادا احدى از این گروهى که در حقّ من ظلم روا داشتند و حقّ مرا غصب کردند، براى تشییع جنازهام حاضر شوند!! زیرا ایشان دشمن من و دشمن رسول خدا مىباشند. مبادا بگذارى احدى از آنان و پیروانشان به جنازهام نماز بخوانند!! مرا شبانه در آن هنگام که چشمها همه به خواب رفته باشند، دفن کن.[15]
این کار حضرت در عمل باعث ایجاد یک سوال بزرگ برای مسلمانان در تاریخ شده است که چرا تشییع و دفن حضرت زهرا (سلام الله علیها) شبانه و مخفیانه اتفاق افتاد. این حرکت در ادامهی مقاومت در برابر جبهه انحراف و باطل بود که تا همین امروز نیز ادامه دارد و به هر وجدان آگاه و فطرت سالم انحراف منحرفین را نشان میدهد.
اقدام بعدیِ آن حضرت، اختفاء قبر ایشان است که این سوال را در ذهن ایجاد مینماید که چرا مزار پاره تن رسول خاتم آشکار نیست؟ مگر چه اتفاقی افتاده است که قبر سرور زنان بهشت مخفی است؟
این دو اقدام حضرت زهرا (سلام الله علیها) حتی در همان زمان هم اثر خود را گذاشت، چنانچه در تاریخ آمده:
«فَضَجَّ النَّاسُ وَ لَامَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً، وَ قَالُوا: لَمْ یُخَلِّفْ نَبِیُّکُمْ فِیکُمْ إِلَّا بِنْتاً وَاحِدَةً، تَمُوتُ وَ تُدْفَنُ وَ لَمْ تَحْضُرُوا وَفَاتَهَا وَ لَا دَفْنَهَا وَ لَا الصَّلَاةَ عَلَیْهَا! بَلْ وَ لَمْ تَعْرِفُوا قَبْرَهَا!»[16]
این دو اقدام حضرت زهرا (سلام الله علیها) آنقدر بر مردم زمان ایشان گران آمد که به دستور دومی شروع به نبش قبور ساخته شده کردند تا قبر صدیقه طاهره را پیدا نموده و بر آن نماز بخوانند و آن را دفن کنند، ولی امیرالمؤمنین (علیه السلام) مانع این کار شدند.
استقامت اعتقادی
پذیرش اعتقادات، تحقیقی است نه از روی تقلید کورکورانه، گمان، حدس و ظن. هنگامی که انسان خردمند عقیده صحیحی را میپذیرد باید برای تحقق و حفظ آن استقامت کند. نمونه بارز استقامت اعتقادی، حضرت آسیه (س) همسر فرعون است که زیر شکنجهها فریاد میزد «رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ».
نمونه دیگر سحره فرعون هستند که به حضرت موسی (ع) ایمان آوردند و با تهدیدهای فرعون حاضر نشدند صحنه را خالی کنند؛ «قَالُوا لَا ضَیْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ».
نمونه دیگر از استقامت اعتقادی، جوانان اصحاب کهف هستند؛ «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى».
در تاریخ اسلام گروهی بودند به نام «معذّبین فی الله»؛ یعنی کسانی که تا سر حد مرگ در راه خدا شکنجه شدند مانند بلال [، خبّاب بن ارت [، سمیه [، یاسر [ و عمار [که عدهای نیز به شهادت رسیدند.
یکی از اعتقاداتی که استقامت میطلبد، اعتقاد به ولایت است. ولایت اساس دین است و در طول تاریخ همواره مشکل مخالفین با اصل ولایت بوده است. شیطان در برابر ولی خدا حضرت آدم (ع) سجده نکرد. بعد از رسول خدا (ص) بسیاری از پذیرش اصل ولایت سر باز زدند. فتنهها آغاز شد. مخالفتها رسمی و علنی شد. منّا امیر و منکم امیر جای انتخاب رسمی و الهی را گرفت، حتی افرادی حاضر شدند عذاب آنها را بگیرد امّا زیر بار ولایت امیرالمؤمنین (ع) نروند.
در این میان زهرای مرضیه (س) با تمام وجود بر سر میثاق با امام و ولی خدا پایداری کرد و بهای گزافی پرداخت. از جان خود و فرزندش گذشت تا ولی خدا تنها نماند؛ استقامتی ستودنی بر سر عقیدهای حقیقی. او نه تنها ساکت نماند بلکه به مبارزه مستقیم با مخالفان ولایت پرداخت. کلمات نورانی آن حضرت در دفاع از ولایت امیرالمؤمنین (ع) شاهد این مدعاست، در جمع زنان مهاجر و انصار فرمود: «وَیْحَهُمْ أَنَّى زَعْزَعُوهَا عَنْ رَوَاسِی الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلَالَةِ وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْأَمِین؛ وای بر آنان چرا نگذاشتند حق در مرکز خود قرار یابد و خلافت بر پایههای نبوت استوار ماند.»
در بخش دیگری امام امیرالمؤمنین (ع) را چنین معرفی کرد:
«وَ مَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ (ع) نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ قِلَّةَ مُبَالاتِهِ لِحَتْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْأَتِهِ وَ نَکَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللَّه؛ چه باعث شد از اباالحسن انتقام بگیرند؟ چون تیزی شمشیرش را دیدند و پایداری او را مشاهده کردند که نسبت به مرگ بیاعتنا بود و دیدند که چگونه بر آنان میتازد و با دشمنان خدا نمیسازد و آنان را عقوبت میکند و خشم و غضب او در راه خداست.»
استقامت اقتصادی
زندگی حضرت زهرا (س) با سختیهای فراوانی همراه بود. مدتی در شعب ابیطالب تبعید بود و مدتی در مدینه به ویژه اوائل ازدواج در فقر محض زندگی میکرد. در چنین شرایطی آن حضرت با استقامت، صبر و مدیریت نگذاشت قوام منزل و زندگی متزلزل شود. در چنین شرایط سخت اقتصادی نه تنها پایداری کرد بلکه انفاق و اطعام نیز مینمود.
مرد گرسنهای با حضور در مسجد مدینه اظهار گرسنگی و فقر کرد. رسول خدا (ص) فرمود: چه کسی او را امشب مهمان میکند؟ حضرت علی (ع) عرض کرد: من یا رسولالله! او را همراه خود به منزل برد و از حضرت زهرا (س) پرسید مهمان گرسنهای آوردهام، آیا چیزی در منزل هست؟ فاطمه (س) ایثارگرانه عرض کرد:
«مَا عِنْدَنَا إِلَّا قُوتُ الصِّبْیَةِ لَکِنَّا نُؤْثِرُ ضَیْفَنَا؛ در خانه غذایی نیست مگر به اندازه خوراک دختربچه، امّا امشب مهمان را بر خود ترجیح میدهیم.»
آن حضرت با دست خود آرد میکرد، نان میپخت و فرزندان را سرپرستی میکرد تا جایی که دستهای مبارکشان زخم میشد؛ در اینباره فرمود:
«قد مَجِلَتْ یَدای مِنَ الرَّحَى لَیلَتِی جَمیعاً أُدِیرُ الرَّحَى حَتّى أُصبحَ؛ دستانم در اثر آرد کردن گندم ورم کرده، امشب تا صبح به آرد کردن مشغول بودم.»
. استقامت در راه تبلیغ
«الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لَایَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ؛ آنان که همواره پیامهای خدا را به مردم میرسانند و از عظمت او میترسند و از هیچ کسی جز او واهمه ندارند.»
حضرت زهرا (س) مرتب به تبلیغ معارف دین میپرداخت و سختیها را در این راه تحمل میکرد، پرسشهای مردم را پاسخ میداد. ایشان محدثه است، روایات زیادی از آن بزرگوار نقل شده است. استقامت ایشان در راه تبلیغ ولایت موجب شد اصل امامت بماند و شیعه منسجم شود.
استقامت در مصائب و سختیها
یکی از مصادیق استقامت و پایداری، استقامت در مصائب و گرفتاریهاست. زندگی بدون مصائب و بلایا قابل تصور نیست. صبر و مقاومت در برابر سختیها و رضایت به تقدیر الهی اجر فراوان دارد. در روایت داریم:
«مَنْ لَمْ یَرْضَ بِقَضَائِی وَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى بَلاَئِی فَلْیَعْبُدْ رَبّاً سِوَایَ؛ آنکه به قضای من رضا ندهد و بر بلای من تحمل نکند، پس خدایی غیر از من را پرستش کند.»
رسول خدا (ص) روزی بر فاطمه (س) وارد شد، دید دخترش روی زمین نشسته، در حالی که فرزندش را شیر میدهد، با دست دیگر با آسیابدستی گندم آرد میکند، اشک در چشمان رسول خدا (ص) حلقه زد، فرمود:
«یَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِی مَرَارَةَ الدُّنْیَا بِحَلَاوَةِ الْآخِرَة؛ دخترم! تلخی دنیا را به یاد شیرینی و سعادت بهشت بر خود گوارا ساز.»
حضرت فاطمه (س) در پاسخ عرض کرد:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى نَعْمَائِهِ وَ الشُّکْرُ لِلَّهِ عَلَى آلَائِه؛ خدا را سپاس مىگویم به سبب نعمتهاى فراوانى که به من عطا فرموده و او را در مقابل محبّتهایش شکر مىگزارم.»
آن حضرت از کودکی در سختی بزرگ شد. پنج سال داشت، مادر از دست داد، 3 سال در شعب ابیطالب بود، در مدینه هم، دوران جنگ و درگیریها بود. در خانهای محقر با چهار فرزند در حالیکه علی (ع) دائم در مأموریت و جنگ بود ایشان هرگز شکوه نکرد و همواره در برابر سختیها مقاوم بود.
استقامت حضرت زهرا(س) در کنار رسول خدا(ص)
بررسی حوادث تاریخی صدر اسلام نشان میدهد پیامبر اکرم(ص) از هنگامی که به رسالت مبعوث شد تا زمانی که به مدینه هجرت کرد، در مکه مورد اذیت و آزارهای فراوانی قرار گرفت،، بزرگان قریش و کفار مکه به شیوههای مختلف رسول خدا(ص) را مورد اذیت و آزار قرار میدادند. در تمام این مدت دختر رسول خدا(ص) سنگ صبوری ارزشمند برای پدر بود. او علاوه بر اینکه در منزل به ویژه پس از رحلت مادر بزرگوارش خدیجه کبری یار و غمخوار دلسوز پدر بود، بیرون از منزل نیز همیشه مراقب پدر و مرهم دردهای آن حضرت بود.
کفار قریش پس از آنکه شیوههای مختلف فشار، مبارزه، شکنجه و تهدید را برای تسلیم کردن رسول خدا(ص) و یارانش مورد آزمایش قرار دادند و موفقیتی بدست نیاوردند تصمیم گرفتند پیامبر اکرم(ص) و خاندان بنیهاشم را مورد تحریم شدید اقتصادی قرار دهند تا آنان را تسلیم خود کنند. محاصره اقتصادی خاندان بنیهاشم سه سال طول کشید و آنان را به بدترین وضعیت ممکن اقتصادی سوق داد. اما با وجود تمام این فشارها، همچنان رسول خدا(ص) و یاران وفادارش از خود استقامت نشان داده و تن به ذلت ندادند.
پایداری حضرت زهرا(س) در کنار امیرالمؤمنین(ع)
حضرت زهرا(س) پس از ازدواج با امیرمؤمنان علی(ع) در دفاع از آن حضرت نیز از هیچ تلاشی دریغ نکرد و تا آخرین لحظه دست از حمایت و دفاع از امام(ع) و مقام امامت برنداشت. حضرت زهرا(س) با استقامتی بینظیر در راه دفاع از مسیر پرنور ولایت، الگویی کامل را در تبعیت از ولی زمان و استقامت در مسیر حق به مسلمانان ارائه کرد.او توضیح میدهد: حضرت زهرا(س) با استقامت خود در برابر ظلم، به تمام مسلمین در پهنه تاریخ آموخت که نپذیرفتن ظلم و مقابله با انحراف وظیفه واجب یک مسلمان بوده و این وظیفه را خداوند بر عهده انسان گذاشته است؛ چنان که طبق آنچه در آیه ۱۱۳ سوره هود آمده خداوند به مسلمانان اجازه نداده که تسلیم ستمگران شوند.عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به مبارزه و استقامت در قالب گریه و عزاداری حضرت نیز اشاره کرده و تصریح میکند: یکی از اقدامهایی که حضرت زهرا(س) برای بیداری جامعه اسلامی خفته انجام داد و بر آن مداومت بسیار کرد گریه بر مصیبت پیامبر(ص) و مظلومیت حضرت علی(ع) بود. این گریه و عزاداری از سوی آن حضرت به هیچ وجه یک عمل صرفاً احساسی نبود بلکه اقدامی کاملاً هوشمندانه بود. این اقدام در زمینه نشان دادن مظلومیت ولی خدا و یادآوری بیعتی بود که پیامبر اکرم(ص) از مردم گرفته بود.
فاطمه زهرا(س) اسوهای نیکو و شایسته برای قائم(عج)
یکی دیگر از جلوههای سیاسی و مبارزاتی حضرت زهرا(س) وصیتی بود که ایشان به امیرالمؤمنین(ع) کرد و فرمود: مبادا احدی ازگروهی که در حق من ظلم روا داشته و حق مرا غصب کردند، برای تشییع جنازهام حاضر شوند.
مبادا بگذاری احدی از آنان و پیروانشان به جنازهام نماز بخوانند. مرا شبانه دفن کن تا نتوانند در تشییع جنازهام شرکت کنند، حتی از محل دفنم مطلع نشوند این اقدام حضرت در عمل سبب ایجاد دو پرسش مهم برای مسلمانان در تاریخ شده که چرا تشییع و دفن حضرت زهرا(س) شبانه و مخفیانه اتفاق افتاد و اینکه چرا قبر آن حضرت مخفی است؟ مگر چه اتفاقی افتاده است که قبر سرور زنان بهشت مخفی است؟ این حرکت در ادامه مقاومت در برابر جبهه انحراف و باطل بود که تا همین امروز نیز ادامه دارد و به هر وجدان آگاه و فطرت سالم، انحراف منحرفان را نشان میدهد.وصیت حضرت زهرا(س) حتی در همان زمان هم اثر خود را گذاشت، چنانچه در منابع روایی آمده است که پس از رحلت دختر پیامبر(ص) مردم یکدیگر را ملامت کردند و گفتند رسول خدا تنها یک دختر داشت و به گونهای ما با این تنها یادگار پیامبر رفتار کردیم که اجازه نداد کسی در تشییع جنازهاش شرکت کند و حتی قبرش را هم از ما مخفی نگه داشت.ایستادن و استقامت در برابر ظلم، وظیفه هر انسان مؤمنی است،دفاع حضرت فاطمه زهرا(س) از حریم امامت و ولایت توانست تا حدی جو متشنج سیاسی آن روز مدینه را کنترل و حقانیت حضرت علی(ع) را به مرور زمان ثابت کند تا در سالهای بعد، با بیعت مردم با حضرت علی(ع) مسیر امامت تداوم یابد و فرزندان آن حضرت ادامهدهنده خط مشی سیاسی و مبارزاتی مادر نمونهشان باشند. همان بود که دختری همچون زینب کبری(س) را در کانون تربیتی خویش پرورش داد تا در کربلا ادامهدهنده قیام خونین امام حسین(ع) باشد.
مبارزات سیاسی حضرت زهرا(س) نشان داد یک زن که عنصر پیونددهنده رسالت و امامت است، چگونه میتواند با روح عظیم الهی خویش، بار سنگین مبارزه را بر دوش کشد و با جان و مال خود تا آخرین نفس، خط الهی را دنبال کند و فریب سیاستپیشگان را نخورد و نشان دهد که در سختترین عرصههای سیاسی و اجتماعی جامعه، که حتی مردان رزمدیده و مقاوم هم دچار تزلزل میشوند، یک زن مقاوم میتواند در مقام دفاع از حق و ولایت بایستد و رسالت خود را به ثمر برساند.
حضور سیاسی فاطمه زهرا(س) نشان داد یک زن با آگاهی و اتخاذ شیوههای سیاسی مدبرانه میتواند در صحنههای گوناگون جامعه به مبارزه بپردازد. این حضور نه تنها تفکر عدم حضور زن در صحنه سیاست و اجتماع را نفی میکند، بلکه انحصار حضور مردان در عرصههای سیاسی را به نقد میکشاند. بیسبب نیست که حضرت مهدی(عج) الگوی تمام عیار خود را در زمان ظهور این گونه معرفی میکند: دختر رسول خدا، فاطمه زهرا(س) برای من اسوهای نیکو و شایسته است.
پی نوشت:
[1] اسماعیل انصاری زنجانی، الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء، ج 20، ص 205
[2] فصلت، آیه 30
[3] الجن، آیه 16
[4] محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 220
[5] هود، آیه 113
[6] اسماعیل انصاری زنجانی، الموسوعة الکبرى عن فاطمة الزهراء، ج 1، ص: 189
[7]محمد بن علی بن بابویه، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص: 243
[8] سوره یوسف، آیه 84
[9] جعفر بن محمد قولویه، کامل الزیارات، النص، ص: 107
[10] خطبه فدکیه، الاختصاص، المفید ،ص:183
[11] همان
[12] منظور اولی و دومی است
[13] محمد بن الحسن طوسی، الأمالی، النص، ص: 204
[14] فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص: 265
[15] محمد روحانی علی آبادی، زندگانى حضرت زهرا علیها السلام، ترجمه بحار الأنوار، ص: 628
[16] محمد بن جریر بن رستم طبری آملی، دلائل الإمامة (ط - الحدیثة)، ص: 136
منابع:
http://misbahhashmi.blogfa.com/post/4
https://www.masjed.ir/fa/article/2856
https://rasekhoon.net/article/show/1592807
https://www.qudsonline.ir/news/736286