0

رنج های حضرت زهرا علیهاالسلام(2)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

رنج های حضرت زهرا علیهاالسلام(2)

رنج های زهرا علیهاالسلام(2)

 

 او می گوید: آنچه گفته، اجتهاد او است و این حق همه است که اجتهاد کنند و با دیدگاه دیگران مخالفت نمایند.

می گوییم: اشکال ندارد که هرکس اجتهاد کند و با دیدگاه دیگران مخالفت نماید. البته در صورتی که فقط و فقط به خود او مربوط باشد و صرفاً بیانگر عقیده ی شخصی اش و دیگران را در بر نگیرد. اما اگر این فرد بخواهد اجتهاد خود را که با اصول و مبانی ثابت مذهب که با براهین قاطع اثبات شده و متون صحیح، صریح و متواتر بر آن دلالت دارد، مخالف است، در میان مردم منتشر سازد و آنان را به گفته های خویش دعوت نماید، در چنین حالتی باید موضع ما در قبال او با موضعی که در قبال آن یکی اتخاذ می کنیم، فرق داشته باشد. باید افکار و دیدگاههای وی را نقد و بررسی کرد و مردم را از گرایش به این افکار مخالف با حقایق و اصول مذهب بازداشت و به روشنگری پرداخت و تفاوت و اختلاف دیدگاه وی با آرا و عقاید آنان را توضیح داد.

هنگامی لزوم مقابله و رویارویی با گفته ها و دیدگاههای وی مورد تأکید قرار می گیرد که ببینیم اندیشه هایش را به عنوان اندیشه هماهنگ با افکار علمای ما و تحت شعار تجدد و نوگرایی برای مردم بیان می کند و حاضر نیست اقرار کند که این افکارش با بسیاری از حقایق ثابت عقیدتی و ایمانی مخالف است. این امر با امانت اندیشه وظیفه اخلاقی انسان ناقل و ناقد هیچ گونه سازگاری ندارد.

13- ملاحظه می شود که برخی بیش از اندازه به عقل خود اعتماد می کنند و به آن نقش اساسی و تصمیم گیری قاطع می دهند. این امر گاهی اوقات در مسائلی دیده می شود که عقل جایی ندارد. اینان با این ادعا که عقل، علل احکام را درک می کند، آن را معیار و مقیاس همه چیز قرار می دهند. لذا متون را به آن عرضه می کنند، اگر محتوای آن را درک کرد و با آن هماهنگ و سازگار بود، می پذیرند و الّا

 

در رد و حکم به وضعی و جعلی بودن آن هیچ گونه اشکالی نمی بیند. ما این مطلب را ضمن دو فرضیه توضیح می دهیم. از این دو فرضیه موضع اشکال روشن می شود:

اولاً: ممکن است ظاهر نص در یکی از اموری که از شئون عقل است و عقل در آن مجال عمل و بر آن اشراف دارد، با عقل تناقض آشکار و صریح داشته باشد. در این حالت باید نص را به گونه ای تأویل کرد که با عقل موافق باشد و با اصول و قواعد تعبیر هماهنگ. اگر تأویل نص ممکن نباشد باید آن را رد کرد. این فرضیه از دیدگاه عالمان صحیح و پذیرفته شده است.

ثانیاً: عقل فرد از درک حکمت یا علت مسأله ای که نص بیان می کند، عاجز باشد. چنان که اگر نص بگوید: زن حائض باید قضای روزه هایش را بگیرد امّا قضای نمازهایش را نه. یا اینکه روایت بگوید: خداوند سبحان در آخرالزمان گروهی از اولیا و گروهی از اشقیا را به دنیا بازخواهد گردانید تا اولیا کرامت و منزلت یابند و اشقیا در قبال گوشه ای از گناهان خود، کیفر ببینند و دلهای مؤمنان از آن خنک شود.

در چنین حالتی که عقل فرد از تفسیر آن حکم یا فهم این حادثه (رجعت) که روایت از آن خبر می دهد، عاجز است، می بینیم که نص را رد می کند یا در صدد تأویل آن برآید و می گوید: منظور رجعت دولت و نفوذ است. در حالی که نه جای آن رد است و نه جای این تأویل. زیرا قرار نیست که عقل این شخص علت و حکمت همه احکام الهی را درک نماید. همچنان که عقلی که امروز بعضی از امور و اسرار را درک نمی کند، ممکن است فردا درک نماید. چه بسا عقل کسی الان نتواند بسیاری از مسائل را درک نماید اما نسلهای آینده در صدها سال بعد بتوانند آن را درک کنند. چنانکه در مورد بسیاری از اسرار زندگی و جهان هستی که قرآن از آن سخن گفته و ما امروز بعضی از آنها را شناخته ایم، چنین است. حتی اگر ما نتوانیم

 

برخی از علل اسرار را درک نماییم و همچنان در دایره مسائلی بماند که خداوند معرفت آن را برای خود برگزیده و شاید آن را به پیامبران و اولیای خود آموخته باشد، چه اشکالی پیش می آید؟!

به نظر می رسد که زیاده روی در تقدیس عقل به اعتبار یگانه منبع شناخت و مقیاس رد و قبول متون و روایات قرار دادن آن، حتی در فرضیه ی دوم، از معتزله گرفته شده است. همین، مشکل عمده و یکی از علل شکست اندیشه معتزلی در دورانهای گذشته بود. تاریخ تکرار می شود. چه می بینیم که برخی به همان مقولات معتزلی که بطلان آن با دلیل ثابت شده بازگشت نموده اند. مقولات دیگری نیز بازگشت کرده که در گذشته های تاریخ رواج داشته و به دست فراموشی سپرده شده و در گوشه و زوایای تاریخ خفته است. این مقولات باطل گاهی اوقات با نام نوگرایی و تجدد و گاهی اوقات با عنوان مدرنیسم و اندیشه های نو مطرح می شوند.

14- برخی ادعا می کنند که علت نقد افکارشان جوسازی علیه آنان است. زیرا از موقعیت ممتازی برخوردارند و دیگران تاب تحمل این جایگاه را ندارند. لذا برای سرنگون کردن آنان گروهها را تحریک می کنند تا به اهداف خود نایل شوند. می گوییم:

اوّلاً: بسیاری از کسانی که این گفته ها را رد کرده اند و آن را به مناقشه و نقد کشانده اند، در اندیشه کسب «عنوان و مقام» نیستند. حتی اگر این عنوان یا اندیشه مرجعیت باشد، اصلاً در دایره ی تلاشهای آنان قرار نمی گیرد.

ثانیاً: می بینیم صاحبان همین مقولات اتهام آمیز هستند که به طرح مسائل تحریک کننده مبادرت می ورزند و در این اندیشه بسر می برند که با استفاده از همه ابزارها افکارشان را پراکنده سازند و هم اینان هستند که برای رسیدن به این تصورات و اندیشه های خود، گاهی اوقات سطح بحران و تنش را بالا برده و گاهی

 

اوقات پایین می آورند. این مسأله را وقایع گذشته ثابت کرده است.

ثالثاً: گذشته از این، معیار و میزان هر اندیشه ای، عناصر اقناع کننده ی آن و سنجش در ترازوی خطا و صواب و مقدار نزدیکی و دوری آن از حقایق دین و مذهب است.

هیچ کس نمی تواند مدعی علم غیب شود و ادعا کند که از درون مردم آگاه است و حقیقت انگیزه های آنان را می داند. این ادعا تأثیری در تصحیح یا تخطئه ی یک اندیشه ندارد و خطر آن را کاهش و یا افزایش نمی دهد.

15- هنوز می شنویم که کسانی به طرح مسائلی در زمینه های مختلف می پردازند که نه با تأییدات دانشمندان همخوانی دارد و نه با بسیاری از پذیرفته های آنان که به دلایل قطعی عقلی و نقلی مستند است، هماهنگی.

تلاشهایی انجام شده تا با کسانی که چنین مباحثی را مطرح کرده اند، مناظراتی صورت گیرد. ما در نامه های فراوان و از طریق چندین فرستاده از آنان خواسته ایم تا در یک مناظره علمی مکتوب و صریح به منظور روشن شدن مسائل و تشخیص حق از باطل با دلیل قاطع شرکت کنند.

هدف ما این بود که اگر این مناظره انجام شود به پاکسازی جامعه از پیامدهای منفی تبلیغات مداوم آنان منجر شود و مسائلی را که پسندیده نیست، پیش از اطمینان و یقین به صحت و سلامت آن مطرح شود همچنین بستن تمام رخنه ها و رفع همه ی اشکالات، متأسفانه به ما پاسخ رد دادند و حاضر نشدند در این مناظره علمی شرکت مگر اینکه در پشت درهای بسته و در چهار دیواری خانه ها انجام شود. ملاحظه می کنید که اسم این را مناظره هم می گذارند؟!.

از نوشتن حتی یک کلمه که بتواند برخی مسائل را روشن کند، در پاسخ ما خودداری کرده اند و عذر آورده اند که وقت نوشتن ندارند. در حالی که همانند

 

گذشته هنوز هم همین مسائل را می نویسند و در اطراف و اکناف، گاهی برای اشخاص معین، گاهی برای اطلاع همگان و گاهی از طریق مقاله ها، خطابه ها و سخنرانیها در رسانه های همگانی.

هنگامی که دیدند ما بر مواضع خود پافشاری می کنیم بر پایه ی قاموس خویش با هر چه به مذاقشان خوش می آمد از ما پذیرایی کردند و ما را به باد ناسزا و دشنام گرفتند و هدف تیرهای اتهام قرار دادند. گویی درخواست ما برای شرکت در مناظره ی علمی، کفر به خدای عظیم است یا چیزی زشت تر از آن، اگر وجود داشته باشد.

شاید ساده ترین و کمترین سخنی که از آنان شنیدیم این باشد که بر پایه ی غریزه حرکت می کنیم و یا از عقب ماندگی و عقده ها رنج می بریم یا تحت تأثیر این یا آن شخص قرار گرفته ایم. علاوه بر این ما را دارای ذهنیت ایرانی و متعصب توصیف کردند. این اتهام، اتهام مورد پسند ماست. زیرا ما در برابر حقّ تعصب داریم و از آن دفاع می کنیم. این تعصب را خداوند سبحان و پیغمبران الهی و اولیا و برگزیدگان خداوند ستوده اند و قطعاً مورد رضا و خشنودی آنان است.

با علم به اینکه ما پیش از چند ماه و قبل از نوشتن این کلمات از بهترین، دوستان و یاران آنان بوده ایم و اکنون نیز هستیم و چیزی صفای این محبّت و مودّت را بر هم نزده جز اینکه در ایام اخیر دریافتیم که تکلیف شرعی حکم می کند که از آنان بخواهیم برای حل مشکل در یک مناظره علمی آرام و متین شرکت کنند.

16- این کتاب که هم اکنون در مقابل خواننده گرامی است بخش بزرگی از متون را از دهها و بلکه صدها منبع تقدیم می کند در حالی که در مدتی کمتر از پنج ماه نوشته شده است. این زمان، مدت بسیار اندکی است و به نویسنده اجازه پژوهش و کاوش چندانی نداد. خصوصاً که در خلال این مدت کارهای فراوان دیگری هم بود که ما را از انجام کوچکترین تلاشی در این باره بازمی داشت.

 

خود را نیازمند یادآوری و تذکّر این نکته به خواننده گرامی می دانیم که بسیاری از منابع مذکور در پاورقی های کتاب به اندازه ای فراوان بود که ترسیدیم مبادا در شماره ی جلد و صفحات دچار اشتباه شده باشیم. در بسیاری از موارد برای یک کتاب، از چندین چاپ استفاده کردیم. خواننده ارجمند این نکته را درخواهد یافت.

تلاش ما در ذکر منابع- چنانکه عادت ماست- بر این مبنا صورت می گیرد که خواننده را در مقابل دقیقترین جزئیات و تفصیلات حادثه قرار دهیم تا با بهره گیری از ابزارهای شناخت و نظارت مستقیم بر مباحث مطرح شده و با اطّلاع از فضاها، شرایط و احوال حوادث، آن را بسنجد، بیندیشد و سپس نتیجه گیری کند و اتخاذ موضع نماید تا نگرش وی بر مباحث با دقت و ژرف نگری و بر پایه ی آگاهی و احاطه و برخوردار از اصالت و ثبات باشد.

این شیوه را برخی از مردم که صدها و بلکه هزاران صفحه از نوشته های آنان را می خوانید، نمی پسندند. می بینید که در نوشته های خود در قلمفرساییهای منشیانه سرشار از واژه ها و ادعاهای عریض و طویل غرق شده اند بدون اینکه آن را با نص صریح تأکید و تقویت نمایند یا درهای شناخت مستقیم و فراگیر را به روی خواننده باز کنند مگر بخش بسیار اندکی که در دسترس عامه مردم است یا فقط آنچه که اندیشه او را تأکید می کند و بس. این نویسنده بسیاری از مسائلی را که مصلحت می بیند که بدان راه نیابی یا از آن آگاه نشوی، از تو پوشیده می دارد. اگر بخواهی بدان راه یابی یا از آن اطلاع پیدا کنی، چیزی از داده های اندیشه نزد خود نمی بینی. زیرا هیچیک از ابزارهای آن را در اختیار نداری و نویسنده هم- اگر می توانست- کاری نکرده که به چیزی دسترسی داشته باشی تا بتوانی بدان تمسک جویی و بدان دست یازی.

 

او از تو می خواهد که فقط فرهنگ و تجربه ی او را به عنوان یک فرد بخوانی و در افقهای او سیر کنی و دردها و آرزوها و احلام و حتی تخیلات و پندارهای او را لمس کنی و در ورای آن چیزی نیست مگر سراب، فقط و فقط سراب.

17- بسیار متأسفیم که بگویم: این کتاب نوشته نشده که یک موضوع محدود و دارای ابتدا و انتها را مورد بررسی قرار دهد و عناصر پراکنده آن را جمع نماید و بین عناصر مختلف آن ارتباط برقرار سازد بلکه موضوعات مختلفی را بررسی می کند که برخی بکار گرفته اند تا در حوادثی که بر زهرا علیهاالسلام گذشته تشکیک کنند یا بنا به دلیل یا دلایلی در گفتگوی از آن حضرت، برانگیخته اند.

ما در مقاله ای که پیش از این منتشر کرده ایم نکاتی بیان نموده ایم. در اینجا گزیده ای از آن را می آوریم:

1- طرح احادیث متشابه یا مشکل فهم برای توده ی مردم، سپس پافشاری در تداوم این کار بدون تقدیم داشتن هرگونه تفسیر مقبول و معقول، نه کار پسندیده ای است و نه پیامدهای مفیدی به همراه دارد. خصوصاً هنگامی که این کار توسط افرادی صورت گیرد که مردم از آنان توقع دارند به مشکلات و توضیح مبهمات بپردازد. خصوصاً زمانی که این احادیث یا قضایای مشکل نهه برای متخصصان و اندیشمندان بلکه برای توده مردم اعم از بزرگ و کوچک، زن و مرد، و عالم و جاهل و از طریق رسانه های همگانی و در فضای آزاد مطرح شود.

2- برانگیختن مسائل حساس و طرح پرسش برای کسانی که آنقدر ابزار شناخت ندارند که بتوانند گرهها و مشکلات را به گونه صحیح و سلیم حل کنند، آن هم بدون ارائه پاسخهای کافی و بلکه بدون هرگونه پاسخی، عالمان مخلص را بر آن می دارد که با تمام امکانات به رفع نقایص و بستن رخنه ها و ارائه پاسخهای صحیح بپردازند تا مردم بیگناه غافل دچار اشتباهات بزرگ و خطرناک نشوند. آنان باید فقط

 

و فقط به نقد اندیشه بپردازند و از هرگونه بدرفتاری و برخورد شخصی یا انتقام از دیگران خودداری ورزند. عالمان باید این کار را با حفظ کرامت و منزلت افراد و با شیوه علمی پیراسته و متین انجام دهند. این نکته را نیز یادآور می شویم که پیامدهای برانگیختن و طرح این مباحث بر عهده ی کسی است که برای نخستین بار به طرح آن پرداخته است نه بر عهده ی کسانی که به تصحیح و توضیح آن همت گماشته اند.

دور از انصاف است که این مباحث در فضای آزاد طرح شود و سپس از دیگران خواسته شود که سکوت نمایند و متعرّض آن نشوند مگر در خفا و در چهار دیواری و پشت درهای بسته یا باز. از چنین درخواستی باید که امر به سکوت فهمیده شود. این نوعی انحصارطلبی است که حق سخن گفتن را در انحصار این آقا و آن حضرت والا قرار می دهد.

3- در مسائل دینی و عقیدتی جای هیچ گونه نرمشی وجود ندارد. بنابراین هیچکس نباید چنین توقعی داشته باشد هرچند که از نزدیکان و آشنایان باشد یا از مقام و موقعیتی برخوردار. چرا که حق و دین بالاتر از همه اعتبارات است.

4- مسائل عقیدتی و دینی مخصوص گروه معینی نیست بلکه به همه ی مردم با تمام اختلافات و در همه سطوح مربوط می شود. لذا هرکس حق دارد که در مقابل هر مقوله ای که این مسائل را زیر سؤال می برد، حساسیت نشان دهد و آن را با اهتمام تمام و احساس مسئولیت پیگیری کند تا موضع خود را در قبال آن روشن سازد. اما این مسئولیت را باید با رعایت حدود توازن و به شیوه علمی واقعگرا و متین و مسئولانه انجام دهد. این مسأله هنگامی مورد تأکید قرار می گیرد که بدانیم:

الف: تقلید در مسائل عقیدتی جایز نیست بلکه هرکس باید در پی دلیل قانع کننده و قابل پذیرش باشد... بنابراین مسائل عقیدتی همچون مسائل فقهی

 

نیست که جاهل با استناد به ادله ی عامه در لزوم تقلید از مجتهد واجد شرایط به عالم مراجعه می کند و از او فتوا می گیرد.

نه می توان مردم را از بررسی چنین مسائلی بازداشت و نه درست است که از آنان خواسته شود که همچون نابینایان بپذیرند و از پدران و اجداد خود یا از این عالم یا از آن دیگری تقلید کنند. همینطور صحیح و بلکه جایز نیست که از غفلت و پاک نهادی آنان سوءاستفاده شود و این مسائل به صورت ناقص و نامتوازن به آنان عرضه شود. زیرا چنین کاری با امانت علمی و شرعی که مراعات آن بر عالمان واجب است، سازگاری ندارد.

ب: حساسیّت نشان دادن مردم در قبال مسائل دینی و عقیدتی و پیگیری آن با شور و نشاط از نشانه های عافیت و دلایل سلامت است و باید که تشویق و توسعه داده شود تا چه رسد به لزوم حفظ آن. این درست نیست که با هدف نابودی و محو این احساس مسئولیت مردمی با اتهامات بزرگ و خطرناک، آن را مورد تهاجم قرار دهند و به مقابله و رویارویی با آن بروند. بلکه باید به تأکید، تقویت و توجیه درست و سلیم آن همت گماشت تا این عقیده در رفتار و مواضع مردم خصوصاً در رویارویی با تهدیدات بیگانه، هر چه بیشتر در دل آنان ریشه دواند و تأثیر ژرف تری بر جای گذارد.

5- علوم اسلامی فراوان است و از شمول و گستردگی آشکار برخوردار. علاوه بر این در بسیاری از تفصیلات و جزئیات مسائل دقّت فوق العاده ای دارد. بنابراین هیچ اشکالی ندارد که عالم دینی در پاسخ دادن به بسیاری از پرسشهایی که در همه علوم از او می شود، درنگ نماید. زیرا پاسخ دادن به همه ی پرسشها در توان او نیست مگر اینکه در سطح پیامبران و امامان باشد. گفته اند: خداوند رحمت کند مردی را که حد خود را بشناسد و از آن درنگذرد. لذا اگر درباره ی این مسائل به گونه ی دقیق و

 

کافی مطالعه، تحقیق و بررسی نکرده تا بتواند آن را با دقت و شمول به مردم عرضه نماید، در این صورت حق ندارد که حکم قطعی صادر کند و به پرسشهای مردم در این باره پاسخ دهد. اگر انجام این کار ضرورت پیدا کرد باید به حدود کار ملزم باشد و مسئولیت آن را برعهده نگیرد و عذر خود را مبنی بر عدم مطالعه و تحقیق در این باره بیان نماید. هیچ اشکالی بر او وارد نیست اگر به بیان موارد اجماعی بزرگان علماء و استوانه های مذهب بسنده کند و به دیدگاههای فردی این یا آن توجه ننماید. زیرا نمی توان به دیدگاههای شاذ ملتزم بود و نظرات مشهور را که از سوی دیگران نیز تقویت شده، رها کرد.

اما اگر بخواهد هر چه به ذهنش خطور می کند بیان نماید یا به هر پرسشی پاسخ مشکوک بدهد مثل اینکه هرگاه از او درباره ی چیزی بپرسند، پاسخ دهد: این ثابت نشده، یا صحت روایت معلوم نیست یا احادیثی در این باره هست ولی صحت آن ثابت نشده، مردم تا از مسئولیت جواب دادن بگریزند و مردم گمان خواهند کرد که از جزئیات همه چیز آگاه است و اشکالات وی درباره ی مسائل از موضع کارشناسی و مسئولیت و اطلاع و اندیشه عمیق است. در حالی که ممکن است حتی یک روایت هم ندیده باشد تا چه رسد به اینکه درباره ی آن تحقیق و مطالعه کرده باشد. این شیوه، مردود، غیرمنطقی و نامعقول است.

6- هیچکس حق ندارد که از مردم بخواهد در مسائل اهتمام خویش به مواردی بسنده کنند که با اسانید صحیح و مطابق معیارهای رجالی در توثیق سند، از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و ائمه علیهم السلام به ما رسیده است. زیرا این بدان معنی است که همه مردم از سخن گفتن در همه ی مسائل و قضایای دینی، تاریخی و غیره سکوت کنند. حتی همین آقایی که از مردم چنین درخواستی دارد، اگر بخواهد در گفتارش به همان مسائلی بسنده نماید که با اسانید صحیح از معصومین علیهم السلام رسیده، خود را ناچار

 

خواهد دید که سکوت کند و در کنج خانه اش بنشیند. زیرا از این دست مسائل جز اندکی نخواهد یافت که آن هم طی چند روز به پایان خواهد رسید.

علاوه بر این ما و او می گوییم: ثبوت قضایا متوقف بر این نیست که درباره ی آن روایتی از معصومین به سند صحیح وجود داشته باشد. بلکه قرائن دیگری هم هست که گاهی اوقات از درجه ی اعتماد بالایی برخوردار است. مثل روایت ضعیفی که مشهور بدان عمل کرده اند و یا اینکه روایتی با سند صحیح در مقابلشان بوده، بدان استناد نکرده اند و این را به رغم صحّت سند آن ترک نموده اند. همین گونه است اگر نص بیانگر اقرار فاسق به عقیده یا نقض گرایشات او باشد. در این صورت درست نیست که بگویند: این فرد فاسق است. بنابراین گفته اش پذیرفته نمی شود. بر این اساس باید قرائن مختلف در قضایای فقهی و اصول دین و عقیده و تاریخ... مورد ملاحظه قرار گیرد. چه متخصصان بر حسب موارد وجود شواهد، در تقویت روایت ضعیف یا در تضعیف روایت قوی از این قرائن استفاده می کنند.

7- از این آسان تر چیزی نیست که انسان موضع ایجاد شک و تردید و نفی اصول ثابت اتخاذ نماید و از التزام به مسائل و مسئولیت پذیری فرار کند. این نه دلیل علمی است و نه نشانگر دانشمند بودن کسی. دانشمند ماهر و ناقد و محقق کسی است که تلاش خود را صرف پایه گذاری اصول و تأکید و تقویت حقایق و اثبات مبانی صحیح و ردّ مطالب باطل نماید.

8- نسبت دادن یک عقیده به یک گروه یا طایفه هنگامی درست است که همه یا اکثر بزرگان و علمای آن گروه، یا طایفه در طول تاریخ بدان تصریح کرده باشند و آراء و دیدگاههای آنان درباره ی آن عقیده استقرار یافته و دلهای آنان بدان گره خورده باشد. این مطلب با مراجعه به مصادر روایی، تألیفات و کتب عقیدتی و منابع تاریخی آنان معلوم می شود. اما اگر یک یا چند نفر از یک طایفه، بعضی نظرات

 

خاص خود دارند، در این صورت نمی توان این عقیده شان را به همه پیروان مذهب یا فقها و علماء آن طایفه نسبت داد. حال چگونه خواهد بود که اگر این عده قلیل با آن آرای شاذ خود، از طلایه داران و عالمان مورد قبول مردم در تحقیق مسائل مذهبی نباشند.

همین گونه است اگر برخی از مردم یک قضیه را به صورت اشتباه و غیر واقعی و نادرست بفهمند. و در این صورت نیز درست نیست که این فهم را تعمیم و به دیگران نسبت دهند تا با کلمات درخشان و پر زرق و برق و جواهرنشان از یک سو به تکریم، تعظیم و قدردانی گوینده پردازد و از سوی دیگر به تحقیر علمای مذهب و سخیف خواندن عقل و اندیشه آنان بدون دلیل و علت. سپس جایگزینی را که از پیش مهیا کرده با کلمات شیرین و گوارا معرفی نماید، هر چند این جایگزین ضعیف و سست باشد.

9- طرح مسائلی که نیاز به توضیح دارد با شیوه های مبهم برای مردم، هر چند ممکن است گوینده را تا حدودی از پیامدهای گفته هایش رهایی بخشد اما مسئولیت برخورد مردم عوام با این اندیشه به عنوان اینکه همه ی حقیقت و تنها نظریه ی درست برخاسته از تحقیق و پژوهش است و سایر دیدگاهها همه و همه اشتباه است، همچنان بر عهده او است. آری، این مسئولیت از دوش او برداشته نخواهد شد. زیرا همگان می دانند که مردم، مسائل را در قالبهای ساده می فهمند و به کلماتی نظیر: چه بسا، شاید، می توانیم تصور کنیم، می توانیم بفهمیم، درمی یابیم، باید پژوهش کنیم و... توجه ندارند.

در پایان، تلاش همه عاملان مخلص را ارج می نهیم و برای آنان توفیق و رستگاری مسئلت داریم و از همه آنان که در به ثمر رسیدن این نوشته تلاش کرده اند خصوصاً عالم جلیل القدر شیخ رضوان شراره قدردانی می کنیم.

 

خداوند به همه پاداش دهد و آنان را در پناه خود حفظ کند و به ما و آنان بینش درست و خلوص در عمل عنایت فرماید که او ولی ماست و هدایتگر به سوی راستی و درستی.

 

منبع:

عاملی جعفرمرتضی -(1944 )-مترجم محمد سپهری -: قم نشر ایام دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی 1378.

 

شنبه 27 آذر 1400  1:18 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها