0

رنج های حضرت زهرا علیهاالسلام(1)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

رنج های حضرت زهرا علیهاالسلام(1)

رنج های زهرا علیهاالسلام(1)
مقدمه

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

حمد و ثنای بی منتها خدای یگانه را و درود و سلام بر محمد فرستاده خدا، و خاندان پاکیزه اش.

حوادثی که پس از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله بر دخترش فاطمه علیهاالسلام گذشت و بلایا و مصائبی که زهرا علیهاالسلام با آن مواجه شد، شخص یا شخصیت دختر پیغمبر علیهاالسلام را به عنوان یک فرد به آن اندازه هدف قرار نداد که تفوق طلبی بر اصول ثابت اسلامی را به منظور دستیابی به مناصب و امتیازاتی که اگر این حوادث و وقایع را بوجود نمی آوردند، هرگز قادر به دستیابی بدان نبودند، و یا کسب مقامهایی که ابداً استحقاق آن را نداشتند.

علت آن بود که در واقع زهرا علیهاالسلام سد منیع و قوی ای بود که راه تحقق بلندپروازیهای نامشروع و غیر قابل توجیه آنان قرار داشت؛ و نیروی تأثیرگذار و کوبنده و برنده در اظهار بطلان بلندپروازیهای آنان، و تأکید و تحکیم بطلان و عدم مشروعیت آن در شعور امّت، و در وجدان و ضمیر اسلامی انسانی آن.

گاهی اوقات انسان در سیاق فهم تاریخ می بیند که برخی می خواهند وانمود کنند که در این خصوص، در حالتی از تردد یا تردید بسر می برند و می پرسند: آیا توجیهات معقول یا فرصتهای واقعی در جامعه وجود داشته که به آن حوادث و وقایع امکان دهد در عمل و واقعیت تحقق پیدا کند. اینان برای اظهار این حالت، درباره ی دقت و حتی درستی نقل حدیثی و تاریخی اینگونه حوادث پرسشهای عدیده ای مطرح می کنند. به همین منظور اگر نتوانند آن را به صورت علنی و صریح رد و باطل کنند، هیچ اشکالی در ایجاد شک و تردید در وقوع همه ی این حوادث نمی بینند، به علاوه موضع این قبیل انسانها در داخل خود نیز یک اصل مسلّم غیر قابل تردید دارد که می گوید: پاسخ به این پرسشها و سپس یقین پیدا کردن از صحت این وقایع و حوادث به حد و حتم، ضرورتاً به معنای محکومیت قاطع، و ردّ صریح مشروعیت همه ی جامعه و فضایی که پدیدار گشت و نیز تخطئه ی صریح و تلخ عاملان اصلی این حوادث، و مرتکبان مصائب و بلایایی است که زهرا علیهاالسلام را از همه طرف در بر گرفت. آری، این همان چیزی است که اینان در صدد دوری از افتادن در آن هستند.

هدف این مطالعه ی موجز عرضه ی همان پرسشهایی است که نتیجه ی آن نوعی شک و تشکیک نزد وی بوده است. علاوه بر آن ارائه توضیحات یا پاسخهای دیگری به پرسشها و یا شبهات مطرح شده پیرامون قضایای دیگر مربوط به زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام پس از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله.

این مطالعه را تقدیم خوانندگان ارجمند می کنیم با تأکید بر احترام و تقدیر از خصوصیات شخصیتی همگان، و تأکید بر این نکته که نباید اختلاف دیدگاه، و اتخاذ موضع در مسائلی در این سطح از اهمیت و حساسیت در روابط مودّت آمیز خللی پدید آورد.

از خداوند متعال توانایی و یاری می خواهیم و از درگاه او مسئلت داریم که راه راست، و گفتار درست، و صحت قصد، و خلوص نیت، و طهارت و صفای عمل به ما عنایت فرماید. او ولی ماست و هدایتگر به راه راست.

 

پیشگفتار

 

این کتاب به بررسی مسائلی می پردازد که در سالهای اخیر پیرامون مظلومیت زهرا علیهاالسلام و آنچه پس از رحلت رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله بر او گذشت، و نیز مسائلی که گونه ای ارتباط با آن حضرت دارد، مطرح شده است. چگونگی طرح و بیان این مسائل ما را بر آن داشت تا به توضیح و تنقیح آن بپردازیم. امّا شایسته دیدیم پیش از ورود به بررسی مسائل مهم، خواننده ی ارجمند را به چند مطلب و نکته درباره ی پژوهشهای علمی تذکر دهیم که آگاهی از آن لازم و ضروری است. پیش از این بخشی از مسائل را در مقاله ای با نام «لست بفوق أن أخطی» در لبنان منتشر کرده ایم. نظر به اهمیت این مسائل و از آنجا که ممکن است خواننده ی گرانقدر به آن مقاله دسترسی نداشته باشد، آن را با نکات جدیدی در اینجا می آوریم.

 

1- مسائلی که در این کتاب مورد نقد و بررسی ما قرار گرفته، در نوشته ها، مقالات، سخنرانیها و مصاحبه های مطبوعاتی یا رادیویی و تلویزیونی آمده است. ما به منظور رعایت عواطف و احساسات از تصریح به نام گوینده آن خودداری کرده ایم. زیرا نمی خواهیم کوچک ترین تشویش خاطری ایجاد کنیم. در گذشته و اکنون نیز به دوستی و محبت با همه علاقمند بوده و هستیم و برای همه آرزوی خیر و خوشی داریم. اگر نبود که توضیح برخی از مسائل را بر خود واجب دیدیم، اساساً به نشر این بررسی نمی پرداختیم. اگر فردی، آنچه در این کتاب آمده را بر وفق قاعده ی: «کاد المریب ان یقول: خذونی» درباره ی خود تفسیر کند، این به خودش مربوط است ولی ما به او توصیه می کنیم که چنین نیندیشد. زیرا مقصود ما گفته است نه گوینده.

2- در زندگانی علمی خود گاهی اوقات با افرادی برخورد می کنید که بناحق ادعای فرهنگ و معرفت دارند و القاب و عناوینی هم در پی نام خویش دارند. اینان برای بی اعتبار کردن مخالفان و منتقدان خود، آنها را مورد هجوم قرار می دهند. چنانکه یکی از همین افراد به یاری یزید بن معاویه برخاسته و لعن او را مایه ی بی ارزشی لعن کننده می پندارد. او می گوید: «اما این محافل در برخی جوانب به سب و لعن دچار شدند و لذا به لعن شمر لعین بسنده نکردند بلکه معاویه، یزید و بنی امیه را هم در جرگه ی کسانی قرار دادند که لعن آنان را لازم می دانند». (جریده السفیر، 27/ 6/ 1996 م.) .

اگر ما هم با این قبیل افراد روبه رو شویم نه تنها از رویارویی با آنان هراس نداریم بلکه اگر ضرورت ایجاب کرد و یا احساس تکلیف شرعی نمودیم که در قبال افکار و اندیشه های آنان موضع گیری کنیم، همانند این کتاب خواهیم نوشت و به شیوه ی علمی، واقع گرایانه و بدور از هیاهو به نقد و بررسی موضوعات گوناگون طرح شده توسط آنان خواهیم پرداخت. زیرا آشکار و واضح است که در دین و عقیده و مسائل اهل بیت علیهم السلام جای هیچگونه نرمش و مصلحت اندیشی نیست. ما در این راه به ناسزاگوییهای ناروای این و آن توجه نمی کنیم و آن را چیزی جز سراب فریبنده نمی دانیم. (و لیحق اللَّه الحق بکلماته و یبطل کید الخائنین).

3- برخی معتقدند که بررسی و نقد افکار و اندیشه ها موجب رسوایی صاحب فکر و اندیشه می شود در حالی که لازم است اشتباهات او را پوشیده داریم و از اعلان آن خودداری نماییم.در پاسخ اینان می گوییم:

اولاً: اگر نقد و بررسی افکار موجب رسوایی است می بایست از اساس درهای علم و معرفت بسته و نقد سازنده ممنوع باشد. در حالی که در طول تاریخ نقد اندیشه ها حتی افکار بزرگان اندیشمندان، صفت بارز متفکران و عالمان خصوصاً پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام بوده است.

ثانیاً: افشای ممنوع، افشای مسائل شخصی افراد است نه نقد سازنده و واقعگرا و تصحیح اشتباه افراد در عقیده، ایمان و اندیشه. این از مسائلی نیست که می بایست حریم اشخاص حفظ شود تا نقد آن ممنوع باشد. خصوصاً هنگامی که این اشتباه موجب اشتباه در عقاید، امور دینی و مفاهیم ایمانی مردم شود. حفظ دین مردم از حفظ حریم افرادی که موجب سستی آن شده یا بدان دست اندازی می کنند، سزاوارتر و واجب تر است.

انسان باید حد خود را بشناسد و پا از آن فراتر ننهد و به نکوهش قضایا و اصول ثابت دین، عقیده و ایمان مردم نپردازد.

ثالثاً: نقد اندیشه نه جنایت است و نه افشاگری بلکه اصرار در طرح بدون دقت علمی مسائل مربوط به اصول ثابت دینی، مذهبی، تاریخی،... و تجاوز از حدود طبیعی است که به رسوایی صاحب خود می انجامد.

4- برخی گمان می برند که خدشه وارد کردن به بعضی از اصول، گونه ای نوآوری در اندیشه یا فرهنگ اسلامی یا تاریخی و مانند آن است. اما حقیقت این است که چنین کارهایی عموماً بیانگر بازگشت به طرح اموری است که دیگران در روزگاران گذشته آن را مطرح نموده اند و بسیاری از آنان هم اکنون نیز در مناقشات خود با شیعه امامیه گوشه هایی از آن را بیان می کنند و در لابلای احتجاجات کلامی و مذهبی آنان پراکنده است و بر پژوهشگران آگاه پوشیده نیست. و بحمداللَّه شیعه با وضوح و دقّت و احساس مسئولیت، و آگاهی تمام به آن پاسخ داده و می دهد.

5- گفته ای هست که بارها شنیده و یا خوانده ایم. این گفته می رساند که نباید از طرح مسائل برای مردم بترسیم. قرآن اندیشه شکاکان را درباره ی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله برای ما نقل کرده است. اگر قرآن مواضع خصمانه آنان را بیان نمی کرد، چگونه می دانستیم که آنان می گفتند: پیغمبر، دیوانه، جادوگر و دروغگو است؟!

می گوییم:

اولاً: اینکه می گفتند: پیغمبر دیوانه، جادوگر و دروغگو است، اندیشه شکاکان نیست بلکه صرف ناسزاها و اهانتهایی است در چارچوب جنگ تبلیغاتی بر ضد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله بر زبان آورده اند. آنان خود بیش از دیگران به دروغ بودن و بطلان این گفته ها آگاه هستند.

ثانیاً: برانگیختن سؤالات و القای تشکیکات و ناسزاها و سرازیر کردن اتهامات به سوی پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و هر کس دیگر، فکر و اندیشه به شمار نمی رود تا چه رسد به نوآوری و یا احیای فکر.

ثالثاً: هنگامی که قرآن از گفته های اینان سخن می گوید، در سیاق رد و زشت شمردن آن، سخن می گوید: بنابراین نه به صرف طرح آن بسنده نموده و نه آن را بلاتکلیف رها کرده تا در نفوس مردمی که آن اندازه علم و معرفت ندارند که آن را به دقت و با آگاهی و ژرف اندیشی به محاکمه کشند، غلیان یابد و حاکم شود.

6- برخی می گویند: دانشمندان مسئولند که هرگاه بدعتها در داخل و خارج جامعه اسلامی آشکار شود، و با آن مبارزه کنند و علم خویش را آشکار نمایند وگرنه چنانکه پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: «لعنت خداوند بر او باد». خداوند متعال فرموده: (ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات والهدی من بعد ما بیّناه للنّاس اولئک یلعنهم اللَّه و یلعنهم اللاعنون). ( بقره/ 159.) .

 

می گوییم: دقیقاً در عمل به همین مقوله است که در زندگانی علمی، خویش را ملزم کرده ایم که هرگاه در داخل و خارج جامعه اسلامی مسأله ای برانگیخته شود که بیانگر ایراد جدیدی در میراث فکری ما و دین اسلام و مذهب حق که حقایق آن بوسیله ی اسوه های اسلام و پرچمداران تشیع اصیل و استوانه های علمی محقق گشته است را با دلایل آشکار و براهین روشن نقد و بررسی علمی نماییم.

7- برخی از مردم ادعای خود را دلیل قاطع برای اثبات آن قرار می دهند. جا دارد که اندیشمند در آن تأمل نماید و بدان دقّت کند.

8- هرگاه کسی تلاش کند که دلایلی را که علما در خصوص یک مسأله بیان کرده اند، از بین ببرد، با قطع نظر از پیروزی یا شکست وی در این باره، اگر دلیل جایگزینی ارائه ندهد فی الواقع خواسته از عقیده ای که به گمان خودش دلیل آن را از بین برده، دست بردارد. زیرا نمی تواند به عقیده ای که دلیلی در اثبات آن ندارد، ملتزم باشد مگر اینکه در مسائل عقیدتی مقلد باشد و این را احدی از مردم نمی پذیرد.

9- برخی می گویند: احدی حق ندارد او را نصیحت کند که بعضی از آراء و نظرات خویش را درباره مسائل عقیدتی، ایمانی و تاریخی که برخلاف اجماع علما و بزرگان مذهب است، برای مردم عوام بیان نکند. اگر چه هدف، آن باشد که وی را از افتادن در محذورات بزرگ حفظ کند. این هنگامی است که آنچه مطرح خواهد کرد خروج خطرناک از اصول و مبانی بشمار رود و عالمانی را که کتمان علم و بیّنات بر آنان حرام است.، بر آن دارد که با دلیل قاطع و حجت بالغه و شیوه مقابله به مثل و بلکه با هر شیوه مشروعی که در توضیح و تصحیح اندیشه وی مفید خواهد بود،به رویارویی با او برخیزند.

از این گذشته تبعات خطیر دیگری هم در پی خواهد داشت. از جمله: آثار و تبعات این مخالفتها نیز شیوه برخورد دیگران با او و روش نقد و بررسی آراء، دیدگاهها و نظرات وی، را می توان نام برد.

10- او می گوید: «برخی می ترسند که ممکن است طرح مسائل فکری و عقیدتی با افکار گذشتگان که ممکن است صحیح باشد یا نه، برخورد داشته باشد». وی سپس به مردم می گوید: «عقل خود را به کسی نفروشید و آنگونه که قرآن می فرماید: (انا وجدنا آباءنا علی امه و انا علی آثارهم مقتدون) (زخرف، 12.) ، جمود نورزید. زیرا هر نسلی باید بر پایه خرد و اندیشه خود به سوی حقیقت گام بردارد». سپس در لزوم طرح افکار و دیدگاههای خود به این حدیث استدلال می کند: «اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه و الّا فعلیه لعنه اللَّه». وی این آیه ی کریمه را نیز دلیل طرح افکار خود بیان می کند: (ان الذین یکتمون ما انزلنا من البیّنات والهدی...).

می گوییم: ما نمی دانیم این تصریح خطرناک چه توجیهی دارد که می گوید: برخی از عقاید مذهب بر حق ما (شیعه) ممکن است صحیح نباشد؟! گمان نمی کردیم که پیروان این مذهب افکار و عقایدشان را بدون دلیل و حجّت و به صرف تقلید کورکورانه مردود و نامعقول، از گذشتگان به ارث می برند! گمان نمی کردیم که شیعیان مصداق این آیه ی کریمه شده اند: انا وجدنا آبائنا علی امه...

شگفت تر اینکه عقایدمان را که به تعبیر وی از گذشتگان به ارث برده ایم، از بدعتها شمرده است و لذا لازم شده که بر پایه ی حدیث: «اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه»، علم خود را آشکار نماید؟!

 

11- شاید وی برای درمان علمی گفته های خود اظهار دارد که انگیزه های شخصی است و سپس به بیان تحلیلها و غیبگوییها و تهمتهای ناروا روی آورد تا مردم بدان مشغول شوند و حقیقت مطلب را فراموش نمایند.

ما نمی خواهیم احدی را وادار کنیم که به همگان حسن ظن داشته باشد هر چند معتقدیم که حسن ظن- خصوصاً- در سطوح علمی چیزی است که برادران اسلامی و ایمانی ما بدان فرامی خوانند. لیکن کسانی را که سرگرم مباحث علمی هستند به یک نکته که خداوند سبحان واجب کرده توجه می دهیم و آن اینکه از تهمت، افترا و غیبگویی که تجاوز به کرامت مردم بدون اثبات طرق شرعی است، بپرهیزند و بدانند که این تعدی و تجاوز مردود است و مخالفت با احکام شرع و وجدان. در اینجا دو نکته ی دیگر را نیز یادآوری می کنیم:

الف- چنین فهمی از مسائل از ارزش طرح علمی و فکری ارائه شده بوسیله ی این درمان نمی کاهد؛ در حالی که چه بسا می خواهد با چنین شیوه هایی مانع تأثیر آن شود، بلکه روح علمی و متانت دلیل، معیار و میزان پذیرش یا ردّ مسائلی است که وجهه ی همت ماست و در نردبان اولویتهای ما قرار دارد.

ب- ممکن است توجیهی برای این سوءظن پیدا نکنیم. زیرا این معیارهای شرعی است که باید بر موضع رفتار ما حاکم باشد خصوصاً هنگامی بین دو طرف محاوره، رابطه ی دوستی طولانی برقرار باشد. این در صورتی است که یک طرف نخواهد به ترویج این افکار و تقویت و تحکیم آن با جوش و خروش بپردازد و احساس مسئولیت علمی و شرعی طرف مقابل را برای بیان آنچه حق و راستی می داند، برانگیزد. در چنین حالتی جای هیچگونه حرج و چشم پوشی نیست بلکه اگر به معارضه برنخیزد جای هرگونه تردید مقبول و معقول و قابل توجیه در راستی و درستی او هست.

 

 

منبع:

عاملی جعفرمرتضی -(1944 )-مترجم محمد سپهری -: قم نشر ایام دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی 1378.

 

شنبه 27 آذر 1400  12:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها