چرا دادمي كشيد؟
|
|
يك بار يكي از بستگانمان در چند سال پيش ( در زمان بنيصدر ) آمدند خدمت امام. تابستان بود و ما توي حياط بوديم. آن شخص خيلي اعتراض داشت و نظرات خاص خودش را داشت و خيلي بلند و تند به امام برخورد كرد. ميگفت: شما بايد بگذاريد بيايند در منزلتان مرگ بر فلان و بهمان بگويند، امام با اين كه در قيافهشان ناراحتي ميديدم، با او برخوردي خيلي ملايم داشتند و به او گفتند: « چرا داد ميكشيد؟ بياييد با هم صحبت كنيم؛ حالا جوري با هم كنار ميآييم. من كه نگفتم كسي نيايد و جلوي كسي را نگرفتم. همه در صحبتهايشان آزاد هستند. » و خيلي ملايم با او برخورد كردند و اين برخورد در دوراني بود كه امام كسالت داشتند و من نگران قلب ايشان بودم. راوي: زهرا مصطفوي
منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com