شعر ارگ
شعر ارگ
دست تو با تاریخ
در یک کاسه بود انگار
بعد تو ارگ قلب من
ویرانتر از بم شد
((امید صباغ نو))
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
شعر درباره ارگ
می گردد و پس می زند آوار و می گرید
شاید عزیزش زیر این آوار خوابیده
اشکش به روی خاک می بارد، ولی آرام
این لرزه را شاید که خواب است و نفهمیده